با EvaPhone میتوانید از طریق کامپیوتر تماس های رایگان تلفنی (Free PC2Phone Call) به اکثر نقاط دنیا داشته باشید. البته نه تماس های طولانی بلکه نسبت به کشور تلفن مقصد محدودیت زمانی وجود دارد. فقط کافیست وارد سایت EvaPhone شوید و شماره تلفن مقصد را وارد کنید و روی دکمهی سبز کلیک کنید. بعد از چند ثانیه صدای بوق تلفن را میشنوید و میتوانید با کیفیت بسیار عالی صحبت کنید. (برای استفاده از این سرویس به Adobe Flash Player 9 یا بالاتر نیاز دارید)
بزرگترین مزیت این سرویس بعد از مجانی بودنش این است که تمامآ از روی وب اجرا میشود و نیاز به دانلود ، نصب و یا ثبت نام ندارد.
این سرویس برای مکالمه های طولانی نیست ، از یک سرویس رایگان هم نمیشود چنین انتظاری داشت اما برای مکالمات نسبتآ کوتاه مثلآ ۶ - ۷ دقیقه کافی است به نظر من ۶ - ۷ دقیقه اگر زیاد نباشد کم هم نیست.
مثلآ میتوانید با کانادا ۸:۳۱ دقیقه ، با آمریکا ۶:۲۹ دقیقه با انگلیس ۲:۴۶ دقیقه و با استرالیا ۳:۳۴ دقیقه به رایگان صحبت کنید. برای دیدن لیست کامل محدودیت های زمانی این صفحه را ببینید.
کشور ایران هم در لیست وجود دارد ولی من هنگام برقراری تماس با پیغام عدم پشتیبانی مواجه شدم البته این موضوع برای ما که خودمان در ایران هستیم زیاد مهم نیست چون ما عمومآ از این سرویس برای تماس با جایی خارج از ایران استفاده میکنیم.
یکی از بهترین اشعار وایتمن این است:
هنگامی که سخنان دانشمند را شنیدم،
هنگامی که دلایل و ارقام در قالب ستونهایی در مقابلم صف کشیدند،
هنگامی که جدول ها و نمودارها را دیدم که باید ضرب، تقسیم و تفریق می شدند،
هنگامی که نشسته بودم و به اختر شناس گوش می دادم که با شور و شوق سخنرانی می کرد،
چقدر زود و بی دلیل خسته و کسل شدم
برخاستم، بیرون زدم و از دیگران فاصله گرفتم
ور در هوای مرطوب و پر رمز و راز شبانگاهی
گاه و بی گاه به سکوت کامل ستارگان در آسمان نگریستم.
گمان
می کنم بسیاری با خواندن این سطرها به خود بگویند” کاملا درست است! علم با
تقلیل همه چیز به اعداد و جدول ها و اندازه گیری ها، فقط زیبایی همه چیز
را می ممکد! چرا وقتی می توانم بروم بیرون و به ستارگان نگاه کنم، باید
همه ی این مزخرفات را یاد بگیرم؟” تا وقتی که ضروری نباشد این دیدگاه
بسیار مناسب خواهد بود، ولی از نظر زیبایی شناختی کاملا غلط است که سعی
کنیم هر مفهوم دشوار در علم را دنبال کنیم. در عوض می توانید فقط نگاهی به
آسمان شب بیندازید و زیبایی زودگذری را حس کنید و آنگاه به باشگاه شبانه
بروید!
مسئله
همین جاست که وایتمن نیز از آن صحبت می کند. ولی شاعر بیچاره چیز بهتری
نمی دانست. من منکر زیبایی آسمان شب نیستم. خودم گاهی در یک دشت ساعتها به
ستارگان نگاه می کنم و زییبایی شان مرا شگفت زده می کند.
ولی
آنچه که می بینم، آن نقاط نسبتا درخشان نور، همه زیبایی نیست که وجود
دارد. آیا باید با عشق به یک برگ خیره شده و مشتاقانه از جنگل غافل بمانم.
آیا باید از دیدن نقش خورشید بر یک ریگ ، دانش مربوط به آن را نادید
بگیرم؟ آن نقاط نورانی در آسمان که ما آنها را سیارات می نامیم، خود
دنیاهایی هستند. دنیاهایی با جو ضخیم از دی اکسید کربن و اسید سولفوریک،
وجود دارند. دنیاهایی از مایع داغ قرمز رنگ با توفانهای مهیب که کل زمین
را می توانند در خود ببلعند؛ دنیاهایی با بیابانهای صورتی و متروک- هر
کدام با زیبایی غیر عادی غیر زمینی، که اگر آنها را در آسمان شب رصد کنیم
فقط نقاطی نورانی هستند.
دیگر
نقاط ستارگان هستند که در مقایسه با سیارات، خورشیدهایی چون خورشید ما
هستند؛ برخی از آنهاکه هزار برابر خورشید ما می درخشند، عظمتی غیر قابل
قیاس با آن دارند؛ برخی فقط زغالهای داغ قرمزی هستند که انرژی شان را به
طور آهسته از دست می دهند. برخی از آنها اجرام فشرده ای هم جرم خورشید
هستندکه به صورت توپی کوچکتر از زمین متراکم شده اند. برخی فشرده تر هستند
و جرمشان در حجمی به اندازه یک سیارک متراکم شده است؛ میدان گرانشی شدیدی
دارند و همه چیز را به سمت خود می کشند و هیچ چیزی پس نمی دهند؛ جرم به
سمت حفره ای می پیچد و توفانهای پرتو ایکس بیرون می دهد.
ستارگانی
هستند که بی وفقه در یک تنفس کیهانی می تپند. و نوع دیگری که سوختشان را
به مصرف رسانده اند؛ منبسط و قرمز شده و سیاراتشان را (اگر داشته باشند)،
در بر می گیرند.( میلیونها سال بعد خورشید منبسط شده و زمین را می سوزاند،
خشک می کند، می سوزاند و به صورت گاز آهن و سنگ بدون هیچ نشانی از حیات ،
که زمانی وجود داشته ، تبخیر می کند. و برخی ستارگان در یک دگر گونی عظیم
منفجر می شوند، که پرتو های کیهانی به شدت پرتاب می شوند.آنها با سرعتی
نزدیک نور، هزاران سال نوری را تا رسیدن به زمین طی می کنند و نیروهای
حرکتی را از طریق تکامل همراه با تغییر، فراهم می آورند.
بخشی
از معدود ستارگانی که می بینیم، کاملا آرام به نظر می رسند( حدود ۲۵۰۰ عدد
و نه بیشتر حتی در تاریک ترین و تمیز ترین شب) . آنها شامل گروه عظیمی
هستند که نمی توانیم ببینیم. این تقریبا ۳ میلیارد ستاره در فضا عدسی را
درست می کنند. این عدسی، کهکشان راه شیری، به طور گسترده ای کشیده می شود
که نور با سرعتی ۱۸۶۲۸۲ مایل در ثانیه، ۱۰۰ هزار سال طول می کشد تا از یک
طرف به طرف دیگر برسد. راه شیری حول مرکز چرخش پایا و عظیمی می چرخد- که
یک دور آن دویست میلیون سال طول می کشد. و نیز خورشید و زمین و خود ما
همگی با آن می چرخیم.
فراسوی
کهکشان راه شیری تعداد بیشتری ازکهکشانها به خوشه کهکشانی خود مقید هستند.
بیشتر آنها کوچک و از چند میلیارد ستاره تشکیل شده اند. ولی کمینه یکی از
آنها ، آندرومدا، دو برابر کهکشان ماست.
فراسوی
خوشه محلی ما دیگر کهکشانها و دیگر خوشه ها هستند. برخی خوشه ها از هزاران
کهکشان شکل گرفته اند. آنها دور تر و دورتر از تیررس بهترین تلسکوپ های ما
هستند که هیچ نشان مرئی از انتها ندارند- شاید یک صد میلیارد عدد از آنها.
و مراکز پرنور تعداد بیشتر و بیشتری از کهکشانها را می یابیم- مراکز ی با
انفجارهای بزرگ و گسیل تابش، یادآور مرگ شاید میلیونها ستاره باشد. حتی
مرکز کهکشان خودمان، چنین است، که از دید ما ،با ابرهای عظیم غبار و گاز
که بین ما و مرکز سنگین راه شیری پوشیده مانده است.
برخی
کهکشانها بسیار نورانی هستند، به طوریکه از فواصل میلیاردها سال نوری هم
دیده می شوند. فواصلی که خود کهکشانها به تمامی دیده نمی شوند بلکه فقط
مراکز روشن ستارگان، منابع انرژی بر ما معلوم می شوند- اختروش ها. برخی از
آنها بیش از ۱۰ میلیارد سال نوری از ما فاصله دارند. همه این کهکشانها در
انبساط عظیم عالم به سرعت از همدیگر دور می شوند ؛ این انبساط بیش از ۱۰
میلیارد سال قبل آغاز شده و همچنان ادامه دارد. زمانی کل ماده در عالم در
یک کره کوچک بود و با عظیم ترین فروپاشی قابل تصور کهکشانها شکل گرفتند.
ممکن
است عالم همواره منبسط شود یا روزی کاهش یافته و انقباض آغاز کند تا
دوباره کره ی کوچکی شکل گیرد و این بازی دوباره تکرار شود. به طوری که کل
عالم در یک تنفس ، منبسط و منقبض شود که شاید یک تریلیون سال طول بکشد.
کل
این منظره - بسیار فراتر از مقیاس قابل تصور بشر- با کار هزاران منجم
فرهیخته ممکن شده است؛ همه ی آن. هر آنچه که پس از مرگ وایتمن در ۱۸۹۲ کشف
شد، و بیشتر آن در ۲۵ سال گذشته بوده است. در حالی که شاعر بیچاره هرگز
تصور نمی کرد هنگامی که به ستارگان آرام می - نگریسته ، چه زیبایی محدود و
احمقانه ای را درک می کرده است.
در هر حال ما می دانیم یا فرض می کنیم می دانیم، که این زیبایی نامحدود همچنان در آینده باید کشف شود- آن هم توسط علم.
آیزاک آسیموف