بیماری ها
تپش قلب و درمان نوین
قلب یك پمپ عضلانی است كه دارای چهار حفره است دو حفره در بالا بنام دهلیز راست و چپ و دو حفره در پائین بنام بطن راست و چپ نامیده می شوند. حفرات بالایی خون را دریافت می كنند و حفرات پائینی خون را به ریه ها و اعضای بدن پمپ می كنند. چهار حفره با هم به صورت هماهنگ كار می كنند تا با جریان افتادن خون اكسیژن و مواد غذایی به بدن برسد.
سیستم الكتریكی قلب چگونه عمل می كند
انقباضات منظم قلب مدیون وجود یك سیستم الكتریكی دقیق و حساب شده در داخل قلب است . در حالت عادی امواج الكتریكی در محلی بنام گره سینوسی كه در بالای دهلیز راست قرار دارد شروع می شود. گره سینوسی نقش یك باطری را دارد و به طورـ طبیعی بین 60 تا 100 ضربان در دقیقه تولید می كند امواج الكتریكی از گره سینوسی در دهلیزها پخش و باعث انقباض آنها و ورود خون در بطن ها می شود سپس ضربان الكتریكی از دهلیزها به ناحیه ای بنام گره دهلیزی ـ بطنی می رسد كه در وسط قلب بین دهلیز و بطن راست قرار دارد این گره مانند یك ایستگاه عمل می كند و تاخیری در جریان الكتریكی از دهلیزها به بطن ها ایجاد می كند و به دنبال آن جریان الكتریكی از گره دهلیزی ـ بطنی توسط دو شاخه عصبی راست و چپ به ترتیب به بطن راست و چپ می رسد و این دو شاخه به شاخه های كوچك بنام رشته های پوركنژ تبدیل و در داخل بطن ها پخش می شوند و این جریان الكتریكی باعث انقباض بطن راست و چپ شده و خون به ریه ها و تمام بدن پمپ می شود.
دوشنبه 15/7/1387 - 21:11
بیماری ها
از علل بروز احساس ناراحتی در قفسه سینه
بیماریها و اختلالات گوارشی است. این اختلالات شامل بازگشت اسید معده به مری و ترش كردن، اختلالات عضلات حركتی مری، زخمهای معده و اثنیعشر، بیماریهای كیسه صفرا و مجاری صفراوی همانند سنگ كیسه صفراست. دكتر رضا فرجی با اشاره به این كه برگشت اسید نوعا باعث درد سوزشی عمیق در ناحیه زیر جناغ سینه و قسمت بالای شكم میشود دو حالت درازكش یا هنگامی كه معده خالی از غذاست را از علل شدت درد بیان كرده و ابراز میكند: این درد با مصرف بعضی از غذاها یا داروهایی نظیر آسپرین تشدید میشود.وی اختلالات عضلانی مری به صورت گرفتگی عضلات حركتی آن، آسیب به جدار مری به واسطه بلع مواد سوزاننده، تهوعهای شدید و مكرر یا عوامل فشارنده خارجی را موجب بروز دردهای پشت جناغ سینه دانسته كه با فعالیتهای فیزیكی هیچ ارتباطی ندارد.
دوشنبه 15/7/1387 - 21:7
دانستنی های علمی
چرا تقلید كنیم؟ فلسفه آن چیست؟
ذهنِ پرسشگر هر مسلمانى در جستوجوى فلسفه احكام شرعى است. اهمیّت آگاهى از فلسفه تقلید، نسبت به دیگر احكام، بیشتر است، زیرا:
اولاً: اصل لزوم تقلید، از مسائلى است كه مكلف باید خودش به آن دست یابد و نمىتواند در این مسأله تقلید كند. اگر مكلّف مسأله لزوم تقلید را دریافت، باب استفاده از فتاواى مجتهد به روى او باز مىشود.
ثانیاً: فلسفه تقلید، در واقع همان دلیل و مستند و مدركى است كه لزوم تقلید را براى مكلف اثبات مىكند؛ بر خلاف دیگر احكام شرعى كه دلیل آنها امر و نهىهایى است كه در قرآن و روایات موجود است، بدون اینكه لزوما در آنها به فلسفه احكام نیز اشاره شده باشد.
لزوم تقلید
در شریعت اسلام، واجبات و محرماتى وجود دارد كه خداى حكیم آنها را براى سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع كرده است؛ واجبات و محرماتى كه اگر انسان آنها را اطاعت نكند، نه به سعادتِ مطلوب مىرسد و نه از عذاب سرپیچى از آنها در صورت مخالفت در امان است.
از سوى دیگر، چنین نیست كه هر مسلمانى بتواند به آسانى، احكام شرعى را از قرآن و روایات و یا از عقل خود در یابد. نه قرآن مانند یك كتاب حقوقى یا رساله عملیه، احكام شرعى را به طور صریح بیان كرده است، و نه روایات معصومین(ع) چنین است، و نه عقل بشر به تنهایى مىتواند همه احكام را دریابد.
براى شناخت احكام شرعى، آگاهىهاى فراوانى، از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، كیفیت تركیب و جمع روایات و آیات، و دهها مسأله دیگر لازم است كه آموختن آنها نیازمند سالها تلاش جدى است.
در چنین حالتى، مكلف خود را در برابر سه راه مىبیند: نخست اینكه راه تحصیل این علم را كه همان اجتهاد است پیش گیرد؛ دوم اینكه در هر كارى آراى موجود را مطالعه كرده، به گونهاى عمل كند كه طبق همه آرا عمل او صحیح باشد (یعنى احتیاط كند)؛ و سوم اینكه از رأى كسى كه این علوم را كاملاً آموخته و در شناخت احكام شرعى كارشناس است، بهره جوید.
بىشك، او در راه اول اگر به اجتهاد برسد، كارشناس احكام شرعى خواهد شد و از دو راه دیگر بىنیاز، امّا تا رسیدن به آن، ناگزیر از دو راه دیگر است.
راه دوم نیازمند اطلاعات كافى از آراى موجود در هر مسأله و روشهاى احتیاط است و در بسیارى از موارد، به دلیل سختى احتیاط، زندگى عادى او را مختل مىكند. این سه راه اختصاص به برخورد انسان با احكام شرعى ندارد و در هر مسأله تخصصى دیگر وجود دارد؛ مثلاً یك مهندس متخصص را فرض كنید كه بیمار مىشود. او براى درمان بیمارى خود یا باید خود شخصا به تحصیل علم پزشكى بپردازد، یا تمام آراى پزشكان را مطالعه كرده، به گونهاى عمل كند كه بعدا پشیمان نشود، و یا به یك پزشك متخصص رجوع كند.
راه اول او را به درمان سریع نمىرساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از كار تخصصى خود، كه مهندسى است، باز مىدارد. لذا او بىدرنگ از یك پزشك متخصص كمك مىگیرد و رأى او را عمل مىكند.
او در عمل به رأى پزشك متخصص، نه تنها خود را از پشیمانى آینده و احیانا سرزنش دوستان نجات مىدهد؛ بلكه در اغلب موارد، درمان نیز مىشود. مكلف نیز در عمل به رأى مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانى آخرت و عذاب الهى نجات مىدهد،؛ بلكه به مصالح احكام شرعى نیز دست مىیابد.
جمعه 12/7/1387 - 23:3
دانستنی های علمی
آیا عارفان از «اولیاءالله» مىباشند؟
یكم.
«ولى الله» بودن، یكى از ویژگىها و خصایص انسانهاى كامل است. «ولىّ» یكى از اسماى الهى است و از آنجا كه «اسماء الله» باقى و دائم است، انسان كامل - كه مظهر اتم و اكمل اسماى الهى است - صاحب ولایت كلیه دائمى است و مىتواند به اذن او، در ماده كائنات تصرف كند و قواى ارضى و سماوى را تحت تسخیر خویش در آورد. البتّه واجد مقام ولایت، مىداند كه مأمور محض است و به هیچ وجه ادعاى استقلال ندارد؛ زیرا ولایت با استقلال سازگار نیست. انسان وقتى دریافت كه ارادهاش، مقهور اراده خداى سبحان است؛ مىتواند به مقام شامخ «ولایت» نایل آید.راهنماشناسى، دفتر 6، ص23 - 24.
دوّم.
در جاى خود اثبات شده است كه مصداق حقیقى انسانهاى كامل، معصوماناند و سایر انسانهاى وارسته - كه گام در راه رسیدن به مبدأ اصلى خویش نهادهاند - به عنوان نایب خلیفه و خلیفه خلیفه مىباشند. به هر روى، انسانهاى كامل - كه بالاصاله خلیفه خداوند هستند - معصوماناند و انسانهاى دیگر، بالعرض و به واسطه كمال و خلافت پیامبر«صلى الله علیه وآله»، كامل و خلیفه شدهاند. كمال رسول خدا«صلى الله علیه وآله» و عترت آن حضرت«علیهم السلام»، «ذاتى» و در دیگران «عاریتى» است.همان، صص 33 - 40.
با توجه به این دو مطلب، اگر مقصود از عارفان، «معصومان» باشند، آنان به صورت اصلى و ذاتى، داراى ویژگى ولایت بوده و از اولیاء اللّهاند. امّا اگر مراد، عارفان غیر معصوم باشند، آنان به صورت فرعى و عرضى داراى ویژگى ولایت بوده و در زمره اولیاء اللهاند.
جمعه 12/7/1387 - 23:0
دانستنی های علمی
فلسفه ازدواج موقت چیست؟
فلسفه ازدواج موقت
ازدواج موقت، از نظر تئوریك كاملاً پذیرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتی برخی از متفكران بزرگ غربی ـ مانند راسل ـ یكی از راههای حل مشكل ازدواج دائمی و دیررس را در دنیای كنونی، پناه بردن به ازدواج موقت میدانند. از نظر عملی نیز در نظام جمهوری اسلامی، این مسئله مقبول افتاده؛ لیكن فرهنگ اجتماعی، هنوز پذیرای آن نیست. به عبارت دیگر، صیغة موقّت نیز نوعی ازدواج است. بنابراین، هر فرد واجد شرایط میتواند از شخصی كه او نیز شرایط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاری و برای مدتی موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصیل ـ با وی ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كامیابی آنی اشتباه گرفتهاند و همین مسئله سبب شده است این موضوع نتواند در جامعه ما جایگاه حقیقی خود را باز یابد. تبلیغات سوئی هم كه بیش از یك قرن در جامعه ما توسط غربگرایان انجام شده، در ضمیر مردم رخنه كرده است؛ به گونهای كه گاهی روابط نامشروع، با تسامح نگریسته میشود؛ ولی ازدواج موقت، طوری دیگر معرفی میگردد. برای حل این مشكل بایستی تلاش فرهنگی و اجتماعی گستردهای صورت پذیرد تا جوانان از آسیب شیاطین مصون بمانند.
جمعه 12/7/1387 - 22:55
دعا و زیارت
حقیقت بهشت و جهنم چیست؟
حقیقت بهشت تجلّى رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّى غضب و لعنت خداست. توضیح مطلب اینكه؛
اولاً گاهى این چنین گمان مىشود كه «بهشت» و «جهنم» دو موضوع جداگانه بوده، مستقلاً مطرح است. امّا این پندارى بیش نیست؛ بلكه حقیقت آن است كه بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقاى پروردگار نمىباشد.
به عبارت دیگر، بهشت و بهشتها و جهنم و جهنمها مقصد و مقصود، در سیر و حركت نیستند و حركتها به سوى پروردگار و منتهى به لقاى پروردگار است؛ نه اینكه حركتها به سوى بهشتها و جهنمها باشد و به آنها منتهى گردد.
هر حركتى در نهایت به مبدأ متعال منتهى مىگردد و بهشتها و جهنمها، از آثار چگونگى لقاءها و رسیدنها است؛ یعنى، بهشت و بهشتها، از آثار و لوازم لقاى حضرت حق با «اسماى رحمت و مغفرت» و جهنم و جهنمها هم از آثار و تبعات لقاىِ پروردگار با «اسماى غضب و سخط» است.
ثانیاً براى روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبى را در حقایق اسماى ربوبى مطرح كنیم تا معناى آنكه بهشت از آثار «لقاى حضرت حق با اسماى رحمت» و جهنم از آثار «لقاى پروردگار با اسماى غضب» بوده، درست تحلیل و تفهیم شود.
«اسماى حسنى» یك سلسله عناوین محض و اعتبارى نیست؛ بلكه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودى و هر موجودى در دنیا و نظامهاى دیگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى است.
خداوند متعال در مقام ربوبیت، داراى اسما و صفات مختلف بوده، همه را با این اسماى گوناگون تربیت مىكند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با «منتقم» و «شدیدالعذاب» تجلّى مىكند و به حضرت رسولاكرم(ص) با «هادى»، «رحیم» و «غفور» تجلى مىكند.
گیاهى كه صورت و شكلى به خود مىگیرد، با اسم «مصوّر» پیش مىآید و هنگامى كه خاك را مىشكافد و بیرون مىآید، با ربّ «خالق» پیش مىآید. به هر صورت، هر موجودى در این نظام هستى، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - كه در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمى از اسماى حسناى الهى، در ارتباط است.
به هر روى، تمام هستى و از جمله انسان لحظه به لحظه با «ربّ» با چهرههاى مختلف در ارتباط است و هر یك از اسماى حسنى، انسان را بسته به نوع عمل، فكر، صفت و اخلاق، ربوبیت مىكند.
آیا روبه رو شدن با اسماى ربوبى، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، اینكه انسان در دعاهاى خود و در خواستههایش و در هر نیازى، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خداى متعال را با همان اسم مىخواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد كه: گویا آدمى به طور فطرى متوجه همین واقعیت است كه هر چیزى متأثر از اسمى از اسماى خدا است.
شخصى كه مریض است، به اسم «شافى» متوجه مىشود و شفاى خود را از خداوند متعال با این اسم مىخواهد؛ چرا كه شفا را اثر این اسم مىداند. كسى كه رزق و وسعت رزق مىطلبد، به اسم «خیرالرازقین» توجه دارد. فردى كه مغفرت مىخواهد، با اسم «غفور»؛ كسى كه نصرت مىخواهد با اسم «نصیر» و «ناصر»؛ كسى كه هدایت مىطلبد، به اسم «هادى»؛ محفوظ ماندن از خطرات را مىخواهد، به اسم «حافظ» و «حفیظ» و كسى كه روشنایى باطن مىخواهد، به اسم «نور» متوجه مىگردد و خداى سبحان را با آن مىخواند، چرا كه هر یك از اینها را آثار اسماى ربوبى مىداند.
مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 3454 - 3457
با توجه به توضیحات بالا، مشخص مىگردد كه بهشتها، از آثار و جلوههاى اسماى «رحمت» بوده و جهنمها هم از آثار «غضب و سخط» است؛ چرا كه وقتى همه وجود و همه عوالم هستى، از آثار و مظاهر اسماى حسناى الهى باشد، قهراً بهشت و جهنم نیز به عنوان نظام و عالم خاصى از وجود، از این حقیقت مستثنا نیست. حال براى روشن شدن اینكه بهشتها و جهنمها، از آثار اسماى «رحمت» و «غضب» حضرت حق است، به بعضى از آیات قرآنى اشاره مىكنیم.
1. (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ)؛آلعمران (3)، آیه 132 و 133.
«و اطاعت كنید خدا و رسول او را شاید مشمول رحمت شوید و سرعت و شتاب كنید، به سوى مغفرتى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنایش [ به قدر ]آسمانها و زمین است و براى پرهیزكاران آماده شده است».
این آیات، انتهاى سیر و حركت اطاعتكنندگان از خدا و رسول را، رحمت حق و رسیدن به رحمت او و لقاى او با اسماى «رحمت» مىداند (لعلكم ترحمون) و نیز دستور مىدهد كه به سوى مغفرت و غفران الهى، شتاب كنید و بكوشید كه با غفران او مواجه گشته و به مغفرت او برسید؛ یعنى، او را با اسم «غفور» ملاقات كنید كه از آثار این لقا، بهشت است با آن خصوصیات كه در ادامه آیه فرموده است.
2. (یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكُمْ نُوراً مُبِیناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً)؛نساء (4)، آیه 174 و 175.
«اى مردم: حقیقت این است كه براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده و ما به طرف شما نور روشنگرى را فروفرستادهایم و امّا آنانى كه به خداى متعال ایمان آورده و به این [ برهان و نور الهى ]تمسّك جستند، به زودى خداوند آنان را در جوار رحمت فضل خاص خویش داخل كرده، ایشان را به سوى خود، به راهى راست [ كه به سوى او نزدیكتر مىكند ]هدایت كند».
این آیات به روشنى گویاى این حقیقت است كه خداوند متعال، مؤمنان و پیروان قرآن و رسول اكرم(ص) را به زودى در رحمت و فضل خود داخل مىگرداند؛ به این معنا كه به لقاى او با اسماى رحمت و فضل رسیده، در عالمى كه جلوهگاه رحمت و فضل او است، وارد مىشوند. این تعبیر بیانگر این است كه لقاى خداوند با اسماى رحمت، ورود به عالم رحمت و فضل - كه همان بهشتها است - مىباشد.
از دیدگاه قرآن، جهنم و جهنمها نیز از آثار لقاى پروردگار با اسماى غضب، سخط، انتقام، طرد و ردّ است. در این باب نیز آیات زیادى وجود دارد كه به دو مورد اشاره مىكنیم:
1. (أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ)؛آلعمران (3)، آیه 87 و 88.آنان، سزایشان این است كه لعنت [ و طرد ]خداوند و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها است، در آن [ لعنت و طرد حق همیشه و] جاودانه بمانند [ و هیچگاه] نه عذاب از آنان كاسته گردد و نه مهلتى یابند (یا نظرى به آنان شود).
این آیات مىفرماید كافران و ستمگران مشمول لعن و غضب الهى مىشوند و بعد از آن مىفرماید. در این طرد و ردّ الهى جاودانه مىمانند و سپس اشاره مىكند: هیچ وقت عذاب آنان تخفیف نمىیابد. پس اوّلاً، آنان به خداوند متعال در حالى كه او، آنان را لعن و طرد مىكند، مىرسند (لقا با اسماى غضب) و ثانیاً، غضب و لعن همیشگى است و ثالثاً، این روبهرو شدن با اسماى غضب همان جهنم است؛ یعنى، عذاب و جهنم از آثار لقا با اسماى غضب خداوند است.
2. (أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ)؛همان، آیه 162. «آیا كسى كه خشنودى خدا را پیروى مىكند [ و طالب رضوان است ]مانند كسى است كه روى به خشمى از خدا آورده [ و دچار غضب و سخط از خداگردیده] و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشتگاهى [ و نقطه برگشت بدى] است.
نقض میثاق و شكست توبهها موجب لعنت شود در انتها
نقض توبه و عهد آن اصحاب سَبْت موجب مسخ آمد و اهلاك و مقت
مثنوى معنوى، دفتر پنجم، بیت 2591 و 2592.
جمعه 12/7/1387 - 22:52
دانستنی های علمی
اهل خبره به چه كسانى گفته مىشود؟
اهل خبره، عالمانىاند كه قدرت تشخیص مقام علمى و استعداد و صلاحیت مرجع تقلید را دارند كه آن را با شركت در بحثهاى خارج فقه و اصول او و یا با مطالعه و بررسى كتابهاى علمى وى، احراز مىكنند. لازم نیست اهل خبره، خود مجتهد باشند.توضیح المسائل مراجع، م 3.
جمعه 12/7/1387 - 22:47
دانستنی های علمی
شفاعت شامل چه كسانى مىشود؟
به فرموده علامه طباطبایى(ع)، تربیت دینى اقتضا مىكند كه خصوصیات و اوصاف این گروه، مبهم بوده و به طور مشخص بیان نشود. به همین جهت قرآن هم به این مسأله به طور كلى و مطلق اشاره فرموده است. از باب نمونه مىفرماید:
«هر كسى در گرو دستاورد خویش است، به جز یاران دست راست؛ در میان باغها، از یكدیگر در باره مجرمان مىپرسند: «چه چیزى شما را در آتش(سقر) در آورد؟» گویند: «از نمازگزاران نبودیم، و بینوایان را غذا نمىدادیم، با هرزرهدرایان هرزه درایى مىكردیم و روز جزا را دروغ مىشمردیم، تا مرگ ما در رسید» و شفاعت شفاعتگران را سود نبخشد».؛(كلّ نفس بما كسبت رهینة، الا اصحاب الیمین، فى جنات یتسائلون عن المجرمین، ما سلككم فى سقر، قالوا لم نك من المصلّین و لم نك نطعم المسكین و كنا نخوض مع الخائضین و كنا نكذب بیوم الدین، حتى اتینا الیقین فما تنفعهم شفاعة الشافعین)؛ (مدّثر (74)، آیه 38 - 48).
آیات یاد شده بیانگر این حقیقت است كه اصحاب یمین، داراى صفات دوزخیان نیستند؛ آن صفاتى كه مانع شفاعت شدن آنان است؛ یعنى، عدم اقامه نماز، انفاق نكردن، هرزه گویى، دنیاگرایى و تكذیب روز قیامت. پس اصحاب یمین به دلیل آنكه این موانع در كارشان نیست، قهراً شفاعت شامل حالشان مىگردد و از گرو دستاوردها و اعمالشان در آمده و دیگر پس از شفاعت، مرهون گناهان و تعلّقات نخواهند بود.
روشن است كه این آیه تنها موانع شفاعت را براى دوزخیان مطرح كرده است كه شاید بتوان از مفهوم آن چنین نتیجه گرفت كه شفاعت شوندگان و بهرهمندان از شفاعت، به طور كلى باید داراى چهار ویژگى باشند:
1. خضوع در مقابل خدا؛ 2. انفاق در راه خدا؛ 3. اعراض از دنیا به جهت یاد خدا؛ 4. یاد و قبول داشتن قیامت.
شاید بتوان آیات دیگرى كه شفاعت شوندگان را مبهم ذكر فرموده به این صفات چهارگانه ارجاع دهیم؛ ولى به هر صورت بیشتر از این، درباره مشمولان شفاعت بیانى نیامده است.براى اطلاع بیشتر ر.ك: المیزان، ج 1، ص 169 - 171.
جمعه 12/7/1387 - 22:45
دانستنی های علمی
پوشیدن لباس روحانیت آیا ضرورت دارد؟
لباس روحانیت
یكم. این نوع لباس از زمان پیامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ص) رایج بوده است و آن بزرگواران، چنین لباس میپوشیدند.
دوم. عمامه بر سر بستن، از مستحبات بوده و تأكید فراوانی بر آن شده است. احادیث متعددی در این زمینه از حضرت رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است؛ از جمله: امام رضا(ع) میفرماید: «حضرت رسول(ص) عمّامه بر سر بستند و یك طرف آن را به جلو وطرف دیگر را به عقب انداختند». از امام صادق(ع) نقل شده است: «حضرت رسول(ص) با دست خود بر سر حضرت علی(ع) عمامه پیچیدند». ر.ك: علامه مجلسی: حلیة المتقین، ص 18 سوم. جایگاه صنفی بسیاری از اقشار جامعه، اقتضا میكند كه از سایر اقشار مردم باز شناخته شوند؛ لذا دارای یك نوع لباس مشخص میباشند (مانند نیروهای نظامی و انتظامی و...)؛ دربارة روحانیان نیز چنین است. بر اساس روایات متعددی چون « العلماء ورثةالانبیاء » ؛« و اما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیكم » روحانیان، امانت داران ائمه اطهار(ع) و مرجع دینی، سیاسی و اجتماعی مردم میباشند؛ لذا به لباسخاصی نیاز دارند مشخص میباشند تا بدین وسیله در جامعه مشخص شوند و مراجعه به آنان در مواقع نیاز آسانتر باشد.
چهارم. پوشیدن این لباس، هر چند شأن و منزلتی نسبت به سایر اقشار مردم برای روحانیان ایجاد نمیكند؛ ولی موجب تعظیم شعائر الهی میگردد. وجود شخصیتهای وارسته جامعه كه به عنوان نماد و مظهر علم و تقوا و وارستگی و ارزشهای اسلامی و ملبس به لباس رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) باشند، از شعائر الهی است و در حفظ و گسترش ارزشهای الهی و اسلامی در جامعه و تقویت هویت مذهبی، در مقابل تهاجم ارزشهای بیگانه، بسیار مؤثر است.
جمعه 12/7/1387 - 22:41
دانستنی های علمی
زوجهاى جوان قبل از مراسم عقد و عروسى باید درباره چه گفت و گو كنند؟ چه پرسش هایى را مناسبتر مىبینید؟
موضوعات قابل طرح در گفت و گوى قبل از مراسم عقد مختلف است؛ زیرا افراد عقیدهها، آرمانها، هدفها و خواستههاى گوناگون دارند. البته بعضى از مسائل و موضوعات عمومى است و ضرورت دارد جوانان قبل از ازدواج براى آگاهى یافتن از ویژگىهاى جسمانى، روانى، اخلاقى یكدیگر مطرح كنند و درباره آنها به گفت و گو بنشینند. ناگفته پیداست، این گونه جلسات حتماً باید تحت اشراف خانوادههاى دو طرف صورت گیرد؛ زیرا مذاكره مستقیم و بدون اطلاع خانواده دختر و پسر مطلوب عرف و در اكثر موارد مورد پسند شرع و عقل نیست و به جاى این كه زوج جوان را به حقیقت برساند، مایه انحراف و مشكلات دیگر مىشود. در این جلسات مىتوان درباره مسائل زیر گفت و گو كرد:
1. خط مشى كلى زندگى آینده
مراد تبیین مبناى زندگى آینده است؛ براى مثال جوان متدین مىخواهد زندگى اش بر اساس قوانین اسلام بنا شود. در این جا باید از میزان پاى بندى افراد به ارزشهاى دینى و اخلاقى سؤال شود.
2. اهداف زندگى
یعنى هدف هایى كه هر كدام قصد دارند در زندگى آینده شان دنبال كنند؛ هدفها و آرمانهاى علمى و تحصیلى، اجتماعى، شغلى و...؛ براى مثال تا چه اندازه به ادامه تحصیل علاقهمند است و مشكلات تحصیل را تحمل مىكند. شغل مناسب و مورد علاقهاش چیست؟ جایگاه اجتماعى را داراى چه اهمیتى مىداند؟ از نظر اقتصادى و مالى به چه سطحى مىاندیشد و حداقل و حداكثر چقدر است؟
3. چگونگى رابطه با خانواده و بستگان
براى مثال به چه اندازه به رفت و آمد با اقوام و خویشان و نیز دوستان اهمیت مىدهید و بر آن اصرار مىورزید؟ به آداب و رسوم فرهنگى و اجتماعى رفتار با بستگان چقدر پایبندید؟
4. خواستها و انتظارهاى دو طرف از یكدیگر
5. شیوه تربیت فرزندان
مسؤولیت تربیت با چه كسى است و چگونه باید آن را آموخت؟
6. نقصهاى جسمانى و بیمارىهاى مزمن احتمالى یكدیگر
در این جلسات باید به نكات زیر توجه شود تا به شكل مناسب انجام گیرد و دو طرف به هدف خود دست یابند.
1. گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.
2. گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط كه در مرحله تفحص به دست مىآید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى؛ به عبارت دیگر، در واپسین مراحل تحقیق و قبل از مراسم عقد باید گفت و گو تحقق یابد.
3. براى موفقیت بیشتر، دو طرف باید در ابتداى جلسه از یكدیگر بخواهند صادقانه به پرسشها و مسائل مطرح شده پاسخ دهند تا از صفات اخلاقى و خصوصیات یكدیگر آگاهى یابند.
جمعه 12/7/1387 - 22:38