• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 309
زمان آخرین مطلب : 4518روز قبل
تبریک و تسلیت

                  طلوع نور خدا شد به عالم امكان          
                  قدم نهاد به دنيا شهنشه خوبان 
                 چو نور حق ز پس پرده گشت ظاهر     
                 زعكس نور رخش آفتاب شد پنهان


   پيشاپيش ولادت با سعادت امير المؤنين و فرا رسيدن روز پدر را
            خدمت مدير ثبت مطلب و شما تبياني هاي عزيز
                      تبريك و تهنيت عرض ميكنم

چهارشنبه 25/3/1390 - 11:48
سخنان ماندگار


در زندگي من اشتباهاتي وجود نداشته است
نميخواهم بگويم مانند ملكه هاي آسماني بوده ام
اما به راستي اشتباهاتي نبوده،
بلكه
درسهاي شگرفي وجود داشته است.

(اوپرا وينفري)

دوشنبه 23/3/1390 - 9:30
بهداشت روانی
اعتماد به نفس،درست مثل يك پازل مي باشد كه اگر اين موارد را در كنار هم قرار دهيم درصفحه مقابل ما،«اعتماد به نفس» تجسم مي يابد.

اكنون آنان را برمي شماريم:
- دوست داشتن خود
- احترام گذاشتن به خود
- انتقاد پذيري با خوشرويي
- پوزش خواهي با دلجويي
- سپاسگزاري با خنده رويي
- آمادگي جهت آموزش از هركس درهر جا
- قبول عاقلانه نظرات جديد
- كنار گذاردن سنت هاي غلط گذشته
- شجاعت لازم براي تلاشي مجدد بعد از رويكرد شكست يا موفقيت
- احترام گذاشتن به تفاوت هاي شخصيتي انسان ها
- آموختن ولذت بردن از اختلاف هاي جزيي خود در تعامل با ديگران
- تحسين كردن صميمانه ديگران
- پذيرش تحسين ديگران با تواضع
- احساس تعهد كردن به زندگي خود وديگران
- مغرور بودن( غرور با تكبر تفاوت فاحشي دارد)
- دوست داشتن بي بهانه ي خود وديگران

(كتاب لطفا موفقيت را باور كنيد-محمود نامني)

دوشنبه 23/3/1390 - 9:26
داستان و حکایت

                                             از طعم قهوه تان لذت ببريد!

سه ظرف را روي آتش قرار داديم. در يکي از ظرفها هويج در ديگري تخم مرغ و در ديگري قهوه ريختيم و پس از ?? دقيقه:
هويج: که سفت و محکم بود نرم و ملايم شد
تخم مرغ که شل و وارفته بود سفت ومحکم شد
دانه‌هاي قهوه در آب حل شدند و آب رنگ و بوي قهوه گرفته است.
 حالا فرض کنيد آبي که در حال جوشيدن است مشکلات زندگيست . شما در مقابل مشکلات چگونه ايد؟
مثل هويج سخت و قوي وارد مشکلات مي‌شويد ودر مقابل بسيار خسته ميشويد اميدتان را از دست داده وتسليم مي‌شويد. هيچ وقت مثل هويج نباشيد
..!

با قلبي ملايم وحساس وارد ميشويد وبا يک قلب سخت وبي احساس خارج ميشويد از ديگران متنفر ميشويد و همواره تمايل به جدال داريد. هيچ وقت مثل تخم مرغ نباشيد
…!
در مقابل مشکلات مثل قهوه باشيد. آب قهوه را تغيير نميدهد. قهوه آب را تغيير ميدهد. هر چه آب داغتر باشد طعم قهوه بهتر ميشود
…!
پس بياييد در مقابل مشکلات مثل قهوه باشيم تا مشکلات را تغيير دهيم
. نگذاريم مشکلات ما را تغيير دهد.
از طعم قهوه تان لذت ببريد


به نقل از وبسايت ضرب المثل‌ها
يکشنبه 22/3/1390 - 19:5
داستان و حکایت

قرنها پيش پدر دموستن كه با پسرش در يونان مي زيست فوت مي كند و چون ثروت فراواني شامل زمين وباغ داشته،گروهي ثروت او را از آن خود ميدانند وكار به محكمه مي كشد ودرآن زمان چون اسناد وجود نداشته فقط كساني دعوي رادر دادگاه برنده مي شدند كه مي توانستند خوب صحبت كنند چون قوانين مشخص ومعيني وجود نداشت ودموستن كه داراي لكنت زبان شديدي بود دعوي را باخت!
از فرداي آن روز دموستن به بيرون شهر ررفت وگودالي شبيه قبر كند واطراف آن را تيغ هايي قرار داد وخود به درون گودال رفت وشروع به صحبت كردن نمود،تيغ هاي اطراف باعث مي شد كه دموستن كمتر دستش را حركت دهد ودر نتيجه قدرت بيان او افزون مي گرديد.
يكسال گذشت...
دموستن بعد از انجام تمرينات سخت دوباره به شهر بازگشت اقامه ي دعوي كرد ودر مقابل حيرت همگان به خوبي صحبت كرد و در نتيجه در دادگاه برنده شد!
از آن تاريخ به بعد دموستن به عنوان بزرگترين خطيب يونان مطرح شد

***************************
ژان پل سارتر بينانگذار مكتب اگزيستانسياليسم  كه حكايت دموستن را خوانده بود مي گويد:
اگر يك افليج قهرمان دو نشود مقصر خود اوست!
شنبه 21/3/1390 - 9:45
سخنان ماندگار

خوب ميداني كه:
ايستادن يعني؛ مرگ
نداشتن طلب يعني؛ مرگ
نداشتن اشتياق و آرزو يعني؛ مرگ

وندايي در درونت مي سرايد:
تو هماني كه مي انديشي
انديشه شكست،شكست آرد!
وانديشه پيروزي،پيروزي!

پس از هم اكنون؛
بزرگ فكر كن
كوچك عمل كن
همين الآن شروع كن!

(محمود نامني)

شنبه 21/3/1390 - 9:37
موفقیت و مدیریت

اگر بتواني...
اگر بتواني سرت را بالا نگه داري وقتي كه همه ي اطرافيان سربه زير افكنده اند وتقصيررا به گردن تو مي اندازند
اگربتواني به خودت اعتماد داشته باشي وقتي همه به تو شك دارند
امابه آنان اجازه بدهي كه شك داشته باشند
اگر بتواني منتظر بماني اما از انتظار خسته نشوي
يا وقتي در باره ات دروغ مي گويند،تو درمقابل دروغ نگويي
ياوقتي به تو ابراز تنفر مي كنند،نفرت را به وجودت راه ندهي
وبا اين حال خيلي خوب به نظر نيايي وخيلي عاقلانه حرف نزني
اگر بتواني آرزو داشته باشي وآرزويت را برخود مسلط نكني
اگر بتواني بينديشي و انديشه هايت راهدف خود قرار ندهي
اگر بتواني با پيروزي وشكست روبه رو شوي وبا اين دو نيرنگباز يكسان برخورد  كني
اگر بتواني تاب بياوري كه شيادان،حقيقتي را كه گفته اي تحريف كنند وآنرا دامي براي نادانان سازند
يا ببيني چيزهايي كه زندگي خودرا به پايشان گذاشته اي از بين رفته اند
وسر فرود آري وبا ابزار فرسوده آن ه را از نو بسازي
اگر بتواني همه ي آنچه رابه دست آورده اي يك جا جمع كني
و آن را در يك نوبت درمعرض خطر قرار دهي
وببازي وباز هم از نو آغاز كني،و هرگز كلمه اي درباره ي آنچه از دست داده اي بر زبان نياوري
اگر بتواين قلب واعصاب وعضلاتت را،وقتي تحليل رفته اند مجبور كني به خدمت تو درآيند
واز كوشش باز نايستند وقتي چيزي درون تو باقي نمانده
به جز ارده اي كه به آنها مي گويد:«طاقت بياوريد»‌
اگر بتواني با مردمان معاشرت كني اما شرافت خود را حفظ كني
اگر نه دشمنان ونه دوستان عزيزت نتوانند آزارت دهند
اگرهمه  برايت ارزش داشته باشد،اما به ميزاني منطقي
اگر بتواني دقيقه اي غير قابل بخشايش را ،با شصت ثانيه بسيار پر ارزش پر كني
زمين و هر آنچه در آن است،از آن توست!
وازهمه مهم تر،يك انسان خواهي بود،

يك انسان موفق!

روديار كيپلينگ

چهارشنبه 18/3/1390 - 21:52
داستان و حکایت
متن را در يکي از وبسايتها خواندم و به نظرم موضوع جالبي داشت،

شايد بعضي‌ها قدر موقعيتي که در آن قرار دارند را ندانند در حالي که خيلي از افراد در حسرت همان موقعيت فعلي آنها باشند.

داستان سنگ تراش:روزي، سنگتراشي که از کار خود ناراضي بود و احساس حقارت مي‌کرد، از نزديکي خانه بازرگـاني رد مي‌شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را ديد و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: اين بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.در يک لحظه، او تبديل به بازرگاني با جاه و جلال شد.
تا مدت‌ها فکر مي‌ کرد که از همه قدرتمند تر است، تا اين که يک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او ديد که همه مردم به حاکم احترام مي‌گذارند حتي بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم يک حاکم بودم، آن وقت از همه قوي تر مي‌شدم
!
در همان لحظه، او تبديل به حاکم مقتدر شهر شد.
در حالي که روي تخت رواني نشسته بود، مردم همه به او تعظيم مي‌کردند. احساس کرد که نور خورشيد او را مي‌آزارد و با خودش فکر کرد که خورشيد چقدر قدرتمند است
.
او آرزو کرد که خورشيد باشد و تبديل به خورشيد شد و با تمام نيرو سعي کرد که به زمين بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتي ابري بزرگ و سياه آمد و جلوي تابش او را گرفت. پس با خود انديشيد که نيروي ابر از خورشيد بيشتر است، و تبديل به ابري بزرگ شد.
کمي‌نگذشته بود که بادي آمد و او را به اين طرف و آن طرف هل داد. اين بارآرزو کرد که باد شود و تبديل به باد شد. ولي وقتي به نزديکي صخره سنگي رسيد، ديگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوي ترين چيز در دنيا، صخره سنگي است و تبديل به سنگي بزرگ و عظيم شد.
همان طور که با غرور ايستاده بود، ناگهان صدايي شنيد و احساس کرد که دارد خرد مي‌شود. نگاهي به پايين انداخت و سنگتراشي را ديد که با چکش و قلم به جان او افتاده است.
چهارشنبه 18/3/1390 - 21:48
سخنان ماندگار

امام علي(ع):
هيچ انساني نه بد است نه خوب!
بلكه هرانساني يك رسالت بر دوش خود دارد كه با مجموعه اعمال و رفتارش آن رسالت را به سرانجام مي رساند.
دوشنبه 16/3/1390 - 9:11
داستان و حکایت

دو دوست با پاي پياده از بياباني عبور مي كردند،بين راه بر سر موضوعي اختلاف پيدار كردند وبه مشاجره پرداختند درنهايت يكي از آنها از سر خشم،برچهره ي ديگري يك سيلي زد.
دوستي كه سيلي خورده بود،سخت آزرده شد ولي بدون اينكه چيزي بگويد روي شن هاي بيابان نوشت:« امروز بهترين دوست من،بر چهره ام سيلي زد»
سپس به راه ادامه دادند تابه يك آبادي رسيدند،تصميم گرفتند قدري آنجا بمانند و دركنار رودخانه استراحت كنند.ناگهان شخصي كه سيلي خورده بود،لغزيد و در رودخانه افتاد ونزديك بود غرق شود كه دوستش به كمكش شتافت و او را نجات داد. بعد ازاينكه از غرق شدن نجات يافت بر روي صخره اي سنگي رفت واين جمله را بر روي سنگ حك كرد:«امروز بهترين دوستم مرا نجات داد»
دوستش با حيرت از او پرسيد:« بعد از انكه من باسيلي تو را آزردم، تو آن جمله را روي شن هاي صحرا نوشتي ولي حالا اين جمله را روي صخره حك مي كني؟»
دوستش لبخندي زد وگفت:« وقتي دوستي ما را آزار مي دهد بايد روي شن هاي گذران صحرا بنويسيم تا بادهاي بخشش،آن را پاك كنند،ولي وقتي دوستي به ما محبت مي كند بايد آنرا روي سنگ حك كنيم تا هيچ بادي نتواند آن را از ياد ها ببرد!»

 *******************
امام صادق (ع):
براي آسوده زيستن 2 چيز را فراموش كنيد:
- خوبي هايي كه به مردم كرده ايد
- بدي هايي كه مردم به شما كرده اند

شنبه 14/3/1390 - 9:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته