• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 329
تعداد نظرات : 319
زمان آخرین مطلب : 5562روز قبل
شعر و قطعات ادبی

نه همین غمكده,ای مرغك تنها قفس است

گر تو آزاد نباشی همه دنیا قفس است

تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است

هر كجا هست,زمین تا به ثریا قفس است

تا كه نادان به جهان حكمروایی دارد

همه جا در نظر مردم دانا قفس است.

 

شنبه 17/12/1387 - 11:22
شعر و قطعات ادبی

با قلم می گویم :

-ای همزاد,ای همراه

ای هم سرنوشت

هر دومان حیران بازی های دوران های زشت

شعرهایم را نوشتی

دست خوش;

اشك هایم را كجا خواهی نوشت؟

شنبه 17/12/1387 - 10:11
دانستنی های علمی
١- هر روز ١٠ تا ٣٠ دقیقه پیاده‌روى کنید و به هنگام راه رفتن، لبخند بزنید. این بهترین داروى ضدافسردگى است.
٢- هر روز حداقل ١٠ دقیقه در یک مکان کاملاً ساکت و بى‌سر و صدا بنشینید.
٣- هرگز از خوابتان نزنید. یک دستگاه ضبط فیلم بخرید و برنامه‌هاى تلویزیونى مورد علاقه‌تان که شبها دیروقت پخش مى‌شوند را ضبط کنید و روز بعد ببینید.
٤- هر روز صبح که از خواب بلند مى‌شوید، جمله زیر را تکمیل کنید:
«هدف امروز من ....................... است.»
٥- با این سه «الف» زندگى کنید:
انرژى، اشتیاق، احساس یگانگى
٦- نسبت به سال قبل کتاب‌هاى بیشترى بخوانید و بازى‌هاى بیشترى بکنید.
٧- هر روز زمانى را براى دعا، مدیتیشن، یوگا و یا نظایر آن بگذارید.
٨- با افراد بالاتر از ٧٠ ساله و نیز افراد کمتر از ٦ ساله وقت بگذرانید.
٩- به هنگام بیدارى، رویاپردازى کنید.
١٠- بیشتر از میوه‌ها و سبزیجات تغذیه کنید.
١١- چاى سبز، مقدارى زیادى آب، کلم، بادام و فندق را در رژیم غذایى روزانه‌تان بگنجانید.
١٢- سعى کنید هر روز بر روى لب حداقل سه نفر لبخند بیاورید.
١٣- ریخت و پاش و آشفتگى را از خانه، ماشین و میز کارتان دور سازید.
١٤- انرژى خود را صرف شایعات، موضوعات گذشته، افکار منفى یا چیزهایى که از کنترل شما خارج است نکنید. در عوض، انرژى خود را مصروف جنبه‌هاى مثبت «زمان حاضر» سازید.
١٥- بدانید که زندگى مانند مدرسه است و شما براى یادگیرى به اینجا آمده‌اید. مسائل، جزئى از برنامه درسى است که ظاهر مى‌شوند و از بین مى‌روند، درست مثل مسائل کلاس ریاضى، امّا درس‌هایى که از آن‌ها یاد مى‌گیرید براى همیشه پا برجا مى‌ماند.
١٦- صبحانه را زیاد، ناهار را متوسط و شام را کم بخورید.
١٧- خودتان را زیاد جدّى نگیرید. هیچکس دیگر هم این کار را نمى‌کند.
١٨- لزومى ندارد که در هر بحثى برنده شوید، اختلاف نظرها را بپذیرید.
١٩- با گذشته خود صلح کنید تا «حال»تان خراب نشود.
٢٠- زندگى خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.
٢١- هیچکس مسئول شادى و رضایت شما نیست بجز خودتان.
٢٢- هر مصیبت یا ضایعه‌اى که برایتان پیش مى‌آید به خودتان بگوئید: «آیا ٥ سال دیگر، این اتفاق اهمیتى خواهد داشت؟»
٢٣- همه را به خاطر همه چیز ببخشید.
٢٤- آنچه دیگران درباره شما فکر مى‌کنند به شما مربوط نیست.
٢٥- هر وضعیتى، چه خوب و چه بد، تغییر خواهد کرد.
٢٦- به هنگام بیمارى، کارتان از شما مراقبت نمى‌کند، دوستانتان از شما مراقبت مى‌کنند. تماس خود را با آن‌ها حفظ کنید.
٢٧- بهترین اتفاق براى شما هنوز روى نداده است.
٢٨- گاهگاهى به افراد خانواده‌تان تلفن کنید و بهشان بگوئید که به فکرشان هستید.
٢٩- هر شب قبل از رفتن به رختخواب، جمله زیر را تکمیل کنید.
«من امروز به خاطر ...................... خوشحال و سپاسگزارم.»
٣٠- این متن را براى کسانى که دوستشان دارید بفرستید.
جمعه 16/12/1387 - 13:32
دانستنی های علمی
شما مستحق شادی هستید             پیام‌هایی كه به خود می‌‌دهید سمت وسوی زندگی شما را تعیین خواهد كرد.پس اگر دائما‍ به خود بگویید من ارزشی ندارم وشادی در زندگی حق من نیست، چطور انتظار دارید كه شاد باشید؟

 خودتان را قبول داشته باشید                            

خوب، بد، زشت یا هرچه هستید، همان را بپذیرید. به هر كاری مشغول هستید بدانید كه آن كار نهایت تلاش و كوشش شما بوده، پس كاملا از آن راضی و خوشنود باشید و به دنبال پیشرفت بروید. اگر تنها به نداشته‌های خود فكر كنید مطمئنا از داشته‌های خود هرگز لذت نمی‌‌برید.

   احساس رضایت نمایید                             

نباید همواره به دنبال موقعیتی در آینده باشید تا در آن زمان به خرسندی برسید. شما مطلع نیستید كه فردا زندگی چه چیزی را برای شما به ارمغان خواهد آورد، پس امروز از داشته‌ها و موقعیت‌های خود نهایت لذت را ببرید.

    قدر زندگی خود را بدانید                                  

شادبودن در حال حاضر یعنی از زندگی خود سپاسگزاری كردن. شكرگزاری ازسلامتی، شغل، خانه، غذا یا خانواده‌ای كه عاشق شماست. آیا اگر متوجه شوید كه فقط نود روز از زندگی شما باقی مانده متفاوت عمل نمی‌كردید؟ سرانجام عمر همه یك روز به پایان خواهد رسید. شاید شما حتی نود روز هم وقت نداشته باشید. این را بدانید كه تنها سپاسگزاری است كه شادی و آزادی را برای شما به ارمغان خواهد آورد، نه سرزنش.

    با دیگران مهربان باشید                                     

شادی واقعی یعنی مفید بودن برای دیگران. اگر شما یاد بگیرید كه به مشكلات، بیش از اندازه فكر نكنید آنها در نظر شما كوچك وكوچك‌تر خواهند شد. اگر تنها به خود فكر نكنید، متوجه می‌شوید كه زندگی چقدر زیباست.

مجله خانواده سبز

جمعه 16/12/1387 - 13:30
شعر و قطعات ادبی
به چشمهای گریزان
که نیست زندانی

به خواب های پریده
که خوب می دانی

به قصه های نوشته
میان کاغذ و رنگ

به خاک های مجاور
 کنار آن همه سنگ

به رود های خروشان
شاد در دل کوه

به شاخه های پر از بار
بی غم اندوه

به شانه های پر از خاک
آن مسافر شب

به روشنای رسیده
پس از دمیدن تب

به طرح معجزه وار
هزار مرد صبور

به عاشقانه آن زن
میان شرم حضور

به هر چه بی دل و شیداست
پیش چشمانت

به هر چه خاطره باقیست
بین دستانت

تو را قسم که نپرسی
چگونه می مانم
چرا نمی خوانم
منی که حیرانم 
جمعه 16/12/1387 - 13:28
شعر و قطعات ادبی
.سلام
هنوز حال همه ما خوب است
و تو
باور کن که نبودنت عادت نمی شود.

راهمان رها کردن نیست
که رفاقت است
راحت است دل کندن؟
نه
نمی خواهم.

چرا
نمی توانم نیندیشم به انتهای حضورت؟
که تو
حاضری در نبودن ها
و
ناظری بر غربتم.

غریبم در آغاز صبحی کسالت بار
خسته ام در انحنای روزی غبار آلود
و تو
نیستی.

باور نمی کنم. 

       علی فریدونی
جمعه 16/12/1387 - 13:26
شعر و قطعات ادبی

آمده ام از راهی دور
از انتهای خط افق یک نگاه
و اینک
ایستاده ام استوار
گام هایم
دیگر لرزان نیست
 صدایم
هراسان نیست
دستانم
پینه بسته از رنج زمین سخت
پا هایم
هنوز مرا یارند
یار

دلم اما تنگ است

خسته از راه رسیدن تا کی؟
بار این راه کشیدن تا کی؟
ناز ها می کنی و میگویم
ناز را باز کشیدن تا کی؟

کوله بارم را گشوده ام
ببین
این برای تو که چشم به راه بودی
این برای تو که نیاسودی
برای او

او که نبود 
بودش چه سود
هیچ ندارم جز
کلامی معلق
میان خلسه عشاق 
و
عطر کافور

می دانی
 
من مرده بودم
برای متولد شدن در این روز 
من رفته بودم
برای باز گشتن از خود

و اینک
کوله بارم را برده اند
تا خاطرات را به کسی نسپارم

پس دستانم
چشمانم
برای تو

لمس کن این بودن را
ببین افق را

شاید باز مردی از آن سوی رد نگاهت باز گردد

علی فریدونی

جمعه 16/12/1387 - 13:24
دانستنی های علمی

منطق، نوری است در تاریکی، همانگونه که خشم ، تاریکی است در میان نور.

 

زمان و مکان، برگرفته از معنویت هستند همانگونه که آنچه دیده میشوند و شنیده میشوند برگرفته از عالم معنا. پس چه ظلمی بر خود روا میدارند آنان که بر خورشید پشت کرده و هیچ نمی بینند جز سایه خود بر زمین.

جبران خلیل جبران

جمعه 16/12/1387 - 13:13
دانستنی های علمی

دیروز متعلق به تاریخ است و فردا متعلق به ایزد یكتا.
    دیروز خورشیدی غروب كرده است و فردا خورشیدی در حال طلوع‎.
    فقط امروز نور خورشید با تمام توان می‎تابد و به قدری درخشان است كه می‎توان در پرتو آن زندگی‎ كرد و عشق ورزید.
    پس‎، به آرامی در را به روی دیروز ببندید و كلید آن را دور بیندازید.
    محدودیت‎های امروز نیستند كه شما را كلافه می‎كنند، بلكه حسرت‎ها و افسوس‎ها به حال دیروز و هراس‎ها و نگرانی‎ها بابت فردا هستند كه شما را به مرز جنون می‎رسانند.
    پس قدر امروز را بدانید، چون امروز، همان روزی است كه پروردگار قادر خلق كرده است تا از آن لذت‎ ببریم و در آن جاری شویم‎.
    از یادآوری دیروز و ثانیه شماری برای فردا دست بكشید.
    در عوض‎، همین امروز در رودخانه‎های بیشتری شنا كنید، به كوهستان بروید، كودكان را ببوسید، ستاره‎های بیشتری را بشمارید، بیشتر بخندید و كمتر گریه كنید. با پای برهنه در ساحل زندگی قدم بزنید. قدر نعمت‎ها و موهبت‎های الهی را بدانید و بابت‎شان شكرگزار باشید و به تماشای طلوع و غروب‎ خورشید بنشینید، چون تا وقتی زندگی جاری است‎، باید با جریان آن پیش بروید.

مجله راه زندگی

پنج شنبه 15/12/1387 - 0:2
دانستنی های علمی

روزی و روزگاری صدفی زندگی می‎كرد كه شن ریزه‎ای داخل پوسته‎اش فرو رفته بود. فقط یك شن‎ ریزه بود، ولی درد زیادی را به او وارد آورده بود. چون با اینكه صدف‎ها موجوداتی ساده هستند ولی‎ احساس دارند. صدف از بازی زمانه به خشم آمده بود چرا كه زمانه چنین دردی را به او تحمیل كرده بود. او می‎گریست و می‎نالید و از دریا گله‎مند بود چرا كه از او محافظت نكرده بود. پس روزی به خود گفت‎: «دیگر بس است‎! حالا كه نمی‎توانم شن ریزه را از پوسته خارج كنم‎، باید برای بهبود حال خود تلاش‎ كنم‎». سال‎های از پی یكدیگر سپری شدند و صدف دست از تلاش نكشید و ناامید نشد. او تحمل كرد تا سرانجام آن به ظاهر شن ریزه كه آزارش می‎داد تبدیل به مرواریدی زیبا، درخشان و گران قیمت شد. اگر این شن‎ریزه داخل پوسته صدف قرار نداشت‎، قطعاً زندگی برای آن بی‎معنا می‎شد زیرا این باعث شد صدف سال‎های سال تلاش كند و امید خود را از دست ندهد. اگر ما انسان‎های نیز از بدو ورودمان به این‎ دنیا، مرواریدی زیر پوست خود نداشته باشیم تا به خاطرش تلاش كنیم‎، آن وقت هدف و معنای‎ زندگی‎مان را از دست می‎دادیم‎. پس به خاطر مروارید وجودتان تلاش كنید و ناامید نشوید!

مجله راه زندگی

پنج شنبه 15/12/1387 - 0:0
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته