باباجان حسناف
بابا جان حسناف یكی از بازیگران پیشكسوت سینمای تاجیكستان است كه حدود 35 سال فعالیت هنری انجام می دهد، او توسط كارگردان «در چشم باد» به این مجموعه دعوت شد و نقش چشمگیری هم ایفا كرد. با او در شهر دوشنبه تماس گرفتیم و گفتگویی ترتیب دادیم.
خانوادهسبز: شما چطور برای این نقش انتخاب شدید؟
حسناف: آقای جوزانی برای گرفتن تست از بازیگران تاجیكی راهی تاجیكستان شدند، وقتی خبر ساخت این پروژه عظیم به گوشم رسید و متوجه شدم، كه ایشان قرار است از بازیگران تاجیكی هم تست بگیرند، من برای تست مراجعه كردم و بعد هم پذیرفته شدم.
خانوادهسبز: چه تستی از شما گرفتند؟
حسناف: آقای جوزانی از من خواستند كه بخوانم، بنوازم و كمی حرف بزنم، بعد از اجرا، آقای جوزانی گفتند: این دقیقاً همان چیزی است كه من در ذهنم از نقش «بینظر» دارم.
خانوادهسبز: این طور كه شنیدم شما در تاجیكستان از هنرمندان پیشكسوت و صاحبنام هستید؟
حسناف: من حدود 35 سال است كه در تاجیكستان فعالیت هنری دارم و عمدهترین فعالیتم در عرصه تئاتر، آواز و موسیقی است.
خانوادهسبز: ظاهراً عمدهترین فعالیتتان هم در عرصه موسیقی است؟
حسناف: بله، من موسیقی سنتی را بهطور جدی دنبال میكنم و خوشبختانه تاكنون اكثر كارهایم هم با استقبال عمومی مواجه شده است.
خانوادهسبز: رابطهتان با دیگر بازیگران تاجیكی این سریال چطور بود؟
حسناف: افرادی مانند؛ عبدالرزاق و حنیف یوسفی از بازیگران پرآوازه تاجیكی هستند و طبیعی بود كه رابطه بسیار خوبی را با یكدیگر داشته باشیم، البته تا یادم نرفته یك خاطره جالبی را در مورد چگونگی انتخابم تعریف كنم.
خانوادهسبز: چه خاطرهای؟
حسناف: وقتی من برای این سریال انتخاب شدم، قراربود دو سال بعد این نقش را ایفا كنم، اما در طول این دو سال هیچ خبری از عوامل سریال نشد، یادم است وقتی عبدالرزاق در ایران مشغول بازی در این نقش بود، چند بار از او پرسیدم؛ آقای جوزانی حرفی از من نزد، او هم گفت: نه...، اواخر تقریباً مطمئن شدم كه ایشان قرار نیست از من در این مجموعه استفاده كند اما سپتامبر سال 2006 از طرف دفتر جوزان فیلم با من تماس گرفتند كه بیا نوبت بازی تو فرا رسیده است. من هم فوراً به سفارت مراجعه كردم و ویزا گرفتم و راهی ایران شدم.
خانوادهسبز: وقتی وارد ایران شدید، چقدر این كشور شبیه تصوراتتان بود؟
حسناف: من همیشه راجع به ایران تصور خوبی در ذهن داشتم چرا كه میدانستم ما به لحاظ فرهنگی شباهتهای زیادی به هم داریم، اما از نظر پیشرفت، ایران از ما به مراتب جلوتر است وقتی به ایران آمدم احساس بسیار خوب و توأم با آرامشی به سراغم آمد كه تا هنگام خروج از ایران همراهم بود.
خانوادهسبز: الان كه از ایران دور هستید، دلتان برای این كشور تنگ نمیشود؟
حسناف: چرا...، منتها در برنامههایم هست كه هرازگاهی به ایران سفر كنم.
خانوادهسبز: خب برگردیم به فضای بازی شما در سریال «در چشم باد»، چطور با این نقش ارتباط برقرار كردید؟
حسناف: با كمك فیلمنامه و راهنماییهای آقای جوزانی تصویری از كاراكتر «بینظر» در ذهنم نقش بست، بعد ساعتها با آقای جوزانی راجع به این نقش حرف زدم تا در نهایت توانستم «بینظر» را به آنچه كه در ذهن عوامل بود، نزدیك كنم.
خانوادهسبز: حالا كه بازی خودتان را میبینید از نتیجه كار راضی هستید؟
حسناف: «بینظر» یك مرد جنگجو و آزادی خواه بود كه روحی بلند و هنرمند داشت و این عمدهترین چیزهایی بود كه از او انتظار میرفت وقتی این كار را میبینم احساس میكنم این حس تا حد زیادی به مخاطب هم القاء میشود.
خانوادهسبز: شما كه به خط فارسی مسلط نیستید برای ارتباط برقرار كردن با فیلمنامه چهكار كردید؟
حسناف: ابتدا از عوامل خواستم كه قسمتهای مربوط به من را برایم بخوانند و بعد من آن را به زبان روسی نوشتم بعد از این طریق توانستم آن را حفظ كنم.
خانوادهسبز: كمی راجع به سریال «در چشم باد» صحبت كنید؟
حسناف: این سریال یكی از منسجمترین سریالهایی است كه در زمینه تاریخی ساخته شده است و سعی شده روایتی صادقانه و در عین حال جذاب از تاریخ ایران داشته باشند، من شاهد بودم كه برای ساخت هر پلان این سریال چه زحمتهایی كشیده شده است و از كنار هیچ صحنهای به راحتی رد نشده است. طبیعی است وقتی احساس دقت و مسئولیت در كاری تا این حد بالا باشد آن كار به اثری قابل دفاع تبدیل میشود.
خانوادهسبز: آقای جوزانی را چطور دیدید؟
حسناف: او فردی بسیار بامعلومات و بادانش بود. هم به تئوری عرصه فیلمسازی مسلط بود هم در قسمت عملی و هم آدم باتجربهای است، در طول دوران فیلمبرداری هم من اطلاعات خوب و باارزشی را از ایشان دریافت كردم در كل همكاری بسیار خاطرهانگیزی را با ایشان داشتم.
خانوادهسبز: اگر دوست داشته باشید كمی راجع به فضای هنری در كشور تاجیكستان صحبت كنیم؟
حسناف: البته...، خوشحال میشوم.
خانوادهسبز: به لحاظ فیلمسازی تاجیكستان در چه سطحی قرار دارد؟
حسناف: متاسفانه، به دلیل مشكلات مالی، كشور ما آنچنان كه باید نتوانسته در عرصه فیلمسازی موفق ظاهر شود با وجود مستندهایی كه در بازیگری وجود دارد آنها فرصت چندانی برای عرضه تواناییهایشان ندارند.
خانوادهسبز: به طور مثال سالانه چند فیلم در تاجیكستان ساخته میشود؟
حسناف: همانطور كه گفتم مردم تاجیكستان به دلیل دغدغههای معیشتی حاضر نیستند پولشان را در عرصه فیلمسازی، سرمایهگذاری كنند یا اینكه به این هنر بپردازند ما كارگردانان خوشذوق و بااستعداد زیادی داریم كه با وجود تواناییهایی كه دارند سالانه در تاجیكستان تنها 4 یا 5 فیلم ساخته میشود.
خانوادهسبز: حالا استقبال مردم از این معدود فیلمها چطور است؟
حسناف: ای بد نیست.
خانوادهسبز: تاجیكستان صاحب چند سالن سینماست؟
حسناف: تنها یك سالن كه آن هم متاسفانه در قبضه فیلمهای هالیوودی است.
خانوادهسبز: دوست دارید باز هم در فیلم ایرانی بازی كنید؟
حسناف: خیلی زیاد... و اگر فرصتش پیش بیاید با كمال میل در فیلمهای ایرانی حضور پیدا میكنم چرا كه از هر جهت در سطح خوبی قرار دارد.
خانوادهسبز: آیا در تاجیكستان تاكنون سریالی نظیر «در چشم باد» ساخته شده است؟
حسناف: نه، سطح این كار بیشتر شبیه كارهایی است كه در روسیه ساخته می شود.
خانوادهسبز: آنطور كه شنیدیم، سریال «در چشم باد» در مطبوعات تاجیكستان به شدت مورد توجه قرار گرفته است؟
حسناف: بله، چرا كه چندتن از بازیگران مطرح تاجیكی در این سریال بازی میكنند، ناخودآگاه مورد توجه آنها هم قرار گرفته است، مطبوعات تاجیكی مرتبط، مشغول اطلاعرسانی پیرامون این سریال هستند یا با بازیگران این كار پیرامون نقش و فضای حاكم بر بازیگری در ایران به گفتگو مینشینند.
خانوادهسبز: فكر میكنید اگر این سریال در تاجیكستان پخش شود مورد توجه قرار میگیرد؟
حسناف: صد درصد، چرا كه سریال جذابی است.
خانوادهسبز: بازیگر نقش اول زن این سریال به یك دختر تاجیكی سپرده شد، نظرتان راجع به بازی او چیست؟
حسناف: خانم صفرآواه با اینكه این سریال اولین تجربه بازیگریشان بود، اما بسیار خوب، مسلط و قابل قبول بازی كردند.
خانوادهسبز: و حرف آخر؟
حسناف: برای شما و همه ایرانیان آرزوی موفقیت و سلامتی دارم و خوشحالم كه فرصتی در اختیارم قرار دادید تا با خوانندههایتان گفتگو كنم.
سریال «در چشم باد» جزء پروژههای عظیم فیلمسازی در ایران بود كه از زمان تحقیق، تولید و ساختش سعی شده است، از كوچكترین عاملی كه باعث دیده شدن كار میشود، چشمپوشی نشود تا این اثر به یك كتاب تاریخ مصور تبدیل شود كه بخشی از تاریخ ایران را به شكل قصه و با ساختاری صادقانه و منسجم نمایش بدهد، جوزانی؛ كارگردان این اثر یكی از نقشهای محوری داستانش پیرامون یك زن تاجیك بود و برای آنكه سریال و آن نقش هر چه واقعیتر به نظر برسد به كشور تاجیكستان سفر كرد و از تعداد بیشماری از بازیگران این كشور و چهرههای سرشناس آنها تست گرفت تا در نهایت «ستاره صفرآواه» را به عنوان بازیگر نقش «لیلی» برگزید. ستاره تا پیش از آن تجربه بازیگری نداشت و به عنوان گوینده خبر در تلویزیون تاجیكستان فعالیت میكرد، به بهانه پخش این سریال با او به گفتگو پرداختیم. گفتگو كردن با او كار چندان سادهای نبود چرا كه او به دلیل آنكه به زبان فارسی كه ما در ایران صحبت میكنیم، آنچنان تسلط نداشت، سوالات را ابتدا برایش به محل زندگیاش در شهر دوشنبه فكس كردیم تا او بتواند را با فرصت كامل به آنها پاسخ بدهد و نتیجه كار خوشبختانه مورد رضایت هر دوی ما قرار گرفت، امیدوارم شما هم از خواندن این گفتگو خوشتان بیاید، او پس از این گفتگو راهی یك سفر چند ماهه به كشور هندوستان شد اما به او وعده دادیم این گفتگو را برایش ایمیل كنیم تا نتیجه كار را ببیند.
خانوادهسبز: این طور كه شنیدم حضور در سریال «در چشم باد» اولین تجربه بازیگری شما محسوب میشود؟ ستاره: همین طور است، من تا پیش از این سریال، تجربه بازیگری نداشتم من كار تصویر را تجربه كرده بودم، البته به شكل كاملا متفاوت، من گوینده خبر شبكه سراسری تلویزیون تاجیكستان بودم.
خانوادهسبز: چطور برای این نقش انتخاب شدید؟
ستاره: داستان انتخاب من برای این نقش خیلی طولانی است. قبل از حضور من در این سریال سه نفر از بازیگران صاحبنام و بزرگ تاجیكستان از جمله؛ حبیبا... عبدالرزاق بازیگر نقش «حسام» و لطافت یوسفی كه نقش مادر لیلی را در این سریال ایفا میكرد به همراه باباجون حسناف كه در نقش بینظیر بازی میكردند، برای بازی در این كار قرارداد بسته بودند و به ایفای نقش پرداخته بودند. آقای جوزانی بعد از آن كه فیلمبرداری فاز اول به پایان رسید به همراه امیر كریمی و حسین طاهری برای انتخاب بازیگر نقش لیلی به تاجیكستان سفر كردند من از طریق بزرگان عرصه بازیگری كشورم كه در این فیلم حضور داشتند، متوجه شدم كه در ایران یك پروژه عظیم در حال ساخت است، بازی آنها در این كار به من اطمینان میداد كه این كار به لحاظ فیلمسازی در سطح بالایی قرار دارد وقتی برای تست بازیگری به آقای جوزانی معرفی شدم به این قضیه پی بردم كه ایشان از تعداد زیادی از بازیگران تاجیكی تست گرفته است كه در میان آنها تعداد زیادی از چهرههای مطرح هم حضور دارند، اما ظاهرا قسمت در این بود كه من این نقش را بازی كنم.
خانوادهسبز: شما تا قبل از این كار تجربه بازیگری نداشتید، وقتی برای بازی در این پروژه سنگین قرارداد بستید، این احساس به سراغتان نیامد كه مبادا از پس این نقش برنیایید؟ستاره: باید یك اعتراض بكنم؛ من قبل از اینكه به عنوان بازیگر جلوی دوربین قرار بگیرم، فكر میكردم بازیگری كار سادهای است و چون تا قبل از آن با صنعت فیلمسازی آشنا نبودم اصلا فكرش را نمیكردم كه تا این حد كار دشواری باشد... زمانی كه برای اولینبار در پشت صحنه كار حضور یافتم با تعجب به اطرافم نگاه میكردم، فكرش را هم نمیكردم كه برای ساخت یك مجموعه تا این حد زحمت كشیده میشود. خانوادهسبز: چطور با نقش «لیلی» ارتباط برقرار كردید؟ ستاره: آقای جوزانی، شخصیت لیلی را جز به جز برای من شرح داد اینكه این فرد چه گذشتهای داشته، با چه تفكری بزرگ شده و پدرش چه تاثیری در شكلگیری شخصیتش داشته و... من با كمك ایشان با شخصیت لیلی آشنا شدم و كمكم با آن نقش خو گرفتم و توانستم خودم را با آن وفق دهم. آقای جوزانی قسمتهایی از فاز اول را برایم گذاشت تا با نقش لیلی بیشتر آشنا شوم.
خانوادهسبز: بازیگر نقش مقابلتان «پارسا پیروزفر» بوده است، شما شناختی نسبت به پارسا داشتید؟
ستاره: زمانی كه در تاجیكستان بودم، ایشان را نمیشناختم اما خب با ورودم به ایران، متوجه شدم كه او از بازیگران چهره و توانای ایران است، به همین واسطه چند تا از فیلمهای ایشان نظیر؛ «اشك سرما»، «نقاب»، «عروس خوشقدم» و «شیدا» را تهیه كردم كه از این بین از فیلم «اشك سرما» و بازی ایشان بسیار خوشم آمد... پارسا در این فیلم بسیار خوب و توانا ظاهر شده بود...
خانوادهسبز: ظاهرا شما در زمان فیلمبرداری با خط فارسی چندان آشنا نبودید، برای ارتباط با فیلمنامه دچار مشكل نمیشدید؟ ستاره: من با خط فارسی چندان آشنا نبودم و بیشتر به خط روسی مسلط بودم به همین خاطر به كمك آقای جوزانی و رمضانزاده؛ «دستیار اول كارگردان» با فیلمنامه ارتباط برقرار میكردم و به زبان روسی مینوشتم و از این طریق آن را حفظ میكردم اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم كه تسلطم را به نوشتار فارسی بیشتر كنم و بعد از تمرین و تكرارهای فراوان در اواخر كار میتوانستم حتی از روی نوشتار فارسی بخوانم.
خانوادهسبز: در ایران احساس غریبی به سراغتان نمیآمد؟ ستاره: خوشبختانه ایران به لحاظ فرهنگی به شدت شبیه تاجیكستان است، ما اشتراكات زیادی در این زمینه داریم كه همین باعث میشود در این كشور چندان احساس بیگانه بودن به سراغم نیاید... البته یك سری دلتنگیهایی وجود داشت كه بسیار طبیعی بود...
خانوادهسبز: در زمان فیلمبرداری در كجا اقامت داشتید؟ ستاره: من به همراه برادرم به ایران آمدم و حدود دو سال در خانهای كه عوامل فیلم در خیابان استاد مطهری در نزدیكی دفتر «جوزان فیلم» تهیه كرده بودند، اقامت داشتم.
خانوادهسبز: از روند فیلمبرداری كار بگویید و اینكه چه فضایی بر پشت صحنه كار حاكم بود؟ ستاره: قبل از حضورم در این كار راجع به آقای جوزانی اطلاعات زیادی را جمعآوری كرده بودم و متوجه شدم كه ایشان از فیلمسازان صاحبسبك در ایران هستند، منتها در طول كار سختگیر هستند، اما وقتی خودم در بطن كار قرار گرفتم، فهمیدم سختگیریهای ایشان تنها به مختص به كار میباشد و آن هم به این دلیل است كه دوست داشتند هر پلان كار در نوع خودش بهترین باشد، اما وقتی كات میدادند، ایشان به یك آدم مهربان و شوخطبع تبدیل میشد كه برایش بین بازیگر اول و عوامل تداركاتش هیچ تفاوتی وجود نداشت و ایشان با همه گرم میگرفتند... كلا جو صمیمی بر كار حاكم بود كه من در آن واقعا احساس راحتی میكردم و با وجود طولانی بودنی پروژه، هرگز احساس خستگی به سراغم نیامد.
خانوادهسبز: شما در كنار تنی چند از بازیگران حرفهای قرار گرفتید، چگونه بازی خودتان را به آنها میرساندید تا فاصله و تفاوتی بین بازیهایتان احساس نشود؟ ستاره: همان طور كه گفتم من تا قبل از این سریال تجربه بازیگری نداشتم و طبیعی بود كه برای بازی در سریال با این حجم و تعداد بازیگران حرفهای دچار استرس شوم، اما آقای جوزانی به من اعتماد كرد و به نوعی بازیگری را به من در حین كار آموزش داد و من بازیگری را مدیون ایشان هستم.
خانوادهسبز: دوست دارید باز هم در ایران بازی كنید؟ ستاره: بله، من سینما و تلویزیون ایران را به شدت دوست دارم و دلم میخواهد كه این تجربه را بار دیگر تكرار كنم.
خانوادهسبز: فیلمسازی در ایران و تاجیكستان چه تفاوتهایی با هم دارد؟ ستاره: فیلمسازی در ایران قدمت و پیشرفت زیادی داشته است، اما متاسفانه به دلیل مشكلات مالی، این صنعت در تاجیكستان پیشرفت چندانی نداشته و از این جهت، صنعت فیلمسازی در ایران حكم یك دانشگاه را دارد.
خانوادهسبز: بعد از پخش از نتیجه كار راضی بودید؟ ستاره: بله، كار به لحاظ ساختار بسیار منسجم و جذاب بود و از قصه بسیار خوبی برخوردار بود، خیلی دوست دارم فرصتی به دست آید تا این سریال در تاجیكستان هم پخش شود و مطمئنم كه با استقبال عمومی مواجه میشود.
خانوادهسبز: زمانی كه در ایران بودید فیلم و سریالهای ایرانی را هم دنبال میكردید؟ ستاره: بله، منتها نكتهای كه شاید جالب باشد، این است كه دو سال پیش زمان پخش سریال «شكرانه» در ایام ماه رمضان وقتی این كار را میدیدم، چون بخشی از آن در تاجیكستان فیلمبرداری میشد، دلم واقعا برای كشورم به ویژه شهر دوشنبه تنگ میشد، تا یادم نرفته باید بگویم بازیگر تاجیكی آن نقش یكی از ستارگان سینما و تلویزیون كشورمان بود و اتفاقا فامیلیاش هم صفرآواه است منتها ما هیچ نسبت فامیلی با یكدیگر نداریم و فامیلیمان تنها تشابه اسمی است.
خانوادهسبز: به نظرتان بازیگری سختتر است یا گویندگی؟ ستاره: هر كدام سختیهای خاص خودش را دارد، اما خب به نظر من در بازیگری ظرافتهایی وجود دارد كه در گویندگی تا به آن حد نیست.
خانوادهسبز: از بازتاب این سریال در ایران اطلاعی دارید؟ ستاره: بله، شنیدم كه از این سریال بسیار استقبال شده است البته انتظار من هم چیزی جز این نبود چرا كه سریال از پتانسیل لازم جهت جذب مخاطب بهرهمند بود.
خانوادهسبز: شما نقش پیری «لیلی» را هم بازی كردید، از اینكه با كمك گریم؛ پیری خودتان را میدیدید چه احساسی داشتید؟ ستاره: حس جالب و متفاوتی دارد، اینكه آدم در جوانی بتواند پیریاش را ببیند، از طرفی گریم این سریال بسیار قوی و خوب بود و پیریام بسیار باورپذیر شده بود.
خانوادهسبز: دوست دارید به بازیگری ادامه دهید یا دوباره به حرفه اصلیتان یعنی اجرای خبر بپردازید؟ ستاره: این كار به نوعی توقع من را در عرصه بازیگری بالا برده است و دوست دارم از این به بعد در آثار قابل دفاع بازی كنم، ولی تا زمان یك پیشنهاد خوب اولویت من بر آن است كه به حرفه اصلیام بپردازم.
خانوادهسبز: حرفی مانده كه نگفته باشید؟ ستاره: نه، گفتگوی خوبی بود و از اینكه فرصتی دست داد كه با مردم ایران پیرامون نقشم در سریال «در چشم باد» صحبت كنم، بسیار خوشحالم.
درباره تاجیكستان
از ستاره خواستیم تا در مورد كشورش برایمان كمی صحبت كند، میگوید: سالها قبل این كشور جزء ایران بود كه دانشمندان بزرگی هم در آن زندگی میكردند.اما 200 سال قبل جزیی از امپراتوری روسیه و سپس جزیی از خاك شوروی شد، اما در سال 1991 پس از فروپاشی شوروی سابق جدا شد. از لحاظ جغرافیایی یكی از معدود كشورهایی است كه به آبهای آزاد راهی ندارد. مساحت زیادی از آن كوهستانی است و همین كوهستانها باعث بروز مشكلات جدی در حمل و نقل كالا و مسافر بین شهرهای تاجیكستان شده است، این كشور از زمان استقلال تاكنون مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، اما از سال 1992 آرامش به این كشور بازگشته و سرعت توسعه پایدار و رشد اقتصادی افزایش یافته است.فرهنگ مردمان ما به ایرانیان بسیار نزدیك است، جمعیت این كشور را مسلمانان تشكیل میدهند. كشور ما سرزمین بكر و دستنخوردهای است كه به تازگی سرمایهگذاریهای زیادی در آن صورت گرفته است. تاجیكها، مردمانی بسیار خونگرم و مهربانی هستند، به خصوص كه با ایرانیها، همتبارند.پایتخت كشور ما «دوشنبه» است، زبان مردم ما هم برگرفته از زبان فارسی است.ستاره میگوید: در سده دهم میلادی، تاجیكستان جزئی از قلمروی سامانیان بود، پس از حكومت ساسانیان، تاجیكستان به ترتیب جزئی از حكومتهای غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهیان شد.او در مورد مكانهای دیدنی شهر دوشنبه میگوید: امروز هر تازهواردی كه به دوشنبه وارد شود، نخستین مكانی كه برایش جلب توجه میكند، میدان سامانی و مجسمه امیراسماعیل سامانی میباشد، نام خیابانها و مراكز علمی فرهنگی معمولا به نامهای سامانیان، شعرا و اندیشمندان بزرگ این مرز و بوم نامگذاری شدهاند.زبان رسمی تاجیكستان، زبان فارسی تاجیكی میباشد، گرچه زبان روسی هنوز هم در مدارس این كشور تدریس و به عنوان زبان دوم در این كشور محسوب میباشد. در حال حاضر خط رسمی تاجیكستان سریلیك میباشد. ستاره میگوید: رسوم و سنتهای ایرانی، در جای جای زندگی مردم تاجیكستان كاملا مشخص است. عید نوروز و اعیاد مذهبی مانند؛ عیدفطر و عید قربان در این جمهوری مانند سایر جمهوریهای آسیای مركزی گرامی داشته میشود.اماكن و آثار باستانی، معماری و جاذبههای تاریخی، فرهنگ و تمدن مردمان و همچنین زیباییهای طبیعت بكر و شگفتانگیز تاجیكستان موجب شده كه این سرزمین به یكی از مناطق پرجاذبه برای گردشگران تبدیل شود. در محدوده تاجیكستان امروز، شهرهای قدیمی پنجیكت، خنجد، اسفره و كانی بادام از آثار و اماكن دیدنی این كشور میباشد.«خنجد» یكی از مناطق ثروتمند كشور ما محسوب میشود كه نیمی از محصولات صنعتی تاجیكستان را تولید میكند. این شهر دارای باغ و پاركهای زیاد میباشد و از وسط شهر رودخانه عبور میكند كه به آن زیبایی و طراوت خاصی میبخشد. بازار قدیمی شهر، پنجشنبه بازار است كه در آن انواع و اقسام میوه و تنقلات عرضه میشود. مسجد شیخ مصلحالدین شهر نیز یكی از مكانهای دیدنی شهر محسوب میشود. اما یكی از جاهای دیدنی تاجیكستان «پامیر» كه معروف به «بام جهان» است میباشد، همان جایی كه از آن تمام سلسله كوههای بلند آسیا از جمله؛ كراكروم و هیمالیا در جنوب، هندوكش در غرب، تیان شان و... آغاز میشود. مركز پامیر، شهر «خاروغ» پایتخت ولایت خودمختار «بدخشان» است. این شهر در بلندی دو هزار متری از سطح دریا قرار دارد.
منبع :سایت خانواده سبز