• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3615روز قبل
اخبار

 

 

 كد مطلب: 17188 

نخستین هدست بلوتوث فارسی زبان وارد بازار شد

تلنا: نخستین هدست بلوتوث فارسی زبان با هدف حمایت از مصرف کنندگان ایرانی وارد بازار شد.

به گزارش تلنا، این محصول از راهنمای صوتی به زبان فارسی بهره می برد؛ به نحوی که کلیه دستورات راجع به نحوه اتصال هدست به تلفن همراه، میزان شارژ باتری هدست، وضعیت ارتباط هدست و تلفن همراه و سایر دستورات به صورت صوتی و به زبان فارسی است و هر کاربر ایرانی به راحتی می‌تواند از آن استفاده کند.
هدست بلوتوث فارسی که از سوی کمپانی دانمارکی جبرا تولید شده علاوه بر وزن سبک و راحت، کیفیت صدای HD،‌ برخورداری از بلوتوث نسخه چهار،‌ بیش از 20 متر برد بلوتوث (درصورت پشتیبانی تلفن همراه از بلوتوث نسخه 4) ، امکان رد یابی هدست ازطریق GPS و Smartphone app،‌ پخش موزیک، مالتی مدیا و پادکست را پشتیبانی می کند و امکان بیش از 9 ساعت مکالمه دارد.
هدست بلوتوث جبرا کلاسیک دارای قابلیت اتصال به هر نوع دستگاه برخوردار از بلوتوث نسخه دو و بالاتر است.
این هدست بلوتوث با قیمت 129 هزار تومان با گارانتی شرکت نامداران ارتباطات همراه در اختیار کاربران موبایلی قرار می گیرد
دوشنبه 6/8/1392 - 6:26
مهدویت

 

 

. شیخ صدوق(م 381 ق.)

عمر با برکت «علی بن بابویه» از پنجاه می گذشت و او هنوز فرزندی نداشت. از آنجا که فرزند میوه شیرین باغ زندگی است و همه انسانها آرزوی داشتن فرزندانی را دارند که پس از خود نام و آثار آنها را حفظ کنند، ابن بابویه جهت طلب فرزندی صالح دست به دعا برداشته و برای استجابت دعایش از مولایش حضرت ولی عصر(ع) استعانت می جوید. بدین منظور درخواست خود را در نامه ای نوشته و توسط «محمد بن علی الأسود» برای «حسین بن روح»، سومین نایب خاص حضرت ولی عصر(ع) می فرستد تا وی آن را به محضر حضرت حجت(ع) تقدیم نماید.

محمد بن علی الاسود می گوید: من پیغام را به نماینده حضرت(ع) رساندم پس از سه روز به من خبر داد که آن حضرت برای علی بن بابویه دعا کرده و فرموده است:

به زودی فرزندی مبارک برای او متولد خواهد شد که خداوند به وسیله او جامعه را بهره مند خواهد گردانید و بعد هم فرزندان دیگری نصیب وی خواهد شد.

و بدین سان بود که در حدود سال 306ق. شیخ صدوق با دعای امام زمان(ع) و با تعابیری چون «فقیه خیر و مبارک» به دنیا آمد. دامان علم و فضیلت و زهد و تقوای پدر، از یک سو، و تیزهوشی و ذکاوت، حافظه فوق العاده و استعداد ذاتی خود او، از سوی دیگر، موجب گردید که شیخ صدوق در اندک مدتی به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در سن کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با سلسله سند آنها به حافظه بسپارد و خود نیز به مضامین آنها عمل نماید.

مؤلف ریحانة الآدب با این تعابیر از وی یاد می کند:

او از وجوه اعیان و مشایخ عظام و فقهای کرام شیعه امامیّة، بسیار جلیل القدر و عظیم الشأن، استاد شیخ مفید، خازن احادیث حضرت سیدالمرسلین(ص) و حافظ اخبار و آثار حضرات ائمه طاهرین(ع)، بلکه شیخ المشایخ و رئیس المحدثین و رکن رکین مذهب جعفری و حصن حصین فرقه محقّه اثنی عشری، در تحقیق و انتقاد اخبار خبیر، و در معرفت حال رجال و محدثین بصیر می باشد. موافق فرموده شیخ حر عاملی و بعضی دیگر از اکابر اهل فن، نظیر او در کثرت علم و حفظ و ضبط اخبار اسلامیه دیده نشده، بلکه اگر وجود مسعودش نبودی آثار اهل بیت رسالت(ص) به کلی محو و نابود بودی.1

این عالم بزرگ و محدث کبیر ـ که به دلیل زحمات طاقت فرسایی که در جهت حفظ و جمع آوری احادیث و انتقال آنها به آیندگان متحمل شده است، او را «رئیس المحدثین» لقب داده اند ـ حدود سیصد تألیف داشته که همگی در نهایت نیکویی و استحکام و حسن سلیقه و شیوایی بیان است. از جمله آنها کتاب گرانسنگ من لایحضره الفقیه است که یکی از چهار کتاب معتبر شیعه (کتب اربعه) شمرده می شود. البته ایشان کتابی هم به نام مدینة العلم در ده جلد داشته اند که در حدود 400 سال قبل از بین رفته است. پدر شیخ بهایی می گوید: «کتب معتبر شیعه پنج تاست: الکافی، مدینة العلم، من لا یحضره الفقیه، التهذیب والاستبصار». این بیان به خوبی ارزش و اهمیت آن کتاب را مشخص می کند.

سرانجام این عالم جلیل القدر پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهرری دیده از جهان فرو بست.

علامه خوانساری (م. 1313ق.) در روضات الجنات می نویسد:

از کرامات صدوق که در این اواخر به وقوع پیوسته و عده کثیری از اهالی شهر، آن را مشاهده کرده اند آن است که در عهد فتحعلی شاه قاجار در حدود 1238 هجری مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد از کثرت باران خراب شد و رخنه ای در آن پدید آمد به جهت اصلاح آن، اطرافش را می کندند پس به سردابه ای که مدفنش بود برخوردند هنگامی که وارد سرداب شدند دیدند که جثه او هم چنان تر و تازه با بدن عریان و مستورالعورة و در انگشتانش اثر خضاب و در کنارش تارهای پوسیده کفن به شکل فتیله ها بر روی خاک قرار گرفته است...2 .

تألیف کتاب کمال الدین

یکی از آثار قلمی رئیس المحدثین، شیخ صدوق کتاب کمال الدین و تمام النعمة اوست که جامع ترین و کامل ترین کتاب درباره اثبات وجود امام زمان(ع) و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی است. در این کتاب از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) و تاریخ انبیای سلف(ع) به شیوه ای بدیع استفاده شده و طول عمر حضرت ولی عصر(ع) با استدلالات عقلی و ادله نقلی به اثبات رسیده است و به اشکالات و شبهات مطرح در این زمینه به بهترین وجه پاسخ داده شده است. آنچه ارزش و اعتبار کتاب را مضاعف می کند، یکی شأن و منزلت، عدالت و وثاقت نویسنده کتاب و دیگری نزدیکی زمان تألیف آن به زمان آغاز غیبت حضرت مهدی(ع) است. استناد بسیاری از محدثان شیعی به این کتاب و نقل روایات آن حاکی از جایگاه برجسته و اعتبار این کتاب است.

شیخ صدوق(ره) در مقدمه کتاب یادشده راجع به انگیزه خود برای تألیف کتاب چنین می نگارد:

چیزی که مرا به تألیف این کتاب واداشت این بود که چون به خواسته و مراد خودم که زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بود، رسیدم به نیشابور آمدم و در آنجا اقامت کردم و مشاهده نمودم اکثر کسانی که به نزد من رفت و آمد می کردند راجع به جریان غیبت [امام زمان(ع)] دچار تحیر و سرگردانی شده و در امر قائم [آل محمد(ص)] به شبهه افتاده اند و از مسیر تسلیم و پذیرش به اظهار نظر و قیاس، روی آورده اند. من برای ارشاد و هدایت آنان به راه راست با ذکر اخباری که از پیغمبر و امامان(ص) وارد شده، کوشش و تلاش بسیار کردم. بعد از مدتی مردی بزرگ از اهل فضل و خرد به نام شیخ نجم الدین ابو سعید محمد بن الحسن از بخارا، در شهر قم بر من وارد شد من از دیر زمان آرزوی ملاقات او را داشتم و برای جنبه دیانت و فکر استوار و اندیشه های بلند او مشتاق دیدارش بودم پس خدا را بر این نعمت و رسیدن به آرزویم و بر دوستی و محبت و صفای او شکر کردم تا یک روز که با من مشغول صحبت بود نقل کرد که در بخارا به مردی از بزرگان فلاسفه و اهل منطق برخورد کرده و از او درباره حضرت قائم(ع) سخنی شنیده که موجب تحیر و شک و شبهه اش در موضوع غیبت امام زمان و انقطاع خبر آن حضرت شده، من در اثبات وجود امام زمان(ع) مطالبی برای آن شخص فاضل و دوست باوفا گفتم و اخباری را از پیغمبر و ائمه(ع) راجع به غیبت امام زمان برایش ذکر کردم که شک و شبهه اش مرتفع گردید و قلبش اطمینان یافت و در برابر این اخبار صحیح کاملاً تسلیم شد و از من درخواست کرد که برای او کتابی در این موضوع بنگارم من وعده دادم که خواسته او را در آینده انجام دهم. در این میان شبی درباره خانواده و فرزندان و برادارن و نعمتی که در ری رها کرده بودم، فکر می کردم، ناگهان خواب بر من غلبه کرد. در عالم خواب دیدم گویا در مکه ام و بر گرد بیت اللّه الحرام طواف می کنم و در دور هفتم می باشم و به نزد حجرالاسود آمده ام، دست بدان می کشم و آن را می بوسم و این دعا را می خوانم: «امانت خود را ادا کرده و عهد و پیمان خویش را مواظبت نمودم تا به وفاداری من شهادت و گواهی دهی».

در این هنگام مولایم حضرت قائم(ع) را دیدم که بر در خانه کعبه ایستاده من با قلب مشغول و فکر پریشان نزدیک شدم، آن حضرت در چهره من نگریست و راز درونم را دانست پس سلام کردم و جواب سلامم را دادند سپس فرمودند: «لم لا تصنّف کتابا فی الغیبة حتّی تکفی ما قد همّک؟»؛ چرا درباره غیبت کتابی تألیف نمی کنی تا اندوه دلت را برطرف کنی؟ عرض کردم: «ای فرزند پیامبر(ص) درباره غیبت چیزهایی نوشته ام». فرمودند: «به آن روش و سبک تو را امر نمی کنم که کتاب را بنویسی بلکه الان کتابی در غیبت بنویس و غیبتهایی را که پیامبران(ع) داشته اند ذکر کن». این را فرمودند و سپس رفتند. من هراسان از خواب برخاستم و تا طلوع صبح به دعا و گریه و درد دل و شکایت مشغول بودم صبح که فرا رسید در پی امتثال امر ولی اللّه و حجت الهی شروع به تألیف این کتاب کردم در حالی که از خداوند، استعانت جسته و بر او توکل می کنم و از تقصیرات خود طلب آمرزش می کنم.

پی نوشتها:

1 .کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، مترجم: منصور پهلوان، تصحیح: آقای غفاری صفت.

2 .شیخ صدوق، محمدعلی خسروی، ناشر اطلاعات، 1377.

 

يکشنبه 5/8/1392 - 15:57
مهدویت

 

 

مصر در دوران ظهور

 

مصر در دوران ظهور

روایاتی که درباره پیشامد های مصر وارد شده،متعدد است.در برخی روایات، پیامبر (ص) به مسمانان جهت فتح مصر به دست آنان بشارت داده است و برخی مربوط به استیلای مغربی ها بر مصر در حوادث انقلاب فاطمیان و برخی روایات مربوط به زمان ظهور حضرت مهدی (ع)است.

در بحار الانوار آمده است:«پیش از سفیانی،مصری و یمنی خروج و قیام می کنند» و این شخص شخص مصری ممکن است سرکرده فرماندهان،یعنی فرمانده سپاهی باشد که برخی روایات می گوید او جنبشی در مصر ایجاد نموده و اعلان جنگ می کند.

در روایتی دیگر، این مطلب آمده که وی قبل از ورود نیروهای غربی،مردم را به سوی آل پیامبر (ص) دعوت می کند:

«اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند.همین که وارد می شوند فرمانروایی سفیانی برقرار می شود و قبل از آن، شخصی مردم را به سوی آل پیامبر (ص) دعوت می نماید.»البته احتمال دارد، «مرد مصری» و «سرکرده فرمانداران» و « مردی که مردم را دعوت به اهل بیت پیامبر(ص) می نماید» سه نفر باشند، نه یک نفر.

به هر حال این روایات نشانگر قیام و جنبش در مصر و انقلابی اسلامی است که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج) در آنجا است. یا حداقل بر وجود جو اسلامی قوی و نیرومندی دلالت دارد و در مصر تحول و انقلاب داخلی رخ می دهد که با جنگ و صلح خارجی و جهانی ارتباط دارد.

و اما از روایات مربوط به حوادث و پیشامدها، غلبه قبطیان بر اطراف و نواحی مصر است. قبطی های مصر دست به شورش و آشوب در آن شهر می زنند و از حکومت آن سرپیچی می کنند و بر برخی نواحی سلطه می یابند. همین امر سبب پیدایش ضعف در امنیت و اقتصاد مصر می گردد.

روایاتی هم از حضرت علی(ع) داریم که می فرمایند: مهدی(ع) مصر را منبر و پایگاه تبلیغی خود قرار می دهد. از روایات چنین استفاده می شود که مصر در حکومت جهانی اسلام، به دست حضرت مهدی(عج) پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شده ای در جهان خواهد شد.

یعنی حضرت و یارانش راهی مصر می شوند، اما نه برای فتح آن جا یا تثبیت حکومت در آن جا؛ از این رو حضرت آن جا ررا به عنئان منبر و کرسی خطابه خویش انتخاب می نماید.

در روایات دیگری هم داریم که حضرت مهدی(عج) در دو هرم از اهرام مصر، گنجینه ها و ذخایری از دانش و غیر آن دارد.

فرهنگ الفبایی مهدویت، ص ۶۶۸ و  ۶۶۹

بحارالانوار، ج 52، ص 210

بحارالانوار، ج 52، ص 208

بشاره الاسلام، ص 42( به نقل از مناقب ابن شهرآشوب)

بحارالانوار، ج 53، ص 60

کمال الدین، ص 564 

يکشنبه 5/8/1392 - 15:55
دعا و زیارت

 

 

4- زیارت امام زمان بعد از نماز صبح:

زیارتی است كه هر روز پس از نماز صبح خوانده می‌شود. در این زیارت از خدا طلب صلوات بر حضرت از سوی جمیع مومنین می‌نماید و همچنین تجدید بیعت با حضرت و دعا برای خود كه از یاران حضرت و اطرافیان و نگهبانان و شهیدان در ركاب حضرت باشیم.

5- دعا در زمان غیبت:

دعایی است كه در زمان غیبت خوانده می‌شود و به گفته‌ی شهید و ابن مشهدی از ناحیه خود حضرت وارد شده و این دعا بعد از اعمال سرداب نیز خوانده می‌شود. در این دعا ابتدا شكایت به خداوند از زمان غیبت آمده و پس از صلوات، دعا برای فرج و استغاثه به پیامبر (ص) و امیرالمومنین(ع) و بعد استغاثه به امام زمان(ع)است.

6- زیارت امام زمان(ع) در روز جمعه:

زیارتی است كه در روز جمعه(كه روز ظهور امام زمان(عج) خواهد بود) وارد شده است. در این زیارت سلام‌هایی است متعدد كه همه حاوی صفات و خصایص و فضایل حضرت و گاهی حاوی دعا برای فرج و دیگر جوانب حضرت است و سپس ذكر صلوات آمده و دعا برای خود كه از منتظران و یاران و شهیدان و دوستان حضرت باشیم. بعد از آن خطاب به حضرت، درد دل و شكوایی داریم.

7- دعا برای حضرت در نیمه شعبان:

دعایی است كه در شب نیمه شعبان خوانده می‌شود. در این دعا خداوند را به حق مولود نیمه شعبان قسم می‌دهد و القاب و فضایل حضرت و بعد صلوات بر حضرت آمده و دعا برای حضور در ظهورحضرت و از یاران آن حضرت بودن و در آخر صلوات بر ایشان و لعن بر دشمنان ایشان ذكر شده است.

8- دعا برای امام زمان(ع) در روز جمعه:

این دعا در اصل صلواتی است كه در اعمال روز جمعه وارد شده است. ابتدا صلوات‌هایی بر پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) و بعد صلواتی بر همه معصومین(ع) است. سپس صلوات بر امام زمان(ع) است و بعد دعا برای طول عمر حضرت و حفظ حضرت از انواع شرور و دعا برای رعیت و شیعیان حضرت به انواع مختلف و در آخر صلواتی بر پنج تن (ع) و امام زمان(ع) آمده است.

يکشنبه 5/8/1392 - 15:53
مهدویت

 

 

یكی ازوظایف دوستان امام این است كه برای سلامت و صیانت حضرت از خطرات و بلایایی كه جان امام را تهدید می كند، با هر زبانی كه بدان مسلطند، دعا كنند و بهتر آن است كه دعاهای مأثور را بخوانند، مانند:

« اللهم كن لولیك الحجه بن لحسن صلواتك علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی كل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً وناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسكنه ارضك طوعاً وتمتعه فیها طویلاً ».

یا مانند:

«اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ ‏وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ (وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ)

بِحِفْظِكَ الَّذِی لاَ یَضِیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَكَ وَ وَصِیَّ رَسُولِكَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلاَمُ‏اللَّهُمَّ وَ مُدَّ فِی عُمْرِهِ وَ زِدْ فِی أَجَلِهِ وَ أَعِنْهُ عَلَى مَا وَلَّیْتَهُ وَ اسْتَرْعَیْتَهُ‏ ...»

البته كل این دعا را محدث قمی درمفاتیح الجنان در ملحقات آن تحت عنوان دعا در غیبت امام زمان آورده است.

و مانند دعایی كه تحت عنوان « صلوات بر ولی امر منتظر (عجل الله تعالی فرجه) » در مفاتیح الجنان در ضمن صلوه بر حجج طاهره: آمده است:

« ... اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ كُلِّ بَاغٍ وَ طَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِكَ‏وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ بِسُوءٍ...» .

 

و یا مانند دعایی كه با این عبارت شروع می شود : « اللهم ادفع عن ولیك و خلیفتك ...» كه مرحوم محدث قمی آن را از سید ین طاووس در جمال الأسبوع و شیخ الطایفه در مصباح المتجهد نقل كرده و درامر چهارم از دعا برای امام عصر (علیه السلام) قرار داده است. طالبان می توانند به مفاتیح الجنان مراجعه كنند.

در اینكه به دوستان توصیه شده برای سلامتی امام زمان (علیه السلام) دعا كنند و اینكه دعاهای بسیار در مورد این مورد ثبت و ضبط شده، تا آنجا كه در دعاهایی كه برای امام زمان نقل شده به این موضوع توجه شده، بحثی نیست و كسی نمی تواند در آن تردید كند، حتی دستور داده شده كه دوستان برای حفظ جان امام صدقه بدهند، نخست قصد و نیتش سلامتی امام زمان، سپس سلامتی خود و اعضای خانواده اش، آنهم در پناه امام زمان را لحاظ كند كه این به قبول نزدیكتر است تا آنكه بخواهد صرفاً برای سلامتی خود صدقه بدهد.

 

يکشنبه 5/8/1392 - 15:51
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

یاحبیب الباکین

غزلی نذر حضرت ماه از طوفان واژه ها 

 

مشک برداشت که سیراب کند دریا را

رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد درآب

ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

کوفه شد، علقمه شق القمری دیگر دید

ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد،سرخ شود چهرهء آب

زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس

تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریهء گل بود والا خورشید

در توان داشت که مرداب کند دریا را

 

روی دست تو ندیده است کسی دریا دل

چون خدا خواست که نایاب کند دریا را

يکشنبه 5/8/1392 - 15:45
شعر و قطعات ادبی

 

 

یا حبیب الباکین

جنگجویی خسته ام بعد از نبردی نابرابرپیش رویش پشته ای از کشتهء همسنگرانش                                                 (منزوی) تقدیم به حماسه برادران بحرینی ام باز از بام جهان بانگ اذان لبریز استمثنوی بار دگر از هیجان لبریز استبحر آرام دگر باره خروشان شده استساحل خفته پر از لولو مرجان شده استدشمن از وادی قرآن و نماز آمده استلشکر ابرهه از سوی حجاز آمده استبا شماییم شمایی که فقط شیطانی است(دین اسلام نه اسلام ابوسفیانی است)با شماییم که خود را خبری می دانیدو زمین را همه ارث پدری می دانیدبا شماییم که در آتش خود دود شدیدفخر کردید که هم کاسهء نمرود شدیدگرد باد آتش صحراست بترسید از آنآه این طایفه گیراست بترسید از آنهان! بترسید که دریا به خروش آمده استخون این طایفه این بار به جوش آمده استصبر این طایفه وقتی که به سر می آیددیگر از خرد و کلان معجزه بر می آیدسنگ این قوم که سجیل شود می فهمیدآسمان غرق ابابیل شود می فهمیدپاسخت می دهد این طایفه با خون اینکذولفقاری زنیام آمده بیرون اینکهان!بخوانید که خاقانی از این خط گفته استشعر ایوان مدائن به نصیحت گفته استهان بترسید که این لشکر بسم الله استهان بترسید که طوفان طبس در راه است  یا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنیمروز خوش بی تو ندیدیم به عالم چه کنیمپاسخ آینه ها بی تو دمادم سنگ استیا محمد(ص)! دل این قوم برایت تنگ است بانگ هیهات حسینی است رسیده از راه

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

يکشنبه 5/8/1392 - 15:44
شعر و قطعات ادبی

 

 


یا حبیب الباکین

                                                                               

گفت : در می زنند مهمان است

گفت: آیا صدای سلمان است؟

این صدا، نه صدای طوفان است

 مزن این خانهء مسلمان است

مادرم رفت پشت در، اما

 

گفت:آرام ما خدا داریم

ما کجا کار با شما داریم

 و اگر روضه ای به پا داریم

پدرم رفته ما عزاداریم

پشت در سوخت بال و پر، اما

 

آسمان را به ریسمان بردند

آسمان را کشان کشان بردند

پیش چشمان دیگران بردند

مادرم داد زد بمان! بردند

بازوی مادرم سپر،اما

 

بین آن کوچه چند بار افتاد

اشک از چشم روزگار افتاد

پدرم در دلش شرار افتاد

تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-

گفت: یک روز یک نفر اما...

 

يکشنبه 5/8/1392 - 15:43
شعر و قطعات ادبی

 

 

یا حبیب الباکین

 

ناگهان عطر تو پیچید در آغوش اتاقم

با سرانگشت نسیم آمده بودی به سراغم

زیر و رو کرد مرا دست نسیمی که خبر داشت

من خاموش سراپا همه خاکستر داغم

بین آغوش تو بگذار بسوزم به جهنم-

که به آتش بکشد باغ مرا چشم و چراغم

بیت در بیت بیا پیرهنم باش از آن پس

آشنا می شود آغوش تو با سبک و سیاقم

حرف چشمان تو مانند غزل های ملمع *

واژه در واژه کشیده است از ایران به عراقم

يکشنبه 5/8/1392 - 15:37
شعر و قطعات ادبی

 

 


یا حبیب الباکین


غزلی برای امام حسن(ع)


هنوز راه ندارد کسی به عالم تو

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت

"اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو

تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد

شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو


به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟

به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو

من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم

که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو

تو کربلای سکوتی و چارده قرن است

نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو

چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست

و سالهاست همین جمله است مرهم تو

هوای روضه ندارم ولی کسی انگار

میان دفتر من می نویسد از غم تو

گریز می زند از ماتمت به عاشورا

گریز می زند از کربلا به ماتم تو

مربع

فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو.

 

يکشنبه 5/8/1392 - 15:34
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته