• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 551
تعداد نظرات : 968
زمان آخرین مطلب : 4704روز قبل
شعر و قطعات ادبی

کلامش سنگها را نرم میکرد

دل افسردگان را گرم می کرد

زنی در پیش مردی خطبه می خواند

که مرد از مرد بودن شرم میکرد

 

 

سه شنبه 30/9/1389 - 13:11
شعر و قطعات ادبی

حریق کینه در خرگه گرفته است

به طفلانت حرامی ره گرفته است

سر خونین تو بر نیزه دیدند

همه گفتند امشب مه گرفته است

 

 

سه شنبه 30/9/1389 - 13:9
شعر و قطعات ادبی

درآن هنگامه پرشور پیکار

جوانمردی تجلی کرد و ایثار

بنازم استقامت را که آن روز

علم افتاد با دست علمدار 

سه شنبه 30/9/1389 - 13:8
شعر و قطعات ادبی

خورشید در انتظار کی می آیی

پژمرده ام ای بهار کی می آیی

از ظلمت  شب تیره شده روز بشر

ای وارث ذوالفقار کی می آیی

سه شنبه 30/9/1389 - 13:6
شعر و قطعات ادبی

زهرای بشکسته  دل زِ راه آمده بود

جبریل غمین و عذر خواه آمده بود

در کنج خرابه در میان طبقی

خورشید به مهمانی ماه آمده بود

سه شنبه 30/9/1389 - 13:5
مهدویت

 

 

 

 

ای دلیل خلقت آدم مهدی جان کاش بودی در کنار سفره یلدایمان...

 

 

امشب شب دعاست دعای برای تو

 

 

 

 

 

 

تو که نیستی شب یلدا معنایی ندارد.مولایم آمدم برای مهمانی یلدا دعوتت کنم نشانی خانه ات را از هزاران شهر پرسیدم  اما هیچ کس شهر تو را نشناخت زانوهایم را بغل کردم و در کنار جاده نشستم تا بلکه کسی کوی تو را بشناسد تو را با تمام وجودم جستجو کردم تا بیایی به کلبه فقیرانه ما اما...

 

 

 

مولایم

 

 

 

کدام جاده است که امشب سر به پای تو می گذارد و خنده تو را در خود میبیند امشب شب آرزوست دعا میکنم که امشب آرزوی همه...

 

 

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج باشد

 

 

 

انشاءالله

 

 

 

آقا جان

 

 

 

 

 

 

 

یادت نره امشب منتظرتم

 

 

 

 

دل نوشته این حقیر

سه شنبه 30/9/1389 - 13:2
محبت و عاطفه

کلیک کنید

 

 

روی گلتون به سرخی انار ؛شبتون به شیرینی هندوانه؛خندتون مثل پسته وعمرتون به بلندی یلدا و...

 

 

 

 

شب یلداتون پیشاپیش مبارک

سه شنبه 30/9/1389 - 12:43
شعر و قطعات ادبی

دردِل زِ حسین طرفه داغی دارم

زان داغ پراز شکوفه باغی دارم

بیمَم نَبُوَد زِ قبرو تاریکی آن

از مهر حسین چلچراغی دارم

 

دوشنبه 29/9/1389 - 13:36
شعر و قطعات ادبی

 

بسیار گریست تاکه بیتاب شد آب

خون ریخت زِ دیدگان و خوناب شد آب

از شدّت تشنه کامی ات ای سقّا

آن روز زِ شرمِ روی تو آب شدآب

دوشنبه 29/9/1389 - 13:34
شعر و قطعات ادبی

از هیبت ترس زرد رخسارت خواند

در اوج شکوه بودی و خوارت خواند

ای سبزترین شهید زنده«سجاد»

«بیمار»کسی بودکه«بیمارت»خواند

 

دوشنبه 29/9/1389 - 13:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته