قال یا ابت هذا تاءویل رویاى من قبل قد جعلها ربى حقا
و رفع ابویه على العرش و خرواله سجدا و قال یا ابت هذارویاى ...
فلما ان جاء البشیر القیه على وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لكم انى اعلم من اللّه ما لا تعلمون
قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئین
قال سوف استغفر لكم ربى انه هو الغفور الرحیم
قالوا تاللّه انك لفى ضلالك القدیم
اذهبوا بقمیصى هذا فالقوه على وجه ابى یات بصیرا واتونى باهلكم اجمعین
اذهبوا بقمیصى هذا فالقوه على وجه ابى یات بصیرا واتونى باهلكم اجمعین (93) و لما فصلت العیر قال ابوهم انى لاجد ریح یوسف لو لا ان تفندون (94) قالوا تاللّه انك لفى ضلالك القدیم (95) فلما ان جاء البشیر القئه على وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لكم انى اعلم من اللّه ما لا تعلمون (96) قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئین (97) قال سوف استغفر لكم ربى انه هو الغفور الرحیم (98) فلما دخلوا على یوسف اوى الیه ابویه و قال ادخلوا مصر ان شاء اللّه امنین (99) و رفع ابویه على العرش و خرو اله سجدا و قال یا ابت هذا تاءویل رؤ یاى من قبل قد جعلها ربى حقا و قد احسن بى اذ اخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو من بعد ان نزغ الشیطان بینى و بین اخوتى ان ربى لطیف لما یشاء انه هو العلیم الحكیم (100) رب قد اتیتنى من الملك و علمتنى من تاءویل الاحادیث فاطر السموت و الارض انت ولیى فى الدنیا و الاخرة توفنى مسلما و الحقنى بالصالحین (101) ذلك من انباء الغیب نوحیه الیك و ما كنت لدیهم اذ اجمعوا امرهم و هم یمكرون (102)
و نیز در همان كتاب از مردى شیعه مذهب از امام صادق (علیه السّلام ) نقل كرده كه گفته است ، از آنجناب از معناى قول خدا درباره یوسف پرسیدم كه مى فرماید: (ایتها العیر انكم لسارقون ) - فرمود: آرى برادران ، یوسف را از پدرش دزدیده بودند، مقصودش این دزدى بود نه دزدیدن پیمانه سلطنتى ، به شهادت اینكه وقتى پرسیدند مگر چه گم كرده اید؟ نگفت شما پیمانه ما را دزدیده اید، بلكه گفت : ما پیمانه سلطنتى را گم كرده ایم ، بهمین دلیل مقصودش از اینكه گفت شما دزدید همان دزدیدن یوسف است . و در كافى به سند خود از حسن صیقل روایت كرده كه گفت : خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) عرض كردم : از امام باقر (علیه السّلام ) درباره گفتار یوسف كه گفت : (ایتها العیر انكم لسارقون ) روایتى به ما رسیده كه فرموده : به خدا نه برادران او دزدى كرده بودند و نه او دروغ گفته بود، همچنانكه ابراهیم خلیل كه گفته بود (بل فعله كبیرهم فسئلوهم ان كانوا ینطقون - بلكه بزرگترشان كرده ، اگر حرف مى زنند از خودشان بپرسید) و حال آنكه به خدا قسم نه بزرگتر بتها بتها را شكسته ، و نه ابراهیم دروغ گفته بود. حسن صیقل مى گوید: امام صادق (علیه السّلام ) فرمود: صیقل ! نزد شما چه جوابى در این باره هست ؟ عرض كردم : ما جز تسلیم (در برابر گفته امام ) چیزى نداریم : مى گوید: امام فرمود: خداوند دو چیز را دوست مى دارد، و دو چیز را دشمن ، دوست مى دارد آمد و شد كردن میان دو صف (متخاصم را جهت اصلاح و آشتى دادن ) و نیز دوست مى دارد دروغ در راه اصلاح را، و دشمن مى دارد قدم زدن در میان راهها را(یعنى میان دو كس آتش افروختن ) و دروغ در غیر اصلاح را، ابراهیم (علیه السّلام ) اگر گفت : (بل فعله كبیرهم ) مقصودش اصلاح و راهنمایى قوم خود به درك این معنا بود كه آن خدایانى كه مى پرستند موجوداتى بى جانند، و همچنین یوسف (علیه السّلام ) مقصودش از آن كلام اصلاح بوده است . مؤ لف : اینكه امام (علیه السّلام ) فرمود: مقصودش اصلاح بوده منافاتى با روایت قبلى كه مى فرمود: مقصودش این بود كه شما یوسف را دزدیده اید ندارد، آرى فرق است میان اینكه ظاهر كلام مطابق با واقع نباشد، یا اینكه متكلم معناى صحیحى را اراده كرده باشد كه در مقام گفتگو از كلام مفهوم نباشد، و قسم دوم دروغ و مذموم نیست ، به دلیل اینكه امام فرمود: او مقصودش اصلاح بوده ، یوسف مى خواست با این توریه برادر خود را نزد خود نگهدارد، و ابراهیم هم خواسته است بت پرستان را متوجه كند به اینكه بت كارى نمى تواند بكند. و در معناى سه حدیث آخرى اخبار و احادیث دیگرى در كافى و كتاب معانى الاخبار و تفسیر عیاشى و تفسیر قمى آمده