• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 445
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 5075روز قبل
دعا و زیارت

پیام مقاومت
یكى از مبانى اعتقادى شیعه - در اصل همانند نبوت - برترى امام در همه اوصاف حسنه و فضایل اخلاقى انسانى است . و امام افضل افراد امت و ارجح از همه آحاد مردم باشد؛ زیرا مقدم داشتن (مفضول ) و كسانى كه از لحاظ فضایل در سطح پایین قرار دارند بر (فاضل ) و افراد برجسته و لایق ، عقلا نادرست و بر خلاف نظام اتم آفرینش و قانون تشریع الهى است . و این حقیقت را مى توان از این آیه شریفه به وضوح دریافت كه :
افمن یهدى الى الحق احق ان یتبع امن لا یهدى الا ان یهدى فما لكم كیف تحكمون .
(آیا كسى كه هدایت به سوى حق مى كند براى پیروى شایسته تر است یا آن كس كه خود هدایت نمى شود مگر هدایتش كنند؟ شما را چه مى شود، چگونه داورى مى كنید؟! ).
اصلا واژه
(امام ) كه از قرآن كریم گرفته شده است ، به معناى (رهبر، پیشوا، الگو و سرمشق ) است . الگو و سرمشق در چه ؟ در همه فضایل معنوى و اخلاقى ، در علم و دانش ، در تواضع و فروتنى ، در كرامت و عزت نفس ، در عبادت و شجاعت ، در كرم و سخاوت ... و بالاخره در صبر و شكیبایى به هنگام مقابله با دشمن و در استقامت و پایدارى در دفاع از اسلام و قرآن و این است مفهوم (امام )
.

منبع كتاب الكترونیكی متین
حسین بن على علیه السلام یكى از امامان و پیشوایان معصوم و یكى از این الگوهاست كه چون در صحنه مبارزه با دشمن قرار مى گیرد، پیام استقامت و پایدارى او در همه انسانها موج و تحرك ایجاد مى كند و آنجا كه اسلام به فداكارى او نیازمند است ، شعار صبر و شكیباییش براى همه جهانیان الگو و سرمشق مى گردد.
این معنا و پیام استقامت و پایدارى در كلمات حسین بن على علیه السلام بیش از پیامهاى دیگرش منعكس گردیده و تعداد این شعارها در گفتار آن حضرت كه به صورت نظم و نثر به دست ما رسیده ، بیش از سایر پیامها و شعارهایش ظهور و تجلى دارد كه در اینجا بیست مورد از آنها را ذكر مى كنیم :
1 / 7 - و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحرمة معلن بالفسق و مثلى لا یبایع مثله
(و یزید شخصى است فاسق ، شرابخوار، آدمكش و آشكارا مرتكب فسق و فجور مى شود و شخصى مانند من با فردى مثل او بیعت نخواهد كرد ).
به طورى كه در صفحات گذشته اشاره نمودیم ، امام علیه السلام این جمله را در پاسخ
(ولید بن عتبه )
فرماندار مدینه ایراد فرمود كه پس از مرگ معاویه به آن حضرت پیشنهاد بیعت با یزید را مطرح نمود و این جمله در عین اینكه فساد یزید را بیان مى كند، پایدارى و استقامت حسین بن على علیه السلام را نیز مى رساند كه در مقابل فساد، به مبارزه ادامه خواهد داد: و مثلى لا یباع مثله
2 / 7 - و انى لا اعطى الدنیة من نفسى ابدا
(همانا من هیچ گاه زیر بار ذلت نخواهم رفت )
.
امام علیه السلام این جمله را در پاسخ برادرش
(عمر ) معروف به (اطرف ) بیان نمود، آنگاه كه او قبل از حركت از مدینه ، حادثه كربلا و جریان شهادت امام را از زبان امام حسن نقل و در خواست نمود كه امام از این سفر منصرف شود و با یزید سازش ‍ كند، آن حضرت در پاسخ وى ضمن اینكه آگاهى خود را بیش از آنچه (عمر اطرف ) در جریان این حوادث بود، به اطلاع وى رسانیده و جریان شهادت خود و امام مجتبى را به طورى كه از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم شنیده بود براى وى نقل كرد، این جمله را هم اضافه نمود كه : (به خدا سوگند! به این همه فشارها ابدا به زیر بار ذلت نخواهم رفت ).

يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
دعا و زیارت

معرفى بنى امیه
به طورى كه در صفحات گذشته اشاره نمودیم ، عدالت و دشمنى (بنى امیه ) با خاندان پیامبر صل علیه و آله و سلم عمیق و ریشه دار بوده و منحصر به دوران پیامبر و صدر اسلام نبود، بلكه آنگاه كه این خانواده به حكومت دست یافت و معاویه به قدرت رسید، این دشمنى را به صورت شدیدتر و با محاسبه دقیق تر اجرا نمود؛ زیرا اینك نه رسول خدا صل علیه و آله و سلم در حیات است و نه مانند گذشته جنگ و مبارزه با ظواهر اسلام صحیح است و لذا باید این عداوت را به اهل بیت پیامبر و حامیان واقعى اسلام متوجه و در جانشینان به حق رسول الله متمركز سازند و این در شرایطى است كه اكثر مردم از حقیقت امر، بى اطلاع و توده جامعه به ظواهر امر، دلبسته اند و از درك حقایق غافلند، در اینجاست كه حسین بن على علیه السلام با بیان عمق دشمنى بنى امیه و تكرار آن در مناسبتهاى مختلف ، خواسته است گوشه اى از این واقعیت را ابراز كند و پرده از افكار پلید و عقاید خطر ناك و تحریف در دین كه به وسیله امویان به وجود آمده است ، كنار بزند و آتش كینه و عداوت آنان در نسبت به اهل بیت كه شعله آن با هیچ عاملى بجز ریختن خون فرزندان پیامبر، فرو نخواهد نشست و در اجراى دشمنى خود با اهل بیت به كمتر از قتل حسین علیه السلام و یارانش و اسارت فرزندانش راضى نخواهد گردید، برملا سازد. ولى مهم این است كه بدانیم چون این عداوت ، ریشه فكرى - اعتقادى دارد، لذا منحصر به دوران پیامبر صل علیه و آله و سلم و ائمه نیست بلكه در هر زمان و عصرى ، بنى امیه هایى وجود دارند كه با اسلام و مسلمین در جنگ و ستیز هستند و به عقیده خود تا اسلام را سركوب و تا مسلمانان را از صحنه خارج نكنند و آنان را به زنجیر ذلت نكشند، خواب راحت به چشمشان نخواهد رفت .

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
دعا و زیارت
معرفى یزید
1 / 5 - فاسترجع الحسین و قال على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید، و لقد سمعت جدى رسول الله (ص ) یقول : الخلافة محرمة على آل سفیان ، فاذا رایتم معاویة على منبرى فابقروا بطنه ، و قد رآه اهل المدینة على المنبر فلم یبقروا فابتلا هم الله بیزید الفاسق . ((امام حسین (ع ) فرمود: ما از خدا هستیم و به سوى او بر مى گردیم ، اینك باید فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امت به یك فرمانروایى فاسد مانند یزید مبتلا شده اند، آرى ، من از جدم رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم شنیدم كه مى فرمود: خلافت بر آل ابى سفیان است و اگر روزى معاویه را بر منبر من دیدید پس او را بكشید و چون مردم او را در عرشه منبر رسول خدا دیدند و به قتلش ‍ نرسانیدند، خداوند آنان را به بدتر از وى ، یعنى یزید فاسق مبتلا گردانید ).
این جمله ، پاسخ امام علیه السلام است به
(مروان بن حكم )
كه در مدینه و قبل حركت آن حضرت به سوى مكه ، پیشنهاد سازش با حكومت اموى و بیعت با یزید را مى نمود.
2 / 5 - و یزید رجل فاسق شارب الخمر، و قاتل النفس المحرمة ، معلن بالفسق ، و مثلى لا یباع مثله .
(و یزید شخصى است فاسق شرابخوار و آدمكش ، متظاهر به فسق و فردى مانند من ، با چنین كسى بیعت نخواهد كرد ).
این جمله را هم ، امام در پاسخ
(ولید بن عتیقه ) فرماندار مدینه فرمود آنگاه كه پیشنهاد بیعت با یزید را به آن حضرت ارائه نمود.

منبع كتاب الكترونیكی متین
يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
دعا و زیارت
نكوهش مردم كوفه در پیام امام حسین (ع )
حسین بن على علیه السلام در چند فراز از سخنانش ، مردم كوفه را مورد ملامت و نكوهش قرار داده ، حالت تزلزل و نوسان روحى ، پیمان شكنى و عدم ثبات فكرى - عقیدتى آنان را كه یكى از عوامل مهم آن ، تغذیه از حرام و استفاده از هدایاى غیر مشروع حكام و فرمانداران معاویه بود، مطرح نموده است ، آنگاه به ثمره تلخ و نتیجه خطر ناك این وضع نابسامان عقیدتى آنان اشاره كرده است و آن حمایت بى دریغشان آنان از بنى امیه دشمنان سرسخت اسلام و قرآن و عداوت و دشمنى با امام و رهبرشان و با فرزند پیامبرشان مى باشد كه با علم و آگاهى و شناختى كه از او دارند، به جنگ با وى آماده شده و جنایاتى كه در تاریخ بشریت بى سابقه است ، مرتكب گردانیده اند.
این درسى است براى همه مسلمانان در طول تاریخ كه ممكن است افرادى به همان علل و عواملى كه موجب انحراف مردم كوفه گردید، منحرف گردند و در عین ادعاى اسلام و پیروى از قرآن ، عملا در اختیار دشمنان اسلام و حركتشان در مسیر تحقق اهداف و آرمان آنان باشد و حتى گاهى سكوتشان موجب تقویت جبهه دشمن و تایید و تثبیت حكومت نااهلان و بنى امیه هاى دوران گردد.
1 / 6 - و قد اتتنى كتبتكم و قدمت على رسلكم ببیعتكم ، انكم لا تسلمونى و لا تخذلونى ، فان اتممتم على بیعتكم تصیبوا رشدكم ... و ان لم تفعلوا و نقضتم عهد كم و خلعتم بیعتى من اعناقكم فلعمرى ما هى لكم بنكر، لقد فعلتموها بابى و اخى و ابن عمى مسلم ، فالمغرور من اغتربكم ، فحظكم اخطاتم ، و نصیبكم ضیعتم ، و من نكث فانما ینكث على نفسه ...
(و به سیله نامه ها و پیام پیكهایى كه به من فرستادید، با من بیعت نمودید و پیمان بستید كه در مقابل دشمن ، مرا تنها نخواهید گذاشت و دست از یاریم نخواهید كشید، اینك اگر بر این پیمان وفادار و باقى بودید، به سعادت و ارزش انسانى خود دست یافته اید... و اگر با من پیمان شكنى كنید و بر بیعت خود باقى نمانید، به خدا سوگند! این عمل شما بى سابقه نیست كه با پدرم و برادرم و پسر عمویم مسلم هم این چنین رفتار نمودید، پس كسى گول خورده است كه به حرف شما اعتماد كند شما مردمانى هستید كه در به دست آوردن نصیب اسلامى خود، راه خطا پیموده و سهم خود را به رایگان از دست داده اید و هر كس پیمان شكنى كند، خود متضرر خواهد گردید...)
.
این جملات ، بخشى از سخنرانى حسین بن على علیه السلام است كه در
(منزل بیضه ) به سپاهیان (حر بن یزید ریاحى )
ایراد فرمود.
2 / 6 - الناس عبید الدنیا، و الدین لعق السنتهم ، یحوطونه ما درت معائشهم ، فاذا محصورا بالبلاء قل الدیانون

(این مردم (مردم كوفه ) برده و اسیر دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان ، پیروى نمودن آنان از دین تا آنجاست كه زندگیشان در رفاه باشد و آنگاه كه در بوته امتحان قرار بگیرند، دینداران ، كم خواهند بود ).
این فراز، آخرین جمله در خطبه حسین بن على بن على علیه السلام است كه پس از ورود به كربلا در میان اهل بیت و یاران خویش ایراد فرمود.
توضیح اینكه : منظور از
(الناس ) با قرینه صدر و ذیل خطبه و شرایط موجود، مردم كوفه مى باشد و (الف و لام ) نه براى (جنس ) بلكه براى (عهد خارجى )
است .
3 / 6 - و اراكم قد اجتمعتم على امر قد اسخطتم الله فیه علیكم ، و اعرض بوجهه الكریم عنكم ، و احل بكم نقمته ، فنعم الرب ربنا، و بئس العبید انتم ، اقررتم بالطاعة و امنتم بالرسول محمد صل الله علیه و آله وسلم ثم انكم زحفتم الى ذریته و عترته تریدون قتلهم ، لقد استحوذ علیكم الشیطان فانساكم ذكر الله العظیم فتبا لكم و لما تریدون ...

(مى بینم كه شما (مردم كوفه ) براى امرى اجتماع كرده اید كه خشم خدا را بر علیه خود بر انگیخته اید و موجب اعراض خدا از شما گردیده و غضبش را بر شما فرو فرستاده است . چه نیكوست خداى ما و چه بندگانى هستید شماها كه به فرمان خدا گردن نهادید و به پیامبرش ایمان آوردید و سپس گردیده و خداى بزرگ را از یاد شما برده است ، ننگ بر شما بر آنچه اراده كرده اید ).
این فراز، بخشى از اولین سخنرانى حسین بن على علیه السلام در روز عاشوراست كه خطاب به سپاهیان عمر سعد، ایراد فرموده است .
4 / 6 -
و انما ادعوكم الى سبیل الرشاد، فمن اطاعنى كان من المرشدین و من عصانى كان من المهلكین ، و كلكم عاص لامرى غیر مستمع لقولى ، قد انخزلت عطیاتكم من الحرام و ملئت بطونكم من الحرام فطبع الله على قلوبكم ، و یلكم الا تنصتون ؟! الا تسمعون ؟!)
... من شما (مردم كوفه ) را به رشد و سعادت فرا مى خوانم ، هر كس را من پیروى كند، از رشد یافتگان است و هر كس ‍ مخالفت ورزد، از هلاك شدگان است . اینك همه شما سركشى و عصیان و با دستور من مخالفت مى كنید كه گفتار مرا نمى شنوید، آرى در اثر هدایاى حرام كه به دست شما رسیده و در اثر غذاهاى حرام كه شكمهاى شما از آنها انباشته شده ، خداوند این چنین بر دلهاى شما مهر زده است واى بر شما! چرا ساكت نمى شوید؟! چرا به سخنانم گوش فرا نمى دهید؟!).
و این فراز و دو فراز آینده ، از دومین سخنرانى حسین بن على علیه السلام در روز عاشوراست ما مشروح این دو سخنرانى را با ذكر منابع ، در
(سخنان حسین بن على علیه السلام )
نقل نموده ایم .
5 / 6 - فقبحا لكم فانما انتم من طواغیت الامة و شذاذ الاحزاب و نبذة الكتاب و نفثة الشیطان و عصبة الاثام و محرفى الكتاب و مطفئى السنن و قتله اولاد الانبیاء و مبیرى عترة الاوصیاء و ملحقى العهار بالنسب و موذى المومنین و صراخ ائمة المستهزئین الذین جعلوا القران عضین .
((رویتان سیاه باد! شما از سركشان امت و از بازماندگان احزاب مشرك هستید كه قرآن را به دور انداخته اید و از دماغ شیطان افتاده اید. شما از گروه جنایتكاران و تحریف كنندگان كتاب و خاموش كنندگان سنن هستید كه فرزندان پیامبر را مى كشید و نسل اوصیا را ریشه كن مى كنید. شما پیروان كسانى هستید كه زنازادگان را به نسب ملحق كردند و اذیت كنند گان مومنان و فریاد رس پیشوایان استهزا كنندگان مى باشید كه قرآن را بخشهایى نامفهوم و بى محتوا تصور مى كنند ).
6 / 6 - اجل و الله ! الخذل فیكم معروف ، و شجت علیه عروقكم ، و توراثته اصولكم و فروعكم ، و نبتت علیه قلوبكم ، و غشیت به صدوركم فكنتم اخبث ثمرة شجى للناس و اكلة للغاصب ...
(آرى ، به خدا سوگند! مكر و فریب ، از صفات بارز شماست كه رگ و ریشه شما بر آن استوار و تنه و شاخه شما آن را به ارث برده و دلهایتان با این عادت نكوهیده ، رشد نموده و سینه هایتان با آن مملو گردید، است به آن میوه نامبارك شبیه هستید كه در گلوى باغبان رنج دیده اش ، گیر كند، و در كام سارق ستمگر شیرین و گوارا باشد ).
منبع كتاب الكترونیكی متین
يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
دعا و زیارت

معرفى حسین بن على (ع )
1/2 - السلام علیك یا رسول الله انا الحسین بن فاطمة فرخك و ابن فرختك و سبطك الذى خلقتنى فى امتك (سلام بر تو یا رسول الله ! من حسین ، فرزند فاطمه و پرورش یافته آغوش تو و آغوش دخترت هستم كه براى هدایت جامعه ، جانشین خود قرار داده اى ).
این جمله از فرازهاى اولین زیارتى است كه حسین بن على (علیه السلام ) پس از آنكه تصمیم گرفت از مدینه به سوى مكه حركت كند، قبر جدش رسول خدا را زیارت و در موضوع مهمى كه به عنوان وظیفه مبارزه با یزید بر او متوجه گردیده است ، از آن حضرت استمداد كند.
2/2 - اللهم هذا قبر نبیك محمد (صل الله علیه و آله ) و انا ابن بنت نبیك و قد حضرنى من الامر ما قد علمت  .
( خدایا! این قبر پیامبر تو محمد است و من فرزند دختر پیامبر تو هستم اینكه براى من امرى رخ داده است كه خودت از آن آگاهى )
.
و این فراز از زیارت دوم آن حضرت ، در آستانه حركت از مدینه مى باشد.
3/2 - فانا الحسین بن على و ابن فاطمة بنت رسول الله ...

((مردم !) من حسین فرزند على و فرزند فاطمه ، دختر پیامبر خدا هستم .)
این معرفى ، جزء فرازهایى از سخنرانى آن حضرت در منزل (بیضه )
است كه متن مشروح آن در كتاب (سخنان حسین بن على ) آورده ایم .
4/2 - ایها الناس ! انسبونى من انا، ثم ارجعوا الى انفسكم و عاتبوها، وانظروا اهل یحل قتلى و انتهاك حرمتى ، الست ابن بنت نبیكم وابن وصیه وابن عمه و اول المؤ منین بالله و المصدق لرسوله بما جاء من عند ربه ، اولیس حمزة سیدالشهداء عم ابى ؟ اولیس جعفر الطیار عمى ، اولم یبلغكم قول رسول الله لى ولاخى : هذان سید شباب اهل الجنة ...؟
(اى مردم ! نسب مرا بگویید كه من چه كسى هستم ، پس به خود آیید و خویشتن را ملامت كنید و ببینید آیا كشتن من و درهم شكستن حرمت حریم من براى شما روا و جایز است ؟ و آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم ؟ و آیا من فرزند وصى و پسر عم پیامبر شما و فرزند اولین كسى كه ایمان آورد، نیستم ؟ و آیا من فرزند اولین كسى كه رسالت پیامبر را تصدیق نمود، نیستم ؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموى پدر من نیست ؟ آیا جعفر طیار عموى من نیست ؟ آیا گفتار رسول خدا را شنیده اید كه درباره من و برادرم فرمود: این دو، سرور جوانان بهشتند...).
5/2 - افتشكون انى این بنت نبیكم ، فوالله ما بین المشرق و المغرب ابن بنت نبى غیرى فیكم ولا فى غیركم
(اى مردم ! آیا در این واقعیت شك دارید كه من فرزند دختر پیامبر شما هستم ؟ به خدا سوگند! نه در میان مشرق و مغرب و نه در میان شما و غیر شما، فرزند پیامبرى بجز من وجود ندارد).
این دو فراز، از جمله فرازهاى اولین سخنرانى مشروح حسین بن على (علیه السلام ) است كه در روز عاشورا ایراد فرموده است .
6/2 - فلعمرى ما الامام الا العامل بالكتاب و الآخذ بالقسط والداین بالحق والحابس نفسه على ذات الله

(به جانم سوگند! امام به حق و پیشواى راستین كسى است كه به كتاب خدا عمل كند و راه عدل را پیشه خود سازد و ملازم حق بوده و وجود خویش را وقف و فداى فرمان خدا كند).
این جمله را حسین بن على (علیه السلام ) در ضمن نامه اى كه در پاسخ نامه ها درخواستهاى مكرر مردم كوفه نگاشت و به وسیله مسلم بن عقیل ارسال داشت ، مرقوم فرموده است و در ضمن ، خودش را با این اوصاف معرفى نموده است .
7/2 - امام دعا الى هدى فاءجابوا الیه ، و امام دعا الى ضلالة فاءجابوا الیها، هؤ لاء فى الجنة و هؤ لاء فى النار
(15)
(امام ، رهبرى هست كه مردم را به راه درست و به سوى سعادت و خوشبختى مى خواند و گروهى بدو پاسخ مثبت مى دهند و از او پیروى مى كنند و پیشوا و رهبر دیگرى هم هست كه به سوى ضلالت و بدبختى مى خواند، گروهى هم از وى پیروى مى كنند، آنان در بهشتند و اینان در دوزخ ).
امام (علیه السلام ) این جمله را در منزل
(ثعلبیه ) در پاسخ شخصى فرمود كه تفسیر این آیه شریفه را سؤ ال نمود: (یوم ندعوا كل اناس بامامهم ...)

منبع كتاب الكترونیكی متین

يکشنبه 8/10/1387 - 8:1
اخبار
برکناری ست کوویچ از سرمربیگری تیم والیبال پتروشیمی و شکایت این مربی صربستانی منجر به احضار مدیرعامل باشگاه ماهشهری به کمیته انضباطی شد.

به گزارش خبرنگار مهر، اعلام پایان همکاری با ست کوویچ که هفته پیش از سوی هیئت مدیره باشگاه پتروشیمی ماهشهر صورت گرفت، منجر به اعتراض و شکایت این مربی شده است.

ست کوویچ نسبت به فسخ یک طرفه قرار دادش معترض است. وی دوشنبه هفته گذشته پس از پیروزی پتروشیمی مقابل بانک صادرات ایرانیان در یک اقدام غافلگیرکننده از سوی مسئولان باشگاه ماهشهری برکنار شد.

ست کوویچ که سرمربیگری تیم والیبال نوجوانان ایران را هم بر عهده دارد، شکایت خود را نسبت به این اقدام ماهشهری‌ها به فدراسیون والیبال اعلام کرده و خواستار رسیدگی به آن شده است.

درهمین راستا کمیته انضباطی فدراسیون والیبال سه شنبه هفته آینده تشکیل جلسه می دهد تا درحضور ست کوویچ به این پرونده رسیدگی کند. از مدیر عامل باشگاه پتروشیمی هم دعوت شده تا در این نشست حضور داشته باشد.

"ایوان کرکوویچ" آنالیزور صربستانی و برکنار شده پتروشیمی هم در جلسه آتی کمیته انضباطی شرکت می کند.

ست کوویچ در طول 12 هفته مسابقات والیبال لیگ برتر باشگاه‌های کشور، پتروشیمی را در 6 بازی به پیروزی رساند. این مربی صربستانی سال گذشته همراه با این تیم ماهشهری به عنوان پنجم رقابت‌های باشگاهی ایران دست یافت.

جمعه 29/9/1387 - 19:6
اخبار
کتاب آنالیز جامع یورو 2008 در حضور اهالی فوتبال رونمایی شد
کتاب آنالیز جامع یورو 2008 با حضور جمعی از اهالی فوتبال و رسانه در سالن آمفی تئاتر شهرداری منطقه 9 تهران رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در مراسم رونمایی این کتاب که سه شامگاه  سه شنبه برگزالر شد افرادی چون سردار مصطفی آجورلو، سعید فائقی، محمود یاوری، دکتر پرویز سیار، امیر حاج رضایی، حمید استیلی، سعید مظفری زاده، عادل فردوسی پور و ... حضور داشتند.

کتاب آنالیز جامع مسابقات فوتبال جام ملت‌های 2008 اروپا به همت بهنام مددی و کارشناسی مجید جلالی منتشر شده است. مددی برای گردآوری این کتاب از کمک جمعی از روزنامه نگاران ورزشی بهره برده است.

این کتاب در بخش اصلی تحلیل تیم‌ها و دیدارهای مراحل مختلف گردآوری شده که در بخش پایانی آن به تک نگاری روی برترین‌های این مسابقات پرداخته شده است. ناشر کتاب، انتشارات مبتکران بوده که در 3 هزار جلد منتشر شده است.

جمعه 29/9/1387 - 19:5
دعا و زیارت
(( ((یا عماه !
لو لا انه ینبغى للمودع اءن یسكت ، وللمشیع اءن ینصرف ، لقصر الكلام ، و اءن طال الاسف و قد اءتى من القوم الیك ماترى ، فضع عنك الدنیا بتذكر فراغها، و شدة ما اشتد منها برجاء ما بعدها، و اصبر حتى تلقى نبیك و هو عنك راض ؛
))
اى عمو جان ! از آن جایى كه براى وداع كننده شایسته است كه سكونت كند و بدرقه كننده خوب است كه باز گردد سخن كوتاه خواهد، اگر چه تاءسف طولانى و دراز است . این مردم با تو كردند آنچه كه خود مشاهده مى كنى ، پس دنیا را با یادآورى جدایى از آن ، از خود واگذار، و سختى دشوارى ها و ناكامى هاى آن را به امید روزهاى پس از آن ، بر خود هموار كن ، و شكیبایى و صبر پیشه كن تا این كه پیامبر خدا(ص ) را در حالى دیدار كنى كه وى از تو خشنود و راضى باشد.))
این بود كلماتى كه امام حسن (ع ) خطاب به ابوذر بر زبان آورد، آن گاه كه با پدر و برادر و عمویش عقیل و پسر عمویش ، عبدالله بن جعفر، و ابن عباس ‍ با وى تودیع مى كرد. آرى ابوذر همان صحابى جلیل القدرى كه در راه دین و حقیقت به مبارزه و جهاد بى امان با غاصبان خلافت و حاكمان ستمگر پرداخت و در این مسیر هر گونه ظلم و شكنجه و توهین را به جان خرید و سرانجام در تبعیدگاه خود (ربذه ) تنها و غریب به دیار معشوق شتافت .
این سخنان حضرت ، نمایانگر موضع قوى و نیرومندش در قبال دخل و تصرفات و اعمال خلاف شرع و نارواى هیاءت حاكمه بود. موضعى كه مبتنى بود بر حق و حقیقت و عقیده استوار.
امام حسن (ع ) با این كلمات خود، در تحقق اهداف عالى ابوذر سهیم است ، چرا كه در آن اوضاع و احوال لازم بود براى بیدارى امت مسلمان از خواب غفلت و آگاهى مسلمین از وقایعى كه مى گذشت و حوادثى كه به وقوع مى پیوست ، فریادى برآورد و به آنان تفهیم نمود كه چنین نیست كه همواره باید حاكم مؤ اخذه نشود. حاكم ، بر قانون تفوق و برترى ندارد، بلكه باید پشتیبان و مدافع قانون باشد و هر گاه مرتكب اعمال خلاف گردید یا مقام و منصب را در خدمت هواهاى نفسانى و منافع خصوصى خود قرار داد، هر كس حق دارد در مقابل او موضع گیرى كند و از حق دفاع نماید و از هیچ تلاش و كوششى در راه زدودن ظلم یا حیف و میلى كه از وى سر زده دریغ نورزد.
از طرف دیگر، از آن جاى كه شرایط و اوضاع و احوال چنان است كه به امیرالمؤ منین و فرزندانش حسن و حسین (ع ) و پیروان مخلص آنان فرصت اتخاذ چنین موضعى را - آن طور كه ابوذر كرد - نمى دهد لااقل باید نظر خویش را كه همان اسلام حقیقى است ، در مورد ابوذر و موضع بر حق او اعلان نمایند. این كار مى تواند به موضع ابوذر ابعاد عظیم تبلیغاتى ، فكرى و سیاسى داده ، از آثارى كه در آینده به دنبال خواهد داشت حمایت كند از این رو على رغم ممانعت عثمان از بدرقه ابوذر، امیرالمؤ منین (ع ) دست دو فرزندش حسن و حسین (ع ) را گرفت و همراه برادرش عقیل و برادرزاده اش ‍ عبدالله بن جعفر و ابن عباس براى تودیع وى بیرون آمد آن گاه برخورد حضرت با مروان پیش آمد و منجر به ماجراى دیگرى شد كه بین آنان و خلیفه به وقوع پیوست . به این حوادث ، مورخان زیادى اشاره كرده اند امیرالمؤ منین (ع ) اقدامات دیگرى نیز انجام داد كه فعلا مجال بررسى آن نیست .
اگر به دقت در سخنان حضرت مجتبى (ع ) در وداع ابوذر بنگریم ، خواهیم دید كه حاوى موارد زیر بود:
تاءسف عمیق از رفتار هیاءت حاكمه با ابوذر، تشویق وى به ادامه مبارزه ، رضایت پروردگار و خشنودى رسول اكرم (ص ) از این عمل .
از طرفى امام (ع ) كوشید تا تحمل این ظلم عظیم و جنایت بزرگ را بر دوش ‍ ابوذر آسان كند و بینشى به او بدهد كه از شدت سختى بكاهد و رویارویى با سختى هایى را كه از این به بعد در انتظار اوست ، برایش قابل تحمل سازد؛ از این رو فرمود:
((دنیا را با یادآورى جدایى آن ، از خود واگذار و سختى دشوارى ها و ناكامى هاى آن را به امید روزهاى پس از آن بر خود هموار كن !))
این گفته هاى حضرت ، بیانگر راز حقیقى (بینش توحیدى نسبت به دنیا و آخرت ) است كه مى تواند شخصیت فرد مسلمان را از هر سلاح و قدرتى كه در دست طغیانگران و اشرار است ، قوى تر و مستحكم تر نماید، و از سوى دیگر قادر است انسان مسلمان را طورى بار آورد كه با رضایت و اطمینان تمام هر آنچه در اختیار دارد و حتى جان خویش را در كف اخلاص گذاشته ، در این راه فدا كند، و بالاتر از آن ، وى را آن چنان سازد كه با احساسى مالامال از سرور و خوشحالى و بلكه سرشار از شادمانى و سعادت ، چنین از جان گذشتگى كند.

جمعه 29/9/1387 - 13:25
دعا و زیارت
از طرف دیگر، نص فوق یه طور كاملا آشكارى موضع بسیار نیرومند امام حسن (ع ) را بیان مى كند، و دلالت دارد كه موضع حضرت (ع ) چقدر قوى و نیرومند بوده است .
سخن پسر عاص گذشت كه به معاویه گفت :
((مردم به دنبالش راه افتادند. فرمان داد، اطاغت كردند، سخن گفت ، تصدیق نمود. این در، كار را به جاهاى باریك ترى خواهند كشاند. چه خوب بود كه كسى را به دنبالش مى فرستادى تا او و پدرش را لعن مى كردیم و دشنام مى گفتیم و ارزش هر دو را در پیش دیگران پایین مى آوردیم ....))
سفیان بن لیلى به امام حسن (ع ) گفت :
((خدا مردم را درباره تو هم صدا كرده است .))
ابو جعفر روایت كرده كه ابن عباس گفت :
((اولین خوارى و ذلت عرب ، مرگ حسن (ع ) بود.))
ابو الفرج گوید:
((
...به ابو اسحاق سبیعى گفته شد: چه هنگام مردم خوار و ذلیل شدند؟ گفت :
آن موقع كه حسن رحلت كرد، زیاد پسر ابوسفیان خوانده شد و حجربن عدى به قتل رسید.
))
معاویه نیز اقرار دارد:
((
حسن (ع ) در قبال معاویه و امویان قدرت و اثر بیشترى و عظیم ترى داشته باشد، در موارد ذیل خلاصه كرد:
یارى و نصرت عثمان توسط امام ، عدم شركت حضرت در قتل مشركان قریش و دیگران (زیرا امام در آن موقع كودك خرد سالى بود كه نمى توانست در جنگ هاى رسول خدا (ع ) علیه مشركان شركت جوید)، مردم ، سخنان و مواضع رسول اكرم (ع ) را در خصوص آن حضرت دیده و شنیده بودند. از طرف دیگر، تمامى مردم مى دانستند كه آیات قرآنى زیادى درمورد فضل و دانش آن حضرت نازل شده و خصلت هاى كریمانه اش را ستوده و تاءكید دارد كه مقام رهبرى آینده امت مسلمان را خداوند براى وى آماده و مهیا كرده است و نیز جاى هیچ گونه دستاویزى براى تضعیف مركزیت و قدرت امام (ع ) باقى نبود تا دشمنان بدان تمسك جویند، و از طرفى حضرت با مساله اى مثل حكمیت - كه قبلا پدرش از سوى معاویه و بنى امیه گرفتارش ‍ شده بود - مراجه نگردید.
آرى ، او فرزند كسى است كه قریش را تار و مار كرد و قهرمانان عرب را از پاى در آورد، آن هایى كه مى خواستند با همه حیله ها و وسایلى كه در اختیار داشتند نور خدا را خاموش كنند. ضعف استدلال معاویه در مقابل امام حسن (ع ) وقتى روشن خواهد شد كه گفته ها و سخنان شخص معاویه را ملاحظه كنیم . او براى تصدى پست خلافت ، چیزى كه بتوان بدان استدلال كند نداشت ، مگر این كه بگوید: ولایتش طولانى تر، تجربه اش بیشتر، سیاستش قوى تر و سنش از امام حسن (ع ) بزرگتر است .
بعضى از پژوهش گران مسائل تاریخى مى گویند:
((بدین ترتیب معیارهاى خلافت به صورت معیارهاى مدل لباس و زیبائى اندام ، طولانى تر، بزرگتر، قدیم تر و بیشتر بودن در آمد.))
آنچه موجب تضعیف موضع امام حسن (ع ) و تقویت شوكت و جلال معاویه شد، مسائل مربوط به سپاه امام (ع ) و شرایط خاص حاكم بر جامعه اسلامى ، على الخصوص مردم عراق و نیز مسائل عقیدتى و اجتماعى و مسائل دیگر بود.
اگر چه آن طور كه به نظر مى رسد عامل زمان در دراز مدت به نفع امام حسن (ع ) تمام شد، خصوصا بعد از تحول مختصرى كه بر اثر تلاش هاى امیر المؤ منین در جامعه عراق در قبال اهل بیت (ع ) به وقوع پیوست .
در باره جامعه عراق در بحث دیگرى در باب
((خوارج )) مطالبى بیان كرده ایم . در همین بحث نیز اشاراتى داشتیم كه شاید مفید باشد، اما فعلا مورد بحث ما نیست ، چرا كه مربوط است به شرایط صلح امام حسن (ع ) و باید در جاى خود مورد بحث و بررسى قرار گیرد.

جمعه 29/9/1387 - 13:25
دعا و زیارت
1.گویند: طبرستان به دست سعیدبن عاص ، سركرده مجاهدان مسلمان ، در سال 30ه‍ فتح شد.
پیش از آن ، مردم طبرستان با سویدبن مقرن در زمان عمر به پرداخت خراج مصالحه كرده بودند، ولى در زمان عثمان ، سعیدبن عاص به آن جا لشكر كشید حسن و حسین و ابن عباس از افراد سپاه سعیدبن عاص بودند.
درباره شركت امام حسن (ع ) ابونعیم مى گوید:
((حسن به عنوان رزمنده وارد اصفهان شد و از آن جا به عزم ملحق شدن به مبارزان گرگان عبور كرد.))
بنابر عقیده سهمى ، امام حسن (ع ) و برادرش امام حسین (ع ) از كسانى بودند كه وارد گرگان شدند.
2. درباره فتح آفریقا مى گویند:
عثمان به سال 26 سال هجرى ارتشى را براى فتح آفریقا بسیج كرد. سردارى سپاه را به عبدالله بن ابى سرح سپرد. در میان جنگجویان سپاه تنى چند از صحابه بودند، از جمله : [عبدالله ] بن عباس ، پسر ابن عمر، پسر عمروبن عاص ، (عبدالله ) بن جعفر، حسن ، حسین و (عبدالله ) بن زبیر

جمعه 29/9/1387 - 13:25
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته