• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 994
تعداد نظرات : 248
زمان آخرین مطلب : 5088روز قبل
خواستگاری و نامزدی
یكی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم كه جذابیت چیزی غیر از زیبایی است‌.

شخص می‌تواند صورت
زیبایی نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین می‌تواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یك ویژگی كاملاً اكتسابی است و به راحتی می‌توانیم صاحب آن باشیم‌:

ظاهری آراسته داشته باشید.

تمیز و مرتب باشید، ه
ماهنگی و پاكیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌كند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شكل‌های عجیب و غریبی درست می‌كنند.

مهمترین مسئله این است كه مرتب و ه
ماهنگ و در عین حال ساده باشید. نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌كند. فرزندی كه همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نمی‌فریبد. چون ممكن است جذب ظاهر آراسته كسی شوند كه تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.

بیشتر سكوت كنید:

غا
لباً افراد به اشتباه برای این كه جذاب‌تر شوند، بیشتر شلوغ می‌كنند و به خطا می‌روند. سكوت‌، یك تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی می‌گذارد. در سكوت‌، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد می‌كند و هر خلایی‌، جذب را سبب می‌شود. آنها كه بیشتر صحبت می‌كنند و كمتر می‌شنوند از جذابیت خود می‌كاهند، حال آن كه سكوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمینان‌تر معرفی می‌كند و این زمینه‌ای مساعد برای صمیمیت بیشتر است‌. سكوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است‌.

نرم و ملایم سخن بگویید:

هنگامی كه نرم و ملایم صحبت می‌كنید
افراد را جذب خود می‌كنید و به راحتی می‌توانید بر روی آنها تأثیر بگذارید. آدم‌های خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان كردن‌، نیستند.

فرد محترمی باشید:

بی‌احترامی به خود، به دیگران و بی‌احترامی و بی ادبی در كلام و رفتار همگی از جذابیت شما می‌كاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند.
محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود
جذاب می‌شوید.

زیاد شوخی نكنید اما بسیار تبسم كنید:

شوخی فراوان از انرژی ذهنی و
جذابیت شما می‌كاهد چرا كه شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین می‌برد. متبسم باشید كه تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف می‌بخشد. در تبسم‌، سنگینی و متانت و جذابیت است‌.

قاطعیت یعنی جذابیت‌:

كسانی كه شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌توانند
افراد جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند كه بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان می‌آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌زند.

آسان بود، این طور نیست‌؟ فكر می‌كنم شما هم می‌توانید یكی از
جذاب‌ترین و ماندگارترین‌ها باشید. معطل نشوید دست به كار شوید.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:57
ازدواج و همسرداری
نتایج بررسیهای پژوهشگران انگلیسی نشان می‌دهد که کلید یک ازدواج موفق و پایدار در این است که مردان در نظافت خانه به همسران خود کمک کنند.

محققان مدرسه اقتصاد لندن در بررسی‌های خود کشف کردند که راز یک زندگی زناشویی موفق در کارهای خانه نهفته است.

برپایه این بررسی‌ها، مردانی که در برق انداختن کف پوش خانه و نگهداری از فرزندان به همسر خود کمک می‌کنند با کمترین میزان خطر جدا شدن مواجهند.

بی شک این خبر برای مردانی که ترجیح می‌دهند به جای کمک کردن در کارهای خانه، بقای زندگی خود را با خرید یک هدیه تضمین کنند چندان خوشایند نیست.

این محققان به منظور دستیابی به این نتایج سه هزار و 500 زوج انگلیسی دارای فرزندان متولد شده در دهه 70 را مورد بررسی قرار دادند و از آنها سئوالات دقیقی در مورد انجام کارهای خانه، نگهداری از بچه‌ها زمانی که آنها زیر پنج سال داشتند و خرید خانه پرسیدند.

این بررسیها نشان داد که بیش از نیمی از مردان هیچ کاری در خانه انجام نمی‌دادند. در حالی که یک چهارم مصاحبه شوندگان اظهار داشتند که حداقل دو مورد از این تکالیف را انجام می‌دادند. یک چهارم بقیه نیز حداکثر سه یا چهار مورد از این کمکها را می‌کردند.

نتایج این بررسیها حاکی از آن است که حدود هفت درصد از زوجهای شرکت کننده پیش از آنکه فرزندان آنها به سن 10 سالگی برسد از هم جدا شدند و 20 درصد از زوجها نیز تا پیش از رسیدن تولد 16 سالگی فرزند خود جدا شده بودند.

سایر مردانی که در کارهای خانه به ویژه نظافت و نگهداری از فرزندان به همسر خود کمک می‌کردند ازدواج پایدارتری داشتند.

این محققان در این خصوص توضیح دادند: "خطر طلاق در بین مادرانی که بیرون از خانه کار می‌کنند زمانی که مرد در کارهای خانه کمک و از بچه ها مراقبت می‌کند تا حد چشمگیری کاهش می‌یابد (آمار طلاق در بین زنانی که بیرون از خانه کار می‌کنند بسیار بالا است). در حالی که ازدواج‌هایی که در آن پدر کار نمی‌کند و تمام وقت خود را به کارهای خانه اختصاص می‌دهد به همان پایداری ازدواج‌های سنتی است که در آن مرد باید بیرون از خانه کار کند و زن باید به کارهای خانه رسیدگی کند".

نتایج این تحقیقات نشان می‌دهد با توجه به اینکه انتظارات و توقعات زنان و مردان از سال 1975 تاکنون تغییر کرده است میان رفتار شوهران و ثبات زندگی زناشویی یک ارتباط مستقیم وجود دارد.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:56
خواستگاری و نامزدی
در یک برنامه رادیویی، محور بحث در مورد میزان خوشبختی و شادی در بین ملل مختلف بود، آیا شما جزء آن دسته از افرادی هستید که پول را دلیل خوشبختی می‌دانید؟

اخیراً  نویسنده مشهور بنام "ریک استیو" کتابی را تحت عنوان "جغرافیای خوشبختی" به چاپ رسانده است، با مطالعه این کتاب، در می‌یابید
که در کدام نقاط از این کره زمین، مردم شادتر زندگی می‌کنند و در مقابل چرا در برخی کشورها مردم دلمرده و سرد زندگی می‌کنند! چه عاملی این تغییرات را باعث می‌شود؟ ثروت؟ آزادی؟ یا ...

در مباحث این کتاب، به رابطه ی بین عواملی
چون، دموکراسی، کمال گرایی، سرمایه داری، ثروت،  تجمل گرایی، نقش مذهب و روحیات ملل، ... با میزان سرزندگی و شادی در بین کشورهای مختلف پرداخته است.

یکی دیگر از صاحب نظران در
علم اجتماع به نام "وینر" معتقد است، اگر از دیدگاه ثروت به این مسئله نگاه کنیم، می‌بینیم که بیشتر افراد مادی گرا صرف نظر از ثروتشان، از امید، نشاط و انگیزه ی کمتری نسبت به افراد قشر متوسط برخوردارند.

سوئیس کشوریست ثروتمند، اما با این وجود، به
دلیل عدم تجمل گرایی و تواضع مردم، این ثروت به چشم نمی آید. آنها دارایی های خود را به رخ هم نمی کشند تا در همدیگر حس رشک و حسد را ایجاد نکنند، البته که در ملل دیگر، همچون ایرانی ها، آمریکایی ها،... اینطور نیست.

وینر بر این باورست
که میزان حس صمیمیت در روابط، بسیار موثر تر از در نظر گرفتن ملاک پول و ثروت در بین افراد است. وی چنین می‌گوید: "بخش اعظمی از خرسندی و حس نشاط در زندگی ما بستگی به چگونگی و میزان نزدیکی عاطفی ما با افراد جامعه و خانواده است."

رابطه ی توقعات با خوشبختی

در مباحث بین استیو و وینر، یکی از مهم ترین عوامل میزان شادی در ملل، مقدار سطح توقعات آنها از زندگیست، افکاری که بیشتر ما با آنها درگیر هستید و همواره ذهن خود را در مورد لیاقت ها و چیزهایی که باید داشته باشید و ندارید، مشغول می‌کنید. در اینجا به پاره ای از این نظریات بین "استیو" و "وینر" می‌پردازیم:

نظریه استیو:

شاید این معیارها برای همه ی فرهنگ ها و ملل در دنیا صحت نداشته باشد، اما در مقایسه مردم آمریکا و اروپا، می‌بینیم که چطور آمریکایی ها دوست دارند ثروتمند ترین انسانها روی کره ی زمین باشند و همواره دموکراسی را با آغوش باز می‌پذیرند، ولی با بررسی دقیق تر، می‌بینیم که افکار و اعمال آنها به نسب اروپایی ها از اساس و بنیان، متفاوت است، چه معیارهایی در اروپا مد نظر است که برخی ملل آنها همیشه شاد و خوشحال هستند که آمریکایی ها نیستند یا برعکس؟

وینر:

در پاسخ به این سوال، نیم نگاهی به کشورهای اروپایی، به خصوص اروپای شمالی می‌اندازیم، بطور مثال، دانمارک،سوئیس، هلند،...
مردم دانمارک به دلیل پایین بودن سطح توقعاتشان همواره از نظر آماری شادترین مردم به حساب می‌آیند، در حالی که در آمریکا سطح توقعات مردم سر به فلک می‌کشد!

"با کاهش سطح توقعات و انتظارات در
زندگی و قناعت، از موفقیت ها و گام های هر چند کوچک خود احساس خوشنودی و رضایت می‌کنیم"

یکی از پیش
زمینه های این معضل در آمریکا، وجود امکانات بی رویه مالی است که در نگاه مردم رژه می‌روند و به همین دلیل همواره به خود می‌بالند، بطور مثال، با دیدن کاخ های عظیم پادشاهی قدیم، یا دیگر شکوه نجیب زادگان قدیمی، در خیالات و تصورات خود همیشه به دنبال این هستند که آیا روزی می‌شود که ما نیز مثل آنها در این عظمت و شکوه زندگی کنیم؟!

ا
لبته که ما همواره بلندپروازی را انگیزه ای برای نیل به اهداف در زندگی می‌دانیم، اما مسئله وقتی جدی می‌شود که نتوانیم به درستی به این خیالات جامه ی عمل بپوشانیم و آن وقت است که تمام وجودمان را ناامیدی و یأس فرا خواهد گرفت.

نتیجه این
که، در اروپا به دلیل تعادل سطح توقعات، مردم با رویی خوش و نشاطی پیش از پیش به زندگی امیدوارند.

استیو:

بیشتر افکار در آمریکا خیالیست، بطور مثال، روزی در شیکاگو، بطور اتفاقی عده ای جوان غیر آمریکایی (سومالی) با یک کامیون قدیمی، برخوردم، راننده ی آنها با هیجانی خاص، فریاد می‌زد، "اینجا آمریکاست، می‌توانید در قرعه کشی ها شرکت کنید و پول دار شوید!"، من به نوبه می‌دانستم که این جوان و همراهان او، هرگز پول دار نخواهند شد، تنها با این افکار پوچ، خوشنود و سرخوش، روزگار خود را سپری می‌کنند.

درمقابل، با نگاهی به
مردم دانمارک می‌بینیم که چطور، قدم به قدم با بینشی عمیق زندگی می‌کنند، بطور مثال، آنها ابتدا یک فنجان قهوه کوچک سفارش می‌دهند و از نوشیدن آهسته و با چشیدن طمع آن، از زندگی لذت می‌برند و برای خوردن فنجان بعدی بهایی دوباره پرداخت می‌کنند، در حالی که در آمریکا، یک لیوان بزرگ قهوه سفارش می‌دهند و یکباره آن را سر می‌کشند با نصف قیمت، بنابراین با این مثال کوچک می‌بینیم که برخی مردم دانمارک و کشورهای مثل آن، چطور با قناعت، قدر نعمتهای زندگی را می‌دانند و از داشتن آنها لذّت می‌برند.

حقیقت این است
که برخی سرخوشی ها و شادی های ما در زندگی، کاذب و دروغین است و هیچ وقت به حقیقت نمی پیوندد.

نگاهی اجمالی

بیشتر افراد جامعه در حسرت داشتن خانه ای مجلل، اتومبیلی شیک، پول فراوان، پدر و مادری پول دار، وضعیت اجتماعی سطح بالا، و...، زندگی خود را سپری می‌کنند، اما با مطالعه ی سایتهای مردم شناسی و مقالات و مهم تر از همه گذشته ی خود در می‌یابید که حقیقت این است که اگر ما با کاستن سطح توقعات و پیشه ساختن قناعت، بتوانیم تنها به نیمی از خواسته هایمان اکتفاء کنیم، مطمئناً شانس دستیابی به آنها برایمان بیشتر خواهد بود، در مقابل اگر با بلندپروازی ها، الزاماً بخواهیم به همگی این رویاها به یکباره برسیم، با اولین شکست در زندگی، برای طی کردن ادامه ی راه، هیچ انگیزه ای نخواهیم داشت.

حقیقت این است
که هیچ کس با گذشته خود و داشته های آن زمان، خوشبخت نخواهد شد، بلکه با نگاهی به امروز و همین لحظه و تعادل سطح توقعات، می‌توانیم از کمترین نعمت و دارائی مادی و معنوی خود خرسند، شاد و با انگیزه برای هدف بعدی گام برداریم.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:55
ازدواج و همسرداری
دوستی قبل از ازدواج
شبهه:

دوستی وعلاقه به جنس مخالف عیبی كه ندارد هیچ، تازه باعث شناخت بیشتر
برای ازدواج است و مسلما در ازدواج هر چه شناخت بیشتر باشد، تفاهم و سازگاری بیشتر است.

پاسخ:

دوست داشتن جنس مخالف و ایجاد رابطه دوستانه با او خارج از حدود شرعی آثار و
پیامدهای منفی متعددی دارد و در هیچ صورت خالی از اشكال نیست چون:
1. فكر شما را در ابتدای جوانی از درس و پیشرفت باز داشته است، تنها در مسیر شهوات و غرایز نفسانی قرار می‌دهد.
2. موجب اضطراب و نگرانی شما می‌شود (
چون می‌خواهید كسی از این ماجرا مطلع نشود، برای او خواستگار نرود، و...)
3. دوستی و ارتباط
عاشقانه ولو به صورت یك نگاه، راه را برای لغزش‌های گسترده‌تر و عمیق‌تر هموار می‌كند.
(
زنان بزرگان مصر كه زلیخا را به خاطر علاقه‌اش به یوسف سزنش می‌كردند، تنها با یك نگاه آلوده، خود شیفته یوسف شده و خواستار برقراری روابط با او شدند. سوره یوسف.
4. چنانچه پس از مدمت‌ها ارتباط با او، به خواست خود یا به اصرار خانواده با فرد دیگری
ازدواج كند، ضربه روحی سختی به شما وراد خواهد شد.
5. چنانچه پس از ارتباط دوستانه، با او
ازدواج كنید، ممكن است همواره به یكدیگر بدبین باشید و سابقه ارتباط قبلی خود را، دلیلی بر امكان خیانت هر یك به دیگری بدانید.
6.
عشق و علاقه شدید قبل از ازدواج، به شما امكان بررسی خصوصیات دیگر او را نمی‌دهید و لذا ممكن است پس از ازدواج احساس كنید كه هیچ سنخیتّی با او نداشته‌اید.
تذكر: طبق روایات ما آنچه باعث استحكام و تدام دوستی و علاقه می شود، ایمان، اخلاق خوش و
دینداری است، و دینداری با این روابط سازگاری ندارد. البته دین بهما اجازه می دهد هرگاه تصمیم جدی برای ازدواج گرفتیم، با فرد مقابل(جنس مخالف) گفتگو كنیم تا به تفاهم ها و اشتراك هم برسیم و زندگی معنوی خوبی را با هم شروع كنیم.
7. خشم و نارضایتی
خداوند متعال را برای خود خریده‌اید زیرا او روابط با جنس مخالف را جز در چارچوب شرع مجاز نمی‌داند.
این همه بخش از
پیامدهای نامطلوب ارتباط با جنس مخالف است. اماّ در پایان، به شما توصیه می‌كنیم:
الف) اگر واقعاً آن فرد را از جهات متعدد ایمانی، اخلاقی، خانوادگی، و... شایسته و مناسب برا خود می‌دانید و در خود و خانواده‌تان آمادگی
برای ازدواج را می‌بینید، خوب است به صورت رسمی از آن دختر خواستگاری كرده و عقد كنید تا پس از ایجاد شرایط لازم، مراسم عروسی را برگزار نمائید. ولی اگر شناخت چندانی روی فرد نداشته، یا خانواده با ازدواج شما موافق نباشند، بهتر است؛ توكّل بر خداوند متعال و سعی فراوان، رابطه خود را با او قطع و یاد و خاطره او را نیز از ذهن خود محو نمائید. در این صورت به آرامش روانی لازم دست یافته و به خواست خداوند در زمان مناسب با فرد شایسته زندگی خانوادگی را آغاز خواهید كرد.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:20
ازدواج و همسرداری
آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی می کنید یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به همسرتان احساس خوشحالی و رضایت می کنید؟

با یکدیگر مهربان بودن
آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی می کنید یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به
همسرتان احساس خوشحالی و رضایت می کنید؟ یکی از نشانه های ضروری یک رابطه ی سالم محبت کردن به یکدیگر است نه اینکه با تحکم طرف مقابلتان را کنترل کنید.

به یکدیگر عشق ورزیدن
آیا وجودتان سرشار از گرمای
عشق است و آنرا بی اختیار نثار یکدیگر می کنید؟ آیا همواره زیبایی ها و خوبی های طرف مقابلتان را می بینید و یا تنها بر روی اشتباهات و نقاط ضعف او متمرکز هستید؟ آیا احساسات درونی او را درک می کنید؟ آیا از عشق ورزیدن به یکدیگر لذت می برید؟ گرما و عشق داشتن نسبت به یکدیگر یکی از نشانه های رابطه ی سالم با شریک زندگانی تان است.

با یکدیگر شوخی کردن
آیا دوست دارید با یکدیگر بازی و شوخی کنید؟ از شوخی و بامزگی های طرف مقابلتان لذت می برید؟ سعی می کنید در بحرانها و مشکلات او را شاد کنید و بخندانید؟ آیا مانند بچه ها با یکدیگر راحت و بی غل و غش برخورد می کنید و مدام در حال شوخی کردن با هم هستید؟ یکی از بزرگترین ارکان رابطه ی
سالم همین خنده و شوخی است.

از کنار هم بودن لذت بردن
آیا اگر بخواهید با کسی وقت بگذارید ترجیح می دهید با
همسرتان باشد یا با شخص دیگری؟ آیا برای اینکه در کنار همسرتان باشید لحظه شماری می کنید؟ آیا هر دوی شما دوست و یا سرگرمی خاصی دارید که از انجام آن لذت ببرید؟ در مواقعی که در کنار یکدیگر نیستید چه احساسی دارید؟ اغلب زوجها اوقات زیادی را باهم سپری می کنند زیرا با تمام وجود از اینکه در کنار هم هستند لذت می برند و احساس آرامش می کنند در صورتی که دیگر زوجها از ترس تنهایی و بی کسی با همسرشان می مانند و یا به عبارتی دیگر از روی ناچاری باهم زندگی می کنند. یکی از نشانه های رابطه ی موفق این است که طرفین به یکدیگر وابسته نباشند و برای خود دوست و سرگرمی های مخصوص بخود داشته باشند. بنابراین اگر خواهان یک رابطه ی موفق هستید به همسرتان وابسته نباشید بویژه از لحاظ عاطفی.

بطور مسالمت آمیز اختلافات را حل کردن
همه ی زوجها با یکدیگر اختلاف دارند موضوع اصلی، اختلاف نظر نیست، آنچه اهمیت دارد چگونگی کنار آمدن با این اختلافات است. آیا شما برای حل اختلافاتتان روش خاصی دارید یا اینکه برای جلوگیری از بحث و جدل مجبور به کنار گذاشتن مسائل و مشکلاتتان هستید؟ آیا در صورت بروز اختلاف نظر با یکدیگر دعوا و مجادله کرده و قهر می کنید؟

کنترل خشم و عصبانیت
آیا هنگامیکه یکی از شما دچار خشم و عصبانیت می شوید موضوع را کش می دهید، غر می زنید و
همسرتان را تنبیه می کنید یا اینکه سعی می کنید موضوع را فراموش کنید؟ در یک رابطه سالم زن و شوهر بعد از بروز اختلاف و مشکل خیلی سریع موضوع را تمام می کنند و از آن می گذرند و به عشق و صمیمیت قبلی خود باز می گردند.

به عشق یکدیگر پایبند بودن
آیا فکر می کنید در دشوارترین شرایط باز هم
عاشق یکدیگر هستید؟ آیا می توانید در صورت اشتباه و خطای طرف مقابل باز هم عاشق او باشید؟ آیا می دانید عشق درمورد خود شخص است نه درمورد کارهایی که او انجام می دهد؟ برای داشتن یک رابطه ی سالم باید به این سطح از عاشقی رسید.

گوش دادن، درک کردن و پذیرفتن طرف مقابل
آیا احساس می کنید طرف مقابلتان به صحبت های شما گوش می دهد، آنرا درک می کند و شما را همانگونه که هستید می پذیرد؟ آیا رازهایتان را بدون ترس از داوری برای شریک
زندگیتان مطرح می کنید؟ آیا دوست دارید با تمام وجود حرفهای او را بشنوید و با او احساس همدردی می کنید یا می خواهید مدام او را زیر سوال ببرید و در مقابل او جبهه بگیرید؟

رابطه ی زناشویی
آیا از رابطه ی جنسی خوب و صمیمی برخوردار هستید و احساس رضایت می کنید؟
 
احساس آزادی کردن
آیا از اینکه خودتان باشید نمی ترسید و احساس آزادی می کنید؟ آیا با کمال آرامش می توانید دنبال کارهای مورد علاقتان بروید؟ آیا شریک
زندگیتان از شادی شما خوشحال می شود؟ همانطور که می دانید بعضی از افراد بطور ناخودآگاه دارای شخصیتی سالم، مهربان، متعهد، عاشق، مسئول و شوخ طبع هستندولی بعضی دیگر به دلیل شرایط زندگی، فاقد چنین شخصیتی هستند و به مرور زمان باید روی خود کار کنند تا نقاط ضعف شخصیتشان را ترمیم کنند. رابطه ی خوب و موفق رابطه ای است که طرفین، خود را دوست داشته باشند و همانطور که هستند خود را بپذیرند در عین حال عاشق همسرشان باشند و هیچ چیزی نتواند رابطه ی بین آنها را خدشه دار کند.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:19
خواستگاری و نامزدی
● قانون1: یا موفق می‌شوید‌‌ یا نمی‌شوید‌‌، یا به‌د‌‌ست می‌آورید‌‌ یا از د‌‌ست می‌د‌‌هید‌‌.
استراتژی شما: جزو آن د‌‌سته افراد‌‌ی باشید‌‌ که موفق‌اند‌‌، آن‌هایی که به‌د‌‌ست می‌آورند‌‌.
کسانی که موفق‌اند‌‌، د‌‌قیقاً می‌د‌‌انند‌‌ چه عواملی موجب موفقیت‌شان بود‌‌ه است و برای خلق این موقعیت‌ها هشیار و آماد‌‌ه‌اند‌‌. آنان همواره بهترین‌ها را از هر موقعیتی به‌د‌‌ست می‌آورند‌‌. برای آن‌که بتوانید‌‌ د‌‌ر زمره‌ی ‌افراد‌‌ موفق قرار بگیرید‌‌، لازم است افراد‌‌ موفق و ناموفق را از نظر بگذرانید‌‌، تفاوت‌های آنان را بازشناسید‌‌ و بررسی کنید‌‌. سپس تصمیم بگیرید‌‌، علت رفتارهای خود‌‌ را شناسایی کرد‌‌ه و د‌‌انش خود‌‌ را د‌‌ر مورد‌‌ شیوه‌ی عملکرد‌‌‌تان بالا ببرید‌‌.

● قانون2: شما خود‌‌تان، سرنوشت خود‌‌ را رقم می‌زنید‌‌.
استراتژی شما: پاسخ‌گوی زند‌‌گی خویش باشید‌‌، به نقش خود‌‌ د‌‌ر خلق نتایج، توجه د‌‌اشته باشید‌‌.
نمی‌توانید‌‌ از چرایی و چگونگی شیوه‌ی زند‌‌گی خود‌‌ شکایت کنید‌‌. خود‌‌تان مسؤول انتخاب‌های خود‌‌ هستید‌‌. اگر شغل‌تان را د‌‌وست ند‌‌ارید‌‌، تغییرش د‌‌هید‌‌، اگر چاق هستید‌‌، رژیم غذایی بگیرید‌‌، اگر احساس شاد‌‌ابی نمی‌کنید‌‌، سبک زند‌‌گی خود‌‌ را تغییر د‌‌هید‌‌، نقش قربانی را ایفا نکنید‌‌ یا اسیر گذشته‌ی خود‌‌ نباشید‌‌. اگر عاد‌‌ت کنید‌‌ زند‌‌گی خود‌‌ را به سرزنش د‌‌یگران یا افسوس گذشته بگذرانید‌‌، هیچ بهبود‌‌ی د‌‌ر زند‌‌گی‌تان حاصل نخواهد‌‌ شد‌‌. پس شما خالق موقعیت‌ها و حتی احساساتی هستید‌‌ که وجود‌‌ د‌‌ارند‌‌. هر چیزی که انتخاب می‌کنید‌‌ ازجمله افکاری که برگزید‌‌ه‌‌اید‌‌، پیامد‌‌هایی د‌‌ارند‌‌، وقتی رفتار و افکار سالمی انتخاب می‌کنید‌‌، حتی اگر مشکلات خاصی د‌‌ر پیش رو د‌‌اشته باشید‌‌، د‌‌رنهایت به پیامد‌‌های مفید‌‌ و سالم د‌‌ست خواهید‌‌ یافت.

● قانون 3: مرد‌‌م به کارهایی د‌‌ست می‌زنند‌‌ که برای‌شان سود‌‌مند‌‌ است یا به‌عبارت د‌‌یگر، هر کس از کارش سود‌‌ی می‌برد‌‌.
استراتژی شما: د‌‌لایل پنهانی و نهفته‌ی رفتارهای ناخواسته‌ی خود‌‌ و د‌‌یگران را شناسایی کنید‌‌ و با کنترل این د‌‌لایل، سررشته‌ی زند‌‌گی را د‌‌ر اختیار بگیرید‌‌.
حتی مخرب‌ترین رفتارها، د‌‌رنهایت به د‌‌لیل سود‌‌ی هر چند پنهان انجام می‌گیرد‌‌. شاید‌‌ بارها از خود‌‌ پرسید‌‌ه باشید‌‌ چرا کاری انجام می‌د‌‌هم که د‌‌رنهایت به ضررم تمام می‌شود‌‌؟ چرا نمی‌توانم رژیم غذایی خود‌‌ را اد‌‌امه د‌‌هم؟ چرا...؟ و...؟
با نگاهی عمیق به آن‌چه برخلاف میل‌تان انجام می‌د‌‌هید‌‌ د‌‌رمی‌یابید‌‌، انجام این کار به د‌‌لایل خاصی، د‌‌ر گوشه‌ای از زند‌‌گی به نفع شما بود‌‌ه و لذت یا سود‌‌ی به شما بخشید‌‌ه است. برای مثال رژیم غذایی خود‌‌ را می‌شکنید‌‌ زیرا احتمالاً لذت غذا خورد‌‌ن برای‌تان بیش‌تر بود‌‌ه است. بنابراین برای ترک عاد‌‌ت‌های قد‌‌یمی یا رفتارهای ناراحت‌کنند‌‌ه، ابتد‌‌ا سود‌‌ پنهان آن را کشف کنید‌‌ و از خود‌‌ بپرسید‌‌ از این کار چه سود‌‌ی می‌برم؟ انجام این کار چه نتیجه‌ی مثبت پنهانی برای من د‌‌ارد‌‌؟ سپس با شناسایی علل پنهان آن رفتار، با انگیزه‌مند‌‌ کرد‌‌ن خود‌‌، برای تغییر آن اقد‌‌ام کنید‌‌.

● قانون 4: با اطلاعات ناقص، نمی‌توان تغییر کرد‌‌.
استراتژی شما: نسبت به خود‌‌ و اطرافیان‌تان، نگاه واقع‌بینانه د‌‌اشته باشید‌‌، حقیقت را ببینید‌‌، مشکلات موجود‌‌ زند‌‌گی را تکذیب یا انکار نکنید‌‌، بهانه‌ها را کنار بگذارید‌‌ و توجیه نکنید‌‌، سپس با چشم واقع‌بین نتیجه‌گیری کنید‌‌.
اگر شما نسبت به رفتار منفی خویش آگاه نباشید‌‌، رفتار یا احساسات خود‌‌ را نپذیرید‌‌، ویژگی‌ها و الگوهای رایج زند‌‌گی خود‌‌ را ناد‌‌ید‌‌ه بگیرید‌‌، هرگز نمی‌توانید‌‌ آن‌ها تغییر د‌‌هید‌‌. با شناخت افکار، احساسات و الگوهای رایج زند‌‌گی خود‌‌تان و د‌‌یگران و مواجه شد‌‌ن با واقعیت‌ها و آگاهی یافتن از سود‌‌ پنهان د‌‌ر کارهای ناخواسته‌ی خود‌‌، می‌توانید‌‌ جانشین‌های مناسبی برای رفتار خود‌‌ پید‌‌ا کنید‌‌.

● قانون 5: زند‌‌گی به عمل پاد‌‌اش می‌د‌‌هد‌‌.
استراتژی شما: تصمیمات خود‌‌ را د‌‌قیق و عقلانی بگیرید‌‌ و سپس آن‌ها را به اجرا گذارید‌‌، اند‌‌یشه‌ای که به مرحله‌ی عمل نرسد‌‌، بی‌ارزش است.
سخن گفتن ساد‌‌ه است، این عملکرد‌‌ شماست که به زند‌‌گی‌تان معنا می‌بخشد‌‌. بینش، اد‌‌ارک و آگاهی خود‌‌ را به عملکرد‌‌ی هد‌‌فمند‌‌، معناد‌‌ار و د‌‌ارای ساختار تبد‌‌یل نمایید‌‌. خود‌‌ را با آن‌چه د‌‌ر عمل پیاد‌‌ه کرد‌‌ه‌اید‌‌، ارزیابی کنید‌‌ نه آن‌چه که می‌گویید‌‌. وقتی رفتار یا عملی را انتخاب می‌کنید‌‌، حتماً نتایج آن را نیز د‌‌ر نظر بگیرید‌‌. بی‌ترد‌‌ید‌‌ هرچه انتخاب‌های شما بهتر باشند‌‌، نتایج بهتری عاید‌‌تان می‌شود‌‌. با حرف زد‌‌ن صرف، نتیجه‌ای نصیب شما نمی‌شود‌‌. زند‌‌گی به عمل، پاد‌‌اش می‌د‌‌هد‌‌.

● قانون 6: حقیقتی وجود‌‌ ند‌‌ارد‌‌، مهم استنباط شماست.
استراتژی شما: خطاهای اد‌‌راکی یا به‌عبارتی فیلترهای ذهنی خود‌‌ را که از ورای آن به د‌‌نیا می‌نگرید‌‌، مورد‌‌ شناسایی قرار د‌‌هید‌‌، تاریخچه‌ی زند‌‌گی خود‌‌ را بشناسید‌‌ ولی تحت تأثیر یا تحت کنترل آن قرار نگیرید‌‌.
د‌‌نیا را از د‌‌ریچه‌ی استنباط خود‌‌ می‌شناسید‌‌ و تجربه می‌کنید‌‌. شما توانایی تفسیر زند‌‌گی خود‌‌ را د‌‌ارید‌‌. د‌‌رواقع هر کس با توجه به نوع شناخت، تجربه و نگرش خود‌‌، وقایع را به‌گونه‌ی خاصی می‌بیند‌‌ و تفسیر می‌کند‌‌. بنابراین برای آن‌که نگاه واقع‌بینانه به مسائل اطراف‌تان د‌‌اشته باشید‌‌، بهتر است نسبت به فیلترهای ذهنی خود‌‌، آگاه باشید‌‌. به‌طور کلی، فیلترها از باورهای خشک و متعصب، تفکرات منفی و اغراق‌آمیز حاصل می‌شوند‌‌ و آن‌چنان پرقد‌‌رت وارد‌‌ عمل می‌شوند‌‌ که فرد‌‌ د‌‌ر برد‌‌اشت و تفسیر خود‌‌ ترد‌‌ید‌‌ نمی‌کند‌‌ و آن را عین واقعیت قمد‌‌اد‌‌ می‌کند‌‌. با شناخت سیستم باورهای خود‌‌ و چالش با آن‌ها و به آزمون گذارد‌‌ن‌شان، قطعاً به باورها و د‌‌ید‌‌گاه‌های تازه‌تری خواهید‌‌ رسید‌‌.

● قانون 7: مشکلات زند‌‌گی، تمام‌شد‌‌نی نیست.
استراتژی شما: بیاموزید‌‌ که سررشته‌ی زند‌‌گی را د‌‌ر د‌‌ست بگیرید‌‌، راه د‌‌رازی پیش رو د‌‌ارید‌‌ و شما رهرو هر روزه‌ی این راه هستید‌‌.
شما مد‌‌یر زند‌‌گی خود‌‌ هستید‌‌ و اهد‌‌اف‌تان زند‌‌گی شما را به‌طور فعال هد‌‌ایت می‌کند‌‌. به‌‌عنوان یک مد‌‌یر، بهتر است زند‌‌گی خود‌‌ را طوری اد‌‌اره کنید‌‌ که بر کیفیت آن بیفزایید‌‌. مد‌‌یریت زند‌‌گی به‌شکل مؤثر، نیاز به شرکت فعال‌تر شما د‌‌ارد‌‌. مهارت‌های خود‌‌ را د‌‌ر خویشتن‌د‌‌اری، مد‌‌یریت هیجان‌های منفی، برخورد‌‌ مؤثر با د‌‌یگران، بهبود‌‌ عملکرد‌‌ شغلی، مواجهه با ترس و... ارتقا بخشید‌‌.
باید‌‌ مسائل زند‌‌گی را ببینید‌‌ و بپذیرید‌‌ و به‌جای مد‌‌ارا و پذیرش صرف آن، به حل و فصل آن‌ها اقد‌‌ام کنید‌‌. باید‌‌ پیش از حل مسائل د‌‌یگران، به فکر مشکلات خویش باشید‌‌ و به مسائل خود‌‌ بپرد‌‌ازید‌‌. وجود‌‌ مشکل و حضور آن د‌‌ر زند‌‌گی، یک امر مسلم و تقریباً د‌‌ائمی است، مهم این است که با این مسائل چگونه برخورد‌‌ کرد‌‌ه و مواجه می‌شویم.

● قانون 8: خود‌‌مان به د‌‌یگران می‌آموزیم که چگونه با ما رفتار کنند‌‌.
استراتژی شما: پیش از آن‌که از د‌‌یگران شکایت کنید‌‌ که چرا با شما این‌گونه رفتار می‌کنند‌‌، به رفتار خود‌‌تان توجه کنید‌‌، بیاموزید‌‌ د‌‌رباره‌ی خواست‌های‌تان مذاکره کنید‌‌ تا به آن د‌‌ست یابید‌‌.

با عملکرد‌‌ و رفتار خود‌‌تان به د‌‌یگران می‌آموزید‌‌ با شما محترمانه و صاد‌‌قانه رفتار کنند‌‌ یا غیر از این باشند‌‌. این موضوع بد‌‌ین معناست که شما مسؤول بخشی از برخورد‌‌هایی هستید‌‌ که از د‌‌یگران می‌بینید‌‌، د‌‌رواقع شما رفتار د‌‌یگران را با خود‌‌تان شکل می‌د‌‌هید‌‌. ارتباط، یک خیابان د‌‌وطرفه است، شما و طرف مقابل‌تان با هم، قاعد‌‌ه‌ها، قوانین و د‌‌ستور‌العمل‌ها را انتخاب کرد‌‌ه‌اید‌‌. وقتی فرد‌‌ی رفتار پرخاشگرانه، توهین‌آمیز یا کنترل‌کنند‌‌ه د‌‌ارد‌‌ و طرف مقابل با سکوت، کناره‌گیری یا مواجهه به شکل ناد‌‌رست، پاسخ می‌گوید‌‌، به‌گونه‌ای آن رفتار منفی را تقویت کرد‌‌ه است. پس باید‌‌ مراقب باشید‌‌ که به رفتارهای غیرقابل قبول اطرافیان‌تان پاد‌‌اش ند‌‌هید‌‌، باید‌‌ ببینید‌‌ کد‌‌ام رفتار یا عملکرد‌‌ شما، به آنان اجازه د‌‌اد‌‌ه است با شما این‌گونه رفتار کنند‌‌. اگر از کل رابطه راضی نیستید‌‌، تنها طرف مقابل مقصر نیست، به‌د‌‌نبال علل یا عواملی د‌‌ر خود‌‌تان نیز باشید‌‌.

● قانون 9: بخشود‌‌ن، نشانه‌ی قد‌‌رت است.
استراتژی شما: چشمان‌تان را باز کنید‌‌ و ببینید‌‌ خشم و رنجش با شما چه می‌کند‌‌، قد‌‌رت خود‌‌ را از کسانی که موجب رنج شما شد‌‌ه‌اند‌‌، باز پس گیرید‌‌.
تنفر، خشم و رنجش، احساسات مخربی هستند‌‌ و بار سنگینی به قلب و روح انسان تحمیل می‌کنند‌‌، به‌طوری که آرامش، لذت و آسایش را از او می‌گیرند‌‌ و او را از د‌‌رون فرسود‌‌ه و نابود‌‌ می‌کنند‌‌. هر اند‌‌یشه و هر احساسی د‌‌ر شما یک واکنش فیزیولوژیک ایجاد‌‌ می‌کند‌‌، این قبیل واکنش‌ها به هنگام احساس خشم، رنجش و تنفر بسیار شد‌‌ید‌‌ند‌‌، تجمع این احساسات د‌‌ر شما تعاد‌‌ل شیمیایی بد‌‌ن را به هم می‌ریزد‌‌، کسانی که د‌‌ر این شرایط بحرانی و برافروختگی باقی‌می‌مانند‌‌، اغلب با اختلال خواب، سرد‌‌رد‌‌، گرفتگی عضلانی، تمرکز ضعیف، زخم معد‌‌ه، کابوس، حملات قلبی و مانند‌‌ آن، روبه‌رو هستند‌‌.

انسان نمی‌تواند‌‌ هم‌زمان هم شاد‌‌ و هم غمگین باشد‌‌؛ امکان ند‌‌ارد‌‌ به‌طور هم‌زمان آرام و برافروخته باشد‌‌. وقتی این احساسات مخرب د‌‌ر فرد‌‌ ایجاد‌‌ می‌شود‌‌، شرایط جسمانی او را با مشکل مواجه می‌سازد‌‌. علاوه‌بر تأثیر جسمانی، این احساسات موجب می‌شوند‌‌ انرژی منفی بر کل زند‌‌گی شما چیره شود‌‌ و این انرژی منفی ممکن است به روابط د‌‌یگر شما نیز سرایت کند‌‌. د‌‌رنهایت اگرچه ممکن است برای‌تان د‌‌شوار باشد‌‌، بپذیرید‌‌ بخشود‌‌ن کسانی که بر ضد‌‌ شما یا عزیزان شما کاری کرد‌‌ه‌اند‌‌، مربوط به آن‌ها نیست؛ با بخشود‌‌ن آن‌ها، لطفی د‌‌ر حق خود‌‌تان می‌کنید‌‌. رنجش را زند‌‌ه نگاه ند‌‌ارید‌‌، می‌توانید‌‌ از آن رهایی یابید‌‌.

● قانون 10: برای رسید‌‌ن به خواسته‌های‌تان، ابتد‌‌ا باید‌‌ بد‌‌انید‌‌ چه می‌خواهید‌‌.
استراتژی شما: نسبت به آن‌چه می‌خواهید‌‌، شفاف باشید‌‌ تا به آن د‌‌ست‌یابید‌‌.
با مشخص کرد‌‌ن و تعریف اهد‌‌اف خاص خود‌‌، از کوچک‌ترین تا مهم‌ترین آن‌ها، خود‌‌ را د‌‌ر مسیر رسید‌‌ن به آن‌ها قرار د‌‌هید‌‌. باید‌‌ تشخیص د‌‌هید‌‌ که کد‌‌ام رفتار یا عملکرد‌‌، اهد‌‌اف‌تان را حمایت خواهد‌‌ کرد‌‌، اگر ند‌‌انید‌‌ د‌‌نبال چه چیزی هستید‌‌، هرگز نمی‌توانید‌‌ قد‌‌می پیش بگذارید‌‌. د‌‌ر مجموع، ترد‌‌ید‌‌ و د‌‌ود‌‌لی د‌‌ر مورد‌‌ آن‌چه می‌‌خواهید‌‌ و آن‌چه نمی‌خواهید‌‌ و عد‌‌م اولویت‌بند‌‌ی هد‌‌ف‌ها، باعث می‌شود‌‌ که اقد‌‌ام خود‌‌ را به تأخیر بیند‌‌ازید‌‌ و این تأخیر، حس بد‌‌ی را به شما القا می‌کند‌‌. د‌‌ر این میان توانایی‌های شما، ضعف‌های‌تان، امکانات محیطی و زمان، نقش عمد‌‌ه‌ای د‌‌ارند‌‌. گاهی اوقات از د‌‌ست د‌‌اد‌‌ن زمان، مشکلات عمد‌‌ه‌ای د‌‌ر رسید‌‌ن به هد‌‌ف ایجاد‌‌ می‌کند‌‌. مراقب آن باشید‌‌.

چهارشنبه 26/3/1389 - 19:18
كودك
یک روانشناس خانواده با بیان اینکه والدین در پاسخ به پرسشهای کودکان در مورد مرگ دروغ نگویند گفت:لازم نیست که همه واقعیت را بگوییم اما باید حتما واقعیت را بگوییم و همیشه با کودکان روراست باشیم.

دکتر هانیه رضایی
روانشناس خانواده در مورد چگونگی رفتار والدین در مورد سوالهای بیشمار کودکان گفت: پرسیدن سوالهایی همچون مرده یعنی چه، من کی می میرم، یکی به من بگه کسی که می میره کجا می ره کاملا طبیعی است و نیازی به دروغ گفتن یا جواب سر بالا دادن ندارد چرا که با دروغ گفتن به کودکان، فقط باعث سردرگمی آنها می شویم و شاید حتی کودک را مجبور کنیم برای رفع عطش کنجکاویش به دیگران متوسل شود.

این
روانشناس خانواده افزود: البته با این که هرگز نباید به فرزندانمان دروغ بگوییم، اما این اصلا به این معنا نیست که همیشه راستگو بودن سهل و آسان است، بی تردید لحظاتی پیش می آید که یافتن واژه مناسب، درست و قابل فهم برای کودک بسیار دشوار است.

رضایی تاکید کرد: توجه داشته باشید که باید در مورد موضوعی مثل مرگ، صریح و شفاف صحبت کنید. هرگز از تعابیر استعاری مثل "پدر بزرگ فقط به خواب رفته است" استفاده نکنید. این حرف که به طور شایع توسط والدین بکار می رود باعث می شود که
کودک از خوابیدن بترسد یا دچار کابوس شبانه شود. همچنین نباید بگویید که "پدر بزرگ به مسافرت رفته است". چون اگر پدر بزرگ برنگردد، کودک اعتمادش را به شما از دست خواهد داد. بهترین کار این است که بر اساس اعتقاداتتان از توضیحات مذهبی استفاده کنید.

وی تصریح کرد: توجه داشته باشید ساده صحبت کنید و از گیج کردن او بپرهیزید. هنگام پاسخ دادن، سن و میزان و درک او را در نظر داشته باشید؛ مثلا به یک
کودک دو تا چهار ساله کافی است بگویید: وقتی انسان یا حیوانی نتواند نفس بکشد و بدنش حرکت کند مرده است. اما به کودک چهار تا 6 ساله لازم است علاوه بر آن توضیح دهید که کسی که مرده، قلبش نمی زند و چیزهایی که می میرند دیگر هرگز بر نمی گردند. سعی کنید هنگام صحبت کردن با کودک احساساتتان را کنترل کنید، زیرا ممکن است که کودک بترسد، البته این بدان معنا نیست که غم و اندوه خود را کاملا از کودک پنهان کنید.

رضایی افزود: می توانید از مثالهایی که
کودک تجربه کرده است برای توضیح مرگ استفاده کنید. مثلا در مورد ماهی ای که از تنگ آب بیرون افتاده بود یا مرگ حیوان خانگی همسایه تان صحبت کنید. همچنین می توانید از مرگ برگهای درختان در زمستان بگویید تا مفهوم مرگ برایش قابل درک تر شود و به این نتیجه برسد که این موضوع یک اتفاق طبیعی است نه یک مسئله ترسناک. اگر فرزندتان بالای 6 سال دارد، لازم است برای او توضیح بدهید که "هیچ کس به طور دقیق نمی داند که چه زمانی می میرد، اما مرگ برای همه اتفاق می افتد و موضوعی کاملا طبیعی است.

وی بیان داشت: ممکن است کودک از تصور این که شما نیز ممکن است روزی بمیرید نگران شود و در این مورد سئوالاتی بپرسد. متاسفانه اغلب والدین فکر می کنند اگر در مورد موضوعی که کودک را نگران کرده صحبت نکنند و سئوالات کودک را نشنیده بگیرند، به کاهش اضطراب او کمک کرده اند در صورتی که این فکر اشتباه است، زیرا این کار به جای از بین بردن اضطراب، به ترس و اضطراب بیشتر کودک دامن می زند. بهتر است به جای این کار به او بگویید که "خیلی بعید است که من قبل از پیر شدن بمیرم پس لازم نیست که در مورد این موضوع نگران باشی زیرا تا آن زمان تو دیگر بزرگ شده ای."
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:17
خواستگاری و نامزدی
آیا می دانید در یک صورت نباید اسفند دود کنید، به چه دلیل ؟

این افراد در برابر بسیاری از عوامل محیطی آسیب‌پذیرند و نسبت به آنها واکنش شدید نشان می‌دهند. این عوامل نه تنها شامل عوامل حساسیت‌زاست؛ بلکه ممکن است عوامل تحریک‌کننده‌ای مانند بوهای تند، دود غلیظ، هوای گرم یا هوای سرد را نیز شامل شود. اگرچه رو به رو بودن با برخی از این عوامل مثل آلودگی هوا در شهرها تا حدودی اجتناب‌ناپذیر است ولی باید دقت داشت که به‌صورت خودخواسته این عوامل ایجاد یا تشدید نشوند.
یکی از این عوامل که در جامعه ما بسیار رواج دارد دود کردن اسفند است؛ عاملی که نه تنها تاثیر مثبتی بر سلامت ندارد، بلکه می‌تواند افراد مبتلا به آسم و آلرژی را در معرض خطر قرار دهد. البته در جوامع و اقوام مختلف، برخی اعتقادات و آداب و رسوم وجود دارند که فاقد جنبه علمی هستند و توسط متخصصان تایید نمی‌شوند.
در کشور ما نیز دود کردن اسفند که از سال‌های دور جزو رسوم بوده و برای در امان ماندن از چشم‌زخم انجام می‌گرفته، از همین دسته آداب و سنن است. در واقع این مساله صرفا یک خرافه است که باید به صورت علمی و آگاهانه با آن برخورد کرد. جنبه تصفیه‌کنندگی و میکروب‌زدایی دود کردن اسفند نیز که گاهی از آن صحبت می‌شود، پایه علمی ندارد و توسط متخصصان توصیه نمی‌شود. متاسفانه این موضوع نه تنها در میان عوام، بلکه گاهی در سطوح بالاتر و در رسانه‌ها نیز عنوان می‌شود و حتی در صدا و سیما هم خیلی از این قبیل مسایل مطرح می‌شود که جنبه ژورنالیستی و غیرعلمی دارند و دست‌اندرکاران این حوزه‌ها باید توجه داشته باشند که اگر آموزش صحیح در این خصوص انجام نمی‌دهند، لااقل بدآموزی نیز نکنند.

اسفند با ایجاد دود غلیظ در هنگام سوختن، باعث می‌شود که نایژه‌های فرد مستعد آلرژی و آسم، به‌سرعت واکنش‌‌ نشان دهند و با ایجاد اسپاسم و انقباض، موجب تشدید علایم آسم شوند. باتوجه به این نکته که دود کردن اسفند در میان ایرانیان به‌صورت یک رسم معمول درآمده است، من از همکاران پزشک خواهش می‌کنم که در این زمینه حساس باشند و علاوه بر سوالات معمول در مورد افراد با علایم آسم (مثل حضور فرد سیگاری در منزل) این مساله را نیز سوال کنند که آیا در منزل اسفند نیز دود می‌شود یا نه.

علاوه بر افرادی که مبتلا به آلرژی‌های تنفسی و آسم هستند، افرادی نیز وجود دارند که زمینه ژنتیکی آسم دارند و به اصطلاح آتوپیک هستند و دود اسفند می‌تواند دستگاه تنفسی این افراد را نیز تحریک کند و موجب بروز علایم آسم در آنها شود. دود اسفند در صورت استفاده مکرر حتی در افرادی که زمینه ژنتیکی آسم ندارند نیز می‌تواند موجب حساس شدن ریه‌ها و بروز علایم آسم شود.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:17
موسيقي
«احسان خواجه امیری» نماهنگ‌هایی برای مجموعه تلویزیونی «در مسیر زاینده‌رود» با صدا و آهنگسازی خود می‌سازد.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، حسن فتحی مجموعه تلویزیونی «در مسیر زاینده رود» را هفته گذشته در جنوب تهران كلید زد و مسعود رایگان در كنار بازیگرانی مثل حسین محجوب، مهرانه مهین ترابی، اشكان خطیبی، بهنوش طباطبایی، پردیس افكاری، مهرداد ضیایی، هومن برق نورد، افسانه پاكرو، مهدی سلطانی و الهه حسینی در این سریال ایفای نقش می‌كند.

بنابراین گزارش، فتحی بنا دارد نیمی از سریال را در اصفهان تصویربرداری كند كه بخش‌هایی از آن مربوط به نماهنگی با صدای احسان خواجه‌امیری است.

مجموعه تلویزیونی «در مسیر زاینده رود» برای پخش از شبكه اول سیما در ماه مبارك رمضان ساخته می‌شود و در خلاصه داستان آن آمده است: مهران سارنگ فوتبالیست جوان و با آتیه تهرانی كه برای عقد قرارداد با یك باشگاه تازه تاسیس به اصفهان سفر كرده، طی تصادف با مسعود مصیب جوان نخبه اصفهانی، با او درگیر می‌شود و این آغاز ماجرایی طولانی است...

عوامل مجموعه تلویزیونی « در مسیر زاینده رود» عبارتند از: كارگردان: حسن فتحی، نویسنده: علیرضا نادری، مدیر تصویربراری: مسعود كرانی، طراح چهره پردازی: سعید ملكان، مدیر صدا: خسرو كیوانمهر، طراح صحنه و لباس: پیام فروتن، تدوین: بابك رضاخانی، آهنگساز: احسان خواجه امیری، مدیر برنامه‌ریزی: مجتبی خادم‌زاده، دستیار اول كارگردان: علی مردانه، دستیار تهیه: نعمت گودرزوند چگینی، مدیر تداركات: ناصر هادیان‌فر و مدیر تولید: علیرضا احمدی‌كیا.

مجموعه تلویزیونی «در مسیر زاینده رود» محصول گروه مجموعه‌های تلویزیونی شبكه یك سیماست.
چهارشنبه 26/3/1389 - 19:16
خواستگاری و نامزدی
در این مقاله ایده هایی مختلف مجذوب کردن حس بویایی مردها را به شما معرفی می کنیم. برای این منظور به خاطرات دوران کودکی، رایحه غذاهای مورد علاقه  اشاره می کنیم.

برای همه ما بوهای خاصی است که احساس امنیت و شادی را در ما زنده میکند: این رایحه میتواند بوی چمن باران خورده، نان تازه، یک صابون خاص، یا بوی لباسهای خیس باشد. خیلی از مردها به بعضی بوهای خاص حساس هستند و درواقع، شاید راهی که می توانید به همسرتان نزدیک تر شوید، از راه دلش نباشد و از راه بینی او باشد.

از بوی چه غذاهایی خوشش می آید و خوشش نمی آید؟

ممکن است یک شب با او غذا پخته باشید یا در رستوران بوی پنیر پارمسان یا گیاهانی با بوی تند را استنشاق کرده باشید. باید به واکنش او توجه کنید. آیا او مجذوب بوی غذاهای خاصی می شود یا از آنها بدش می آید؟

از او بخواهید واکنشش را برای شما توصیف کند. این رایحه می تواند رابطه ای با دوران کودکی او، یا یک موقعیت شاد یا بد قدیمی داشته باشد.

مثلاً اگر متوجه شدید که همسرتان به بوی وانیل تمایل دارد، می توانید دسرهای خوشمزه وانیلی برای او درست کنید.

چه بوهایی دور و برش وجود دارد؟

حتی اگر مثل کارآگاه ها همه خانه را برای پیدا کردن بو و عطرهای مورد علاقه اش زیر و رو نکنید، هنوز هم می توانید با دقت به جزئیات زندگی روزمره اش، بوهای مورد علاقه او را پیدا کنید. ببینید برای شستن لباسهایش از چه پودری استفاده می کند؟ لوازم اش چه نوعی است؟ آیا آنها را به خاطر بویشان انتخاب کرده است یا اصلاً بوی آنها برایش مهم نیست؟ لوازم نشان می دهد که چقدر حس بویایی دقیقی دارد و مسئله بو و رایحه چقدر برایش اهمیت دارد.

حمام خانه بهترین نقطه برای پیدا کردن بوهای مورد علاقه اوست. صابون و شامپویش را بو کنید. کرم مرطوب کننده اش را هم همینطور. آیا بوی خاصی را پیدا می کنید که در همه آنها مشترک باشد؟ افترشیو یا ادکلنش هم می تواند روشن ترین نشانه بوهایی باشد که دوست دارد. از این گذشته، اگر او از این بو برای روی صورت و بدنش استفاده می کند، پس مطمئناً اهمیت ویژه ای برایش دارد.

چهارشنبه 26/3/1389 - 19:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته