طنز و سرگرمی
آقایان ، آقا پسرها ، مردان مجرد و متاهل ، افراد ذکور جامعه ...
آیا تا کنون با خود اندیشیده اید که به چه دلیل خدمت مقدس سربازی اجباریست ؟
چرا از قدیم و ندیم گفته اند که تا خدمت نروی مرد نمی شوی ؟!
چرا اکثر مردان موفق ، عامل اصلی این موفقیتشان را ۲ سال خدمت سربازی می دانند ؟!
چرا ۹/۹۹درصد خانواده های دختر دار حاضر نیستند به پسری که هنوز خدمت نرفته دختر بدهند ؟!
و چرا اکثر پسرهایی که قبل از سربازی رفتن زن می گیرند در آینده با مشکلاتی مواجه می شوند؟!
هدف از طرح این سوالات ، آماده کردن ذهن شما خوانندگان محترم جهت پی بردن به عمق فاجعه می باشد !
پاسخ تمام سوالات فوق در یک جمله خلاصه می شود و آن این است که ( خدمت سربازی یک دوران آموزشی و تمرینی است جهت آشنایی هر چه بیشتر و بهتر آقایان مجرد با زندگی مشترک ! )
بله ، درست شنیدید . شباهت های انکار ناپذیر میان خدمت سربازی و زندگی مشترک آنقدر زیاد است که از دیرباز ، در اکثر کشور های دنیا خدمت سربازی اجباری را قرار دادند تا تمام افراد ذکور جامعه ، قبل از افتادن به دام ازدواج ( ببخشید ! منظورم قبل از متاهل شدن بود ) برای ۲ سال طعم زندگی مشترک را بچشند تا در ۱۰۰ سال آینده ، زیاد احساس رنج و عذاب نکنند !
و اما شباهتهای میان خدمت سربازی و زندگی مشترک برای آقایان :
۱- چه در خدمت سربازی و چه در زندگی مشترک ، چه بخواهی و چه نخواهی کچل خواهی شد و یا بعبارت بهتر ، کچلت خواهند کرد ! البته این کچلی در خدمت سربازی توسط ماشین اصلاح و در زندگی مشترک توسط عواملی چون : استرس شدید ، سوء تغذیه ، چپ شدن ماهیتابه روغن داغ روی سر و ... صورت می گیرد ! نا گفته نماند که این کچلی در آقایان به نسبت نوع مو ، جنس ریشه مو ، عوامل ارثی و ... متفاوت است ولی به هر حال به قول معروف : دیر و زود داره ولی بالاخره هممون کل پا می شیم !
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
دعا و زیارت
او كسى است كه با نیل به درجه رفیع شهادت جاودانگى یافت، به میزانى كه در راه موضوعى فدا و فانى مىشود ارزش آن را به خود مىگیرد و كسب مىنماید.
حسینبن علىعلیهالسلام كسى است كه تمام هستى و متعلقات خویش را با اخلاص در راه خدا كه اصل و منشا تمام كمالات و تقدسهاست، فدا و فانى نموده است پس جاى شگفتى نیست كه بگوییم تمام تقدسها و كمالات و جاودانگى به وجود فدا شدهاش انتقال یافته است. (33) و نیز بىجهت نیست كه محبت و عشق به آن حضرت در دلهاى مؤمنان جایگزین شده به همانگونه كه محبت و علاقه به خداوند در آن دلها جاى دارد. لذا از رسول اكرمصلى الله علیه وآله نقل شده است: «همانا براى شهادت حسینعلیهالسلام حرارتى وجود دارد كه هیچگاه سرد نمىشود. (34) و نیز فرمود: «براى حسینعلیهالسلام در دلهاى مؤمنان محبتى است». (35)
آرى! حضرت سیدالشهداعلیهالسلام كه از روى خلوص به پیشگاه معبود خویش سر عبودیت فرود آورده و بر آن مداومت ورزیده، به اوج كمال و قرب رب ذىالجلال رسیده و آن قدر شرافت و قداست پیدا كرده كه صحیح است او را به خدا نسبت دهند، مثلا بگویند: دست او، دستخدا، خون او خون خدا و گوش و زبان و چشم او، گوش و زبان و چشم خداست، و این بدان جهت است كه توجه به خدا، فدا شدن در راه او، و استمرار بر طاعتش، چنان انقلابى در وى به وجود آورد كه عظمتخداوندى به او نسبت داده مىشود زیرا از معنویت ارتباط با خداوند متاثر گشته است. در اینباره حدیثى از امام باقرعلیهالسلام نقل شده است كه همین معنى را مىرساند و مىفهماند كه آدمى با رشته ارتباط و بندگى خالصانه خدا به مقامى مىرسد كه در فكر نگنجد و شرافت و قداست و ابدیت ذات اقدس ربوبى او را متاثر مىسازد و آن خصوصیات به او انتقال مىیابد:
... ان الله جل جلاله قال: ما تقرب الى عبد من عبادى بشىء احب الى مما افترضت علیه و انه یتقرب الى بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنتسمعه الذى یسمع به و بصره الذى یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده التى یبطش بها. ان دعانى اجبته و ان سالنى اعطیته. (36)
حسین بن علىعلیهالسلام كه در راه خدا و در راه افكار عالیهاش شهید شد وجود مادى خود را نفى كرد اما به صورت منبع فضیلت و مركز شرافت و عظمت وجود جاودانه خود را اثبات نمود عقل و دین حكم مىكند كه بزرگان و افراد برگزیده را در حال حیات و ممات ارج نهیم و آنان را دوستبداریم و از یاد نبریم و در سالروز وفات و شهادتشان مجالس یادبود برپا كنیم. به ویژه كه آن شخص تمام هستى خودش را در طبق اخلاص نهاده و از هیچ فداكارى در راه خدا دریغ نورزیده باشد.
از این جهت است كه در اقطار مختلف اسلامى به نام آن حضرت اقامه مجالس مىكنند و چنین نیست كه تكریم و تعظیم آن حضرت اختصاص به شیعیان داشته باشد مثلا در كشور مصر در روز ولادت آن حضرت و خواهر بزرگوارش حضرت زینب مجالس جشن و سرور برپا مىدارند. (37) و درباره فضایل ایشان قلمفرسایى مىكنند و كتابها و مقالهها مىنویسند. (38)
حسینبن علىعلیهالسلام براى هدفى بس عالى در راه معبود خود با نفس نفیس جهاد نمود. (39) و براى احیاى فضیلت و شرافت و برقرارى آزادى و بیدارى بشر قیام كرد. پس سزاوار است كه تمام جوامع انسانى - خواه مسلمان خواه غیرمسلمان - به پاس احترام و بزرگداشت آن شخصیت عظیمالشان سالروز شهادت آن حضرت را بزرگ بشمارند و به سوك و ماتم بنشینند.
او ابرمرد عالم و شخصیتبسیار بزرگوارى است كه تمام مكارم و فضایل را دارا بود به گونهاى كه ابعاد گسترده بسیار وسیع وجودش همگان را متحیر ساخته است. (40)
از لحاظ نسب نیز كسى به پایه امام حسینعلیهالسلام نمىرسد: جدش رسول خدا سیدالمرسلین و خاتمالنبیین و پدرش على مرتضى سیدالوصیین و مادر فاطمه زهرا سیده نساء عالمین و برادرش امام حسن مجتبى، و عمویش جعفر طیار و عموى پدرش حمزه سیدالشهداء است.
فكر او بر محور ابدیت و ماوراى محسوسات دور مىزند او شهادت را برگزید و منیه را بر دنیه و كرامت قداست را بر لئامت اطاعتبدسگالان و نابكاران ترجیح داد. (41)
فرزند پیامبرصلى الله علیه وآله چندان ثبات و استقامت و شجاعت و بردبارى و صبر از خود بروز داده كه نظر همه متفكران و بزرگان را به خود جلب نموده و همگان در برابر عظمتش سر تعظیم فرود آوردهاند. و هر كس كه درباره احوال و رفتار آن حضرت مطالعاتى داشته باشد غیرممكن است مجذوب فضایل و شخصیت او نگردد و از مصایبى كه براى نجات اسلام و بشریت متحمل شده متاثر و اندوهگین نشود.
عاشورا «یومالله» است
روزهایى كه در آن روزها وقایع مهمى انجام مىشود و مسیر تاریخ در جهت رشد و كمال تغییر مىنماید و سبب مىشود كه تحول در اجتماع به وجود آید و مردم راه فضیلت و سعادت را در پیش گیرند، «ایامالله» نامیده مىشود. در قرآن مجید در دو مورد (سوره ابراهیم آیه 5 و سوره الجاثیه آیه 14) ایامالله ذكر شده است.
از ابنعباس روایتشده كه منظور از آن روزهایى است كه در آن روزها در امم پیشین وقایعى مهم رخ داده است واضح است كه منظور وقایعى (42) است آموزنده كه بدان وسیله مردم از جهل و غفلت رهایى یافتهاند و دگرگونى در تمام شؤون زندگىشان پدید آمده است. چون شهادت سبط پیامبرصلى الله علیه وآله و یارانش در روز عاشورا باعثشد كه حقایق آشكار شود و اسلام تجدید حیات نماید ستمگران رسوا شدند و تغییر اساسى در جامعه اسلامى به وجود آید، آن روز «یومالله» به حساب آمد. از پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله روایتشده است كه عاشورا از «ایامالله» است. (43) این روز به اندازهاى اهمیت داشته كه به امم پیشین نیز معرفى شده تا آنان نیز نتایجى را كه بر این روز عظیم ترتب مىیابد درك كنند و آن را پاس دارند.
در حدیث مناجات حضرت موسىعلیهالسلام آمده است كه حضرت موسىعلیهالسلام عرض كرد: خدایا! به چه جهت امت پیامبر خاتم را بر سایر امم برترى دادهاى؟ خداوند فرمود: ده خصلت است كه موجب برترى ایشان شده است. موسىعلیهالسلام گفت: آنها كدامند تا به بنىاسرائیل دستور دهم كه به آنها عمل كنند. فرمود: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قراءت، علم و عاشورا. حضرت موسىعلیهالسلام پرسید: عاشورا چیست؟ فرمود: گریه كردن و خود را به گریه واداشتن بر سبط پیامبر خاتم است. (44) از این حدیثبرمىآید كه اهمیت دادن به عاشورا و بهرهمند شدن از آثار آن روز عظیم، در ردیف صلاة و صوم و سایر مبانى مهم اسلامى است و این بدان جهت است كه اگر واقعه عاشورا و شهادت فرزند پیامبرصلى الله علیه وآله نبود از اسلام واقعى و صلاة و صوم و سایر اركان اسلام اثرى برجاى نمىماند.
عاشورا در سیره ائمه اطهار
از آنچه تاكنون ذكر نمودیم روشن مىشود كه پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهمالسلام در روز عاشورا به یاد آن همه مصایبى كه بر امام حسینعلیهالسلام وارد شده اندوهگین مىشدهاند و به دیگران هم دستور مىدادهاند كه در آن روز به عزادارى بپردازند و به سوك و ماتم بنشینند. (45) هر چند چنین دستورى از جانب معصومان صادر نمىشد بر مسلمین لازم بود كه در آن روز مراسم عزا به پاى دارند و آثار حزن و ماتم در ایشان ظاهر گردد، زیرا همانطور كه پیشتر اشاره كردیم كسى كه رسول خدا را دوست داشته باشد غیرممكن است كه به فرزند آن حضرت عشق نورزد و او را دوست نداشته باشد. و در روز شهادتش غبار حزن و ماتم بر دلش ننشیند. واضح است كه اگر فردى در روز مصیبت دوستش ناراحت و آزرده خاطر نگردد، دوستى او ظاهرى و سطحى است و در واقع او را دوست نمىدارد; زیرا ارتباط معنوى بین دو دوست ایجاب مىكند كه در غم و شادى یكدیگر شریك باشند. (46) پس اگر ما در روز عاشورا متاثر نشویم و در خود احساس ماتم و اندوه ننماییم بدون تردید در دوستىمان نسبتبه رسول اكرمصلى الله علیه وآله و فرزندش كه بسیار مورد تكریم و محبت آن بزرگوار بوده است صادق نیستیم. (47) در كتب فریقین روایات بسیارى نقل شده كه پیامبرصلى الله علیه وآله بارها بر مصایب امام حسینعلیهالسلام كه جبرئیل از آن خبر داده بود، گریه كرد. در پیش روایت صحیحى از مستدرك حاكم نیشابورى از امالفضل بنت الحارث در اینباره نقل كردیم.
همچنین از كتاب «ذخایر العقبى» از امسلمه بازگو شده است كه او گفت رسول خدا را دیدم در حالى كه بر سر حسین دست مىكشید، گریه مىكرد. عرض كردم: چرا گریه مىكنى؟! فرمود: همانا جبرئیل به من خبر داد كه این پسرم در سرزمینى به نام كربلا كشته مىشود. سپس مقدارى خاك قرمز رنگ به من داد و فرمود: این از خاك همان سرزمین است و هر زمان آن خاك به خون مبدل گشتبدان كه وى كشته شده. ام سلمه گفت: آن خاك را در شیشهاى نزد خودم نگه داشتم و با خودم مىگفتم آن در روز بسیار عظیمى به خون مبدل مىشود. (48) گفتگو درباره بیانات و مطالبى كه از معصومان در مورد عاشورا ابراز داشتهاند و نیز بررسى روش ایشان در آن روز بسیار مفصل است كه در این مختصر نگنجد. اما به طور كلى مىتوان گفت كه آن بزرگواران در روز عاشورا به عزادارى و سوگوارى مىپرداختند. دستور مىدادهاند، مرثیهخوانان، شعرا و كسانى كه از آن واقعه مطلع بودهاند، آن واقعه را براى دیگران تشریح كنند و مصایبى را كه در آن روز بر اهل بیت پیامبر وارد شده بیان نمایند. و مقصودشان این بوده كه آن رویداد به صورت یك مكتب پویا و خطدهنده براى همیشه زنده بماند. لذا تاكید كردهاند كه عاشورا را از یاد نبرید و به نام امام حسین مجالس سوگ و ماتم به پا دارید، تا حقایقى كه آن حضرت به آن جهتبه شهادت رسیده فراموش نشود.
روشن است كه احكام اسلامى بر مبناى جلب مصلحت و دفع مفسده پایهگذارى شده است. بنابراین منظور از به پا داشتن مجالس عزاى حسینى این نیست كه تنها براى خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله همدردى و تسلیتى باشد و به قول روضهخوانها حضرت زهراعلیهاالسلام را خوشحال كنیم و چنین بپنداریم كه به هر اندازه گریه كنیم به همان اندازه تسلى خاطر براى رسول خداصلى الله علیه وآله و حضرت فاطمهعلیهاالسلام فراهم آوردهایم اگر عقیدهمان درباره به پا داشتن مجالس حسینى تنها این موضوع باشد یقینا مقاصد حضرت پیغمبر و حضرت على و حضرت فاطمه را پایین آوردهایم. بدون شك تاكید بر این كه مراسم عاشورا و عزاى حسینى فراموش نشود مقصود آن است كه واقعه كربلا به عنوان مكتب تعلیم و تربیت الهى براى همیشه زنده باشد.
آرى به وسیله همین مجالس است كه دین اسلام تبلیغ مىشود و بر اثر واقعیاتى كه در آن مجالس بیان مىگردد مردم حق را از باطل تشخیص مىدهند و راه خود را بازمىیابند. بنا به گمان برخى از سیاحان فرانسوى، از پیشرفت طایفه شیعه بدون امكانات تبلیغاتى و قوه قهریه در این دوره كوتاه مىتوان گفت كه در یكى دو قرن آینده به لحاظ كمى بر سایر فرق مسلمان غلبه خواهد كرد و سبب آن همین تعزیهدارى است كه فرد فرد این فرقه را داعى و مبلغ مذهب خود ساخته است. امروزه هیچ نقطهاى از نقاط عالم را نمىبینیم كه دو نفر شیعه باشند و اقامه عزاى حسینى ننمایند و بذل مال و منال نكنند.
در كتاب «السیاسة الحسینیة» آمده استیك نفر عرب شیعى بحرینى را دیدم كه در هتل یكه و تنها مجلس عزا برپا كرده، كتاب گرفته بر كرسى نشسته، چیزى مىخواند و گریه مىكرد و سپس آنچه را از ماكول و مشروب براى آن مجلس تهیه دیده بود میان فقرا تقسیم كرد. (49)
شیخ طوسى از عبداللهبن سنان روایت كرده است كه او گفت: بر سرورم جعفربن محمدعلیهالسلام در روز عاشورا وارد شدم، او را با چهره گرفته و ظاهرى اندوهگین در حالى كه اشكهایش مانند مروارید افشان فرومىریخت، ملاقات كردم! عرض كردم اى پسر رسول خدا چرا گریه مىكنى؟ - خدا چشم تو را نگریاند - فرمود: آیا غافلى كه حسین بن على در مثل این روز به قتل رسیده و (دچار مصیبتشده)؟ از آن حضرت پرسیدم: سرورم، راى شما درباره روزه این روز چیست؟ فرمود: روزه بگیرید بدون این كه آن را روزه به حساب آورید و افطار كنید بدون این كه آن را موجب خوشحالى و «بركت» قرار دهید، و آن را روزه كامل قرار مدهید. یك ساعت پس از نماز عصر با آب افطار كنید. (50) شیخ صدوق به سند خودش از حضرت رضاعلیهالسلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود: «ماه محرم ماهى است كه در زمان جاهلیت، در آن ماه جنگ و ظلم را حرام مىدانستند، اما در آن ماه خون ما حلال دانسته شد و حرمت ما هتك گردید. اهل بیت و زنان ما اسیر شدند، خیمههاى ما سوزانیده شد و اموال ما غارت گردید وهیچ احترامى براى رسول خدا درباره ما ملحوظ نگردید! همانا روز قتل حسینعلیهالسلام در صحراى كربلا چشمهاى ما را مجروح، اشك ما را جارى، و عزیز ما را [به حسب ظاهر] خوار ساخت. و تا آخر دنیا موجب غصه و بلاى ما گردید. پس بر همچون حسینعلیهالسلام باید گریهكنندگان بگریند. كه گریه بر وى گناهان بزرگ را فرو مىریزد. سپس فرمود: هنگامى كه ماه محرم داخل مىشد پدرم خندان دیده نمىشد و اندوه بر وى غالب بود تا هنگامى كه عاشورا سپرى مىگشت و وقتى كه روز عاشورا فرامىرسید، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریهاش بود و مىفرمود: این همان روزى است كه حسینعلیهالسلام در آن روز به قتل رسید. (51)
از ابوالفرج اصفهانى در كتاب «الاغانى» نقل شده كه او به سند خودش از على بن اسماعیل تمیمى و او از پدرش بازگو نموده كه وى نزد امام صادقعلیهالسلام بود و خدمتگزارش براى سید حمیرى اجازه ورود به مجلس درخواست كرد حضرت دستور داد كه او را به آن مجلس بیاورند و زنان را در پس پرده جاى داد و سید حمیرى وارد شد، سلام كرد و نشست امامعلیهالسلام از وى خواست در رثاى امام حسینعلیهالسلام شعر بخواند. او در اینباره اشعارى خواند كه اولش این است:
امرر على جدث الحسین فقل لاعظمه الزكیة یا اعظما لا زلت من وطفاء ساكبة رویة
