ایشان در این خصوص می فرمودند: « سفارش من به شما این است که، کار کنید و پول آنرا دست به دست کرده و احسان کنید! پول تنها، برای آن خوب است که انفاق شود، و دیگر هیچ. اگر با آن، این معامله را صورت ندهید، همانا بتی خواهد شد، تا آنرا بپرستید. پول خوب است و خیلی هم به درد می خورد، اما به شرط آنکه بتِ من و شما نشود.» البته جناب مرشد چلویی نیز جمله شیرینی در حول و حوش این مضامین داشتند. ایشان می فرمودند که: « پول بسیار بسیار خوب است، ولی تا حدی که در دست باشد و انفاق بشود. اما اگر محبتش در دل نشست، آن زمان است که تبدیل به بت بزرگ می شود.»
ایشان می فرمودند: « جوان که بودم، حقوق هر روزه من سه تومان بود. لذا بنا را بر آن گذاشته بودم که هر شب، یک تومان آنرا به خانواده فقیری بدهم؛ و یک تومان دیگر را به یکی از دوستانم که وضع مالی چندان خوبی نداشت؛ و یک تومان باقی مانده را صرف خرج و مخارج خودم می کردم. تقریبا" یک سال از این موضوع گذشت، تا آنکه ماه مبارک رمضان فرا رسید. من که در ماه مبارک رمضان کار نمی کردم، آخرین حقوقم را بگونه ای تقسیم کردم که پنج قرآن، به آن خانواده و پنج قرآن به آن شخص فقیر رسید؛ و دو تومان برای خودم باقی ماند؛ و با خوش خیالی؛ برای احتیاط پول پس انداز کردم. اما غافل از آنکه خداوند همان روز اول، آنچنان مرا در فشار و ریاضت قرار داد، که تمام آن دو تومان را یکجا از دست دادم. من هم بسیار از این اتفاق در فکر فرو رفتم؛ و به دنبال گیرِ کار می گشتم، که همام موقع از عالم معنا به من حالی کردند که: فلانی! این همه سال این یک تومان تو را نگه داشته بود یا ما؟ روزی رسان تو، ما هستیم یا آن سکه ها!؟...»
مدتی بود که مادر یکی از افراد جلسه، از دیر آمدن فرزندش بسیار ناراحت بود؛ و بیشتر اوقات نسبت به احسان به مادراین عمل، ابراز نارضایتی می نمود. آن شخص نقل می کرد که: در خلال همین مشکلات و ناراحتی ها، به خدمت کل احمد آقا رسیدم. ایشان یکباره رو به من کرده و فرمودند: « بهترین احسان تو در این زمان، این است که شب ها را زودتر به خانه بروی، تا مادرت چشم براحسان به مادر
مدتی بود که مادر یکی از افراد جلسه، از دیر آمدن فرزندش بسیار ناراحت بود؛ و بیشتر اوقات نسبت به این عمل، ابراز نارضایتی می نمود. آن شخص نقل می کرد که: در خلال همین مشکلات و ناراحتی ها، به خدمت کل احمد آقا رسیدم. ایشان یکباره رو به من کرده و فرمودند: « بهترین احسان تو در این زمان، این است که شب ها را زودتر به خانه بروی، تا مادرت چشم براه نباشداه نباشد
1- برادری دارم که به هیچ وجه نماز نمی خواند و رفیق ناباب دارد، ولی هر چه او را موعظه می کنیم گوش نمی دهد، لطفاً یک راه صریح نشان دهید.
برای خوابهای بد و کابوس چه مرقوم می فرمایید؟
از محضرتان تقاضامندم دستورالعمل جامعی برای استفاده، ذکر فرمایید.
اشک چشم را چگونه همیشگی کنیم و چگونه آن را زیاد کنیم که پس از مقدار کمی گریستن خشک نشود؟
چند سال است که در کارهایم دچار مشکل می شوم که راهها به رویم بسته می شود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هر چه از خدا طلب یاری می کنم، راه مساعدی گشوده نمیشود؟
به نظر جناب عالی در چه شرایطی دعا مستجاب است؟