• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1714
تعداد نظرات : 758
زمان آخرین مطلب : 3988روز قبل
فلسفه و عرفان

امام باقر(سلام الله علیه):


هر كس ظاهرش بهتر از باطنش باشد، ترازوى اعمالش سبك باشد.

مشكاة الأنوار، ص 554
سه شنبه 23/6/1389 - 10:37
فلسفه و عرفان

 

به نام خداى بخشاینده مهربان

اى كه هرگاه بنده اى از او درخواست كند دهدش و هرگاه چیزى را كه نزد او است آرزو كند بدان آرزو رساندش و چون بدو رو كند
به مقام قرب و نزدیكى خویشش ببرد و چون به آشكارى گناهش كند پرده بر گناهش كشد و آن را بپوشاند و چون بر
او توكل كند كفایتش كند و بسش باشد خدایا كیست كه بر درگاه تو بار اندازد و میهمان نوازیت خواهد
و تو پذیرائیش نكنى و كیست كه مركب نیاز خود به دربارت خواباند و امید بخششت داشته باشد و تو احسانش
نكنى آیا خوبست كه من ناامید از درگاهت باز گردم با اینكه جز تو مولایى را كه به احسان نامور باشد
نشناسم چگونه به جز تو امید داشته باشم با اینكه هر چه خیر است بدست تو است و چگونه
به جز تو آرزومند باشم با اینكه خلقت و فرمان از آن تو است آیا براستى امیدم را از تو قطع كنم با اینكه تو
از فضل خویش به من عطا كردى چیزى را كه من درخواست نكرده بودم یا مرا بمانند خودم نیازمند سازى با اینكه من به رشته تو
چنگ زدم اى كه به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او و دچار بدبختى و عذاب و كیفرش نشوند آمرزش خواهانش چگونه
فراموشت كنم با اینكه تو همیشه به یاد منى و چگونه از یاد تو بیرون روم با اینكه تو همیشه مراقب من هستى خدایا
من به ذیل كرمت دست انداختم و براى دریافت عطاهایت دامن آرزویم را گسترده ام پس مرا بوسیله یگانگى
خالص خود خالص گردان و از زمره بندگان برگزیده ات قرارم ده اى كه هر گریخته اى به او
پناه برد و هر جوینده اى به او امید دارد اى بهترین مایه امید و اى بزرگوارترین خوانده شده و اى
كسى كه خواهنده اش را دست خالى باز نگرداند و آرزومندش را نومید نسازد اى كه درگاه او به روى خوانندگانش باز و پرده اش
براى امیدوار به او بالا زده است از تو خواهم به بزرگواریت كه بر من بخشى از عطاى خویش به حدى كه دیده ام بدان

روشن گردد و از امیدت بدان مقدار كه خاطرم اطمینان یابد و از یقین بدان اندازه كه پیش آمدهاى

ناگوار دنیا بر من آسان گردد و بوسیله آن پرده هاى سیاه كوردلى از دیده دل دور شود
به رحمتت اى مهربانترین مهربانان

سه شنبه 23/6/1389 - 10:29
فلسفه و عرفان
افسوس
ماه رمضان رفت و بجایی نرسیدیم
در پرده بماندیم و حجابی ندریدیم
از فرط فراق رخ محبوب دریغا
بس ناله نمودیم و ندایی نشنیدیم
هر روز و شب اندر طلب وصل چو مجنون
هر جا ردی از یار بدیدیم دویدیم
افسوس كه ما را به حرم راه ندادند
با آنكه دل از صحبت اغیار بریدیم
توفیق نشد یار كه دلدار ببینیم
چون از حجب ما و منی ما نرهیدیم
سه شنبه 23/6/1389 - 9:57
فلسفه و عرفان

دعاى روز سه شنبه


بنام خداى بخشاینده مهربان

اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ الْحَمْدُ حَقُّهُ كَما یَسْتَحِقُّهُ حَمْداً كَثیراً وَ اَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ

ستایش خاص خدا است و حق اوست آنچنانكه شایسته و لایق اوست بسیار، و پناه برم به خدا از بدى شر

نَفْسى اِنَّ النَّفْسَ لاَمّارَةٌ بِالسُّوَّءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى وَ اَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ

نفس خود كه همانا نفس وادار كننده به بدى است مگر آن را كه پروردگار رحم كند و پناه برم به او از شر

الشَّیْطانِ الَّذى یَزیدُنى ذَنْباً اِلى ذَنْبى وَ اَحْتَرِزُ بِهِ مِنْ كُلِّ جَبّارٍ

شیطان كه (پیوسته ) گناهى بر گناهم بیفزاید و بوسیله او پناه گیرم از شر هر گردنكش

فاجِرٍ وَ سُلْطانٍ جاَّئِرٍ وَ عَدُوٍّ قاهِرٍ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ جُنْدِكَ فَاِنَّ

تبه كار و حكمران ستمكار و دشمن قهارى خدایا مرا از لشكر خود قرار ده زیرا

جُنْدَكَ هُمُ الْغالِبُونَ وَ اجْعَلْنى مِنْ حِزْبِكَ فَاِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ

سپاه تو فقط پیروزند و از حزب خویش قرارم ده زیرا حزب تو فقط رستگارند و

اجْعَلْنى مِنْ اَوْلِیاَّئِكَ فَاِنَّ اَوْلِیاَّئَكَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

از اولیاء خود قرارم ده زیرا اولیاء تو هستند كه خوف و ترسى برایشان نیست و حزن و اندوهى ندارند

اَللّهُمَّ اَصْلِحْ لى دینى فَاِنَّهُ عِصْمَةُ اَمْرى وَ اَصْلِحْ لى آخِرَتى فَاِنَّها

خدایا دینم را اصلاح كن كه دین نگهدار كار من است و آخرتم را اصلاح كن كه

دارُ مَقَرّى وَ اِلَیْها مِنْ مُجاوَرَةِ اللِّئامِ مَفَرّى وَ اجْعَلِ الْحَیوةَ زِیادَةً

خانه پایدار من آنجا است و از مجاورت لئیمان گریزگاهم بدانجا است ، و زندگى را براى من مایه فزونى

لى فى كُلِّ خَیْرٍ وَ الْوَفاةَ راحَةً لى مِنْ كُلِّ شَرٍّ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

در هر كار خیرى قرار ده و مرگ را آسودگى از هر شرى برایم مقرر فرما. خدا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ تَمامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلینَ وَ عَلى آلِهِ الطَّیِّبینَ

محمد خاتم پیمبران و كامل كننده شماره رسولان و بر آل پاك و

الطّاهِرینَ وَاَصْحابِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَ هَبْ لى فِى الثُّلَثاَّءِ ثَلاثاً لا تَدَعْ

پاكیزه اش و اصحاب برگزیده اش و در روز سه شنبه سه چیز به من عطا كن :

لى ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَ لا غَمّاً اِلاّ اَذْهَبْتَهُ وَ لا عَدُوّاً اِلاّ دَفَعْتَهُ بِبِسْمِ اللّهِ

هرگناهى را از من بیامرز، و هر اندوهى را از من دور كن ، و هر دشمنى را از من دفع فرما بنام خدا

خَیْرِ الاْسْماَّءِ بِسْمِ اللّهِ رَبِّ الاَْرْضِ وَ السَّماَّءِ اَسْتَدْفِعُ كُلَّ مَكْرُوهٍ

كه بهترین نامها است به نام خدا پروردگار زمین و آسمان دور كنم از خود هر بدى را

اَوَّلُهُ سَخَطُهُ وَ اَسْتَجْلِبُ كُلَّ مَحْبُوبٍ اَوَّلُهُ رِضاهُ فَاخْتِمْ لى مِنْكَ

كه آغازش خشم او است و مى كشم بسوى خود هر كار محبوبى را كه آغازش خوشنودى او است پس از جانب خود كارم را

بِالْغُفْرانِ یا وَلِىَّ الاِْحْسانِ

به آمرزش پایان ده اى صاحب احسان

سه شنبه 23/6/1389 - 9:32
قرآن

و به خاطر بیاور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مى‏آفرینم!

هنگامى كه آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!»

در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند،

جز ابلیس كه تكبر ورزید و از كافران بود!

گفت: «اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفریدم سجده كنى؟ ! آیا تكبر كردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینكه فرمان سجود به تو داده شود!)»

گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل!»

فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو، كه تو رانده درگاه منى!

و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود!

گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگیخته مى‏شوند مهلت ده!»

فرمود: «تو از مهلت داده‏شدگانى،

ولى تا روز و زمان معین!»

گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد،

مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!»

فرمود: «به حق سوگند، و حق مى‏گویم،

كه جهنم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پیروى كند، پر خواهم كرد!» (85-۷۱)ص

سجده یکی از برترین نمودهای بندگی خداوند است.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:« سوگند به خدا، کسی که حقیقت سجده را در عبادات خود بیاورد، هرگز دچار خسران نخواهد شد.»
در این جا این سئوال مطرح می شود که حقیقت سجده چیست؟
« سجده » در ظاهر وقتی انجام می‌شود که شخص بر زمین بیفتد و همه‌ی اشیا و افراد دور و بر خود را از جلو چشمش دور کند. در باطن نیز حقیقت سجده حاصل نمی شود مگر با فاصله گرفتن قلب و روح و خواست از آنچه غیر خداست و روآوردن تمام به مقام عبودیت در مقابل خداوند، که در نهایت به مقام « فناء » منجر خواهد شد که برترین مقام کمالی برای انسان است.
در روایات آمده است که سجده برترین اعمال بدن است و از سایر عبادات در نورانی کردن شخص، مؤثرتر.
امام صادق علیه السلام فرمود:« نورانیت را در گریه و سجود یافتم.»
و روایت شده که نزدیک‌ترین حالات بنده به خداوند، حال سجده است؛ بخصوص اگر گرسنه باشد و سجده را با گریه همراه کند.

حضرت امام سجاد علیه السلام سجده هایی بسیار طولانی داشت.
امام صادق علیه السلام فرمود:« هر گاه حضرت علی بن الحسین علیه السلام به نماز می ایستاد، رنگش تغییر می کرد، و هر گاه به سجده می‌رفت، سر بلند نمی‌کرد تا وقتی عرق از سر و رویش می‌بارید.»
و در روایتی دیگر فرمود:« حضرت علی ابن الحسین علیه السلام بسیار گریه می کرد و یکبار که در کوه « جبان » (در اطراف مدینه) به سجده رفته بود، پس از اینکه سر از سجده برداشت، محل سجده‌اش گویا در آب فرو رفته بود.»

منابع:

  • بحارالانوار، ج46، ص64، ح23 --- اصول کافی
سه شنبه 23/6/1389 - 9:17
قرآن

سوره: 8 , آیه: 63

و میان دلهایشان الفت انداخت كه اگر آنچه در روى زمین است همه را خرج مى‏كردى نمى‏توانستى میان دلهایشان الفت برقرار كنى ولى خدا بود كه میان آنان الفت انداخت چرا كه او تواناى حكیم است

دوشنبه 22/6/1389 - 15:17
فلسفه و عرفان

امام صادق(سلام الله علیه):


خوش‏ترین آسایش، نومیدى از مردم است.

مشكاة الأنوار، ص 324
دوشنبه 22/6/1389 - 12:36
فلسفه و عرفان

 

امام صادق(سلام الله علیه):


به پدرانتان نیكى كنید تا فرزندانتان به شما نیكى كنند.

تحف العقول، ص 359
دوشنبه 22/6/1389 - 11:25
فلسفه و عرفان
مجموعه آثار جلد 4، مطهری، مرتضی؛

 


مقدمه: وحی و الهام و هدایت الهی در تمام موجودات وجود دارد ولی مراتب آن فرق دارد و بالاترین مرتبه آن در وحی به پیامبران است و در این مقاله استاد مطهری(ره) به تفصیل این مطلب را تبیین فرموده‏اند.

از آیات کریمه‏قرآن استفاده می‏شود که وحی که به انبیاء نازل می‏شود یک حقیقت‏و واقعیتی است که کم و بیش در همه اشیاء وجود دارد، حتی در جمادات، تا چه‏رسد به نباتات و حیوانات و انسانهای غیر نبی، و آنچه از قرآن استفاده می‏شود از مورد استعمال وحی، این است که به نوعی از هدایت‏تعبیر می‏شود (و اوحی فی کل سماء امرها (1) یا در باب حیوانات که تعبیر وحی دارد، و در باب نباتات هم‏کلمه وحی نیست ولی کلمات دیگر نزدیک به این هست)، این حالت‏خاص راهیابی که در اشیاء هست که آثار هم نشان می‏دهدکه یک نور معنوی کانه همراه همه اینها هست و اینها را در مسیر خودشان هدایت می‏کند، نامش وحی‏است، ولی البته درجات و مراتب دارد، وحی جماد با وحی نبات در یک درجه نیست، شاید اگر بتوانیم تشبیه بکنیم باید به نورهای ضعیف وقوی و قویتر تشبیه بکنیم، همچنانکه آن هدایتی که در نباتات هست با هدایتی که در حیوانات هست‏یکسان نیست‏یعنی‏در یک درجه نیست، و آنچه که در حیوان است با آنچه در انسانها، و آنچه در انسانهای عادی است با آنچه که در نبی‏وجود دارد، که این دیگر حد اعلای از وحی و هدایت و ارشادی است که یک

 1.فصلت/12.

صفحه : 411

موجود طبیعی از غیب می‏شود.از کلمات پیغمبر اکرم‏هم می‏توان همین مطلب را فهمید که اساسا وحی با سایر القائاتی که مثلا به بشر می‏شود، از نظر ماهیت متفاوت نیست،از نظر درجه متفاوت است و لهذا این حدیث را هم شیعه نقل کرده است از پیغمبر اکرم هم سنی - اینکه می‏گویم «نقل‏کرده است‏» من درجه نقلش را نمی‏دانم که صحیح است‏یا نیست، ولی این را شیعه‏و سنی در کتابهایشان نقل کرده‏اند - که پیغمبر اکرم فرمودرؤیای صادقه(1) جزئی است از هفتاد جزء نبوت است.

دوشنبه 22/6/1389 - 8:46
قرآن
سوره الشوری آیه 3
این گونه خداى نیرومند حکیم به سوى تو و به سوى کسانى که پیش از تو بودند وحى مى‏کند.
وحی نوعی ارتباط میان خالق و مخلوق است که عمدتا باواسطه فرشته برپیامبران ابلاغ می شودکه خارج از محسوسات و ادارکات مادی بشر خواهد بود به عبارتی ‏وحی را مثل ما[که محسوسات را]از طریق[حواس ظاهر تلقی می‏کنیم] همین‏طور که‏ما از راه گوشمان یا چشم ظاهرمان تلقی می‏کنیم، از یک زیدی حرفی می‏شنویم، تلقی نمی‏کردند، بلکه از طریق باطن و درون‏تلقی می‏کردند.ما می‏بینیم - و زیاد هم هست - که پیغمبر اکرم در حالتی که وحی بر ایشان نازل می‏شد، در اکثر حالات‏وحی که نوشته‏اند، حواسش تعطل پیدا می‏کرد، حالتی غش مانند به او دست می‏داد به طوری که در ظاهر به خودنبود، در ظاهر از خود بیخود بود یعنی چشمش مثل چشم آدم خواب بود که نمی‏بیند و گوشش مثل گوش آدم خواب بود که نمی‏شنود
دوشنبه 22/6/1389 - 8:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته