شعر و قطعات ادبی
I dreamed I was walking along the beach with God
Across the sky flashed scenes from my life
خوابی دیدم...
خواب دیدم در ساحل با خدا قدم می زدم
بر پهنه ی آسمان صحنه هایی از زنگی ام برق زد
For each scene I noticed two sets of foot prints in the sand .
one belonging to me
And the other to God
در هر صحنه دو جفت جای پا روی شن دیدم.
یکی متعلق به من
و دیگری متعلق به خدا
When the last scene of my life flashed before me
I looked back at the foot prints in the sand
وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد
به پشت سر و به جای پاهای روی شن نگاه کردم
I noticed that many times along the path of my life there was only one set of foot prints
متوجه شدم چندین بار در طول زندگی ام فقط یک جفت پا روی شن بوده است
I also noticed that it happened at the very lowest and saddest times in my life
همچنین متوجه شدم که این در سخت ترین و غمگین ترین دوران زندگی ام بوده است
This really bothered me so I questioned God about it
God you said that once I decided to follow you
You`d walk with me all the way
این واقعا برایم ناراحت کننده بود
و درباره اش از خدا سوال کردم
خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم
در تمام راه با من خواهی بود
But i have noticed that during the most troublesome times in my life there was only one set of foot prints
ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگی ام
فقط یک جفت جای پا وجود داشت
I don’t understand why when I needed you most
You would leave me
نمی فهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم
مرا تنها گذاشتی
God replied my precious ,precious servant,
I have you and I would never leave you
خدا پاسخ داد بنده ی بسیار عزیزم
من در کنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت
During your times of trial and suffering when you see only one set of foot prints
It was when that I carried you
اگر در آزمون ها و رنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی
زمانی بود که تو را در آغوشم حمل می کردم...
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:53
ادبی هنری
روزی سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد ، از نزدیکی خانه ی بازرگانی عبور می کرد. در باز بود و او خانه مجلل ، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت : این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه ، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد از همه قدرتمند تر است . تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور می کرد. او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان .
مرد با خودش فکر کرد : کاش من هم یک حاکم بودم ، آن وقت از همه قویتر می شدم !
در همان لحظه ، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حال که روی تختی روان نشسته بود ، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود فکر کرد که نیروی ابر از خورشید بیشتر است و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. آین بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد.ولی وقتی به نزدیکی صخره ای رسید ، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که پس صخره قوی ترین چیز در دنیاست و تبدیل به آن شد . همان طور که با غرور ایستاده بود ، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:52
خانواده
***
به کعبه گفتم : تو از خاکی منم خاک ، چرا باید به دور تو بگردم !
ندا آمد: تو با پا آمدی باید بگردی ، برو با دل بیا تا من بگردم
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:46
دانستنی های علمی
امید
در یکی از اتاقهای بیمارستانی دو مرد که هر دو حال وخیمی داشتند بستری بودند.یکی از آنها اجازه داشت هر روز بعداز ظهر به مدت یک ساعت به منظور تخلیه ششهایش از مایعات روی تختخواب کنارتنها پنجره اتاق بنشیند.
اما مرد دیگر اجازه تکان خوردن نداشت و باید تمام اوقات به حالت دراز کش روی تخت قرار گرفته باشد.
دو مرد برای ساعاتی طولانی با هم حرف می زدند،از همسرانشان؛خانه وخانواده شان؛شغل و دوران خدمت سربازی و تعطیلاتشان خاطراتی برای هم نقل می کردند.
هر روز بعد از ظهر مرد کنار پنجره که اجازه داشت یک ساعت بنشیند؛برای مرد دیگر تمام مناظر بیرون را همان طور که می دید تشریح می کردو آن مرد هر روز به امید آن یک ساعت که می توانست دنیای بیرون و رنگهایش را در فکر خود تجسم کند به سر می برد.
پنجره مشرف به یک پارک سرسبز است با دریاچه ای طبیعی که چند قو و اردک در آن شنا می کنندو بچه ها نیز قایق های اسباب بازی خود را در آب شناور کرده و بازی میکنند.چند زوج جوان دست در دست هم از میان گل های زیبا و رنگارنگ عبور می کنند .منظره زیبای شهر زیر آسمان آبی در دور دست به چشم می خورد و.......
در تمام مدتی که مرد کنار پنجره این مناظر را توصیف می کرد؛ مرد دیگر با چشمان بسته در ذهن خود آن طبیعت زیبا را تجسم می کرد.در یک بعد از ظهر گرم مرد کنار پنجره رژه سربازانی که از پایین پنجره عبور می کردند را برای مرد دیگر شرح داد و مرد دیگر با باز سازی آن صحنه ها در ذهن خود؛انگار که واقعاّ آن اتفاقات و مناظر را می دید.
روزها وهفته ها گذشت
یک روز صبح زمانی که پرستار وسایل استحمام را برای آنها به اتاق آورده بود؛ متاسفانه با بدن بی جان مرد کنار پنجره روبرو شد که در کمال آرامش به خواب ابدی فرو رفته بود؛سراسیمه به مسئولان بیمارستان اطلاع داد تا جسد مرد را بیرون ببرند
پس از مدتی همه چیز به حال عادی بازگشت مردی که روی تخت دیگر بستری بود از پرستار خواهش کرد که جای او را تغییر داده و به تختخواب کنار پنجره منتقل شود پرستار که از این تحول در بیمارش خوشحال بود این کار را انجام داد؛و از راحتی و آسایش بیمار اطمینان حاصل کرد مرد به آرامی و تحمل درد و رنج بسیار خودش را کم کم از تخت بالا کشید تا بتواند از پنجره به بیرون و دنیای واقعی نگاه کند به آرامی چشمانش را باز کرد ولی روبروی پنجره تنها یک دیوار سیمانی بود.
مرد بیمار تعجب زده از پرستار پرسید: چه بر سر مناظر فوق العاده ای که مرد کنار پنجره برای او توصیف می کرد آمده است؟
پرستار پاسخ داد:اوچگونه منظره ای را برای تو وصف کرده است در حالی که خودش نابینا بود؟ او حتی این دیوار سیمانی را نیز نمی توانسته که ببیند. شاید او تنها می خواسته است که تو را به زندگی امیدوار کند...
با آرزوی شادی
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:43
خانواده
الهی صبر از من رمید و طاقت من شد سست،تخم آرام کشتم بیقراری رست،نه خرم،نه صبور و مهجورم نه رنجور.
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:38
خانواده
الهی من کیستم که ترا خواهم چون از قیمت خود آگاهم،از هر چه می پندارم کمترم و از هر دمی که می شمارم بدترم
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:32
دعا و زیارت
چه انتظار عجیبی ،تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی ،عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت،چه بی خیال نشسته ایم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم ،خدا کند که بیایی
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:27
اخبار
43 درصد کودکان ایرانی در معرض دود سیگارند
سالها پیش هنگامی که سوار اتوبوسها و مینیبوسهای بین شهری می شدم، همیشه با افرادی که سیگار می کشیدند بگومگو و گاهی دعوا می کردم اما خدا را شکر امروزه کسی داخل اتوبوسها و مینیبوسها سیگار نمی کشد و این کار به ضد ارزش تبدیل شده است. به تازگی نیز جریمههایی برای افرادی که در ادارهها و اماکن بسته سیگار می کشند، وضع شده است اما هنوز برای سیگار کشیدن در خانهها و کنار خانواده قانونی نداریم.
بنابراین پای صحبت دکتر هومن شریفی، قائم مقام مرکز تحقیقات کنترل و پیشگیری دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نشستیم تا عوارض استنشاق تحمیلی دود سیگار را از ایشان جویا شویم.
تعریف استنشاق تحمیلی دود سیگار، چیست؟
هنگامی که ما به طور غیرداوطلبانه در معرض دود دخانیات قرار می گیریم، درواقع دچار استنشاق تحمیلی دود سیگار شدهایم.
آیا آماری از افرادی که دچار استنشاق تحمیلی سیگار می شوند، در دست دارید؟
سازمان بهداشت جهانی به تازگی اعلام کرده است که یک میلیارد و 300 میلیون سیگاری در جهان وجود دارد که سه میلیارد نفر افراد بالغ را به طور غیرداوطلبانه در معرض دود دخانیات قرار می دهند، یعنی اینکه تنها یک میلیارد نفر از هوای سالم و عاری از دخانیات استفاده می کنند.
وضعیت کودکان در معرض خطر دود سیگار در ایران چگونه است و در مقایسه با کشورهای دیگر چه جایگاهی داریم؟
براساس آمار سال 2006 سازمان بهداشت جهانی 9/42 درصد کودکان ایرانی در معرض دود سیگار هستند و از نظر علمی اگر در محدوده 40 تا 50 درصد قرار بگیریم یعنی اینکه برنامههای کنترل دخانیات کشورمان به خوبی انجام نمی شود. این در حالی است که 1/42 درصد کودکان آمریکایی در معرض استنشاق تحمیلی دود سیگار قرار دارند. این رقم در کشور امارات 30 درصد است اما در فرانسه و فنلاند به صفر رسیده است یعنی اینکه در این کشورها هیچ کودکی در معرض دود تحمیلی دخانیات نیست. بنابراین به نظر می رسد یکی از وظایف سیاست گذاران این است که قوانینی وضع کنند که از افراد در معرض دود سیگار، حمایتهای قانونی شود.
خطر ابتلا به سرطان ریه در افرادی که در معرض استنشاق تحمیلی دود سیگار هستند چقدر جدی است؟
در سال 1985 دکتر دال، نخستین فردی بود که ارتباط میان دخانیات و سرطان ریه را کشف کرد و گفت: "اگر 20 سال در خانهای زندگی کنیم که پر از مواد آزیست (ماده سرطانزا در ریه) باشد، در مقایسه با خانهای که فردی سیگاری روزانه یک ساعت در آن سیگار بکشد، صد برابر احتمال ابتلا به سرطان ریه افزایش می یابد." فراموش نکنیم از سال 1993 به بعد، سیگار به عنوان قویترین ماده سرطانزا در جهان شناخته شده است. بنابراین همه خطرهای سیگار برای فرد سیگاری درباره افرادی که در معرض دود سیگار هستند نیز مشاهده می شود.
خاطرنشان کنم که هر پنج سال زندگی با فرد سیگاری 5/6 درصد احتمال ابتلا به سرطان ریه را افزایش می دهد. هم اکنون 14 نوع سرطان اثبات شده از طریق دود سیگار وجود دارد که افراد در معرض دود نیز 30 درصد بیشتر از دیگران به این سرطانها دچار می شوند.
سیگار کشیدن کنار کودکان چه عوارضی برای آنها دارد؟
سیگار کشیدن والدین پیش از دوران بارداری، حین دوران بارداری و پس از زایمان مشکلات تنفسی بی شماری برای کودکان به دنبال دارد. همچنین استنشاق دود سیگار به وسیله مادر و هنگامی که جنین در شکم مادر است، روی دستگاه عصبی او تأثیر می گذارد.
وضعیت آسم در این کودکان چگونه است؟
میزان بروز آسم در کودکانی که والدین سیگاری دارند، به شدت زیاد است که علاوه بر مراجعه بسیار زیاد این افراد به مراکز درمانی و بیمارستانها، کاهش پاسخ دهی به درمان را دارند و افزایش خسخس سینه و سرفه در آنان بسیار بالاتر از کودکان دیگر است.
سیگار کشیدن در اتاقهای دیگر خانه نیز همین تأثیر را دارد؟
هر پکی که به سیگار زده می شود، 30 سانتیمتر مکعب دود تولید می کند و وقتی بازگشت داده می شود نیز به همان حجم در فضای بسته منتشر می شود. بنابراین کشیدن سیگار در هر کدام از اتاقهای خانه همان خطرهایی را ایجاد می کند که سیگار کشیدن در نزد خانواده موجب می شود.
استنشاق تحمیلی دود سیگار فقط مشکلات تنفسی کودکان را در بر دارد یا بقیه ارگانها را نیز درگیر می کند؟
تردید نکنید که کشیدن سیگار همه ارگانهای بدن افراد سیگاری و افرادی را که در معرض دود آن هستند، تحت تأثیر قرار می دهد. به جز مشکلات تنفسی که درباره آن صحبت شد، نیکوتین دود سیگار از طریق پوست نیز به فرزندان انتقال داده می شود. به طور مثال، به ماده کوتینین اشاره می کنم که نخستین ماده حاصل از متابولیسم سیگار در بدن است. میزان کوتینین ادرار کودکانی که در معرض دود سیگار نیستند، چهار نانوگرم است اما در کودکانی که والدین سیگاری داشتهاند، این رقم 458 نانوگرم یعنی صد برابر است. همچنین دود سیگار به لباس و پوست ما نیز می چسبد و هنگام بغل کردن کودکان مقدار دیگری از آن را به کودکان منتقل می کنیم.
یک مثال دیگر هم این است که افراد سیگاری و افرادی که در معرض استنشاق تحمیلی دود آن هستند، بیشتر از دیگران دچار ناباروری می شوند. در آخرین نسخه از کتابی موسوم به اختلالات ناشی از اعتیاد و در نخستین بخش آن آمده که اعتیاد و سیگار میلیاردها بیماری به دنبال دارد و هیچ عضوی در بدن نیست که از خطرهای آن مصون باشد.
هنگامی که درباره استنشاق تحمیلی دود دخانیات صحبت می کنیم، در ذهنمان بیشتر به سیگار فکر می کنیم. آیا قلیان نیز همین خطرها را دارد؟
بله، حتی بیشتر از سیگار زیرا هر قلیان دست کم برابر 40 تا 50 نخ سیگار است و مقدار دودی که از قلیان در فضا پخش می شود، به اندازه دودی است که یک خودروی روشن در اتاق تولید می کند. حالا بهتر می توانید تصور کنید چه میزان مونوکسید کربن و دیگر ذرات سمی وارد بدنتان می شود.
یکی از سنتهای قدیمی ما در جمعهای خانوادگی این است که فکر می کنیم کشیدن یک بار یا دو بار قلیان در سال خطر چندانی ندارد. نظر شما چیست؟
هنگامی که ما درباره اعتیاد صحبت می کنیم، سه موضوع اتفاق می افتد. نخست سمیت حاد، سپس سمیت مزمن و در نهایت، وابستگی و اعتیاد. بنابراین کسی که سالی یک بار قلیان می کشد، تعداد گیرنده نیکوتین مغزش به مرور افزایش می یابد اما فردی که به طور مدام این کار را می کند، در عرض دو سال گیرندههای نیکوتینیاش به 200 درصد افزایش می یابد. حالا تصور کنید فردی که سالی یک بار قلیان می کشد در نهایت در عرض پنج سال گیرنده نیکوتینیاش به همین عدد نزدیک می شود. بنابراین روزی فراخواهد رسید که ماهی یک بار و هفتهای یک بار نیز کفاف وابستگیاش را نمی دهد.
درباره درمان هم صحبت کنید:
روشهای درمانی متعددی برای ترک دخانیات وجود دارد که یکی از آنها استفاده از داروهای جایگزین نیکوتین است. یک نوع از آنها قرص جویدنی تولید داخل است که بدون نسخه در داروخانههای کشور به فروش می رسد. نوع دیگر، استفاده از برچسب است که آن هم بدون نسخه به فروش می رسد اما با توجه به اینکه دستورالعملهای فارسی ندارد، اغلب با تجویز پزشکان و راهنمایی آنان استفاده می شود.
قیمت این داروها در داروخانهها مقرون به صرف است یا نه؟
متأسفانه در کشور ما هزینه سیگار کشیدن خیلی ارزانتر از این برچسبها است. به طور مثال، شما با 400 تومان می توانید یک بسته سیگار بخرید اما برای خریدن یک برچسب ترک سیگار، دست کم باید هفت هزار تومان پرداخت کنید و در نتیجه فردی که از این نوع درمان استفاده می کند باید انگیزه بسیار زیادی برای ترک سیگار داشته باشد.
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:23
ادبی هنری
بنام خداوند حکیم
در زمانهای گذشته سلطانی تخته سنگی را در وسط جاده قرار می دهد وبرای این که عکس العمل مردم را ببیندخودش را مخفی می کند.بعضی از بازرگانان وندیمان ثروتمند سلطان
بی تفاوت از کنار سنگ می گذشتند و تعدادی می گفتند این چه شهری است که نظم ندارد و... با این وجود کسی مانع را از وسط جاده بر نمی داشت. نزدیک غروب پیر مرد روستایی که از انجا می گذشت وقتی به ان سنگ رسید بارش را بر زمین گذاشت وبا زحمت زیاد سنگ را از وسط جاده برداشت ناگهان کیسه ای زیر ان سنگ هویدا شد.کیسه را بر داشت و درون ان را نگاه کرد. داخل ان سکه های طلا و یک نوشته بود،سلطان
در ان نوشته بود:هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:18
شعر و قطعات ادبی
آیا او را می شنوی؟
مرد زمزمه کرد"خدایا با من حرف بزن" و مرغ دریایی آواز خواند اما مرد آن را نشنید پس مرد فریاد زد خدایا با من حرف بزن رعدی در میان آسمان غرش نمود اما مرد به آن گوش نداد. مرد اطرافش را نگاه کرد و گفت خدایا اجازه بده ببینمت و ستاره ای به روشنی درخشید اما مرد آن را ندید و مرد فریا زد خدایا به من یک معجزه نشان ده و زندگی متولد شد.اما مرد هیچ ملاحظه ای نکرد، پس مرد در یاس و ناامیدی گریست و گفت خدایا مرا لمس کن تا بدانم که آنجا هستی در نتیجه خدا پایین آمد و مرد را لمس کرد اما مرد آن پروانه را کنار زد و به راه خود ادامه داد .چرا چون فاقد روح دیدن و شنیدن و لمس کردن بود.
پنج شنبه 11/11/1386 - 5:16