• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2952روز قبل
اخبار

به گزارش مشرق به نقل از سینمای ایران، در همایش "قیام تا قیام" با هدف نقد و بررسی سریال "مختارنامه" اعلام شد که داوود میرباقری همچنان در جست‌وجوی تمهیدی برای نشان ندادن چهره حضرت ابوالفضل (ع) در این مجموعه تاریخی - مذهبی است.

رضا استادی در همایش "قیام تا قیام" در دانشگاه صنعتی همدان، گفت: ما در زمان ساخت سریال "مختارنامه" از خودمان می‌پرسیدیم اگر در آن دوره بودیم، چه می‌کردیم. در اکثر مواقع فیلمبرداری، گروهی از اعضای صحنه احساساتی می‌شدند و برای خود من دیدن تصاویر این سریال بسیار دشوار است.

وی ادامه داد: مختار ویژگی شخصیتی لایه لایه دارد و اگر مخاطبان این سریال را با دقت تماشا کنند، قطعاً از درک این موضوع لذت خواهند برد.

استادی درباره‌ی بحث‌ها و انتقادات مطرح شده درباره‌ی نشان دادن چهره‌ی حضرت ابوالفضل (ع) در سریال "مختارنامه"، بیان کرد: این موضوع در سریال «مختارنامه» به چند صحنه خاص از جمله ورود امام حسن (ع) و اسرا محدود می‌شد. آقای میرباقری از پرداخت مستقیم به واقعه کربلا امتناع کرد. استدلال او این بود که وقتی نمی‌توان چهره افراد را نشان داد باعث ابتر ماندن موضوع می‌شود و بهتر است از حواشی اطراف موضوع استفاده کنیم.

وی ادامه داد: دقت زیادی در این موضوع انجام شد که در اواخر سال 87، فردی به نام فتوحی که آشنایی با سینما نداشت، دوره تمرینی طولانی دید و تمرین شمشیربازی و اسب دوانی کرد و حتی تمرین صدا هم انجام داد تا صحنه‌های مربوط به حضرت عباس (ع) در شاهرود، با حساسیت فراوان جلوی دوربین برود. حتی اواخر فروردین که رییس سازمان صدا و سیما به همراه برخی نمایندگان مجلس، در شاهرود حضور داشتند، صحنه‌های حضرت عباس (ع) به نمایش درآمد و آنها معتقد به نزدیکی‌اش به باور عمومی بودند. اما از هفته‌های قبل تصاویری منتشر شدند و حواشی ایجاد کردند.

وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره‌ی هزینه سریال "مختارنامه" بیان کرد: هزینه‌ی سریال تاکنون 20 میلیارد تومان بوده، که برای 40 قسمت آن هزینه شده است.

استادی درباره انجام کارهای تحقیقاتی درباره‌ی این سریال هم گفت: مختارنامه یک فیلمنامه اولیه داشت که حاصل یک تحقیق 10 ساله بود. اما خود داوود میرباقری هم مطالعات سنگینی انجام داد. خیلی‌ها سوال می‌کنند مبنای شخصیت‌های سریال چه بوده است. واقعاً هیچ منبع تاریخی نبوده که خوانده نشده باشد، اما تاریخ در جاهایی سکوت دارد و در مورد شخصیت «مسلم»، میرباقری به این نتیجه رسید که نکته واحدی در تاریخ وجود ندارد.

وی افزود: "مختارنامه" داستان مختار است و صحنه‌های کربلا در بخش‌هایی اتفاق می‌افتد که مربوط به او باشد.

استادی همچنین با اشاره به پروژه "روز رستاخیز" به کارگردانی احمدرضا درویش گفت: در این سریال چهره‌ی حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت علی اکبر (ع) و چند تن دیگر نمایش داده می‌شود.

استادی همچنین درباره‌ی رایزنی‌های بین‌المللی برای پخش این سریال در شبکه‌های خارجی گفت: ما از ابتدا که سریال ساخته می‌شد رایزنی‌هایی برای پخش بین‌المللی آن انجام دادیم. ولی به هر حال "مختارنامه" یک کار شیعی صد در صد است و قطعاً حساسیت‌هایی در کشورهای سنی وجود خواهد داشت.

مدیر روابط عمومی "مختارنامه" همچنین در پاسخ به پرسش دانشجویی مبنی بر تاکید داوود میرباقری بر پررنگ کردن شخصیت زنان در سریال‌هایش، گفت: اتفاقاً «مختارنامه» نسبت به اکثر سریال‌های تاریخی، مردانه است. در خیلی از سریال‌های تاریخی زنان زیادی با آرایش بسیار غلیظ‌تر حضور دارند. حتی آرایش برخی از آنها کاملاً امروزی است و قرار است به نیازهای سازندگان که احتمالاً جذب مخاطب بیشتر است پاسخ دهند.=مشرق نیوز

پنج شنبه 18/9/1389 - 6:40
اخبار

به گزارش مشرق بولتن نوشت، بسیاری بر این عقیده‌اند که فوتبال ورزش نیست، سیاست است. فوتبال را سیاستمداران درست کرده‌اند برای رسیدن به برخی از اهداف خود. و از همین رو است که بسیاری از تیم‌های باشگاهی مطرح جهان، وابسته به یکی از مراکز و افراد سیاسی و اقتصادی است.

در ایران و در دوران پهلوی نحوه‌ی شکل‌گیری دو تیم تاج (استقلال) و پرسپولیس (پیروزی) نیز از این قاعده مستثنی نبود. تاجی‌‌ها متشکل از طرفداران شاه بودند و پرسپولیسی‌ها مخالفان حکومت. برای همین همیشه بازی میان این دو تیم از حساسیت بالایی برخوردار بود. و گاها به دعوا و آشوب‌های خیابانی هم کشید می‌شد. سندی که در زیر می‌آید مؤید همین مطلب است.

متن سند بدین شرح است:

 

موضوع: برخورد طرفداران تیم تاج با پرسپولیس

پس از پایان مسابقه فوتبال بین تیم‌های تاج و پاس تماشاچیانی که در میدان بودند به دو گروه تقسم شده و در خیابان به راه افتادند. طرفداران تیم تاج خیلی کم بودند و هواداران تیم پرسپولیس که بسیار زیاد بودند به چند گروه تقسیم و پشت سر دسته‌ اول حرکت نمودند. طرفداران تیم تاج با شعار (قهرمان آسیا متشکریم) و دیگران با شعار (پرسپولیس تو قلب مردم قهرمانه) به راه خود ادامه می‌دادند. در این موقع شعار طرفداران تیم تاج عوض شد و همگی می‌گفتند تاج قهرمان - تاج قهرمان و مخالفین آنها فریاد می‌زدند .... ...... .......

جمعیت موقعی که از تخت جمشید گذشت عده‌ای می‌گفتند (یا فوتبالو جمعش کنید – یا تیمسارو عوض کنید) و عده‌ای دیگر می‌گفتند (مرگ بر این تیمسار قانون‌شکن). در دروازه دولت پلیس به مردم حمله کرد.طرفداران تاج شعار می‌دادند جاوید شاه – جاوید شاه و طرفداران پرسپولیس فریاد می‌زدند مرگ بر این دولت قانون‌شکن. و عده‌ای هم در حالی که فرار می‌کردند شعار می‌دادند مرگ بر این دیکتاتور.

جمعیت طرفدار تاج از ورود به خیابان سعدی منصرف شده و به طرف لاله‌زار رفتند. در این بین عده‌ای از طرفداران پرسپولیس نیز به خیابان لاله‌زار داخل شدند و تا میدان سپه بر ضد تیم تاج و تیمسار خسروانی شعار می‌دادند. البته پلیس چند مرتبه آنان را متفرق کرد لیکن مجددا به هم پیوستند.
 

=مشرق نیوز

 

سه شنبه 16/9/1389 - 10:5
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

ریاست و مدیریت ؛ امانت الهى در دست ماست  
امروز كشورهاى مسلمان مجذوب حاكمیت اسلامند و آن روزى كه تحقق واقعى حاكمیت اسلام را ببینند، این جاذبه ده برابر خواهد شد؛ یعنى ببینند حدود الهى در جامعه یى رعایت مى شود؛ ببینند حقوق مردم در یك جامعه به طور كامل رعایت مى شود؛ ببینند هیچ كس به خاطر برخورداریهاى گوناگون ، دیگران را در دامان بى عدالتى و ظلم نمى اندازد؛ ببینند هیچ كس ‍ به خاطر شخصیت و مقام ، از اجراى عدالت حقیقى و واقعى در حق او بركنار نمى ماند؛ ببینند تخلف از همه كس جرم است ؛ ببینند به همه ى آحاد مردم به خاطر شان انسانى و برادرى اسلامى ، یكسان نگاه مى شود.اگر ما این طور عمل كردیم ، این امانت الهى را كه در دست ماست ، پاسدارى كرده ایم ؛ اما اگر این گونه عمل نكنیم ، آنگاه قضاوت سختى دارد:((اعلم یا رفاعه ان هذه الاماره امانه ))؛مى فرماید:این ریاست و مدیریتى كه در اختیار من و شماست ، یك امانت است ؛ ((فمن جعلها خیانه ))؛ هر كس این را به خیانت تبدیل بكند و به هوى و هوس آلوده نماید و در خدمت مطامع شخصى و وسیله ى اجراى مقاصد غیرالهى و غیرعادلانه ى خود قرار دهد، ((لعنه الله الى یوم القیامه ))؛ تا روز قیامت لعنت خدا بر او خواهد بود. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، همه ى ما و مسؤ ولان نظام جمهورى اسلام را به اجراى احكام نورانى اسلام موفق بگردان . پروردگارا ! ما را كه به نام على حرف مى زنیم و با یاد او حركت مى كنیم ، در عمل هم در راه مستقیم امیرالمؤ منین قرار بده . پروردگارا ! عدالت را كه یادگار اسلام و امیرالمومنین (علیه الصلاه والسلام ) است در جامعه ى ما بر پا بدار.نماز جمعه تهران ، 26/12/1379حكومت على (ع ) نقطه مقابل حكومت غیر الهى  
در حكومتهاى بشرى ، آنچه كه از به خود بستن و نشان دادن مظاهر اقتدار و سلطنت و سلطه و زورگویى و براى خود خواستن و غیر خود را نفى كردن هست ، نقطه ى مقابلش در حكومت الهى است ؛ مظهر آن هم امیرالمؤ منین (علیه الصّلاة والسلام ) است .
تواضع بدون ضعف و اقتدار بدون كبر 
در دوران حكومت ، تواضعِ بدون ضعف و اقتدارِ بدون تكبر، از خصوصیات امیرالمؤ منین است . در همان حالى كه با متخلف ، با منحرف ، با آن كسى كه مورد حدّ الهى است و با دشمن در میدانهاى خود در نهایت قاطعیت عمل مى كند، در عین حال براى خود براى آن منِ شومى كه در هر وجودى سربرآورد، او را ضایع و بیچاره خواهد كرد هیچ جایى در وجود على (علیه الصلاة والسلام ) نیست ؛ هرچه هست ، هضم در اراده ى الهى است ! عبد و بنده ى خداست .
بزرگترین تعریف براى یك انسان در معیارهاى الهى و اسلامى عبودیت خداست . اشهد انّ محمداً عبده و رسوله ؛ ((رسول )) را بعد از ((عبد)) ذكر مى كند. امیرالمؤ منین ، این است . معناى ولایت در اصطلاح و استعمال اسلامى ، این است ؛ یعنى حكومتى كه در آن ، اقتدارِ حاكمیت هست ، ولى خودخواهىِ سلطنت نیست ، جزم و عزم قاطع هست كه ((فاذا عزمت فتوكل على الله )) اما استبداد به راءى نیست .
كسانى كه با حكومت و با ولایت اسلامى ، دشمنى مى كنند، از این چیزها مى ترسند؛ با اسلامش بدند! اسم ولایت را حمل كردن بر چیزهایى كه یا ناشى از بى اطلاعى و بى سوادى و كج فهمى است ، یا ناشى از غرض و عناد است !
ولایت ، یعنى حكومتى كه در آن در عین وجود اقتدار، در عین وجود عزت یك حاكم و جزم و عزم و تصمیم قاطع یك حاكم ، هیچ نشانه یى از استبداد و خودخواهى و خود راءیى و زیاده طلبى و براى خود طلبى و اینها نیست . این ، آن نشانه ى اصلى براى این حكومت است .عید سعید غدیر، 16/1/1378
سه شنبه 16/9/1389 - 6:44
اهل بیت
نام كتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا

مؤ لف : محمّد صادق نجمى
آنچه از این سخن امام استفاده مى شود
این سخن امام داراى دو نكته جالب و حساس است :
1 - به طورى كه مى بینیم حتى با دشمن سرسخت و خون آشام خویش - یعنى عمرسعد - هم از روى خیرخواهى سخن مى گوید و از رهگذر موعظه و نصیحت وارد مى گردد تا او را از پرتگاه سقوط و بدبختى نجات بخشد و چون او به بهانه هاى واهى و مادى متمسك مى شود و از خانه و نخلستان سخن مى گوید، امام علیه السلام باز هم پاسخ مساعد داده و وعده جبران این خسارتها را به او مى دهد.
2 - و اما نكته دوم اینكه امام علیه السلام در این سخنش آینده نافرجام عمرسعد را پیش بینى مى كند آنجا كه پس از ماءیوس شدن از تاءثیر پند و اندرزش ‍ در وى مى فرماید:
((نه زندگى و عمر زیادى نصیب تو خواهد گردید و نه پُست و مقامى ))، كه در سخن آینده امام علیه السلام با عمرسعد توضیح بیشترى در این زمینه براى خواننده ارجمند خواهیم داشت ان شاءاللّه .
بخش سوم :در كربلا: گفتار امام در عصر تاسوعا
متن سخن :
((اِنِّى رَاءَیْتُ رَسُولَاللّه صلّى اللّه علیه و آله فِى الْمَنامِ فَقالَ لِى :
اِنَّكَ صائِرٌ اِلَیْنا عَنْ قَریبٍ ... اِرْكَبْ بِنَفْسِى اَنْتَ یا اَخِى حَتّى تَلْقاهُمْ
فَتَقُولَ لَهُمْ ما لَكُمْ وَما بَدَاءَ لَكُمْ وَتَسْاءَلُهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ...
اِرْجِعْ اِلَیْهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلى غُدْوَةٍ
وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ نُصَلِّى لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَنَدْعُوهُ
وَنَسْتَغْفِرَهُ فَهُو یَعلَمُ اَنِّى اُحِبُّ الصَّلوةَ
وَتِلاوَةَ كِتابِهِ وَكَثْرَةَ الدُّعاءِ وَاْلا سْتِغْفارِ
))(141).
ترجمه و توضیح لغات :
صائرٌ (از صارَ یَصُورُ): برگردید، مى گویند: صارَ وَجْهُهُ اِلَىَّ: صورتش را به سوى من برگرداند. غُدْوَةَ: اول صبح . عَشِیَّة : شب هنگام .
ترجمه و توضیح :
بنا به نقل طبرى عصر پنجشنبه نهم محرم عمرسعد فرمان حمله داد و لشكر به حركت درآمد امام علیه السلام در آن ساعت در بیرون خیمه به شمشیرش تكیه نموده خواب خفیفى بر چشمانش مستولى شد.
و چون زینب كبرى علیهاالسلام سروصداى لشكر عمرسعد را شنید و جنب و جوش آنها را دید به نزد امام آمد و عرضه داشت : برادر! اینك دشمن به خیمه ها نزدیك شده است .
امام علیه السلام سربرداشت و اوّل این جمله را گفت :
((اِنِّى رَاءیْتُ رَسُولَاللّه ...؛)) اینك جدم رسول خدا را در خواب دیدم كه به من فرمود: فرزندم به زودى به نزد ما خواهى آمد)).
سپس برادرش ابوالفضل علیه السلام را خطاب كرد و چنین گفت : جانم به قربانت ! سوار شو و با اینها ملاقات كن و انگیزه و هدف آنان را بپرس .
طبق فرمان امام علیه السلام حضرت ابوالفضل با بیست تن كه زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز در میان آنان دیده مى شد به سوى دشمن حركت نموده و در مقابل آنان قرار گرفت و انگیزه حركتشان را سؤ ال نمود.
لشكریان عمرسعد در جواب او گفتند: اینك از سوى امیر (ابن زیاد) حكم تازه اى رسیده است كه باید شما بیعت كنید و الا همین الا ن وارد جنگ خواهیم گردید.
حضرت ابوالفضل به سوى امام برگشت و پیشنهاد آنان را به عرض آن حضرت رسانید.
امام در پاسخ وى چنین فرمود:
((به سوى آنان بازگرد و اگر توانستى همین امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موكول بكن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم ؛ زیرا خدا مى داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه شدید دارم )).
ابوالفضل علیه السلام برگشت و تقاضاى مهلت یكشبه نمود. عمرسعد چون در قبول این پیشنهاد مردد بود موضوع را با فرماندهان لشكر مطرح و نظر آنان را جویا گردید.
یكى از فرماندهان به نام
((عمروبن حجاج )) گفت : سبحان اللّه ! اگر اینها از ترك و دیلم بودند و چنین مهلتى را از تو درخواست مى كردند بایستى به آنان جواب مثبت مى دادى ((در صورتى كه اینها فرزندان پیامبر هستند)).
((قیس بن اشعث )) یكى دیگر از فرماندهان گفت : به عقیده من هم باید به این درخواست حسین جواب مثبت داد؛ زیرا این درخواست وى نه براى عقب نشینى آنها از جبهه و نه براى تجدید نظر است بلكه به خدا سوگند ! فردا اینها پیش از تو به جنگ شروع خواهند نمود.
عمرسعد گفت : اگر چنین است پس چرا شب را به آنان مهلت بدهیم ؟
به هرحال ، پس از گفتگوى زیاد پاسخ عمرسعد به حضرت ابوالفضل علیه السلام این بود: ما امشب را به شما مهلت مى دهیم اگر تسلیم شدید و به فرمان امیر گردن نهادید به نزد او مى بریم و اگر امتناع كردید ما هم شما را به حال خود باقى نخواهیم گذاشت و جنگ است كه سرنوشت شما را تعیین خواهد نمود.
و بدینگونه با درخواست امام علیه السلام موافقت گردید و شب عاشورا به وى مهلت داده شد.
اهمیت نماز
از این درخواست امام علیه السلام مى توان به اهمیت نماز و دعا و نیایش و تلاوت قرآن پى برد كه آن حضرت تا آنجا به این مسائل علاقه دارد كه از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت مى كند تا یك شب دیگر از عمر خویش را با این اعمال بگذراند و چرا چنین نباشد كه حسین علیه السلام براى ترویج و زنده ساختن نماز و قرآن و شعارهاى الهى بدینجا آمده است و مناجات و نیایش با پروردگار بهترین و لذت بخشترین دقایق زندگى اوست و باید هر ملتى كه براى خدا قیام مى كند، همین اعمال را شعار و ملاك عمل خویش قرار بدهد.
و از اینجاست كه در زیارتنامه امام آمده است :
((وَاَشْهدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَیْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاَطعْتَاللّه وَرَسُولَهُ حَتّى اءَتاكَ الْیَقِینُ))
بخش سوم : در كربلا: سخنان حسین بن على (ع ) در شب عاشورا
متن سخن :
((اُثْنِى عَلَى اللّه اَحْسَنَ الثَّناءِ وَاَحْمَدُهُ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّراءِ
اَللّهُمَّ اِنِّى اَحْمَدُكَ عَلى اَنْ اَكْرَمْتَنا بِالنُّبُوُّةِ
وَعَلَّمْتَنا الْقُرْآنَ وَفَقَّهْتَنا فِى الدِّینِ وَجَعَلْتَ لَنا اَسْماعاً وَاَبْصاراً وَاَفْئِدَةً
وَلَمْ تَجْعَلنا مِنَ الْمُشْرِكِینَ. اَمَّا بَعْدُ:
فَاِنِّى لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْلى وَلا خَیْراً مِنْ اَصْحابِى
وَلا اَهْلَبَیْتٍ اَبَرَّوَ لا اَوْصَلَ مِنْ اَهْلِ بَیْتىِ
فَجَزاكُمُاللّهُ عَنِّى جَمیعاً خَیْراً.
وَقَدْ اَخْبَرَنِى جَدّى رَسُولُاللّه صلّى اللّه علیه و آله بِاءنّى سَاُساقُ اِلَى الْعِراقِ
فَاَنْزِلُ اَرْضاً یُقالُ لَها عَمُورا وَكَرْبَلا وَفیها اُسْتَشْهَدُ
وَقَدْ قَرُبَ الْمَوعِدُ.
اَلا وَانِّى اَظُنُّ یَوْمَنا مِنْ هؤُلاءِ اْلاَعْداءِ غَداً
وَانِّى قَدْ اَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطِلقُوا جَمیعاً فى حِلّ لَیْسَ عَلَیْكُمْ مِنِّى ذِمامٌ
وَهذااللّیلُ قَدْ غَشِیَكُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَملاً وَلِیَاءْخُذْ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِیَدِ رَجُلٍ مِنْ اَهْلِبَیْتِى
فَجَزاكُمُاللّه جَمِیعاً خَیْراً وَتَفَرَّقُوا فى سَوادِكُمْ
وَمَدائِنِكُم فَاِنَّ الْقَوْم اِنَّما یَطْلُبُونَنى
وَلَوْ اَصابُونى لَذَهَلُوا عَنْ طَلَبِ غَیْرى ))(142).
((حَسْبُكُمْ مِنَ الْقَتْلِ بِمُسْلِمٍ اِذْهَبُوا قَدْ اَذِنْتُ لَكُمْ))(143).
((... اِنِّى غَداً اُقْتَلُ وَكُلُّكُمْ تُقْتَلُونَ مَعِى
وَلا یَبْقى مِنْكُمْ اَحَدٌ حَتَّى الْقاسِمِ وَعَبْدِاللّه الرَّضیع ))(144).
ترجمه و توضیح لغات :
سَرّاء: وسعت و آسایش . ضَرّاء: شداید، رنج و ناراحتى . اَفْئِده (جمع فؤ اد): قلب . اَبَرَّ (افعل التفضیل از: بَرَّ، یَبِرُّ): نیكوتر، پرهیزكارتر. اَوْصَلَ (افعل التفضیل از وَصِلَ یَصِلُ): كسى كه وظیفه قوم و خویشى را به نحو احسن انجام دهد. اُساقُ (مجهول است از ساقَ یَسُوقُ): كشیدن . حل : برداشتن پیمان . ذِمام : پیمان و تعهد. سَواد: آبادى . مَدائن (جمع مدینه ): شهر. اَصابَهُ: بر وى دست یافت . ذَهَلَ، ذُهُولاً: او را ترك نمود، فراموش كرد.
ترجمه و توضیح :
حسین بن على علیهما السلام نزدیك غروب تاسوعا و پس از آنكه از طرف دشمن مهلت داده شد (و یا پس از نماز مغرب ) در میان افراد بنى هاشم و یاران خویش قرار گرفته این خطابه را ایراد نمود:
((خدا را به بهترین وجه ستایش كرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگزارم . خدایا! تو را مى ستایم كه بر ما خاندان ، با نبوت ، كرامت بخشیدى و قرآن را به ما آموختى و به دین و آیین مان آشنا ساختى و بر ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بین ) و قلب (روشن ) عطا فرموده اى و از گروه مشرك و خدانشناس قرار ندادى .
اما بعد: من اصحاب و یارانى بهتر از یاران خود ندیده ام و اهل بیت و خاندانى باوفاتر و صدیقتر از اهل بیت خود سراغ ندارم . خداوند به همه شما جزاى خیر دهد.
آنگاه فرمود: جدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم خبر داده بود كه من به عراق فرا خوانده مى شوم و در محلى به نام
((عمورا)) و یا ((كربلا)) فرود آمده و در همانجا به شهادت مى رسم و اینك وقت این شهادت رسیده است به اعتقاد من همین فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مى دهم كه از این سیاهى شب استفاده كرده و هریك از شما دست یكى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حركت كند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران كارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیك عنایت كند)).
آخرین آزمایش
حسین بن على علیهما السلام كه در طول راه از مدینه تا كربلا و در مواقع مختلف ، شهادت خویش را اعلان نموده بود و براى یارانش اجازه مرخصى داده و بیعت را از آنان برداشته بود، در شب عاشورا و براى آخرین بار نیز این موضوع را با صراحت مطرح نمود كه
((قَدْ قَرُبَ الْمَوْعِدُ)) هنگام شهادت فرا رسیده است و من بیعت خود را از شما برداشتم ، از این تاریكى شب استفاده كنید و راه شهر و دیار خویش را پیش بگیرید.
و این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش بود از سوى حسین بن على علیهما السلام و نتیجه این آزمایش ، عكس العمل یاران آن حضرت بود كه هریك با بیان خاص وفادارى خود را نسبت به آن حضرت و استقامت و پایدارى خویش را تا آخرین قطره خون اعلان داشتند و بدین گونه از این آزمایش ‍ روسفید و سرافراز بیرون آمدند.
و اینك پاسخ چند تن از این یاران باوفا و اهل بیت صدیق و باصفا:
1 - اولین كسى كه پس از سخنرانى امام علیه السلام لب به سخن گشود برادرش عباس بن على علیه السلام بود او چنین گفت :
((لا اَرَانااللّه ذلِكَ اَبَداً؛)) خدا چنین روزى را نیاورد كه ما تو را بگذاریم و به سوى شهر خود برگردیم )).
2 - و سپس سایر افراد بنى هاشم در تعقیب گفتار حضرت ابوالفضل و در همین زمینه سخنانى گفتند كه امام نگاهى به فرزندان عقیل كرد و چنین گفت :
((حَسْبُكُمْ مِنَ الْقَتْلِ بِمُسْلِمٍ اِذْهَبُوا قَدْ اَذِنْتُ لَكُم ؛)) كشته شدن مسلم براى شما بس است ، من به شما اجازه دادم بروید)).
آنان در پاسخ امام چنین گفتند: در این صورت اگر از ما سؤ ال شود كه چرا دست از مولا و پیشواى خود برداشتید چه بگوییم ؟ نه ، به خدا سوگند! هیچگاه چنین كارى را انجام نخواهیم داد بلكه ثروت و جان و فرزندانمان را فداى راه تو كرده و تا آخرین مرحله در ركاب تو جنگ خواهیم كرد.
3 - یكى دیگر از این سخنگویان ،
((مسلم بن عوسجه )) بود كه چنین گفت : ما چگونه دست از یارى تو برداریم ؟ در این صورت در پیشگاه خدا چه عذرى خواهیم داشت ؟ به خدا سوگند! من از تو جدا نمى گردم تا با نیزه خود سینه دشمنان تو را بشكافم و تا شمشیر در دست من است با آنان بجنگم و اگر هیچ سلاحى نداشتم با سنگ و كلوخ به جنگشان مى روم تا جان به جان آفرین تسلیم كنم .
4 - و یكى دیگر از یاران آن حضرت
((سعد بن عبداللّه )) بود كه چنین گفت : به خدا سوگند! ما دست از یارى تو برنمى داریم تا در پیشگاه خداوند ثابت كنیم كه حق پیامبر را درباره تو مراعات نمودیم ، به خدا سوگند! اگر بدانم كه هفتاد مرتبه كشته مى شوم و بدنم را آتش زده و خاكسترم را زنده مى كنند باز هم هرگز دست از یارى تو برنمى دارم و پس از هر بار زنده شدن به یاریت مى شتابم در صورتى كه مى دانم این مرگ یك بار بیش نیست و پس از آن نعمت بى پایان خداست .
5 -
((زهیر بن قین )) چنین گفت : یابن رسول اللّه ! به خدا سوگند! دوست داشتم كه در راه حمایت تو هزار بار كشته ، باز زنده و دوباره كشته شوم و باز آرزو داشتم كه با كشته شدن من ، تو و یا یكى از این جوانان بنى هاشم از مرگ نجات مى یافتند.
6 - در همین ساعتها كه خبر اسارت فرزند محمد بن بشیر حضرمى (یكى از یاران آن حضرت ) به وى رسیده بود، امام به او فرمود تو آزادى برو و در آزادى فرزندت تلاش بكن .
محمد بن بشیر گفت : به خدا سوگند! من ابدا دست از تو برنمى دارم ! و این جمله را نیز اضافه نمود كه : درندگان بیابانها مرا قطعه قطعه كنند و طعمه خویش قرار دهند اگر دست از تو بردارم .
امام چند قطعه لباس قیمتى بدو داد تا در اختیار كسانى كه مى توانند در آزادى فرزندش تلاش كنند قرار دهد
(145).
آنگاه كه حسین بن على علیهما السلام این عكس العمل متقابل را از افراد بنى هاشم و صحابه و یارانش دید و آن كلمات و جملاتى كه دلیل بر آگاهى و احساس مسؤ ولیت و وفادارى آنان نسبت به مقام امامت است به سمع آن حضرت رسید، در ضمن اینكه آنها را با این جمله دعا مى نمود
((جزاكُمُاللّهُ خیراً)) خدا به همه شما پاداش نیك عنایت كند. به طور قاطعانه و صریح چنین فرمود:((اِنِّى غَداً اُقْتَلُ وَكُلّكُمْ تُقْتَلُونَ ...؛)) من فردا كشته خواهم شد و همه شما و حتى قاسم و عبداللّه شیرخوار نیز با من كشته خواهند شد)).
همه یاران آن حضرت با شنیدن این بیان یكصدا چنین گفتند: ما نیز به خداى بزرگ سپاسگزاریم كه به وسیله یارى تو به ما كرامت و با كشته شدن در ركاب تو بر ما عزت و شرافت بخشید، اى فرزند پیامبر! آیا ما نباید خشنود باشیم از اینكه در بهشت با تو هستیم ؟
و طبق نقل خرائج راوندى امام پرده را از جلو چشم آنان كنار زد و یكایك آنان محل خود و نعمتهایى كه در بهشت برایشان مهیا شده است مشاهده نمودند
سه شنبه 16/9/1389 - 6:43
اخبار

