ورزش و تحرک
مرجع خبری پرسپولیس : رئیس كمیسیون تربیت بدنی و جوانان مجلس شورای اسلامی از قطعی شدن ریاست علی سعیدلو در سازمان تربیت بدنی خبر داد
سید جلال یحیی زاده اظهار داشت: طبق آخرین اطلاعات بدست آمده جدی ترین گزینه ریاست سازمان تربیت بدنی علی سعیدلو است كه حضورش در راس سازمان تربیت بدنی قطعی شده است.
وی درباره زمان اعلام رسمی این مسئله گفت: دولت تا دو هفته فرصت دارد كابینه خود را معرفی كند؛ اما به نظر می رسد كه ریاست سعیدلو سریعتر اعلام شود
چهارشنبه 14/5/1388 - 11:25
موسيقي
ناصر عبدالهی (۱۰ دی ۱۳۵۰ - ۲۹ آذر ۱۳۸۵) از خوانندگان ایرانی بود. وی با ترانه ناصریا به شهرت فراوانی دست یافت.
ناصر عبدالهی در ساعت ده و ده دقیقهٔ دهمین روز دی ماه سال ١٣۴٩ در محله مسجد بلال شهر بندرعباس دیده به گیتی گشود. پدرش عبدالرحمن عبدالهی کارگر بازنشسته شرکت ملی بود و مادرش مهرنگاربندری نیایی خانه دار است. از ۱۳ سالگی به موسیقی علاقمند شد. فعالیتهای هنری خود را از سالهای نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان هرمزگان آغاز کرد.
وی کار حرفهای را به طور جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد. در سال ۱۳۷۵ همراه با همسرش به تهران آمد. محمدعلی بهمنی شاعر هرمزگانی و دوست نزدیکش ، وی را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبومهای ناصر را این انتشارات ضبط و منتشر کرد.
ناصرعبدالهی در سوم آذرماه ۱۳۸۵ در بندرعباس به دلایل نامشخصی بی هوش و به کما رفت و پس از گذراندن ۲۷ روز در کما (بیمارستان هاشمی نژاد تهران) سر انجام در یک روز زمستانی ، در ۲۹ آذر در حالی که تنها ۱۰ روز تا ۳۶ سالگی اش باقی مانده بود شمع وجود ناصرخاموش گشت
مراسم تشییع ناصر عبدالهی در بندرعباس
[ویرایش] وضعیت خانوادگی
او چهاربرادر و یک خواهر دارد ، تنها خواهرش نسرین و برادرانش به ترتیب سن محمدطیب ، نادر ، علیرضا و عقیل هستند که ناصر برادر وسطی آنها است ؛ یعنی سومی. ناصر در هیجده سالگی با فهیمه غفوری اهل بندرعباس که سه سال از خودش بزرگتر است ازدواج کرد و حاصل آن سه فرزند (دو پسر و یک دختر) به نامهای نوید , نازنین و نامی است . نینا فرزند چهارم ناصر حاصل ازدواج او با فاطمه فهیمی است.
عبدالهی در ترانههای خود از کسی تقلید نمیکرد و صدایی منحصر به فرد داشت . بیشتر اشعار ترانههای او از سرودههای محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفته خود وی تحت تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری که در سالهای آغازین کار هنری ترانههای منصفی را بازخوانی میکرد.
عبدالهی همچنین با موسیقی غربی و ایرانی آشنا بود و به آثار محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری علاقه بسیاری داشت.
ناصر عبداللهی با حضور درخشانش در عرصهٔ موسیقی پاپ فارسی علاوه بر این که نام هرمزگان و بندرعباس را بر سر زبانها انداخت و نگاه مردم ایران را به این خطهٔ آمیخته با ریتم ، گرم و زنده ساخت که ستایش و احترام را در خود به همراه داشت٬ خود باوری را هم برای جوانان جویای عرصهٔ موسیقی هرمزگان به همراه آورد . نمونهٔ خوانندگانی که بعد از ناصر عبداللهی در عرصهٔ موسیقی پاپ ایران مطرح شدهاند کم نیستند . اعتماد به نفس بالای عبدالهی باعث شد که هر علاقمند به موسیقی خود را شایستهٔ مطرح و موثر بودن بداند. جدا از این ٬ خیل زیادی از جوانان این خطه به تاسی از وی به موسیقی روی آوردند که این مورد هم در جای خود قابل توجه و تقدیر است.
ترکیبی که ناصر عبدالهی برای ترانههایش میریخت از جهتی تازه و بکر بود و دلیل استقبال عظیم و اقبال بزرگش نیز جدا از صدای خاصش٬ ریتم و فضای کارش میباشد.
از یک سو گویش بندری که ریشه اوستایی دارد به دلیل هم خانوادگی اش با زبان سانسکریت و ریشههای مشترک فرهنگی اش با هند به موسیقی هندی نزدیک است و از سوی دیگر به دلیل ریتم تند و ضرباهنگ شدید در گفتار و رفتار و کلام مردم هرمزگان٬ با ریتم و لحن اسپانیایی نزدیکی فراوانی دارد ٬ رفتار موسیقی اسپانیایی را نیز در خود دارد. (عبدالهی) با آگاهی از این امکانات و ظرفیتهای موسیقیایی٬ ترانههایش را از این سو نزدیک تر مینمود. به دلیل همین تازگی زبان با ضرباهنگ متنوع و ریتم منحصر به فرد موسیقی هرمزگان(ناصر عبدالهی) در عالم موسیقی پاپ گل میکند. اگر چه پیش از او کسانی مثل (مهرپویا) از امکانات و سازهای هندی در راستای ترانههایش بهره میگیرد اما تازگی کار عبدالهی به این دلیل است که او از امکانات فرهنگهای دیگر بهره نمیگیرد بلکه این مکان در فرهنگ موسیقیایی خودش(هرمزگان) وجود دارد و این موضوع وی را در این زمینه نیز پیشتاز میسازد.
پس از ارائه ترانه ناصریا منتقدان عبدالهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودیهای جیپسی کینگ برگرفته شدهاست، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد ، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شدهبود. اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشدهبود ، اما عبدالهی این کار را انجام داد.
ملودی ترانهٔ ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبدالهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بودهاست . بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشتهباشد پس از تحمل سختی بسیار و دشواریهای این راه در پایان پیروز خواهد شد.
- بوی شرجی
- هوای حوا
- عشق است (همراه با پرویز پرستویی و محمدعلی بهمنی)
- دوستت دارم
- ماندگار
وی در ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در بیمارستان هاشمینژاد تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. دلیل مرگ وی اعلام نشده است ولی در هنگام مرگ وی نظریانی پیرامون قتل او بدلایل سیاسی و یا مذهبی مطرح شد
دل من یه روز به دریا زد و رفت ، پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن ، خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی ، آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت ، خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب ، سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود ، به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد ، نامه ی فردا ها رو تا زد و رفت
حیونی تازگی آدم شده بود ، به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت
چهارشنبه 14/5/1388 - 11:23
ادبی هنری
وامانده تر از دیروز / بیهوده تر از فردا
تصویر سرابی دور / در قحطی بارانی
سرگشته تر از طوفان / از عشق گریزانی
با چشم تو ، آئینه / بی واژه غزل می ساخت
نفرین به غروبی که / اندوه ترا نشناخت
نفرین به سکوت تو / نفرین به صدای من
تردید مکن ، بنشین / یک لحظه به جای من
من ماندنیم، امّا / تو ، فرصت پروازی
از عشق ، برای من / یک فاجعه می سازی
بگذار خودم باشم / تکراری بی برگشت
یک عاشق تنها که / دنبال خودش می گشت
چهارشنبه 14/5/1388 - 11:18
ادبی هنری
شور مستی ای که افسونِ نگاهتچشم دریا را گرفتهبی تو در تنهاییِ دلکارِ غم بالا گرفته بی تو جانِ خسته ام راشورِ مشتاقی نماندهمستی از می رخ گرفتهساغر و ساقی نمانده از می و مینا و مستیجز غمت باقی نمانده ای که بی تو شورِ مستیرفته از میخانۀ دلخسته از غم می گریزم در شبِ ویرانۀ دل
چهارشنبه 14/5/1388 - 11:13
ورزش و تحرک
به نظر شما دوستان پرسپولیسی تبیانی بازی فردای تیم پرسپولیس مس کرمان چه نتیجه ای در بر خواهد داشت؟
1-برد مس کرمان
2-مساوی
3-برد پرسپولیس
چهارشنبه 14/5/1388 - 11:10
ادبی هنری
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش
چهارشنبه 14/5/1388 - 11:5
ادبی هنری
فاصله ها فاصلهها ، فاصلهها فاصلهها رو خط زدماما هنوز اولِ راه اما هنوز مرددم فاصلهها رو خط زدم برای هم خطر شدنبه عشق راهی شدن و به شوق هم سفر شدن اما هنوز اولِ راه اولِ سرگردونی امآخرِ بی پناهی و اولِ بی نشونی ام اولِ بی نشونی ام وقتی به هم نمی رسیموقتی تو آخرین قدم به غیرِ غم نمی رسیم فاصله آوازِ سکوت فاصله بغضِ واژه هاس فاصله یعنی من و تو وقتی که راهمون جداس ******فاصله معنی نداره وقتی سکوتو میشکنی وقتی من از تو میگم و وقتی تو همراه منی
چهارشنبه 14/5/1388 - 10:49
سينمای ایران و جهان
یوزارسیف در خانه كشتی حاضر شد
خبرگزاری فارس: بازیگر نقش یوزارسیف در سریال یوسف پیامبر، در محل تمرین آزادكاران اعزامی به مسابقات جوانان جهان حاضر شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، تیم ملی آزاد جوانان صبح فردا (پنجشنبه) برای شركت در مسابقات جوانان جهان عازم تركیه خواهد شد.
این تیم روزهای شنبه و یكشنبه هفته آینده به مصاف حریفان خواهد رفت.
در همین راستا روز گذشته مصطفی زمانی بازیگر نقش حضرت یوسف (ع) برای بازدید از اردوی این تیم و افزایش روحیه جوانان، در خانه كشتی حاضر شد و برای مسافران آنكارا آرزوی موفقیت كرد.
پیش از این نیز مهران غفوریان، امیر جعفری و علی صالحی در اردوی جوانان حضور پیدا كرده بودند.
تیم ملی جوانان آزاد ایران سال گذشته به مقام نایب قهرمانی جهان دست یافته بود.
چهارشنبه 14/5/1388 - 10:45
سينمای ایران و جهان
مهر 1382
فاز اول این سریال 27 مهر سال 82 كلید خورد. كار ضبط تا اواخر اسفند همان سال ادامه داشت تا اینكه تهیهكننده كنارهگیری كرد و با آمدن حبیبا... كاسهساز به عنوان تهیهكننده جدید از 13 بهمن 83 كار فیلمبرداری از سر گرفته شد. فیلمبرداری فاز دوم تا اواخر تیر 86 ادامه پیدا كرده است. در همین مدت، كاسهساز هم به علت بیماری گروه را ترك كرد و جوزانی و اكبری تهیه مجموعه را در دست گرفتهاند.
از رمضانزاده درباره بازیگران سریال میپرسم و او پاسخ میدهد: در مجموع 200 بازیگر در این سریال به ایفای نقش پرداختهاند كه 30 بازیگر نقشهای اصلی و از مشهورترین چهرههای سینما و تلویزیون هستند. حدود 500 هنرور هم داریم كه در بعضی جاها به 5000 نفر هم میرسد. ما 450 لوكیشن در ایران و چند لوكیشن در آمریكا داریم.
احمد رمضانزاده كه خود كارگردان فیلم بشیر و مجموعههای «آژانس دوستی» و «قهر و آشتی» است در این مجموعه دستیار جوزانی میباشد و همین مسئله برایم ایجاد كنجكاوی كرده است و به همین دلیل از وی میپرسم كه چطور شما كه خودتان كارگردان هستید، در این كار دستیار ایستادهاید كه پاسخ میدهد: «من سالیان سال است كه با جوزانی كار میكنم و آنقدر كار كردن با این آدم برایم لذتبخش است كه اصلا برایم فرقی نمیكند كه دستیار باشم، كار كردن با آدم باسوادی مثل جوزانی حكم یك دانشگاه را دارد و من تشنه یادگیری هستم.»
سه دوره از تاریخ
...انگار خدا مرا خیلی دوست دارد، چرا كه لطفی مرا صدا میزند و میگوید یكی از ماشینها میخواهد به تهران برود اگر بخواهی میتوانی همراه آنها بروی. با خوشحالی سوار ماشین میشوم و قبل از آن از گروه خداحافظی میكنم. پیش از آنكه راننده ماشین بیاید از محمدرضا لطفی درباره سریال میپرسم و او میگوید: در این داستان نقش اصلی برعهده پارسا پیروزفر است كه داستان زندگی او را از كودكی تا میانسالی به تصویر میكشد.
حالا دیگر راننده هم آمده است و من پس از تشكر و خداحافظی گروه را ترك میكنم و به تهران باز میگردم، اما دیدن پارسا پیروزفر با آن گریم جالب برای من به یادماندنی بود.
دختر كارگردان
سحر جعفریجوزانی، دختر كارگردان این سریال است كه پیش از این او را بیشتر با سریالهای طنز مهران مدیری میشناختیم. او عاطفیترین قسمت این مجموعه تلویزیونی را با حضورش رقم زده است.
او در «فاز 2» این مجموعه بازی میكند و در نقش «ایران نخجوان» ظاهر شد كه شخصیتی واقعی در تاریخ بوده است. ایران زن متجددی است كه در دوران خود از دیگران جلوتر بود، در كشورهای مختلف درس خوانده و به خاطر مسئله عشقی كه به آن مبتلا میشود، دچار تحول شده و...
«در چشم باد» اولین تجربه تاریخی اوست و مدل حرف زدن، راه رفتن و... او با سایر كارهای گذشتهاش تفاوت دارد و برای رسیدن به این نقش با كمك پدرش تمرینات بسیاری كرده است.
گفتنی است، یكی از مهمترین قسمتهای این سریال مربوط به بازی سحر جوزانی و پارسا پیروزفر است، حساسترین و عاطفیترین صحنه سریال... نیمی از قصههای سریال به خاطر این سكانس رقم خورده است.
از این مجموعه بیشتر بدانیم
به جز لوكیشنهای ایران، چند لوكیشن هم در آمریكا مقابل دوربین میرود. صحنههای داخلی در شهرهایی از جمله تهران، رامسر، فیروزكوه، ماسوله، انزلی، جواهرده، زیباكنار، خجیر، اهواز، خرمشهر و... مقابل دوربین رفت.
جوزانی سالها برای فیلمنامه «در چشم باد» زحمت كشیده و جدا از گروه تحقیق و پژوهش، به تنهایی 138 كتاب تاریخی و خاطره خوانده است. مایه اصلی داستان، واقعی است. جوزانی سعی كرده در گذر داستان زندگی شخصیت اصلی، به وقایع تاریخی هم بپردازد.
دختر تاجیك گوینده تلویزیون
آن دختر تاجیكی كه در سریال در نقش لیلا بازی میكند، نامش «ستاره صفرآوه» است. او چهرهای كاملا تاجیكستانی با چشمانی كشیده دارد. «جوزانی» كارگردان با چند تن دیگر از عوامل مجموعه به تاجیكستان سفر كرد و یك آزمون گذاشت، آنها میخواستند دختری تاجیك برای نقش لیلا انتخاب كنند. دخترهای بسیاری به آنجا آمدند كه در نهایت كارگردان او را انتخاب كرد. گفتنی است، «ستاره» گوینده اخبار زنده به زبانهای روسی و تاجیكی بود و برای تصویربرداری این سریال به همراه برادرش دو سال به ایران آمد تا در این نقش بازی كند. در ضمن او فارغالتحصیل رشته خبرنگاری رادیو و تلویزیون است. او اعتقاد دارد بازیگری سختتر از گویندگی است. او میگوید: سریالها و فیلمهای زیاد ایرانی از تلویزیون تاجیكستان پخش میشود.
تابستان 86
در تابستان گرم سال 86، به دنبال اكبر عبدی بودیم تا با او یك گفتگوی خانوادگی داشته باشیم، او با ما در شهرك سینمایی غزالی قرار گذاشت.
ما نمیدانستیم كه او بر سر چه كاری حاضر است. وقتی به آنجا رفتیم، فیلمهای قدیمی را به خاطر آوردیم. درشكهها، ماشینهای قدیمی، مردمی با لباسهای سالهای 1300 شمسی و... اكبر عبدی در اتاق گریم بود، خسته بود. میگفت كه چند شب در تئاتر بوده و با تنی خسته، سر سكانس «در چشم باد» آمده است. به او گفتیم در چشم باد؟! گفت: بله، یك سریال تاریخی است، كاری از مسعود جعفریجوزانی... او دیگر حرفی نزد و به خواب رفت. گریمور هم روی صورتش كار میكرد. رویمان نشد دیگر با او صحبت كنیم، از این رو به بیرون اتاق گریم رفتیم و در محوطه آنجا چرخی زدیم و سر لوكیشنها رفتیم. در همین هنگام «فرهاد بشارتی» را دیدیم، بازیگر گیلك و پركاری كه در این سریال، نقش «جاهلان» آن زمان را بازی میكرد. او برای ما كمی از سریال گفت. چند ساعتی گذشت، اكبر عبدی هم از خواب بیدار شده بود! از ما خواست كه قرار گفتگو با او را چند روز دیگر در كاخ سعدآباد بگذاریم. چون خسته است. اكبر عبدی را سر صحنه خواستند، آن سكانس به بخشی بر میگشت كه قحطی نان تهران را فرا گرفته و بر سر پخت و خرید نان دعوایی بود. عبدی به همراه دوستانش با درشكهای كه نانهای زیادی در آن قرار دارد به وسط شهر آمدهاند و قصد فروش نان دارند...
منبع: خانواده سبز
چهارشنبه 14/5/1388 - 10:43
دانستنی های علمی
رمز داشتن خانه ای مرتب
یك منزل مرتب كه هر یك از اسباب و لوازم زندگى در جاىمخصوص و مناسب قرار گرفته باشد ، از جهاتى بر یك منزل شوریده ودرهم و برهم مزیت دارد.
اولا : نظم و ترتیب مخصوص به منزل صفا و رونق و زیبایىمىبخشد، تماشاى تكرارى خانه نه تنها موجب ملال نمی شود بلكهمسرتبخش و دلپذیر خواهد بود.
ثانیا : انجام كارهاى خانهدارى را آسان می كند، اوقات كدبانوى خانهبیهوده تلف نمی شود زیرا به هر چیز احتیاج پیدا كرد می داند كجاست، براى پیدا كردن آن معطل نمی شود ، در نتیجه كارها به آسانى انجام مىپذیرد و خانم را وامانده و خسته نمی گرداند.
ثالثا : رونق و صفاى محیط مرتب منزل كه از ذوق و سلیقه كدبانوىخانه حكایت می كند، مرد را به خانه و زندگى علاقهمند می سازد .
رابعا : چنین خانه مرتبى اسباب آبرو و سرافرازى خانواده بوده و هر كس آنرا ببیند از زیبایى آن لذت مىبرد و به ذوق و سلیقه كدبانوى خانهآفرین خواهد گفت.
خود شما حتما خانوادههاى مرفه و ثروتمندىرا دیدهاید با اینكه از انواع و اقسام گوناگون لوازم لوكس زندگىبرخوردارند اما زندگى آنها چون درهم و برهم است صفا و رونقى ندارد ودیدن آن ملالآور است، به عكس خانوادههاى متوسطی که را در عین مشکلات ، زندگى زیبا و مسرتبخشى دارند، چون همان اسباب و لوازممختصر ،مرتب و منظم و تمیز است،اصولا مگر زیبایى جز نظم و ترتیبخاص چیز دیگرى است؟
بنابراین، یكى از وظائف مهم خانهدارى رعایت نظم و ترتیباست ،البته خانم هاى خوش سلیقه و كدبانوی تبیانی خودشان بهتر می دانند اسباب و لوازمخانه را چگونه مرتب سازند لیكن در عین حال یادآورى نكات زیر بىفایده نیست:
اسباب و لوازم منزل را درجهبندى نموده براى هر نوعى از آنها جاى مخصوصى انتخاب نمایید، همه ظرف ها را یك جا روى هم نریزید، ظرفهایى را كه مورد احتیاج همیشگى است در دسترس قرار دهید ،اسبابشیرینى خورى و آجیل خورى را در یك جا قرار دهید، ظرف هاىشربتخورى جاى مخصوص داشته باشند، یك جا را اختصاص بدهید بهاسباب چایخورى،اسباب و ظروف غذاخورى را در یك جا قرار بدهید، به طور خلاصه اسباب و لوازم زندگى بهقدرى مرتب باشد كه خود شما و شوهرتان و فرزندانتان جاى مخصوصآنها را بدانند به طوریكه اگر در شب تار هم خواستید آنها را پیدا كنید، بتوانید مستقیما به سراغ شان بروید.
شاید بعضی خانم ها بگویند: برنامه مذكور براى اعیان و اشرافخوب است كه زندگى مفصلى دارند ،اما براى زندگانى فقیرانه ما این همهتشریفات ضرورت ندارد ،لیكن خاطر نشان می شود كه اسباب و لوازمزندگى به هر حال باید مرتب باشد ،چه فقیر چه غنى.
والدین بىانضباط ، براى اینكه خودشان را بیگناه معرفى كنند ،شوریدگى منزل را به گردن بچهها می گذارند،در صورتیكه این موضوعاشتباه است زیرا بچهها از پدر و مادر تقلید می کنند،اگر پدر و مادر منظمباشند آنها هم منظم تربیت می شوند ،بچهها در آغاز امر با رعایت نظم وترتیب مخالف نیستند بلكه بدان اظهار علاقه می نمایند.لیكن وقتى اوضاع نامنظم داخلى را مشاهده نمودند از آنها درس زندگى می آموزند.
پول و اوراق بهادار از قبیل چك و سفته و اسناد و مدارك را درجاى محفوظى بگذارید كه در دسترس بچههاى كوچك نباشد، زیرا ممكناست در اثر غفلت از بین بروند و ضررهایى به شما وارد گردد،زدن و تنبیهكردن بعد از عمل سودى ندارد ،علاج واقعه را قبل از وقوع باید كرد، بچهگناهى ندارد، تقصیر از جانب مادری است كه اشیاء ارزشدار را در دسترس او قرار داده است.خاتمه یادآور می شوم كه البته نظم و انضباط خوب است لیكن نهبحدی كه از شما و شوهرتان سلب آسایش كند ،اگر از حد متعارف و عادىگذشتبه وسواسی گرى و سلب آزادى منجر می شود كه خود یكى ازمشكلات بعضى خانوادهها بشمار می رود و ممكن استسبب جدایى وافتراق واقع شود.
منبع:خانواده سبز
چهارشنبه 14/5/1388 - 8:55