• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2952روز قبل
اخبار

به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجت‌الاسلام علیرضا علیپور، درباره تخلفات صورت گرفته در فوتبال ایران اظهار داشت: در حوزه‌های مختلفی تخلف داشتیم. هم‌اکنون برخی خبرنگاران هستند که از آنها شکایت شده و برای جابجایی بازیکنان پول‌هایی را دریافت کرده‌اند که ما این موضوع را استعلام و در صورت ثابت شدن با آنها برخورد می‌کنیم. برخی بازیکنان هم هستند که از مدیرعامل شکایت دارند. در تلویزیون هم چنین اشخاصی حضور دارند و در قشر داوری نیز پدیده جابجایی بازیکنان دیده می‌شود.

وی ادامه داد: برخی کارشناسان هستند که با چند باشگاه قرارداد دارند و مبالغ 12 تا 15 میلیون دریافت می‌کنند. همین افراد در برنامه‌های تلویزیونی مانند 90 و ورزش از نگاه 2 حاضر می‌شوند و به علت اینکه با باشگاه خاصی زد و بند دارند نمی‌توانند به درستی قضاوت کنند و پنالتی که به وضوح درست است را مردود اعلام می‌کنند. ما تمام این مسائل را در نظر داریم و با آنها برخورد می‌کنیم. زمانی که مایلی کهن اعلام کرد خرید و فروش میکروفن وجود دارد این مسئله را پیگیری کردیم و همان موقع نیز متذکر شدیم که صدا و سیما باید این موضوع را پیگیری کند.

علیپور گفت: مدیران باشگاه‌ها پرونده‌هایی دارند که آنها را بررسی می‌کنیم و در صورت ثابت شدن آنها را از حضور در باشگاه محروم می‌کنیم. مواردی وجود داشت که بازیکن اعلام می کرد مدیرعامل از او پول گرفته تا وی را در لیست بازیکنان لیگ برتری قرار دهد. ما با تمامی این تخلفات به طور قاطع برخورد می‌کنیم.

دبیر ستاد منشور اخلاقی با اشاره به محرومیت مدیرعامل یکی از باشگاه ها در فصل گذشته عنوان کرد: در فصل گذشته دو حکم منجر به محرومیت داشتیم که یکی مدیرعامل محترم یکی از باشگاه‌ها بود به علت اینکه او به باشگاه خود کاری نداشت و بیشتر فعالیت رسانه‌ای داشت. ضمن اینکه او را به خاطر اینکه به تصمیم ستاد منشور اخلاقی و همچنین هیات رئیسه فدراسیون فوتبال اعتراض داشت و این اعتراض را به دادگاه قضایی مطرح کرد و این موضوع تخلف به حساب می‌آید او را محروم کردیم.
وی ادامه داد: فدراسیون به دنبال مصونیت قضایی نسبت به خود نیست. من شش بار به دادگاه رفتم و تمام افراد فدراسیون نیز این کار را انجام دادند. هر کسی حق شکایت از رأی صادره را دارد اما اگر از حوزه فوتبالی خارج شود او محروم خواهد شد.

علیپور درباره برخورد با بازیکنان متخلف خاطرنشان کرد: فوتبال ما در یک موقعیتی قرار دارد که خیلی به سمت مسائل پولی رفته است و اگر شخصی پول نداشته باشد نمی‌تواند در آن فعالیت کند. ما به دنبال احقاق حق بازیکنان هستیم تا تمام افراد شرایط یکسان داشته باشند. البته در لیگ برتر این موضوع کمتر نمایان است اما در لیگ‌های پایین‌تر شاهد چنین تخلفاتی هستیم.=مشرق نیوز

چهارشنبه 10/9/1389 - 6:38
اخبار
به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری "ربل نیوز"، انتشار یکسری اطلاعات از سوی پایگاه اینترنتی "ویکی‌لیکز" و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران همگی بخشی از طرح‌های آمریکایی – صهیونیستی برای متوقف ساختن حرکت رو به جلوی ایران محسوب می‌شوند.
ربل‌نیوز می‌نویسد: ویکی‌لیکز هم بخشی از عملیات آمریکا علیه ایران است. بطوریکه در گام اول و دیپلماتیک این عملیات، ویکی‌لیکز یکسری اطلاعات هدف‌دار را منتشر می‌کند و در گام دوم و ضربتی نیز یک عملیات ترور به سبک موساد در ایران انجام می‌گیرد.
این گزارش با اشاره به تلاش رژیم‌صهیونیستی برای وارد ساختن آمریکا به جنگ با ایران می‌نویسد: احتمال هرگونه حمله "پرچم دروغین" از سوی اسرائیل بسیار بالاست. و این رژیم همانند کاری که در زمان جنگ اعراب و اسرائیل با ناو آمریکایی لیبرتی کرد می‌تواند با استفاده از موشک‌های کروز خود که ایران نیز از آن‌ها استفاده می‌کند، به زیردریایی‌های آمریکایی حمله کرده و آن‌ها را به گردن ایران بیاندازد.
ربل‌نیز می‌افزاید: حتی اگر این اقدام اسرائیل هم افشا شود، این رژیم همانند ماجرای ناو لیبرتی، ادعا می‌کند که حمله به زیردریایی آمریکا یک اشتباه کوچک از سوی یک دوست صادق آمریکا بوده است!
گزارش این پایگاه خبری می‌افزاید: به هر حال آمریکا و اسرائیل می‌کوشند تا با انجام حملات تروریستی زمان‌بندی شده در ایران، هرگونه اقدام نظامی در منطقه را به گردن این کشور بیاندازند.
در حقیقت طبق طرح‌ریزی‌ها و نقشه‌های آمریکا و رژیم‌صهیونیستی، قرار است تا حملات بیشتری علیه دانشمندان ایرانی و خانواده‌های آن‌ها انجام شود تا جایی که تنش‌های جهانی به حدی افزایش پیدا کند که انجام یک حمله تروریستی پرچم دروغین علیه ایالات متحده، باور کردنی و قابل قبول به نظر بیاید.
این گزارش در ادامه به یک سناریوی احتمالی از جنگ‌افروزی‌های رژیم‌صهیونیستی اشاره کرده و می‌نویسد: در این سناریو، اسرائیل موشک‌های خود را به سمت یک زیردریایی آمریکایی شلیک می‌کند. و بعد ادعا می‌شود که ایران برای تلاقی حملات تروریستی که در این کشور صورت گرفته به آمریکا حمله کرده است.
ربل‌نیوز با تاکید بر آنکه واضح است ایران هیچ‌گاه چنین حمله‌ای را انجام نمی‌دهد می‌نویسد: اما در حمله روز گذشته در ایران که طی آن یک دانشمند ایرانی کشته و یک دانشمند دیگر زخمی شد، به روشنی امضای عملیاتی موساد دیده می‌شود.
این گزارش با اشاره به دیگر اقدامات تفرقه‌افکنانه رژیم‌صهیونیستی در ایران می‌نویسد: حملاتی که در داخل ایران انجام می‌شود، در آذربایجان، افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان طرح‌ریزی می‌شوند. این کشورها مرزهای مشترک زیادی با ایران دارند و سازمان‌های جاسوسی مثل سیا، موساد و ام‌آی6 نیز با حضور در این مرزها برای بی‌ثبات‌سازی ایران تلاش می‌کنند.
ربل‌نیوز با تاکید بر آنکه تمامی جنبش‌های جدایی‌طلب حاضر در ایران وابسته به رژیم‌صهیونیستی هستند می‌نویسد: گروه جدایی‌طلب بلوچ از سوی سازمان سیا تامین مالی می‌شود و موساد نیز عملیات‌های آن را هدایت می‌کند.
این در حالی است که گروه‌های وابسته به آمریکا و اسرائیل همیشه اهداف نظامی را هدف قرار نمی‌دهند و به بمب‌گذاری در مساجد و کشتار غیرنظامیان ایرانی نیز می‌پردازند.
همچنین علاوه بر گروه‌های تروریستی فعال در داخل ایران، سایر گروه‌های تروریستی منطقه نیز از سوی آمریکا و اسرائیل حمایت می‌شوند. بطوریکه گروه‌های تروریستی جندالله، پ.ک.ک ترکیه و کردستان، تحریک طالبان پاکستان و ... همگی از سوی اسرائیل هدایت می‌شوند و به نیروهای ترکیه، عراق، افغانستان، ایران، پاکستان و حتی گاهی نیروهای آمریکایی حمله می‌کنند.
ربل‌نیوز انتشار اسناد ویکی لیکز را نیز اقدامی با حمایت رژیم‌صهیونیستی و با هدف بی‌اعتبار کردن ایران دانسته و می‌نویسد:‌ به دلیل فعالیت‌های تروریستی آشکار اسرائیل در درون ایران، بحران در منطقه رو به افزایش است. و دیگر کسی به آمریکا اعتماد ندارد.
به هر حال واضح است که ویکی‌لیکز، نتیجه عملیات جاسوسی اسرائیل است و این رژیم توانسته با شبکه‌های خود در درن وزارت دفاع آمریکا، و به کار گرفتن صدها شهروند دارای تابعیت دوگانه آمریکایی و اسرائیلی، اطلاعات محرمانه آمریکا را آورده و از آن‌ها سوءاستفاده کند.=مشرق نیوز
چهارشنبه 10/9/1389 - 6:36
اخبار

به گزارش مشرق به نقل از تابناک ، معاون استاندار تهران در گفتگو با سرویس اجتماعی یک خبرگزاری، با اشاره به اینکه مسابقه فوتبال پرسپولیس و سپاهان برخلاف مصوبات کارگروه اضطراری آلودگی هوای استان تهران برگزار شده بود، گفت: دلیل باخت پرسپولیس آلودگی‌ هوای استان تهران است.

محمدرضا محمودی اظهار داشت: در کارگروه آلودگی هوای استان تهران مصوب شد تمرینات و مسابقات ورزشی برگزار نشود اما تیم‌ها به دلیل نیمه خصوصی بودن، اقدام به برگزاری مسابقات کردند.

 وی در خصوص دلیل باخت تیم پرسپولیس گفت: تیم تهرانی چون هوای آلوده تنفس کرده بود نتوانست مقابل تیم اصفهانی که هوای سالم تنفس کرده است، پیروز شود.

معاون عمرانی استاندار تهران بیان داشت: در این خصوص مدیر کل تربیت بدنی استان تهران باید جوابگو باشد چرا که پیشنهاد لغو مسابقات از سوی ایشان مطرح شده است.

در این باره باید گفت، معاون عمرانی استانداری تهران که گویا در حوزه های دیگر نیز از تخصص کافی برخوردار است اعلام نکرده چرا وی، استانداری تهران، سازمان محیط زیست، سازمان تربیت بدنی تهران، سازمان لیگ و غیره ... مانع انجام بازی نشده اند و گذاشته اند این مسابقه فوتبال انجام پذیرد.

گفتنی است، این اظهارات معاون عمرانی استانداری تهران درباره تنفس هوای آلوده توسط بازیکنان تیم پیروزی در حالی مطرح شده است که هوای شهر تیم میهمان یعنی اصفهان نیز از آلودگی شدید برخوردار بوده و حتی این آلودگی به حدی بوده که چهارشنبه و پنج شنبه نیز در این شهر تعطیل رسمی اعلام شده است که این اثبات می کند که بازیکنان تیم اصفهانی نیز از هوای آلوده تنفس کرده اند!
=مشرق نیوز

