• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 285
تعداد نظرات : 148
زمان آخرین مطلب : 5050روز قبل
بیماری ها

 تپش قلب و درمان نوین

قلب یك پمپ عضلانی است كه دارای چهار حفره است دو حفره در بالا بنام دهلیز راست و چپ و دو حفره در پائین بنام بطن راست و چپ نامیده می شوند. حفرات بالایی خون را دریافت می كنند و حفرات پائینی خون را به ریه ها و اعضای بدن پمپ می كنند. چهار حفره با هم به صورت هماهنگ كار می كنند تا با جریان افتادن خون اكسیژن و مواد غذایی به بدن برسد.


سیستم الكتریكی قلب چگونه عمل می كند


انقباضات منظم قلب مدیون وجود یك سیستم الكتریكی دقیق و حساب شده در داخل قلب است . در حالت عادی امواج الكتریكی در محلی بنام گره سینوسی كه در بالای دهلیز راست قرار دارد شروع می شود. گره سینوسی نقش یك باطری را دارد و به طورـ طبیعی بین 60 تا 100 ضربان در دقیقه تولید می كند امواج الكتریكی از گره سینوسی در دهلیزها پخش و باعث انقباض آنها و ورود خون در بطن ها می شود سپس ضربان الكتریكی از دهلیزها به ناحیه ای بنام گره دهلیزی ـ بطنی می رسد كه در وسط قلب بین دهلیز و بطن راست قرار دارد این گره مانند یك ایستگاه عمل می كند و تاخیری در جریان الكتریكی از دهلیزها به بطن ها ایجاد می كند و به دنبال آن جریان الكتریكی از گره دهلیزی ـ بطنی توسط دو شاخه عصبی راست و چپ به ترتیب به بطن راست و چپ می رسد و این دو شاخه به شاخه های كوچك بنام رشته های پوركنژ تبدیل و در داخل بطن ها پخش می شوند و این جریان الكتریكی باعث انقباض بطن راست و چپ شده و خون به ریه ها و تمام بدن پمپ می شود.

دوشنبه 15/7/1387 - 21:11
بیماری ها

از علل بروز احساس ناراحتی در قفسه سینه

 بیماری‌ها و اختلالات گوارشی است. این اختلالات شامل بازگشت اسید معده به مری و ترش كردن، اختلالات عضلات حركتی مری، زخم‌های معده و اثنی‌عشر، بیماری‌های كیسه صفرا و مجاری صفراوی همانند سنگ كیسه صفراست. دكتر رضا فرجی با اشاره به این كه برگشت اسید نوعا باعث درد سوزشی عمیق در ناحیه زیر جناغ سینه و قسمت بالای شكم می‌شود دو حالت درازكش یا هنگامی كه معده خالی از غذاست را از علل شدت درد بیان كرده و ابراز می‌كند: این درد با مصرف بعضی از غذاها یا داروهایی نظیر آسپرین تشدید می‌شود.وی اختلالات عضلانی مری به صورت گرفتگی عضلات حركتی آن، آسیب به جدار مری به واسطه بلع مواد سوزاننده، تهوع‌های شدید و مكرر یا عوامل فشارنده خارجی را موجب بروز دردهای پشت جناغ سینه دانسته كه با فعالیت‌های فیزیكی هیچ ارتباطی ندارد.

دوشنبه 15/7/1387 - 21:7
دانستنی های علمی

چرا تقلید كنیم؟ فلسفه آن چیست؟

ذهنِ پرسش‏گر هر مسلمانى در جست‏وجوى فلسفه احكام شرعى است. اهمیّت آگاهى از فلسفه تقلید، نسبت به دیگر احكام، بیشتر است، زیرا:
اولاً: اصل لزوم تقلید، از مسائلى است كه مكلف باید خودش به آن دست یابد و نمى‏تواند در این مسأله تقلید كند. اگر مكلّف مسأله لزوم تقلید را دریافت، باب استفاده از فتاواى مجتهد به روى او باز مى‏شود.
ثانیاً: فلسفه تقلید، در واقع همان دلیل و مستند و مدركى است كه لزوم تقلید را براى مكلف اثبات مى‏كند؛ بر خلاف دیگر احكام شرعى كه دلیل آن‏ها امر و نهى‏هایى است كه در قرآن و روایات موجود است، بدون اینكه لزوما در آنها به فلسفه احكام نیز اشاره شده باشد.
لزوم تقلید
در شریعت اسلام، واجبات و محرماتى وجود دارد كه خداى حكیم آنها را براى سعادت دنیا و آخرت انسان تشریع كرده است؛ واجبات و محرماتى كه اگر انسان آنها را اطاعت نكند، نه به سعادتِ مطلوب مى‏رسد و نه از عذاب سرپیچى از آنها در صورت مخالفت در امان است.
از سوى دیگر، چنین نیست كه هر مسلمانى بتواند به آسانى، احكام شرعى را از قرآن و روایات و یا از عقل خود در یابد. نه قرآن مانند یك كتاب حقوقى یا رساله عملیه، احكام شرعى را به طور صریح بیان كرده است، و نه روایات معصومین(ع) چنین است، و نه عقل بشر به تنهایى مى‏تواند همه احكام را دریابد.
براى شناخت احكام شرعى، آگاهى‏هاى فراوانى، از جمله: فهم آیات و روایات، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح، كیفیت تركیب و جمع روایات و آیات، و ده‏ها مسأله دیگر لازم است كه آموختن آنها نیازمند سال‏ها تلاش جدى است.
در چنین حالتى، مكلف خود را در برابر سه راه مى‏بیند: نخست اینكه راه تحصیل این علم را كه همان اجتهاد است پیش گیرد؛ دوم اینكه در هر كارى آراى موجود را مطالعه كرده، به گونه‏اى عمل كند كه طبق همه آرا عمل او صحیح باشد (یعنى احتیاط كند)؛ و سوم اینكه از رأى كسى كه این علوم را كاملاً آموخته و در شناخت احكام شرعى كارشناس است، بهره جوید.
بى‏شك، او در راه اول اگر به اجتهاد برسد، كارشناس احكام شرعى خواهد شد و از دو راه دیگر بى‏نیاز، امّا تا رسیدن به آن، ناگزیر از دو راه دیگر است.
راه دوم نیازمند اطلاعات كافى از آراى موجود در هر مسأله و روش‏هاى احتیاط است و در بسیارى از موارد، به دلیل سختى احتیاط، زندگى عادى او را مختل مى‏كند. این سه راه اختصاص به برخورد انسان با احكام شرعى ندارد و در هر مسأله تخصصى دیگر وجود دارد؛ مثلاً یك مهندس متخصص را فرض كنید كه بیمار مى‏شود. او براى درمان بیمارى خود یا باید خود شخصا به تحصیل علم پزشكى بپردازد، یا تمام آراى پزشكان را مطالعه كرده، به گونه‏اى عمل كند كه بعدا پشیمان نشود، و یا به یك پزشك متخصص رجوع كند.
راه اول او را به درمان سریع نمى‏رساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از كار تخصصى خود، كه مهندسى است، باز مى‏دارد. لذا او بى‏درنگ از یك پزشك متخصص كمك مى‏گیرد و رأى او را عمل مى‏كند.
او در عمل به رأى پزشك متخصص، نه تنها خود را از پشیمانى آینده و احیانا سرزنش دوستان نجات مى‏دهد؛ بلكه در اغلب موارد، درمان نیز مى‏شود. مكلف نیز در عمل به رأى مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانى آخرت و عذاب الهى نجات مى‏دهد،؛ بلكه به مصالح احكام شرعى نیز دست مى‏یابد.

جمعه 12/7/1387 - 23:3
دانستنی های علمی

آیا عارفان از «اولیاءالله» مى‏باشند؟ 

یكم.
«ولى الله» بودن، یكى از ویژگى‏ها و خصایص انسان‏هاى كامل است. «ولىّ» یكى از اسماى الهى است و از آنجا كه «اسماء الله» باقى و دائم است، انسان كامل - كه مظهر اتم و اكمل اسماى الهى است - صاحب ولایت كلیه دائمى است و مى‏تواند به اذن او، در ماده كائنات تصرف كند و قواى ارضى و سماوى را تحت تسخیر خویش در آورد. البتّه واجد مقام ولایت، مى‏داند كه مأمور محض است و به هیچ وجه ادعاى استقلال ندارد؛ زیرا ولایت با استقلال سازگار نیست. انسان وقتى دریافت كه اراده‏اش، مقهور اراده خداى سبحان است؛ مى‏تواند به مقام شامخ «ولایت» نایل آید.راهنماشناسى، دفتر 6، ص‏23 - 24.

دوّم.
در جاى خود اثبات شده است كه مصداق حقیقى انسان‏هاى كامل، معصومان‏اند و سایر انسان‏هاى وارسته - كه گام در راه رسیدن به مبدأ اصلى خویش نهاده‏اند - به عنوان نایب خلیفه و خلیفه خلیفه مى‏باشند. به هر روى، انسان‏هاى كامل - كه بالاصاله خلیفه خداوند هستند - معصومان‏اند و انسان‏هاى دیگر، بالعرض و به واسطه كمال و خلافت پیامبر«صلى الله علیه وآله»، كامل و خلیفه شده‏اند. كمال رسول خدا«صلى الله علیه وآله» و عترت آن حضرت«علیهم السلام»، «ذاتى» و در دیگران «عاریتى» است.همان، صص 33 - 40.
با توجه به این دو مطلب، اگر مقصود از عارفان، «معصومان» باشند، آنان به صورت اصلى و ذاتى، داراى ویژگى ولایت بوده و از اولیاء اللّه‏اند. امّا اگر مراد، عارفان غیر معصوم باشند، آنان به صورت فرعى و عرضى داراى ویژگى ولایت بوده و در زمره اولیاء الله‏اند.

جمعه 12/7/1387 - 23:0
دانستنی های علمی

فلسفه ازدواج موقت چیست؟

فلسفه ازدواج موقت
ازدواج موقت، از نظر تئوریك كاملاً پذیرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتی برخی از متفكران بزرگ غربی ـ مانند راسل ـ یكی از راه‏های حل مشكل ازدواج دائمی و دیررس را در دنیای كنونی، پناه بردن به ازدواج موقت می‏دانند. از نظر عملی نیز در نظام جمهوری اسلامی، این مسئله مقبول افتاده؛ لیكن فرهنگ اجتماعی، هنوز پذیرای آن نیست. به عبارت دیگر، صیغة موقّت نیز نوعی ازدواج است. بنابراین، هر فرد واجد شرایط می‏تواند از شخصی كه او نیز شرایط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاری و برای مدتی موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصیل ـ با وی ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كامیابی آنی اشتباه گرفته‏اند و همین مسئله سبب شده است این موضوع نتواند در جامعه ما جایگاه حقیقی خود را باز یابد. تبلیغات سوئی هم كه بیش از یك قرن در جامعه ما توسط غرب‏گرایان انجام شده، در ضمیر مردم رخنه كرده است؛ به گونه‏ای كه گاهی روابط نامشروع، با تسامح نگریسته می‏شود؛ ولی ازدواج موقت، طوری دیگر معرفی می‏گردد. برای حل این مشكل ‏بایستی تلاش فرهنگی و اجتماعی گسترده‏ای صورت پذیرد تا جوانان از آسیب شیاطین مصون بمانند.

جمعه 12/7/1387 - 22:55
دعا و زیارت

حقیقت بهشت و جهنم چیست؟

حقیقت بهشت تجلّى رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّى غضب و لعنت خداست. توضیح مطلب اینكه؛
اولاً گاهى این چنین گمان مى‏شود كه «بهشت» و «جهنم» دو موضوع جداگانه بوده، مستقلاً مطرح است. امّا این پندارى بیش نیست؛ بلكه حقیقت آن است كه بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقاى پروردگار نمى‏باشد.
به عبارت دیگر، بهشت و بهشت‏ها و جهنم و جهنم‏ها مقصد و مقصود، در سیر و حركت نیستند و حركت‏ها به سوى پروردگار و منتهى به لقاى پروردگار است؛ نه اینكه حركت‏ها به سوى بهشت‏ها و جهنم‏ها باشد و به آنها منتهى گردد.
هر حركتى در نهایت به مبدأ متعال منتهى مى‏گردد و بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار چگونگى لقاءها و رسیدن‏ها است؛ یعنى، بهشت و بهشت‏ها، از آثار و لوازم لقاى حضرت حق با «اسماى رحمت و مغفرت» و جهنم و جهنم‏ها هم از آثار و تبعات لقاىِ پروردگار با «اسماى غضب و سخط» است.
ثانیاً براى روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبى را در حقایق اسماى ربوبى مطرح كنیم تا معناى آنكه بهشت از آثار «لقاى حضرت حق با اسماى رحمت» و جهنم از آثار «لقاى پروردگار با اسماى غضب» بوده، درست تحلیل و تفهیم شود.
«اسماى حسنى» یك سلسله عناوین محض و اعتبارى نیست؛ بلكه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودى و هر موجودى در دنیا و نظام‏هاى دیگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى‏ است.
خداوند متعال در مقام ربوبیت، داراى اسما و صفات مختلف بوده، همه را با این اسماى گوناگون تربیت مى‏كند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با «منتقم» و «شدیدالعذاب» تجلّى مى‏كند و به حضرت رسول‏اكرم(ص) با «هادى»، «رحیم» و «غفور» تجلى مى‏كند.
گیاهى كه صورت و شكلى به خود مى‏گیرد، با اسم «مصوّر» پیش مى‏آید و هنگامى كه خاك را مى‏شكافد و بیرون مى‏آید، با ربّ «خالق» پیش مى‏آید. به هر صورت، هر موجودى در این نظام هستى، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - كه در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمى از اسماى حسناى الهى، در ارتباط است.
به هر روى، تمام هستى و از جمله انسان لحظه به لحظه با «ربّ» با چهره‏هاى مختلف در ارتباط است و هر یك از اسماى حسنى، انسان را بسته به نوع عمل، فكر، صفت و اخلاق، ربوبیت مى‏كند.
آیا روبه رو شدن با اسماى ربوبى، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، اینكه انسان در دعاهاى خود و در خواسته‏هایش و در هر نیازى، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خداى متعال را با همان اسم مى‏خواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد كه: گویا آدمى به طور فطرى متوجه همین واقعیت است كه هر چیزى متأثر از اسمى از اسماى خدا است.
شخصى كه مریض است، به اسم «شافى» متوجه مى‏شود و شفاى خود را از خداوند متعال با این اسم مى‏خواهد؛ چرا كه شفا را اثر این اسم مى‏داند. كسى كه رزق و وسعت رزق مى‏طلبد، به اسم «خیرالرازقین» توجه دارد. فردى كه مغفرت مى‏خواهد، با اسم «غفور»؛ كسى كه نصرت مى‏خواهد با اسم «نصیر» و «ناصر»؛ كسى كه هدایت مى‏طلبد، به اسم «هادى»؛ محفوظ ماندن از خطرات را مى‏خواهد، به اسم «حافظ» و «حفیظ» و كسى كه روشنایى باطن مى‏خواهد، به اسم «نور» متوجه مى‏گردد و خداى سبحان را با آن مى‏خواند، چرا كه هر یك از اینها را آثار اسماى ربوبى مى‏داند.
مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 3454 - 3457