دیدم اشكهاى امام صادقعلیهالسلام بر عارضش فرو مىریخت و ناله و فریاد از خانهاش برخاست تا این كه دستور داد از ناله و گریه خوددارى كنند و چنین كردند. (52)
اخبار و روایات درباره لزوم به پا داشتن مجالس عزاى حسینى و گریستن بر مصایب آن حضرت بسیار زیاد و به حد تواتر است كه نقل آنها درخور رسالهاى است. (53) اكنون براى رعایت اختصار تنها به ذكر روایتى كه عبداللهبن فضل از امام صادقعلیهالسلام روایت نموده مىپردازیم و آن را ختام مقال خویش قرار مىدهیم: عبدالله بن فضل گفت: به امام صادقعلیهالسلام عرض كردم اى پسر رسول خدا، چگونه روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و جزع و گریه قرار داده شده و روزى كه رسول خدا قبض روح شد و روزى كه حضرت فاطمهعلیهاالسلام از دنیا رفت و روزى كه امیر مؤمنان به قتل رسید و روزى كه حضرت امام حسن به زهر كشته شد بدینگونه نیست كه روز حزن و اندوه اعلام شده باشد؟ (امام) فرمود: همانا روز مصیبت قتل حسینعلیهالسلام از همه ایام دیگر عظیمتر است و این بدان جهت است كه اصحاب كسا كه نزد خداوند گرامىترین خلقاند پنج نفر بودند: هنگامى كه پیامبرصلى الله علیه وآله از میان ایشان رفت، امیرمؤمنان و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسینعلیهمالسلام باقى بودند كه مردم به ایشان تسلى و گشایش حاصل كنند. و وقتى كه حضرت فاطمه از دنیا رفتبه وسیله امیرمؤمنان و حضرت امام حسن و حضرت امام حسینعلیهمالسلام براى مردم تسلى و گشایش بود و زمانى كه امام حسنعلیهالسلام به شهادت رسید براى مردم به وجود حسینعلیهالسلام تسلى و گشایش بود. اما آن گاه كه آن حضرتعلیهالسلام به قتل رسید هیچ كس از اصحاب كسا نبود كه بعد از او براى مردم به او تسلى و گشایش باشد پس از دنیا رفتن آن حضرت به منزله از دنیا رفتن همگى ایشان بود. چنان كه ماندن وى در این عالم به منزله ماندن همگى ایشان بود. بدین جهت است كه روز شهادت او به لحاظ مصیبتبرترین روزهاست. عبدالله بن فضل گفت: به امام عرض نمودم: اى پسر رسول خدا چرا براى مردم بعد از اصحاب كسا به علىبن الحسینعلیهالسلام تسلى و گشایش نبود. به همانگونه كه به پدرانش براى آنان تسلى و گشایش بود؟ فرمود: همانا على بن حسین بعد از درگذشت پدرانش سید عابدین و امام و حجتبود، اما رسول خدا را دیدار ننمود و از وى كلامى نشنید و علمش از پدرش و پدرش به وسیله جدش به آن حضرت به ارث رسیده بود و مردم امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین را با رسول خدا بسیار در حالات مختلف مشاهده كرده بودند پس هر وقتبه یكى از ایشان نگاه مىكردند حال او را نسبتبه رسول خدا و گفتار آن حضرت را به او و درباره او به یاد مىآوردند هنگامى كه ایشان درگذشتند مردم دیدار كسانى را كه در نزد خداوند عزوجل بزرگوارترین بودند از دست دادند. از دست رفتن همگىشان نبود مگر وقتى كه حسینعلیهالسلام از دست رفت چون او پس از همه درگذشت، بدین جهت است كه روز قتل آن حضرت به لحاظ صیبتبزرگترین ایام است. عبدالله بن فضل گفت: عرض كردم: اى پسر رسول خدا چگونه عامه مردم روز عاشورا را روز بركت نامگذارى كردهاند. آن حضرت گریه كرد سپس فرمود: وقتى كه حسینعلیهالسلام به قتل رسید، بدینوسیله گروههاى زیادى به یزید تقرب جستند و براى خوش آمدن او به جعل حدیث پرداخته شد و براى این كار اموالى به عنوان جایزه دریافت كردند و از جمله مجعولات آنان درباره همین روز بود.
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
خواستگاری و نامزدی
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
ازدواج و همسرداری
یک کمپانی ژاپنی در ازای دریافت 3/2 میلیون دلار از زوج ها ثبت نام به عمل می آورد تا جشن عروسی شان را در فضا برگزار کنند.
این مراسم یک ساعته زوج ها را به ارتفاع 100 کیلومتری بالای سطح زمین می برد. این سفر برای زوج ها معادل 240 میلیون ین هزینه خواهد داشت. طی این پرواز زوج ها چندین دقیقه را در جاذبه صفر به سر می برند. آنها می توانند سه مهمان نیز همراه داشته باشند. البته بیشتر مقدمات قبل از پرواز صورت می پذیرد در نتیجه هنگام پرواز عروس و داماد ضمن بر زبان آوردن جملات مربوط به عقد رسمی می توانند از پنجره بیرون را تماشا کنند.