چهارشنبه 10/9/1389 - 6:34
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

مهم ، نزدیك شدن عملى به امیرالمومنین است  
امروز در خطبه ى اول راجع به امیر مومنان كه امسال به نام آن بزرگوار مزین بود مطالبى را عرض مى كنم . این روزها سال امیرالمومنین به پایان مى رسد؛ البته همه ى سالها، همه ى روزها و همه ى تاریخ ، متعلق به امیر مومنان و به خط و راه روشن اوست . در این سال كه به نام امیرالمؤ منین موسوم و مزین شد، كارهاى فكرى خوبى در باب معرفت امیرالمومنین به وسیله ى علاقه مندان به آن بزرگوار انجام گرفت ؛ از این جهت ، این نامگذارى بجا بود و محصول قابل توجهى هم داشت :دلها متوجه امیرالمؤ منین است ؛ از این امر استقبال كردند و یاد آن بزرگوار در سرتاسر سال ، در مجامع و مراكزى كه براى آگاهى بخشیدن است و نیز در دل مردم ، زنده ماند؛ این خوب بود.اما آنچه كه مهم است و امروز براى ما از معرفت و آگاهیها مهمتر است ، عبارت است از نزدیك شدن عملى به امیرالمومنین (علیه الصلاه والسلام )؛ زیرا او اسوه است . شناختن على كافى نیست ؛ شناختن باید مقدمه ى نزدیك شدن به جایگاه باشد.اگر حكومتى خیر و صلاح مردم را مى طلبد، باید على بن ابى طالب (علیه السلام ) را اسوه و الگوى خود قرار دهد؛ این جاست كه انسانها احساس خواهند كرد كه سعادت در زندگى آنها حضور دارد.هم امروز این طور است ، هم در آینده ى تاریخ همیشه همین گونه خواهد بود.اگر جامعه یى در انتظار سعادت است ، راه عملى آن است كه حكومتها، زندگى و حكومت امیرالمؤ منین را اسوه قرار بدهند و به آن سمت حركت كنند.حرف و عمل ریاكارانه ى حكومتهاى غربى كه امروز تبلیغات دنیا در دست آنهاست نمى تواند انسانها را سعادتمند كند و جامعه را از طعم واقعى عدالت شیرین كام نماید.
عدالت شخصى در حداعلى 
در امیرالمؤ منین عدالت شخصى در حد اعلى بود؛ همان چیزى كه از آن به تقوا تعبیر مى كنیم .همین تقواست كه در عمل سیاسى او، در عمل نظامى او، در تقسیم بیت المال توسط او، در استفاده ى او از بهره هاى زندگى ، در هزینه كردن بیت المال مسلمین ، در قضاوت او و در همه ى شؤ ون او خودش ‍ را نشان مى دهد.در واقع در هر انسانى ، عدالت شخصى و نفسانى او، پشتوانه ى عدالت جمعى ، و منطقه ى تاءثیر عدالت در زندگى اجتماعى است .نمى شود كسى در درون خود و در عمل شخصى خود تقوا نداشته باشد، دچار هواى نفس و اسیر شیطان باشد، اما ادعا كند كه مى تواند در جامعه عدالت را اجرا كند؛ چنین چیزى ممكن نیست .هركس كه بخواهد در محیط زندگى مردم منشاء عدالت بشود، اول باید در درون خود تقواى الهى را رعایت كند. تقوا به همان معنایى كه در ابتداى خطبه عرض كردم یعنى مراقبت براى خطا نكردن .البته معناى این حرف آن نیست كه انسان خطا نخواهد كرد؛ خیر، بالاخره هر انسان غیر معصومى دچار خطا مى شود؛ اما این مراقبت ، یك صراط مستقیم و یك راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگیرى مى كند و به انسان قدرت مى بخشد.انسانى كه مراقب خود نیست و در عمل و كلام و زندگى شخصى خود دچار بى عدالتى و بى تقوایى است ، نمى تواند در محیط جامعه منشاء عدالت اجتماعى باشد.این جاست كه (علیه الصلاه والسلام ) درس همیشگى خودش را به همه ى كسانى كه در امور سیاسى جامعه ى خود نقشى دارند، بیان كرده است :((من نصب نفسه للناس اماما فلیبداء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ))؛ هر كس كه خود را در معرض ریاست ، امامت و پیشوایى جامعه مى گذارد در هر محدوده یى اول باید شروع به تاءدیب و تربیت خود كند؛ بعد شروع به تربیت مردم كند؛ یعنى اول خودش را اصلاح كند، بعد به سراغ دیگران برود.مى فرماید: ((ولیكن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ))؛ اگر مى خواهد دیگران را تربیت كند، باید با سیره و روش و رفتار خود تربیت كند؛ نه فقط با زبان خود.به زبان خیلى چیزها مى شود گفت ؛ اما آن چیزى كه مى تواند انسانها را به راه خدا هدایت كند، سیره و عمل كسى است كه در محدوده یى چه در آفاق یك جامعه ، چه در محدوده هاى كوچكتر او را به عنوان پیشوا و معلم و كسى كه مردم بناست از او پیروى كنند، منصوب كنند.بعد مى فرماید:((و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم ))؛ آن كسى كه خود را تعلیم مى دهد و تادیب مى كند، بیشتر مستحق اجلال و تكریم است ، از آن كسى كه مى خواهد دیگران را تادیب كند، در حالى كه خودش را تادیب نكرده است .این ، منطق و درس امیرالمؤ منین است .حكومت ، فقط فرمانروایى نیست ؛ حكومت ، نفوذ در دلها و مقبولیت در ذهنهاست ؛ كسى كه در چنین موقعیتى قرار مى گیرد یا خود را قرار مى دهد، اول باید در درون خود به صورت دایمى مشغول تادیب باشد؛ خود را هدایت كند، به خود تذكر بدهد و خود را موعظه كند.خطبه هاى نماز جمعه تهران ، 26/12/1379بیدارى و پایدارى 
او یك لحظه دچار غفلت و كج فهمى و انحراف فكرى و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتى كه از غار حرا و كوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر برافراشته شد و كلمه ى((لااله الااللّه )) بر زبان آن بزرگوار جارى شد و حركت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را على بن ابى طالب (علیه السلام ) تشخیص داد؛ پاى این تشخیص هم ایستاد و با مشكلات آن هم ساخت ؛ اگر تلاش لازم داشت ، آن تلاش را هم انجام داد؛ اگر مبارزه لازم داشت ، آن مبارزه را كرد؛ اگر جانفشانى مى خواست ، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به میدان برد؛ اگر كار سیاسى و فعالیت حكومت دارى و كشوردارى مى خواست ، آن را انجام داد. بصیرت و بیدارى او، یك لحظه از او جدا نشد. دوم ، صبر و پایدارى كرد و در این راه استوار و صراطمستقیم ، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن ، خسته نشدن ، مغلوب خواسته ها و هواهاى نفس انسانى كه انسان را به تنبلى و رها كردن كار فرا مى خواند نشدن ، نكته ى مهمى است .
بله ، عصمت امیرالمؤ منین ، قابل تقلید نیست . شخصیت امیرالمؤ منین ، قابل مقایسه ى با هیچ كس نیست . ما هر كدام از انسانهاى بزرگى كه در محیط و یا در تاریخ خودمان هم مشاهده كرده ایم ، اگر بخواهند با امیرالمؤ منین مقایسه بشوند، مثل مقایسه ى ذره با آفتاب است قابل مقایسه نیستند اما این دو خصوصیت در امیرالمؤ منین ، قابل تقلید و قابل پیروى است . كسى نمى تواند بگوید كه اگر امیرالمؤ منین صبر و بصیرت یعنى بیدارى و پایدارى داشت به خاطر این بود كه امیرالمؤ منین بود. همه در این خصوصیت باید سعى كنند كه خودشان را به امیرالمؤ منین نزدیك كنند؛ هر چه همت و استعدادشان باشد.
عدم بصیرت و عدم صبر؛ سرمنشاء تمام مشكلات  
عزیزان من ! تمام مشكلاتى كه براى افراد یا اجتماعات بشر پیش مى آید، بر اثر یكى از این دوست ؛ یا عدم بصیرت ، یا عدم صبر؛ یا دچار غفلت مى شوند، واقعیتها را تشخیص نمى دهند، حقایقها را نمى فهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات ، از ایستادگى خسته مى شوند. لذاست كه به خاطر یكى از این دو، یا هر دو، تاریخ بشر پُر از محنتهاى بزرگ ملتهاست ؛ پُر از غلبه ى زورگویان عالم بر ملتهاى ضعیف النفس و غافل است . دهها سال ، گاهى صدها سال ، یك ملت مقهور سیاست یك جهانخوار و یك قدرت بزرگ بوده است . چرا؟ مگر اینها انسان نبوده اند؟ بله ، انسان بوده اند، لیكن یا بصیرت نداشته اند، یا اگر بصیرت داشته اند، در راه آن آگاهى خود، صبر لازم را نداشته اند؛ یعنى یا بیدارى نداشته اند، یا پایدارى نداشته اند.
در طول سالهاى قبل از انقلاب ، هرچه شما عقب بروید، محنت ، ذلت ، بدبختى ، فشارهاى گوناگون از طبقات حاكم و سلطه و زورگویى و تحقیر از طرف قدرتهاى بیگانه را در كشور ما مى بینید. در این كشور، سالهاى متمادى انگلیسیها، سالهاى متمادى روسها، سالهاى متمادى هر دو، و در نهایت سالهاى متمادى امریكاییها، هرچه تصمیم گرفتند، نسبت به این ملت انجام دادند. ملت ما همین ملت بود و همین استعدادها را داشت كه امروز بحمداللّه در میدانهاى گوناگون ، استعدادهاى شما جوانان دارد مثل ستاره و خورشید مى درخشد اما به خاطر حكومتهاى ناباب و به خاطر تربیتهاى غلط، بصیرت و صبر او كم بود. وقتى در برهه یى از زمان ، آگاهان جامعه ، بزرگان جامعه ، دانایان جامعه و كسى مثل امام بزرگوار پیدا شدند، در مردم بصیرت دمیدند، مردم را به صبر وادار كردند، ((و تواصوا بالحق و تواصوبالصبر)) را در جامعه رایج كردند، این دریاى خروشان به وجود آمد و توانست آن تاریخ سرتاپا ذلت و محنت را قطع كند و تسلط بیگانگان را بر این كشور از میان بردارد.
شما امروز وقتى در افق سیاسى جهان نگاه مى كنید، اگر یك ملت وجود داشته باشد كه هیچ سلطه ى خارجى بر او نیست ، آن ملت ، ملت ایران است . اگر تعدادى ملتها و كشورها با این خصوصیت وجود داشته باشند، باز در راءس آن كشورها، ایران و ملت ایران است . چرا؟ چون به وسیله این مردم ، به وسیله جوانان این ملت ، به وسیله ى مسؤ ولان این ملت ، به وسیله ى رهبران و هدایتگران این ملت ، بصیرت و صبر از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) آموخته شد؛ این دو خصوصیت این قدر مهم است . امروز هم در دنیا كسانى كه در راءس قدرتهاى سیاسى زور گو و مداخله گر، یا در راءس ‍ كمپانیهاى اقتصادى ، یا در راءس دستگاههاى سرطان گونه ى تبلیغاتى و شبكه هاى عظیم سودجوى تبلیغات قرار گرفته اند، از طریق یكى از این دو خصوصیت بر ملتها حكم مى رانند و زورگویى مى كنند؛ یا سعى مى كنند ملتها را در غفلت نگه دارند و بصیرت آنها را از آنها بگیرند حالا اگر هم نتوانند به طور كلى از آنها بصیرت را سلب كنند، در یك مورد یك مساءله ى خاص كه برایشان مهم است ، سعى مى كنند بیدارى ملتها و بصیرت انسانها را در آن جامعه سلب كنند یا آنها را دچار بى صبرى كنند. گاهى یك ملت و یك مجموعه ى انسان ، در یك راه درست دچار بى صبرى مى شوند. این بى صبرى هم یك چیز تلقینى است ؛ مى شود به ملتها تلقین كرد.دیدار با گروه كثیرى از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان ، سالروز میلاد امام على (ع )، 12/8/1377استغفار علوى 
یكى دیگر از خصوصیات امیرالمؤ منین ، همین استغفار آن بزرگوار است كه در همین خصصوص ، من چند جمله یى در آخر این خطبه عرض بكنم . دعا و توبه و انابه و استغفار امیرالمؤ منین خیلى مهم است . شخصیتى كه جنگ و مبارزه مى كند، میدانهاى جنگ را مى آراید، میدانهاى سیاست را مى آراید، نزدیك به پنج سال بر بزرگترین كشورهاى آن روز دنیا حكومت مى كند (اگر امروز قلمرو حكومت امیرالمؤ منین را نگاه كنید، مثلا شاید ده كشور یا چیزى در این حدود باشد) در چنین قلمرو وسیعى با آن همه كار و با آن همه تلاش ، امیرالمؤ منین یك سیاستمدار كامل و بزرگ است و دنیایى را در واقع اداره مى كند؛ آن میدان سیاستش ، آن میدان جنگش ، آن میدان اداره ى امور اجتماعیش ، آن قضاوتش در بین مردم و حفظ حقوق انسان ها در این جامعه اینها كارهاى خیلى بزرگى است ، خیلى اشتغال و اهتمام مى طلبد و همه ى وقت انسان را به خودش مشغول مى كند. در این طور جاها، آدمهاى یك بعدى مى گویند، دعا و عبادت ما همین است دیگر. ما داریم در راه خدا كار مى كنیم و كارمان براى خداست . اما امیرالمؤ منین این طور نمى فرماید آن كارها را دارد، عبادت هم دارد. در بعضى از روایات دارد البته من خیلى دنبال این قضیه تحقیق نكردم ، تا ببینم روایات قابل اعتماد است یا نه كه امیرالمؤ منین (ع ) در شبانه روز، گاهى هزار ركعت نماز مى خواندند.
دعاى علوى 
این دعاهایى كه مشاهده مى كنید، دعاهاى معمول امیرالمؤ منین است . دعا و تضرع و انابه ى امیرالمؤ منین ، از دوران جوانیش بود. آن روزها هم امیرالمؤ منین مشغول بود. زمان پیامبر هم یك جوان انقلابى را در میدان همه كاره ى این طورى بود. او همیشه مشغول بود و وقت خالى نداشت ؛ اما همان روز هم وقتى نشتند و گفتند در بین اصحاب پیامبر، عبادت چه كسى از همه بیشتر است ؟ ((ابودرداء)) گفت : على . گفتند چطور؟ نمونه و مثال آورد و همه را قانع كرد كه على از همه بیشتر عبادت مى كند. زمان جوانى ، بیست و چند سالش بود؛ بعد از آن هم كه معلوم است . زمان خلافت هم همین طور بود.
عبادت على (ع 
بعد راجع به عبادت حضرت صحبت مى كند. آن حضرت ، قله ى اسلام است ؛ اسوه ى مسلمین است . در همین روایت فرمود((ما اشبهه من ولده و لا اهل بیته احد اقرب شبها به فى لباسه و فقهه من على بن الحسین )). امام صادق مى گوید: ما در تمام اهل بیتمان اهل بیت و اولاد پیامبر از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت ، هیچ كس به اندازه ى على بن الحسین به امیرالمؤ منین شبیه تر نبود؛ امام سجاد، از همه شبیه تر بود. امام صادق فصلى در باب عبادت امام سجاد ذكر مى كنند؛ از جمله مى فرمایند((و لقد دخل ابوجعفر (علیه السّلام ) ابنه علیه ))؛ پدرم حضرت ابى جعفر باقر یك روز پیش پدرش رفت و وارد اتاق آن بزرگوار شد؛ ((فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد))؛ نگاه كرد، دید پدرش از عبادت حالى پیدا كرده كه هیچ كس به این حال نرسیده است ؛ شرح مى دهند: رنگش از بى خوابى زرد شده ، چشمهایش از گریه درهم شده ، پاهایش ورم كرده و...؛ امام باقر اینها را در پدر بزرگوارش مشاهده كرد و دلش سوخت((فلم املك حین راءیته بتلك الحال البكاء))؛ مى گویند وقتى وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم ، نتوانستم خوددارى كنم ؛ بنا كردم زار زار گریه كردن ؛ ((فبكیت رحمة له )). امام سجاد در حال فكر بود تفكر هم عبادتى است به فراست دانست كه پسرش امام باقر چرا گریه مى كند؛ خواست یك درس عملى به او بدهد؛ سرش را بلند كرد، ((قال یا بنى اعطنى بعض تلك الصحف التى فیها عبادة على بن ابى طالب ))؛ در میان كاغذهاى ما بگرد و آن دفترى كه عبادت على بن ابى طالب را شرح داده ، بیاور. ظاهرا از دوران امام على بن ابى طالب (علیه السّلام ) نوشته ها و كتابهایى در باب قضاوتهاى آن حضرت ، در باب زندگى آن حضرت ، در باب احادیث آن حضرت ، در اختیار ائمه بود. از مجموع روایات دیگر، آدم این طور مى فهمد كه در موارد گوناگونى از آن استفاده مى كردند. این جا هم حضرت به پسرش امام باقر فرمود، آن نوشته یى را كه مربوط به عبادت على بن ابى طالب است ، بردار بیاور. امام باقر مى فرمایند ((فاعطیته ))؛ رفتم آوردم و به پدرم دادم((فقراء فیها شیئا یسیرا ثم تركها من یده تضجرا))؛ مقدارى به این نوشته نگاه كرد امام سجاد دارد هم به امام باقر درس مى دهد، هم به امام صادق درس مى دهد، هم به من و شما درس مى دهد با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت ؛ ((و قال من یقوى على عبادة على على بن ابى طالب (علیه السّلام ))؛ فرمود چه كسى مى تواند مثل على بن ابى طالب عبادت كند؟ امام سجادى كه آن قدر عبادت مى كند كه امام باقر دلش به حال او مى سوزد نه مثل من و شما؛ ماها كه كمتر از اینها هم به چشممان بزرگ مى آید امام باقرى كه خودش هم امام است و داراى آن مقامات عالى است ، اما از عبادت على بن الحسین دلتنگ مى شود و دلش مى سوزد و نمى تواند خودش را نگه دارد و بى اختیار زار زار گریه مى كند، آن وقت على بن الحسینِ با این طور عبادات مى گوید(( من یقوى على عبادت على بن ابى طالب ))؛ چه كسى مى تواند مثل على عبادت كند؟ یعنى بین خودش و على یك فاصله ى طولانى مى بیند.خطبه هاى نماز جمعه تهران (بیست و دوم ماه مبارك رمضان و روز قدس )
10/10/1378
سه شنبه 9/9/1389 - 6:30
سلامت و بهداشت جامعه
نام كتاب : آداب طبّ و پزشكى در اسلام با مختصرى از تاریخ طبّ

مؤ لف : علامه سیّد جعفر مرتضى عاملى

ترجمه : لطیف راشدى با همكارى حسین برزگرى بافقى

صدق اللّه العلى العظیم . http://www.anghlab.mihanblog.comhttp://www.zolfahgare.mihanblog.com
سخن پایانى 
در پایان ، امیدوارم كه موفق بوده باشم براى اثبات این عمل به صورتى كه مورد قبول و رضایت قرار گیرد و خواننده بتواند حقیقت موضوع را بدون كاستى و تشویش بیان كند.
و اگر خواننده گرامى در میان این بحثها بعضى از كمبودها و قصور و كوتاهیها را دید، امید فراوان من این است كه عذر مرا بپذیرد و مرا به آن عیبها و كوتاهیها آگاه سازد و براى خواننده این كتاب تشكر و قدردانى فراوان و اخلاص محبت را آرزو دارم .
و در خاتمه : من از خداوند طلب مى كنم كه به من نفع بدهد به خاطر این زحمت ناچیز و این عمل را خالصاً براى خودش قرار بدهد و ثوابش را به شهداى ابرار عطا نماید خصوصاً شهداى ایران اسلامى و انقلاب ایران .
والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته
جعفر مرتضى عاملى
فهرست منابع و مآخذ 
قرآن مجید .
(( الف ))
1 - آداب المتعلمین محقق طوسى
2 - ارشاد شیخ مفید
3 - ارشاد سارى قسطلانى
4 - استبصار شیخ طوسى
5 - استیعاب ابى عمر
6 - اسدالغابة ابن اثیر
7 - اشتقاق ابن درید
8 - الاصابة عسقلانى
9 - الاغانى ابى فرج
10 - الام شافعى
11 - امالى شیخ صدوق
12 - امالى شیخ طوسى
13 - امالى سیدمرتضى
14 - امالى شیخ مفید
15 - انوار نعمانیة جزایرى
16 - الاوائل عسكرى
17 - اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر شهید پاك نژاد
(( ب ))
18 - بحارالا نوار علاّمه مجلسى
19 - بحرالزخار ابن مرتضى
20 - البخلاء جاحظ
21 - البیان والتبیین جاحظ
(( ت ))
22 - تاریخ امم و ملوك طبرى
23 - تاریخ تمدن اسلامى زیدان
24 - تاریخ الحكماء قفطى
25 - تاریخ الخمیس دیاربكرى
26 - تاریخ الشعوب الاسلامیه بروكلمان
27 - تاریخ طب در ایران نجم آبادى
28 - تاریخ علم سارتون
29 - تاریخ مختصرالدول ابن عبرى
30 - تاریخ یعقوبى ابن واضح
31 - تحریرالوسیله امام خمینى ؛
32 - تحف العقول حرانى
33 - تراتیب الاداریة كتانى
34 - التراث الیونانى فى الحضارة الاسلامیة بدوى
35 - ترغیب و ترهیب منذرى
36 - تلخیص مستدرك ذهبى
37 - تمدن اسلام و عرب لوبون
38 - تهذیب شیخ طوسى
39 - تهذیب التهذیب عسقلانى
40 - توحید مفضل
41 - تفسیرالمطالب فى امالى الا مام ابى طالب ابى طالب زیدى
(( ث ))
42 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق
(( ج ))
43 - جامع الاخبار محمَّد سبزوارى
44 - جواهرالكلام نجفى
45 - جواهرالاخبار والا ثار صعدى
46 - الجوهرة فى نسب على وآله تلمسانى برى
(( ح ))
47 - الحضارة الاسلامیة فى القرن الرابع الهجرى آدم متز
48 - حیاة الصحابة كاندهلوى
(( خ ))
49 - خصال شیخ صدوق
50 - خطط مقریزى
(( د ))
51 - دائرة المعارف للقرن العشرین فرید وجدى
(( ر ))
52 - رساله ذهبیة (منسوب به ) امام رضا(علیه السلام )
53 - الروض الانف سهیلى
54 - روضة الواعظین فتال نیشابورى
55 - الریاض سیّدعلى طباطبائى
(( ز ))
56 - زادالمعاد ابن قیم جوزیه
(( س ))
57 - السرائر ابن ادریس
58 - سفینة البحار محدث قمى
59 - السنن ابن ماجه
60 - السنن ابى داوود
61 - السنن بیهقى
62 - السنن ترمذى
63 - السنن دارمى
64 - السنن نسائى
65 - السیرة الحلبیة حلبى
66 - السیرة النبویّة ابن هشام
(( ش ))
67 - شرایع الاسلام محقق حلى
68 - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید
(( ص ))
69 - الصحة والحیاة سلمون
70 - صحیح بخارى
71 - صحیح مسلم
72 - الصحیح من سیرة النبى (ص ) جعفر مرتضى عاملى
(( ط ))
73 - طب الائمة ابن بسطام
74 - طب الا مام الصادق (علیه السلام ) خلیلى
75 - طب النبوى ابن قیم جوزیه
76 - طبقات الاطباء والحكماء (فارسى ) ابن جلجل
77 - الطبقات الكبرى ابن سعد
(( ع ))
78 - العبر ودیوان المبتدا والخبر ابن خلدون
79 - العروة الوثقى یزدى
80 - علل الشرایع شیخ صدوق
81 - العقد الفرید ابن عبد ربه
82 - عیون اخبارالرضا شیخ صدوق
83 - عیون الانباء فى طبقات الاطباء ابن ابى اصیبعة
سه شنبه 9/9/1389 - 6:28
اهل بیت
نام كتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا

مؤ لف : محمّد صادق نجمى

اگر حسین بن على (ع ) آزاد بود به مدینه مراجعت مى فرمود؟
منتهى در اینجا این سؤ ال مطرح مى گردد كه اگر واقعا مردم كوفه و در آن برهه ، سپاهیان ((حر)) امام را آزاد مى گذاشتند آن حضرت به سوى مدینه باز مى گشت و دست از مبارزه اى كه در پیش گرفته بود مى كشید؟
باید پاسخ این سؤ ال را از متن سخنان امام علیه السلام بویژه از همین سخن آن حضرت كه در منزل ((شراف )) بیان كرده است به دست آورد؛ زیرا از این دو سخنرانى امام به وضوح پیداست كه سخنان وى جنبه اتمام حجت دارد و براى قطع هر نوع عذر و بهانه از سوى آن گروه از مردم كوفه بوده است كه آن حضرت این حقیقت را به صراحت بیان داشت :((اِنَّها مَعْذِرَةٌ اِلَى اللّه وَالَیْكُمْ؛)) یعنى این سخنان من اتمام حجت است براى شما و رفع مسؤ ولیت در پیشگاه خدا)).
حسین بن على علیهما السلام با این بیان مى خواهد به آنان تفهیم كند كه آمدن من به شهر شما جنبه تهاجم و حمله به این شهر و مردمان آن را ندارد و اگر كارگزاران بنى امیه براى به وجود آوردن جوّ مسموم چنین تبلیغات سوئى راه بیندازند، كذب محض و خلاف واقع مى باشد بلكه این سفرى است كه طبق دعوت قبلى مردم كوفه انجام گرفته است .
و اما اصل موضوع و مساءله مبارزه و یا انصراف و برگشت امام علیه السلام از آن منطقه بدان معنا نیست كه اگر مردم كوفه از دعوت خویش منصرف شده باشند آن حضرت هم به خانه خود برمى گردد و دست از مبارزه برمى دارد بلكه منظور آن حضرت این است كه در صورت انصراف مردم كوفه از دعوت و وعده پشتیبانى و همكارى ، ما هم به این شهر نمى آییم و اما اصل عدم بیعت با یزید بن معاویه و ادامه مبارزه با وى همچنان به قوت خود باقى است اگرچه به كشته شدن ما منجر شود منتهى این مبارزه اگر در كوفه نباشد در هر نقطه دیگر امكان پذیر است ؛ زیرا اگر منظور امام علیه السلام غیر از این بود و اگر دستگاه حكومتى همین اندازه احساس مى نمود كه حسین بن على علیهما السلام نه تنها دست از مبارزه كشیده بلكه قاطعیت خود را از دست داده و حالت شك و تردید بدو راه یافته است هیچگاه حاضر نبود با آن حضرت درگیر شود؛ زیرا مى دانست كه این درگیرى براى حكومت بنى امیّه سنگین خواهد بود.
خلاصه :
درگیرى سپاه یزید با امام علیه السلام و آن جنگ و خونریزى دلیل محكم و روشنى است بر عدم انصراف امام علیه السلام از مبارزه .
گذشته از این هریك از سخنان امام از مدینه تا شهادت نیز دلیل و گواه دیگرى است بر آن عزم راسخ و تصمیم قاطع و خلل ناپذیر.
او كه مى گوید:((فَقَتْلُ إ مْرِى ءٍ بِالسَّیْفِ فِى اللّه اَفْضَلُ))(103).))
او كه مى گوید:((سَاءمْضِى وَمَا بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى ))(104).))
او كه مى گوید:((هَیْهاتَ مِنَّاالذِّلَّةُ))(105).))
او كه مى گوید:((لااُعْطیهِمْ بِیدى اِعْطاءَ الذَّلِیلِ وَلا اَفِرُّ مِنْهُمْ فِرارَالْعَبیدِ))(106).))
او كه مى گوید:((وَیَزیدُ شارِبُ الْخُمُورِ... وَمِثلى لایُبایِعُ مِثْلَهُ))(107).))
او كه مى گوید:((وَاللّه لااُعْطِى الدَّنِیَّةَ مِنْ نَفْسِى ))(108).))
آرى ، او كه دیدش این است به هیچ قیمتى حاضر نیست از مبارزه اى كه در پیش گرفته است و از هدفى كه تعقیب مى كند دست بردارد.
خلاصه اینكه :
آزاد بودن امام علیه السلام از سوى مردم كوفه كوچكترین اثر مثبت و منفى در اصل مبارزه آن حضرت نداشت همانگونه كه اصل دعوت آنان نمى توانست انگیزه و علت مبارزه و قیام آن حضرت باشد.
بخش دوم : از مكه تا كربلا: در پاسخ حرّ
متن سخن :
((اَفَبِا لْمَوْتِ تُخَوِّفُنِى وَهَلْ یَعْدُو بِكُمُ الْخَطْبُ اَنْ تَقْتُلُونى وَسَاءَقُولُ ما قالَ اَخُوالا وْسِ لا بنِ عَمِّهِ وَهُوَ یُرِیدُ نصْرَة رَسُولِاللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )).
سَاءَمْضى وَما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى
 
اِذا ما نَوى حَقّاً وَجاهَدَ مُسْلِماً
 
وَآسا الرِّجالَ الصّالِحینَ بِنَفْسِهِ
 
وَفارقَ مَثْبُوراً وَخالَفَ مُحْرماً
 
اُقدِّمُ نَفْسى لا اُریدُ بَقاءَها
 
لِتَلْقى خَمِیساً فِى الْهِیاجِ عَرَمْرَماً
 
فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَذمَمْ وَاِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْ
 
كَفى لكَ ذُلاً اَنْ تَعِیش وَتُزْغَما(109)
ترجمه و توضیح لغات :
(( یَعْدُو بِكُم الْخَطْبُ اَنْ تَقْتُلُونى : عَدْو:)) سرعت . خَطْب : امر عظیم و خطرناك ، این جمله داراى مفهوم كنایى است یعنى آیا از شما كارى بجز كشتن من ساخته است ؟ اَوْس : نام قبیله اى است از اعراب مدینه . فارَق فِراقاً: دورى جستن . مثْبُور: مَطْرُود و ملعون كنایه از شخص كافر است . خَمیس : لشكر؛ زیرا لشكر از پنج بخش تشكیل مى گردد. هِیاج : جنگ . عَرَمْرَمْ (صفت است براى خَمِیس ): شدید و لشكرى بزرگ و قوى . عِشْتُ (از عاشَ عَیْشاً): زندگى كردن . لَم اُلَمْ (متكلم وحده مجهول از لام ، یلوم ): ناراحتى و درد و عذاب . تَرْغَم (از رَغِمَ): ذلت و خوارى .
ترجمه و توضیح :
به طورى كه در توضیح فراز قبلى اشاره نمودیم در منزل
((شراف )) پس از آنكه سخنرانى دوم امام به پایان رسید و دعوتنامه هاى مردم كوفه را در اختیار حرّ و سپاهیانش قرار داد و حرّ همچنان اظهار بى اطلاعى مى نمود در میان آن حضرت و حرّ درباره حركت امام علیه السلام گفتگو و جروبحث شد؛ زیرا امام علیه السلام مى خواست به حركت خود به سوى كوفه ادامه بدهد و حر تصمیم گرفته بود طبق ماءموریتى كه بر وى محول شده بود از حركت آن حضرت جلوگیرى نماید.
ولى چون حر دید امام علیه السلام در تصمیم خود قاطع است و به هیچ وجه حاضر نیست در مقابل ماءموریت وى انعطاف و نرمش نشان بدهد، چنین گفت : حال كه شما تصمیم به حركت گرفته اید بهتر است مسیرى را براى خود انتخاب كنید كه نه به كوفه وارد شوید و نه به مدینه باز گردید تامن از فرصت استفاده كنم و نامه اى صلح آمیز به ابن زیاد بنویسم شاید خداوند مرا از درگیرى با تو نجات بخشد.
حر این جمله را نیز اضافه نمود:
((اِنِّى اُذَكَركَ اللّهَ فى نَفْسِكَ فَاِنِّى اَشْهَدُ لئن قاتَلْتَ لَتُقْتَلنَّ؛)) این نكته را نیز یادآورى مى كنم و هشدارت مى دهم كه اگر دست به شمشیر ببرى و جنگى آغاز كنى ، صددرصد كشته خواهى شد)).
و چون گفتار حر بدینجا رسید و امام این هشدار تواءم با تهدید را از حر شنید، در پاسخ وى چنین فرمود:
((اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِى وَهَلْ یَعْدُوبِكُمُ الْخَطْبُ اَنْ تَقْتُلُونى ...؛)) آیا مرا با مرگ مى ترسانى و آیا بیش از كشتن من نیز كارى از شما ساخته است . من در پاسخ تو همان چند بیت را مى خوانم كه برادر مؤ من ((اوسى )) آنگاه كه مى خواست به یارى پیامبر بشتابد و در جنگ شركت كند به پسرعمویش كه مخالف حركت وى بود انشاد نمود و چنین گفت :
من به سوى مرگ خواهم رفت كه مرگ براى جوانمرد ننگ نیست آنگاه كه او معتقد به اسلام و هدفش حقّ باشد.
و بخواهد با ایثار جانش از مردان نیك حمایت و با جنایتكاران مخالفت نموده واز دشمنى خدا دورى گزیند.
من جانم را در طبق اخلاص مى گذارم و دست از زندگى مى شویم تا در جنگى سخت با دشمنى بس بزرگ مواجه شوم .
من اگر زنده بمانم پشیمانى ندارم و نه اگر بمیرم ناراحتى ، ولى براى تو همین بس كه چنین زندگى ذلت بار و ننگینى را سپرى كنى
)).
حر با شنیدن این پاسخ قطعى با خشم و ناراحتى ، خود را كنار كشید و از آن حضرت جدا گردید.
در ادب الحسین مى گوید چون مفهوم این اشعار مورد اعجاب و تحسین امام علیه السلام بوده لذا در طول سفر خویش به سوى عراق چندین بار به این ابیات متمثل گردیده و آنها را در موارد مختلف و مكرر مى خواند.
و تمثل امام به این اشعار و تكرار آنها نیز نشانگر این است كه هدف آن حضرت از این حركت ، یارى كردن بر دین و آیین جدش و جهاد در راه اسلام و دفاع از برنامه ها و قوانین قرآن و حفظ احكام آن از زوال و اضمحلال بوده است ؛ جهادى كه از بزرگترین فریضه هاى الهى و پیروى كردن از سنت نیك رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله ست و در این راه نیز از مقام و منال و زندگى و حتى از جان خود و عزیزانش دست شسته بود.
آرى هركس در این راه جهاد كند و كشته شود مورد ملامت نیست و آن كس كه ملازم بیت و خانه خویش گردیده و در این راه قدم به میدان مبارزه و
جهاد نگذارد تا زنده است مورد ملامت ونكوهش خواهد بود(110).
بخش دوم : از مكه تا كربلا: در منزل بیضه
متن سخن :
((اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسُولَاللّه صلّى اللّه علیه و آله قالَ
مَنْ رَاى سُلْطانا جائراً مُسْتَحِلاًّ لِحَرامِاللّه ناكِثاً عَهْدَهُ مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِاللّه یَعْمَلُ فى عِبادِاللّه بالا ثْمِ وَالْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْلٍ
وَلا قَوْلٍ كانَ حَقّاً عَلَى اللّه اَنْ یُدْخِلهُ مَدْخَلَهُ اَلا
وَانَّ هؤُلاءِ قَدْ لَزَمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ
وَتَرَكُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ وَاَظْهَرُوا الْفَسادَ
وَعَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتاءْثرُوا بِالْفَىْءِ
وَاَحَلُّوا حَر امَاللّه وَحَرَّمُوا حَلا لَهُ وَاَنَا اَحَقُّ مِمَّنْ غَیَّرَ
وَقَدْ اَتَتْنِى كُتُبُكُمْ وَقَدِمَتْ عَلَىَّ رُسُلكُمْ بِبَیْعَتِكُمْ اِنَّكُمْ لا تُسَلِّمُونى
وَلا تَخْذِلُونى فَاِنْ اَتْمَمْتُمْ عَلَىَّ بَیْعَتَكُمْ تُصِیبُوا رُشْدَكُمْ
فَاَنَاالحسَینُ بْنُ عَلِىِّ وَابْنُ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِاللّه نَفْسِى
مَعَ اَنْفُسِكُمْ وَاَهْلِى مَعَ اَهْلِكُمْ وَلَكُمْ فِى اُسْوَةٌ
وَانْ لَمْ تَفْعَلُوا وَنَقَضْتُمْ عَهْدَكُمْ
وَخَلَّفْتُمْ بَیْعَتى مِنْ اَعْناقِكُمْ ماهِىَ لَكُمْ بِنُكْرٍ
لَقَدْ فَعَلْتُمُوها بِاءَبِى وَاءَخِى وَابْنِ عَمِّى مُسْلِم
فَالْمَغْرُورُ مَنِ اغْتَرَّ بِكُمْ فَحَظَّكُمْ اَخْطاءْتمْ
وَنَصیبَكُمْ ضَیَّعْتُمْ وَمَنْ نَكَثَ فَاِنَّما یَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ
وَسَیُغْنِى اللّهُ عَنْكُمْ وَالسَّلامُ عَلَیْكُمْ وَرَحَمَةُاللّه وَبَرَكاتُهُ
))(111).
ترجمه و توضیح لغات :
نَكث عهد: پیمان شكنى . مَدْخَل (به فتح میم ): محل دخول و منزلگاه و در اینجا منظور از آن ، عذابى است كه سلطان جائر بدان مبتلا خواهد گردید. اِسْتِیثارِ: به خود اختصاص دادن . فَىْءِ: ثروت و حقوقى كه به خاندان پیامبر اختصاص دارد. اَحَقُّ: سزاوارتر. تُسَلِّمُونى (از سَلَّمَه ): ترك نمودن . رشد: سعادت و خوشبختى . اُسْوَةٌ: الگو، پیشرو. نُكر: كار بى سابقه . مَغْرور: گول خورده .
ترجمه و توضیح :
پس از حركت از منزل
((شراف )) هردو قافله به موازات و در نزدیكى همدیگر در حركت بودند در منازل و در محلهایى كه امكان آب و استراحت بیشتر بود هردو قافله با هم فرود مى آمدند و یكى از این منازل منزل بیضه بود كه در آنجا فرصتى به امام دست داد تا باز هم با سپاهیان ((حر)) سخن بگوید و حقایقى را با آنان در میان بگذارد و علت قیام و حركت و انگیزه مبارزه خویش را تشریح كند اینك ترجمه این سخنرانى (112)
((مردم ! پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود هر مسلمانى با سلطان زورگویى مواجه گردد كه حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهى را درهم مى شكند و با سنت و قانون پیامبر از در مخالفت درآمده و در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت و عدوان و دشمنى در پیش مى گیرد ولى او در مقابل چنین سلطانى با عمل و یا با گفتار اظهار مخالفت ننماید بر خداوند است كه این فرد (ساكت ) را به محل همان طغیانگر در آتش جهنم داخل كند.
مردم ! آگاه باشید اینان (بنى امیه ) اطاعت خدا را ترك و پیروى از شیطان را بر خود فرض نموده اند فساد را ترویج و حدود الهى را تعطیل نموده ، فى ء را (كه مختص به خاندان پیامبر است ) به خود اختصاص داده اند. حلال و حرام و اوامر و نواهى خداوند را تغییر داده اند و من به رهبرى جامعه مسلمانان از این مفسدین كه دین جدم را تغییر داده اند شایسته ترم .
گذشته از این حقایق ، مضمون دعوتنامه هایى كه از شما به دست من رسیده و پیكهایى كه از سوى شما به نزد من آمده اند این بود كه شما با من بیعت كرده و پیمان بسته اید كه مرا در مقابل دشمن تنها نگذارید و دست از یارى من برندارید اینك اگر بر این پیمان خود باقى و وفادار باشید به سعادت و ارزش انسانى خود دست یافته اید؛ زیرا من حسین فرزند دختر پیامبر و فرزند على هستم كه وجود من با شما مسلمانان درهم آمیخته و فرزندان و خانواده شما به حكم فرزندان و خانواده خود من هستند (در میان من و مسلمانان جدایى نیست ) كه شما باید از من پیروى كنید و مرا الگوى خود قرار دهید.
و اگر با من پیمان شكنى نمودید وبر بیعت خود باقى نماندید به خدا سوگند این عمل شما نیز بى سابقه نیست و تازگى ندارد كه با پدرم و برادرم و پسرعمویم مسلم نیز این چینن رفتار نمودید و با آنان از در غدر و پیمان شكنى درآمدید پس آن كس گول خورده است كه به حرف شما اعتماد كند و به پیمان شما مطمئن شود. شما مردمانى هستید كه در به دست آوردن نصیب اسلامى خود راه خطا پیموده و سهم خود را به رایگان از دست داده اید و هركس پیمان شكنى كند به ضرر خودش تمام خواهد گردید و امید است خداوند مرا از شما بى نیاز سازد والسلام
)).

