عطر پونه، عطر چای
یکی از چای های خوش طعم، ترکیب نعنا و پونه با علف های ادویه ای است، چایی خوش طعم و مفرح که حتی در سردترین و تیره ترین روزهای سفر هم می تواند به دادتان برسد. علف ادویه ای را در هر فصل از سال می توان یافت اما نعنا و پونه را تا قبل از شروع زمستان می توان جمع آوری کرد.
طرز تهیه این چای:2 قاشق چای خوری نعناع خشک و 1 قاشق چای خوری علف ادویه ای (از پوسته ساقه آن استفاده کنید) را با هم ترکیب کرده و سپس آب داغ را روی آن بریزید. توجه داشته باشید که آب جوش نباشد و سپس 5 دقیقه صبر کنید تا دم بکشد. برای شیرین کردن آن می توانید از کمی عسل استفاده کنید اگرچه به تنهایی نیز طعم دلچسب و شیرینی دارد.
پیشنهاد مامون درباره ازدواج دخترش با حضرت امام جواد(ع) هیاهویی در بین بنی عباس به راه انداخت. آنها در یک اجتماع به مامون گفتند: این چه برنامه ایست؟ میخواهی خلافت را به آل علی بازگردانی؟ ما نخواهیم گذاشت.
مامون پرسید: حرف شما چیست؟
گفتند: او خردسال است و بهره ای از علم و دانش ندارد.
مامون گفت: اگر مایلید او را بیازمایید؟
گفتند: این پیشنهاد خوبی است.
آنگاه عباسیان از میان دانشمندان یحیی بن اکثم را انتخاب کردند و به او در صورت غلبه وعده پاداش هنگفتی دادند.
مامون جلسه ای برای سنجش میزان علم و آگاهی امام جواد(ع) ترتیب داد و در آن مجلس یحیی از حضرت اجازه گرفت و سوال خود را پرسید: فدایت شوم! در مورد کسی که در حال احرام شکاری را بکشد چه می فرمایید؟
حضرت فرمود: این مساله صورت های فراوان دارد. آیا در خارج حرم بوده یا داخل.از حرمت این کار آگاهی داشته یا نه. به عمد کشته یا به خطا.بنده بوده یا آزاد. کودک بوده یا بزرگ. بار اول بوده که چنین کاری کرده یا برای چندمین بار.شکار او از پرندگان بوده یا غیر. از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ. باز هم از انجام اینکار ابا ندارد یا که پشیمان است. در شب شکار کرده یا در روز، در احرام عمره بوده یا احرام حج؟
یحیی بن اکثم از اینکه امام که در آن هنگام تقریبا نه ساله بود، اصل سوال اورا این چنین تشریح کرد متحیر ماند و آثار شکست در چهره اش هویدا گردید.
مامون به امام جواد(ع) عرض کرد: اکنون خوب است شما نیز از یحیی سوالی بکنید.
حضرت اباجعفر(ع) فرمود: بگو چگونه ممکن است که مردی در بامداد به زنی نگاه کند در حالیکه این نگاه کردن به او حرام بوده و هنگامی که آفتاب بالا آمد بر او حلال شد، چون ظهر شد بر او حرام شد و چون عصر فرا رسید بر او حلال شد و چون آفتاب غروب کرد بر او حرام شد و هنگام نماز عشا بر او حلال شد، و نیمه شب بر او حرام شد و چون صبح بردمید بر او حلال شد! چرا چنین بود؟
یحیی گفت: به خدا قسم پاسخ و چگونگی آن را نمیدانم. اگر ممکن است خودتان بیان بفرمایید.
حضرت فرمود: آن زن کنیز مردی بود، مرد نامحرمی در بامداد به او نگاه کرد در این حال این نگاه، حرام بود، هنگامیکه آفتاب بالا آمد آن کنیز را از صاحبش خرید و بر او حلال شد. چون ظهر شد کنیز را آزاد ساخت پس بر او حرام شد و هنگام عصر با او ازدواج کرد و بر او حلال شد و چون آفتاب غروب کرد ظهار نمود و بر او حرام شد هنگام نماز عشا کفاره ظهار داد و بر او حلال شد و نیمه شب او را طلاق داد و بر او حرام شد و چون صبح بردمید رجوع کرد و بار دیگر بر او حلال شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، احادیث بسیاری از حضرت ختمی مرتبت به یادگار مانده كه 40 حدیث از ایشان به شرح زیر است:
1ـ لا تُضَیعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ كانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ.
(وسائل الشّیعه: ج 4، ص 30، ح 4431)
نماز را سبك و ناچیز مشمارید، هر كس نسبت به نمازش بىاعتنا باشد و آنرا سبك و ضایع گرداند، همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه منافقین در آتش داخل كند.
2ـ مَنْ مَشى إلى مَسْجِد مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِكُّلِ خُطْوَه خَطاها حَتّى یرْجِعَ إلى مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَنات، وَ مَحى عَنْهُ عَشْرُ سَیئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجات.
(عقاب الأعمال: ص 343، س 14، وسائل الشّیعه: ج 5، ص 201، ح 6328)
هر كس قدمى به سوى یكى از مساجد خداوند بردارد، براى هر قدم ثواب ده حسنه است تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزشهایش پاك مىشود، همچنین در پیشگاه خداوند ده درجه ترفیع مىیابد.
3ـ بَینَما رَسُولُ اللّهِ (ص) جالِسٌ فِى الْمَسْجِدِ، إذْدَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ یصَلّى، فَلَمْ یتِمَّ رُكُوعَهُ وَ لا سُجُودَهُ، فَقالَ: نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرابِ، لَئِنْ ماتَ هذا وَ هكَذا صَلوتُهُ لَیمُوتُنَّ عَلى غَیرِ دینی.
(وسائل الشّیعه: ج 4، ص 31، ح 4434)
رسول خدا (ص) در مسجد نشسته بود كه شخصى وارد شد و مشغول خواندن نماز شد و ركوع و سجودش را كامل انجام نمىداد و عجله و شتاب مىكرد. حضرت فرمود: كار این شخص همانند كلاغى است كه منقار بر زمین مىزند، اگر با این حالت از دنیا برود بر دین من نمرده است.
4ـ قالَ (ص) لِعَلىّ(ع): أنَا رَسُولُ اللّهِ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ، وَ أنْتَ وَجْهُ اللّهِ وَ الْمُؤْتَمُّ بِهِ، فَلا نَظیر لى إلاّ أنْتَ، وَ لا مِثْلَ لَكَ إلاّ أنَا.
(تأویل الآیات الظاهره: ص 549، س 5 و تفسیر البرهان: ج 4، ص 184، س 26)
رسول خدا (ص) به امام على (ع) فرمود: من رسول خدا هستم، كه از طرف او تبلیغ و هدایت میكنم. و تو وجه اللّه هستی، كه امام و مقتداى (بندگان خدا) خواهى بود، پس نظیرى براى من وجود ندارد مگر تو و همانند تو نیست، مگر من.
5ـ قالَ (ص): یا أباذَر، اَلدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِن وَ جَنَّهُ الْكافِرِ، وَ ما أصْبَحَ فیها مُؤْمِنٌ إلاّ وَ هُوَ حَزینٌ، وَ كَیفَ لایحْزُنُ الْمُؤْمِنُ وَ قَدْ أوَعَدَهُ اللّهُ أنَّهُ وارِدٌ جَهَنَّمَ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 142، بحارالأنوار: ج 74، ص 80، ح 3)
فرمود: اى ابوذر، دنیا زندان مؤمن و بهشت كافران است، مؤمن همیشه محزون و غمگین است، چرا چنین نباشد و حال آن كه خداوند به او ـ در مقابل گناهان و خطاهایش ـ وعده مجازات و دخول جهنّم را داده است.
6ـ وَ قالَ (ص): یا عَلىّ! اِفْتَحْ طَعامَكَ بِالْمِلْحِ، فَإنَّ فیهِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعینَ داء، مِنْها: الْجُنُونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْضْراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ.
(محاسن برقى: ص 593، ح 110، بحار: ج 63، ص 398، ح 20)
رسول خدا (ص) به امام علىّ (ع) فرمود: غذاى خود را با (تناول كردن كمى) نمك شروع نما، همانا كه در آن درمان و شفاء هفتاد نوع بلا و آفت خواهد بود، كه دیوانگى، پیسى، جُذام، درد و ناراحتىهاى حلق، دندان ها و شكم و معده از آنها است.
7ـ شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ.
(من لا یحضره الفقیه: ج 4، ص 353، ح 5762 چاپ جامعه مدرّسین)
بدترین افراد كسى است كه آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن كسى خواهد بود كه آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد.
8ـ ثَلاثَهٌ أخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى: ألضَّلالَهُ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَهُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 158، بحارالأنوار: ج 10، ص 368، ح 15)
در سه چیز براى امّت خود احساس خطر مىكنم: گمراهى، بعد از آن كه هدایت و معرفت پیدا كرده باشند. گمراهىها و لغزشهاى به وجود آمده از فتنهها. مشتهیات شكم، و آرزوهاى نفسانى و شهوتپرستى.
9ـ ثَلاثَهٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَ لا تُؤَخَّرُ إلى الاخِرَهِ: عُقُوقُ الْوالِدَینِ، وَ الْبَغْی عَلَى النّاسِ، وَ كُفْرُ الاْحْسانِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 13، بحارالأنوار: ج 70، ص 373، ح 7)
عقاب و مجازات سه دسته از گناهان زودرس است و به قیامت كشانده نمىشود: ایجاد ناراحتى براى پدر و مادر، ظلم در حقّ مردم، ناسپاسى در مقابل كارهاى نیك دیگران.
10ـ إنَّ أعْجَزَ النّاسِ مَنْ عَجَزَعَنِ الدُّعاءِ، وَ إنَّ أبْخَلَ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 87، بحارالأنوار: ج 90، ص 291، ح 11)
عاجز و ناتوانترین افراد كسى است كه از دعا و مناجات با خداوند ناتوان و محروم باشد، و بخیلترین اشخاص كسى خواهد بود كه از سلام كردن خوددارى كند.
11ـ إذا تَلاقَیتُمْ فَتَلاقُوا بِالتَّسْلیمِ وَ التَّصافُحِ، وَ إذا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِإلاسْتِغْفارِ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 219، بحارالأنوار: ج 73، ص 4، ح 13)
هنگام برخورد و ملاقات با یكدیگر، سلام و مصافحه نمائید و موقع جدا شدن، براى همدیگر طلب آمرزش كنید.
12ـ بَكِرُّوا بِالصَّدَّقَهِ، فَإنَّ الْبَلاءَ لا یتَخَطاّها.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 157، بحارالانوار: ج 93، ص 177، ح 8)
صبحگاهان حركت و كار خود را با دادن صدقه شروع كنید، چون بلاها و آفتها را بر طرف مىكند.
13ـ یؤْتَى الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإذا اُتِی مِنْ قِبَلِ رَأسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَهُ الْقُرْآنِ، وَ إذا اُتِی مِنْ قِبَلِ یدَیهِ دَفَعَتْهُ الصَّدَقَهُ، وَ إذا اُتِی مِنْ قِبَلِ رِجْلَیهِ دَفَعَهُ مَشْیهُ إلىَ الْمَسْجِدِ.
(مسكّن الفؤاد شهید ثانى: ص 50، س 1)
هنگامى كه بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از بالاى سر بخواهد وارد شود، تلاوت قرآناش مانع عذاب مىشود و چنانچه از مقابل وارد شود، صدقه و كارهاى نیك مانع آن است. و چنانچه از پائین پا بخواهد وارد شود، رفتن به سوى مسجد مانع آن خواهد شد.
14ـ عَلَیكُمْ بِمَكارِمِ الاْخْلاقِ، فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَنی بِها، وَ إنَّ مِنْ مَكارِمِ الاْخْلاقِ: أنْ یعْفُوَالرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یعْطِی مَنْ حَرَمَهُ، وَ یصِلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ أنْ یعُودَ مَنْ لایعُودُهُ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 92، بحارالأنوار: ج 66، ص 375، ح 24)
بر شما باد رعایت مكارم اخلاق، كه خداوند مرا بر آنها مبعوث كرد، و ـ بعضى از ـ آنها عبارتند از: كسى كه بر تو ظلم كند ـ به جهت غرض شخصى ـ او را ببخش، كسى كه تو را نسبت به چیزى محروم كند، كمكش نما، با شخصى كه با تو قطع دوستى كند رابطه دوستى داشته باش، شخصى كه به دیدار تو نیاید به دیدارش برو.
15ـ مَنْ وَجَدَ كَسْرَهً اَوْ تَمْرَهً فَأكَلَهَا لَمْ یفارِقْ جَوْفَهُ حَتّى یغْفِرَاللّهُ لَهُ.
(أمالى صدوق: ص 246، ح 14، بحارالأنوار: ج 63، ص 430، ح 12)
هر كس تكّهاى نان یا دانهاى خرما در جائى ببیند، و آن را بردارد و میل كند، مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار مىگیرد.
16ـ ما تَواضَعَ أحَدٌ إلاّ رَفَعَهُ اللّهُ.
(أمالى طوسى: ج 1، ص 56، بحارالأنوار: ج 72، ص 120، ح 7)
كسى اظهار تواضع و فروتنى نكرده، مگر آن كه خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشیده است.
17ـ مَنْ أنْظَرَ مُعْسِراً، كانَ لَهُ بِكُلِّ یوْم صَدَقَهٌ.
(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 305، بحارالأنوار: ج 100، ص 151، ح 17)
هر كس بدهكار ناتوانى را مهلت دهد، براى هر روزش ثواب صدقه در راه خدا منظور میشود.
18ـ ما مِنْ هُدْهُد إلاّ وَ فی جِناحِهِ مَكْتُوبٌ بِالِسّرْیانیهِ «آلُ مُحَمَّد خَیرُ الْبَریهِ».
(أمالى طوسى: ج 1، ص 360، بحارالأنوار: ج 27، ص 261، ح 2)
هیچ پرندهاى به نام هدهد وجود ندارد مگر آن كه روى بالهایش به لغت سریانى نوشته شده است: آل محمّد (ص) بهترین مخلوق روى زمین هستند.
19ـ یأتی عَلىَ النّاسِ زَمانٌ، الصّابِرُ مِنْهُمْ عَلى دینِهِ كَالْقابِضِ عَلىَ الْجَمَرِ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 92، بحارالأنوار: ج 28، ص 47، ح 9)
زمانى بر مردم خواهد آمد كه صبر كردن در برابر مسائل دین ـ و عمل به دستورات آن ـ همانند در دست گرفتن آتش گداخته است.
20ـ سَیأتی زَمانٌ عَلى اُمتَّی یفِرُّونَ مِنَ الْعُلَماءِ كَما یفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذِّئْبِ، إبْتَلاهُمُ اللّهُ بِثَلاثَهِ أشْیاء: الاْوَّلُ: یرَفَعُ الْبَرَكَهَ مِنْ أمْوالِهِمْ، وَ الثّانی: سَلَّط اللّهُ عَلَیهِمْ سُلْطاناً جائِراً، وَ الثّالِثُ: یخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا بِلا إیمان.
(مستدرك الوسائل: ج 11، ص 376، ح 13301)
زمانى بر امّت من خواهد آمد كه مردم از علماء گریزان شوند، همان طورى كه گوسفند از گرگ گریزان است، خداوند چنین جامعهاى را به سه نوع عذاب مبتلا مىگرداند: 1 ـ بركت و رحمت خود را از اموال ایشان برمىدارد. 2 ـ حكمفرمائى ظالم و بى مروّت را بر آن ها مسلّط مىگرداند. 3 ـ هنگام مرگ و جان دادن، بىایمان از این دنیا خواهند رفت.
21ـ اَلْعالِمُ بَینَ الْجُهّالِ كَالْحَىّ بَینَ الاْمْواتِ، وَ إنَّ طالِبَ الْعِلْمِ یسْتَغْفِرُلَهُ كُلُّ شَیء حَتّى حیتانِ الْبَحْرِ، وَ هَوامُّهُ، وَ سُباعُ الْبَرِّ وَ أنْعامُهُ، فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ، فَإنّهُ السَّبَبُ بَینَكُمْ وَ بَینَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ إنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَریضَهٌ عَلى كُلِ مُسْلِم.
(بحارالأنوار: ج 1، ص 172، ح 25)
دانشمندى كه بین گروهى نادان قرار گیرد همانند انسان زندهاى است بین مردگان، و كسى كه در حال تحصیل علم باشد تمام موجودات برایش طلب مغفرت و آمرزش مىكنند، پس علم را فراگیرید چون علم وسیله قرب و نزدیكى شما به خداوند است، و فراگیرى علم، بر هر فرد مسلمانى فریضه است.
22ـ مَنْ زارَ عالِماً فَكَأنَّما زارَنی، وَ مَنْ صافَحَ عالِماً فَكأنَّما صافَحَنی، وَ مَنْ جالَسَ عالِماً فَكَأنَّما جالَسَنی، وَ مَنْ جالَسَنی فِى الدُّنْیا أجْلَسْتُهُ مَعى یوْمَ الْقِیامَهِ.
(مستدرك الوسائل: ج 17، ص 300، ح 21406)
هر كس به دیدار و زیارت عالم و دانشمندى برود مثل آن است كه مرا زیارت كرده، هر كه با دانشمندى دست دهد و مصافحه كند مثل آن كه با من مصافحه نموده، هر شخصى همنشین دانشمندى گردد، مثل آن است كه با من مجالست كرده، و هر كه در دنیا با من همنشین شود، در آخرت همنشین من خواهد گشت.
23ـ مَنْ تَزَوَّجَ إمْرَأهً لِمالِها وَ كَلَهُ اللّهُ إلَیهِ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِجَمالِها رَأى فیها ما یكَرَهُ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّهُ لَهُ ذلِكَ.
(تهذیب الأحكام: ج 7، ص 399، ح 5)
فرمود: هر كس زنى را به جهت ثروتش ازدواج كند خداوند او را به همان واگذار مى نماید، و هر كه با زنى به جهت زیبائى و جمالش ازدواج كند خوشى نخواهد دید، و كسى كه با زنى به جهت دین و ایمانش تزویج نماید خداوند خواستههاى او را تأمین مىگرداند.
24ـ مَنْ قَلَّ طَعامُهُ، صَحَّ بَدَنُهُ، وَ صَفا قَلْبُهُ، وَ مَنْ كَثُرَ طَعامُهُ سَقُمَ بَدَنُهَ وَ قَسا قَلْبُهُ.
(تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 548، بحارالأنوار: ج 59، ص 268، ح 53)
هر كه خوراكش كمتر باشد، بدنش سالم و قلبش با صفا خواهد بود و هر كس خوراكش زیاد باشد، امراض جسمى بدنش و كدورت، قلبش را فرا خواهد گرفت.
25ـ لا تُشْبِعُوا، فَیطْفأ نُورُ الْمَعْرِفَهِ مِنْ قُلُوبِكُمْ.
(مستدرك الوسائل: ج 16، ص 218، ح 19646)
شكم خود را از خوراك سیر و پر مگردانید، چون كه سبب خاموشى نور عرفان و معرفت ـ در افكار و ـ قلبهایتان مىشود.
26ـ مَنْ تَوَلّى عَمَلا وَ هُوَیعْلَمُ أنَّهُ لَیسَ لَهُ بِأهْل، فَلْیتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ.
(تاریخ إلاسلام: ج 101ـ120، ص 285)
هر كه ریاست و مسئولیتى را بپذیرد و بداند كه اهلیت آن را ندارد ـ در قبر و قیامت ـ جایگاه او پر از آتش خواهد شد.
27ـ إنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَیبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعیفِ الَّذی لادینَ لَهُ، فَقیلَ: وَ ما الْمُؤْمِنُ الضَّعیفُ الَّذی لا دینَ لَهُ؟ قالَ: اَلذّی لا ینْهى عَنِ الْمُنْكَرِ.
(وسائل الشّیعه: ج 16، ص 122، ح 21139)
همانا خداوند مؤمنى را كه ضعیف و بىدین است، دشمن میداند. سئوال شد: مؤمن ضعیف و بىدین كیست؟ پاسخ داد: كسى كه نهى از منكر و جلوگیرى از كارهاى زشت نمىكند.
28ـ صَدَقَهُ السِّرِّ تُطْفِىءُ الْخَطیئَهَ، كَما تُطْفِىءُ الماءُ النّارَ، وَ تَدْفَعُ سَبْعینَ باباً مِنَ الْبَلاءِ.
(مستدرك الوسائل: ج 7، ص 184، ح 7984)
صدقهاى كه محرمانه و پنهانى داده شود، سبب پاكى گناهان است، همان طورى كه آب، آتش را خاموش مىكند، همچنین صدقه هفتاد نوع بلا و آفت را بر طرف مىنماید.
29ـ عَجِبْتُ لِمَنْ یحْتَمى مِنَ الطَّعامِ مَخافَهَ الدّاءِ، كَیفَ لایحْتمى مِنَ الذُّنُوبِ، مَخافَهَ النّارِ.
(بحارالأنوار: ج 70، ص 347، ح 34)
عجّب دارم از كسانى كه نسبت به خورد و خوراك خود اهمیت مىدهند، تا مبادا مریض شوند ولیكن اهمیتى نسبت به گناهان نمىدهند و باكى از آتشسوزان جهنّم ندارند.
30 ـ حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ ینْبِتُ النِّفاقَ فِى الْقَلْبِ، كَما ینْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ.
(تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 264)
علاقه نسبت به ریاست و ثروت، سبب روئیدن نفاق در قلب و درون خواهد شد، همان طورى كه آب و باران سبب روئیدن سبزیجات است.
31ـ مَنْ اَصابَ مِنْ إمْرَأه نَظْرَهً حَراماً، مَلاَاللّهُ عَینَیهِ ناراً.
(مستدرك الوسائل: ج 14، ص 270، ح 16685)
هركس نگاه حرامى به زن نامحرمى بیفكند، خداوند چشمهاى او را پر از آتش مىكند.
32ـ حَسِّنُوا أخْلاقَكُمْ، وَ ألْطِفُوا جیرانَكُمْ، وَ أكْرِمُوا نِسائَكُمْ، تَدْخُلُوا الْجَنّهَ بِغَیرِ حِساب.
(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 301)
رفتار و اخلاق خود را نیكو سازید، نسبت به همسایگان با ملاطفت و محبّت برخورد كنید، زنان و همسران خود را گرامى دارید تا بدون حساب وارد بهشت شوید.
33ـ اَلْمَرْءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ، فَلْینْظُر أحَدُكُمْ مَنْ یخالِطُ.
(أمالى طوسى: ج 2، ص 132، بحارالأنوار: ج 71، ص 192، ح 12)
انسان بر روش و اخلاق دوستش پرورش مىیابد و شناخته مىشود، پس متوجّه باشید با چه كسى دوست و همنشین هستید.
34ـ اَلصَّدقَهُ بِعَشْر، وَ الْقَرْضُ بِثَمانِیهَ عَشَرَ، وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِأرْبَعَهَ وَ عِشْرینَ.
(مستدرك الوسائل: ج 7، ص 194، ح 8010)
پاداش و ثواب دادنِ صدقه 10 برابر درجه، و دادن قرضالحسنه 18 درجه، و انجام صله رحم 24درجه افزایش خواهد داشت.
35ـ لا یمْرُضُ مُؤْمِنٌ وَ لا مُؤْمِنَهٌ إلاّ حَطّ اللّهُ بِهِ خَطایاهُ.
(جامع الأحادیث: ج 3، ص 89، ح 35، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 66، ح 1422)
هیچ مؤمن و مؤمنهاى مریض نمىشد مگر آن كه خطاها و لغزشهایش پاك و بخشوده مىشود.
36ـ مَنْ وَقَّرَ ذا شَیبَه فِى الاْسْلامِ أمَّنَهُ اللّهُ مِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَهِ.
(كافى: ج 2، ص 658، ح 3، بحارالأنوار: ج 7، ص 302، ح 53)
هر كس بزرگسال مسلمانى را گرامى دارد و احترام كند، خداوند او را در قیامت از سختىها و مشكلات در أمان مىدارد.
37ـ كُلُّ عَین باكِیهٌ یوْمَ الْقِیامَهِ إلاّ ثَلاثَ أعْین: عَینٌ بَكَتْ مِنْ خَشْیهِ اللّهِ ، وَ عَینٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ، وَ عَینٌ باتَتْ ساهِرَهً فى سَبیلِ اللّهِ.
(ثواب الأعمال: ص 211، ح 1، بحارالأنوار: ج 46، ص 100، ح 88)
تمامى چشمها در روز قیامت گریانند، مگر سه دسته: 1 ـ آن چشمى كه به جهت خوف و ترس از عذاب خداوند گریه كرده باشد. 2 ـ چشمى كه از گناهان و موارد خلاف بسته و نگاه نكرده باشد. 3 ـ چشمى كه شبها در عبادت و بندگى خداوند متعال بیدار بوده باشد.
38ـ سادَهُ النّاسِ فِى الدُّنْیا الأسْخِیاء، سادَهُ النّاسِ فِى الاخِرَهِ الاْتْقِیاء.
(أعیان الشّیعه: ج 1، ص 302، بحارالأنوار: ج 68، ص 350، ح 1)
سرور و سید مردم در دنیا افراد سخاوتمند خواهند بود، و سید و سرور انسانها در قیامت پرهیزكاران هستند.
39ـ وَ عَظَنی جِبْرئیلُ: یا مُحَمَّدُ ، أحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإنَّكَ مُفارِقُهُ، وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَإنَّكَ مُلاقیهِ.
(أمالى طوسى : ج 2، ص 203، بحارالأنوار: ج 68، ص 188، ح 54)
جبرئیل مرا موعظه و نصحیت كرد: با هر كس كه خواهى دوست باش، بالأخره بین تو و او جدائى خواهد افتاد. هر چه خواهى انجام ده، ولى بدان نتیجه و پاداش آنرا خواهى گرفت.
40ـ اَوْصانى رَبّى بِتِسْع: اَوْصانى بِالاْخْلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیهِ، وَ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِى الْفَقْرِ وَ الْغِنى، وَ اَنْ أعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنى، وَ أعطِی مَنْ حَرَمَنى، وَ أصِلَ مَنْ قَطَعَنى، وَ اَنْ یكُونَ صُمْتى فِكْراً، وَ مَنْطِقى ذِكْراً، وَ نَظَرى عِبْراً.
(أعیان الشّیعه، ج 1، ص 300، بحارالأنوار: ج 74، ص 139، ضمن ح 1)
پروردگار متعال، مرا به 9 چیز سفارش نمود: اخلاص در آشكار و پنهان، دادگرى در خشنودى و خشم، میانهروى در نیاز و توانمندى، بخشیدن كسى كه در حقّ من ستم روا داشته است، كمك به كسى كه مرا محروم گردانده، دیدار خویشاوندانى كه با من قطع رابطه كردهاند، و این كه خاموشی اندیشه و سخنم، و یادآورى خداوند را، و نگاهم عبرت و پند باشد.
منبع: سایت مرجع فقید آیتالله محمدتقی بهجت (ره) با اندكی تغییر
انتهای پیام/ا