کلاف اول: منتظر در آیینه قرآن
ویقولون لولا انزل علیه آیة من ربه فقل انمالغیب لله فانتظروا انی معکم من المنتظرین
ومی گویند چرابراو آیت ونشانهای از خداوند نیامد ؟ پس به ایشان پاسخ ده که خداوند، دانای نهان است واینک منتظرباشید که من نیز باشما ازمنتظرانم
سوره یونس آیه 20
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند:
آنان که به غیب ایمان می آورند منظران مهدی علیه السلام هستند وخوشابرآنان.
آنان که در غیبت اوبردباروبر محبت او پایدارند.
کلاف دوم : نیایش
پس هرگاه در زمان غیبت ، روزگار دراز وعمرها طولانی بگذرد جز آنکه بریقین ، محبت ، توکل واعتمادم بر تو افزاید ، تاثیردیگری نخواهد داشت. وجز آنکه توقع و انتظارم به ظهور حضرتت بیشتر گردد وبرای جهاد در پیشگاهت که جان ، مال، فرزند وعیال وهرچه که پروردگارم به من تفضل مومرحمت نموده فدایت سازم وامرونهی تورا در باره تصرف درآنها اجراسازم ، اثری نمی گذارد. ای مولای من ! پس هرگاه دوران درخشان وپرچمهای درخشان تورا در یابم من بنده مطیع امرونهی تو خواهم بود وبه آن طاعت ، امید وانتظار شهادت دررکاب حضرتت وسعادت در پیشگاهت دارم.
زیارت حضرت صاحب الزمان ؛ مفاتیح الجنان
کلاف سوم : دریچه ای به سوی ولایت
شما مردم عزیز- بخصوص شما جوانان- هرچه درصلاح خود، در معرفت واخلاق ورفتار وکسب صلاحیتها دروجودخودتان بیشتر تلاش کنید ، این آینده ( ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )) رانزدیکتر خواهید کرد .اگرخودمان را به صلاح نزدیک کنیم آن روز نزدیک خواهد شد ،همچنانکه شهدای مابافداکردن جان خودشان آن روز را نزدیک کردند.
مقام معظم رهبری
کلاف چهارم : گذری به مناجات شعبانیه در عصر غیبت ( برداشتهای آزاد پای درس استاد بزرگوار ، فاطمه میرزایی)
الهی ! اقمنی فی اهل ولایتک مقام من رجا الزیادة من محبتک ....
اقامت در اهالی ولایت می خواهم ای خدا در این عصر غیبت ! تا انسان در مکانی اقامت نگرفته سر گردان و پریشان است ، و هر لحظه در اضطراب آن که هر لحظه ممکن است از آن کشور اخراج شود ، اما اقامت که گرفت ، به قول خودمان گرین کارت که صادر شد، دیگر اهل آن ولایت می شود ... اهل ولایت هم که شدی ؛ این باغ پایانی ندارد، هر دم از این باغ بری می رسد ، ... مست این گل شدی ، تازه بینهایت گل دیگر باقی است .... اینجا دیگر حرف از مقام است ، مقام اسم مفعول است ، یعنی فعلیت از بین می رود و مفعول می شوی ، آن به آن رویت کار می کنند و تو دیگر از خودت چیزی نداری وایینه جمال محبوب خواهی شد ،اما چه طور می شود در اهالی ولایت ، اقامت نامه گرفت ؟ آن هم در عصرغیبت ، یعنی تعطیلی سفارت خانه ، آن هم در این صف طویل این همه مشتاق ! آن هم با این همه دکنهای دروغین ... وقتی که خود ائمه بودند و نور حضورشان بی پرده بود ، از علی 7-8 نفر اقامت نامه گرفتند ... از حسین 72 نفر ، از تمام اهل بیت تعداد معدودی با جان کندن اقامت نامه گرفتند ... حالا ما در عصر تعطیلی سفارت خانه ! چطور می توانیم اقامت نامه بگیریم ؟ دوستان ! کار سخت است ! باید سختی کار را بپذیریم ! مایی که با یک امتحان می نشینیم سر جایمان ، چطور می خواهیم اقامت نامه بگیریم ؟ سختی راه را باید شناخت ...
در حدیث است که در روزگار غیبت مرد صیح می کند در حالی که بر ایمان است و شب می کند در حالی که
ایمان را از دست داده است ، شب می کند در حالی که بر ایمان است و صبح می کند در حالی که ایمان را از دست داده است ، یعنی از دست دادن ایمان زمانی نمی برد ، مانند پاک شدن سرمه از چشم ! همانطور که وقتی سرمه می کشی نمی فهمی که کی پاک شد ، نمی فهمی که کی ایمان را از دست می دهی ! مگر آنکه مدام آیینه در دست داشته باشی ! آیینه حضور ولی در قلب !
خوب حالا این راه سخت را چطور می توان پیمود ؟ بالاخره حتما راهی دارد؟ بله ! دارد ، اما راه آن نیز مشکل است .... : " الهی ! والهمنی ولها بذکرک الی ذکرک و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک ..." خدایا ! این سماء تو چیست که خودت گفته ای : و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها ! یا حسین !
کلاف پنجم: تو با منی واما من ، زبیخودی تو را نمی بینم ....
به حضرت ابی الحسن علیه السلام نوشتم که : همانامردی دوست دارد که مطالب و حوائج خود را به امام خود عرضه بدارد ، آنچنانکه دوست دارد که بر پروردگار خود عرضه بدارد (تکلیف او چیست و چه باید بنماید) گوید: در جوابم مرقوم داشت که : اگر تو را حاجتی باشد لبهای خود را حرکت ده که جواب برای تو خواهد رسید .
الرسائل کلینی
کلاف ششم : چرا نمی آیی !
در مورد امام زمان ( ع ) در روایات آمده است كه یحكم بحكم داوود : با حكم حضرت داوود ( ع ) حكم می كند . حضرت داوود حكم غیبی صادر می كرد و به شواهد و ادلّه وابسته نبود . در زمان حضرت داوود شخص فقیری مدتها از خداوند رزق حلالی می طلبید . روزی گاوی در خانه او را شكست و داخل شد . او هم بر این اساس كه دعایش مستجاب شده است گاو را سربرید و گوشت آن را كباب كرد و با خانواده اش خوردند . صاحب گاو كه به دنبال گاوش می گشت فهمید كه آن شخص فقیر گاو را كشته و مصرف كرده است . او را نزد حضرت داوود برد و حضرت داوود از آن شخص فقیر علّت كارش را پرسید : او هم گفت من هفت سال بود كه دعا می كردم خدا رزق حلالی مرحمت كند ، وقتی گاو در را شكست و داخل شد به خود گفتم دعایم مستجاب شده است ؛ لذا آن را سر بریدم و با خانواده ام خوردیم .
حضرت داوود به صاحب گاو فرمود : از شكایتت صرف نظر كن ، صاحب گاو عصبانی شد و اعتراض كرد كه این چه نحو قضاوت كردن است . حضرت داوود به او فرمود : علاوه بر آن ، نصف دارائیت را هم به او بده . صاحب گاو هم به شدت برآشفت . حضرت داوود فرمود : تمام دارائیت را به او بده . در بین مردم در اثر این حكم سر و صدا بلند شد . حضرت داوود همراه با مردم بر سر قبر پدر كسی كه گاو را كشته بود حاضر شد و او را زنده كرد و علت مرگش را از او جویا شد . او گفت پدر این صاحب گاو غلام من بود . او مرا كشت و تمام دارائیم را هم تصاحب كرد . در نتیجه روشن شد علاوه بر اینكه تمام دارائی صاحب گاو متعلق به آن شخص فقیر است ، خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچه های غلام پدر او هستند و متعلق به او می باشند ، امام زمان ( ع ) هم این گونه حكم می كند . 1
............ ......... ......... ......... .........
پی نوشت :
1. یعنی ای توئی كه طالب دیدار امام زمانی چقدر خود را برای شهروند مهدوی شدن آماده كرد ه ای ؟! اگر امام زمان بیاید بگوید پست و مقام و مال و ... همه را بده ! می توانی شكوه و شكایت نكنی یا اظهار نظر و سلیقه علیحدّه ای از خود ابراز خواهی كرد ؟! خود را گول نزنیم ! مثال ما جماعت مثال همین مرد شاكی است ... تا دیر نشده به خود بیاییم !!!!!!!!!!!! !!!!!!!!! !!!!!!!!! !!
مصباح الهدی، دست نوشته های استاد طیب از جلسات مرحوم دولابی
کلاف هفتم : غربال آخر الزمان !
از منصور آمده که گفت : حضرت ابو عبد الله امام صادق علیه السلام فرمود: ای منصور! این امر شما نخواهد رسید ، مگر بعد از نو میدی ! نه ، به خدا سوگند ! تا این که از هم جدا شوید . و نه ، به خدا سوگند ! تا این که آزمایش شوید ، ونه به خدا سوگند ! تا این که شقاوتمند شود هر که شقاوتمند شدنی است و سعادتمند گردد هر کس اهل سعادت است .
اصول کافی / 1/ 370 .
بیچاره دل من که معنی سوگند امام را نمی فهمد و از کنار این حرفها به سادگی می گذرد ....
کلاف هشتم : سخنى درباره نیمه شعبان
کمیل بن زیاد گفت : با مولایم امیر المومنین علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بودم ، عده ای از اصحاب آن حضرت نیز همراه او بودند، یکی از آنان گفت: معنی این آیه چیست ؟ " فیها یفرق کل امر حکیم " در آ ن شب هر چیزی با حکمت، مشخص ومعین می شود . حضرت فرمودند: منظور شب نیمه شعبان است ، سوگند به کسی که جان علی به دست اوست ، بنده ای نیست مگر اینکه تمام خیر وشری که به او می رسد در شب نیمه شعبان قسمت می شود واین خیر وشرها از شب نیمه شعبان تا شب نیمه شعبان سال بعد به او می رسد و وبنده ای که این شب را زنده داشته و با دعای خضر(معروف به دعای کمیل) به درگاه خدا دعا نماید، دعای او اجابت می شود ...
شیخ حرّعاملى(رحمه الله) از بزرگان اصحاب نقل مى كند كه امام صادق(علیه السلام)فرمود:
«شبى كه حضرت قائم(عج) در آن متولّد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولّد نمى شود مگر اینكه مؤمن خواهد شد، و اگر در سرزمین كفر متولد گردد، خداوند او را به بركت امام مهدى(عج) به سوى ایمان منتقل مى سازد.»( )
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) و همچنین زیارت امام زمان(علیه السلام) مستحب است، امام صادق(علیه السلام)فرمود:
«شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است و خواندن دو ركعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است، در ركعت اول بعد از حمد، سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود».( )
غسل و شب زنده دارى و عبادت در این شب بخصوص فضائل بسیار دارد، این شب در نزد خدا چنین مقامى دارد كه ولادت با سعادت امام زمان(علیه السلام) در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده است.
از جمله فضائل این شب اینكه، از شبهاى مخصوص زیارت امام حسین(علیه السلام) است كه صدهزار پیامبر(صلواة اللّه علیهم) آن حضرت را در این شب زیارت مى كنند.
از نمازهاى مستحبى كه در این شب وارد شده دو ركعت نماز است كه در هر ركعت بعد از حمد صدبار سوره توحید خوانده مى شود.
نقل شده: رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: شب نیمه شعبان در خواب دیدم جبرئیل بر من نازل شد و فرمود: اى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) در چنین شبى خوابیده اى؟ گفتم: این شب چه شبى است؟
فرمود: شب نیمه شعبان است برخیز، مرا بلند كرد و به بقیع برد، و سپس فرمود: سرت را بلند كن زیرا در این شبها درهاى رحمت خدا در آسمان بروى بندگان باز است، همچنین درِ رضوان، درِ آمرزش، درِ فضل، درِ توبه، درِ نعمت، درِ جود و سخاوت، درِ احسان باز است، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در این شب گنهكاران را آزاد مى كند، پایان عمرها در این شب، تعیین مى گردد، رزق هاى یكسال در این شب تقسیم مى شود و حوادث یكسال در این شب معیّن مى گردد.
اى محمّد! كسى كه این شب را با تكبیر و تسبیح و تهلیل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است، و خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد... اى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) این شب را احیاء دار و به امت خود دستور بده آنها نیز این شب را احیاء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرّب جویند، چرا كه این شب شبى شریف است.
از اعمال این شب، خواندن دعاى كمیل در سجده است روایت شده كه كمیل گوید دیدم على(علیه السلام) این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواندند.
در مورد زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب بخصوص در صورت امكان در كنار قبرش، آمده هر كه بشناسد امام حسین(علیه السلام)را و شهادت او و هدف شهادتش را كه موجب نجات امت گردید و وسیله و راهگشائى براى رسیدن به فوز عظیم شد (خلاصه اینكه عبادتش در این شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خویشتن را در برابر خدا خاضع نماید كه شایستگى آن را دارا مى باشد و نیز از خدا خواسته هاى شرعیش را تقاضا كند.
کلاف نهم :هدیه ای به عشاق المهدی
محبتی در دلت احساس می کنی ، هر از چند گاهی می جوشی و می خروشی از این عشق ناب ، اما در عرصه زندگی ، نمی دانی محبتت کجا می رود ؟ می دانی سرچشمه محبت چیست ؟ معرفت ! شناخت ! بعد از آن جذبه اولی که تورا می کشاند، این معرفت است که تورا در این دیار ساکن و مقیم می کند ، یا علی بگو و پا در میدان شناخت امامت بگذار !
بچه ها ! کتاب مکیال المکارم را خوانده اید ، بزرگان به خواندن آن توصیه دارند ، کتابی است که به عنایت و دستور خود حضرت نگاشته شده ، شاید قدم خوبی برای آغاز شناخت باشد . و امان از آن محبت ثانوی که بعد از معرفت می اید ... اللهم ارزقنا .....
کلاف دهم: نجوای عاشقانه
هر جا که سفر كردم تو همسفرم بودی
وز هر طرفی رفتم تو راهبرم بودی
با هر كه سخن گفتم پاسخ ز تو بشنفتم
بر هر كه نظر كردم تو در نظرم بودی
هر شب كه قمر تابید هر صبح كه سر زد شمس
در گردش روز و شب شمس و قمرم بودی
در صبحدم عشرت همدوش تو میرفتم
در شامگه غربت بالین سرم بودی
در خنده من چون ناز در كنج لبم بودی
در گریه من چون اشك در چشم ترم بودی
آواز چو میخواندم سوز تو بسازم بود
پرواز چو میكردم تو بال و پرم بودی
هرگز دل من چون تو یار دیگری نگزید
گر خواست که بگزیند یار دگرم بودی
20ـ حزب رستگار
پیامبر اكرم در حالى كه به على (ع ) اشاره مى كرد, فرمود:.
او و حزبش رستگارند,.
هذا و حزبه المفلحون ((163)) .
21ـ پیروان على , پسندیده و راضى
او خود فرمود:.
رسـول خـدا(ص ) به من خبر داده كه من و شیعیانم در حالى محشور مى شویم كه ما از خدا راضى وخدا از ما راضى است ,.
ان خلیلى (ص ) قال یا على انك ستقدم على الناس و شیعتك راضین مرضیین ((164)) .
مـشـابـه ایـن تـعـبـیر در قرآن شریف نیز وارد شده است : در سوره بینه در تعریف بهترین خلایق مى فرماید:رضى اللّه عنهم و رضوا عنه , یعنى : خدا از ایشان راضى است و ایشان از خدا راضى است .
در ذیـل ایـن آیـه نـیـز روایـاتـى از رسـول اكرم نقل شده است كه به مقتضاى آنها, منظور على و شـیعیانش هستید این مقام كه خدا از انسان راضى و انسان از خدا راضى باشد از مراتب عالى كمال انـسـانـى است ,جنانكه قرآن شریف آن را مخصوص نفوس مطمئنه كه با تكیه به یاد خدا به آرامش رسیده از اضطراب عالم كثرت آسوده اند, برشمرده مى فرماید: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضیة مرضیة .
22ـ یاد على (ع ) عبادت است
قال رسول اللّه (ص ): ذكر علی عبادة ((165)) .
23ـ نگاه به چهره على (ع ) عبادت است
از عایشه روایت شده است كه مى گفت : ((پدرم را دیدم كه زیاد به چهره على (ع ) نگاه مى كند به او گفتم :اى پدر چرا تو این اندازه به چهره على (ع ) مى نگرى ؟ )).
بـه مـن گـفـت : ((دخـترم از رسول خدا(ص ) شنیدم كه مى فرمود: نگاه كردن به چهره على (ع ) عبادت است )) ((166)) .
24ـ على (ع ) باب بهشت
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
مـن شـهـر بـهشتم و على باب این شهر است در خطاست كسى كه فكر مى كند از غیر در مى توان واردبهشت شد,.
انا مدینة الجنة و على بابها یا على كذب من زعم انه یدخلها من غیر بابها ((167)) .
25ـ درخشش على در بهشت
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
همان طور كه ستاره صبح براى اهل دنیا مى درخشد, على (ع ) براى اهل بهشت مى درخشد,.
على یزهر لا هل الجنة كما یزهر كوكب الصبح لا هل الدنیا ((168)) .
26ـ على (ع ) بر مسلمانان
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
حق على بر هر مسلمانى , همانند حقى است كه هر پدرى بر فرزندش دارد,.
حق علی على كل مسلم حق الوالد على ولده ((169)) .
27ـ اطاعت از على (ع )
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
هـركـس از مـن اطـاعـت كـنـد, از خدا اطاعت كرده و هر كس از على اطاعت كند از من اطاعت كـرده هـر كـس مـن را نـافـرمانى كند, از خدا نافرمانى كرده است و هركس على را نافرمانى كند, مرانافرمانى كرده است ,.
مـن اطـاعـنـى فـقـد اطـاع اللّه و مـن اطاعك اطاعنى , و من عصانى فقد عصى اللّه و من عصاك فقدعصانى ((170)) .
28ـ رازدار رسول خدا(ص )
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
راز دار من على است ,.
صاحب سرى على بن ابیطالب ((171)) .
و عایشه از پدرش نقل مى كند كه على (ع ) راز دار رسول خدا(ص ) بود ((172)) .
29ـ على , سر پیامبر
فرمود:.
على نسبت به من همانند سر است در بدن ,.
على منى مثل راسى من بدنى ((173)) .
30ـ القاب على
یكى از معیارهایى كه مى توان براى تعیین خلیفه رسول خدا(ص ) به آن اعتماد كرد عناوین و القابى اسـت كـه پـیـامـبر اكرم (ص ) در زمان حیات خود به افراد داده است به طورى كه از كتب اخبار و حـدیـث اسـتفاده مى شود, هیچ یك از اصحاب پیامبر اكرم (ص ) به اندازه امیرالمؤمنین على (ع ) به دریـافـت القاب بلند وعناوین عالى مفتخر نبوده اند از جمله عناوینى كه پیامبر اكرم (ص ) در زمان حیات خویش به على (ع )اعطا كرده است , مى توان به موارد ذیل اشاره كرد.
30ـ 1ـ صدیق , ((174)) .
30ـ 2ـ صدیق اكبر, ((175)) .
30ـ 3ـ سیدالعرب ,.
روزى رسـول اكـرم (ص ) بـه عـایـشـه فـرمـود: ((اگـر مـى خـواهـى سید و آقاى عرب را ببینى بـه عـلـى بن ابى طالب نگاه كن )) عایشه عرض كرد: اى پیامبر خدا مگر سید عرب تو نیستى فرمود: ((من آقاى نسل بشرم و على آقاى عرب است )) ((176)) .
30ـ 4ـ سیدالمسلمین و امام المتقین ((177)) .
30ـ 5ـ سیدالمؤمنین و امام المتقین و قائد الغرالمحجلین ,.
یعنى : آقاى مؤمنان و پیشواى پرهیزكاران و سرآمد روسفیدان مشهور (در قیامت ).
پـیامبر اكرم (ص ) فرمود: در شبى كه به معراج رفتم , درباره على بن ابى طالب سه چیز به من وحى شد:او آقاى مؤمنان و پیشواى پرهیزكاران و سرآمد روسفیدان مشهور (در قیامت ) است ((178)) .
30ـ 6ـ یعسوب المؤمنین , رئیس مؤمنان ((179)) .
30ـ 7ـ امیرالمؤمنین , ((180)) .
30ـ 8ـ سید شباب اهل الجنه , ((181)) .
تـوضـیـح : بـه طورى كه از احادیث استفاده مى شود, اهل بهشت همگى جوان هستند, یعنى پیران نـیـزهـنـگـام ورود بـه بهشت جوان مى شوند بنابراین اگر كسى سید جوانان بهشتى باشد, به این معناست كه سید و آقاى تمام اهل بهشت است .
30ـ 9ـ خیرالبریة , بهترین مخلوقات ((182)) .
ایـن لـقـب تـا آنـجـا بـراى عـلـى بـن ابـى طـالـب (ع ) مـشـهـور شده بود كه وقتى اصحاب او را مى دیدند,مى گفتند: قد جا خیر البریة , یعنى بهترین مخلوقات آمد ((183)) .
30ـ 10ـ حجت خدا,.
پیامبر اكرم (ص ) فرمود:.
من و على حجت خدا بر بندگان او هستیم ,.
انا و على حجة اللّه على عباده ((184)) .
30ـ 11ـ وزیر پیامبر.
انـس بـن مـالـك مـى گـویـد: ((هـنـگـامى كه سوره نصر نازل شد, ما فهمیدیم این سوره خبر از وفـات پـیـامبر(ص ) مى دهد به سلمان فارسى گفتیم : از پیامبر اكرم (ص ) بپرسد كه پس از او چه كـسـى مـرجـع وپـناهگاه ما خواهد بود, و چه كسى را بیش از همه دوست مى دارد سلمان خدمت حضرت رسید و این مطلب را از او پرسید حضرت روى برگردانده پاسخ نداد سلمان دوباره پرسید باز هم حضرت روى برگردانده پاسخ نفرمود سلمان ترسید پیامبر خدا(ص ) را ناراحت كرده باشد از ایـن رو دیگر چیزى نگفت پس از مدتى پیامبر اكرم (ص ) به سلمان فرمود: مى خواهى جواب سؤالت را بـدهـم ؟
عـرض كـرد: یـارسول اللّه ! من ترسیدم شما را خشمگین كرده باشم فرمود: نه بدان كه برادرم , وزیرم , خلیفه و جانشینم در خاندانم , بهترین كسى كه پس از من به جا مى ماند و دینم را ادا مى كند و وعده هایم را جامه عمل مى پوشد, على بن ابى طالب است )) ((185)) .
امـیـرالـمؤمنین على (ع ) در مواردى خود به این فضیلت اشاره كرده مى فرمود: ((من برادر و وزیر پـیـامـبـرخدایم هیچ كس پیش از من این را نگفته و پس از من نیز كسى نخواهد گفت , مگر آنكه دروغگو باشد)) ((186)) .
![](https://i11.tinypic.com/4dvq0k4.gif)
![](https://i11.tinypic.com/4dvq0k4.gif)
![](https://i11.tinypic.com/4dvq0k4.gif)
![](https://i11.tinypic.com/4dvq0k4.gif)
ادامه دارد