ادبی هنری
افسانه سیزیف
ترجمه: وحید مواجی
خدایان سیزیف را محکوم کرده بودند که دائما سنگی را به بالای
کوهی بغلتاند، تا جائیکه سنگ بخاطر وزنش به پایین می افتاد. آا
به دلائلی فکر می کردند که تنبیه وحشتناک تری از کار عبث و بی
امید وجود ندارد.
اگر کسی به هومر معتقد باشد، سیزیف خردمندترین و محتاط ترین
موجودات فانی بود. هرچند، بنا بر روایتی دیگر، او مایل بود تا
حرفه راهزنی را بیازماید. من تضادی در این امر نمی بینم. عقاید
مختلفی وجود دارد که چرا او کارگر پوچ و عبث جهان زیرین شد.
اولا، او متهم به سبک سری در رفتار با خدایان است. او اسرار
آنان را دزدید. اگینا، دختر اسوپوس، توسط ژوپیتر ربوده شد. پدرش
از ناپدید شدن او به هراس آمده و به سیزیف شکایت برد. او که
از جریان ربودن باخبر بود، به این شرط حاضر شد ماجرا را بگوید
که اسوپوس به قلعه کورینث، آب برساند. به خاطر آذرخش های
آسمانی، او برکت آب را ترجیح داد. به همین دلیل او در جهان زیرین
تنبیه شد. هومر همچنین می گوید که سیزیف، مرگ را در زنجیر کرده
بود. پلاتو نمی توانست منظره فرمانروایی ویران و ساکت او را تحمل
کند. او خدای جنگ را گسیل داشت تا مرگ را از دستان اشغالگر
آزاد سازد.
گفته می شود که سیزیف وقتی نزدیک به مرگ بود، بطور بی ملاحظه ای
می خواست عشق زن خود را بیازماید. او به زنش فرمان داد که بدن
دفن نشده خود(سیزیف) را در وسط میدان عمومی قرار دهد. سیزیف
در جهان زیرین بیدار شد و آنجا درحالی که از فرمانبرداری بسیار
متضاد با عشق انسانی رنج می برد، این اجازه را از پلاتو گرفت
که به زمین برگردد تا زن خود را ملامت کند. ولی وقتی دوباره چشمش
به دنیا باز شد، از آب و خورشید، سنگ های گرم و دریا لذت برد،
دیگر نمی خواست به آن تاریکی دوزخ وار برگردد. فراخوانی ها،
علائم خشم و اخطارها هیچ کدام کارگر نیفتاد. سالهای زیاد دیگری
را هم با انحنای خلیج، دریای تابان و لبخند زمین زندگی کرد.
حکمی از جانب خدایان ضروری به نظر می رسید. عطارد آمد و
گریبان مرد گستاخ را گرفت، او را از لذات خود جدا ساخت و به
زور به جهان زیرین برد، جائی که سنگش انتظار او را می کشید.
تا حالا دریافته اید که سیزیف، قرمان پوچی است. او همانقدر که
لذت می برد، عذاب می کشد. تمسخر خدایان از جانب او، نفرت او از
مرگ و اشتیاق او برای زندگی، آن مجازات وصف ناشدنی را برای او
به ارمغان آورد که تمام وجودش باید برای انجام دادن هیچ، بکار
رود. این هزینه ای است که باید برای اشتیاق به زندگی پرداخته
شود. چیزی از دنیای زیرین درباره سیزیف به ما گفته نشده است.
افسانه ها برای تصورات بوجود می آیند تا در آا روح بدمند. در
مورد این افسانه، تمام تلاش یک شخص برای بالابردن یک سنگ عظیم،
چرخاندن آن و هل دادن آن به سمت بالا روی یک سطح شیب دار برای
صدها بار را می توان دید؛ صورت رنجور، گونه چسبیده به سنگ،
شانه هایی زیر توده ای از خاک، پاهای از هم وارفته، شروع
دوباره با بازوان گشاده و تمام امنیت انسانی دستان پینه بسته
را می توان دید. در پایان تلاش بی پایان او در فضا و زمان بی
ایت، هدف برآورده می شود. آنگاه سیزیف می بیند که سنگ در چند
لحظه به سمت دنیای پائین تر می غلتد و به جایی می رود که دوباره
باید آنرا به سمت قله راند. او دوباره به پائین برمی گردد.
در طی این بازگشت، این وقفه، است که سیزیف نظر مرا به خود جلب
می کند. صورتی که بدین حد به سنگ ها نزدیک است و رنج می کشد،
خودش اکنون سنگ شده است! مردی را ببینید که با گامهایی سنگین و
درعین حال شمرده به عذابی بازمی گردد که هیچگاه پایان آنرا
نخواهد دانست. آن موقع مثل مکثی که با رنج او فرا می رسد، زمان
هوشیاری است. در تک تک آن لحظات که او ارتفاعات را ترک می کند
و تدریجا به کنام خدایان کشیده می شود، مافوق سرنوشت خود قرار
دارد. او از سنگ خود سخت تر است.
اگر این افسانه غم انگیز است، بخاطر اینست که قهرمان آن هشیار
است. در واقع اگر در هر قدم، امید موفقیت به او دلگرمی می
دهد، شکنجه ای وجود دارد؟ کارگر امروزی، در هرروز زندگی اش
کار یکسانی می کند و سرنوشت او کمتر از سرنوشت سیزیف، پوچ
نیست. ولی فقط در لحظات نادری، غم انگیز می شود که هشیاری وجود
دارد. سیزیف، کارگر خدایان، ناتوان و سرکش، تمام جزئیات وضعیت
تأسف آور خود را می داند: این چیزی است که درطی هبوط خود به
آن می اندیشد. روشن بینی که قرار بود شکنجه او باشد، به تاج
پیروزی او تبدیل می شود. هیچ سرنوشتی وجود ندارد که نتوان با
استهزا بر آن فائق آمد.
بنابراین اگر هبوط، بعضی مواقع با غضه همراه بود، می تواند با
شادی نیز همراه باشد. این حرف زیادی نیست.
باز هم من سیزیف را تصور می کنم که به سوی سنگ خود برمی گردد
و غصه دوباره آغاز می گردد. وقتی تصورات زمین در حافظه حک می
شوند، وقتی خاطرات شادی دست از سر آدم برنمی دارند، قلب انسان،
سودازده می شود: این پیروزی سنگ است، اصلا خود سنگ است. اندوه
بیکران را نمی توان تحمل کرد. این ها، شبهای گتسمان ما هستند.
ولی حقایق نابود کننده، اگر تصدیق شوند، کشنده خواهند بود.
بنابراین ادیپ در آغاز بدون اینکه بداند تسلیم قسمت است. ولی
از لحظه ای که آگاه می گردد، تراژدی او آغاز می شود. در همان
لحظه، کور و بی امید، در می یابد که تنها حلقه متصل کننده او
به جهان، دستان آرام دختری است. آنگاه نکته شگرفی طنین انداز می
شود: " علیرغم این همه کارهای شاق، سن زیاد و اصالت روحم مرا به
این نتیجه می رساند که همه چیز خوب است". لذا ادیپ سوفوکل، مثل
کیریلف داستایفسکی نسخه پیروزی پوچ و بی معنی را می پیچد. خرد
باستان، شجاعت مدرن را تأیید می کند.
کسی، پوچی را در نمی یابد مگر اینکه وسوسه شود تا دستورالعملی
برای شادی بنویسد. "چی! با این روشهای مبتذل؟" با این حال
دنیایی وجود دارد. شادی و پوچی، دو پسر یک زمین هستند. آا
جدایی ناپذیرند. اشتباه خواهد بود اگر بگوییم که لزوما شادی
از کشف پوچی سرچشمه می گیرد. همچنین اگر بگوییم ازبین رفتن پوچی،
ناشی از شادی است. ادیپ می گوید "من نتیجه می گیرم که همه چیز
خوب است" و این جمله مقدس است. این جمله در جهان وحشی و محدود
انسان طنین انداز می شود. به ما می آموزد که "همه"، خسته کننده
نیست و نبوده است. از این دنیا، خدایی را بیرون می اندازد که
با ناخشنودی و ترجیح رنج بیهوده به آن وارد شده بود. از قسمت،
یک مسأله انسانی می سازد که باید با انسان ها همنشین شود.
تمام شادی خاموش سیزیف، در این امر فته است. قسمت او، مال
خودش است. سنگش نیز همینطور. مرد ناامید وقتی به شکنجه خود می
اندیشد، تمام خدایان دروغین را سرجای خود می نشاند. درجهانی که
ناگهان به سکوت خود بازگشته است، ده ها هزار صدای کوچک
سرگردان برمی خیزد. نداهای ناخودآگاه و مخفی و دعوت ها از
هرطرف، بازگشت ضروری و هزینه پیروزی هستند. بدون سایه، خورشیدی
نخواهد بود و شناختن شب واجب است. انسان ناامید می گوید "آری" و
لذا تلاش هایش ازین پس بی پایان خواهد بود. اگر قسمت شخصی وجود
داشته باشد، سرنوشت بالاتری وجود نخواهد داشت یا حداقل سرنوشتی
وجود دارد که او نتیجه می گیرد ناگزیر و پست است. اما در مورد
باقی مطالب، او درمی یابد که خداوندگار روزگار خود است. در آن
لحظه ظریف، نظری به عقب بر زندگی خود می اندازد، سیزیف که به
سوی سنگ خود برمی گردد، در آن چرخش ناچیز، او به آن اعمال
نامرتبطی که سرنوشت او را تشکیل داده اند، توسط او بوجود آمده
اند و در سایه حافظه او ترکیب شده اند و با مرگ او مهر و موم
شده اند می اندیشد. بنابراین، بشر، متقاعد به اینکه تمام
سرچشمه های این اتفاقات، انسان است، انسان نابینایی که مشتاق
دانستن این است که چه کسی می داند شب، انتهایی ندارد، همچنان در
حرکت است. سنگ همچنان می چرخد.
من سیزیف را در پایین کوه رها می کنم! انسان همیشه راه خود را
می یابد. ولی سیزیف صداقت بالاتری را آموزش می دهد که خدایات را
نفی کرده و سنگ ها را می چرخاند. او همچنین نتیجه می گیرد که همه
چیز خوب است. این جهان از این پس بدون خدا، به نظر او نه بی
حاصل است و نه پوچ. هر اتم آن سنگ، هر تکه آن کوهستان غرق در
شب، برای خود دنیایی است. فقط تلاش برای غلبه بر ارتفاع، برای
ارضای قلب انسان کافی است. باید سیزیف را شاد بپنداریم.
آلبر کامو
ترجمه از فرانسوی: ژاستین اوبراین، 1955
دوشنبه 31/4/1387 - 14:51
شعر و قطعات ادبی
گنجینه دل
چشم فروبسته اگر وا کنی
درتو بود هر چه تمنا کنی
عافیت از غیر نصیب تو نیست
غیر تو ای خسته طبیب تونیست
از تو بود راحت بیمار تو
نیست به غیر از تو پرستار تو
همدم خود شو که حبیب خودی
چاره خود کن که طبیب خودی
غیر که غافل ز دل زار تست
بی خبر از مصلحت کار تست
بر حذر از مصلحت اندیش باش
مصلحت اندیش دل خویش باش
چشم بصیرت نگشایی چرا ؟
بی خبر از خویش چرایی چرا ؟
صید که درمانده ز هر سو شده است
غفلت او دام ره او شده است
تا ره غفلت سپرد پای تو
دام بود جای تو ای وای تو
خواجه مقبل که ز خود غافلی
خواجه نه ای بنده نا مقبلی
از ره غفلت به گدایی رسی
ور به خود ایی به خدایی رسی
پیر تهی کیسه بی خانه ای
داشت مکان در دل ویرانه ای
روز به دریوزگی از بخت شوم
شام به ویرانه درون همچو بوم
گنج زری بود در آن خکدان
چون پری از دیده مردم نهان
پای گدا بر سر آن گنج بود
لیک ز غفلت به غم ورنج بود
گنج صفت خانه به ویرانه داشت
غافل از آن گنج کهد ر خانه داشت
عاقبت از فاقه و اندوه و رنج
مرد گدا مرد و نهان ماند گنج
ای شده نالان ز غمو رنج خویش
چند نداری خبر از گنج خویش؟
گنج تو باشد دل آگاه تو
گوهر تو اشک سحرگاه تو
مایه امید مدان غیر را
کعبه حاجات مخوان دیر را
غیر ز دلخواه تو آگاه نیست
ز آنکه د لی رابدلی راه نیست
خواهش مرهم ز دل ریش کن
هر چه طلب می کنی از خویش کن
رهی معیری
دوشنبه 31/4/1387 - 14:50
آموزش و تحقيقات
تناسب اندام= سلامتی
سلامتی با واژه تندرستی مترادف است و همچنین
رهایی از بیماری را نیز معنی
میدهد. شاید شما نیز این جمله را شنیده باشید
كه تغذیه صحیح باعث
تندرستی و رهایی از بیماریها میشود.
دست یافتن به سلامتی، محتاج برنامهریزی و
مدیریت درست در امر تغذیه
میباشد. اگر هر فردی با توجه به جنس، سن و
علایق خود با آگاهی یافتن از
مسایل مربوط به تغذیه و ارتباط آن با سلامتی،
دانش خود را ارتقا بخشد
میتوان امیدوار بود كه جامعه به سمت سلامتی
پیش رود.
فعل غذاخوردن خیلی لذتبخش است. بهره
بردن از تمام لذتهای زندگی
اگر از روی آگاهی باشد نه تنها منافع زیادی
دارد بلكه یكی از لوازم شكر
بر نعمات بیپایان خداوند نیز میباشد. نوع
غذایی كه میخوریم بر روی
سلامتی ما تاثیرات بسزایی میگذارد.
یكی از شاخصههای سلامتی از دید افراد
جامعه، تناسب اندام است. همه
افرادی كه به سلامت خود فكر میكنند اولین
سوالی كه از خود میپرسند این
است كه آیا من اندامی متناسب دارم؟ اگر ندارم
از چه راهی میتوانم به آن
دست یابم؟
تمام مادرها این سوال در ذهنشان وجود دارد
كه آیا فرزند من رشدی
متناسب با سن خود دارد؟
آخرین تحقیقات دانشمندان، حاكی از این است
كه تمام گیاهان از هدایایی
كه میتوانند دشمن انواع بیماریهای مزمن
باشند، غنی هستند. یك رژیم
غذایی پرفیبر میتواند به كاهش خطر
بیماریهای قلبی، فشارخون بالا، چاقی،
دیابت و سرطان كمك زیادی كند.
سعی كنید هر روز را با یك نوع میوه از قبیل
موز و توت... آغاز كنید.
هلو، خربزه یا هندوانه و گلابی را در وعده
غذایی ظهرتان جای دهید و از
میوههای خشك شده به عنوان تنقلات و
میانوعده استفاده كنید.
سیبزمینی، چربیكم و كربوهیدرات بالا
دارد كه به سرعت در بدن به قند
تبدیل میشود.
اگر میخواهید روز سالمی داشته باشید
صبحتان را با یك لیوان آبمیوه
شروع كنید. آبمیوه نسبت به میوههای تازه
كالری بیشتر و فیبر كمتری
دارد.
شكم انسان از عضلات قوی پوشیده شده كه
نگهدارنده امعاء و احشاء است.
ورزش نكردن، انجام فعالیتهای نشسته و مصرف
كالری بیش از نیاز، موجب تجمع
چربی در منطقه شكم میشود؛ در این صورت عضلات
شكم، سختی و حالت اولیه خود
را از دست داده و شكل ظاهری اندام افتاده شده و
چربی ذخیرهای شكم به
حالت گرهدار احساس میشود. تجمع چربی در
منطقه شكم بهخصوص در خانمها،
خطر ابتلا به دیابت و عوارض عروقی را چندین
برابر میكند.
این بافت چربی، برای بدن یك انبار انرژی است
و بدن مازاد نیاز خود را
در آن ذخیره كرده و در مواقع نیاز از آن برداشت
میكند. امروزه با
روشهایی مثل جراحی، این چربیها را
برمیدارند ولی اگر بتوانیم با ورزش،
كه سلامت عمومی بدن را به دنبال دارد آن را از
بین ببریم، مسلما دیگر به
جراحی نیازی نخواهد بود.
ادعا میشود كه كمربندهای شوكدهنده
با وارد كردن جریانهای
الكتریكی به چربی شكم، موجب تجزیه آنها و قوی
شدن عضلات شكم میشود، در
صورتی كه تنها جریانهایی كه با قدرت
ایمپالسهای مغز موجب انقباض عضلات
میشود و اگر چنین جریانی با این كمربند
وارد شكم شود موجب یك انقباض
دردناك خواهد شد. البته استفاده از وسایل
ورزشی كه موجب انقباض عضلات شكم
میشود، مفید است، اما ورزش كردن به تنهایی
كافی نخواهد بود چرا كه كالری
اضافی باز هم در شكم یا باسن ذخیره میشود. پس
باید از خوردن شیرینیهای
خامهای، تنقلات چرب مثل چیپس، غذاهای
پرروغن و نان و برنج زیاد از حد
پرهیز كرد. دراز و نشست از راحتترین و
موثرترین ورزشها برای برطرف كردن
چربی شكم است.
به یاد داشته باشیم، در پی كاهش وزن ناشی از
رژیم غذایی ممكن است فرد
دچار یبوست، ریزش مو، افتادگی شكم و چین و
چروك پوست صورت شود
دوشنبه 31/4/1387 - 14:50
آموزش و تحقيقات
نحوه خواب و شخصیت انسان ها
شاید حالت های خوابی که به ان عادت کردید نتوانند شما را به بالاترین میزان ارامش در هنگام خوابیدن برسا نند
اما این بار که می خواستید بخوابید به طرز خوابیدن خود دقیق شوید و ببینید به کدام یک از حالت های موجود در این مقاله شباهت دارد
ریاست انجمن ارزیا بی خواب انگلیس پروفسور کریس ایدزیکوسکی
در مورد 6 نمونه از رایج ترین حالات خوابیدن تحقیق کرده است و به این نتیجه رسیده است که
هر یک از انها با یک کاراکتر شخصی منحصر به فرد مرتبط هستند.
حالت جنینی:
افرادی که خودشان را خم کرده و مانند دوران جنینی به خواب میروند.
افرادی هستند که از بیرون سر سخت اما قلبا انسان های ملایمی هستند
و روح بسیار لطیفی دارند.
شاید در نگاه اول از کسی که او را به تازگی ملاقات کرده اند خجالت بکشند اما دیری نخواهد گذشت که خجالتشان میریزد و ارام میشوند.
این مورد یکی از شایع ترین حالات خوابیدن است.
در تحقیقی که انجام شد 41% از 1000 نفری که تحت ازمایش بودند به این حالت می خوابیدند.
خانم ها دو برابر اقایان به خوابیدن جنینی گرایش دارند.
چوب گرد:
خوابیدن به پهلو در حالتی که دستها در کنار پهلو قرار دارد.
این افراد به سرعت با دیگران ارتباط برقرار می کنند و از روابط اجتماعی بالایی برخوردارند.
به راحتی به غریبه ها اعتماد می کنند و دوست دارند همیشه در جمع های بزرگ شرکت کنند.
البته این امکان هم وجود دارد که اندکی زودتر از سایرین گول بخورند.
ارزومند:
افرادی که به پهلو می خوابند در حالی که دستانشان به سمت خارج و جلو است.
دارای طبع بازی هستند اما در عین حال شکاک غرغرو و عیبجو نیز می توانند باشند.
در تصمیم گیری قدری تغلل به خرج میدهند اما زمانی که تصمیم به انجام کاری بگیرند
هیچ چیز نمی تواند انها را وادار به تغییر نظرشان
کند.
ازاد و رها:
خوابیدن روی شکم در حالی که دست ها اطراف بالش قرار گیرد و سر به یکی از طرفین چرخیده باشد.
معمولا افراد عجول بی پروا و کمی گستاخ به این شیوه میخوابند.
انها به سرعت عصبانی می شوند به شدت اسیب پذیز هستند وانتقاد و قرار گرفتن در شرایط سخت را دوست ندارند.
سرباز:
خوابیدن به پشت در حالی که دستها به پهلو ها چسبیده باشد.
افرادی که اینگونه می خوابند معمولا ساکت و خود دار هستند
تمایل چندانی به هیاهو و سر و صدا ندارند و برای خود وسایرین
مقررات و معیارهای متعددی
مشخص می کنند
ستاره دریایی:
خوابیدن بر روی پشت در حالی که دست ها اطراف بالش قرار دارد.
این افراد به عنوان بهترین دوست ها برای دیگران به شمار می ایند چرا که به خوبی
به حرف های دیگران گوش می کنند و هر موقع که نیاز به کمکشان باشد حاضر هستند
انها معمولا علاقه ای ندارند مرکز توجه دیگران قرار گیرند
دوشنبه 31/4/1387 - 14:46
دانستنی های علمی
تنهایی، تنها دارایی آدمها
نامی نداشت. نامش تنها انسان بود؛و تنها دارایی اش تنهایی
گفت: تنهایی ام را به بهای عشق می فروشم. کیست که از من قدری تنهایی بخرد؟
هیچ کس پاسخ نداد
گفت:تنهایی ام پر از رمز و راز است، رمز هایی از بهشت. راز هایی از خدا.
با منگفت و گو کنید تا از حیرت برایتان بگویم
هیچ کس با او گفت و گو نکرد
و او میان این همه تن ، تنها فانوس کوچکش برداشت و به غارش رفت. غاری در حوالی دل. می دانست آنجا همیشه کسی هست. کسی که تنهایی می خرد و عشق می بخشد
او به غارش رفت و ما فراموشش کردیم و نمی دانیم که چه مدت آنجا بود
سیصد سال و نه سال بر آن افزون؟ یا نه، کمی بیش و کمی کم. او به غارش رفت و ما نمی دانیم چه کرد و چه گفت و چه شنید؛ و نمی دانیم آیا در غار خوابیده بود یا نه؟
اما از غار که بیرون آمد بیدار بود، آنقدر بیدارکه خواب آلودگی ما بر ملا شد. چشم هایش دور خورشید بود، تابناک و روشن؛ که ظلمت ما را می درید
از غار که بیرون آمد هنوز همان بود با تنی نحیف و رنجور. اما نمی دانم سنگینی اش را از کجا آورده بود، که گمان می کردیم زمین تاب وقارش را نمی آورد و زیر پاهای رنجورش درهم خواهد شکست
از غار که بیرون آمد، با شکوه بود. شگفت و دشوار و دوست داشتنی.اما دیگر سخن نگفت.انگار لبانش را دوخته بودند، انگار دریا دریا سکوت نوشیده بود
و این بار ما بودیم که دنبالش می دویدیم برای جرعه ای نور.برای قطره ای حیرت. و او بی آنکه چیزی بگوید، می بخشید؛بی آنکه چیزی بخواهد
او نامی نداشت،نامش تنها انسان بود و تنها دارایی اش تنهایی
دوشنبه 31/4/1387 - 14:45
آموزش و تحقيقات
آقایان و خانمها، خط به خط بخوانید
صداقت در یك رابطه دوجانبه به ویژه رابطه زناشویی اصل و پایه استحكام
دوستی و عشق میباشد. صداقت پایه و اساس زندگی خانوادگی است. در صورتیكه
همسران موضوعی را از هم پنهان كنند و یا به دروغگویی رو بیاورند، اعتماد
و اطمینان آنان از یكدیگر سلب و زندگی و رابطه زناشوییشان با مشكل مواجه
میشود.
آیا میخواهید طعم شیرین سیب عشق و خلوص را در زندگی خانوادگی خود
بچشید؟ پس مقاله زیر را با دقت بخوانید:
جملات در زندگی و روابط زناشویی نقش مهمی دارند تا حدی كه در عاقبت
و نتیجه روند روابط زن و شوهر میتواند تاثیرگذار باشد. پس سعی كنید در
جملات خود خلوص و صداقت و روراستی را بگنجانید.
صداقت را با بیگذشت بودن و یا خردهگیری، اشتباه نگیرید. اگر
بتوانید معنای واقعی صداقت را احساس كنید، زندگی آرامتری را سپری خواهید
كرد.
با احساسات خود نیز روراست باشید و سعی كنید مشكلات و مسائل زندگی
را با همسر خود در میان بگذارید حتی اگر تصور میكنید كه باعث ناراحتی وی
میشود. البته باید بدانید كه اگر ارتباط معقولی داشته باشید با مشكلی
روبهرو نمیشوید. پس بهترین روش، روراست بودن و احساس خود را با همسرتان
در میان گذاشتن است. اجازه ندهید مصائب در زندگی روی هم انباشته شود و یا
آن را به حال خود رها كنید. پس با حقیقت جلو بروید.
قول و قرارتان با عملتان یكی باشد. این مسئله در زندگی خانوادگی
میتواند سرنوشتساز باشد.
به احساس طرف مقابل احترام بگذارید و با وعدههای سرخرمن احساسات
همسرتان را به بازیچه نگیرید. در صورتیكه به همسرتان قول و وعده
دادهاید تا پای جان هم كه شده به انجام آن اقدام كنید و آن را به مرحله
عمل برسانید. اگر ناتوان در انجام آن هستید هرگز خود را مكلف به وعدههای
پوچ نكنید.
تنها راهی كه میتوان با همسر خود رابطه صمیمی داشت، گفتن حقیقت
است. رابطه حقیقی، فرد عاشق را به حركت وامیدارد و یك اتحاد و همبستگی
میان دلها به وجود میآورد. برای اینكه صمیمیت بیشتری را در خانه خود
حكمفرما كنید، باید خلوص و پاكی و حقیقت را در گوشهگوشه دل خود بنشانید.
باید بدانید كه نگفتن حقیقت به نوعی دروغگویی است كه صرف نگفتن و
پنهانكاری میشود. پس بهتر است حقایق را در زندگی زناشویی جای دهید. ترس
از گفتن دروغ، روح انسان را آزار میدهد و فرد دروغگو همیشه در ترس به سر
میبرد.
لذا اجازه ندهید روحتان با ترس از دروغگویی عذاب بكشد.
همدلی و همدردی به معنای واقعی، به زندگی زناشویی چهره زیباتری
میدهد. گفتار صادقانه به این معناست كه احساسات واقعی خود را به نحوی
بیان كنید كه همسرتان بتواند به راحتی شما را درك كند و در عین حال موجب
رنجش و دلخوری وی نشود. اگر همسرتان دچار مشكلی شده به سوی او بشتابید و
صادقانه با او همدردی كنید. درگفتهها و بیان احساس خود صریح و صمیمی
باشید و از هر نوع ابهام اجتناب كنید. همدل بودن به معنای واقعی میتواند
عشق میان طرفین را چندبرابر كند. پس همدل و همراه همسر خود باشید.
حتی در شنیدن و نگاه كردن هم باید صادق بود. گاهی پیش آمده كه
افكار مشغول و مغشوشی دارید و حوصله حرف زدن با همسرتان را ندارید. بهتر
است به صراحت، احساس و موقعیت روحی و روانی خود را با همسرتان در میان
بگذارید. بعضی افراد در حالی كه نگاهشان به طرف مقابل است، اما افكارشان
جای دیگری پرواز میكند و تظاهر میكنند كه میشنوند اما حواسشان در
مكان دیگری سیر میكند. هر چقدر هم نقش خود را خوب بازی كنید و تظاهر به
شنیدن و دیدن داشته باشید، مطمئنا طرف مقابل متوجه بیتوجهی شما خواهد شد
و همین مسئله سبب كدورت و دلگیریاش میشود. در هر زمان اگر حوصله شنیدن
حرفهای همسرتان را ندارید، صراحتا با بیان توام با صمیمت و مهربانی وی
را از حالت و موقعیت خود آگاه سازد و به او قول دهید در اسرع وقت بعد از
اینكه مثلا خستگیتان برطرف شد حاضر به شنیدن حرفهایش هستید
دوشنبه 31/4/1387 - 14:42
کامپیوتر و اینترنت
دانستنیهایی مهم از اینترنت
آلت دست طراح صفحه وب نشوید.
در واقع باید گفت امان از این طراحان صفحات وب كه هنوز ول كن فریم نیستند، باوقتی می خواهید صفحه ای یا عكسی را save كنید، صفحه ای باز می شود و در آن بطور پیش گزیده نام فایل همان نامی نوشته شده كه طراحی وب بر آن صفحه گذاشته است. ولی طراح صفحه وب نامگذاری صفحات و عكسها را بنابر نیازمندیهای خودش گذارده است. شما می توانید نامها را مطابق نظر خود تغییر داده و سپس آن را save كنید.
به هر كس فاكس و ایمیل خود را ندهید .
در واقع باید گفت امان از این طراحان صفحات وب كه هنوز ول كن فریم نیستند، بابعضی سایتها برای ورود به آنها، از شما آدرس ایمیل می خواهند. ولی آدرس خود را به هر كسی ندهید. فقط اگر قرار است بعدا ارتباط شما با سایت از طریق ایمیل باشد به آنها آدرس ایمیل خود را بدهید. بسیاری از سایتها فرق آدرس ایمیل واقعی با جعلی را نمی فهمند، پس می توانید به آنها آدرس ایمیلی مثل (salam@khodahafez.com) را بدهید! در غیر اینصورت منتظر دهها ایمیل از سایتهای تبلیغاتی باشید.
اگر رنگ نوشته های یك صفحه باعث ناخوانا شدن آن شده است چه كنیم؟
وقتی صفحه ای را باز كردید به view بروید و گزینه internet option را انتخاب كنید. در صفحه ای كه باز میشود روی كلید colors در پایین صفحه كلیك كنید. به جعبه colors در این صفحه دقت كنید. علامت چك مارك را از كنار عبارت use windows colors بردارید و سپس رنگ نوشته ها (text) و زمینه (background) را مطابق نظر خود تغییر داده و ok بزنید. البته دقت كنید از این پس همواره شما رنگ نوشته ها و زمینه را در تمام صفحات وب اینطور خواهید دید، مگر باز گردید و دوباره كنار عبارت use windows colors علامت چك مارك را بگذارید.
و اما آخرین و نه كم اهمیت ترین :
همانطور كه وقتی می خواهید با ماشینی رانندگی كنید صندلی و آیینه و .... را مطابق نظر خود تنظیم می كنید. وقتی هم كه می خواهید در اینترنت ""بچرخید"" مرورگر را مطابق نظر خود تنظیم كنید. كلیدهای مورد نظر خود را اضافه كنید و آنهایی كه نمی خواهید حذف كنید. كلیدها را بزرگ یا كوچك كنید.
جستجوگری كه از آن استفاده می كنید (مثلا toolbarاگر لازم می دانید) را دانلود كنید، تا برای سرچ در آنها هر بار مجبور نباشید به صفحه اول
google یا yahoo مراجعه كنید
دوشنبه 31/4/1387 - 14:41
کامپیوتر و اینترنت
چگونه مانیتور کامپیوتر یا صفحه تلویزیون مغناطیسی شده را سریعا و مجانی تعمیر کنیم؟
معمولا وقتی که شما ، یا مثلا کودکان، یک قطعه آُهن ربای قوی و یا یک یا چند بلندگوی قوی را جلوی صفحه تصویر کامپیوتر یا تلویزیون میگیرید ، و یا تلویزیون یا صفحه نمایش کامپیوترتان را از جایی که مدتها قرار داشته، حرکت میدهید، و یا ضربه محکمی به آن میخورد، و یا تیوبش کهنه میشه، رنگها و کلا صفحه نمایش مانیتور قاطی شده و از حالت طبیعی خارج میشوند و یا یک رنگین کمان بوجود میاد و یا یک یا چند لکه رنگی یا سبز یا نورانی بر صفحه مانیتور ظاهر میشه و می مونه. یا تار و تاریک میشه.
در هر مانیتور یا تلویزیون فقط سه رنگ قرمز RED ، آبیBLUE و سبز GREEN وجود دارد ( اصطلاحا بهش میگن RBG ) که هرکدام توسط یک لوله شلیک کننده (electron gun ) و در هر ثانیه دهها بار به صفحه فسفری جلویی الکترون های نورانی پرتاب می کنند که اینها مجموعا یک تصویر را میسازند. و تلویزیونها و مانیتورها همگی در صفحه پشت و داخلی شان یک صفحه فلزی دارند (بعضیها هم در جلو و بیرون) که همیشه بهنگام روشن کردن صفحه مانیتور یا تلویزیون، اتوماتیک وار میدان مغناطیسی قبلا ایجاد شده را خنثی و رنگها را بدرستی ردیف کرده و نمایش میدهند . البته این یک توضیح خیلی عامیانه و ساده است... ( توجه : Safety First : ظاهرا تلویزیونها و مانیتورها - حتی در هنگام خاموشی- مقدار زیادی الکتریسیتی ساکن در خود دارند ، رعایت احتیاط اولین شرط است . و شرایط گارانتی مانیتورتان را هم مرور کنید.).
اما خیلیها تصور می کنند که حالا که تصویر و رنگها بهم ریخته پس یا باید پول زیادی به تعمیرکاران بدهند و یا آنکه آنرا دور انداخته و ست جدیدی بخرند. در حالیکه براحتی و ظرف کمتر از یکی دو دقیقه میشه این مشکل را رفع و صفحه نمایش یا تلویزیون را به شفافیت و کیفیت روز اولی که خریده بوده اید درآورد. من خودم صفحه تلویزیونم که حدود ۵-۶ سال عمرشه و یکروز وقتی روشنش کردم رنگهای نصف صفحه اش (نیمه بالایی صفحه اش) قاطی شده و همگی سبز شده بودند را بهمین آسانی و با روش شماره -۲- در کمتر از ۵ دقیقه تعمیر کردم و تصویری که از اون به بعد دارم بسیار شفاف و شاید هم بهتر از سابق است. قبلش از هرکی کمک فکری میخواستم بهم می خندیدند و می گفتند باید بندازیش دور و یه تلویزیون نو بخری یا بری ۱۰۰-۲۰۰ دلار خرجش کنی .
در گوگل سرچ کردم ( مثلا : fixing a magnetized tv ) و بسرعت انواع اطلاعات و راه حلهای زیر را گرفتم. در یکی از وب سایتهای امریکایی دهها پدر مادر و افراد امریکایی که همین مشکل را داشته اند این روشهای ساده را انجام و کلی خوشحال از نتایجش هستند و هرکدام صدها دلار صرفه جویی کرده اند. البته مانیتورهای بسیار جدید LCD تکنولوژی متفات تری برای نمایش رنگها دارند و ممکنه که تعمیرشان متفاوت باشه. اما تقریبا تمام تلویزیونها و مانیتورهای قدیمی و CRT را میشه با این روش ساده تعمیر کرد. بعضی وقتها هم با چندین بار روشن خاموش کردن سریع، مشکل برطرف میشه. ( و بسیاری از یونیت ها یک Degausser اتوماتیک دارند که خودبخود مشکل را حل می کنه. اما ما در باره حالتی داریم صحبت می کنیم که اونم از کار افتاده باشه. و خاموش و روشن کردن و از سیم برق درآوردن و حرکت دادن و غیره مانیتور هیچ تاثیری نداره)
درست روبرو ی همدیگه و تقریبا چسبیده به مانیتور یا تلویزیون خراب قرار بدهید. و دکمه Degausser ( یعنی خنثی کردن میدان مغناطیسی) مانیتور (یا تلویزیون) سالم را بزنید . بلافاصله مشکل حل میشه. (دکمه دیگاسر در تلویزیونها : بر روی منیو Menu (که توی کنترل از راه دور است) کلیک کنید. یک شکلی شبیه نعل اسب وارونه باید در منیو ببینید. این دکمه دیگاسر است.... در تلویزیونهای قدیمی تر: که گزینه دیگاسر ندارند فقط کافیه که دو دکمه brightness و contrast را ( که معمولا در جایی در جلو یا پشت تلویزیونند) همزمان باهم برای چند ثانیه فشار دهید تا پروسه دیگاسر را انجام بده . برای لحظاتی احتمالا صدای خفیفی همراه با تغییراتی در رنگهای تصویر می بینید ) و رنگها تصحیح میشوند.
آهن ربای کوچک و نیرومند است: آهنربا را با دست به جلوی مانیتور خراب شده نزدیک کرده و به آرامی شروع به حرکت دایره ای کنید. و بتدریج دایره ها را بزرگتر و دورتر از صفحه مانیتور کنید. رنگها و تصویر بسرعت تصحیح میشوند.
۱- یکراه ساده اینه که یک مانیتور یا تلویزیون سالم و روشن را ۲- راه حل ساده دیگه استفاده از یکی دوتا
تعمیرکاران تلویزیون و مانیتور هم همین روشها را انجام میدهند. ضمنا یک وسیله ساده ای در فروشگاههای تلویزیون و مانیتور فروخته میشه بنام Degausser که دقیقا همین کاری که درین سه روش بالا توضیح داده شده را بسرعت انجام میده. دیگاسر شبیه یک فرمان اتومبیله و فقط کافیه که به آرامی و یکی دوبار آنرا به صفحه مانیتور نزدیک و دور کنید . منتهی خب قیمتش حدود ۴۰-۵۰ دلاره و شما فقط یکبار لازم دارید ازش استفاده کنید بنابراین فقط بدرد تعمیرکاران میخوره که همیشه بهش نیاز دارند و باهاش پول میسازند. ( تصویر یک دیگاسر را می بینید)
۳- دو قطعه آهنربای قوی را به یک میله یا پیچ چسبانده (خودشان به هم می چسبند و نیازی به چیزی ندارند) و میله را در یک مته برقی قرار داده و مته را با بالاترین سرعت ( با دور RPM بالا) و به شکل دورانی (دایره ای و آرام آرام) در جلو صفحه مانیتور ( یا تلویزیون ) در نزدیکترین فاصله از آن، حرکت داده و دایره هایی مثل روش شماره -۲- تولید کرده و بتدریج از مانیتور فاصله بگیرید.. مشکل بسرعت حل میشه. (نمایش تصویری و ویدئویی این راه حل
حالا چرا به این وسیله و راه حل میگن دیگاسر ( Degausser )؟ ..
میدانید که در زبان انگلیسی پیشوند DE جلوی هر فعلی قرار بدهید بمعنای ضد آن میشود : مثلا DeCentralize , DeFreez , یخ زدایی، تمرکز زدایی، ... یکی از معروفترین ریاضیدانان آلمانی که نامش همتراز ارشمیدس و نیوتون است آقای کارل فردریک (یا فرد ریش) گاس Carl Friedrich Gauss بوده که در April 30, 1777 در خانواده ای فقیر و تقریبا بیسواد در آلمان بدنیا امد و از همان بچگی - در سه سالگی- نبوغ ریاضی اش شهره خاص و عام شد و خلاصه در ریاضی و جبر و ستاره شناسی و معادلات جالب ریاضی و غیره روشهای بسیار جالب و ماندگاری خلق کرد. او همچنین تئوری میدان مغناطیسی را معرفی و توسعه داد. دیگاس چند بار ازدواج کرد و شش بچه داشت اما زنهاش همگی در جوانی فوت کردند.. بنابراین وقتی میگن می خواهیم میدان مغناطیسی را خنثی یا تعمیر کنیم از اصطلاح DEgauss کردن استفاده می کنند. به افتخار این دانشمند نابغه اسکناس ده مارکی آلمان هم بنام و با تصویر او تزیین شده و مجسمه اش هم در آلمان است.
ارادتمند شما :::SaRa:::
دوشنبه 31/4/1387 - 14:41
ادبی هنری
صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو می گویند تعطیل است کار عشقبازی عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو،اما خاک این ویرانه ها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم یادم آمد عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو دستی برآرمای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
در هوای عاشقان پر می کشد با بیقراری آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
" قیصر امین پور"
دوشنبه 31/4/1387 - 14:40
ادبی هنری
آواز جغد
جغدی روی كنگرههای قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میكرد. رفتن و رد پای آن را. و آدمهایی را میدید كه به سنگ و ستون، به در و دیوار دل میبندند. جغد اما میدانست كه سنگها ترك میخورند، ستونها فرو میریزند، درهامیشكنند و دیوارها خراب میشوند. او بارها و بارها تاجهای شكسته، غرورهای تكه پاره شده را لابهلای خاكروبههای قصر دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا وناپایداریاش میخواند؛ و فكر میكرد شاید پردههای ضخیم دل آدمها، با ا ین آواز كمی بلرزد. روزی كبوتری از آن حوالی رد میشد، آواز جغد را كه شنید، گفت:« بهتر است سكوت كنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند.غمگینشان میكنی. دوستت ندارند. میگویند بدبینی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.»
قلب جغد پیرشكست و دیگر آواز نخواند.
سكوت او آسمان را افسرده كرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان كنگرههای خاكی من!
پس چرا دیگر آواز نمیخوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل كندن میدهد و آدمها عاشق دل بستناند. دل بستن به هر چیز كوچك و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشاو اندیشهای! و آن كه میبیند و میاندیشد، به هیچ چیز دل نمیبندد؛
دل نبستن سختترین و قشنگترین كار دنیاست. اما تو بخوان و همیشه بخوان كه آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ
جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگرههای دنیا میخواند.
و آن كس كه میفهمد، میداند
آواز او پیغام خداست كه میگوید: آن چه نپاید، دلبستگی را نشاید
دوشنبه 31/4/1387 - 14:38