این مردان پاک بودند که در صحنه ی کربلا به دست یزید و یزیدیان خون پاکشان ریخته شد و مردم این را از چه می فهمند ؟ از رفتار زینب ........
امام حسین (ع) :
درباره برادر مؤمنت پشت سر سخنی بگو كه دوست داری او پشت سر تو بگوید .
لا تقولن فی أخیك المؤمن إذا تواری عنك إلا ما تحب أن یقول فیك إذا تواریت عنه .
بحار الانوار، ج 78، ص 127
به هنگام شهادت سالار شهیدان ( ع ) بادهای سرخ وزیدن گرفت ، هوا تیره و تار شد ، به طوریکه کسی چیزی را نمی توانست ببیند « مقتل خوارزمی » .
مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت .
موت فی عز خیر من حیاة فی ذل .
بحار الانوار، ج 44، ص 192
آن شراب طهور را که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلا است و خراباتش این مستانند . که اینچنین بی سرو پا افتاده اند .
تجربیات مداوم بر عقل و شرف و تقوای انسان بیفزاید .
طول التجارب زیادة فی العقل و الشرف و التقوی .
هر شهیدی کربلائی دارد که خاک آن کربلا ..... تشنه ی خون اوست و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهیدان بدان کربلا رسد و آنگاه ..... خون شهید ، جاذبه ی خاک را خواهد گشود و روحش را از آن به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد .
حضرت امام حسین (ع)
كیف یستدل علیك بما هو فی وجوده مفتقر إلیك ؟ أ یكون لغیرك من الظهور ما لیس لك حتی یكون هو المظهر لك ؟ متی غبت حتی تحتاج إلی دلیل یدل علیك ؟ و متی بعدت حتی تكون الَثار هی التی توصل إلیك ؟ عمیت عین لا تراك علیها رقیبا...
چگونه با چیزی كه خود در وجودش نیازمند توست ، برای وجود تو دلیل آورده شود؟ آیا چیزی هست كه آشكارتر از تو باشد تا وسیله آشكار كردن تو باشد؟ كی پنهانی تا نیازمند دلیلی باشی كه بر تو دلالت كند؟ و كی دوری تا آثارت وسیله رسیدن به تو باشند؟ كور باد آن چشمی كه تو را مراقب و نگهبان خود نبیند.
دعای عرفه ، بحار الانوار، ج 98، ص 226
« وقتى مرگ حق است« كل نفس ذائقة الموت»... و بهترین نوع مردن« شهادت» در راه خدا مىباشد، شهادت را انسان انتخاب مى كند، و مردن بر اساس انتخاب مىباشد نه مردنى كه بر انسان تحمیل شود».
پپام عاشورا :
عزت و سربلندى مسلمان، در سایه جهاد و شهادت ومبارزه در راه حق و عدالت است . مرگ شرافتمندانه در این راه، «حیات ابدى» است و زندگى با خوارى و خفت تندادن به زبونى و ذلت، «مرگ تدریجى» است