امام حسین در روز ترویه یعنى هشتم ذى حجه سال 60 قمرى از مكه معظمه به سوى عراق مهاجرت فرمود و پس از چند روز، لشكریان عبیدالله بن زیاد به فرماندهى حر بن یزید ریاحى با آن حضرت مواجه شده و مانع حركت آن حضرت به سوى كوفه شدند. گرچه حر بن یزید، مأموریت داشت با امام حسین برخورد شدید نماید، ولیكن رفتار وى با آن حضرت بر رفق و مدارا بود. به همین جهت حر و لشكریانش در نماز جماعت امام حسین(ع) شركت مى كردند و به خطبه هاى دلنشین وى گوش جان مى سپردند و این دو سپاه، چند روز بدون هیچگونه مشكلى در كنار هم بودند.
اما عبیدالله بن زیاد كه عطش فراوان براى جنگ با اباعبدالله الحسین داشت، نامه اى به حر بن یزید نوشت و وى را مأمور سختگیرى بر امام حسین (ع) نمود. حر بن یزید نیز طبق فرمان، راه را بر امام حسین و یارانش مسدود نمود و آنان را به سوى منطقه خشك و بى حاصل به نام كربلا هدایت كرد و در آنجا آنان را در محاصره خویش قرار داد.
روز پنج شنبه دوم ماه محرم سال 61 هجرى امام حسین علیه السلام در یكى از نواحى نینوا به نام كربلا فرود آمد. قافله امام حسین چون به سرزمین كربلا رسیدند، آن حضرت پرسید:
این زمین چه نام دارد؟ عرض كردند: كربلا.
آن حضرت تا نام كربلا را شنید، فرمود: اللهم انی اعوذ بك من الكرب و البلاء.
فرمود: این، موضع كرب و بلا و محل محنت و عنا است، فرود آیید كه اینجا منزل و محل خیمه هاى ما است و این زمین، جاى ریختن خون ما است و در این مكان قبرهاى ما واقع خواهد شد. جدم رسول خدا مرا به این امور خبر داد.