این پروازها با همکاری یک کمپانی امریکایی و از فرودگاه اکلاهما انجام می شوند. شرکت انتظار دارد بیشتر مشتریانش از چین یا کشورهای حاشیه خلیج فارس باشند.
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
ازدواج و همسرداری
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم".
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
سياست
از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که :
چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی زند...
اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می شود...
این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است .
تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است
اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمیکند ، بلکه سنگ است که بطرف او پرتاب میشود
و این نشانه یک جامعه مرده است
ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که :
متکلم هستند نه ساکت ، متحرکند نه ساکن ، باخبرترند نه بیخبرتر .
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
بیماری ها
پشتکار یعنی این، مرد چینی 79 ساله یی که برای بار پنجم در امتحان ورودی دانشگاه مردود شده است، گفت دست از تلاش کردن برنخواهد داشت و حتماً در امتحانات بعدی شرکت خواهد کرد. وانگ ژی هفتاد و نه ساله ساکن استان ژیان سو در شرق چین در سال 1949 تحصیلات خود را در مقطع متوسط پایان برد. او که دوست داشت در رشته پزشکی تحصیل کند به خاطر شرایط خانواده اش مجبور شد کار کند و تحصیل را کنار بگذارد. او در سال 2000 این فرصت را پیدا کرد که برای ورود به رشته دلخواهش در دانشگاه امتحان بدهد. او در سال 2002 به عنوان یک کارآموز در دانشگاه پزشکی نانجینگ پذیرفته شد. او در 49 واحد درسی که حاضر شده بود، امتحانات را با موفقیت گذراند. اما چون در امتحان ورودی دانشگاه قبول نشده بود به او دیپلم پزشکی داده نشد. او از سال 2004 به طور مرتب در امتحانات ورودی شرکت می کند اما هر سال در این امتحانات رد شده است. این مرد چینی با خنده می گوید؛ «بالاخره من قبول می شوم...»
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
دعا و زیارت
صحیفه سجادیه شامل 54 دعا است كه فهرست عناوین آنها بدین قرار است:
1- ستایش خدا.
2- درود بر محمد ص و خاندان او.
3- درود بر فرشتگان حامل عرش.
4- درخواست رحمت براى پیروى پیامبران.
5- دعاى آن حضرت براى خود و دوستانش.
6-دعا هنگام صبح و شام
7-دعاى آن حضرت هنگامى كه پیشامدها و حوادث مهم پیش مىآمد و نیز به هنگام اندوه/
8-در پناه جستن به خدا از ناملایمات و اخلاق ناپسند و كارهاى زشت/
9-در اشتیاق به طلب آمرزش
10-در پناه بردن به درگاه خداوند/
11-درطلب فرجام نیك/
12-در اعتراف به گناه و طلب توبه/
13-در درخواست حوائج
14-در شكایت از ستمگران، هنگامى كه مورد ستم واقع مىشد یا از ستمگران كارى كه خوش نمىداشت، مىدید/
15-هنگام بیمارى و پیش آمدن اندوه یا گرفتارى/
16- درخواست عفو از گناهان و عیبها/
17- درخواست دفع شر شیطان و پناه بردن به خداوند از دشمنى و مكر او/
18- دعا پس از رفع خطر و پس از برآورده شدن سریع حاجت
19- در طلب باران پس از قحطى و خشكسالى/
20- در طلب اخلاق ستوده و رفتار پسندیده/
21- دعا هنگام حزن و اندوه/
22- دعا هنگام سختى و مشقت و مشكلات/
23- در طلب عافیت و شكر و سپاس بر آن/
24- دعاى آن حضرت براى پدر و مادرش/
25- دعا درباره فرزندان خود/
26- درباره همسایگان و دوستان/
27- دعا براى مرزداران كشور اسلامى/
28- در پناه بردن به خدا
29- دعا هنگام تنگ شدن روزى/
30- در طلب یارى از خدا براى پرداخت قرض/
31- در ذكر توبه و طلب آن/
32- دعا پس از نماز شب/
33- در طلب خیر/
34- دعا هنگام گرفتارى و هنگام دیدن كسى كه به رسوایى گناه گرفتار شده بود/
35- دعا در مقام رضا هنگام دیدن دنیاداران/
36- دعا هنگام شنیدن صداى رعد و دیدن ابر و برق/
37- دعا در اعتربف به اینكه از عهده شكر نعمتهاى خدا نمىتوان بر آمد/
38- درعذر خواهى از كوتاهى در اداى حقوق بندگان خدا/
39- در طلب عفو و رحمت/
40- دعا هنگامى كه از مرگ كسى با خبر مىشد، یا از مرگ یاد مىكرد/
41- ئر طلب پرده پوشى و نگهدارى از گناه/
42- هنگام ختم قرآن (پایان قرائت آن)/
43- هنگام نگاه كردن به ماه نو و رویت هلال/
44- دعاى اول ماه رمضان/
45- دعا در وداع ماه رمضان/
46- دعاى روزهاى عید فطر و جمعه/
47- دعا در روز عرفه(نهم ذیحجه)/
48- دعا در روزهاى عید قربان و جمعه/
49- دعا براى دفع مكر دشمنان/
50- در ترس از خدا/
51- در تضرع و زارى/
52- اصرار در خواهش از خدا/
53- در مقام كوچكى در پیشگاه الهى/
54- در طلب رفع اندوهها (58)
ابعاد سیاسى صحیفه سجادیه
چنانكه اشاره كردیم، صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز و مناجات و عرض حاجت در پیشگاه خدا نیست، بلكه ابعاد سیاسى و اجتماعى و فرهنگى و عقیدتى نیز دارد. امام سجاد در ضمن دعاهاى خود در چندین مورد، مباحث سیاسى بویژه مسئله «امامت» و رهبرى جامعه اسلامى را مطرح كرده است كه ذیلاً نمونه هایى از آنها را مىآوریم:
1-امام در دعاى بیستم (دعاى مكارم الاخلاق) چنین مىگوید:
«خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن كه بر من ستم كند، دستى (نیرویى)، وبر آن كه با من ستیزه جوید زبانى (برهانى)، و بر كسى كه با من دشمنى و عناد ورزد پیروزى عطا كن، و در برابر آن كس كه نسبت به من، به حیله گرى و بد اندیشى بپردازد، راه و تدبیر، و در برابر آن كه بر من فشار و آزار رساند، نیرو ده و در خطر تهدید دشمنان، به من امنیت عنایت فرما...»/
آیا چه كسانى جز كارگزاران عبدالملك نظیر «هشام بن اسماعیل مخزومى» (حاكم مدینه) بودند كه امام مورد ستم، ستیزه جویى،عناد، بد اندیشى، فشار، آزار و تهدید آنان قرار داشت؟ بنابراین در واقع این دعاى امام شكوائیهاى در برابر زورگوییهاى حكومت وقت بوده و از این نظر بار سیاسى داشته است/
2-در دعائى كه امام روز عید قربان و روز جمعه مىخوانده چنین آمده است:
«... خدایا این مقام (خلافت و رهبرى امت اسلامى كه اقامه نماز در روز عید قربان و روز جمعه وایراد خطبه از شئون آن است) مخصوص جانشینان و برگزیدگان تو، و این پایگاهها، از آن امناى تو است كه آنان را در رتبه والایى قرار دادهاى، ولى ستمگران (همچون خلفاى ستمگر اموى) آن را بزور، غصب و تصاحب كرده اند $ تا آنجا كه برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور گشتهاند، در حالى كه مىبینند احكام تو تغییر یافته، كتاب تو از صحنه عمل دور افتاده، فرائض و واجباتت دستخوش تحریف گشته، و سنت (راه و رسم) پیامبرت متروك گشته است/
خدایا دشمنان بندگان برگزیده ات از اولین و آخرین و همچنین اتباع و پیروانشان و همه كسانى را كه به كارهاى آنان راضى هستند، لعنت كن و از رحمت خود دور ساز...»/
در این دعا امام با صراحت از مسئله امامت و رهبرى امت، كه اختصاص به خاندان پیامبر دارد، و غصب شدن آن توسط ستمگران یاد مىكند و بدین ترتیب مشروعیت حكومت بنى امیه را نفى مىكند/
3-امام در دعاى عرفه چنین مىگوید:
«پروردگارا! درود فرست به پاكترین افراد خاندان پیامبر كه آنان را براى رهبرى امت و اجراى اوامر خود برگزیدهاى، و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دینت، جانشینان خود در زمین، و حجتهاى خویش بر بندگانت قرار دادهاى و به خواست خود، آنان را از هر گونه پلیدى یكباره پاك كردهاى و آنان را وسیله ارتباط با خود و راه بهشت خویش قراردادهاى خدایا،تو در هر زمان دین خود را به وسیله امامى تأیید فرمودهاى كه او را براى بندگانت رهبر و پرچمدار، و در گیتى مشعل هدایت قرار دادهاى، پس از آنكه او را با ارتباط غیبى، با خود مرتبط ساختهاى و او را وسیله خشنودى خود قرار دادهاى و پیروى از او را واجب كردهاى، و مقرر داشتهاى كه هیچ كس از او سبقت نگیرد، و هیچ كس از پیروى او پس نماند...»/
حضرت در این دعا نیز از نقش و موقعیت ویژه رهبران الهى و امامان از خاندان نبوت و امتیازهاى آنان سخن مىگوید، و این، دقیقاً به معناى نفى مشروعیت حكومت زمامداران وقت بود/
4-برخورد و مبارزه با علماى دربارى
یكى از شورانگیزترین بخشهاى زندگى امامان، برخورد و مبارزه آنان با سر رشته داران ناشایست فكر و فرهنگ در جامعه اسلامى عصر خویش یعنى فقهأ، محدثان، مفسران، قرأ و قضات دربارى است. ایشان كسانى بودند كه فكر و ذهن مردم را به سود قدرتهاى جور جهت مىدادند و آنان را با وضعى كه خلفاى بنى امیه و بنى عباس مىخواستند در جامعه حاكم باشد، عادت مىدادند و نسبت به آن وضع، مطیع و تسلیم مىساختند و زمینه فكرى و ذهنى را براى پذیرش حكومت آنان فراهم مىكردند/
نمونه این گونه برخورد در زندگانى سیاسى امام چهارم، برخورد شدید آن حضرت با «محمد بن مسلم زهرى» (124-58ق) محدث دربارى است/
زهرى كیست؟
زهرى یكى از تابعان و فقیهان آن عصر و از محدثان بزرگ مدینه بود و علم و دانش فقهاى هفتگانه جهان تسنن در آن زمان را فرا گرفته حضور ده نفر از صحابه را درك كرده بود، به طورى كه گروهى از بزرگان فقه و حدیث، از او روایت كرده اند(59)/
ادامه دارد
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
طنز و سرگرمی
سن دختر خانم ها از 14 تا 28 و خصوصیات اخلاقی اونا
سن ۱۴ سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا میگن: مرسی خوبم!
سن ۱۵ سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ...
سن ۱۶ سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ... شوخی هم ندارن!
سن ۱۷ سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ...
سن ۱۸ سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن!
سن ۱۹ سالگی: از بی توجهی رنج می برن! ...
سن ۲۰ سالگی: نه ، نه! .... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می دونم!
سن ۲۱ سالگی: فقط ۲۷-۲۸ سالگی قصد ازدواج دارن!
سن ۲۲ سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس باشه! ...
سن ۲۳ سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن!
سن ۲۴ سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه!
سن ۲۵ سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ...
سن ۲۶ سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله!
سن ۲۷ سالگی: ....
سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:53
طنز و سرگرمی
هنگام عبور از خیابان
خانم ها
سمت راست را نگاه می كنند.
سمت چپ را نگاه می كنند.
از خیابان رد می شوند.
آقایان
سمت راست را نگاه می كنند، ماشین می آید .
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .
راننده به شدت ترمز می كند.
....مگه كوری؟ (راننده می گوید)
در حالی كه از روی میله های وسط خیابان می پرد می گوید: كور خودتی .....!
بدون اینكه سمت چپ را نگاه كند می دود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشین هایی كه به خاطر این آقا ترمز كرده اند به گوش می رسد.
هنگام رانندگی
خانم ها
بنزین را چك می كنند.
روغن ماشین را چك می كنند.
ترمز دستی را پایین می كشند.
با سرعت مطمئنه حركت می كنند.
پشت چراغ قرمز ها می ایستند.
به عابر پیاده احترام می گذارند.
آقایان
وسط راه بنزین تمام می كنند.
وقتی دود از لاستیك هایشان بلند شد به یاد می آورند كه ترمز دستی را نكشیده اند.
چراغ قرمز را مهترین معضل اتلاف وقت و عمر می دانند.
عابر پیاده موجودی مزاحم و مختل كننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهترین اختراع بشر بعد از برق به حساب می آید.
هنگام صرف غذای
خانم ها
مرتب پشت میز می نشیند.
مقدار كمی غذا می كشند.
به آرامی غذا می خورند.
تنها نوك قاشق را در دهان می كنند.
آقایان
تا جایی كه بشقاب جا دارد غذا می كشند.
به سرعت غذا را می بلعند، در حالی كه قاشق را تا دسته در دهان می كنند.
صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است.
بعد از دو بار پر كردن بشقاب، بالاخره كمی سیر می شوند.
هنگام مهمانی رفتن
خانم ها
لباس نو می خرند.
به دقت حمام می كنند .
لباس هایشان را اتو می كشند.
بهترین عطر را استفاده می كنند.
به دقت خود را در آیینه نگاه می كنند.
و بالاخره رضایت می دهند كه خوشگلند!
آقایان
از یك ساعت قبل حاضرند و الان بر روی مبل خوابشان برده.
در پایان یك روز خسته كننده
خانم ها
بعد از اینكه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تی می كشند.
غذای فردا را در یخچال می گذارند.
چراغ ها را خاموش می كنند.
كمی مطالعه می كنند.
می خوابند.
آقایان
بعد از اینكه شام خوردند چای می خورند.
كمی با چشمهای خواب آلود تلویزیون تماشا می كنند.
بعد از اینكه دو سه بار كنترل تلویزیون از دستشان به زمین افتاد.
تلویزیون را خاموش كرده و به سمت رختخواب می روند
و بدون آنكه روتختی را بردارند میخوابند!
چهارشنبه 2/5/1387 - 9:52