دعا و زیارت
حکمت 197
رهآورد سخاوت اقتصادى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشش بیش از خویشاوندى محبّت آورد.
حکمت 198
تقویت خوشبینىها
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: چون کسى به تو گمان نیک برد، خوشبینى او را تصدیق کن.
حکمت 199
بهترین عملها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترین کارها آن است که با ناخشنودى در انجام آن بکوشى.
حکمت 200
خداشناسى در حوادث روزگار
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا را از سست شدن ارادههاى قوى، گشوده شدن گرههاى دشوار، و درهم شکسته شدن تصمیمها، شناختم
حکمت 201
امدادهاى الهى و حفظ انسان
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: با هر انسانى دو فرشته است که او را حفظ مىکنند، و چون تقدیر الهى فرا رسد، تنهایش مىگذارند، که همانا زمان عمر انسان، سپرى نگهدارنده است.
حکمت 202
واقع نگرى در مسائل سیاسى
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (طلحه و زبیر خدمت امام آمدند و گفتند با تو بیعت کردیم که ما در حکومت شریک تو باشیم، فرمود) نه هرگز بلکه شما در نیرو بخشیدن، و یارى خواستن شرکت دارید، و دو یاورید به هنگام ناتوانى و درماندگى در سختىها.
حکمت 203
یاد مرگ و پرهیزکارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى مردم از خدایى بترسید که اگر سخنى گویید مىشنود، و اگر پنهان دارید مىداند، و براى مرگى آماده باشید، که اگر از آن فرار کنید شما را مىیابد، و اگر بر جاى خود بمانید شما را مىگیرد، و اگر فراموشش کنید شما را از یاد نبرد.
حکمت 204
بىتوجّهى به سپاسگذارى مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: ناسپاسى مردم تو را از کار نیکو باز ندارد، زیرا هستند کسانى، بى آن که از تو سودى برند تو را مىستایند، چه بسا ستایش اندک آنان براى تو، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد. (و خداوند نیکوکاران را دوست دارد)
حکمت 205
گنجایش نامحدود ظرف علم
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: هر ظرفى با ریختن چیزى در آن پر مىشود جز ظرف دانش که هر چه در آن جاى دهى، وسعتش بیشتر مىشود.
حکمت 206
ره آورد حلم و بردبارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: نخستین پاداش بردبار از بردبارىاش آن که مردم در برابر نادان، پشتیبان او خواهند بود.
حکمت 207
ارزش همانند شدن با خوبان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بردبار نیستى، خود را به بردبارى بنماى، زیرا اندک است کسى که خود را همانند مردمى کند و از جمله آنان به حساب نیاید.
حکمت 208
مراحل خودسازى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از خود حساب کشد، سود مىبرد، و آن که از خود غفلت کند زیان مىبیند، و کسى که از خدا بترسد ایمن باشد، و کسى که عبرت آموزد آگاهى یابد، و آن که آگاهى یابد مىفهمد، و آن که بفهمد دانش آموخته است
حکمت 209
خبر از ظهور حضرت مهدى علیه السّلام
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا پس از سرکشى، به ما روى مىکند، چونان شتر مادّه بد خو که به بچه خود مهربان گردد. (سپس این آیه را خواند) «و اراده کردیم که بر مستضعفین زمین، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حکومتها گردانیم»
حکمت 210
الگوهاى پرهیزکارى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترسید، ترسیدن انسان وارستهاى که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده، و در بهره بردن از فرصتها کوشیده،
و هراسان در اطاعت خدا تلاش کرده، و در دنیاى زودگذر، و پایان زندگى و عاقبت کار، بدرستى اندیشیده است
حکمت 211
ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشندگى، نگاهدارنده آبروست، و شکیبایى دهان بن بىخردان، و عفو زکات پیروزى، و دورى کردن، کیفر خیانتکار، و مشورت چشم هدایت است. و آن کس که با رأى خود احساس بىنیازى کند به کام خطرها افتد، شکیبایى با مصیبتهاى شب و روز پیکار کند، و بىتابى، زمان را در نابودى انسان یارى دهد، و برترین بىنیازى ترک آرزوهاست، و چه بسا عقل که اسیر فرمانروایى هوس است، حفظ و به کار گیرى تجربه رمز پیروزى است، و دوستى نوعى خویشاوندى به دست آمده است، و به آن کس که به ستوه آمده و توان تحمّل ندارد اعتماد نکن.
حکمت 212
خودپسندى آفت عقل
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خودپسندى یکى از حسودان عقل است.
حکمت 213
تحمّل مشکلات و خشنودى
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: چشم از سختى خوار و خاشاک و رنجها فرو بند تا همواره خشنود باشى.
حکمت 214
نرمخویى و کامیابى
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که درخت شخصیّت او نرم و بىعیب باشد، شاخ و برگش فراوان است.
حکمت 215
اختلاف آفت اندیشه
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: اختلاف نابود کننده اندیشه است.
حکمت 216
هشدار از پشت کردن نعمتها
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: از فرار نعمتها بپرهیزید، زیرا هر گریختهاى باز نمىگردد.
دگرگونى روزگار و شناخت انسانها
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: در دگرگونى روزگار، گوهر شخصیّت مردان شناخته مىشود«».
حکمت 218
حسادت آفت دوستى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: حسادت بر دوست، از آفات دوستى است.
حکمت 219
آرزوها آفت اندیشه
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قربانگاه اندیشهها، زیر برق آرزوهاست.
حکمت 220
عدالت در قضاوت
(اخلاقى، قضایى) و درود خدا بر او، فرمود: داورى با گمان بر افراد مورد اطمینان، دور از عدالت است.
حکمت 221
آینده دردناک ستمکاران
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: بدترین توشه براى قیامت، ستم بر بندگان است.
حکمت 222
بىتوجّهى به بدى بدکاران
(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: خود را به بىخبرى نمایاندن از بهترین کارهاى بزرگواران است.
حکمت 223
حیاء و عیب پوشى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که لباس حیاء بپوشد، کسى عیب او را نبیند.
حکمت 224
برخى از ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با سکوت بسیار، وقار انسان بیشتر شود، و با انصاف بودن، دوستان را فراوان کند، و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتنى، نعمت کامل شود، و با پرداخت هزینهها، بزرگى و سرورى ثابت گردد، و روش عادلانه، مخالفان را درهم شکند، و با شکیبایى در برابر بىخرد، یاران انسان زیاد گردند.
حکمت 225
حسادت و بیمارى
(اخلاقى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا که حسودان از سلامتى خود غافل ماندهاند
حکمت 226
طمعورزى و خوارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: طمعکارى همواره زبون و خوار است.
حکمت 227
ارکان ایمان
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند). ایمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضاء و جوارح استوار است.
حکمت 228
ارزشها و ضدّ ارزشها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از دنیا اندوهناک مىباشد، از قضاء الهى خشمناک است، و آن کس که از مصیبت وارد شده شکوه کند از خدا شکایت کرده، و کسى که نزد توانگرى رفته و به خاطر سرمایهاش برابر او فروتنى کند، دو سوّم دین خود را از دست داده است و آن کس که قرآن بخواند و وارد آتش جهنّم شود حتما از کسانى است که آیات الهى را بازیچه قرار داده است، و آن کس که قلب او با دنیا پرستى پیوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشکل است، اندوهى رها نشدنى، حرصى جدا نشدنى، و آرزویى نایافتنى.
حکمت 229
ارزش قناعت و خوش خلقى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آدمى را قناعت براى دولتمندى، و خوش خلقى براى فراوانى نعمتها کافى است. (از امام سؤال شد تفسیر آیه، فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً چیست فرمود) آن زندگى با قناعت است«».
حکمت 230
راه به دست آوردن روزى
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: با آن کس که روزى به او روى آورده شراکت کنید، که او توانگرى را
سزاوارتر، و روى آمدن روزگار خوش را شایستهتر است.
حکمت 231
تعریف عدل و إحسان
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: در تفسیر آیه 90 سوره نحل «خدا به عدل و احسان فرمان مىدهد» فرمود) عدل، همان انصاف، و احسان، همان بخشش است.
حکمت 232
ره آورد إنفاق
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که با دست کوتاه ببخشد، از دستى بلند پاداش گیرد.
مىگویم: (معنى سخن این است که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکى انفاق مىکند، هر چند کم باشد، خداوند پاداش او را بسیار مىدهد، و منظور از «دو دست» در اینجا دو نعمت است، که امام علیه السّلام بین نعمت پروردگار، و نعمت از ناحیه انسان، را با کوتاهى و بلندى فرق گذاشته است که نعمت و بخشش از ناحیه بنده را کوتاه، و از ناحیه خداوند را بلند قرار داده است، بدان جهت که نعمت خدا همیشگى و چند برابر نعمت مخلوق است، چرا که نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمتها است، بنا بر این تمام نعمتها به نعمتهاى خدا باز مىگردد، و از آن سرچشمه مىگیرد).
حکمت 233
پرهیز از آغازگرى در مبارزه
(اخلاق اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبى علیه السّلام فرمود) کسى را به پیکار دعوت نکن، اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذیر، زیرا آغازگر پیکار تجاوزکار، و تجاوزکار شکست خورده است.
حکمت 234
تفاوت اخلاقى مردان و زنان
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: برخى از نیکوترین خلق و خوى زنان، زشتترین اخلاق مردان است، مانند، تکبّر، ترس، بخل، هر گاه زنى متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمىدهد، و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مىکند، و چون ترسان باشد از هر چیزى که به آبروى او زیان رساند فاصله مىگیرد.«»
حکمت 235
نشانه خردمندى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (به امام گفتند، عاقل را به ما بشناسان، پاسخ داد:) خردمند آن است که هر چیزى را در جاى خود مىنهد. (گفتند پس جاهل را تعریف کن فرمود) با معرّفى خردمند، جاهل را نیز شناساندم.
(یعنى جاهل کسى که هر چیزى را در جاى خود نمىگذارد، بنا بر این با ترک معرّفى مجدّد، جاهل را شناساند)
حکمت 236
زشتى دنیاى حرام
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: به خدا سوگند این دنیاى شما که به انواع حرام آلوده است، در دیده من از استخوان خوکى که در دست بیمارى جذامى باشد، پستتر است
حکمت 237
اقسام عبادت
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: گروهى خدا را به امید بخشش پرستش کردند، که این پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستیدند و این پرستش آزادگان است.
حکمت 238
مشکلات تشکیل خانواده
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: زن و زندگى، همهاش زحمت و دردسر است و زحمت بارتر اینکه چارهاى جز بودن با او نیست«».
حکمت 239
زشتى سستى و سخن چینى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس تن به سستى دهد، حقوق را پایمال کند، و هر کس سخن چین را پیروى کند دوستى را به نابودى کشاند.
حکمت 240
غصب و ویرانى
(اقتصادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: سنگ غصبى در بناى خانه، مایه ویران شدن آن است.
(این سخن از رسول خدا نقل شده است، و اینکه سخن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و على علیه السّلام شبیه یکدیگرند جاى شگفتى نیست براى اینکه هر دو از یک جا سر چشمه گرفته و در دو ظرف ریخته شده است).
حکمت 241
آینده دردناک ستمکاران
(سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: روزى که ستمدیده از ستمکار انتقام کشد، سختتر از روزى است که ستمکار بر او ستم روا مىداشت.
حکمت 242
ارزش ترس از خداوند
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترس هر چند اندک، و میان خود و خدا پردهاى قرار ده هر چند نازک
حکمت 243
روش صحیح پاسخگویى
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه پاسخها همانند و زیاد شد، پاسخ درست پنهان گردد.
حکمت 244
مسؤولیّت نعمتهاى الهى
(اعتقادى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا را در هر نعمتى حقّى است، هر کس آن را بپردازد، فزونى یابد، و آن کس که نپردازد و کوتاهى کند، در خطر نابودى قرار گیرد.
حکمت 245
کاستى قدرت و کنترل شهوت
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که توانایى فزونى یابد، شهوت کاستى گیرد.
سه شنبه 10/2/1387 - 8:59
دعا و زیارت
حکمت 147
روش درمان روح (روانشناسى بالینى)
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: این دلها همانند تنها خسته مىشوند، براى نشاط آن به سخنان تازه حکیمانه روى بیاورید.
حکمت 148
ضرورت حکومت
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (وقتى شنید که خوارج مىگویند، حکومت فقط از آن خداست.) سخن حقّى است که از آن اراده باطل دارند.
حکمت 149
نکوهش اوباش (انسانهاى شرور)
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (در تعریف جمع اوباش، فرمود) آنان چون گرد هم آیند پیروز شوند، و چون پراکنده شوند شناخته نگردند«». (و گفته شد که امام فرمود) آنان چون گرد هم آیند زیان رسانند، و چون پراکنده شوند سود دهند. (از امام پرسیدند: چون اوباش گرد هم آیند زیان رسانند را دانستیم، امّا چه سودى در پراکندگى آنان است، فرمود) صاحبان کسب و کار، و پیشه وران به کارهاى خود باز مىگردند، و مردم از تلاش آنان سود برند، بنّا به ساختن ساختمان، و بافنده به کارگاه بافندگى، و نانوا به نانوایى روى مىآورد.
حکمت 150
نکوهش انسانهاى شرور
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (جنایتکارى را حضور امام آوردند، که جمعى اوباش همراه او بودند.) مبارک مباد، چهرههایى که جز به هنگام زشتىها دیده نمىشوند
حکمت 151
ضرورت آینده نگرى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس را پایانى است، تلخ یا شیرین.
حکمت 152
توجه به فنا پذیرى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه روى مىآورد، باز مىگردد، و چیزى که باز گردد گویى هرگز نبوده است
حکمت 153
صبر و پیروزى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان شکیبا، پیروزى را از دست نمىدهد، هر چند زمان آن طولانى شود.
حکمت 154
اهمیّت نیّتها
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که از کار مردمى خشنود باشد، چونان کسى است که همراه آنان بوده و هر کس که به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه کردار باطل، و گناه خشنودى به کار باطل.
حکمت 155
ضرورت پایبندى به عهد و پیمان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: عهد و پیمانها را پاس دارید به خصوص با وفاداران.«»
حکمت 156
ضرورت خدا شناسى و اطاعت
(اخلاقى، عبادى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: خداى را اطاعت کنید که در نشناختن پروردگار عذرى ندارید.
حکمت 157
فراهم بودن راههاى هدایت
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر چشم بینا داشته باشید، حقیقت را نشانتان دادهاند، اگر هدایت مىطلبید شما را هدایت کردند، اگر گوش شنوا دارید، حق را به گوشتان خواندند.
حکمت 158
روش برخورد با دوستان بد
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: برادرت را با احسانى که در حق او مىکنى سرزنش کن، و شر او را با بخشش باز گردان.
حکمت 159
پرهیز از مواضع اتّهام
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را در جایگاه تهمت قرار داد، نباید جز خود را نکوهش کند
حکمت 160
قدرت و زورگویى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس قدرت به دست آورد، زورگویى دارد.
حکمت 161
ارزش مشورت و پرهیز از خودمحورى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس خود رأى شد به هلاکت رسید، و هر کس با دیگران مشورت کرد، در عقلهاى آنان شریک شد.
حکمت 162
ضرورت راز دارى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که راز خود را پنهان دارد، اختیار آن در دست اوست.
حکمت 163
فقر و نابودى
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: فقر مرگ بزرگ است
حکمت 164
روش بر خورد با متجاوزان
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: رعایت حق کسى که او حقش را محترم نمىشمارد نوعى بردگى است.
حکمت 165
پرهیز از نا فرمانى خدا
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ اطاعتى از مخلوق، در نافرمانى پروردگار روا نیست.
حکمت 166
پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: مرد را سرزنش نکنند که چرا حقّش را با تأخیر مىگیرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقّش نیست بگیرد.«»
حکمت 167
خود پسندى و محرومیّتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خود پسندى مانع فزونى است.
حکمت 168
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آخرت نزدیک، و زمان ماندن در دنیا اندک است.
حکمت 169
آینده نگرى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: صبحگاهان براى آن که دو چشم بینا دارد روشن است.
حکمت 170
ضرورت ترک گناه
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترک گناه آسانتر از در خواست توبه است.
حکمت 171
ره آورد شوم حرام خوارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بسا لقمهاى گلوگیر که از لقمههاى فراوانى محروم مىکند.
حکمت 172
نادانى و دشمنىها
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن چیزهایى هستند که نمىدانند.
حکمت 173
ارزش مشورتها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که از افکار و آراء گوناگون استقبال کند، صحیح را از خطا خوب شناسد.
حکمت 174
ارزش خشم در راه خدا
(اخلاق سیاسى، عقیدتى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که دندان خشم در راه خدا بر هم فشارد، بر کشتن باطل گرایان، توانمند گردد.
حکمت 175
راه درمان ترس
(اخلاقى، علمى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که از چیزى مىترسى، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهى ترسیدن از چیزى، از خود آن سختتر است.
حکمت 176
ابزار ریاست (بردبارى فراوان)
(اخلاقى، مدیریّتى) و درود خدا بر او، فرمود: بردبارى و تحمّل سختىها، ابزار ریاست است.
حکمت 177
روش برخورد با بدان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار آزار ده
حکمت 178
روش نابود کردن بدىها
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بدى را از سینه دیگران، با کندن آن از سینه خود، ریشه کن نما
حکمت 179
لجاجت و سستى اراده
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: لجاجت تدبیر را سست مىکند.
حکمت 180
طمع ورزى و بردگى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: طمع ورزى، بردگى همیشگى است.
حکمت 181
ارزش دوراندیشى و پرهیز از کوتاهى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: حاصل کوتاهى، پشیمانى، و حاصل دوراندیشى، سلامت است.
حکمت 182
شناخت جایگاه سخن و سکوت
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشى خیرى نیست، چنانکه در سخن نا آگاهانه نیز خیرى نخواهد بود.
حکمت 183
باطل گرایى و اختلاف
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: دو دعوت به اختلاف نرسد جز این که یکى باطل باشد
حکمت 184
ویژگىهاى اعتقادى امام علیه السّلام
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: از روزى که حق براى من نمایان شد، هرگز دچار تردید نشدم
حکمت 185
ویژگىهاى اعتقادى امام على علیه السّلام
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند، و هرگز گمراه نشدم، و کسى به وسیله من گمراه نشده است.
حکمت 186
آینده سخت ستمکاران
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: آغاز کننده ستم، در قیامت انگشت به دندان مىگزد.
حکمت 187
ضرورت یاد قیامت
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کوچ کردن نزدیک است
حکمت 188
ضرورت حق گرایى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس که با حق در آویزد نابود مىگردد.
حکمت 189
ارزش صبر و خطر بىتابى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که شکیبایى نجات ندهد، بىتابى او را هلاک گرداند.
حکمت 190
معیار امامت
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا آیا معیار خلافت، صحابى پیامبر بودن است امّا صحابى بودن و خویشاوندى ملاک نیست.
(از امام شعرى در همین مسئله نقل شد که به ابا بکر فرمود) اگر ادّعا مىکنى با شوراى مسلمین به خلافت رسیدى، چه شورایى بود که رأى دهندگان حضور نداشتند و اگر خویشاوندى را حجّت مىآورى، دیگران از تو به پیامبر نزدیکتر و سزاوارترند«».
حکمت 191
مشکلات دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا انسان در دنیا تخته نشان تیرهاى مرگ، و ثروتى است دستخوش تاراج مصیبتها: با هر جرعه نوشیدنى، گلو رفتنى، و در هر لقمهاى، گلوگیر شدنى است، و بنده نعمتى به دست نیاورد جز آن که نعمتى از دست بدهد، و روزى به عمرش افزوده نمىگردد جز با کم شدن روزى دیگر پس ما یاران مرگیم، و جانهاى ما هدف نابودىها، پس چگونه به ماندن جاودانه امیدوار باشیم. در حالى که گذشت شب و روز بنایى را بالا نبرده جز آن که آن را ویران کرده، و به اطراف پراکند
حکمت 192
پرهیز از زراندوزى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم، آنچه را که بیش از نیاز خود فراهم کنى، براى دیگران اندوختهاى.
حکمت 193
راه به کار گرفتن قلب
(اخلاقى، علمى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: دلها را روى آوردن و پشت کردنى است، پس دلها را آنگاه به کار وادارید که خواهشى دارند و روى آوردنى، زیرا اگر دل را به اجبار به کارى وادارى کور مىگردد.
حکمت 194
ضرورت پرهیز از خشم و انتقام
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: چون خشم گیرم، کى آن را فرو نشانم در آن زمان که قدرت انتقام ندارم، که به من بگویند. «اگر صبر کنى بهتر است» یا آنگاه که قدرت انتقام دارم که به من بگویند: «اگر عفو کنى خوب است».
حکمت 195
پرهیز از بخل ورزى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه از کنار مزبلهاى عبور مىکرد.) این همان است که بخیلان به آن بخل مىورزند (و در روایت دیگرى نقل شد که) این چیزى است که دیروز بر سر آن رقابت مىکردید
حکمت 196
عبرت آموزى از إتلاف اموال
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: مالى که نابودى آن تو را پند مىدهد، از دست نرفته است.
سه شنبه 10/2/1387 - 8:58
دعا و زیارت
حکمت 98
نقش سخن در شناخت انسان (رفتار شناسى)
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان زیر زبان خود پنهان است«». حکمت 99
ضرورت خودشناسى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نابود شد کسى که ارزش خود را ندانست.
حکمت 100
ضدّ ارزشها و هشدارها
(اخلاقى، اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (مردى از امام در خواست اندرز کرد.) از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مىاندازد، در دنیا چونان زاهدان، سخن مىگوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است، اگر«» نعمتها به او برسد سیر نمىشود، و در محرومیّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شکر گزار نیست، و از آنچه مانده زیاده طلب است. دیگران را پرهیز مىدهد اما خود پروا ندارد به فرمانبردارى امر مىکند اما خود فرمان نمىبرد، نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکى از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمىدارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشارى دارد، اگر بیمار شود پشیمان مىشود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانىهاست در سلامت مغرور و در گرفتارى نا امید است اگر مصیبتى به او رسد به زارى خدا را مىخواند. اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روى بر مىگرداند، نفس به نیروى گمان ناروا، بر او چیرگى دارد، و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمىگردد. براى دیگران که گناهى کمتر از او دارند نگران، و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است. اگر بى نیاز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهیدست گردد، مأیوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهى ورزد، و چون چیزى خواهد زیاده روى نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را بر گزیده، توبه را به تأخیر انداز، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزیند، عبرت آموزى را طرح مىکند امّا خود عبرت نمىگیرد در پند دادن مبالغه مىکند امّا خود پند پذیر نمىباشد. سخن بسیار مىگوید، امّا کردار خوب او اندک است براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا براى آخرت جاویدان آسان مىگذرد سود را زیان، و زیان را سود مىپندار از مرگ هراسناک است امّا فرصت را از دست مىدهد گناه دیگرى را بزرگ مىشمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک مىپندارد، طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ مىداند مردم را سرزنش مىکند، امّا خود را نکوهش نکرده با خود ریاکارانه بر خورد مىکند خوشگذرانى با سرمایهداران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم مىکند امّا هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد، دیگران را هدایت امّا خود را گمراه مىکند، دیگران از او اطاعت مىکنند، و او مخالفت مىورزد، حق خود را به تمام مىگیرد امّا حق دیگران را به کمال نمىدهد، از غیر خدا مىترسد، امّا از پروردگار خود نمىترسد
مىگویم: (اگر در نهج البلاغه جز این حکمت وجود نداشت، همین یک حکمت براى اندرز دادن کافى بود این سخن، حکمتى رسا، و عامل بینایى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب اندیشه است)
حکمت 101
روش بر طرف کردن نیازهاى مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: بر آوردن نیازهاى مردم پایدار نیست مگر به سه چیز، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود، و شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.
حکمت 102
آینده و مسخ ارزشها
(سیاسى، علمى، تاریخى) و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را، و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت، و پیوند با خویشاوندان منّت گذارى، و عبادت نوعى برترى طلبى بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهى خردسالان، و برترى خواجگان اداره مىگردد.
حکمت 103
روش برخورد با دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (پیراهن و صله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسید چرا پیراهن وصله دار مىپوشى) دل با آن فروتن، و نفس رام مىشود، و مؤمنان از آن سر مشق مىگیرند. دنیاى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از یکدیگرند، پس کسى که دنیا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به یکى نزدیک شود از دیگرى دور مىگردد، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.
حکمت 104
1- وصف زاهدان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (از نوف بکّالى«» نقل شده، که در یکى از شبها، امام على علیه السّلام را دیدم براى عبادت از بستر برخاست، نگاهى به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابى یا بیدار گفتم: بیدارم. فرمود: اى نوف خوشا به حال آنان که از دنیاى حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمى هستند که زمین را تخت، خاک را بستر، آب را عطر،«» و قرآن را پوشش زیرین،«» و دعا را لباس روئین خود قرار دادند، و با روش عیساى مسیح با دنیا بر خورد کردند.
2- ارزش سحرخیزى
اى نوف همانا داوود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتى از شب بر مىخاست، و مىگفت: «این ساعتى است که دعاى هر بندهاى به اجابت مىرسد، جز با باج گیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهاى انتظامى حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل».
حکمت 105
احترام گذاشتن به مرزها و حدود احکام الهى
(عبادى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده، آنها را تباه نکنید، و حدودى براى شما معیّن فرموده، امّا از آنها تجاوز نکنید، و از چیزهایى نهى فرمود، حرمت آنها را نگاه دارید، و نسبت به چیزهایى سکوت فرمود نه از روى فراموشى، پس خود را در باره آنها به رنج و زحمت دچار نسازید.
حکمت 106
ره آورد شوم دین گریزى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: مردم براى اصلاح دنیا چیزى از دین را ترک نمىگویند، جز آن که خدا آنان را به چیزى زیانبارتر دچار خواهد ساخت.
حکمت 107
علل سقوط عالمان بى عمل
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا دانشمندى که جهلش او را از پاى در آورد و دانش او همراهش باشد امّا سودى به حال او نداشته باشد.
حکمت 108
شگفتىهاى روح آدمى
(علمى) و درود خدا بر او، فرمود: به رگهاى درونى انسان پاره گوشتى آویخته که شگرفترین اعضاى درونى اوست، و آن قلب است، که چیزهایى از حکمت، و چیزهایى متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدى پدید آید، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدى بر آن چیره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى در آورد، اگر خشمناک شود کینهتوزى آن فزونى یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودى دست یابد، خویشتن دارى را از یاد برد، و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشى برسد، دچار غفلت زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بىنیازى آن را به سرکشى کشاند، و اگر مصیبت ناگوارى به آن رسد، بىصبرى رسوایش کند، و اگر به تهیدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بىتابش کند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زیادى سیر شود، سیرى آن را زیان رساند، پس هر گونه کند روى براى آن زیانبار، و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرین است.
حکمت 109
ارزش والاى اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما تکیه گاه میانهایم، عقب ماندگان به ما مىرسند، و پیش تاختگان به ما باز مىگردند.
حکمت 110
شرائط تحقّق اوامر الهى
(سیاسى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجراى حق مدارا نکند،
سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد.
حکمت 111
عشق تحمّل ناشدنى امام على علیه السّلام
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفّین، یکى از یاران دوست داشتنى امام، سهل بن حنیف از دنیا رفت.) اگر کوهى مرا دوست بدارد، در هم فرو مىریزد. (یعنى مصیبتها، به سرعت به سراغ او آید، که این سرنوشت در انتظار پرهیزکاران و برگزیدگان خداست، همانند آن در حکمت 112 آمده است)
حکمت 112
مشکلات شیعه بودن
(اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد. (یعنى آماده انواع محرومیّتها باشد)
«این کلمات را به معانى دیگرى تفسیر مىکنند که اینجا جاى ذکر آن نیست»
حکمت 113
ارزشهاى والاى اخلاقى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: سرمایهاى از عقل سودمندتر نیست، و تنهایى ترسناکتر از خودبینى، و عقلى چون دوراندیشى، و بزرگوارى چون تقوى، و همنشینى چون اخلاق خوش، و میراثى چون ادب، و رهبرى چون توفیق الهى، و تجارتى چون عمل صالح، و سودى چون پاداش الهى، و پارسائى چون پرهیز از شبهات، و زهدى چون بىاعتنایى به دنیاى حرام، و دانشى چون اندیشیدن، و عبادتى چون انجام واجبات، و ایمانى چون حیاء و صبر، و خویشاوندى چون فروتنى، و شرافتى چون دانش، و عزّتى چون بردبارى، و پشتیبانى مطمئنتر از مشورت کردن نیست.
حکمت 114
جایگاه خوشبینى و بد بینى در جامعه
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه نیکوکارى بر روزگار و مردم آن غالب آید، اگر کسى به دیگرى گمان بد برد، در حالى که از او عمل زشتى آشکار نشده ستمکار است، و اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود، و کسى به دیگرى خوش گمان باشد«»، خود را فریب داد.
حکمت 115
توجّه به پایان پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى از امام پرسید حال شما چگونه است فرمود:) چگونه خواهد بود حال کسى که در بقایاى خود ناپایدار، و در سلامتى بیمار است، و در آنجا که آسایش دارد مرگ او فرا مىرسد
حکمت 116
انسان و انواع آزمایشها
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا کسى که با نعمتهایى که به او رسیده، به دام افتد، و با پردهپوشى بر گناه، فریب خورد، و با ستایش شدن، آزمایش گردد، و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن، نیازمود.
حکمت 117
پرهیز از افراط و تفریط در دوستى با امام علیه السّلام
(اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند: دوست افراط کننده، و دشمن دشنام دهنده.
حکمت 118
استفاده از فرصتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن فرصت، اندوهبار است.
حکمت 119
ضرورت شناخت دنیا
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیاى حرام چون مار سمّى است، پوست آن نرم ولى سمّ کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن مىگراید، و هوشمند عاقل از آن دورى گزیند.
حکمت 120
(علمى، اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (کمیل بن زیاد مىگوید: امام دست مرا گرفت، و به سوى قبرستان کوفه برد، آنگاه آه پردردى کشید و فرمود) اى کمیل بن زیاد این قلبها بسان ظرفهایى هستند، که بهترین آنها، فراگیرترین آنهاست، پس آنچه را مىگویم نگاهدار:
1- اقسام مردم (مردم شناسى
«» مردم سه دستهاند، دانشمند الهى، و آموزندهاى بر راه رستگارى، و پشّههاى دست خوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که به دنبال هر سر و صدایى مىروند، و با وزش هر بادى حرکت مىکنند، نه از روشنایى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند.
2- ارزشهاى والاى دانش
اى کمیل: دانش بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو باید نگهبان باشى مال با بخشش کاستى پذیرد امّا علم با بخشش فزونى گیرد، و مقام و شخصیّتى که با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مىگردد. اى کمیل بن زیاد شناخت علم راستین (علم الهى) آیینى است که با آن پاداش داده مىشود، و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مىکند، و پس از مرگ، نام نیکو به یادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است.
3- ارزش دانشمندان
اى کمیل ثروت اندوزان بى تقوا مرده گرچه به ظاهر زندهاند، امّا دانشمندان، تا دنیا برقرار است زندهاند، بدنهایشان گرچه در زمین پنهان امّا یاد آنان در دلها همیشه زنده است.
4- اقسام دانش پژوهان
بدان که در اینجا (اشاره به سینه مبارک کرد) دانش فراوانى انباشته است، اى کاش کسانى را مىیافتم که مىتوانستند آن را بیاموزند آرى تیز هوشانى مىیابم امّا مورد اعتماد نمىباشند، دین را وسیله دنیا قرار داده، و با نعمتهاى خدا بر بندگان، و با برهانهاى الهى بر دوستان خدا فخر مىفروشند. یا گروهى که تسلیم حاملان حق مىباشند امّا ژرف اندیشى لازم را در شناخت حقیقت ندارند، که با اوّلین شبههاى، شک و تردید در دلشان ریشه مىزند پس نه آنها، و نه اینها، سزاوار آموختن دانشهاى فراوان من نمىباشند. یا فرد دیگرى که سخت در پى لذّت بوده، و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آن که در ثروت اندوزى حرص مىورزد، هیچ کدام از آنان نمىتوانند از دین پاسدارى کنند، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند، و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش مىمیرد.
5- ویژگىهاى رهبران الهى
آرى خداوند زمین هیچ گاه از حجّت الهى خالى نیست، که براى خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانههایشان از میان نرود. تعدادشان چقدر و در کجا هستند به خدا سوگند که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسیله آنان حجّتها و نشانههاى خود را نگاه مىدارد، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد، و در دلهاى آنان بکارد، آنان که دانش، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده، و روح یقین را دریافتهاند، که آنچه را خوشگذارانها دشوار مىشمارند، آسان گرفتند، و با آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنیا با بدنهایى زندگى مىکنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم کمیل هر گاه خواستى باز گرد.
حکمت 121
ارزیابى عملها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چقدر فاصله بین دو عمل دور است: عملى که لذّتش مىرود و کیفر آن مىماند، و عملى که رنج آن مىگذرد و پاداش آن ماندگار است
حکمت 122
عبرت از مرگ یاران
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: (در پى جنازهاى مىرفت و شنید که مردى مىخندد.) گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گردید، و گویا این مردگان مسافرانى هستند که به زودى باز مىگردند، در حالى که بدنهایشان را به گورها مىسپاریم، و میراثشان را مىخوریم. گویا ما پس از مرگ آنان جاودانهایم آیا چنین است، که اندرز هر پند دهندهاى از زن و مرد را فراموش مىکنیم و خود را نشانه تیرهاى بلا و آفات قرار دادیم
حکمت 123
الگوهاى کامل انسانیّت
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن کس که خود را کوچک مىشمارد، و کسب و کار او پاکیزه است، و جانش پاک، و اخلاقش نیکوست، که ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مىکند، و زبان را از زیاده گویى باز مىدارد و آزار او به مردم نمىرسد، و سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم او را کفایت کرده، بدعتى در دین خدا نمىگذارد.
(برخى حکمت 123 و 122 را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کردهاند)
حکمت 124
روانشناسى زن و مرد
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: غیرت زن، کفر آور، و غیرت مرد نشانه ایمان اوست.
حکمت 125
امام و شناساندن اسلام
(معنوى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان مىشناسانم که پیش از من کسى آنگونه معرّفى نکرده باشد. اسلام همان تسلیم در برابر خدا و تسلیم همان یقین داشتن، و یقین اعتقاد راستین، و باور راستین همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئولیّتها، و انجام مسئولیّتها همان عمل کردن به احکام دین است.
حکمت 126
شگفتى ضدّ ارزشها
(اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخیل: به سوى فقرى مىشتابد که از آن مىگریزد، و سرمایهاى را از دست مىدهد که براى آن تلاش مىکند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مىکند، امّا در آخرت چون سرمایهداران محاکمه مىشود. و در شگفتم از متکبّرى که دیروز نطفهاى بىارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیدهها را مىنگرد و در وجود خدا تردید دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را مىبیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مىکند در حالى که پیدایش آغازین را مىنگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنى، را آباد مىکند امّا جایگاه همیشگى را از یاد برده است.
حکمت 127
نکوهش از سستى در عمل
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در عمل کوتاهى کند، دچار اندوه گردد، و آن را که از مال و جانش بهرهاى در راه خدا نباشد خدا را به او نیازى نیست.
حکمت 128
تأثیر عوامل زیست محیطى در سلامت
(عملى، بهداشتى) و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانید، و در پایانش آن را دریابید، زیرا با بدنها همان مىکند که با برگ درختان خواهد کرد: آغازش مىسوزاند، و پایانش مىرویاند.«»
حکمت 129
شناخت عظمت پروردگار
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: بزرگى پروردگار در جانت، پدیدهها را در چشمت کوچک مىنمایاند.
حکمت 130
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام علیه السّلام، وقتى از جنگ صفّین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد.) اى ساکنان خانههاى وحشت زا، و محلّههاى خالى و گروهاى تاریک، اى خفتگان در خاک، اى غریبان، اى تنها شدگان، اى وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما در پى شما روانیم، و به شما خواهیم رسید. امّا خانههایتان دیگران در آن سکونت گزیدند و امّا زنانتان با دیگران ازدواج کردند، و امّا اموال شما در میان دیگران تقسیم شد این خبرى است که ما داریم، حال شما چه خبر دارید (سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر مىدادند که: بهترین توشه، تقوا است.
حکمت 131
و درود خدا بر او، فرمود: (شنید مردى دنیا را نکوهش مىکند.) (اخلاقى، اجتماعى)
1- توبیخ نکوهش کننده دنیا:
اى نکوهش کننده دنیا، که خود به غرور دنیا مغرورى و با باطلهاى آن فریب خوردى خود فریفته دنیایى و آن را نکوهش مىکنى آیا تو در دنیا جرمى مرتکب شدهاى یا دنیا به تو جرم کرده است کى دنیا تو را سرگردان کرد و در چه زمانى تو را فریب داد آیا با گورهاى پدرانت که پوسیدهاند (تو را فریب داد) یا آرامگاه مادرانت که در زیر خاک آرمیدهاند آیا با دو دست خویش بیماران را درمان کردهاى و آنان را پرستارى کرده و در بسترشان خواباندهاى
درخواست شفاى آنان را کرده، و از طبیبان داروى آنها را تقاضا کردهاى در آن صبحگاهان که داروى تو به حال آنان سودى نداشت، و گریه تو فایدهاى نکرد، و ترس تو آنان را سودى نرساند، و آنچه مىخواستى به دست نیاوردى، و با نیروى خود نتوانستى مرگ را از آنان دور کنى. دنیا براى تو حال آنان را مثال زد، و با گورهایشان، گور، خودت را به رخ تو کشید.
2- خوبیها و زیباییهاى دنیا:
همانا دنیا سراى راستى براى راست گویان، و خانه تندرستى براى دنیا شناسان، و خانه بىنیازى براى توشهگیران، و خانه پند، براى پندآموزان است. دنیا سجدهگاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهى، فرودگاه وحى خدا، و جایگاه تجارت دوستان خداست، که در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. چه کسى دنیا را نکوهش مىکند و جدا شدنش را اعلام داشته، و فریاد زد که ماندگار نیست، و از نابودى خود و اهلش خبر داده است و حال آن که (دنیا) با بلاى خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانى خود آنان را به شادمانى رساند. در آغاز شب به سلامت گذشت، امّا در صبحگاهان با مصیبتى جانکاه بازگشت، تا مشتاق کند، و تهدید نماید، و بترساند، و هشدار دهد، پس مردمى در بامداد با پشیمانى، دنیا را نکوهش کنند، و مردمى دیگر در روز قیامت آن را مىستایند، دنیا حقائق را به یادشان آورد، یاد آور آن شدند، از رویدادها برایشان حکایت کرد، او را تصدیق کردند، و اندرزشان داد، پند پذیرفتند.
حکمت 132
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خدا را فرشتهاى است که هر روز بانگ مىزند: بزایید براى مردن، و فراهم آورید براى نابود شدن، و بسازید براى ویران گشتن.
حکمت 133
اقسام مردم و دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن، و مردم در آن دو دستهاند: یکى آن که خود را فروخت و به تباهى کشاند، و دیگرى آن که خود را خرید و آزاد کرد.
حکمت 134
حقوق دوستان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوست، دوست نیست مگر آن که حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد: در روزگار گرفتارى، آن هنگام که حضور ندارد، و پس از مرگ.
حکمت 135
چهار ارزش برتر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که چهار چیز دادند، از چهار چیز محروم نباشد، با دعا از اجابت کردن، با توبه از پذیرفته شدند، با استغفار از آمرزش گناه، با شکرگزارى از فزونى نعمتها.
مىگویم: (و این حقیقت مورد تصدیق کتاب الهى است که در مورد دعا گفته است: «مرا بخوانید تا خواستههاى شما را بپردازم». (قرآن کریم، سوره مؤمن، آیه 60) در مورد استغفار گفته است: «هر آن که به بدى دست یابد یا بر خود ستم روا دارد و از آن پس به درگاه خدا استغفار کند، خداى را آمرزشگر و مهربان یابد». (قرآن کریم، سوره نساء، آیه 110) در مورد سپاس فرموده است: «بى شک اگر سپاس گزارید، بر نعمت مىافزایم». (قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 7) و در مورد توبه فرموده است: («تنها توبه را خداوند از کسانى مىپذیرد که از سر نادانى به کار زشتى دست مىیابند و تا دیر نشده است باز مىگردند، تنها چنین کسانند که خداوند در موردشان تجدید نظر مىکند، که خدا دانا و حکیم است». (قرآن کریم، سوره نساء، آیه 17)
حکمت 136
فلسفه احکام الهى
(اخلاقى، معنوى)
و درود خدا بر او، فرمود: نماز، موجب نزدیکى هر پارسایى به خداست، و حج جهاد هر ناتوان است. هر چیزى زکاتى دارد، و زکات تن، روزه، و جهاد زن، نیکو شوهر دارى است.
حکمت 137
صدقه راه نزول روزى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: روزى را با صدقه دادن فرود آورید.
حکمت 138
نقش یا دانش الهى در انفاق
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که پاداش الهى را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است.
حکمت 139
تناسب امداد الهى با نیازها
(اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: کمک الهى به اندازه نیاز فرود مىآید.
حکمت 140
قناعت و بىنیازى
(اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که میانه روى کند تهیدست نخواهد شد.
حکمت 141
راه آسایش
(اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: اندک بودن تعداد زن و فرزند یکى از دو آسایش است.
حکمت 142
دوستىها و خردمندى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دوستى کردن نیمى از خردمندى است.
حکمت 143
غمها و پیرى زودرس
(اخلاقى، بهداشت روانى) و درود خدا بر او، فرمود: اندوه خوردن، نیمى از پیرى است.
حکمت 144
تناسب بردبارى با مصیبتها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: صبر به اندازه مصیبت فرود آید، و آن که در مصیبت بىتاب بر رانش زند، اجرش نابود مىگردد.
حکمت 145
عبادتهاى بىحاصل
(اخلاقى، معنوى، عبادى) و درود خدا بر او، فرمود: بسا روزهدارى که بهرهاى جز گرسنگى و تشنگى از روزهدارى خود ندارد، و بسا شب زندهدارى که از شب زندهدارى چیزى جز رنج و بىخوابى به دست نیاورد خوشا خواب زیرکان، و افطارشان
حکمت 146
ارزش دعا، صدقه و زکات دادن
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: ایمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زکات دادن نگاهدارید، و امواج بلا را با دعا از خود برانید.
سه شنبه 10/2/1387 - 8:58
دعا و زیارت
حکمت 49
قدرت و عیب پوشى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.
حکمت 50
روش برخورد با شکست خوردگان
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: سزاوارترین مردم به عفو کردن، تواناترینشان به هنگام کیفر دادن است.
حکمت 51
شناخت جایگاه سخاوت و ایثارگرى
(اخلاقى، اقتصادى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: سخاوت آن است که تو آغاز کنى، زیرا آنچه با درخواست داده مىشود یا از روى شرم و یا از بیم شنیدن سخن ناپسند است.
حکمت 52
ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ ثروتى چون عقل، و هیچ فقرى چون نادانى نیست. هیچ ارثى چون ادب«»، و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست.
حکمت 53
اقسام بردبارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شکیبایى دو گونه است: شکیبایى بر آنچه خوش نمىدارى و شکیبایى در آنچه دوست مىدارى.
حکمت 54
تهیدستى و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: ثروتمندى در غربت، چون در وطن بودن، و تهیدستى در وطن، غربت است.
حکمت 55
ارزش قناعت و خود کفایى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قناعت، ثروتى است پایان ناپذیر.
(این سخن از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز نقل شده است)
حکمت 56
توانگرى و شهوتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ثروت، ریشه شهوتهاست.
حکمت 57
ارزش تذکّر دادن اشتباهات
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که تو را هشدار داد، چون کسى است که مژده داد.
حکمت 58
ضرورت کنترل زبان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان تربیت نشده، درندهاى است که اگر رهایش کنى مىگزد
حکمت 59
روش پاسخ دادن به ستایشها و نیکىها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستایش کن، و چون به تو احسان کردند، بیشتر از آن ببخش. به هر حال پاداش بیشتر از آن آغاز کننده است.
حکمت 60
ارزش شفاعت
(اخلاقى اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: شفاعت کننده چونان بال و پر در خواست کننده است.
حکمت 61
غفلت دنیا پرستان
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اهل دنیا سوارانى در خواب ماندهاند که آنان را مىرانند.
حکمت 62
ترک دوستان و تنهایى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن دوستان غربت است.
حکمت 63
روش خواستن
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نا اهل است.
حکمت 64
ارزش ایثار اقتصادى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن، از آن کمتر است.
حکمت 65
ره آورد عفّت و شکرگذارى
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: عفّت ورزیدن زینت فقر، و شکرگزارى زینت بىنیازى است.
حکمت 66
حفظ روح امیدوارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر به آنچه که مىخواستى نرسیدى، از آنچه هستى نگران مباش.
حکمت 67
روانشناسى جاهل
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نادان را یا تندرو یا کند رو مىبینى.
حکمت 68
نشانه کمال عقل
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود.
حکمت 69
رابطه دنیا و انسان
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا بدنها را فرسوده، و آرزوها را تازه مىکند، مرگ را نزدیک و خواستهها را دور و دراز مىسازد، کسى که به آن دست یافت خسته مىشود، و آن که به دنیا نرسید رنج مىبرد.
حکمت 70
ضرورت خودسازى رهبران و مدیران
(اخلاقى، تربیتى، مدیریّتى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران پردازد، خود را بسازد، و پیش از آن که به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
حکمت 71
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: انسان با نفسى که مىکشد، قدمى به سوى مرگ مىرود.
حکمت 72
توجّه به فنا پذیرى دنیا
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هر چیز که شمردنى است پایان مىپذیرد، و هر چه را که انتظار مىکشیدى، خواهد رسید.
حکمت 73
روش تحلیل رویدادها (روش تجربى)
(اخلاقى، علمى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: حوادث اگر همانند یکدیگر بودند، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابى مىکنند.«»
حکمت 74
دنیا شناسى (امام و ترک دنیاى حرام
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (ضرار بن ضمره«» ضبایى از یاران امام به شام رفت بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست از حالات امام بگوید، گفت على علیه السّلام را در حالى دیدم که شب، پردههاى خود را افکنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود مىپیچید، و محزون مىگریست و مىگفت) اى دنیا اى دنیاى حرام از من دور شو، آیا براى من خودنمایى مىکنى یا شیفته من شدهاى تا روزى در دل من جاى گیرى هرگز مبادا غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازى نیست، تو را سه طلاقه کردهام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندک، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قیامت
حکمت 75
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى)
و در جواب مردى شامى فرمود: (مرد شامى پرسید آیا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهى است امام با کلمات طولانى پاسخ او را داد که برخى از آن را برگزیدیم) واى بر تو شاید قضاء لازم، و قدر حتمى را گمان کردهاى اگر چنین بود، پاداش و کیفر، بشارت و تهدید الهى، بیهوده بود خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالى که اختیار دارند، و نهى فرمود تا بترسند، احکام آسانى را واجب کرد، و چیز دشوارى را تکلیف نفرمود، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد، با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اکراه و اجبار اطاعت نمىشود، و پیامبران را به شوخى نفرستاد، و فرو فرستادن کتب آسمانى براى بندگان بیهوده نبود،«» و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بىهدف نیافرید. این پندار کسانى است که کافر شدند و واى از آتشى که بر کافران است.
حکمت 76
ارزش حکمت و بىلیاقتى منافق
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: حکمت را هر کجا که باشد، فراگیر، گاهى حکمت در سینه منافق است و بىتابى کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد.
حکمت 77
مؤمن و ارزش حکمت
(علمى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: حکمت گمشده مؤمن است، حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد.
حکمت 78
میزان ارزش انسانها (ارزش تخصّص و تجربه)
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش هر کس به مقدار دانایى و تخصّص اوست.
(این از کلماتى است که قیمتى براى آن تصوّر نمىشود، و هیچ حکمتى هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنى، والایى آن را ندارد)«»
حکمت 79
ارزشهاى والاى انسانى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: شما را به پنج چیز سفارش مىکنم که اگر براى آنها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمّل کنید سزاوار است: کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از یکى سؤال کردند و نمىداند، شرم نکند و بگوید نمىدانم، و کسى در آموختن آنچه نمىداند شرم نکند، و بر شما باد به شکیبایى، که شکیبایى، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بىسر، ارزشى ندارد.
حکمت 80
روش برخورد با چاپلوسان
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (به شخصى که در ستایش امام افراط کرد، و آنچه در دل داشت نگفت) من کمتر از آنم که بر زبان آوردى، و برتر از آنم که در دل دارى.
حکمت 81
مردم پس از جنگها
(سیاسى، نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: باقى ماندگان شمشیر و جنگ، شماره شان با دوامتر، و فرزندانشان بیشتر است.
حکمت 82
پرهیز از ادّعاهاى علمى
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که از گفتن «نمىدانم» روى گردان است، به هلاکت و نابودى مىرسد.
حکمت 83
برترى تجربه پیرامون از قدرتمندى جوانان
(اخلاقى، تجربى) و درود خدا بر او، فرمود: اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است. (و نقل شده که تجربه پیران از آمادگى رزمى جوانان برتر است)
حکمت 84
ارزش استغفار (طلب بخشش از خدا)
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از کسى که مىتواند استغفار کند و ناامید است.
حکمت 85
دو عامل ایمنى مسلمین
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (امام باقر علیه السّلام از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نقل فرمود) دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود: یکى از آن دو برداشته شد، پس دیگرى را دریابید و بدان چنگ زنید، امّا امانى که برداشته شد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود، و أمان باقى مانده، استغفار کردن است، که خداى بزرگ به رسول خدا فرمود: «خدا آنان را عذاب نمىکند در حالى که تو در میان آنانى، و عذابشان نمىکند تا آن هنگام که استغفار مىکنند»
(این روش استخراج نیکوترین لطایف معنى، و ظرافت سخن از آیات قرآن است).
حکمت 86
راه اصلاح دنیا و آخرت
(اخلاقى، تربیتى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که میان خود و خدا اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد، و کسى که امور آخرت را اصلاح کند، خدا امور دنیاى او را اصلاح خواهد کرد، و کسى که از درون جان واعظى دارد، خدا را بر او حافظى است.
حکمت 87
شناخت عالم آگاه
(علمى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: فقیه کامل کسى است که مردم را از آمرزش خدا مأیوس، و از مهربانى او نومید نکند، و از عذاب ناگهانى خدا ایمن نسازد.
حکمت 88
راه درمان روان (روانکاوى، روانشناسى بالینى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: همانا این دلها همانند بدنها افسرده مىشوند، پس براى شادابى دلها، سخنان زیباى حکمت آمیز را بجویید.«»
حکمت 89
والاترین دانش
(علمى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: بىارزشترین دانش، دانشى است که بر سر زبان است، و برترین علم، علمى است که در اعضا و جوارح آشکار است.
حکمت 90
فلسفه آزمایشها
(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: فردى از شما نگوید: خدایا از فتنه به تو پناه مىبرم، زیرا کسى نیست که در فتنهاى نباشد، لکن آن که مىخواهد به خدا پناه برد، از آزمایشهاى گمراه کننده پناه ببرد، همانا خداى سبحان مىفرماید: «بدانید که اموال و فرزندان شما فتنه شمایند» معنى این آیه آن است که خدا انسانها را با اموال و فرزندانشان مىآزماید، تا آن کس که از روزى خود ناخشنود، و آن که خرسند است، شناخته شوند، گر چه خداوند به احوالاتشان از خودشان آگاهتر است، تا کردارى که استحقاق پاداش یا کیفر دارد آشکار نماید، چه آن که بعضى مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمىپسندند، و بعضى دیگر فراوانى اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.
حکمت 91
شناخت نیکىها و خوبیها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند «خیر» چیست فرمود) خوبى آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانش تو فراوان، و بردبارى تو بزرگ و گران مقدار باشد، و در پرستش پروردگار در میان مردم سر فراز باشى، پس اگر کار نیکى انجام دهى شکر خدا به جا آورى، و اگر بد کردى از خدا آمرزش خواهى. در دنیا جز براى دو کس خیر نیست. یکى گناه کارى که با تو به جبران کند، و دیگر نیکوکارى که در کارهاى نیکو شتاب ورزد.
حکمت 92
تقوى و ارزش أعمال
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هیچ کارى با تقوا اندک نیست، و چگونه اندک است آنچه که پذیرفته شود
حکمت 93
ارزش علم و بندگى
(اخلاقى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است، به آنچه که آوردهاند. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «همانا نزدیکترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند، و مؤمنانى که به این پیامبر خاتم پیوستند» (سپس فرمود) دوست محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کسى است که خدا را اطاعت کند هر چند پیوند خویشاوندى او دور باشد، و دشمن محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کسى است که خدا را نافرمانى کند، هر چند خویشاوند نزدیک او باشد.
حکمت 94
ارزش یقین
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (صداى مردى از حروراء«» را شنید که نماز شب مىخواند و قرآن تلاوت مىکرد) خوابیدن همراه با یقین، برتر از نمازگزاردن با شک و تردید است.
حکمت 95
ضرورت عمل کردن به روایات
(علمى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: چون روایتى را شنیدید، آن را بفهمید عمل کنید، نه بشنوید و نقل کنید، زیرا راویان علم فراوان، و عمل کنندگان آن اندکند.
حکمت 96
تفسیر الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا
(علمى، تفسیرى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: (شنید که شخصى گفت الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا) این سخن ما که مىگوییم «ما همه از آن خداییم» اقرارى است به بندگى، و اینکه مىگوییم «بازگشت ما به سوى او است» اعترافى است به نابودى خویش.
حکمت 97
روش مناجات کردن
(معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: (آنگاه که گروهى او را ستایش کردند فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مىشناسى، و من خود را بیشتر از آنان مىشناسم، خدایا مرا از آنچه اینان مىپندارند، نیکوتر قرار ده، و آنچه را که نمىدانند بیامرز
سه شنبه 10/2/1387 - 8:56
دعا و زیارت
حکمت 1
شناخت ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختىهاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بىارزش کرده است.
حکمت 2
شناخت ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کند مىسازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
حکمت 3
ارزشهاى اخلاقى و ضدّ ارزشها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شکیبایى، شجاعت و زهد ثروت و پرهیزکارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى.
حکمت 4
شناخت ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، میراثى گرانبها، و آداب، زیورهاى همیشه تازه، و اندیشه، آیینهاى شفّاف است.
حکمت 5
ارزش راز دارى و خوشرویى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیبهاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیبهاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
حکمت 6
ایثار اقتصادى و آخرت گرایى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارویى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روى آنان جلوهگر است.
حکمت 7
شگفتىهاى تن آدمى
(علمى، فیزیولوژى انسانى) و درود خدا بر او، فرمود: از ویژگىهاى انسان در شگفتى مانید، که: با پارهاى «پى» مىنگرد، و با «گوشت» سخن مىگوید، و با «استخوان» مىشنود، و از «شکافى» نفس مىکشد«».
حکمت 8
شناخت رهآورد اقبال و ادبار دنیا
(اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: چون دنیا به کسى روى آورد، نیکىهاى دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبىهاى او را نیز برباید.
حکمت 9
روش زندگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت 10
روش برخورد با دشمن
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست یافتى، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
حکمت 11
آیین دوست یابى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوانتر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت 12
روش استفاده از نعمتها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون نشانههاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمتها را از خود دور نسازید.
حکمت 13
روش برخورد با خویشاوندان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا مىگردد.
حکمت 14
روش برخورد با فریب خوردهگان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر فریب خوردهاى را نمىشود سرزنش کرد.«»
حکمت 15
شناخت جایگاه جبر و اختیار
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مىانجامد.«»
حکمت 16
ره آورد شوم فرار از جنگ
(سیاسى، اخلاق نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نیز یارى نکردند.«»
حکمت 17
ره آورد شوم هواپرستى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پى آرزوى خویش تازد، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 18
روش برخورد با جوانمردان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردى نمىلغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مىسازد.
حکمت 19
ارزشها و ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترس با ناامیدى، و شرم با محرومیّت همراه است، و فرصتها چون ابرها مىگذرند، پس فرصتهاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 20
روش گرفتن حق
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب روى به طول انجامد.«»
(این از سخنان لطیف و فصیح است، یعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهیم شد و باید بر ترک شتر سوار چون بنده بنشینیم)
حکمت 21
ضرورت عمل گرایى
(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 22
روش یارى کردن مردم
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
حکمت 23
ترس از خدا در فزونى نعمتها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مىبینى که انواع نعمتها را به تو مىرساند تو در حالى که معصیت کارى، بترس.
حکمت 24
رفتار شناسى (و نقش روحیّات در تن آدمى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چیزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزشهاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.«»
حکمت 25
روش درمان دردها
(بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.
حکمت 26
برترین پارسایى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است
حکمت 27
ضرورت یاد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مىگذارى و مرگ به تو روى مىآورد، پس دیدار با مرگ چه زود خواهد بود.
حکمت 28
پرهیز از غفلت زدگى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پردهپوشى کرده که پندارى تو را بخشیده است
حکمت 29
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند، جواب داد)
1- شناخت پایههاى ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوتهایش کاستى گیرد، و آن کس که از آتش جهنّم مىترسد، از حرام دورى مىگزیند، و آن کس که در دنیا زهد مىورزد، مصیبتها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مىکشد در نیکىها شتاب مىکند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّتها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مىزیسته است. و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فکرى ژرف اندیش، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى. پس کسى که درست اندیشید به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید، از چشمه زلال شریعت نوشید، و کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است:
امر به معروف، و نهى از منکر، راستگویى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نیرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتىها نهى کرد، بینى منافقان را به خاک مالید، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قیامت او را خشنود سازد.
2- شناخت اقسام کفر و تردید:
و کفر بر چهار ستون پایدار است: کنجکاوى دروغین،«» ستیزهجویى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید.«» و آن کس که به ستیزهجویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نا بینا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گردید، نیکویى را زشت، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهىها گشت، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسیدن، دو دل بودن، و تسلیم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شبهات بیرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است، و آن کس که در تردید و دو دلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.
(سخن امام طولانى است چون در این فصل، حکمتهاى کوتاه را جمع آورى مىکنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)
حکمت 30
ارزش و والایى انجام دهنده کارهاى خیر
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.
حکمت 31
اعتدال در بخشش و حسابرسى
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زیاده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گیر مباش.
حکمت 32
راه بىنیازى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترین بىنیازى، ترک آرزوهاست.
حکمت 33
ضرورت موقعیّت شناسى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند، در باره او چیزى خواهند گفت که از آن اطّلاعى ندارند.
حکمت 34
آرزوهاى طولانى و بزهکارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزوهایش طولانى است کردارش نیز ناپسند است.
حکمت 35
ضرورت ترک آداب جاهلى
(اخلاقى، سیاسى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّین دهقانان شهر انبار«» تا امام را دیدند پیاده شده، و پیشاپیش آن حضرت مىدویدند. فرمود چرا چنین مىکنید گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام مىکردیم، فرمود) به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودى نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت مىافکنید،
و در آخرت دچار رنج و زحمت مىگردید، و چه زیانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسایشى که با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
حکمت 36
ارزشها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم چهار چیز از من یاد گیر (در خوبىها)، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مىکنى زیان نبینى:
الف- خوبىها
1- همانا ارزشمندترین بىنیازى عقل است، 2- و بزرگترین فقر بىخردى است، 3- و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است. 4- و گرامىترین ارزش خانوادگى، اخلاق نیکوست.
ب- هشدارها
1- پسرم از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مىخواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت مىکند. 2- از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مىدارد. 3- و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مىفروشد. 4- و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مىنمایاند.
حکمت 37
جایگاه واجبات و مستحبّات
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب«» انسان را به خدا نزدیک نمىگرداند، اگر به واجب زیان رساند.
حکمت 38
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.«»
(این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمىسازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید مىگوید بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مىگیرد). (حکمت 40 به گونه دیگرى نیز نقل شده)
حکمت 39
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
حکمت 40
بیمارى و پاک شدن گناهان
(اخلاقى، معنوى) و به یکى از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکایت دارى (بیمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیمارى پاداشى نیست امّا گناهان را از بین مىبرد، و آنها را چونان برگ پاییزى مىریزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دستها و قدمهاست، و خداى سبحان به خاطر نیّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
مىگویم: (راست گفت امام على علیه السّلام «درود خدا بر او باد» که بیمارى پاداشى ندارد، بیمارى از چیزهائى است که استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملایمات زندگى و بیمارىها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مىدهد. پس بین این دو تفاوت است که امام علیه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بیان فرمود.
حکمت 41
الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
(تاریخى، تربیتى) در یاد یکى از یاران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت«» را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
حکمت 42
ارزش آخرت گرایى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد، براى حسابرسى قیامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.
حکمت 43
راه شناخت مؤمن و منافق
(اخلاقى، انسان شناسى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و این بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پیامبر امّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گذشت که فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگیرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»
حکمت 44
ارزش پشیمانى و زشتى غرور زدگى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: گناهى که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.
حکمت 45
شناخت ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگویى او به میزان جوانمردىاش، و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس مىکند، و پاکدامنى او به اندازه غیرت اوست.
حکمت 46
راز دارى و پیروزى
(اخلاقى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: پیروزى در دوراندیشى، و دور اندیشى در به کار گیرى صحیح اندیشه، و اندیشه صحیح به راز دارى است.
حکمت 47
شناخت بزرگوار و پست فطرت
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از یورش بزرگوار به هنگام گرسنگى، و از تهاجم انسان پست به هنگام سیرى، بپرهیز.
حکمت 48
راه جذب دلها
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دلهاى مردم گریزان است، به کسى روى آورند که خوشرویى کند
سه شنبه 10/2/1387 - 8:52
طنز و سرگرمی
از یه نفرمیپرسن چرا دیونه شدی میگه من یه زن گرفتم كه یه دختر داشت دختر زنم با بابام ازدواج كرد پس زنم مادر زن پدر شوهرش شد دختر زن من پسری زایید كه داداش من ونوه زنم بود پس نوه منم بود پس من پدر بزگ داداشم شدم زن من پسری زایید كه زن پدرم ننه پسرم و مادر بزرگ او شد پس پسرم داداش مادر بزرگش بود و من خواهر زاده پسرم شدم . !!!!
شنبه 7/2/1387 - 11:34
دانستنی های علمی
پنج شنبه 5/2/1387 - 14:0
دانستنی های علمی
پنج شنبه 5/2/1387 - 13:57
آموزش و تحقيقات
پنج شنبه 5/2/1387 - 13:55
آموزش و تحقيقات
پنج شنبه 5/2/1387 - 13:53