به گزارش مشرق، تابناک نوشت: صرف نظر از زوایای حرفه‎ای نقد این مجموعه که در توان نویسنده نیست و متخصصان خود در عرصه فیلم و سریال را می‎طلبد، چند نکته از منظر اخلاقی به اختصار یادآوری می‎ شود؛ به امید آنکه از این پس و بیش از این، زشتی بدزبانی ها در صداوسیما که قرار بود دانشگاهی برای جامعه باشد، ریخته نشود!

از همان بخش نخست این مجموعه تاکنون بارها واژگان زشت، نقل زبان بازیگران این مجموعه بوده است؛ عباراتی که از دهان خردسال و جوان و میانسال و بزرگسال به راحتی بیرون می‎آید و قبح آن در هر بخش از این مجموعه بیشتر می‎ریزد.

صداوسیما از یک طرف در برنامه‎هایی که با بودجه بیت‌المال اداره می‌شود، با دعوت از کارشناسان مذهبی و روانشناسی، به تبیین اخلاقیات و روابط اجتماعی و خانوادگی می‎پردازد و مردم را به خوش‌زبانی و راستی در گفتار، پرهیز از دروغ، رشوه، بدرفتاری و بدزبانی و غیره هدایت می‎کند و از سوی دیگر، هر چه را که رشته، با این گونه مجموعه‎ها ـ که آمیزه‎ای از فحش، نفرین، ناسزا، بی‎احترامی به بزرگترها، بدرفتاری و بدزبانی، غیبت کردن و غیره است ـ پنبه می‎کند!

در این بین، مردم مانده‎اند به سخن روحانیون معظمی که در برنامه‌های گوناگون صداوسیما حضور می‎یابند و آیات و روایاتی از قرآن کریم و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ نقل می‎کنند و به استناد آن و بحق ایرانیان را به خوبی‎ها و نیکی‎ها رهنمون نموده و از بدیها و گناهان پرهیز می‎دهند، گوش کنند یا از فحش و ناسزا و انواع انحرافات ترویج شده‌ چون نقل و نبات بازیگران خوش‎نشین‎ها و امثال آن تأثیر بپذیرند؟!

این چه دانشگاهی است که به مادران نفرین و ناسزا گفتن می‎آموزد، به فرزندان بی‎احترامی به بزرگترها را تعلیم می‎دهد، به بزرگسالان نگه نداشتن حرمت یکدیگر و به همسران پرده‎دری و بی‎حرمتی به یکدیگر را آموزش می‎دهد؟!

به راستی قول معروف، سدید، کریم، میسور و امثالهم که در قرآن کریم به آنها اشاره شده و یا روایات متعدد ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ در کنترل زبان و پرهیز از نزدیک شدن به آفات و انحرافات زبان برای چه کسانی بیان شده است و مگر صداوسیما و عوامل «خوش نشین ها» مشمول این هدایت و آموزه‎ها آن هم وقتی از دریچه رسانه به میان مردم می‎آیند، نمی‎شوند؟

آیا از این آیات و روایات و آموزه‎های اسلامی، انواع فحش و ناسزا و نفرین کردن و رشوه دادن و غیبت کردن و دروغ گفتن دریافته می‎شود یا در این مجموعه نورانی، دوری از این زشتی‎ها سفارش شده است؟

آیا مجموعه خوش‎نشین‎ها، تحقق انتظار رهبر انقلاب در تمدید حکم ریاست مهندس ضرغامی بر سازمان صداوسیما، مبنی بر نزدیک کردن و رساندن صداوسیما به طراز رسانه‎ای که دین و اخلاق و امید و آگاهی بارزترین نمود آن باید باشد، است؟!

خوب است در اینجا بخشی از حکم انتصاب دوباره رئیس سازمان صداوسیما ـ که توسط رهبر انقلاب در شانزدهم آبان 88 صادر شده است ـ مرور شود:

«سفارش اساسی اینجانب، نزدیک کردن و رساندن این رسانه‎ فرهنگ‎ساز، به طراز رسانه‎ای است که دین و اخلاق و امید و آگاهی، بارزترین نمود آن باشد و رفتار اجتماعی مخاطبان و نیز نهاد حساس و مهمی چون خانواده بر اساس آن شکل گیرد و هنر و شیوه‎های گوناگون حرفه‎ای و آزموده شده یا نوپدید، یکسره در خدمت رشد این شاخص‎ها درآید. از تجربه‎های موفق یا ناموفق دوره پنج ساله‎ باید برای رساندن این رسانه به کیفیت برتر سود ببرید و با زمان‎بندی برنامه‎ها و تعیین شاخص‎های قابل اندازه‎گیری، حرکت مجموعه را تکمیل یا تصحیح نمایید. انتظار دارد نشانه‎های این تحول در اولین سال مسئولیت جنابعالی مشاهده شود. توفیق شما را از خداوند متعال خواستارم.» سید علی خامنه‎ای / 16 آبان 1388

حال با تأملی در این حکم و انتظارات رهبر انقلاب از رسانه ملی، می‎توان به راحتی دریافت که چه میزان سازمان صداوسیما در مسیر انتظارات رهبر انقلاب حرکت کرده و به ویژه در مجموعه «خوش نشینها» آیا دین و اخلاق از نمود بارزی برخوردار است یا خیر؟

آیا با پخش چنین مجموعه‎هایی، آن هم از شبکه سه سیما که مخاطبان جوان بسیاری دارد، می‎توان به تربیت نسلی مؤدب، با اخلاق، خوش‎زبان و دین‎مدار امیدوار بود؟!

حال گمان می‎کنید، با رواج فرهنگی چون آنچه در «خوش نشینها» ترویج شده و علاوه بر آفاتی که گفته شد، جوان را بیکار و لاابالی نشان می‎دهد، چشم پرسشگر و گوش کنجکاو جوانان پای منبر روحانیون معظم در ماه محرم که در پیش است، به مواردی که توسط مروجین اسلام نقل خواهد شد، چگونه می‎نگرد؟

آیا اگر واعظی بالای منبر بگوید خداوند در سوره مبارکه حجرات، غیبت کردن را برابر خوردن گوشت برادر مرده دانسته و در روایت، این گناه از ارتباط نامشروع هم بدتر دانسته شده، جوان پای منبر، یاد تناقضات این هدایت با آنچه در رسانه ملی ترویج شده و همواره در مجموعه‎های گوناگون به ویژه «خوش نشینها» افراد پشت سر یکدیگر غیبت می‎کنند، نمی‎افتد و به دوگانگی دچار نمی‎شود؟

آیا اگر واعظی بالای منبر بگوید در روایت است که نجات مؤمن در حفظ زبانش نهفته و دعا کند که «اللهم سدد السنتا بالصواب ...» و معنای آن را این گونه به مخاطبانش بگوید که «خدایا زبان را به درست‌گویی استوار فرما»، جوان پای منبر، یاد لعن و نفرین‎ها و فحش و ناسزاهای متعدد مجموعه «خوش نشینها» نمی‌افتد و برایش این پرسش پیش نمی‎آید که پس چرا رسانه ملی از این آموزه‎ها دور بوده است؟!

به همین اختصار معلوم است که مجموعه «خوش نشین ها» به چه راه اشتباهی رفته و ضرورت حضور مشاوران مبرز و آگاه به هنر تعالی بخش در کنار اینگونه مجموعه‎ها هم مشخص می‎شود.

از انبوه آفات زبان و گناهان بزرگی چون دروغگویی و غیبت و رشوه ‎دادن و غیره که در این مجموعه یکجا به مردم عرضه شد، می‎گذریم و به همین مقدار بسنده می‎کنیم؛ به امید آنکه از این پس، شاهد ترویج چنین زشتی‎هایی نباشیم و طنز را با ابتذال اشتباه نگیریم و به جای ساخت مجموعه‎های طنز فاخر، خنداندن و شاد کردن مردم را ـ که البته امری بسیار پسندیده و از ضروریات است ـ با این نگاه ماکیاولی که هدف وسیله را توجیه می‎کند، این گونه رقم نزنیم!=مشرق نیوز

سه شنبه 16/9/1389 - 6:42
اخبار
به گزارش مشرق به نقل از فلسطین الیوم، منابع بیمارستانی رژیم صهیونیستی امروز اعلام کردند که ژنرال "آهوفا تومر" رئیس‌پلیس شهر حیفا بر اثر شدت جراحات ناشی از آتش‌سوزی در جنگل‌های نزدیک این شهر کشته شد.
وی چند روز پیش دچار سوختگی بسیار شدید 90 درصد شده بود و بلافاصله بعد از انتقال به بیمارستان در بخش مراقبت‌های ویژه نگهداری می‌شد.
آتش سوزی‌ گسترده در جنگل‌های "الکرمل " در شمال فلسطین اشغالی که چهار روز ادامه داشت، باعث کشته شدن 41 تن شد.
عصر جمعه یک اتوبوس حامل زندانبانان رژیم صهیونیستی که در حال عبور از منطقه آتش سوزی برای رفتن به زندان دامون و انتقال اسرای فلسطینی بود، واژگون شد و 40 زندانبان کشته و سه تن دیگر بشدت زخمی شدند، تومر از جمله افراد زخمی شده بود.=مشرق نیوز
سه شنبه 16/9/1389 - 6:41
اخبار

به گزارش مشرق، خبر نوشت: پلیس اعلام کرده است با حمل علم، نصب شمایل توسط هیئت‌ها به شدت برخورد می‌کند. این در حالی است که برخی از هیئت‌های مذهبی از آیت الله صافی استفتاء کرده اند و ایشان استفاده از علامت را تعظیم شعائر نامیده اند.

معاون اجتماعی نیروی انتظامی تهران بزرگ با اشاره به اینکه هیئت‌های عزاداری فاقد مجوز، غیر قانونی هستند و اجازه برقراری و حرکت در سطح شهر را ندارند، تصریح کرد: هیئت‌های مذهبی باید از قمه‌زنی، نصب و حمل علم و شمایل در هیئت‌ها خودداری کنند.

سرهنگ سعید بنی‌اسد با اشاره به برگزاری نشست نیروی انتظامی با سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران به مناسبت ماه محرم تاکید کرد: در این مراسم پلیس، انتظارات خود را در برقراری هیئت‌های عزاداری برای روسای هیئت‌ها تشریح کرده و در این نشست روسای مناطق ۶ گانه سازمان تبلیغات استان تهران‌، ۱۱ سرکلانتر پایتخت شامل سرکلانتران شمال شرق‌، جنوب غرب و غیره و روسای هیئت‌های مذهبی حضور داشتند‌.

سرهنگ بنی اسد در حاشیه این مراسم تصریح کرد: روسای هیئت‌ها برای گرفتن مجوز راه‌اندازی دسته‌های عزاداری باید از کلانتری‌های محل اقدام کنند.
معاون اجتماعی تهران بزرگ ادامه داد : اگر هیئت‌های مذهبی در سال‌های قبل تخلفاتی داشته باشند به آنان مجوز برقراری هیئت از سوی نیروی انتظامی داده نمی‌شود و بالطبع در این راستا هیئت‌های مذکور نمی‌توانند مجوزی از سازمان تبلیغات دریافت کنند.
وی تصریح کرد: حرکت هیئت‌های عزاداری فاقد مجوز، غیرقانونی هستند و این هیئت‌ها اجازه برقراری و حرکت در شطح شهر را نخواهند داشت‌.

سرهنگ بنی اسد تصریح کرد: از هیئت‌های عزاداری دو نفر انتخاب شده و به نیروی انتظامی معرفی می‌شود‌؛ در این رابطه به آنها لایتر‌، لباس همیاران پلیس محرم و کفکیرک ایست داده می‌شود‌، این افراد از سوی پلیس مسوول امنیت و ترافیک هیئت‌هایشان معرفی می‌شوند‌.

معاون اجتماعی پلیس پایتخت گفت: پلیس با حمل، نصب شمایل و تمثال‌های وهن انگیز توسط هیئت‌ها به شدت برخورد می‌کند و هیئت‌های مذهبی باید به جای تمثال ائمه از تصاویر حرمین شریفه یا عکس شهدای آن محل استفاده کنند.
این مقام مسوول در خاتمه بیان داشت: هموطنان عزیز می‌توانند در صورت مشاهده هرگونه تخلف از سوی هیئت‌های عزاداری موضوع را به پلیس محله یا ۱۱۰ اطلاع دهند.=مشرق نیوز

سه شنبه 16/9/1389 - 6:40
اخبار

مشرق نیوز

سه شنبه 16/9/1389 - 6:39
اخبار

 

 

=مشرق نیوز

سه شنبه 16/9/1389 - 6:37
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

حكومت علوى 
رفتار علوى را در دوران حاكمیت آن حضرت مورد توجه قرار دهیم 
امسال را سال رفتار علوى نامگذارى كردیم . چه كسى باید رفتار علوى داشته باشد؟ در درجه اول ، من و شما، چون ما رفتار علوى را در دوران حاكمیت آن حضرت مورد توجه قرار دادیم ، نه در داخل خانه یا در مزرعه كه چاه مى كند، پس ما مخاطبان اصلى هستیم . كار خوبى كه روابط عمومى دولت كرد، این بود كه امسال همه ى روزهاى هفته ى دولت را به نام امیرالمومنین گذاشت ، كار بسیار درست و منطقى یى بود. امسال ، سال رفتار علوى است و مسوولیتهاى ما هم سنگین است . مسوولیت بنده كه روشن است چقدر سنگین است ، مسوولیت شما آقایان وزرا و معاونان رئیس جمهور هم خیلى سنگین است . اگر كار شما قوى باشد، مملكت را پیش خواهد برد و مردم را نسبت به نظام خوشبین خواهد كرد، اما اگر كار شما خداى نكرده ضعیف یا معیوب باشد، براى مردم دردسر و مشكل ایجاد خواهد كرد و آنها را به نظام بدبین مى كند. بنابراین بیش از آنچه كه یك وزیر یا حتى مجموعه ى هیئت وزیران ، مورد محاكمه و مطالبه ى مردم قرار گیرد، اصل نظام به چالش كشیده مى شود و مثلا مى گویند چرا وضع ترافیك ،ام نیت و اقتصاد نظام این گونه است ، نمى گویند چرا هیئت وزیران این طورى است ، مى بینید كه در تبلیغات دنیا هم بخصوص روى این نكته تكیه مى شود، بنابراین تاثیر ضمنى آن همین است .
الان براى شما فرصتى پیش آمده است ، هم این فرصت براى شما به عنوان وزیر پیش آمده ، هم این فرصت براى نظام به عنوان یك تغییر و تبدیل هیجان انگیز و شوق انگیز پیش آمده است . تغییر دولت ، یكى از حوادث سیاسى جامعه است كه باهیجان و شوق وام ید همراه است و مقطع مغتنمى است و مردم از این كه مى بینند جماعت جدیدى ، روز جدیدى و نفس جدیدى وارد میدان شده است ، احساس امیدوارى مى كننند؛ باید از این حالت روانى حداكثر استفاده را كرد.
خوشبختانه دولت در موسم قانونى خود تشكیل شد و من لازم مى دانم از مجلس شوراى اسلامى تشكر كنم . مجلس كه به همه وزرا راى موافق داد، واقعا به كشور خدمت كرد. اگر خداى نكرده آن طورى مى شد كه بعضى ها پیش بینى مى كردند و مى گفتند چند نفر از وزراى پیشنهادى راى نمى آورند، شما بدانید ما نمى توانستیم امروز كار خود را شروع كنیم . الان شما راحت مى توانید كارتان را شروع كنید؛ این كمك مجلس بود و بنده ، هم از آنها متشكرم ؛ هم آنها را به خاطر كارى كه انجام دادند، دعا كردم .دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیات دولت 
5/6/1380
ولایت چه طور حكومتى است ؟ 
در این جمله یى كه پیامبر بیان كرده اند، معناى ولایت چیست ؟ به طور خلاصه معنایش این است كه اسلام در نماز و روزه و زكات و اعمال فردى و عبادات خلاصه نمى شود؛ اسلام داراى نظام سیاسى است ؛ حكومتى بر مبانى مقررات اسلامى پیش بینى شده است . در اصطلاح و عرف اسلامى ، نام حكومت ، ((ولایت )) است . ولایت ، چه طور حكومتى است ؟ ولایت ، آن حكومتى است كه شخص حاكم با آحاد مردم داراى پیوندهاى محبت آمیز و عاطفى و فكرى و عقیدتى است . آن حكومتى كه زوركى باشد؛ آن حكومتى كه با كودتا همراه باشد؛ آن حكومتى كه حاكم ، عقاید مردمش را قبول نداشته باشد و افكار و احساسات مردمش را مورد اعتناء قرار ندهد؛ آن حكومتى كه حاكم حتى در عرف خود مردم مثل حكومتهاى امروز دنیا از امكانات خاص و از برخورداریهاى ویژه برخوردار باشد و براى او، منطقه ى ویژه یى براى تمتعات دنیوى وجود داشته باشد، هیچكدام به معناى ((ولایت ))نیست و ولایت ، یعنى آن حكومتى كه در آن ، ارتباطات حاكم با مردم ، ارتباطات فكرى ، عقیدتى ، عاطفى ، انسانى و محبت آمیز است ؛ مردم به او متصل و پیوسته اند؛ به او علاقه مندند و او منشاء همه ى این نظام سیاسى و وظایف خود را از خدا مى داند و خود را عبد و بنده ى خدا مى انگارد. استكبار در ولایت وجود ندارد. حكومتى كه اسلام معرفى مى كند، از دمكراسیهاى رایج دنیا مردمى تر است ؛ با دلها و افكار و احساسات و عقاید و نیازهاى فكرى مردم ارتباط دارد؛ حكومت در خدمت مردم است .
حكومت طعمه نیست  
از جنبه ى مادى ، حكومت براى شخص حاكم و ولىّ و تشكیلات حكومتى ، به عنوان یك طعمه نباید محسوب بشود؛ والاّ ولایت نیست . اگر آن كسى كه در راءس حكومت اسلامى است ، براى حكومت ، براى خود، براى این شاءن و مقامى كه به او رسیده است یا مى خواهد به او برسد، كیسه ى مادى یى دوخته باشد، آن شخص ، ولىّ نیست ؛ آن حكومت هم ولایت نیست . در حكومت اسلامى ، آن كسى كه ولىّامر است یعنى كار اداره ى نظام سیاسى به او سپرده شده است از لحاظ قانون با دیگران یكسان است ؛ او حق دارد بسیارى از كارهاى بزرگ را براى مردم و كشور و اسلام و مسلمین انجام دهد؛ اما خود او محكوم قانون است .اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (علیه السلام ) در مشهد مقدس 
6/1/1379
تفاوت عمده دوران حكومت امیرالمومنین با پیامبر(ص 
تفاوت عمده ى امیرالمؤ منین در دوران حكومت خود با پیامبر اكرم در دوران حكومت و حیات مباركش ، این بود كه در زمان پیامبر صفوف مشخص وجود داشت ؛ صف ایمان و كفر؛ منافقین مى ماندند كه دایماً آیات قرآن ، افراد را از منافقین كه در داخل جامعه بودند بر حذر مى داشت ؛ انگشت اشاره را به سوى آنها دراز مى كرد؛ مؤ منین را در مقابل آنها تقویت مى كرد؛ روحیه ى آنها را تضعیف مى كرد؛ یعنى در نظام اسلامى در زمان پیامبر، همه چیز آشكار بود. صفوف مشخص در مقابل هم بودند: یك نفر طرفدار كفر و طاغوت و جاهلیت بود؛ یك نفر هم طرفدار ایمان و اسلام و توحید و معنویت بود. البته آن جا هم همه گونه مردمى بودند، آن زمان هم همه گونه آدمى بود؛ لیكن صفوف مشخص بود. در زمان امیرالمؤ منین ، اشكال كار این بود كه صفوف مشخص نبود؛ براى خاطر این كه همان گروه دوم یعنى ((ناكثین )) چهره هاى موجهى بودند. هركسى در مقابله ى با شخصیتى مثل جناب((زبیر))، یا جناب ((طلحه ))، دچار تردید مى شد. این زبیر كسى بود كه در زمان پیامبر، جزو شخصیتها و برجسته ها و پسر عمه ى پیامبر و نزدیك به آن حضرت بود. حتى بعد از دوران پیامبر هم جزو كسانى بود كه براى دفاع از امیرالمؤ منین ، به سقیفه اعتراض كرد. بله ، ((حكم مستورى و مستى همه بر عاقبت است )). خدا عاقبت همه مان را به خیر بكند. گاهى اوقات دنیا طلبى ، اوضاع گوناگون و جلوه هاى دنیا، آن چنان اثرهایى مى گذارد، آن چنان تغییرهایى در برخى از شخصیتها به وجود مى آورد كه انسان نسبت به خواص هم گاهى اوقات دچار اشكال مى شود؛ چه برسد براى مردم عامى .خطبه نماز جمعه تهران
18/10/1377
يکشنبه 14/9/1389 - 6:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته