اگر دختر و پسر جوان بخواهند به ازدواجی سالم، سازنده و موفقیتآمیز دست یابند، باید از آغاز برنامه "همسرگزینی" تا سالهای بعد از ازدواج سه شرط و نكته مهم را جدی بگیرند و رعایت كنند:
1- انتخاب درست و مناسب همسر.
2-آموزشِ روشها و مهارتهای زندگی مشترك،
3- مشورت كردن با كارشناسان باتجربه و مورد اعتماد، به ویژه زمانی كه خود نمیتوانند درگیریها و مشكلات زندگی را حل نمایند .
چالشهای انتخاب همسر
در زمانه ما، دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر، كه مهمترین و اساسیترین این مراحل است، با سه چالش و مشكل روبهرو هستند:
ملاكها: از بین دهها ویژگی و صفتی كه یك نفر دارد به كدام یك بیشتر توجه كنیم؟
سن، ظاهر، فرهنگ خانواده، باورها و اعمال دینی، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، شغل، صفات اخلاقی، موقعیت اجتماعی، نژاد، سلامت جسمی، سلامت روانی، اصالت خانواده، ...
راههای تشخیص ملاكها: سن را با شناسنامه میتوان به دست آورد، ظاهر را با مشاهده. تحصیلات، وضعیت اقتصادی و شغل را با پرس و جو. مسئولیتپذیری، مهربانی، سازگاری، بردباری، اصالت و سلامت خانواده را ـ كه در شكلگیری و تداوم یك زندگی مشترك نقش و اثر بسیار زیادی دارند ـ چگونه و از كجا میتوان فهمید و نسبت به وجود آنها اطمینان خاطر پیدا كرد؟
زمینهها و روشهای پیداكردن فرد مورد نظر: داشتن یك فهرست بلند بالا از ویژگیها و صفات همسر آینده، هرچند با مطالعه، دقت و مشورت تنظیم شده باشد برای فرد طالب همسر، "همسر" نمیشود. با آنكه در فرآیند گزینش همسر كه سرنوشتسازترین انتخاب هر فرد است، مراحل " آگاهی از ملاكهای اساسی" و "آشنایی با روشهای تشخیص هر ملاك" اهمیت زیادی دارند، اما مشكل عده زیادی از افراد عاقل و آگاه كه نمیخواهند با یك نگاه و برخورد، شیفته و دلداده كسی شوند و در دام عشقی تند و آیندهساز بیفتند این است كه دسترسی به فرد مطلوب خود ندارند و نمیدانند از چه كس یا سازمانی كمك بگیرند. در این آشفته بازار ناآگاهی و نیاز، هر از گاهی بنگاههای همسریابی قارچگونه میرویند و با دفتر و دستك و این روزها با سایت و رایانه و آزمون ! بدون پشتوانه علمی و كارشناسی معتبر یا از سر خیرخواهی و احساس وظیفه، و یا به قصد فریبكاری و سودجویی، جوانان را به سوی خود میكشند و بر بحرانهای فردی و خانوادگی متقاضیان میافزایند.
همه كارم زخودكامی به بدنامی كشید آخر نهان كی ماند آن رازی كزو سازند محفلها
نویسندگان مقالهها و كتابهایی با موضوع ازدواج و خانواده، در آثار خود ملاكهای زیاد و گوناگونی برای انتخاب همسر آوردهاند. ملاكها به دو گروه مثبت و منفی یا به تعبیری ایجابی و سلبی تقسیم میشوند كه البته همدیگر را تكمیل میكنند. ملاكهای مثبت، یعنی ویژگیها و عواملی كه تفاهم، پایداری و موفقیت ازدواج را در پی میآورند و ملاكهای منفی، یعنی عواملی كه به شكست و ناكامی منجر میشوند.
باربارا، دی آنجلیس، روانشناس سخنور و معاصر آمریكایی در فصل سوم كتاب علمی، ارزنده و مفید خود "آیا تو آن گمشدهام هستی" هشدار میدهد كه به دلایل نادرست ازدواج نكنید كه دچار شكست و بحران میشوید. او هفت انگیزه غیر منطقی و مشكلساز زیر را با روشی محققانه اما ساده و شیوا به عنوان دلایل نادرست بر میشمارد:
1- فشار (سن، خانواده، دوستان... )
2- تنهایی و درماندگی
3- گرسنگی جنسی
4- فرار از دیگر جنبههای مهم زندگی
5- در كودكی ماندن و نیاز به پیدا كردن یك حامی بزرگتر
6-از بین بردن احساس گناه (ازدواج با كسی كه به او مدیون است و یا نسبت به او احساس گناه میكند(.
7-كاهش رنجهای عاطفی از طریق چسبیدن (وابستگی افراطی ) به هر كه میخواهد باشد!
این نویسنده در فصل ششم با عنوان "نقطه ضعفهای مهلك"، 9 خصوصیت رنجافزا و مخرب و در فصل هفتم ـ "بمبهای ساعتی تفاهم" ـ هفت عامل آسیب رسان را به عنوان ملاكهای منفی به صورت زیر بیان میكند:
ویژگیهای ویرانگر
1-اعتیاد به الكل و مواد مخدر: مصرف مداوم هر نوع ماده اعتیادآور، این قابلیت شخص را كه بتواند به طور كامل احساس داشته باشد، از او سلب میكند. وقتی كه عاشق یك معتاد هستید در واقع به كسی عشق میورزید كه آزاد نیست و از این رو در عاطفیترین حالت در یك مثلث عشقی قرار میگیرید: شما، نامزدتان و مادهای كه او بدان اعتیاد دارد!
2-پرخاشگری و تندخویی شدید و مداوم: خشم، هیجانی طبیعی است كه به سراغ همه انسانها میآید. اما خشمی مشكلساز است كه تند، هراسانگیز و پایدار باشد. این خشم غیر طبیعی كه با دشنام، بد و بیراه گفتن، صدمه زدن به اشیاء و لوازم و برخوردهای جسمی ابراز میشود، ریشه در گذشتهای دردناك و تربیتی زهرآگین دارد.
3-ذهنیت قربانی: افراد دارای ذهنیتِ قربانی، دیگران را مسئول و مقصر همه مشكلات زندگی خود میدانند و از این رو به سرزنش آنها میپردازند؛ اینگونه افراد با آه و نالهكردن طرف مقابل را زیر سلطه قرار میدهند، هیچگونه همدردی و مهربانی خرسندشان نمیكند و برای تغییر اوضاع قدمی برنمیدارند، گویی از رنج كشیدن لذت میبرند و با این شیوه بیمارگونه میخواهند به امنیت خاطر برسند.
4-تلاش برای مهار دیگران: كسانی كه به مهار دیگران عادت كردهاند، هرگز اجازه نمیدهند زمام كارها از دستشان خارج شود. آنها با وسواس زیاد و از طریق اِعمال قوانین متعدد، آزادی و اختیار همسر و فرزندان خود را میگیرند و مانع استقلال و رشد آنها میشوند.
5-اختلالات و انحرافات جنسی: اعتیاد به تماشای مجلهها و فیلمهای مبتذل، ناتوانی مزمن جنسی، هوسرانی، رفتارهای جنسی مرضی و آسیبرسان، از جمله شایعترین بیماریها و كژكاریهای جنسی هستند كه باعث ویرانی بنای ازدواج میشوند.
6-ناپختگی و كودك صفتی: بعضی افراد با آنكه از نظر سنی بزرگ هستند و حتی به مرتبه بالایی از تحصیلات رسیدهاند، شخصیتی نابالغ دارند. بیكفایتی در اداره زندگی، مسئولیتپذیر نبودن در مسائل مالی و اقتصادی، بدقولیهای مكرر، فراموشكاری ، بیانگیزگی و بیهدف بودن در زندگی، از ویژگیهای بزرگسالانی است كه در كودكی ماندهاند و رشد نكردهاند.
7-سطح هیجانی پایین: بیان نكردن احساسات خود، سردی عاطفی و دست نیافتنی بودن از نظر روحی و احساسی، خصوصیات كسانی است كه سطح هیجانی پایینی دارند و نمیتوانند به دیگری توجه كنند.
8-زخمهای عاطفی بهبود نیافته: سابقه شكست در نامزدی و ازدواج و به جا ماندن رنجها و آثار روحی ناشی از آن، زخمهایی است كه سلامت و حیات ازدواج را از بین میبرد. هرچه یك فرد خشم و ناراحتی بیشتری از پیوند ناكام خود در دل داشته باشد، به همان میزان توانایی عشق ورزیدن در روابط جدید او كاهش خواهد یافت.
9-داشتن سابقه آزار و اغفال در كودكی: وجود گذشتهای پر از آسیبهای جسمی، عاطفی و سوءاستفادههای جنسی و نیز طرد و كنار گذاشته شدن به خاطر مرگ، طلاق، خودكشی، اعتیاد، تعصبهای كور و یا بیتوجهیهای یك یا هر دوی پدر و مادر، از كودك انسان رنجوری میسازد كه در آینده نمیتواند نهال خانوادهای را بنشاند، آبیاری كند و آن را به بالندگی و شكوفایی برساند.
بمبهای ساعتی تفاهم
"آنجلیس" با هوشمندی ملاكهای منفی زیر را به این دلیل، بمبهای ساعتی تفاهم مینامد كه مشكلات ناشی از آنها معمولا با گذشت زمان شكل میگیرند و به ظهور میرسند.
1-تفاوت سنی فاحش: تفاوت سنی بیش از ده سالِ زن و شوهر، بر حسب سن و دیگر جنبههای شخصیتی، میتواند مشكلآفرین باشد. تفاوت سنی، وقتی سن یكی از همسران زیر سیوپنج سال باشد، نسبت به سنهای بالاتر گرفتاریهای بیشتری را در پی خواهد داشت.
2-تفاوت دینی و مذهبی: تفاوت در عقاید، ارزشها و باورهای مذهبی در روزهای آغازین آشنایی، خود را نشان نمیدهد اما متأسفانه بعد از شكل گرفتن رابطه و در مواقع حساس زندگی، شكاف ژرفی را در تفاهم و سازگاری ایجاد میكند.
3-تفاوتهای نژادی، قومی، اجتماعی و تحصیلی: این تفاوتها میتوانند زمینهساز تنشهای زیادی در رابطه همسران باشند و این باور را شكل دهند كه آنها نقاط مشترك كافی ندارند. زوجهایی كه از نظر نژادی، اجتماعی و تحصیلی هماهنگ هستند، سازگارتر و خوشبختتر خواهند بود.
4-خانواده آشفته و ناسالم: اگر اعضای اصلی خانواده همسر آینده به خصوص پدر و مادر او دارای صفات و رفتارهای ناسالم و رنجآفرین باشند و فرزندشان نتواند با مدیریتی صحیح جلوی آزارهای آنها را بگیرد، زندگی مشترك همسران جوان دچار درگیریها و تنشهای زیاد و مداومی خواهد شد.
5-نامزد یا همسر قبلی دردسر ساز: اگر یكی از كسانی كه قرار است ازدواج كند سابقه عقد یا ازدواج داشته باشد، نامزد یا همسر سابق او به صورتهای گوناگونی مانع شكلگیری پیوند جدید میشود و با برخوردهای متعدد سعی میكند آرامش آنها را از بین ببرد. دور از انتظار نیست كه پایههای زندگی جدید سست شود و به تدریج فرو ریزد.
6-فرزند یا فرزندان ناتنی مشكلساز: وجود فرزندانی از ازدواج قبلی كه وارد زندگی جدید میشوند، میتواند مانع تفاهم و صمیمیت دراز مدت شود. البته هر فرزند ناتنی چنین نیست، فرزندانی كه مشكلات عاطفی زیادی دارند، از گسسته شدن زندگی قبلی خود آسیبهای روحی زیادی دیدهاند و نسبت به ازدواج مجدد پدر یا مادر خود آماده و توجیه نشدهاند، دیر یا زود همچون یك بمب ساعتی عمل میكنند و سازگاری و آرامش زن و شوهر را از بین میبرند.
7 - روابط از راه دور: آشنا شدن از راه دور و در نتیجه نداشتن فرصتهای كافی، برای گفتگو و مذاكره، امكان شناخت دقیق همسانیها و ناهمسانیها را سلب میكند و اجازه نمیدهد كه دو نفر به گونهای درست با مسائل و مشكلات خود آشنا شوند و برخورد كنند.
و سرانجام نویسنده كتاب تو آن گمشدهام هستی ، شش ویژگی شخصیتی را به عنوان معیارهایی مثبت توضیح میدهد:
1-تعهد به رشد خود و بهبود زندگی مشترك: منظور این است كه فرد مورد نظر شما میكوشد علاوه بر داشتن برنامههای مشخص برای رشد و پیشرفت خود برای بهبود زندگی مشترك از همه امكانات و منابع استفاده كند و بر آگاهیهای خود بیفزاید. او برای این كار كتاب میخواند، نوارهای تربیتی گوش میدهد، در كلاسها و جلسههای آموزشی ثبت نام میكند و در صورت لزوم از روانشناسان كارآزموده راهنمایی و كمك میگیرد.
2-بازبودن روحی و احساسی: كسی كه از نظر روحی و احساسی باز و صمیمی است ویژگیهای زیر را دارد: احساس دارد، از احساس خود آگاه است، میخواهد احساس خود را با شما در میان بگذارد و میداند كه چگونه احساس خویش را بیان كند.
3-صداقت: صداقت با اعتماد مبادله میشود. هرچقدر شما راستگوتر باشید، بیشتر از اعتماد طرف مقابل برخوردار میشوید. صداقت ضروریترین و مهمترین جزء یك رابطه سالم است.
4-پختگی و مسئولیتپذیری: اگر با كسی ازدواج كنید كه ناپخته و مسئولیتناپذیر است، به جای همسر، كودكی را به فرزند خواندگی پذیرفتهاید. فرد بالغ میتواند با كار، تغذیه سالم، نظم و رعایت بهداشت از خود مراقبت كند و شخصیت خویش را رشد دهد.
5-اعتماد به نفس بالا: كسی كه خود را باور ندارد، نمیتواند صادقانه به دیگری محبت كند و تكیهگاه او باشد. آنهایی كه احساس بیارزشی میكنند انسانهایی آسیبپذیر، شكننده و پیشبینی ناپذیرند.
6-نگرش مثبت به زندگی: آدمهای مثبت، به تواناییهای خود برای بهتر ساختن اوضاع و شرایط اعتماد دارند، در هنگام بروز مشكلات، تهدیدها را به فرصتها تبدیل میسازند و به جای پیدا كردن مقصر به راهحلها میاندیشند. آنها افراد خوشبینی هستند كه باور دارند آینده خود و زندگی مشتركشان روشن است.
ابهامها
با آنكه بحثهای باربارا آنجلیس نسبت به بسیاری از نویسندگانی كه در موضوع ازدواج كلیگویی میكنند تجربیتر و دقیقتر است، اما میتوان انتقادهای زیر را به مطالب او وارد دانست:
1 - همه ملاكهای اساسی و مهم در این فهرست نیامدهاند. برای مثال از پایبندی به مسائل دینی، تعصبهای كور مذهبی، سخاوت (مرد)، حسن خلق، شكیبایی، سلامت جسمی و ... خبری نیست.
2- سنجش بسیاری از این معیارها، قبل از ازدواج بسیار مشكل است: درگروههای منفی جز هفت معیاری كه با عنوان بمبهای ساعتی تفاهم نامیده شدهاند، نُه ملاك مهمتر را كه "ویرانگر و نابود كننده تفاهم و سازگاری لقب گرفتهاند، نمیتوان حتی با بررسیهای زیاد و كارشناسی، به درستی شناخت. به خصوص اگر تفاوتهای فرهنگی ایران و غرب را هم در نظر بگیریم. در گروه ملاكهای مثبت نیز چگونه میتوان پیش از ازدواج، به شناخت ویژگیهایی همچون: بازبودن احساسی، نگرش مثبت به زندگی، تعهد به رشد خود و بهبود زندگی مشترك و نیز صداقت و حتی اعتماد به نفس بالا اطمینان پیدا كرد؟ مگر اینكه بگوییم دختر و پسر مدتها با هم زندگی كنند و بعد از احراز ملاكهای منفی و مثبت، ازدواج اصلی خود را سامان دهند! همان كاری كه در فرهنگ غرب تا اندازهای رایج است!
3-مراحل بررسی و شناسایی هر ملاك و چگونگی بهرهگرفتن از منابع مختلف برای ارزیابی ملاكها نیز بیان نشده است.
ملاكها ازكجا میآیند؟
معیارِ معیارها و ملاكِ ملاكها چیست؟ به تعبیر رساتر معیارهای ازدواج از كجا به دست آمدهاند. آیا هر فردی حق دارد به سلیقه خود، عاملی و صفتی را ملاك ازدواج بنامد؟ اتفاقاً تفاوت انتخاب همسر با هر انتخاب دیگر، در همین ملاكهای سلیقهای است.
والدین دختری، خواستگار او را به این خاطر نمیپذیرند كه تعداد اعضای خانواده پسر زیاد است. به باور آنها این امر، رفت و آمدها را افزایش میدهد و باعث مزاحمت و هزینه فراوان میشود! پسری از ازدواج با دختری كه تك فرزند است ابا میكند، چون به نظر او، فرزندِ تنها، سلطهگر بار میآید و خواستههای زیادی را بر همسر خود تحمیل میكند! مادری میگفت، ما از خانواده بازاری و كاسب جماعت، دختر نمیگیریم و دیگری اظهار میكرد، بهترین دختر كسی است كه پدرش "فرهنگی" باشد. بعضی سخنان نیز به صورت ضربالمثل رایج شده است: «از مردم فلان شهر زن بگیرید اما به آنها زن ندهید!» به نظر میرسد خاستگاه ملاكهای ازدواج، مانند بسیاری از موارد دیگر باید عقل و دین باشد. ً
ملاكهای همسرگزینی
ملاكهای مثبت
1-تعهد به رشد خود و بهبود زندگی مشترك
2 -بازبودن روحی و احساسی
3-صداقت
4-پختگی و مسئولیتپذیری
5-اعتماد به نفس بالا
6-نگرش مثبت به زندگی
ملاكهای منفی
*ویرانگرها : از همان آغاز ازدواج آسیبرسان و مخرب هستند:
1-اعتیاد به مواد مخدر و الكل
2-پرخاشگری شدید و مداوم
3-ذهنیت قربانی
4-تلاش برای مهاركردن دیگران
5-اختلالات و انحرافات جنسی
6-ناپختگی و كودك صفتی
7-سطح هیجانی پایین
8-زخمهای عاطفی بهبود نیافته
9-سابقه آزار و اغفال در كودكی
*بمبهای ساعتی تفاهم : به تدریج صدمهها و ضربههای خود را وارد میكنند و نشان میدهند:
1-تفاوت سنی فاحش
2-تفاوت دینی و مذهبی
3-تفاوتهای نژادی، اجتماعی و فرهنگی
4-خانواده آشفته و ناسالم
5-همسر قبلی دردسرساز
6- فرزند ناتنی مشكلساز
7- رابطه از راه دور