ارتباط تنگاتنگی میان اطاعت باری تعالی و استجابت دعا وجود داردآیه 186 بقره گویای این مطلب است: و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، [بگو:] من نزدیكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند [و به مقصد برسند]!
به عبارتی هرآنچه اطاعت پذیری بیشتر باشداستجابت دعا سریعتر خواهد بودنمونه های عینی بیشماری وجود دارد که دو نمونه ذیل گویامطلب خواهد بود:
"روزی ابو طالب ( عموی پیامبرگرامی ( ص) )در بستر بیماری بود و دیگران در گرد او حلقه زده بودنداز پیامبرکه در آن جمع حضورداشتندخواسته شد؛ برای سلامتی عموی خویش دعا بفرمایند ؛ پیامبر دستها را بسوی معبود گرفته و در حال دعا برای عموی خویش بودند که به ناگهان ابو طالب همانند کسی که از بند رسته باشد از جای خویش برخواسته و باتعجب روی به سوی پیامبر نموده و عرض کرد یا رسول الله خداوند تورا به پیامبر مبعوث داشته که اطاعتت را کند ؟!! پیامبر پاسخ فرمود عموجان شما نیز اگر اطاعت خداوند را نمایید دعایتان مستجاب خواهد شد.
نمونه دیگر :
ایام خشکسالی فرارسید و وضعیت به گونه شد که همگان در یاس ناامیدی واضطراب بسر می بردند؛ زیرا احشام نیاز به آب و غذا داشتند و مردم در مشقت بسیار ؛جماعتی بسوی پیامبر اکرم(ص) روان گشته و از حضرت درخواست نمودند که از خداوند باران طلب نماید , هنوز لحظاتی از دعا کردن پیامبر نگذشته بود که همگان مشاهده کردند ؛ ابرهایی از اطراف و اکناف به آن مکان امده و شروع به باریدن کردباران بحدی زیاد بود که مردم به سوی سرپناه دویند باران باریدن گرفت و همچنان می بارید تا اینکه پس از سه روز مردم از پیامبر استدعانمودندکه بارندگی را متوقف نماید؛پیامبر نیز با انگشتان مبارک به ابرها اشاره نموده و با هر اشاره ابرها به سمتی که پیامبر نشان می داد حرکت می کرد و بالاخره باران متوقف شد.
آری چه کسی مطیع تر پیامبر گرامی ؟
فردی نزد پیامبر (ص) مراجعه وعرض کرد از مرگ ترسان است ؛ پیامبر بدو فرمود: آیا مالی داری عرض کرد؛ بلی یا رسول الله ؛ حضرت فرمود : مالت را زود تر از خود بفرست تا از این ترس رهایی یابی.
ادمی بدنبال چیزی است که بدان علاقه مند است در صورتی که مال خود را در راه خدا صرف کند شوق اشتیاق خواهد داشت که هرچه زودتر به سرای دیگر شتافته و مال خود را که در آن سرا بصورت دیگری است دریابد.انسان بگونه ای خلق شده است که خواسته های او نامتنهاهی است لذا درصورتی که گرفتار دنیا شود به هرآنچه دست یابد او را سیراب نمی کند درست مانند تشنه ای که از آب دریا می آشامد . علت آنست که انسان نامتناهی خواه؛ متوجه چیز متناهی و محدودی شده است .برای نجات راهی جزء آن ندارد که ابتدا هدف از خلقت خود را بیابد و در خصوص دارایی و امور دنیوی درست بیاندیشد انگاه درخواهد یافت که مال دنیا وسیله ای بیش نیست که او را به سرمنزل مقصود خواهد رساند .
در احادیث و روایات آمده است ؛ آنچه از مال تورا کار آید که رفع نیاز تو کند و هر آنچه بیشتر از آن ذخیره کنی صرفا انبار دار دیگری خواهی بودحال دیگری که وارث توست اگر فرد نیکویی باشد اگر آن مال را درراه خیرات صرف نماید او ذی صواب شده و بهره چندانی نصیب تو نگردد و اگر آن مال را در راه گناه صرف نمایدتو در گناه او شریک هستی .
زهد سوم ؛ زهدی است که صرفا شوق الی الله داردو صرفا بجهت خشنودی رب و خالق خود بدان مشغول میگردداین زاهدان را حتی لذایذ بهشتی غافل نکرده و غرق در قرب الهی اند.
روزانه اتفاق می افتد که بین انتخاب موضوعی که در آن سود و یا لذت دنیوی در آن است ودر مقابل آن رضایت خداوند محک زده می شویم در آن حال اگر رضایت خداوند را بر خواسته دنیایی ترجیح داده شد خدا ترس و مطیع قوانین الهی خواهیم بود ولکن در صورتی که نفس برما قالب شده و امور دنیوی انتخاب شد مطمئن باشیم که فردی دنیا طلب هستیم هرچند توجیحاتی بیاوریم البته اکثر افرادی که گرفتار دنیاهستند درپی راهی می گرددند که رضایت خدا را برای عمل خود بیابند یعنی ابتدا عملی را انجام می دهند سپس بدنبال حدیث و روایات و ایاتی می گرددند که عملشان را تایید نمایدمعنی این نوع بینش ان است که راهی را بیابند که قوانین الهی با اعمال انان مطابقت داشته باشد لذا مومن کسی است که قبل از انجام عملی ابتدا درپی آن برآید که آیا رضایت خداوند در این عمل است یا خیر؟