سه شنبه 9/9/1389 - 6:27
اخبار
به گزارش مشرق به نقل از مرکز خبر حوزه، شورای روابط اسلامی آمریکا به نیابت از 49 مسلمان مقیم آمریکا، علیه یک شرکت صنایع گوشت طرح دعوا کرد.

بر پایه این گزارش، این شرکت به جای احترام به عقاید مذهبی این افراد و خواسته آنها مبنی بر اجازه ادای نماز به کارگران مسلمان و تقسیم زمان استراحت بر اساس این اوقات، اقدام به اخراج آنها کرد. خاطرنشان می‌شود چندی پیش کمیته برابری فرصت‌های شغلی پس از یک سال تحقیق درباره این مسأله طی گزارشی اعلام کرد که اِعمال مطالبات دینی، ضرری برای شرکت به همراه ندارد.

این گزارش همچنین ابراز داشت که کارگران به خاطر دین، رنگ و ملیت، در معرض مزاحمت، سختگیری و بدرفتاری قرار می‌گیرند.

"کرستینا ابراهام" رئیس حقوق مدنی شورای روابط اسلامی آمریکا با بیان اینکه کارگران با جدیت کار می‌کنند و خواهان رفتار و برخورد خاصی نیستند، افزود: همه کارگران از فرصت استراحت برخوردارند، اما مسؤولان شرکت تمایل ندارند کارگران از این فرصت‌ها برای ادای نماز استفاده کنند.

وی خاطرنشان ساخت: شورا، معیاری برای شناخت عبادت‌های اسلامی منتشر کرده است که کارفرما از طریق آن می‌تواند مطالبات دینی کارگران را بشناسد.=مشرق نیوز

سه شنبه 9/9/1389 - 6:25
اخبار

** استاد وقتی علی باشد؛ شاگرد میثم می‌شود

*  ویژگی‌های امام علی (ع) را در تربیت چنین شاگردی شرح دهید؟

- علی ابن ابیطالب(ع) کسی است که دست پرورده رسول‌الله (ص) و مؤدب از آداب رسول‌الله (ص) و رسول‌الله(ص) که خودش مؤدب از آداب خداست، خداوند عزوجل پیامبر اکرم (ص) را تادیب کرد و او را ساخت و پیامبر اکرمی(ص) که دست پرورده و مودب به آداب خداوند است، علی ابن ابیطالب(ع) را ساخته و پرداخته کرده است، پیامبر می‌فرماید: خدا مرا ادب کرد و به من آداب یاد داد و خوب آدابی را به من آموخت.
بنابراین کسی که تربیت شده رسول الله (ص) است و طرف مقابل وی امثال میثم تمار دارای قابلیت باشند تربیت، متعالی خواهد داشت، بالاخره استاد وقتی علی باشد؛ شاگرد میثم می‌شود.

 

* میثم تمار با اینکه از عاقبت کار خود باخبر بود چرا همچنان بر عقیده خودش پافشاری می‌کرد؟

_ افرادی که از مرگ خودشان باخبرند، افراد معمولی نیستند، افراد خود ساخته‌اند و افراد خود ساخته، آینده را می‌بینند، دنیا در نظر کسانی که مانند میثم تمار یک قفس و یک زندان است و کسی که خودش را از زندان آزاد می‌بیند و در آستانه آزادی است و می‌بیند به سوی به الله حرکت می‌کند، «انا لله و انا الیه راجعون»؛ و به سوی عالم ابدی به سوی همنشینی با رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع) با شهدا و صلحا گام برمی‌دارد، طبیعتاً نه تنها دست و پایش نمی‌لرزد، بلکه خوشحال است.

 

** میثم تمار با تمام وجود به مولای متقیان(ع) اعتقاد داشت

*  با توجه به شرایطی که در دوران امام علی (ع) وجود داشته و ویژگی بارز میثم تمار در دفاع از ولایت، در این ایام فتنه بزرگان و خواص ما چگونه باید راه ایشان را ادامه بدهند؟

- امروز تاکید بر رهبریی که پرچمدار نظام مقدس ماست، از اوجب واجبات است و حفظ شئون و مقامات و حرمت و حریم رهبری در واقع حفظ آبرو و حیثیت یک نظام و یک ملت است، لذا باید از این به بعد دنبال این باشیم که افراد اعلام توبه ‌کنند و در همین راستا کسی که ملتش را می‌خواهد، باید از رهبری به عنوان پرچمدار و سکاندار انقلاب حمایت کند، آنچنان که میثم تمار با تمام وجود خود به مولای متقیان(ع) اعتقاد داشت که نه تنها در برابر تهدیدات دشمن احساس ترس نمی‌کرد، بلکه وقتی تهدیدات آنها عملی می‌شد، باز هم بی‌تفاوت بود.
در کتاب «امام حسین (ع) در مکه»، دفاعیات حضرت میثم تمار را نقل کردم که دفاعیات میثم تمار در دورانی که حکومت دست جباران بود و استاندار کوفه از پست‌ترین انسان‌های روی زمین، خونخوار، بی‌دین، بی‌اعتقاد، دشمن حزب‌الله و دشمن طرفداران ولایت، وی با آرامش خاطر به گونه‌ای که هیچ تزلزلی، در برابر جباری ایستاد که از اسم امیرالمومنان علی (ع) اظهار بیزاری می‌کرد، در برابر چنین جباری اسم مولا امیرالمومنین (ع) با عظمت یاد می‌کند و اصلاً از این خون‌آشام‌ احساس ترس نمی‌کند، این نیست مگر اعتقاد سرشار به ولایت و ولایت‌پذیری میثم‌تمار.

 

** نسبت به عظمت مقام میثم تمار، احدی از شیعه بحثی نکرده است

*  تمایز شخصیت میثم تمار و مختار را بازگو کنید.

- هر کدام از این بزرگواران یک خصوصیتی دارند، در مجله «زیارت» که زیر نظر بعثه مقام معظم رهبری چاپ می‌شود، درس‌های من راجع به مختار آنجا چاپ شده است.
نسبت به عظمت مقام و شخصیت میثم تمار، احدی از شیعه بحثی نکرده است، اما نسبت به مختار یک اختلافاتی بین علمای ما از قدیم و تا به امروز بوده است، هرچند که نظر من نسبت به مختار این است که ایشان صددرصد مثبت است که وی از طرفداران ولایت اهل بیت (ع)بود، از همان زمان معاویه، در بصره مبلغ امام حسین (ع) بود که بعدها ابن زیاد او را دستگیر می‌کند، شلاق می‌زند و خلع لباس کرده و به طائف تبعید می‌کند، انصافاً مختار کاری کرد که دل شیعه را شاد کرد، دل ائمه معصومین (ع) را شاد کرد.
مختار در عرصه سیاست و جهاد به صورت جباران مانند ابن زیاد سیلی زد، هیبت و شکوه و ابهت امویان را شکست و سران فتنه را زیر پا له کرد.
کار مختار در آن موقعیت بسیار کار با ارزشی و کار میثم تمار هم در ظرفیت خودش کار بسیار مهمی بود، هر دوتا در یک راستا گام بر می‌داشتند و آن شکستن شخصیت پوشالی جباران اموی و تاسی از اهل‌بیت(ع)بود، مزار هر دو بزرگوار در کوفه دارای گنبد و بارگاه است و هر دوی آنها از نظر ما محترم هستند.

 

*  در ملاقات بین میثم تمار و مختار در زندان چه گذشت؟

- در آن دوران حکومت کوفه به دستور حکومت شام به دستگیری عناصری اقدام کردند که ولایت‌مدار بودند و به اصطلاح امروز حزب‌اللهی‌ها، بسیجی‌ها و کسانی که با یک اشاره امام ممکن بود؛ حکومت جبار را از بین ببرند، من الجمله میثم تمار و مختار را دستگیر کردند، در زندان میثم تمار از شهادت خود و آزادی مختار خبر داد و گفت: تو آزاد می‌شوی و ابن زیاد به دست تو به هلاکت می‌رسد و همین طور شد.

 

*  چگونه میثم تمار تاثیر روحی در مختار گذاشت که بعد از آزادی از زندان به فکر انتقام باشد؟

- نفس پاکان در طرف مقابل اثر می‌گذارد، هرچقدر نفس پاک باشد، پاکتر می‌شود؛ شکی در آن نیست، ولی حرکت مختار ریشه‌دار بوده و مختار از اول نسبت به حکومت جبار اموی موضع داشته، ذهبی از عالمان اهل سنت در کتاب «سیر علی من نو بلاء» در شرح حال مختار می‌گوید: مختار در زمان معاویه که هنوز یزید روی کار نیامده بود، در بصره برای اهل بیت (ع) و امام حسین (ع) تبلیغ می‌کرد، یعنی به مردم بصره اعلام می‌کرد که ای مردم! رهبر و امام امت، امام حسین(ع)است نه معاویه، این مطلب را سریع رد می‌کند چون آنها نسبت به مختار نظر سوئی دارند، البته بعید نیست نفس جناب میثم تمار هم در او اثر خود را گذاشته باشد.
مختار از چهره‌های شیعه است، او هیمنه حکومت ننگین اموی را شکست و به دیگران جرات داد در برابر این حکومت بیاستند، مورد حمایت ائمه (ع) از جمله امام باقر(ع)، امام صادق(ع) قرار گرفته است و در نقطه مقابل دشمنان با جعل روایت در مذمت او سعی در تخریب چهره او داشتند که موفق نشدند=مشرق نیوز

سه شنبه 9/9/1389 - 6:24
اخبار
به گزارش مشرق، میثم تمار مردى از فرزانگان و چهره‏اى آشنا براى طالبان ارزش‌هاى معنوى و سالکان مسیر حق است. وی که دست‌پروده مکتب عشق امیرالمؤمنین علی(ع) است با شهادت خود ولایت‌مداری را ترجمه کرد، به همین منظور فارس گفت‌وگویی با آیت‌الله نجم‌الدین طبسی مدرس حوزه علمیه قم و مولف کتاب «امام حسین(ع) در مکه» ترتیب داده‌ که در ذیل می‌آید:

 

*  لطفا شخصیت و منزلت میثم تمار را تشریح بفرمائید؟

- میثم تمار یکی از شهدای گمنام است، این بزرگوار بیست روز قبل از شهادت امام حسین(ع) در ضمن دستگیری‌های ابن زیاد در کوفه، تاخت و تازها به نیروهای ارزشی و طرفداران اهل بیت (ع) دستگیر می‌شود.
ایشان در همان بالای چوبه دار در اجتماع مردم به نقل فضایل اهل بیت(ع) به خصوص فضایل امیرالمومنین(ع)می‌پردازد، این در حالی بود که نقل فضایل و آگاه کردن مردم به جایگاه اهل بیت(ع) به شدت از ناحیه حکومت جبار اموی ممنوع بود.
میثم تمار در همان چوبه دار در اجتماع مردم فضایل امیرالمومنین(ع) را بازگو می‌کند، ابن زیاد برای اینکه این قضیه متوقف شود، دستور می‌دهد زبان او را قطع کنند.
این ماجرا جریانی دارد که به این قرار است؛ وقتی که میثم‌تمار را به پای میز محاکمه کشاندند، ابن زیاد که جسارت‌های زیادی به علی‌بن ابیطالب (ع)کرد، میثم تمار متقابلاً به او گفت امیرالمومنین(ع) تمام این صحنه‌ها را خبر دادند که من بوسیله تو (ابن زیاد) محکوم به اعدام می‌شوم بعد از آن هم دستور می‌دهی زبان مرا ببرند که ابن زیاد گفت من خلاف این را انجام می‌دهم تا دروغ بودن حرف علی (ع) را ثابت کنم، میثم‌تمار گفت که این کار را نمی‌توانی بکنی و هرچه را که علی(ع) فرموده بالاخره اجرا می‌کنی.
لذا هنگامی‌که بر روی چوبه دار به نقل از فضایل علی(ع) پرداخت، جاسوس‌ها خبر دادند که میثم از این تریبون آزاد برای نقل فضایل استفاده می‌کند که ابن‌زیاد هم دستور داد زبانش را قطع کنند و با این اقدام فرمایش علی (ع) اثبات شد.

 

**میثم تمار ایرانی‌الاصل است

*  آیا از سوابق میثم تمار در تاریخ چیزی بیان شده‌است؟

- از سوابق میثم تمار کمتر اطلاع داریم، ایشان ظاهراً ایرانی و اهل دماوند هستند؛ وی بعد از اعمال عمره هنگامی‌که به مدینه آمده بود، با ام‌المؤمنین «ام سلمه» دیدار کرد، «ام سلمه» از پشت پرده به ایشان فرمودند که چه شب‌هایی بود که پیامبر اکرم (ص) یاد تو بود و راجع به تو با علی (ع) صحبت می‌کرد، بعد از آن دستور دادند عطر به محاسن میثم تمار بزنند که میثم به ام‌سلمه گفت که این محاسن من در راه ولایت و دفاع از امام حسین (ع) غرق در خون می‌شود.
میثم تمار خبر شهادت امام حسین (ع) و روز شهادت امام حسین (ع)، توطئه جباران اموی در اعلام کردن روز عید در روز شهادت آن حضرت (ع) را بیان می‌کرد که مردم از وی می‌پرسیدند که این نقل‌ها را از کجا می‌گویی که میثم پاسخ می‌داد: این‌ها را از امام بزرگوارم علی بن ابیطالب (ع) شنیده‌ام.
ابن عباس معروف به عالم امت در برابر عظمت میثم تمار سر تعظیم فرو می‌آورد چرا که میثم مطالبی را راجع به شهادتش به ابن عباس گفته بود و ابن عباس که شاگرد امام علی (ع)بود، در اوایل فضائل میثم را باور نمی‌کرد و برگه‌های حوادث آینده نقل شده از میثم را پاره کرد که میثم به او گفت برگه‌ها را پاره نکن و با خود داشته باش که خواهی دید من چه می‌گفتم، که همین طور هم شد.

 

**میثم تمار لایق شاگردی امام علی(ع) بود

*  چه شد که میثم‌تمار این گونه عزیز علی(ع) شد؟

- مولی(ع) در دم مغازه خرمافروشی‌ میثم می‌‌نشست و او چنان شخصیتی داشت که امام او را لایق می‌دانست و همین کنار در مغازه نشستن امام علی(ع) او را دگرگون و متحول کرده بود و همین اکنون قبر ایشان در نزدیکی کوفه، ضمن اینکه سیل مشتاقان زیارت به آنجا روان است، حاجت روا نیز هست و کسانی که متوسل می‌شوند به قبر میثم تمار، معمولا دست خالی بر نمی‌گردند.
مسئله‌ای را خودم شاهدش بودم در نجف اشرف، یک شخصی به نام «خواجه رشا میرزا» از تجار نجف اشرف که ماشین وارد می‌کرد، گرفتار ‌سرطان می‌شود، دکترهای عراق او را جواب می‌کنند، وی برای ادامه معالجه به لندن می‌رود که دکترهای آنجا نیز جوابش می‌کنند و به او می‌گویند به عراق برگردد و او را از ادامه معالجه مایوس می‌کنند.
هنگامی‌که برمی‌گردد، مستقیم به کنار قبر میثم تمار رفته و در اثر توسل به میثم خوب می‌شود، بعدبه لندن بازگشته و پزشک‌ها با دیدن عکس‌ها و پرونده پزشکی باور نمی‌کنند، به او می‌گویند چه کار کردی؟ می‌گوید به شاگرد علی ابن ابیطالب(ع) متوسل شده‌ام، بعد از این واقعه تاجر عراقی به خرج خودش گنبد امیرالمومنین(ع) را از نو طلاکاری می‌کند که شهید دستغیب در کتاب «داستان شگفت» آن را نقل کرده است. میثم تمار شخصیت بزرگی است و باید راجع به او خطبا و منبری‌های محترم و مداحان و سخنوران صحبت‌ کنند.

مشرق نیوز

سه شنبه 9/9/1389 - 6:23
اخبار



 به نقل از سایت جوان
سه شنبه 9/9/1389 - 6:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته