عالم صدف است و فاطمه گوهر او
گيتي عرض است و فاطمه جوهر او
حضرت زهرا (س) می فرمایند:
بهترین چیز برای زن آن است که نه او مرد بیگانه را ببیند، ونه مرد بیگانه به بنگرد.
امام جواد (ع)میفرماید:
از همنشینی با آدم شرور بپرهیز ، چرا که او مانند شمشیر برهنه است، ظاهرش زیبا و اثرش زشت است.
پر حرفی و پر گویی مجال تفّکر و تعقّل را از انسان میگیرد.
دیل کارنگی
راز شقايق....
اگر سرخم چنان آتش حديث ديگري دارم گلي بودم به صحرايي نه با اين رنگ و زيبايي نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شيدايي يکي از روزهايي که زمين تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش مي سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بي تاب و خشکيده تنم در آتشي مي سوخت ز ره آمد يکي خسته به پايش خار بنشسته و عشق از چهره اش پيداي پيدا بود ز آنچه زير لب
مي گفت : شنيدم سخت شيدا بود نمي دانم چه بيماري به جان دلبرش افتاده بود- اما
طبيبان گفته بودندش اگر يک شاخه گل آرد ازآن نوعي که من بودم بگيرند ريشه اش را و بسوزانند شود مرهم براي دلبرش آندم شفا يابد چنانچه با خودش مي گفت بسي کوه و بيابان را بسي صحراي سوزان را به دنبال گلش بوده و يک دم هم نياسوده که افتاد چشم او ناگه به روي من بدون لحظه اي ترديد شتابان شد به سوي من به آساني مرا با ريشه از خاکم جداکرد و به ره افتاد و او مي رفت و من در دست او بودم و او هرلحظه سر را رو به بالاها تشکر از خدا مي کرد پس از چندي هوا چون کوره آتش زمين مي سوخت و ديگر داشت در دستش تمام ريشه ام مي سوخت به لب هايي که تاول داشت گفت:اما چه بايد کرد؟ در اين صحرا که آبي نيست به جانم هيچ تابي نيست اگر گل ريشه اش سوزد که واي بر من براي دلبرم هرگز دوايي نيست واز اين گل که جايي نيست ؛ خودش هم تشنه بود اما!! نمي فهميد حالش را چنان مي رفت و من در دست او بودم وحالا من تمام هست او بودم دلم مي سوخت اما راه پايان کو ؟ نه حتي آب، نسيمي در بيابان کو ؟ و ديگر داشت در دستش تمام جان من مي سوخت که ناگه روي زانوهاي خود خم شد دگر از صبر اوکم شد دلش لبريز ماتم شد کمي انديشه کرد- آنگه مرا در گوشه اي از آن بيابان کاشت نشست و سينه را با سنگ خارايي زهم بشکافت زهم بشکافت اما ! آه صداي قلب او گويي جهان را زيرو رو مي کرد زمين و آسمان را پشت و رو مي کرد و هر چيزي که هرجا بود با غم رو به رو مي کرد نمي دانم چه مي گويم ؟ به جاي آب، خونش را به من مي داد و بر لب هاي او فرياد بمان اي گل که تو تاج سرم هستي دواي دلبرم هستي بمان اي گل ومن ماندم نشان عشق و شيدايي و با اين رنگ و زيبايي
و نام من شقايق شد
گل هميشه عاشق شد
به خدا سوگند بنده پرهیزکاری را نمی بینم که پرهیزکاریش به او سود بخشد، مگر وقتی که زبان خود را نگاه دارد.
(نهج البلاغه ريا،خطبه176)
هرگاه برادر مومن تو از تو جدا شد ،درباره او چنان سخن بگوی که دوست داری او پشت سر تو بگوید.
(کنزالفوائد،ج2،ص32)
ديگران را ببخش نه به اين علت كه آنها لياقت بخشش تو را دارند به اين علت كه تو لياقت آن را داري كه آرامش داشته باشي.
امام علي(ع)
اگر روزي صبر و مقاومتت پائين آمد،نا اميد نشو ، زيرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائين ميرود و بامداد روز بعد بالا ميايد...
اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند بهتر است از اینکه سخن گویی و دیگران خاموشت کنند.
سقراط