با توجه به توضیحات بالا، مشخص مى‏گردد كه بهشت‏ها، از آثار و جلوه‏هاى اسماى «رحمت» بوده و جهنم‏ها هم از آثار «غضب و سخط» است؛ چرا كه وقتى همه وجود و همه عوالم هستى، از آثار و مظاهر اسماى حسناى الهى باشد، قهراً بهشت و جهنم نیز به عنوان نظام و عالم خاصى از وجود، از این حقیقت مستثنا نیست. حال براى روشن شدن اینكه بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار اسماى «رحمت» و «غضب» حضرت حق است، به بعضى از آیات قرآنى اشاره مى‏كنیم.
1. (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ)؛آل‏عمران (3)، آیه 132 و 133.
«و اطاعت كنید خدا و رسول او را شاید مشمول رحمت شوید و سرعت و شتاب كنید، به سوى مغفرتى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنایش [ به قدر ]آسمان‏ها و زمین است و براى پرهیزكاران آماده شده است».
این آیات، انتهاى سیر و حركت اطاعت‏كنندگان از خدا و رسول را، رحمت حق و رسیدن به رحمت او و لقاى او با اسماى «رحمت» مى‏داند (لعلكم ترحمون) و نیز دستور مى‏دهد كه به سوى مغفرت و غفران الهى، شتاب كنید و بكوشید كه با غفران او مواجه گشته و به مغفرت او برسید؛ یعنى، او را با اسم «غفور» ملاقات كنید كه از آثار این لقا، بهشت است با آن خصوصیات كه در ادامه آیه فرموده است.
2. (یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكُمْ نُوراً مُبِیناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً)؛نساء (4)، آیه 174 و 175.
«اى مردم: حقیقت این است كه براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده و ما به طرف شما نور روشنگرى را فروفرستاده‏ایم و امّا آنانى كه به خداى متعال ایمان آورده و به این [ برهان و نور الهى ]تمسّك جستند، به زودى خداوند آنان را در جوار رحمت فضل خاص خویش داخل كرده، ایشان را به سوى خود، به راهى راست [ كه به سوى او نزدیك‏تر مى‏كند ]هدایت كند».
این آیات به روشنى گویاى این حقیقت است كه خداوند متعال، مؤمنان و پیروان قرآن و رسول اكرم(ص) را به زودى در رحمت و فضل خود داخل مى‏گرداند؛ به این معنا كه به لقاى او با اسماى رحمت و فضل رسیده، در عالمى كه جلوه‏گاه رحمت و فضل او است، وارد مى‏شوند. این تعبیر بیانگر این است كه لقاى خداوند با اسماى رحمت، ورود به عالم رحمت و فضل - كه همان بهشت‏ها است - مى‏باشد.
از دیدگاه قرآن، جهنم و جهنم‏ها نیز از آثار لقاى پروردگار با اسماى غضب، سخط، انتقام، طرد و ردّ است. در این باب نیز آیات زیادى وجود دارد كه به دو مورد اشاره مى‏كنیم:
1. (أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ)؛آل‏عمران (3)، آیه 87 و 88.آنان، سزایشان این است كه لعنت [ و طرد ]خداوند و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها است، در آن [ لعنت و طرد حق همیشه و] جاودانه بمانند [ و هیچ‏گاه‏] نه عذاب از آنان كاسته گردد و نه مهلتى یابند (یا نظرى به آنان شود).
این آیات مى‏فرماید كافران و ستمگران مشمول لعن و غضب الهى مى‏شوند و بعد از آن مى‏فرماید. در این طرد و ردّ الهى جاودانه مى‏مانند و سپس اشاره مى‏كند: هیچ وقت عذاب آنان تخفیف نمى‏یابد. پس اوّلاً، آنان به خداوند متعال در حالى كه او، آنان را لعن و طرد مى‏كند، مى‏رسند (لقا با اسماى غضب) و ثانیاً، غضب و لعن همیشگى است و ثالثاً، این روبه‏رو شدن با اسماى غضب همان جهنم است؛ یعنى، عذاب و جهنم از آثار لقا با اسماى غضب خداوند است.
2. (أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ)؛همان، آیه 162. «آیا كسى كه خشنودى خدا را پیروى مى‏كند [ و طالب رضوان است ]مانند كسى است كه روى به خشمى از خدا آورده [ و دچار غضب و سخط از خداگردیده‏] و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشتگاهى [ و نقطه برگشت بدى‏] است.
نقض میثاق و شكست توبه‏ها موجب لعنت شود در انتها
نقض توبه و عهد آن اصحاب سَبْت موجب مسخ آمد و اهلاك و مقت‏
مثنوى معنوى، دفتر پنجم، بیت 2591 و 2592.

جمعه 12/7/1387 - 22:52
دانستنی های علمی

اهل خبره به چه كسانى گفته مى‏شود؟

اهل خبره، عالمانى‏اند كه قدرت تشخیص مقام علمى و استعداد و صلاحیت مرجع تقلید را دارند كه آن را با شركت در بحث‏هاى خارج فقه و اصول او و یا با مطالعه و بررسى كتاب‏هاى علمى وى، احراز مى‏كنند. لازم نیست اهل خبره، خود مجتهد باشند.توضیح المسائل مراجع، م 3.

جمعه 12/7/1387 - 22:47
دانستنی های علمی

شفاعت شامل چه كسانى مى‏شود؟

به فرموده علامه طباطبایى(ع)، تربیت دینى اقتضا مى‏كند كه خصوصیات و اوصاف این گروه، مبهم بوده و به طور مشخص بیان نشود. به همین جهت قرآن هم به این مسأله به طور كلى و مطلق اشاره فرموده است. از باب نمونه مى‏فرماید:
«هر كسى در گرو دستاورد خویش است، به جز یاران دست راست؛ در میان باغ‏ها، از یكدیگر در باره مجرمان مى‏پرسند: «چه چیزى شما را در آتش(سقر) در آورد؟» گویند: «از نمازگزاران نبودیم، و بینوایان را غذا نمى‏دادیم، با هرزره‏درایان هرزه درایى مى‏كردیم و روز جزا را دروغ مى‏شمردیم، تا مرگ ما در رسید» و شفاعت شفاعت‏گران را سود نبخشد».؛(كلّ نفس بما كسبت رهینة، الا اصحاب الیمین، فى جنات یتسائلون عن المجرمین، ما سلككم فى سقر، قالوا لم نك من المصلّین و لم نك نطعم المسكین و كنا نخوض مع الخائضین و كنا نكذب بیوم الدین، حتى اتینا الیقین فما تنفعهم شفاعة الشافعین)؛ (مدّثر (74)، آیه 38 - 48).
آیات یاد شده بیانگر این حقیقت است كه اصحاب یمین، داراى صفات دوزخیان نیستند؛ آن صفاتى كه مانع شفاعت شدن آنان است؛ یعنى، عدم اقامه نماز، انفاق نكردن، هرزه گویى، دنیاگرایى و تكذیب روز قیامت. پس اصحاب یمین به دلیل آنكه این موانع در كارشان نیست، قهراً شفاعت شامل حال‏شان مى‏گردد و از گرو دستاوردها و اعمال‏شان در آمده و دیگر پس از شفاعت، مرهون گناهان و تعلّقات نخواهند بود.
روشن است كه این آیه تنها موانع شفاعت را براى دوزخیان مطرح كرده است كه شاید بتوان از مفهوم آن چنین نتیجه گرفت كه شفاعت شوندگان و بهره‏مندان از شفاعت، به طور كلى باید داراى چهار ویژگى باشند:
1. خضوع در مقابل خدا؛ 2. انفاق در راه خدا؛ 3. اعراض از دنیا به جهت یاد خدا؛ 4. یاد و قبول داشتن قیامت.
شاید بتوان آیات دیگرى كه شفاعت شوندگان را مبهم ذكر فرموده به این صفات چهارگانه ارجاع دهیم؛ ولى به هر صورت بیشتر از این، درباره مشمولان شفاعت بیانى نیامده است.براى اطلاع بیشتر ر.ك: المیزان، ج 1، ص 169 - 171.

جمعه 12/7/1387 - 22:45
دانستنی های علمی

پوشیدن لباس روحانیت آیا ضرورت دارد؟

لباس روحانیت
یكم. این نوع لباس از زمان پیامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ص) رایج بوده است و آن بزرگواران، چنین لباس می‏پوشیدند.
دوم. عمامه بر سر بستن، از مستحبات بوده و تأكید فراوانی بر آن شده است. احادیث متعددی در این زمینه از حضرت رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است؛ از جمله: امام رضا(ع) می‏فرماید: «حضرت رسول(ص) عمّامه بر سر بستند و یك طرف آن را به جلو وطرف دیگر را به عقب انداختند». از امام صادق(ع) نقل شده است: «حضرت رسول(ص) با دست خود بر سر حضرت علی(ع) عمامه پیچیدند». ر.ك: علامه مجلسی: حلیة المتقین، ص 18 سوم. جایگاه صنفی بسیاری از اقشار جامعه، اقتضا می‏كند كه از سایر اقشار مردم باز شناخته شوند؛ لذا دارای یك نوع لباس مشخص می‏باشند (مانند نیروهای نظامی و انتظامی و...)؛ دربارة روحانیان نیز چنین است. بر اساس روایات متعددی چون « العلماء ورثةالانبیاء » ؛« و اما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیكم » روحانیان، امانت داران ائمه اطهار(ع) و مرجع دینی، سیاسی و اجتماعی مردم می‏باشند؛ لذا به لباسخاصی نیاز دارند مشخص می‏باشند تا بدین وسیله در جامعه مشخص شوند و مراجعه به آنان در مواقع نیاز آسان‏تر باشد.
چهارم. پوشیدن این لباس، هر چند شأن و منزلتی نسبت به سایر اقشار مردم برای روحانیان ایجاد نمی‏كند؛ ولی موجب تعظیم شعائر الهی می‏گردد. وجود شخصیت‏های وارسته جامعه كه به عنوان نماد و مظهر علم و تقوا و وارستگی و ارزش‏های اسلامی و ملبس به لباس رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) باشند، از شعائر الهی است و در حفظ و گسترش ارزش‏های الهی و اسلامی در جامعه و تقویت هویت مذهبی، در مقابل تهاجم ارزش‏های بیگانه، بسیار مؤثر است.

جمعه 12/7/1387 - 22:41
دانستنی های علمی

زوج‏هاى جوان قبل از مراسم عقد و عروسى باید درباره چه گفت و گو كنند؟ چه پرسش هایى را مناسب‏تر مى‏بینید؟

موضوعات قابل طرح در گفت و گوى قبل از مراسم عقد مختلف است؛ زیرا افراد عقیده‏ها، آرمان‏ها، هدف‏ها و خواسته‏هاى گوناگون دارند. البته بعضى از مسائل و موضوعات عمومى است و ضرورت دارد جوانان قبل از ازدواج براى آگاهى یافتن از ویژگى‏هاى جسمانى، روانى، اخلاقى یكدیگر مطرح كنند و درباره آن‏ها به گفت و گو بنشینند. ناگفته پیداست، این گونه جلسات حتماً باید تحت اشراف خانواده‏هاى دو طرف صورت گیرد؛ زیرا مذاكره مستقیم و بدون اطلاع خانواده دختر و پسر مطلوب عرف و در اكثر موارد مورد پسند شرع و عقل نیست و به جاى این كه زوج جوان را به حقیقت برساند، مایه انحراف و مشكلات دیگر مى‏شود. در این جلسات مى‏توان درباره مسائل زیر گفت و گو كرد:
1. خط مشى كلى زندگى آینده‏
مراد تبیین مبناى زندگى آینده است؛ براى مثال جوان متدین مى‏خواهد زندگى اش بر اساس قوانین اسلام بنا شود. در این جا باید از میزان پاى بندى افراد به ارزش‏هاى دینى و اخلاقى سؤال شود.
2. اهداف زندگى‏
یعنى هدف هایى كه هر كدام قصد دارند در زندگى آینده شان دنبال كنند؛ هدف‏ها و آرمان‏هاى علمى و تحصیلى، اجتماعى، شغلى و...؛ براى مثال تا چه اندازه به ادامه تحصیل علاقه‏مند است و مشكلات تحصیل را تحمل مى‏كند. شغل مناسب و مورد علاقه‏اش چیست؟ جایگاه اجتماعى را داراى چه اهمیتى مى‏داند؟ از نظر اقتصادى و مالى به چه سطحى مى‏اندیشد و حداقل و حداكثر چقدر است؟
3. چگونگى رابطه با خانواده و بستگان
براى مثال به چه اندازه به رفت و آمد با اقوام و خویشان و نیز دوستان اهمیت مى‏دهید و بر آن اصرار مى‏ورزید؟ به آداب و رسوم فرهنگى و اجتماعى رفتار با بستگان چقدر پایبندید؟
4. خواست‏ها و انتظارهاى دو طرف از یكدیگر
5. شیوه تربیت فرزندان
مسؤولیت تربیت با چه كسى است و چگونه باید آن را آموخت؟
6. نقص‏هاى جسمانى و بیمارى‏هاى مزمن احتمالى یكدیگر
در این جلسات باید به نكات زیر توجه شود تا به شكل مناسب انجام گیرد و دو طرف به هدف خود دست یابند.
1. گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.
2. گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط كه در مرحله تفحص به دست مى‏آید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى؛ به عبارت دیگر، در واپسین مراحل تحقیق و قبل از مراسم عقد باید گفت و گو تحقق یابد.
3. براى موفقیت بیش‏تر، دو طرف باید در ابتداى جلسه از یكدیگر بخواهند صادقانه به پرسش‏ها و مسائل مطرح شده پاسخ دهند تا از صفات اخلاقى و خصوصیات یكدیگر آگاهى یابند.

جمعه 12/7/1387 - 22:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته