خدايان سه گانه
آرياييان هندوستان مانند ساير مشركان به خداى حقيقى جهان نيز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معناى قائم بالذات و ازلى و ابدى مى ناميدند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادى خويش را در فضاى باز مى دادند و به خدايانى مذكر كه معمولا نماد اجرام آسمانى بودند، عقيده داشتند. در دورانهاى بعد بتهايى بى شمار و بتخانه هايى باشكوه و گوناگون ساختند و خدايانى مانند الهه مادر، الهه زمين ، مار كبرا و غيره را به مجموعه خدايان خود مى افزودند. خدايان تثليث هندو (Trimurti Hindu) عبارتند از: 1. برهما (Brahman)، خداى ايجاد كننده (كه قبلا اشاره شد)؛ 2. شيوا (Siva) خداى فانى كننده كه مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است . رقص شيوا نقش او را در ايجاد و انهدام نشان مى دهد؛ 3. ويشنو (Vishnu) خداى حفظ كننده . جلوه هاى دهگانه اين خدا براى مردم در طول تاريخ عبارت است از: ماهى ، لاك پشت ، گراز، موجود نيمه آدم و نيمه شير، كوتوله ، راما (Rama)ى تبر به دست ، راما، كريشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و كلكى (Kalki). (2) آيين هندو فرقه هاى بى شمارى دارد كه با يكديگر در صلح و صفا به سر مى برند. پيروان هر يك از اين فرقه ها بر جنبه خاصى از دين تاءكيد مى كنند و معمولا به يكى از خدايان روى مى آورند. طرفداران هر يك از شيوا و ويشنو جمعيت بزرگى را تشكيل مى دهند. شيواپرستان عورت شيوا را نيز مى پرستند و آن را لينگا (Linga) مى نامند. مجسمه هاى لينگا و معابد آن نيز فراوان است . از جمله 12 بتخانه بزرگ و باشكوه كه به افتخار لينگا و براى پرستش آن بنا كرده بودند، معبد سومنات (Somanatba) است . ثروت هنگفت و خيال انگيز آن بتخانه كه چهارده گنبد طلا داشت ، سلطان محمود غزنوى را تحريك كرد تا به سال 416 هجرى قمرى به سوى آن لشكر كشد و خزائن انباشته از زر و سيم و گوهرهاى گرانبهاى آن را كه طى قرنها گرد آمده بود، تاراج كند. هندوان حمله هاى سابق وى به بتخانه هاى ديگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجيه مى كردند. سلطان محمود با سپاهى انبوه به عنوان بت شكنى به سومنات حمله كرد و پس از كشتن گروهى بى شمار از هندوان ، گرزگران خود را بر فرق مجسمه لينگا كوبيد. وى براى نشان دادن فتح نمايان خود قطعه اى از آن را به مكه معظمه و بغداد و بلاد اسلامى ديگر فرستاد.(3)افرادى از شيواپرستان ، به نام لينگاوات (vat - Linga) يعنى حاملان لينگا، كه مسلكشان در قرن دوازدهم ميلادى پايه گذارى شده است ، پيوسته مجسمه اى از لينگا را كه داخل كيف كوچكى است به گردن آويخته دارند. چيزهايى شگفت آورى مانند قربانى انسان و نوشيدن شراب در كاسه سر مردگان به برخى از فرقه هاى شيوايى نسبت داده مى شود. فرقه هاى شكتى (Sakti) به معناى نيرو، معتقدند قوه الهى در جنس لطيف قرار دارد. از اينجاست كه در معابد شكتى زنانى جوان مى رقصند. برخى از اين فرقه ها رقصهاى وحشيانه ، آوازهاى گوش خراش و حركات جنون آميز را براى تكامل روحى لازم مى دانند.
عن مسمع قال :
كتب الى ابوعبدالله - عليه السلام -
انى احب لك ان تتخذ فى دارك مسجدا فى بعض بيوتك
مسمع مى گويد: امام صادق (ع ) در نامه اى به من نوشتند كه : من براى تو دوست دارم كه در يكى از اتاقهاى خانه مسكونى خود محلى را مسجد، (مخصوص خواندن نماز) قرار دهى (يعنى اتاقى را فقط براى نمازگزاردن اختصاص دهى و منظور، مسجد اصطلاحى نيست )
(محاسن البرقى ، ج 3، ص 445، بحارالانوار، ج 76، ص 122).
در سرزمين وجود انسان دستاندازها و ناهمواريهاي زيادي وجود دارد كه همواره بايد براي هموار كردن آن همت نمود. آنچه از روح عبادت به دست ميآيد و فلسفه اصلي عبادت را تشكيل ميدهد مبارزه با همين دستاندازها است. دستاندازهاي مانند حسد، كبر، دروغ، حرص و طمع، بيمسؤوليتي، بيتعهدي، شهوتپرستي، مقامپرستي، زرپرستي، و ... چيزي نيست كه بتوان به سادگي با آن دست و پنجه نرم كرد و يا از كنار آن به راحتي گذر نمود و از آن گذشت كرد. اگر به طور دقيق و عميق، آن هم با مدد جستن از ذات اَقدَسِ اِله، با آن به مبارزه پرداخته نشود، تمام هستي و انسانيت انسان بيچاره واژگون خواهد گشت و چيزي باقي نميماند كه انسان بدان دل خوش كند. خداوند براي مبارزه با اين گونه بيماريهاي خطرناك و خطرساز، راههاي مبارزه منطقي را باز گذاشت، تا انسان بتواند با دشمنان بيرون و درون، به طور دائم به مبارزه بپردازد. عبادت يعني هموار كردن اين ناهمواريها و دستاندازها. عبادت داراي شيوههاي مختلف و دقيق است و شاخههاي زيادي را به خود اختصاص داده است. يكي از «شاخههاي طوباي» عبادت، سجده است كه در اين نوشتار ما از آن به عنوان «فرودگاه الهي» نام برديم. تمام ارزشها و آرمانها، بايد از راه سجدهگاه گذر كند و مُهر و آرم الهي بر آن حك گردد تا ارزش واقعي آن نمايان شود.
ياد كردن خدا از بنده خود: خداوند در سوره طه مي فرمايد:«اقم الصلوة لذكري»[5] نماز ذكر و ياد خداست. اين آيه وقتي در كنار اين آيه شريفه«فاذكروني اذكُركم .....»[6] تفسير شود اين نتيجه را افاده مي كند كه وقتي عبد بياد حق باشد حق هم به ياد او خواهد بود.[7] مفسرين در ذيل آيه شريفه«فاذكروني اذكركم» در بيان اينكه «مراد از ياد آوري بندگان چيست؟ بيانات متنوعي را ذكر كردند كه از جمله آن موارد عبارت است از: الف: مرا در «دنيا» ياد كنيد تا شما را در «جهان ديگر» ياد كنم. ب: مرا به «دعا» ياد كنيد تا شما را به اجابت ياد كنم (اين استجابت مي تواند هم در دنيا و هم در بزرخ و هم در قيامت نصيب بنده شود) ج: مرا به هنگام وفور نعمت ياد كنيد تا شما را در سختي ها ياد كنم(اين سختي هم اعم است)[8]
[5] . طه، 14. [6] . بقره، 152. [7] . تفسير نور، ج 7، ص 330. [8] . تفسير كبير فخر رازي، ج 4، ص 144، به نقل از تفسير نمونه، ج 1، ص 515 (با تصرف و اضافات).
رسول اکرم (صلّی الله عليه وآله):
ما شَقِیَ عَبْدٌ قَطُّ بِمَشْوَرَةٍ وَما سَعَدَ بِاسْتِغناءٍ بِرَأیٍ.
هيچ کس از مشورت کردن تيرهبخت نشد و از خود رائی سعادتمند نگشت.
نهج الفصاحه، ص 533
قال رسول الله صلى الله عليه وآله :
من ترك صلاته حتى تفوته من غير عذر فقد حبط عمله كسى كه نمازش را بدون عذر ترك كند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است .
عن زرارة قال :
سالت اباجعفر - عليه السلام -:
عما فرض الله - عز و جل - من الصلاة ؟ فقال : خمس صلوات فى الليل و النهار ؛
زراره مى گويد:
از حضرت امام باقر (ع ) سؤ ال كردم كه خداوند عز و جل چه مقدار نماز را واجب كرد؟آن حضرت فرمودند: پنج نماز را واجب كرد.
(من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 205)
قال على عليه السلام :
علموا صبيانكم الصلاة
نماز را به فرزندانتان بياموزيد.
(جامع احاديث الشيعه ، ج 4 ص 46).
عن النبى صلى الله عليه وآله :
الركعتان فى جوف الليل احب الى من الدنيا و مافيها دو ركعت نماز در دل شب نزد من ، از دنيا وآنچه كه در آن است ، محبوبتر است .
(وسائل الشيعه ، ج 5، ص 276).
سئل النبى صلى الله عليه وآله :
ما الخشوع ؟قال : التواضع فى الصلاة و ان يقبل العبد بقلبه كله على ربه ....
از پيامبر اكرم (ص ) سؤ ال شد: خشوع چيست ؟ فرمود: فروتنى و خاكسارى در نماز و اينكه بنده با تمام قلبش به سوى خدا برود....
(بحارالانوار، ج 84، ص 264)