اول خدا
" شیخ سیف الدین " از مشاهیر زمان خود بوده ، روزی به جنازه ی درویشی حاضر شد.
گفتند : یا شیخ ! تلقین فرمایید.
پیش روی میت آمد و این رباعی خواند:
گر من گنه جمله جهان کردستم
لطف تو امید است که گیرد دستم
گفتی : که به وقت عجز دستت گیرم
عاجزتر از این مخواه که اکنون هستم
" آسمان و ریسمان / خلیل محمد زاده "
"برنارد شاو"از نویسندگانی بود که آثارش را به قیمت گزاف در اختیار مطبوعات قرار می داد وبرای هر کلمه یک دلار می گرفت.
این موضوع مدت ها بر سر زبان ها افتاده بود تا این که یک آمریکایی به شوخی ،یک دلار برای "شاو" فرستاد
ودرخواست کرد که یک کلمه برای او بنویسد.
"شاو" در جواب او نوشت : متشکرم !
"نیش ونوش خلیل محمد زاده"
پس از آن که حضرت یوسف"ع" از خاندانش جدا شد سالار اهل مصر گردید.
وی دوستی داشت که در دوران کودکی با او مهربان بود.
او عزم سفر کرد تا به دیدار حضرت یوسف "ع" برسد و آیینه ای برای او آورده بود.
وقتی به دیدار حضرت یوسف"ع"رسید ، از احوال گذشته ی حضرت یوسف "ع" پرسید.
حضرت جریان کار خود را برای او شرح داد وهمه را حکمت و امتحان الهی دانست وخدارا سپاس گفت.
آن دوست گفت :هرچه فکر کردم چه چیزی برای شما بیاورم ، چیزی جز جمال شما نیافتم که جذاب باشد
بنابراین آیینه ای برای تو آوردم تا جمال دل آرایت در آن منعکس شود وآن وقت از من یاد کنی.
آینه آوردمت ای روشنی
تا چو بینی روی خود ، یادم کنی
بهترین هدیه ی بندگان به خدا آن است که دل خود را آیینه ی خدا کنند.
"هزار ویک حکایت تاریخی"
بار الها !
مادامی که عمر من در طاعت تو صرف گردد مرا زنده بدار
و چنانچه چراگاه شیطان شود پیش از آن که گرفتار خشم و غضب تو گردم جانم را بستان.
" صحیفه ی سجادیه "
عالمی می گوید : هر که علم می خواهد بر پنج چیز مواظبت کند :
1- خواندن آیةالکرسی.
2- همیشه با وضو بودن.
3- نماز شب خواندن حتی اگر دو رکعت باشد.
4-غذا خوردن به منظور نیرو گرفتن ، نه شکم پر کردن.
5- پرهیزکاری در آشکارا و پنهان.