• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 11098
تعداد نظرات : 597
زمان آخرین مطلب : 3563روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

 

برای من
دوست داشتن
آخرین دلیلِ دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست
و من گاهی مجبورم
به آرامش عمیقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ...

"سید علی صالحی
"

چهارشنبه 8/8/1392 - 15:53
شعر و قطعات ادبی

 

 

کمی صبر کن
حوصله کن
پایان کتاب را با هم خواهیم خواند.
حالا بخواب
تا فردا صبح
فرصت برای گریستن بر این روزگار
بسیار است!

"سید علی صالحی"

چهارشنبه 8/8/1392 - 15:51
شعر و قطعات ادبی

 

 

می بینی !
دیگر پَر پرواز ندارم
درمیان فوج قوها...
عزیز من!...
شاعر شعر عاشقانه ،
باید مرد باشد
وگرنه ،همه چیزی باژگونه خواهد بود
تا جدایی سربرسد
باغ دیگر باغ نخواهدبود ، خانه دیگر خانه
ودیدار دیگر دیدار...

"آنا آخماتوا"
برگرفته ازکتاب :خاطره ای در درونم است
چهارشنبه 8/8/1392 - 15:50
شعر و قطعات ادبی

 

 

هر چه موهایت بلندتر عمر من بلندتر است
گیسوان آشفته روی شانه هایت
تابلویی از سیاه قلم و مرکب چینی و پرهای چلچله هاست
که به آن دعاهایی از اسماء الهی می بندم 

 می دانی چرا در نوازش و پرستش موهایت جاودانه می شوم ؟
چون قصه ی عشق ما از اولین تا آخرین سطر درآن نقش بسته است
موهایت دفتر خاطرات ماست
پس نگذار کسی آن را بدزدد    

    "نزار قبانی"

چهارشنبه 8/8/1392 - 15:47
شعر و قطعات ادبی

 

 

صبر کن عشق توتفسیر شود، بعد برو

 یا دل از ماندن تو سیر شود، بعدبرو


 خواب دیدی که دلم دست بدامان تو شد

تو بمان خواب توتعبیر شود، بعد برو


 لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی

 تو بمان تا به یقین دیر شود، بعد برو


 صبر کن عشق زمینگیر شود، بعد برو

 یا دل ازدیده ی تو سیر شود، بعد برو


تو اگرکوچ کنی بغض خدا می شکند

 تو بمان گریه به زنجیر شود، بعد برو


چهارشنبه 8/8/1392 - 15:46
اهل بیت

 

 

مباهله؛ جلوه ای از حضور حضرت زهرا (س) در عرصه سیاست

 

پیامبراسلام(ص) در سال های اول رسالت خود، با سران کشورهای جهان مکاتبه کرد و بدین وسیله آنها را به دین مبین اسلام دعوت نمود. در این بین نامه ای نیز به اسقف نجران نوشت و طی آن مسیحیان نجران را به آئین اسلام دعوت نمود.

« به نام خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب. این نامه ای است از محمد پیامبرخدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان، به پرستش خدا دعوت می نمایم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید، اگر دعوت مرا نپذیرفتید(لااقل) باید به حکومت اسلامی مالیات(جزیه) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود.»

نمایندگان پیامبراکرم، نامه ایشان را به اسقف مسیحیان نجران رساندند. وی پس از خواندن نامه، شورایی مرکب از شخصیت های مذهبی و غیرمذهبی تشکیل داد که وارد مدینه شوند و از نزدیک با پیامبر صلی الله علیه و آله دیدار کنند و دلایل نبوت ایشان را مورد بررسی قرار دهند.


دیدار نمایندگان نجران با پیامبراکرم(ص)


نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر با ایشان به مباحثه و تبادل نظرات و افکار پرداختند  و در مورد حضرت مسیح و حضرت مریم و خدا به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به پیامبر(ص) گفتند: گفتگوهای شما ما را قانع نمی کند. در این هنگام حضرت جبرئیل نازل گردید، و آیه مباهله را آورد و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله می کنند و حق را نمی پذیرند به مباهله برخیزد.

فرمان الهی از این قرار بود:" فمن حاجک فیه من بعد ما جاء ک من العلم فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناء کم و نساء نا و نساء کم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین."( آل عمران/61)

هرگاه بعد از علم و دانشی که(درباره مسیح) به تو رسیده،(باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو:« بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

نمایندگان نجران از پیامبر وقت خواستند و قرار شد فردای آن روز به مباهله بروند.



رسول اکرم با چه کسانی به مباهله می رود؟

  

وقت مباهله فرا رسید. قبلاً پیامبر و نمایندگان نجران، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه ای خارج از شهر مدینه، در دامنه صحرا انجام بگیرد.

اسقف مسیحی به نمایندگان نجران گفته بود در مراسم مباهله نگاه کنید، اگر محمد با فرزندان و خانواده اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزی در بساط ندارد. پیامبراکرم(ص) به همراه حضرت علی، امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه علیهم السلام به سمت صحرا رفت.

از آن سو نمایندگان نجران در حالی که اسقف آنها پیشاپیش حرکت می کرد به محل رسیدند. وقتی پیامبر را دید، از همراهان ایشان پرسید، که به او گفتند: این پسرعمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی علیه السلام هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه علیها السلام است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک ترین افراد به قلب او است. به اسقف گفته شد که برای مباهله قدم پیش گذار.

اسقف گفت: نه، من مردی را می بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام می کند و می ترسم راستگو باشد.

من چهره هایی را می بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً اینطور خواهد شد. بنابراین، هرگز صحیح نیست ما با این افراد مباهله نماییم. زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم، و ممکن است دامنه عذاب گسترش پیدا کند، و همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نماند.

نمایندگان نجران وقتی که دیدند پیامبراکرم(ص) نزدیکان و عزیزان خود را برای مباهله به همراه آورده است، دریافتند که رسول الله(ص) به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد، والا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی دهد.

انصراف از مباهله

هیات نمایندگی نجران با دیدن وضع یاد شده، وارد شور شده و به اتفاق آراء تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغی به عنوان "جزیه" ( مالیات سالانه) بپردازند  و در برابر آن، حکومت اسلامی از جان و مال آنان دفاع کند. پیامبراکرم(ص) نیز رضایت خود را اعلام نمود و قضیه مباهله به اتمام رسید.

سپس پیامبراکرم(ص) فرمود: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از در ملاعنه و مباهله وارد می شدند، صورت انسانی خود را از دست داده، و در آتشی که در بیابان برافروخته می شد، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران نیز کشیده می شد.

عظمت حضرت زهرا علیهاالسلام

درعربستان پیش از اسلام، زن هیچ جایگاهی نداشت. زن به عنوان کنیزی که در خدمت مرد قرار می گرفت تا کارهای خانه اش را انجام دهد، ایفای وظیفه می نمود.

او در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره حق دخالت و اظهارنظر نداشت. در چنین شرایطی بود که اسلام ظهور نمود، دیگر به جنس انسان اهمیتی نمی داد بلکه انسانیت وی حائز اهمیت بود. زنان صاحب حق و حقوقی شدند و دیگر کمتر مورد ظلم قرار می گرفتند. در چنین شرایطی که دختران زنده به گور می شدند و برای زنان در جامعه هیچ شخصیتی قائل نبودند. حضرت زهرا علیهاالسلام پا به عرصه هستی نهاد و همگان از کارهای پیامبر(ص) نسبت به ایشان تعجب می نمودند. پیامبراکرم با آن مقام مادی و معنوی، خم شده و دستان دختر خود را می بوسید و به او احترام ویژه می گذاشت. البته خیلی ها به اشتباه تصور می کنند که ارزش حضرت به خاطر این بوده است که ایشان دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت بوده اند. حال آنکه باید در نظر داشت که ایشان شایستگی و ارزش آن را داشته که در این مسندها جای گرفته است.

با بررسی تاریخ روز مباهله پی می بریم که خود حضرت زهرا(س) آن قابلیت را داشته و از مقام والای معنوی برخوردار بودند که به همراه پیامبر(ص) به مباهله می روند. چرا که در درگاه الهی قرب داشته و دعا یا نفرین ایشان به استجابت می رسید.

مباهله با مسیحیان نجران کار ساده ای نبود که با هر زن و مرد عادی بتوان آن را به اجرا درآورد بلکه افراد شرکت کننده در مباهله باید به درجه ای از حق و یقین رسیده باشند که خدای  متعادل درخواست آنان را پاسخ گوید.

این که حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام در مراسم مباهله شرکت داشته، حاکی از عظمت شخصیت ایشان می باشد.

سند آیه مباهله

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و علی علیهم السلام بودند.

برخی از مفسران اهل تسنن که در اقلیت هستند، کوشیده اند که ورود احادیث واقعه ی روز مباهله را در این زمینه که در عظمت اهل بیت علیهم السلام بوده است، انکار نمایند. ولی با مراجعه به مسانید و منابع اهل تسنن دیده می شود که بسیاری از آنان احادیثی ذکر نموده اند بنابر این نظر که قضیه تاریخی مباهله مربوط به پیامبراکرم، حضرت علی، حسنین و حضرت زهرا علیهم السلام می باشد.

برای اثبات این حرف، برخی از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک ذکر می نماییم.

" قاضی نورالله شوشتری" در جلد سوم از کتاب نفیس" احقاق الحق" طبع جدید صحفه 46 چنین می گوید: " مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که " ابناء نا" در آیه فوق اشاره به حسن و حسین علیهماالسلام و " نساء نا" اشاره به فاطمه علیهاالسلام و" انفسنا" اشاره به علی علیه السلام است.

سپس- در پاورقی کتاب مزبور- در حدود شصت  نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند آیه مباهله درباره اهل بیت علیهم السلام نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحاً آورده است.

از جمله شخصیتهای سرشناسی که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:

1. " مسلم بن حجاج نیشابوری" صاحب " صحیح" معروف که از کتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است. در جلد 7 صفحه 120.

2. " احمد بن حنبل" در کتاب " مسند" جلد1، صفحه 185.

3. " طبری" در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه، جلد سوم، صفحه 192.

4. " حاکم" در کتاب " مستدرک" جلد سوم، صفحه 150.

5. " حافظ ابونعیم اصفهانی" در کتاب " دلائل النبوة" صفحه 297.

6. " واحدی نیشابوری" در کتاب" اسباب النزول"، صفحه 74.

7. " فخر رازی" در تفسیر معروفش، جلد8، صفحه85.

8. " ابن اثیر" در کتاب " جامع الاصول"، جلد 9، صفحه 470.

9. " ابن جوزی" در " تذکرة الخواص" صفحه 17.

10. " طنطاوی" مفسر معروف در تفسیر" الجواهر" جلد دوم، صفحه 120.

11. " زمخشری" در تفسیر" کشاف" جلد1، صفحه 193.

منابع:

1- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی.

2- تفسیر نمونه، ذیل آیه مبارکه.

چهارشنبه 8/8/1392 - 15:19
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

ترجمه منظوم آیه مباهله

 

 

به دستــــور پــــروردگــــار جـــــــــلال بود خـــــلقت عیسی انــــدر مثـــــال
چــــــو آدم که او را زخــــــــاک آفریــد که چون گفت شو، ناگهان شد پدید
پس از این هر آن کس که ورزد جلال کـــه در بـاب عیسی بود آن مقـــــال
کنـون چون به وحـــــــی یگانــــه خدا شـــدی آگه از حــالش ای مصطفـــی
بـــــگو پس بیـــایند تا ایــــن زمـــــان همــــــه گـــــرد آییم دریــــک مـــــکان
به همــــراه انفــــاس و اطفــــال و زن تبـــــاهــل نمــــاییـم ای  انـجمـــــــن
نمـــــــاییـم نفـــــــرین بر یــکدیـــــــگر بـــه    درگـــاه  پروردگـــار     بشــــر
کـه ناراست گــــو را به خشــــم خــدا نمـــاییم   با  این  عمــــل   مبتــــلا

به دستــــور پــــروردگــــار جـــــــــلال بود خـــــلقت عیسی انــــدر مثـــــال
چــــــو آدم که او را زخــــــــاک آفریــد که چون گفت شو، ناگهان شد پدید
پس از این هر آن کس که ورزد جلال کـــه در بـاب عیسی بود آن مقـــــال
کنـون چون به وحـــــــی یگانــــه خدا شـــدی آگه از حــالش ای مصطفـــی
بـــــگو پس بیـــایند تا ایــــن زمـــــان همــــــه گـــــرد آییم دریــــک مـــــکان
به همــــراه انفــــاس و اطفــــال و زن تبـــــاهــل نمــــاییـم ای  انـجمـــــــن
نمـــــــاییـم نفـــــــرین بر یــکدیـــــــگر بـــه    درگـــاه  پروردگـــار     بشــــر
کـه ناراست گــــو را به خشــــم خــدا نمـــاییم   با  این  عمــــل   مبتــــلا
 

دستــــور پــــروردگــــار جـــــــــلال بود خـــــلقت عیسی انــــدر مثـــــال
چــــــو آدم که او را زخــــــــاک آفریــد که چون گفت شو، ناگهان شد پدید
پس از این هر آن کس که ورزد جلال کـــه در بـاب عیسی بود آن مقـــــال
کنـون چون به وحـــــــی یگانــــه خدا شـــدی آگه از حــالش ای مصطفـــی
بـــــگو پس بیـــایند تا ایــــن زمـــــان همــــــه گـــــرد آییم دریــــک مـــــکان
به همــــراه انفــــاس و اطفــــال و زن تبـــــاهــل نمــــاییـم ای  انـجمـــــــن
نمـــــــاییـم نفـــــــرین بر یــکدیـــــــگر بـــه    درگـــاه  پروردگـــار     بشــــر
کـه ناراست گــــو را به خشــــم خــدا نمـــاییم   با  این  عمــــل   مبتــــلا

چهارشنبه 8/8/1392 - 15:17
آلبوم تصاویر

 

 


چهارشنبه 8/8/1392 - 15:15
اهل بیت

 

 

نگاهی به جایگاه فاطمه (س) در آیه مباهله

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) شعبه مرکزی، در این مقاله آمده است: آیه مباهله بر صداقت و عصمت گفتاری و رفتاری اصحاب کساء دلالت دارد. به اعتراف دانشمندان فریقین، روایات متواتری وجود دارند که پیامبر گرامی (ص) به جای «انفسنا»، حضرت علی(ع) را و به جای «نسائنا»، حضرت فاطمه (ع) را و به جای «ابنائنا» حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) را برای مباهله با نصارای نجران به عنوان گواه نبوت از میان همه امت به همراه بردند.

برخی از دانشمندان اهل سنّت این امر را متفق علیه و برخی دیگر اجماعی می‌دانند. روایات مباهله با بیش از 51 طریق متفاوت از 37 تن از بزرگان دین روایت شده‌اند. برخی دانشمندان اهل سنت شبهاتی را نیز مطرح کرده‌‌اند اما این شبهات هیچ پایگاه علمی ندارند.

 




 

برخی آیات طبق قاعده «جری و اطباق» در شأن حضرت فاطمه(س) آمده و هم‌چنین برخی آیات بطنا در شأن آن حضرت هستند؛ هم‌چون آیه «مرج البحرین». صدها آیه قرآنی و نیز روایات تفسیری در ذیل آیات در منابع فریقین بر عصمت و طهارت، صداقت، ایثار و اخلاص و دیگر کمالات معنوی حضرت زهر(س) دلالت دارند اما متأسفانه شخصیت ایشان ناشناخته مانده است؛ شخصیتی که حجتی بر حجت‌های خداوند است، محبت و دوستی او طبق دستور خداوند بر همه واجب بوده، رضای او رضای خدا و غضب او غضب خداست؛ او که مرکز رسالت و امامت و ولایت است.

«مباهله» نفرین کردن دو فرد یا دو گروه بر علیه یکدیگر در یک امر مذهبی است که با تضرع از خدا می‌خواهند دروغگو را رسوا سازد. گروهی از نصارای نجران به حضور پیامبر گرامی(ص) آمدند و درباره حضرت عیسی(ع) گفت‌وگو کردند و قرار شد فردای آن روز مباهله صورت گیرد.

به نقل همه اهل سنّت، روز بعد پیامبر به جای «انفسنا» حضرت علی(ع) را و به جای «نسائنا» حضرت فاطمه (ع) را و به جای «ابنائنا» حسنین(ع) را برای مباهله به عنوان گواه نبوّت از بین همه امّت به همراه بردند. این عمل پیامبر گواه بزرگی بر صداقت و عصمت فاطمه زهرا (س) است.

آیه مباهله از دیدگاه دانشمندان اهل سنّت اصل این قضیه که پیامبر اکرم(ص) از بین همه امّت تنها حضرت علی(ع) را در جای «انفسنا» و حضرت فاطمه (ع) را در جای «نساءنا» و حضرات حسنین(ع) رادر جای «اَبناءَنا» برای مباهله انتخاب کرد، متفق علیه بین اهل تفسیر و حدیث است؛ چنان که برخی از مفسّران اهل سنّت هم‌چون «امام فخر رازی» (م 604 ق) و «نظام الدین نیشابوری» (م 728 ق) به این موضوع تصریح نموده‌اند. «نیشابوری» سپس اضافه می‌کند که مراد از «انفسنا، علی(ع) است و اهل تفسیر و حدیث بر این دیدگاه اجماع کرده‌‌اند.

«امام ابوبکر جصّاص»(م 370 ق) می‌گوید: «راویان تاریخ و ناقلان آثار و اخبار هیچ گونه اختلافی ندارند در اینکه پیامبر(ص) در روز مباهله در حالی که دست حسن(ع) و حسین(ع) را به دست داشت و علی(ع) و فاطمه(ص) همراهش بودند، برای مباهله با نصارا حاضر شد و مسیحیان نجران را به مباهله دعوت کرد.»

«زمخشری» (م 538 ق) م‌ گوید: «هیچ دلیل و مدرکی قوی‌تر و مهم‌تر از آیه مباهله بر فضل و برتری اصحاب کسا موجود نیست و اصحاب کسا علی(ع)، فاطمه(ص)، حسن(ع) و حسین(ع) هستند. آیه «مباهله» بر عظمت و صداقت حضرت فاطمه زهرا (ع) و مقام بلند آن بانوی نمونه دو جهان دلالت دارد. «آلوسی» (م 1270 ق) بر شهرت این روایت اعتراف و تصریح نموده است و می‌‌گوید: «دلالت آیه بر فضیلت آل پیامبر، که آل اللّه می‌باشند و فضیلت آل رسول از اموری است که قابل تردید برای هیچ مؤمنی نیست و نصب (دشمنی و عداوت با خاندان پیامبر) ایمان را از بین می‌برد.

عظمت بی نظیر حضرت فاطمه (ع) پیامبر اکرم (ص) جای «نساءنا» (که کلمه جمع است و حداقل آن سه نفر است) تنها حضرت فاطمه (ع) را برای مباهله همراه برد و حال آنکه در آن زمان، چندین تن از امّهات المؤمنین حضور داشتند ولی آن حضرت(ص) هیچ کدام از زن های خود را برای مباهله نبرد؛ زیرا در مباهله، نبوت آن جناب زیر سؤال بود. او باید کسانی را به همراه می برد که اگر نبی نباشند، شریک کار رسالت و نبوت او باشند و حضرت فاطمه(ع) چنین بود. در مباهله قرار بود دروغ گویان رسوا شوند.

بنابراین، اگر پیامبر کسی را می‌برد که در عمر خود دروغ گفته باشد، دیگر او نمی‌توانست بر دروغ‌گویان لعنت بفرستد؛ زیرا خودش از اول دروغ گفته است. از اینجا عصمت حضرت فاطمه(ع) معلوم می‌شود که او هیچ دروغی در زندگی نداشته و مصداق اکمل و اتم صداقت است. این شأن و عظمت فوق العاده زهرای مرضیه (ع) را می‌رساند. این عظمت حضرت فاطمه(ع) را اسقف نجران هم در همان جا به قوم خود اعلام نمود: «اِنّی لأری وُجوها لو سألُوا اللّهَ اَن یُزیل جبلاً مِن مکانِه لازَاله بِها فلا تُباهلوا فتُهلِکوا ولایَبقی علیِ وجهِ الارضِ نصرانیٌّ الی یومِ القیامةِ»

پیامبر اکرم (ص)، فاطمه زهرا (ع) را به عنوان گواه نبوت و رسالت برای مباهله به همراه برد و پیش از آنکه به میدان بروند، حضرت علی(ع)، فاطمه(ص) و حسنین(ع) را جمع نمود و فرمود: «خدایا، این‌ها اهل بیت من هستند. پیامبر(ص) در اینجا اهل بیت حقیقی خودش را به امّت معرفی نمود، به‌ویژه آنکه از میان زن‌ها فقط حضرت فاطمه (ع) است که مصداق حقیقی «نساءنا» را دارد.

راویان روایات مباهله با بیش از 51 طریق از 37 تن از صحابه و تابعین و نیز از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) از جمله امام علی(ع)، امام حسن (ع)، امام علی بن حسین (ع)، ابی جعفر محمّد بن علی الباقر (ع)، امام ابی عبداللّه جعفر بن محمّد الصادق(ع) و امام موسی‌بن‌جعفر(ع) نقل شده است.

یکی از استادان صاحب تفسیر، ادیب و ائمّه قرائت، «زمخشری» (م 538 ق)، در ذیل آیه می‌گوید:« این دلیلی است که قوی‌تر از آن بر فضیلت اصحاب کسا وجود ندارد و این برهان روشنی بر صحّت نبوّت رسول خدا (ص) است . چطور این بزرگان و نامداران بلاغت و ادب نفهمیده باشند که این روایات نسبت غلط به قرآن می‌دهند و لفظ جمع را در مورد یک نفس و مفرد استعمال کرده‌اند و حال آنکه در قرآن، چندین مورد لفظ جمع استعمال شده و مراد از آن ها فقط یک نفر است؛ مانند آیه «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْه» (آل‌عمران: 45) در این آیه، کلمه «ملائکه» جمع است، ولی فقط یک فرد یعنی تنها جبرئیل مراد است.

هم‌چنین کلمه «نساء» نیز در قرآن برای دختر هم استعمال شده است؛ مانند آنکه آیه درباره فرعون می گوید: «یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُم» (بقره: 49) و آیه «وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُون» (نساء: 7) وقتی این اصل ثابت شد که «نساء» بر دختر هم اطلاق می شود، فرقی نمی‌کند که آن، دختر گوینده باشد یا شنونده. از این رو، اطلاق «نساء» بر دختر یک اصل قرآنی است.

این آیه بر عصمت و صداقت حضرت فاطمه (س) دلالت تام دارد و این یکی از فضایل بلند آن بانو به شمار می رود. باید توجه داشت به اینکه آیه مباهله حضرت فاطمه(س) را یکی از افراد «نسائنا» ندانسته و ایشان یکی از مصادیق «نسائنا» نیست، بلکه «نساءنا» اصلاً مصداق دیگری ندارد و حضرت فاطمه(س) تمامیت تفسیر «نسائنا» است.

علاقه‌مندان می‌توانند برای مشاهده متن کامل به پایگاه اینترنتیwww.hawzah.ir مراجعه کنند.

منبع : خبرگزاری قرآنی ایران

چهارشنبه 8/8/1392 - 15:12
امر به معروف و نهی از منکر

 

 


چهارشنبه 8/8/1392 - 15:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته