هفت سین
فلسفه هفت سین چیست؟
به
طور مقدمه باید دانست كه عدد "هفت" نزد ایرانیان قدیم مقدس بود و به خاطر
ستارگان هفتگانه یعنی « زهره ، مشتری ، عطارد ، زحل ، مریخ ، زمین و خورشید
» عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاكان ما كه زرتشتی بودند ، اعتقاد داشتند
كه عقل مقدس یعنی " اهورامزدا " كه به او "سپند مینو" نیز می گفتند ، شش
وزیر بزرگ به نام "امشاسپندان" دارد كه یعنی مقدسان جاویدان و این شش
امشاسپند با "سپندمینو" تشكیل (هفت سپند) می دهند.علت این كه هفت سین به
راستی هفت سین است ، اشاره به هفت "امشاسپند" است و چون كلمه "سپند" با سین
شروع می شده ، روی این اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی ، چیزهائی در نظر
گرفته شده كه هم با حرف سین شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر
واقع شوند.
اعضاى خانواده همه در تب و تابند، تا ساعت تحویل سال نو
اندكى بیشتر نمانده ، دختر خانواده با نگرانى سفره هفت سین را مى نگرد ،
گاه چیزى را اندكى جابجا مى كند، زاویه آیینه را تغییر مى دهد تا قرآن و
سبزه در دل آن بنشیند، همه اعضاى خانواده به دور سفره عید مى نشیند و سال
نو را با صمیمت آغاز مى كنند. نوروز درپاى سفره ایى كه اجزاء آن همگى راز
آلود و زیبایند آغاز شده است ؛ سنت زیبایى كه خانواده را ملزم مى سازد
دراین لحظه همه در كنار یكدیگر قرار گیرند نقش برجسته و مهمى در وفاق و
همبستگى میان اعضاء خانواده دارد به ویژه اهمیت این سنت وقتى آشكار مى شود
كه در جوامع امروز با كمرنگ شدن ارزش و اهمیت خانواده روبرو هستیم. اجزاء
سفره عید یا سفره هفت سین و نماد آن اجزاء چیست از كجا آغاز شده و چگونه به
ما رسیده است؟ سفره هفت سین با نوروز پیوند نا گسستنى دارد و جزیى از آن
است، و چنانكه در مقاله " بدین بایستگى روزى " آمد ، گذشته نوروز و نقطه
آغازین آن چندان مبهم و به افسانه آمیخته است كه براى یافتن چرایى آن جز
توسل به اسطوره ها و افسانه ها راهى باقى نمى ماند.
امروزه این خوان
نوروزى در اقصى نقاط كشور گسترده مى شود: " سفره ایى محدود به تركیب لغوى
سین درهمه جا رایج نیست اما اصل گسترش سفره عمومیت دارد. چه در تمام شهرها و
روستاهاى ایران گسترده مى شود... این خوان مجموعه اى است بسیارمتنوع از
آنچه كه در زندگى به آن محتاجند"(25) برخلاف تصور عامه كه هفت سین را فرا
گیر و همگانى مى دانند انواع تركیبات دیگر با عدد هفت در كشورمان رایج است
مانند هفت شین كه درمیان هموطنان زرتشتى رواج دارد: بعضى هفت سین را در اصل
هفت شین مى دانند: شراب و شكر، شهد و شیر ، شمع و شمشاد و شانه یا شایه (
میوه) و برخى آن را صورت دگر گونه هفت چین مى آورند یعنى هفت چیز چیده شده
از درخت. این سنت ارزنده چنان مسخ شده كه هفت میم نیز بر سر سفره نهاده
اند: مرغ ، ماهى ، میوه ، ماست ،مربا، مسقطى و میگو"(26) چنانكه بر مى آید
در سفره عید آنچه مشترك است عدد هفت است و آینه و كتاب مقدس ( در میان
مسلمانان قرآن و زرتشتیان اوستا) و البته آب وماهى زنده در درون آن .
عدد
هفت عددى مقدس در نزد ملل مختلف است واز جمله در ایران به دلایلى این عدد
مقدس شمرده مى شده است: هفت آسمان، هفت شهرعشق، هفت خوان رستم و هفت سین یا
شین یا میم سفره عید از حضور مستمر این عدد در سنن و عقاید این ملت حكایت
دارد. " هفت نزد ایرانیان عدد مقدسى است و با هفت امشا سپندان یا هفت
جاودانه مقدس ارتباط كامل دارد"(27) امشاسپندان یا جاودانان مقدس، مقدسان
بى مرگ یا جاودانان پاك، صفات پاك اهورامزدا هستند و نامهایشان به ترتیب
عبارتند از: ( واژه ها به صورت فارسى آمده نه پهلوى و اوستایی)؛1- بهمن 2-
اردیبهشت 3- شهریور 4- سفندارمذ یا اسفند 5- خرداد 6- اَمـِرتات یا امرداد
یا بنابر غلط مشهور مرداد. " آنچه از اوستا بر مى آید در راس این شش
امشاسپندان گاه "سپنته مئینیو" قرار داشته و گاه اهورا مزدا، و با این
افزوده عدد هفت را كامل مى كرده اند.
همچنین گاه به جاى اهورا مزدا،
ایزد سروش را براى كامل كردن عدد هفت افزوده اند"(28) متاسفانه تاكنون میان
اجزاء هفت سین ( آنچه بیشترین فراوانى را میان ملت ایران دارد) و هفت
امشاسپند ارتباط معنایى یافت نشده است :وهومن یا بهمن به معناى اندیشه نیك
اشه وهیشته یا اردیبهشت به معناى بهترین و بالاترین راستى و پاكى
خشثروئیریه یا شهریور با معناى بهترین و بالاترین راستى و پاكى سپنته آرمئى
تى یا سفندارمذ ( اسفند) فروتنى مقدس هئوروتات یا خرداد: رسایى و تندرستى
امرتات یا بیمرگى ( الف در اول كلمه امرتات نفى كننده است مرداد به تنهایى
به معنى مرگ و نیستى است) " اگر در درازاى زمان هفت "سینی" یا هفت میوه یا
گل یا سبزى كه با سین آغاز مى شوند و هر یك با نشانه اى از با رورى و
تندرستى تلقین شده اند، در آنجا باید پاى ذوق لطیف ایرانى را جستجو كرد. آن
چیزهایى كه امروزه، خوان ما را زنیت مى بخشد و همه اهل خانه را به جهانى
از شادى و سرسبزى فرا مى خواند چیست، سبزه نو دمیده است و سنبل خوش بر و
خوش بو، سیب كه میوه اى بهشتى نام گرفته است و نمادى از زایش است ، سمنو
این مائده تهیه شده از جوانه گندم كه بخشى از آیین هاى باستانى را یاد آورى
مى كند.
سنجد كه بوى و برگ و شكوفه درخت آن محرك عشق و دلباختگى است.
سیر كه از دیر زمان به عنوان دارویى براى تندرستى شناخته شده است، دانه هاى
سپند(اسفند) كه نامش به معنى مقدس است و دانه هاى به رشته كشیده آن زینت
بخش خانه هاى روستایى و دافع چشم بد. ما بر این خوان آیینه مى گذاریم كه
نور و روشنایى مى تاباند، شمع مى افروزیم كه روشنایى و تابش آتش را به یاد
مى آورد ، تخم مرغ كه تمثیلى از نطفه و بارورى است، كاسه آب زلال به نشانه
همه آبهاى خوب جهان و ماهى زنده در آب به نشانه تازگى و شادابى ."(29) با
مقایسه اى میان معناى نام امشاسپندان ( كه نام 6 ماه از سالهاى شمسى نیز
هست) و كنایات و استعاره هاى اجزاء سفره هفت سین آشكار مى گردد كه جز سپنته
و اسفند كه تنها تكرار واژه است ایندو ارتباط دیگرى با یكدیگر ندارند و
این ناشى از مسخ و قلب این سنت كهن در طى اعصار طولانى است.
به هر روى
تنها مى توان گفت كه خوان نوروزى كه اجزاء آن با عشق چیده شده است ، بر
رخسار زیباى محبت و مودت خانوادگى زیبایى طبیعت و رنگ هاى اعجاب آور آن را
هم خواهد افزود .
چرا كه نوروز جشن طبیعت و جشن نوشدن زندگى است.
هفت سین قرآنی
بسیاری
از بزرگان سفارش نموده اند كه در هنگام تحویل سال جدید به یاد خدا وند
متعال و سپاسگزارنعمتهای بی شماری كه به مخلوقاتش ارزانی داشته، باشیم. وچه
زبیاست كه پای سفره هفت سین به تلاوت قرآن مجید بپردازیم تا سال جدیدی كه
پیش رو داریم با بركت و الطاف الهی همراه باشد. در ذیل به هفت آیه از كلام
الله مجید كه با سلام و حرف«س» شروع می شود، اشاره شده كه بسیار به جاست در
هنگام تحویل سال قرائت شود.
1ـ سلام قولا من رب رحیم. سوره یس آیه 58
2ـ سلام على نوح فی العالمین. سوره صافات آیه 79
3ـ سلام على ابراهیم. سوره صافات آیه 108
4ـ سلام على موسى و هرون. سوره صافات آیه 119
5ـ سلام على آل یاسین. سوره صافت آیه 129
6ـ سلام علیكم طبتم فادخلوها خالدین. سوره الزمر آیه 73
7ـ سلام هی حتى مطلع الفجر. سوره قدر آیه 6
نوروز، در تاریخ و تقویم
جشن
و شادی لازمه زندگی هر انسان طبیعی و امیدوار است. گذشته از آن، پرداختن
به آغاز سال دارای معنایی است، معنایش آنست كه ما بدانیم سالی از
زندگانیمان پایان یافته، سالی در آغاز یافتن است، سالی گذشته و سالی می آید
از آن كه گذشته یاد كنیم و نیكی ها و بدی های خود را بسنجیم و برای آن كه
می آید برنامه ای گذاریم و نیكی هایی را به اندیشه گیریم پیداست كه این
كارها باید با احساسات نیك و پاكدلانه و نیكخواهانه توام باشد، با شادی و
امیدواری همراه باید باشد.
درباره تاریخچه نوروز تا كنون سخنان فراوان
گفته و نوشته اند كه بخشی از آنها افسانه های بی پا و كهن و مسخ شده بخشی
نیز بیشتر درباره چگونگی برگزاری آیین های آن در دوره هایی گوناگون تاریخ
كشور ما است و می توان گفت، هنوز تجزیه و تحلیل تاریخی مستند و جستجوی
دانشی در انگیزه های پیدایش این عید بزرگ آریایی انجام نگرفته و ریشه های
علمی و نجومی آن چنانكه باید و شاید روشن نگردیده است. بجز ابوریحان بیرونی
و نویسنده نا معلوم نوروزنامه كمتر كسی درباره بنیاد پیدایش نوروز
اندیشیده و تحقیق كرده است.
اما افسانه ها درباره پیدایش نوروز فراوان
است از آن جمله : پرواز جمشید در هوا، به مظالم نشستن او در نوروز، آغاز
گشتن آسمان، تجدید دین، ساختن تخت و تابیدن نور بر آن، گشتن فلك و برج ها،
گردونه بلور جمشید، تخت جمشید در برابر آفتاب، بر گوساله نشستن جمشید و از
این گونه مطالب كه اگر هم مبتنی بر وقایعی بوده اند همه فراموش و مسخ شده،
صورت خرافه و افسانه بر خود گرفته اند
ابوریحان بیرونی در كتاب (
التفهیم لاوایل صناعه التنجیم ) در سبب نهادن نوروز می نویسد نوروز چیست؟
نخستین روز است از ماه حمل، زین جهت روز نو نام كردند زیرا كه پیشانی سال
نو است. باز می نویسد: اعتقاد آریایی ها اندر نوروز نخستین آنست كه اول
روزی است از زمانه و بدو فلك آغازید به گشتن.
اما دركتاب نوروزنامه كه
در اواخر سده پنجم هجری تالیف شده درباره منشائ نوروز و تحولات آن اشاره
هایی دقیق و سودمند و مهمی آمده است:
نویسنده نوروزنامه مانند آریائیان
عهد باستان معتقد است كه در آفرینش حركت خورشید در بامداد نخستین روز
فروردین از اولین درجه برج حمل شروع شد و می گوید: چون ایزد تبارك و تعالی
بدان هنگام كه فرمان فرستاده كه ثبات برگیرد ( یعنی خورشید به حركت در
بیاید. ) تا تابش ومنفعت او به همه چیزها برسد، آفتاب از سر حمل برفت
وآسمان او را بگردانید و تاریكی و روشنایی جداگشت و شب و روز پدیدار شد و
آن آغازی شد بر تاریخ این جهان را پس از هزار و چهارصد و شصت و یك سال به
همان دقیقه و همان روز باز رسید ... چون آن وقت را دریافتند ملكان عجم از
بهر بزرگداشت آفتاب را و از بهر آن كه هر كس این روز را در نتوانستندی
یافت. نشان كردند و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا هنگام
آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند.
در جای دیگر می نویسد: چون
كیومرث، اول از ملوك عجم به پادشاهی نشست و خواست كه ایام سال و ماه را نام
نهد و تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند بنگریست كه آن روز بامداد آفتاب
به اول دقیقه حمل آمد، موبدان را گرد كرد و بفرمود كه تاریخ از اینجا آغاز
كنند و موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند.
در همین كتاب در سبب ایجاد
نوروز می نویسد: اما سبب نهادن نوروز آن بوده است كه چون بدانستند كه آفتاب
را دو دور بود: یكی آنكه هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز، به
اول دقیقه حمل باز آید. ( لیك در سال بعد به همسان وقت و روز كه رفته بود،
بدین دقیقه نتواند آمدن، چه هر سال از مدت، همی كم شود.) و چون جمشید آن
روز را دریافت نوروز نام نهاد و جشن و ایین آورد، پادشاهان و دیگر مردمان
بدو اقتدا كردند.
باز در جای دیگر نوشته است از این تاریخ ( یعنی از
زمان نهادن تاریخ به دست كیومرث ) هزار و چهارصد سال گذشته بود و آفتاب اول
روز به فروردین و به برج نهم آمد ( در پادشاهی هوشنگ و تهمورث ) چون كبیسه
نمی كردند، آغاز سال و نوروز تقریبا" در این مدت نه ماه عقب افتاده بود )
چون از ملك جمشید چهار صد و بیست و یك سال بگذشت ( 1461=421+1040 ) این دور
( یعنی دور اول از زمان تاریخ گذاری كیومرث ودور دوم از آغاز آفرینش )
تمام شده بود و آفتاب به فروردین خویش به اول حمل باز آمد ... پس در این
روز كه یاد كردیم. جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردمان را فرمود كه هر سال
چون فرودین نو شود، آن روز جشن كنند و آن روز نو دانند تا آن گاه كه دور
بزرگ باشد كه نوروز حقیقت بود ( یعنی نوروز حقیقی)
به هر حال نظر
بیرونی و نویسنده نوروزنامه درباره منشاء نوروز چنین است كه آریایی ها
عقیده داشته اند كه پس از آفرینش زمین و آسمان و هر چه در آنهاست چندین
هزار سال به حال سكون و بی حركت ایستاده بوده اند چون به فرمان اهورامزدا
آغاز به حركت كردند، حركت خورشید در آن هنگام از بامداد نخستین روز ماه
فروردین یا روز هرمزد و از نخستین نقطه یا دقیقه یا درجه برج حمل بود ولی
در سال بعد كه در آن روز و ساعت حركت كرده نتوانست به آن دقیقه برسد و
ناچار آغاز سال از جای خود تغییر یافت و عقب افتاد و هر سال در درجات برج
ها به طور قهقرایی تغییر یافت تا در یك دور طولانی دوباره به همان روز و
ساعت كه در آغاز حركت كرده بد باز آمد و و این مدت 1460 سال طول كشید و
نخستین كسی كه این روز ( یعنی نوروز حقیقی ) را دریافت كیومرث بود و آن را
آغاز تاریخ تعیین كرد و دوباره دور دوم از بامداد روز هرمزد، از نخستین
درجه برج حمل و روز اول بهار شروع شد.
علت گردیدن آغاز سال در درجه های
مختلف برج ها و واقع شدن نوروز های همه ساله در روزهای گوناگون به طور
قهقرایی این بود كه چون آریائیان طول سال خورشیدی را 365 روز و 6 ساعت و 12
دقیقه حساب می كردند، ولی به علت كبیسه نكردن چون با آن آشنایی نداشتند
آغاز سال با نقطه اعتدال ربیعی هر چهار سال تقریبا" یك روز فاصله پیدا می
كرد . ناچار لحظه تحویل سال و نوروز یا روز هرمزد و ماه ها در برج ها و فصل
ها می گردید چنانكه در دوران پادشاهی هوشنگ و تهمورث كه 1040 سال از تاریخ
گذاری كیومرث گذشته بود، آغاز فروردین ماه یا نوروز در برج نهم بود و این
محاسبه تا اندازه ای درست است، زیرا در 1040 سال اگر ربع شبانه روز یا 6
ساعت تحویل خورشید از نقطه اعتدال ربیعی دور افتار باشد، در طول این مدت می
شود 6240= 6 * 1040 ساعت كه با تقسیم آن به 30 روز ( تعداد روزهای ماه )
می شود هشتاد ماه و بیست روز و اگر دقیقه ها محاسبه شود، به هر حال آغاز
سال پس از آن مدت در داخل برج نهم قرار می گیرد.
می گویند: چون جمشید
در 1040 به پادشاهی رسید، پس از 421 سال از سلطنت او یعنی هنگامی كه 1461
سال از آغاز تاریخ كیومرثی گذشته بود، خورشید سه باره در همان روز و همان
ساعت كه به نقطه اعتدال ربیعی یا جایی كه در روز نخست از آنجا آغاز به گشتن
كرده بود بازگشت یعنی در نخستین دقایق و ساعت بامداد هرمزد از ماه فروردین
قرار گرفت و دور سوم آغاز شد و جمشید نیز همچون كیومرث آن نوروز حقیقی را
دریافت و جشن گرفت.
با علم به اینكه عقاید مربوط به آفرینش و سكون و
حركت ستارگان و ماه و خورشید و زمین و آسمان به آن صورت كه بیان شده اند،
جز افسانه هایی بیش نیستند ولی در پرتو آنها چند موضوع برای ما روشن و
آشكار می شود كه چگونه توجه به مسایل نجومی و اختر شماری و ستاره شناسی و
محاسبه حركات خورشید و رصد ستارگان و دقت و ممارست در قضایای مربوط به هیات
و نجوم و گاهشماری از كهن ترین زمان ها در میان مردمان ما معمول بوده و با
دسترسی نداشتن به وسایل دانشی دقیق با رصد های ساده و ابتدایی به مسایل
مهمی در گاهشماری پی برده بودند كه با اندازه گیری های زمان ما از لحاظ
محاسبه طول سال خورشیدی حقیقی و تعیین محل و موقع دقیق آن در برج ها چندان
تفاوت فاحشی پیدا نمی كند.
اما درباره داستان ها و افسانه هایی كه در
منشاء ایجاد و نسبت دادن آن به جمشید به پادشاه دوره های اساطیری ، باید در
نظر گرفت كه بدون شك در ذهن و خاطره مردم ما برخی پیشامدهای تاریخی مهم
وجود داشته است كه بر اثر گذشت زمان رنگ باخته و به صورت افسانه در آمده
بوده است و باید در علل به وجود آمدن آنها دقت و امعان نظر كرد و از لابه
لای آنها، حقایق تاریخی را بیرون كشید و در پیرامون آنها اندیشه به كار تا
بشود به نتایج سودمند رسید.
در اینجا لازم است یادآوری كنیم كه هر افسانه ای از چهار پایه به وجود می آید و شكل می گیرد:
نخست،
پیشامد و رخداد تاریخی بزرگ و مهمی كه نظر به اهمیتش خاطره اش در ذهن مردم
باقی می ماند و سپس با گذشت زمان شكل افسانه به خود می گیرد و شاخ و برگ
های گوناگون می یابد.
دوم: كسانی كه در پدید آوردن و پیدایش آن پیشامدها دست اندر كار بوده اند.
سوم : مكانی كه این پیشامدها در آن به وقوع پیوسته است.
چهارم: زمانی كه داستان در آن رخ داده است.
سه
پایه آخر همواره در معرض دگرگونی و جابه جا شدن و شكل عوض كردن است و چه
بسا داستانی از كسانی به كسان دیگر نسبت داده می شود یا از مكانی دیگر نقل
می شود یا از نظر زمان پس و پیش برده می شود ولی آنچه همواره ثابت می ماند،
هسته اصلی و مبنای پدید آمدن پیشامد است كه البته با شاخ و برگ هایی آرایش
می یابد و اگر آنها را از پیرامون آنها بپیراییم و افزوده ها را از دور
هسته اصلی دور گردانیم بی گمان به حقیقتی خواهیم رسید.
اكنون اگر با این
نظر در داستان های مربوط به جمشید و نوروز بنگریم و آنها را تجزیه و تحلیل
نماییم، نتیجه های زیر به دست خواهد آمد كه : بیگمان خاطره ای از علت بنای
كاخ ها وایوان ها و تالارهای تخت جمشید در آن صفه در دامنه كوه رحمت در
ذهن مردم ما باز مانده بوده می دانسته اند كه میان بنیاد این معبد عظیم یا
شهر آیین با برگزاری آیین نوروز كه جنبه كاملا" ملی و دینی و نجومی داشته
ونیز گرد آمدن درباریان و بزرگان كشور ما و كشورهای گوناگون در این محل
مقدس ارتباطی وجود داشته و نیز خاطره هایی از مراسم تحویل خورشید به برج
حمل و رصد و تابیدن نخستین پرتو خورشید در بامداد نخستین روز تابستان بزرگ و
فرارسیدن سال نو اجرا می گردیده است به یادها باز مانده بوده است. بدینسان
با برقراری ارتباط میان ساختن و پدید آوردن تخت جمشید برای اجرای برخی
مراسم و انجام دادن برخی محاسبات نجومی و رصد و اندازگیری های مربوط به وضع
خورشید درنوروز و مهرگان و برگزاری جشن ها و ایین های مخصوص به این مناسبت
ها و مربوط ساختن آن با واژه تخت و تابیدن خورشید بر آن و نوروز گرفتن آن
روز، همه روشن می سازد كه این داستان ها چگونه به وجود آمده اند و از كجا
ریشه گرفته اند.
اما باید پیشا پیش بدانیم كه نوروز یك عید و جشن
كهنسال و بسیار باستانی است كه از نیاكان آریایی ما ،بما رسیده ومسلما" پیش
از زردشت نیز این جشن برگزار می شده است و شاید بتوان گفت كه آیین نوروز
از سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد و حتی اوایل هزاره دوم پیش از
میلاد مرسوم بوده است. پس با این پیشینه روشن می گردد كه نوروز آن چنان كه
پنداشته می شود كه جشن دینی زردشتی نیست بلكه مربوط به زمان ( پوریو تكیشان
) ( پیش دینان ) بوده است از این رو در اوستا نامی از نوروز برده نشده است
ولی پس از اشاعه دین زردشتی در ایران و برقراری سال شماری و گاهشماری
اوستایی در ایران زمین و تطبیق دادن ماه های هخامنشی و اوستایی با یكدیگر
جشن فروردگان كه عید مردگان بود در پایان سال و دهه آخر ماه اسفندارمذ
اوستایی برگزار می دش، با جشن نوروز كه در آغاز ماه ( آدوكنیش) هخامنشی
توام شده كم كم رنگ و بوی زردشتی به خود گرفت و به همین علت است كه تنها در
برخی از كتاب های دینی دوران ساسانی از این جشن و برخی آداب مذهبی مربوط
به آن یاد می شده و در دین زردشتی به چنین جشن بزرگ و دیر سال كمتر پرداخته
شده است.
اما محاسبات بیرونی و به تبع او نویسنده نوروز نامه با توجه
به مبدا دور تاریخ گذاری كیومرث و با در نظر گرفتن طول سال خورشیدی كه می
گویند ایرانیان آن را 365 شبانه روز و 6 ساعت 12 دقیقه حساب می كردند و با
توجه به كبیسه نكردن سال ها در حال متعارف كاملا" درست است. یعنی اگر در هر
سال خورشیدی 6 ساعت از نقطه اعتدال ربیعی فاصله بگیرد، در یكصد سال 600
ساعت یعنی بیست و پنج شبانه روز و در هر هزار سال 250 شبانه روز تفاوت پیدا
خواهد كرد و اگر بخواهیم بدانیم 365 روز را در چه مدت پر خواهد كرد باید
برای این كار تناسبی ببندیم و بگوییم در هر هزار سال 250 روز در چند سال
365 روز پاسخ خواهد شد :
سال 1460=250:365*1000 و اگر دقیقه ها را نیز
محاسبه كنیم، آغاز دور بعد در داخل 1461 سال خواهد افتاد و این همان رقمی
است كه در نوروز نامه بدان اشاره شده و نوشته است: ( آن آغازی شد مر تاریخ
این جهان را و پس از هزار وچهارصد و شصت و یك سال به همان دقیقه و همان روز
باز رسید. چون آن وقت را دریافتند ملكان عجم از بهر بزرگداشت آفتاب و از
بهر آنكه هر كس این روز را در نتوانستندی یافت ، نشان كردند و این روز را
جشن ساختند و عالمیان را خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ نگاه
دارند.
نویسنده نوروزنامه فرارسیدن نوروزهای همه ساله را به نقطه
اعتدال ربیعی و تحویل های سال های عادی را در ساعات و دقایق مختلف از شبانه
روز را دور كوچك می نامد ولی حركت خورشید را در برج های دوازده گانه و
دوباره بازگشتن آن به جای خود كه به حساب او 1461 سال طول می كشیده است دور
بزرگ نام می دهد و فرقی میان نوروز آغاز دور بزرگ و نوروز سال های معمولی
می گذارد و آن را نوروز حقیقت می خواند كه روزی بسیار بزرگ و مقدس و مهم
بوده و بنابر مفاد افسانه ها و داستان ها كیومرث و جمشید و گشتاسب نیز همین
نوروز ها را درك كرده بودند و درباره پرتو خورشید چنین نوروزی است كه
بیرونی نوشته ( فرخنده ترین ساعات آن ساعات آفتاب است كه صبح نوروز فجر
سپید به منتها نزدیكی خود می رسد و مردم به نظر كردن آن تبریك می جویند.
اكنون
هنگام آن رسیده است كه بدانیم یك چنین نوروزی با این خصوصیات یعنی سالی كه
حلول خورشید به نقطه اعتدال ربیعی و نخستین دقیقه برج حمل در سر ساعت 6
بامداد نخستین روز ماه فروردین یا برابر هخامنشی ان ( ادوكنیش ) انجام گرفت
تنها در سال 487 پیش از میلاد به افق تخت جمشید می توانست اتفاق بیفتد و
بس، زیرا با محاسبات دقیق قهقرایی و جدول هایی كه دانشمندان هیات و نجومی
فراهم آورده اند معلوم می شود كه در سال 487 پیش از میلاد تحویل سال در روز
28 مارس به افق گرینویچ ساعت 2 و 39 دقیقه از نیمه شب گذشته و به افق تخت
جمشید كه حدود 3 ساعت و 21 دقیقه با آن فرق دارد، در سر ساعت 6 بامداد
نخستین روز ماه ( ادوكنیش ) هخامنشی یا روز هرمزد فروردین ماه اوستایی
اتفاق افتاده است. پس معلوم می شود كه نوروز سال 487 پیش از میلاد یكی از
آن نوروزهای حقیقی بوده كه كیومرث و جمشید و گشتاسب آن را درك كرده بودند و
داریوش نیز با محاسباتی كه دانشمندان و مغان آن زمان محاسبه كرده بودند در
این سال در تخت جمشید كه از سی سال پیش برای تدارك چنین جشنی ساخته شده
بود دو سال مانده به پایان پادشاهی او انجام گرفته است و بدین سان پس از
سالها و سده ها نوروز را در محل و موقع خود ثابت نگاه داشتند و از آن پس با
معمول كردن كبیسه های یكصد و بیست ساله به انجام رسانیدند.
خوشبختانه
وجود دوره های كبیسه های یكصد و بیست ساله، خود دلیل بسیار متقن بر برگزاری
نوروز در سال 487 پیش از میلاد می باشد زیرا ما چون كبیسه های دوران
ساسانی و شماره و ترتیب آنها را از تاریخ نمی دانیم با محاسبه قهقرایی
میتوانیم مبدا و سال برقراری این گونه كبیسه گیری را بدست بیاوریم كه همان
سال 487پیش از میلاد می شود.
نوروز در گستره جغرافیا
در
فرهنگ و سنن هر قوم و ملتی، روزهایی وجود دارد كه ریشه تاریخی وفرهنگی
داشته و جلوه ای از باورهایی است كه حتی تا مقدسات دینی و مذهبی آنها پیش
رفته و هویت فرهنگی و تاریخی آن جامعه را به نمایش گذاشته است.
یكی از
این روزها مربوط به سال نو خورشیدی می باشد كه یكی از شایعترین آیین های
جهانی است و كمتر تمدنی را خواهیم یافت تا از آن تهی باشد، هر قومی بر اساس
تاریخ و فرهنگ و مذهب خود آغاز سال نو را در قالب برپایی مراسم و جشن های
ملی ومذهبی پاس می دارد.
عیدنوروز و جشن های سال نوری ما ایرانیان با
برخورداری از یك فرهنگ و تاریخ اصیل و طولانی و همچنین مصادف بودن آن با
حیات هستی و جان گرفتن مجدد زمین ، از امتیاز خاصی برخوردار بوده و آن را
از اعیاد مربوط به سال نوی اقوام و ملل دیگر متمایز ساخته است و آیین
باستانی آن فراتر از تجدید خاطره ی یك تمدن می باشد بلكه حلقه پیوند گذشته و
حال و آینده است به این سبب است كه پس از ظهور اسلام در این سرزمین فضیلت
بیشتر می یابد و در بزرگداشت آیین و مراسم آن تاكید ورزیده می شود.
گفته
شده است آفرینش و هبوط آدم به زمین و همچنین بعثت پیامبر اكرم ( ص ) و
خلافت حضرت علی ( علیه السلام ) نیز در این روز آغاز گشت و ایرانیان باستان
نیز عقیده داشتند كه با حیات طبیعت روح رفتگانشان باز می گردد و چند روزی
در سرای دنیویشان با بستگانشان می گذرانند.
مجموعه این عوامل باعث
گردید كه علی رغم گذر سالیان بسیار و سیر پر فراز و نشیب تاریخ، نوروز
همچنان پایدار واستوار بماند ونه تنها در ایران بلكه هر آنجایی كه فرهنگ
تمدن كهن ایران اثری دارد و جای جای این كره خاكی حتی یك ایرانی وجود دارد
این روز را پاس داشته و این رسم دیرینه را شادمانه جشن گیرند و خداوند
متعال را به خاطر نعماتش شكر گویند.
نوروز در ایران
برگ
برگ صفحات تاریخ این قوم گواهی می دهد نوروز باستانی همواره كهن ترین سنت
قوم ایرانی و عزیزترین روز سال نزد ایرانیان بوده است. نوروز برجای مانده
از روزگاری است كه جز با كمك خیال واوهام و جز به مدد افسانه و اسطوره راهی
به آن دیار نیست. در گردونه ی سالانه ی تكرار تكرار تنها نوروز یك تنوع
روحی و یك انبساز روانی است، خاصه ی قوم ایرانی كه دوام خویش را در فراز و
نشیب تاریخ مدیون این سنت دیرینه و خردمندانه است.
با طلوع اسلام در
این سرزمین نوروز زیباتر گردید و بزرگترین حادثه تاریخ اسلام به خصوص تشیع
یعنی اعلام و لایت علی ( علیه السلام ) در روز غدیر خم از سوی پیامبر اكرم (
ص ) در نخستین روز بهار مصادف با نوروز باستانی بوده است. تشیع از همان
ابتدا كه با فرهنگ ایرانیان عجین گشت، هیچگاه به نوروز بی مهری نكرد و آن
را مورد تقدیر قرار داده چرا كه هر جزئی از آیین نوروز نمادی از ستایش
زیبایی و اخلاق انسانی و مهر و دوستی است.
نوروز در ایران اگر چه یك سنت ملی و برآمده از روزگاران بسیار دور است در عین حال با حال و هوایی معنوی و روحانی عجین است.
نوروز در جمهوری آذربایجان
یكی
از جشن های بزرگ مردم آذربایجان نوروز است . عید نوروز سال ها پیش از
میلاد در آذربایجان برگزار می شده و مردم برخی از احساسات بشر دوستانه و
جهان بینی خود را با این جشنواره مربوط می دانند زیرا در اوستا كتاب مقدس
زرتشتیان نوروز به منزله جشن ستایش رفاه مقدسات محسوب می شود و گفته می شود
كه نوروز عید فراوانی كشت و سرآغاز تندرستی و بركت و وفور است.
در
جمهوری آذربایجان در خصوص پیدایش جشن نوروز اسطوره ها و افسانه های
گوناگونی نقل شده است . مثلا" در روایتی در خصوص نوروز آمده است، سیاوش پسر
كیكاووس به كشور افراسیاب سفر می كند افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی
پذیرایی می كند و حتی دخترش را به عقد وی در می آورد و سیاوش به یاد سفرش
از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا می كند. ولی دشمنان كه از این امر
ناخر سند بوده اند میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده به طوری كه افراسیاب
تصمیم به قتل سیاوش می گیرد و پس از هلاكت سیاوش دستور می دهد جناره اش را
روی كنگره های دیوار بخارا قرار دهند. آتش پرستان جسد وی را برداشته و در
قدمتگاه دروازه شرقی دفن می كنند و مرثیه های بسیاری در وصف سیاوش و مرگش
سرودند به طوری كه این مرثیه ها بین مردم گسترش یافت و در همین سیاوش مرثیه
ها روز دفن سیاوش را آتش پرستان نوروز نامیدند.
مردم جمهوری آذربایجان
به واسطه اعتقادات شدید به آیین و مراسم نوروز برای با شكوه تر انجام شدن
جشن نوروز برای این مراسم تدارك ویژه ای می بینند از قبیل سرودن ترانه ها
پیش از نوروز تدارك بساط شادی ایام نوروز- تهیه لوازم و مواد مورد نیاز
سفره نوروز تهیه چیستان های نوروزی – ستایش و نفرین های نوروزی – پند و
امثال نوروزی – اعتقادات نوروزی – عادات نوروزی – تماشای نوروزی – آزردنی
های نوروزی – انجام آیین و مراسم نوروزی
درمیان مردم آذربایجان رسم بر
این است پیش از رسیدن نوروز پوشاك نو خریده به خانه و حیاط سر و سامان داده
فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز می روند، در رابطه با عید نوروز
جای مهمی به اعتقادات و فال ها داده می شود به طوری كه در شب چهارشنبه سوری
دختران نو رسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به
انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب وموافقی بشنوند آرزویشان
برآورده شده و اگر حرف نامناسبی می شنیدند نیتشان علمی نمی گشته است.بنابر
این برمبنای آیین عید مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری می جویند.
در
میان عادات نوروزی مراسم خاطره انگیزی همچون ارسال خوان سمنو، انداختن
كلاه پوستین به درها آویزان كردن كیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و
درخواست تحفه عید در این سرزمین موسوم است.
نوروز در قزاقستان
مردم
قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می دانند و بر این باورند كه در این روز
ستاره های آسمانی به نقطه ابتدایی می رسند و همه جا تازه می شود و روی زمین
شادمانی بر قرارمی شود. همچنین قزاق ها معتقدند كه نوروز آغاز سال است و
در میان آنان عبارات زیبایی درباره ی نوروز وجود دارد . نوروز روزی است كه
یك سال منتظرش بوده اند نوروز روزی است كه خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره
نوروز روزی است كه سنگ نیلگون سمرقند آب می شود:
در شب سال تحویل تا
شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن می كند وخانه اش را
خانه تكانی كرده و چون مردم قزاق عقیده بر این دارند كه تمیز بودن خانه در
آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر
این مساله ایمان دارند و آن را هر ساله رعایت می كنند.
در شب نوروز
دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب كه سوقیم نام
دارد غذایی به نام اویقی آشار همراه با آویز می پزند و از جوان هایی كه
دوستشان دارند پذیرایی می كنند . آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و
شانه و عظر هدیه می كنند كه آن را سلت اتكیتر می نامند و به معنی علاقه آور
می باشد.
در عید نوروز جوانان یك اسب سركش را زین كرده و عروسكی كه
ساخته دست خودشان است با آویز زنگوله ای به گردنش درساعت سه صبح كه ساعتی
معین از شب قزیر است رها نموده تا از این طریف مردم را بیدار نمایند. عروسك
در حقیقت نمادی از سال نو است كه آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام می
كند.
نوروز برای قزاق ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا
برف ببارد آن را به فال نیك گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت.
در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می كنند كه نشانه شادمانی است. دید
و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانه ها به یكدیگر از آیین و رسوم مردم
قزاق در ایام عید نوروز می باشد، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (
كوژه = آش ) كه تهیه آن به معنی خداحافظ با زمستان و غذاهای زمستانی است و
از هفت نوع ماده غذایی تهیه می شود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین
می باشد.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می شود
كه از مهمترین آنان می توان به ( قول توزاق) اشاره نمود كه بین گروههای
مرد و زن برگزار می شود. اگر برنده زن ها باشند قزاق ها معتقدند آن سال خوب
و پربركتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر
مسابقات می توان به كوكپار برداشتن بز از مكانی مشخص توسط سواران، آودار
یسپاق، قیزقوو و آلتی باقان اشاره نمود.
در عصر نوروز نیز مسابقه آیتیس آغاز می شود كه مسابقه شعر و شاعری است.
نوروز در تاجیكستان
عید
نوروز برای مردم تاجیكستان بخصوص بدخشانیان تاجیكستان عید ملی اجداد است و
از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن كل موجودات یاد می كنند و به اسم
خیدیر ایام یعنی عید بزرگ معروف است.
مردم تاجیكستان بخصوص بدخشانیان
تاجیك در ایام عید نوروز خانه را پاك كرده و به اصطلاح خانه تكانی می كنند،
همچنین ظروف خانه را كاملا" شسته و تمیز می كنند تا گردی از سال كهنه باقی
نماند و برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه وقتی كه
خورشید به اندازه یك سر نیزه بالا آمد دو جارو را كه سرخ رنگ است و در فصل
پاییز از كوه جمع آوری كرده اند و تا جشن نوروز نگاه داشته اند در جلوی
خانه راست می گذارند. چون رنگ سرخ برای این مردم رمز نیكی و پیروزی و بركت
است. پس از طلوع كامل خورشید هر خانواده ای سعی دارد هر چه زودتر وسایل
خانه را ب بیرون آورده و یك پارچه قرمز را بالای سردر ورودی خانه بیاویزد
كه این معنی همان رمز نیكی و خوشی ایام سال را در داخل خانه مرتب چیده و با
باز كردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را كه معتقدند حامل بركت
وشادی است وارد خانه نماید.
در این سرزمین پختن شیرینی مخصوص و غذاهای
متنوع جزء رسم و رسوم این ایام است، همچنین برگزاری مسابقاتی از قبیل، تاب
بازی، تخم مرغ بازی، كبك جنگی، خروس جنگی، بزكشی، كشتی محلی نیز در این
ایام به شادی آن می افزایدو یكی از غذاهای معروف این ایام باج نام دارد در
این غذا كله پاچه گوسفند را با گندم پخته و دیگران را با آن مهمان می كنند.
نوروز در تركمنستان
در كشور تركمنستان طبق رسم قدیم و
جدید دوبار در سال جشن نو گرفته می شود. یكی از این جشن ها با استناد به
تقویم میلادی كه به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی ( سال
نو ) شناخته می شود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه ی احیای دوباره ی
آداب و رسوم دیرینه مردمࠠتركمنستان است.
مردم تركمنستان عقیده دارند زمانی كه جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند.
مردم
تركمنستان دراین ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند : نوروز كجه،
نوروز بامه، سمنی ( سمنو) و اجرای بازی های مختلف توسط جوانان تركمن حال
وهوای دیگری به این جشن و شادی می دهند.
در ایام نوروز مسابقات مختلفی
در تركمنستان برگزار می شود كه می توان به مسابقات اسب دوانی، كشتی، پرش
برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره
بازی، تاب بازی اشاره نمود.
دید و بازدید در ایام نوروز در میان مردم تركمن از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار می باشد.
نوروز در قرقیزستان
عید
نوروز در قرقیزستان تنها یك روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است
كه به 29 روز یا 30 روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند 29 روز باشد اول
فروردین و اگر 30 روز باشد در روز دوم فروردین برگزار می شود. تا قبل از
فروپاشی شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از
فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شكوهتر از سال قبل برگزار می شود.
مراسم
جشن این روز را در شهرا دولت تدارك می بیند و در روستاها بزرگان و ریش
سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. در شهرها در میادین بزرگ و در روستاها
در بیابان های اطراف این جشن برگزار می شود.
در قرقیزستان در این روز
پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل ( بش بارماق ) مانته برسك و كاتما مرسوم است
كه به صورت رایگان بین حاضران در جشن توزیع می شود.
در قرقیزستان در
این روز علاوه بر جشن برگزاری یكسری مسابقات از قبیل سواركاری و غیره نیز
مرسوم است و به نحو چشمگیری در این روز مسابقات دنبال می شود و جوایز
ارزنده ای به نفرات برتر داده می شود.
نوروز در پاكستان
در پاكستان نوروز را عالم افروز یعنی روز تازه رسیده كه با ورود خود جهان را روشن و درخشان می كند می نامند.
در
میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سالنمای نوروز از اهمیت خاصی
برخوردار است . بدین جهت گروه ها و دسته های مختلف دینی و اجتماعی در صفحات
اول تقویم های خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن می پردازند و
این تقویم را در پاكستان ( جنتری ) می نامند.
از آداب و رسوم عید
نوروز در میان مردم پاكستان می توان به خانه تكانی و یا به عبارتی پاكیزه
كردن خانه و كاشانه و پوشیدن لباس و تهیه نمودن انواع شیریๆی مثل ( لدو )
گلاب حامن، رس ملائی ، كیك ، برفی ، شكرپاره، كریم رول، سوهن حلوا، و
همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید
اقوام اشاره نمود.
در ایام نوروز مردم پاكستان از گفتار نا مناسب پرهیز
نموده و با نواختن و نوازش یكدیگر با احترام و اخلاص یكدیگر را نام می
برند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبان های اردو، دری و عربی در این ایام
مرسوم است كه بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان می شود.
پاكستانی ها بر
این باورند كه مقصد نوروز، امیدواری و در امن و صلح و آشتی نگهداشتن جهان
اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا كه آزادی و آزادگی، خوشبختی و كامیابی،
محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان
مردمان جایگزین می گردد.
نوروز در افغانستان
نوروز در
افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مركز آن مزار شریف هنوز به همان فر و
شكوه پیشین بركزار می شود. در روزهای اول سال همه دشت های بلخ ودیوار و پشت
بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به
عبارتی مانند اجاق بزرگی كه در آن لاله می سوزد این گل فقط در بلخ به وفور و
كثرت می روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یك معنی به كار
می رود. در اولین روز عید نوروز علم مبارك علی ( علیه السلام ) با مراسم
خاص و با شكوهی در صبح آن روز برافراشته می شود. با افراشته شدن آن جشن
نوروز نیز رسما" آغاز می شود و تا چهل شبانه روز ادامه می یابد و در این
چهل شبانه روز حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله می
نشینند. گفته شده بسیاری از بیماران لاعلاج در زیر همین علم شفا یافته
اند. مردم این سرزمین بر این باورند كه اگر بر افراشته شدن علم به آرامی و
بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی كه در پیش است نیكو و میمون است.
از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می توان به شستشوی فرش های خانه و
زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزكشی،
شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و كشتی خاص این منطقه اشاره نمود. نوروز در
تركیه عثمانیان یا مردم تركیه امروز عید نوروز را به عنوان یكی از معدود
ایام جشن می گرفتند. در این روز حكیم باشی معجون مخصوصی كه ( نوروزیه )
نامیده می شد جهت پادشاهان و درباریان تهیه می نمود كه گفته شده است این
معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می شده است كه شفابخش بسیاری از بیماری
ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می شده است. مردم این سرزمین
نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز
مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را
سالروز تولد حضرت علی ( علیه السلام ) و تعیین ایشان به خلافت و سالروز
ازدواج ایشان با حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) دانسته اند . قابل ذكر است
نوروز تا نخستین سال های جمهوریت در میان تركان پایدار ماند و سپس رفته
رفته اهمیت پیشین خود را از دست داد و فقط در پاره ای از مناطق شمال رسم
وآیین نوروز موجودیت خود را حفظ كرده است.
چراغ راه
الف ـ نوروز از دیدگاه امام خمینى رحمت الله علیه
نوروزِ تكامل
همینطور
كه سال، تجدید مىشود، باید تجدیدى هم در اشخاص، یك تحول هم در ارواح و
اشخاص پیدا بشود... امیدوارم كه این سال نو، یك سال فرح و انبساطى براى ملت
باشد. همه چیز نو بشود؛ اخلاق نو بشود. اعمال، نو بشود.
این تقلیب قلوب
كه قلبها از آمال دنیوى و از چیزهایى كه در طبیعت است بریده شود و به حق
تعالى پیوسته بشود و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله
بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمداللّه تا حدود چشمگیرى حاصل شده است.
مبارك باشد این روز جدید و این سال نو بر همه كسانى كه قدرت ایمانشان به رشد رسیده است و امید است به حدّ اعلاى رشد برسد.
سالى دور از تجملپرستى
آن روزى كه دولت ما توجه به «كاخ» پیدا كرد، آن روز است كه باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم.
زدن رنگ خدایى به كارها
...
و من امیدوارم كه ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یك تحوّلى پیدا كنند در
این سال نو كه براى خدا كار كنند؛ براى سلطه خودشان نباشد، براى پیروزى
خودشان نباشد، براى هواهاى نفسانى نباشد. و خداوند انشاءاللّه همه را
توفیق بدهد كه در راه خداى تبارك و تعالى مجاهدت كنند و انشاءاللّه این
روز بر همه مبارك باشد و خداوند همه مسلمین را با هم متفق كند در مقابل كفر
جهانى.
ب ـ نوروز از دیدگاه مقام معظم رهبرى
اتفاقى نو از جانب انسان
آن
روزى كه رسول اكرم صلىاللهعلیهوآله ، امیرالمؤمنین على علیهالسلام را
به خلافت منصوب كرد، آن روز، نوروز بود. یا در روایت دیگر، آن روزى كه
دجّال در آخرالزمان، به دست حضرت مهدى (ارواحنا فداه) به قتل برسد، آن روز،
نوروز است. یا حتى در بعضى از روایات آمده، آن روزى كه آدم هبوط كرد، آن
روز، نوروز بود. نوروز، یعنى روزى نو در تاریخ بشر و حالتى نو در زندگى
انسانها... نوروز، یعنى روزى كه شما با عمل خودتان، با حادثهاى كه اتفاق
مىافتد، آن را نو مىكنید... نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه انسانى
قضیه هم به دست ماست كه آن را نوروز كنیم.
اهتمامورزى براى تحول
تحویل
هر سال جدید شمسى ـ كه با نوعى تحول در عالم طبیعت مصادف مىباشد ـ فرصتى
است تا انسان به تحول درونى و اصلاح امور روحى و معنوى و فكرى و مادى خود
بپردازد. این دعاى شریفى كه به ما تعلیم دادهاند، تا در آغاز سال بخوانیم،
درس همین تحول است. در این دعا، از خداى متعال درخواست مىكنیم كه در حال و
وضعیت روحى و نفسانى ما، تحول و دگرگونى مباركى را ایجاد كند. ایجاد تحول
كار خداست؛ امّا ما موظفیم كه براى این تحول در درون و در زندگى خود و در
جهان، اقدام و تلاش كنیم و همت بگماریم.
...نوروز، یعنى روز نو. در
روایات ما - بخصوص همان روایت معروف «معلىبنخنیس» - به این نكته توجه شده
است. معلىبنخنیس كه یكى از روات برجستهى اصحاب است و به نظر ما «ثقه»
است، جزو شخصیتهاى برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر محسوب مىشود. او در
كنار امام صادق علیه الصلاة والسلام زندگى خود را گذرانده و بعد هم به
شهادت رسیده است. معلىبنخنیس - با این خصوصیات - خدمت حضرت مىرود؛
اتفاقا روز «نوروز» بوده است - در تعبیرات عربى، «نوروز» را تعریب مىكنند و
«نیروز» مىگویند حضرت به او مىفرمایند : «أتدرى ما النیروز؟» آیا
مىدانى نوروز چیست؟
بعضى خیال مىكنند كه حضرت در این روایت، تاریخ
بیان كرده است! كه در این روز، هبوط آدم اتفاق افتاد، قضیهى نوح اتفاق
افتاد، ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اتفاق افتاد و چه و چه. برداشت من
از این روایت، این نیست. من این طور مىفهمم كه حضرت، «روز نو» را معنا
مىكنند. منظور این است: امروز را كه مردم، «نوروز» گذاشتهاند، یعنى روز
نو! روز نو یعنى چه؟ همهى روزهاى خدا مثل هم است؛ كدام روز مىتواند «نو»
باشد؟
شرط دارد. روزى كه در آن اتفاق بزرگى افتاده باشد، نوروز است.
روزى كه شما در آن بتوانید اتفاق بزرگى را محقق كنید، نوروز است. بعد، خود
حضرت مثال مىزنند و مىفرمایند: آن روزى كه جناب آدم و حوا، پا بر روى
زمین گذاشتند، نوروز بود؛ براى بنى آدم و نوع بشر، روز نویى بود. روزى كه
حضرت نوح - بعد از توفان عالمگیر - كشتى خود را به ساحل نجات رساند،
«نوروز» است؛ روز نویى است و داستان تازهاى در زندگى بشر آغاز شده است.
روزى كه قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویى براى بشریت است - حقیقت قضیه
همین است؛ روزى كه قرآن براى بشر نازل مىشود، مقطعى در تاریخ است كه براى
انسانها روز نو است - روزى هم كه امیرالمؤمنین علیهالسلام به ولایت انتخاب
شد، روز نو است... (30)
...من مایلم جوانان عزیز، بخصوص فرزانگان، به
این مطلب، درست توجه كنند كه اسلام در برخورد با پدیدههایى كه از كشورها و
از ملتهاى دیگر، یا از دورههاى قبل به آن رسیده است، یك برخورد حكمتآمیز
و همراه با دقت و نگاهى همهجانبه دارد. هر چیزى كه قابل این است تا
محتواى صحیح پیدا كند، اسلام آن را مىگیرد، به آن جهت و محتواى صحیح
مىدهد و در دسترس مردم مىگذارد. مثلا بعضى از همین مراسم حج، مثل طواف،
سعى و قربانى كردن، از قبل از اسلام بود. اسلام، این مراسم را گرفت، محتواى
شركآلود، مادى و غلط را از آن خارج كرد و محتواى توحیدى به آن داد؛ آن را
درك كرد و به صورت یك درس، به مردم برگرداند. كار خیلى عجیب و مهمى است.
در باب عید نوروز و مراسم سنتى قدیمى هم همینطور؛ اسلام، عید نوروز را
گرفت، محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند. اول
سال تحویل، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار مىكنید و مىگویید:
«یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر اللیل والنهار. یا محول الحول و
الاحوال»؛ اى كسى كه گردش زمین و آسمان، گردش دلها و چشمها و گردش روزگاران
به دست توست، این گردش قراردادى سال را هم براى ما با بركت و مبارك قرار
بده؛ «حول حالنا الى احسن الحال».
ببینید، نوروز و تحویل سال - رفتن از
یك سال به سال دیگر - یك محتواى معنوى پیدا كرد. مردم را توصیه مىكند:
«اغتسل و البس و انظف ثیابك»؛ غسل كنید، خود را شستشو دهید و تمیزترین
لباسها را - البته صحبتى از لباس نو نیست؛ صحبت از لباس تمیز است - بپوشید،
به دیدن یكدیگر بروید؛ صلهى رحم كنید، دلهایتان را شاد كنید، به خودتان
امید بدهید و با رویش طبیعت، یك رویش معنوى در دل خودتان به وجود آورید.
برخورد با عید نوروز این است؛ لذا ما ایرانیها عید نوروز را دوست مىداریم و
آن را جشن مىگیریم. اما جشن ما یك جشن سالم است. اسلام با هر كدام از
مراسم قدیمى كه برخورد مىكند، اینطور برخورد مىكند. البته بعضى از مراسم
هست كه قابل اصلاح نیست. مثلا اسلام دربارهى مراسم خرافى از روى آتش
پریدن، حرفى ندارد و تأیید نمىكند؛ اما هیچ اشكالى نمىبیند كه مردم - فرض
بفرمایید - در مناسبتى از مناسبتهاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و
طبیعت و صحرا، دیدارى تازه كنند، خود و طبیعت را با یكدیگر نزدیك كنند و
لذت صحیح و سالم ببرند. مانعى ندارد...(31)
پی نوشت :
25. دكتر برومند سعید جواد نوروز جمشید ص 326
26. همان ص 328
27. همان327
28. رضى هاشم ، دانشنامه ایران باستان ج 1 صص 40و339
29. آموزگار ژاله ، كلك بهمن واسفند 1370 ش 24-23 دانشنامه مزدیسنا تالیف دكتر جهانگیر اوشیدری
30. بیانات مقام معظم رهبری در صحن مطهر حضرت ثامن الحجج ( علیه السلام)1/1/1377
31.بیانات مقام معظم رهبری در صحن مطهر حضرت ثامن الحجج ( علیه السلام) 1/1/1378
منابع:
1..پایگاه حوزه
2. نوروز در گستره جغرافیا، قربانعلی سولقانی
3.پایگاه اطلاعات و مدارك علمی ایران
4.نوروز چه روزیست؟ سید محمد باقر آیت میردامادى
5.نوروز در آینه روایات، محمد رضا ضمیری
6.پایگاه رشد
7.مفاتیح الجنان
8. فلسفه معنوی نوروز، محمود لطیفی
9.پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
10.پایگاه بلاغ