• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 420
تعداد نظرات : 380
زمان آخرین مطلب : 4780روز قبل
طنز و سرگرمی

بهترین جوك جهان انتخاب شد.این جوك در بزرگترین طرح علمی پیرامون طنز انتخاب شده است قضیه از این قرار است كه انجمن پیشبرد علم از كاربران اینترنت در سراسر جهان درخواست كرده بود كه بامزه ترین جوكی كه شنیده اند را برایش ارسال كنند. به گزارش رویتر 2 میلیون تن نظر دادند، این نظرات مشتمل بر چهل هزار جوك شد و جوك ها از هفتاد كشور جهان برای این انجمن ارسال شد. نتیجه انتخابات این جوك بود:

دو شكارچی در جنگل بر روی درختها كمین كرده بودند. یكی از آنها از درخت سقوط كرد. شكارچی دوم احساس كرد دوستش كه از درخت سقوط كرده ، نفس نمی كشد و چشمانش باز و خیره مانده است.
او با موبایل با یك مركز اورژانس تماس می گیرد و به فردی كه گوشی را برمی دارد می گوید:
فكر می كنم دوست من مرده است ، چكار باید بكنم؟
طرف مقابل به آرامی می گوید:
دلواپس نباش.
من می توانم به تو كمك كنم.
ابتدا باید مطمئن شویم كه مرده است
بعد از سكوتی كه حكمفرما می شود صدای یك گلوله به گوش می رسد. شكارچی دوم دوباره گوشی را برمی دارد و می گوید: بسیار خب ، حالا چه كار باید بكنم؟!

گورپال گوسال 31 ساله روان شناس برنده این رقابت شد.

دوشنبه 25/5/1389 - 0:2
طنز و سرگرمی

1- اكانت شبانه تهیه كنید.

2- شبها بخوابید.

3- یك نفس عمیق بكشید.

اگر روشهای فوق را به دقت و بطور كامل انجام داده باشید، اكنون اعتیادتان به اینترنت از بین رفته، در غیر این صورت برگردید و با اعتماد به نفس كامل روشهای سه‌گانه فوق را مجدداً و این‌ بار با دقت بیشتری بكار بندید، قطعاً نتیجه خواهید گرفت.

يکشنبه 24/5/1389 - 13:56
طنز و سرگرمی
وقتی که سایت یا وبلاگی را در ایران فیا-تر می کنند شاید شاهد چنین جملاتی هم باشیم:
مشترک گرامی، بابا فیل.تره، ضایع، تو چرا حالیت نیست. دستت رو از روی اون F5 صاب‌مرده بردار دیگه!
مشترک گرامی، هوی، تو خجالت نمی‌کشی!
مشترک گرامی، پیشتِ، چخِ!
مشترک گرامی، دست نزن جیزه، دِهَه!
مشترک گرامی، به جان مادرم اگه یه بار دیگه از این‌ورا رد شی با دفعهِ قبل می‌شه دوبار!
مشترک گرامی، شرمنده، نداری 10 هزار تومن دستی بدی تا آخر ماه، مخابرات الان چند ماه حقوق‌مون رو نداده، به‌ت پس می‌دم!
مشترک گرامی، فیا-ترشکن خوب سراغ نداری، یه کاری کردیم خودمون توش موندیم!
بازم تویی مشترک گرامی، روتو برم هی!
مشترگ گرامی دیگه‌ای نبود، نفس‌کِش.......
يکشنبه 24/5/1389 - 13:50
طنز و سرگرمی

یه کم طولانیه ولی خیلی جالبه... 

 

روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود - چه خیالی - چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مُهرم میز
عشق از پنجره ها می گیرم.
همه ذرات مُخ من متبلور شده است.
دزسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خوابند.

استاد از من پرسید : چند نمره ز من می خواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
پدرم استاتیک را از بر داشت و کوئیز هم می داد.
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردند
و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.
کم کمک دور شدیم از آنجا ، بار خود را بستیم.
عاقبت رفتیم دانشگاه ، به محیط خس آموزش ،
رفتم از پله دانشکده بالا ، بارها افتادم.

در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره10دم دانشکده پشتک می زد.
دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!
سفر سبز چمن تا کوکو،
بارش اشک پس از نمره تک،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا،
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران،
حمله درس به مُخ،
حذف یک درس به فرماندهی رایانه،
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد،
مثل یک لبخند در آخر ترم،
همه جا را دیدم.

اهل دانشگاهم!
اما نیستم دانشجو.
کارت من گمشده است.
من به مشروط شدن نزدیکم،

آشنا هستم با سرنوشت همه دانشجویان،
نبضشان را می گیرم
هذیانهاشان را می فهمم،
من ندیدم هرگز یک نمره20،
من ندیدم که کسی ترم آخر باشد
من در این دانشگاه چقدر مضطربم.

من به یک نمره ناقابل10خشنودم
و به لیسانس قناعت دارم.
من نمی خندم اگر دوست من می افتد.
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم.
خوب می دانم کی استاد کوئیز می گیرد
اتوبوس کی می آید،
خوب می دانم برگه حذف کجاست.
هر کجا هستم باشم،
تریا،نقلیه،دانشکده از آن من است.
چه اهمیت دارد، گاه می روید خار بی نظمی ها
رختها را بکنیم ، پی ورزش برویم،
توپ در یک قدمی است
و نگوییم که افتادن مفهوم بدی است !
و نخوانیم کتابی که در آن فرمول نیست.
و بدانیم اگر سلف نبود همگی می مردیم!
و بدانیم اگر جزوه استاد نبود همه می افتادیم!

و بدانیم اگر نقلیه نبود همگی می مانیم
و نترسیم از حذف و بدانیم اگر حذف نبود می ماندیم.
و نپرسیم کجاییم و چه کاری داریم
و نپرسیم که در قیمه چرا گوشت نیست
و اگر هست چرا یخ زده است.
بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم.
کار ما نیست شناسایی مسئول غذا،
کار ما شاید این است که در حسرت یک صندلی خالی،
پیوسته شناور باشیم.

يکشنبه 24/5/1389 - 13:45
طنز و سرگرمی

در یکی از کشورها یک مرکز خرید شوهر وجود داشت که ۵ طبقه بود و دخترها به آنجا می رفتن و شوهری برای خود می گرفتن.
شرایط این مرکز خرید این بود هر کس فقط می توانست یک بار از این مرکز خرید کند و به هر طبقه که می رفت دیگه نمی توانست به طبقه قبل برگردد.

روزی دو دختر به این مرکز خرید رفتن در طبقه اول نوشته بود این مردان شغل خوب و بچه های دوست داشتنی دارند دختری که تابلو را خوانده بود گفت از بی کاری بهتره ولی می خوام ببینم که بالاتری ها چی دارند؟

در طبقه دوم نوشته بود این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند. دختر گفت هوم م م طبقه بالاتر چه جوریه؟

طبقه سوم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ای زیبا و درکار خانه هم کمک می کنند. دختر گفت وای ی ی چه قدر وسوسه انگیز ولی بریم بالا تر ببینیم چه خبره؟

طبقه چهارم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی، چهرهای زیبا، در کار خانه به همسر خود کمک می کنند و هدفی عالی در زندگی دارند. دختر: وای چه قرد خوب پس چه چیزی ممکنه در طبقه اخر باشه؟ پس رفتن به طبقه پنجم.

طبقه پنجم: این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند. از اینکه به مرکز ما آمدید متشکریم روز خوبی را برای شما آرزو می کنیم.

يکشنبه 24/5/1389 - 13:42
طنز و سرگرمی

دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى بودند. هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت.

یک روز خسرو گفت: «بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى می کردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بوده که در آن جا هم می شود فوتبال بازى کرد یا نه؟»

بهمن گفت: «خسرو جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم.»

چند روز بعد بهمن از دنیا رفت. یک شب، نیمه هاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیء نورانى چشمک زن را دید که نام او را صدا می زد: خسرو، خسرو...

خسرو گفت: کیه؟

منم، بهمن.

تو بهمن نیستى، بهمن مرده!

باور کن من خود بهمنم...

تو الان کجایی؟

بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر خوب و یک خبر بد برات دارم.

خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو.

بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است. و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمی هایمان که مرده اند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست. و باز هم از آن بهتر این که همه ما دوباره جوان هستیم و هوا هم همیشه بهار است و از برف و باران خبرى نیست. و از همه بهتر این که می توانیم هر چقدر دلمان می خواهد فوتبال بازى کنیم و هرگز خسته نمی شویم. در حین بازى هم هیچ کس آسیب نمی بیند.

خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمی دیدم! راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟

بهمن گفت: مربیمون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى تیم گذاشته!

شنبه 23/5/1389 - 17:20
طنز و سرگرمی

 

شاعر زن می گه:
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید!
مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن! آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید!
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید

 

پاسخ شاعر مرد:
به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشت / نشسته مداوم تو را در کمین!

شنبه 23/5/1389 - 17:12
طنز و سرگرمی

زاغکی قالب پنیری دید"
از همان پاستوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه
گفت: اینجا شده فشن تی وی!
چه ویوئی! چه پرسپکتیوی!
محشری در تناسب اندام
کشته تیپ توست خاص و عوام!
دارم ام پی تریّ ِ آوازت
شاهکار شبیه اعجازت
ولی اینها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد
ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را!
زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر!
آن همه حیله کرد بی تاثیر
گفت کوتاه کن سخن لطفا!
پاس کردم کلاس دوم من!

شنبه 23/5/1389 - 17:7
دانستنی های علمی

اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.

کانگروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند.

قلب میگو در سر آن واقع است.

گونه ای از خرگوش قادر است 12 ساعت پس از تولد جفت گیری کند.

یک کوه آتشفشان قادر است ذرات ریز و گرد وغبار را تا ارتفاع 50 کیلومتری به فضای اطراف پرتاب کند.

دارکوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.

سالانه 500 فیلم در امریکا و 800 فیلم در هند ساخته می شود.

آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.

تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون کور رنگ هستند.

عمر تمساح بیش از 100 سال است.

تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس هستند.

موریانه ها قادرند تا 2 روز زیر آب زنده بمانند.

مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان است. و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند.

فیلها قادرند روزانه 60 گالن آب و 250 کیلو گرم یونجه مصرف کنند.

جغدها قادر به حرکت دادن چشمان خود در کاسه چشم نیستند.

80 درصد امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب می گردد.

قد فضانوردان هنگامی که در فضا هستند 5 تا 7 سانتی متر بلندتر می گردد.

جلیغه ضد گلوله، برف پاک کن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان می باشند.

موز پر مصرف ترین میوه کشور امریکا می باشد.

شنبه 23/5/1389 - 16:56
دانستنی های علمی

1- فندک قبل از کبریت اختراع شده است.

2- در آمریکا میزان فولاد استفاده شده در تهیه تشتک در بطری‌های نوشابه بیشتر از فولاد بکار رفته در تهیه بدنه اتومبیل هاست.

3- یک تانکر بزرگ که کاملا پر باشد و در حال حرکت با سرعت عادی باشد، حداقل به بیست دقیقه زمان برای متوقف شدن احتیاج دارد.

4- بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود 44 پوند گرد و خاک را تنفس می‌کند.

5- در هر سه دقیقه یک انسان روی کره زمین اعلام می کند که بشقاب پرنده دیده است.

6- در ایالت میشیگان زنان بدون اجازه شوهران خود نمی‌توانند موهایشان را کوتاه کنند.

7- تنها 55 درصد مردم آمریکا می‌دانند که خورشید یک ستاره است.

8- قبل از سال 1941 اثر انگشت به عنوان مدرک در دادگاه پذیرفته نمی‌شد.

9- در طراحی خانه بیل گیتس از کامپیوترهای مکینتاش استفاده شده است.
(سیستم عامل مکینتاش رقیب ویندوز مایکروسافت است)

10- در هر روز تقریبا نیمی از جمعیت آمریکا در حال رژیم گرفتن هستند.

11- یک هواپیمای کوچک می‌تواند به صورت معکوس و به عقب نیز پرواز کند.

12- بیش از 50 درصد مردم جهان تا به حال نه با کسی از طریق تلفن حرف زده اند و نه کسی به آنها زنگ زده است.

13- یکی از مواد تشکیل دهنده دینامیت بادام زمینی است.

14- پارچه کتان در زمان خیس بودن، سخت‌تر و مقاوم‌تر است.

15- پیژامه در هندوستان به عنوان یک لباس پوشیدنی مرسوم در بیرون از خانه شناخته می‌شود.

16- یک کوسه از طریق شنیدن ضربان قلب، طعمه خود (ماهی) را پیدا می کند.

17- ماهی قزل آلا می‌تواند پرش‌هایی به ارتفاع حدود 2متر داشته باشد.

18- در ایالت اوهایو دادن بسته شیرینی با وزن بیش از 50 پوند به کسی غیر قانونی و جرم محسوب می‌شود.

19- اگر فردی به جای حرکت در پیاده رو در یک مسیر سخت و کثیف حرکت کند، 7درصد بیشتر کالری می‌سوزاند.

20- گفته می‌شود که باغبانی بهترین کار برای سالم نگه داشتن سلامتی استخوان هاست.

21- نوعی ماهی به نام آبنوس در گلوی خود دندان در می‌آورند.

22- فندق برزیلی پیش از نامیده شدن کشور برزیل به نام «برزیل» به این نام خوانده می‌شده است.

23- یک لامپ 75 وات بیشتر از سه لامپ 25 وات نور تولید می‌کند.

شنبه 23/5/1389 - 16:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته