طنز و سرگرمی
منطقه1
روزها برق باشد، شبها به علت برهم خوردن مجالس از ساعت 20 تا 3 صبح برق برود
منطقه 2-3
مانند بالا
منطقه 4
روزی نیم ساعت برق نباشد جهت اعمال قانون و یکنواخت سازی
منطقه 5
روز 2 ساعت به اضافه 5 ساعت تنبیه سال 1342 که منطقه به شرکت برق بدهکاربود( پرونده موجود است)
منطقه 6
صبحها که نور کافیست، برق نباشد برای شب هرکسی برق میخواهد برگه درخواست برق پُر شود بخش اداری پیگیری نماید
منطقه 7
چرا برق میخواهند یک روز درمیان کافیست کسی اعتراض کرد آب شرب آن خانوار قطع شود تا عبرت سایرین گردد
منطقه 8
منزل مادر خانم بنده آنجاست همیشه برق باشد
منطقه 9
منزل خودمان آنجاست جهت رعایت عدالت فقط 20 دقیقه دم صبح برود
منطقه 10
منزل باجناق آنجاست، آنچنان برق برود و بیاید که تمام لوازم صوتی وی بسوزد تا رویش کم شود
منطقه 11
به کل برق نباشد (دلیل خواستند گاز قطع شود)
جمعه 27/10/1387 - 17:59
طنز و سرگرمی
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون معذوریت:
اگر بهانهتان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.
قانون نتیجه:
وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راهروها دورتر است دیرتر میآیند.
قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید. جمعه 27/10/1387 - 17:52
دانستنی های علمی
شرکت
بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران
کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیدهاند منتشر
کرد. به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر
خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه
بودن آن اعتراف کردهاند. لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت
BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:
....................
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer
....................
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!
....................
یک مشتری نمیتونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.
....................
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.
....................
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟
....................
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
....................
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو مینویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟
....................
مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده میکنم...
مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید...
....................
کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من میتوانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم.
....................
کاربر: من نمیتوانم کانالهای تلویزیون را با مانیتورم عوض کنم.
....................
کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم میتوانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید.
....................
کاربر: اینترنت من کار نمیکند؟
مشاور: مودم را وصل کردهاید، همه سیمهای کامپیوتر را چک کردهاید؟
کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاوردهام!
....................
کاربر: پسر 14 ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمیگوید چون با من لَج کرده!
....................
مشاور: لطفا روی My Computer ،کلیک کنید.
کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست.
....................
مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاهتان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است)
کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض میکنم من را ببیند؟
....................
کاربر: ماوس پد من سیم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد.
کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟
....................
مرکز مشاوره: چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری: یک کامپیوتر سفید...
....................
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام... من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!
....................
مشتری
: سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی
می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم
و جلوی مانیتور گذاشتم ، اماکامپیوتر هنوز میگه نمیتونه پیداش کنه...
....................
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خریده!
....................
مرکز : الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...
....................
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمیکنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگهای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه!
....................
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، میتونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم میکنید؟ جمعه 27/10/1387 - 17:51
طنز و سرگرمی
شنبه:
زنم برای یک هفته به دیدن مادرش رفته و من و پسرم لحظاتی عالی را خواهیم
گذراند. یک هفته تنها . عالیه. اول از همه باید یک برنامه هفتگی درست و
حسابی تنظیم کنم. اینطوری میدونم که چه ساعتی باید از خواب بیدار بشم و چه
مدتی را در رختخواب و چقدر وقت برای پختن غذا توی آشپزخانه صرف میکنم. همه
چیز را به خوبی محاسبه کرده ام. وقت برای شستن ظرفها، مرتب کردن خانه و
خرید کردن و همه روی کاغذ نوشته شده است. چقدر هم وقت آزاد برایم میماند.
چرا زنها آنقدر از دست این کارهای جزیی و ساده شکایت دارند. درحالی که به
این راحتی همه را میشود انجام داد . فقط به یک برنامه ریزی صحیح احتیاج
است. برای شام هم من و پسرم استیک داریم. پس رومیزی قشنگی پهن کردم و
بشقابهای قشنگی چیدم و شمع و یک دسته گل رز روی میز نهادم تا محیطی
صمیمانه به وجود آورم. مدتها بود که آنقدر احساس راحتی نکرده بودم.
یکشنبه:
باید تغییرات مختصری در برنامه ام بدهم. به پسرم متذکر شدم که هرروز جشن
نمیگیرم و لازم هم نیست که آنقدر ظرف کثیف کنیم چون کسی که باید ظرفها را
بشوید منم نه او! صبح منوجه شدم که آب پرتقال طبیعی چقدر زحمت دارد چون
هربار باید آبمیوه گیری را شست بهتر این است که هر دو روز یکبار آب پرتقال
بگیریم که ظرف کمنری بشویم.
دوشنبه:
انگار کارهای خانه بیشتر از آنچه که پیش بینی کرده بودم وقت میگیرد. راه
دیگری باید پیدا کنم. ازاین پس فقط غذاهای آماده مصرف میکنم. اینطوری وقت
زیادی در آشپزخانه صرف نمیکنم. نباید که وقت آماده کردن و طبخ غذا بیش از
زمانی باشد که صرف خوردن آن میکنیم. اما هنوز یک مشکل باقیست: اتاق خواب.
مرتب کردن رختخواب خیلی پیچیده است. نمیدانم اصلا چرا باید هرروز تختخواب
را مرتب کرد؟ درحالی که شب باز هم توی آن میخوابیم!!
سه شنبه:
دیگر آب پرتقال نمیگیرم. میوه به این کوچکی و قشنگی چقدر همه جا را کثیف و
نامرتب میکند! زنده باد آب پرتقالهای آماده و حاضری!! اصلا زنده باد همه
غذاهای حاضری!
کشف اول:
امروز بالاخره فهمیدم چه جوری از توی تخت بیرون بیایم بدون اینکه لحاف را
به هم یزنم. اینطوری فقط صاف و مرتبش میکنم. البته با کمی تمرین خیلی زود
یاد گرفتم. دیگر در تخت غلت هم نمیزنم.. پشتم کمی درد گرفته که با یک دوش
آب گرم بهتر خواهد شد. ازاین پس هر روز صورتم را نمی تراشم و وقت
گرانبهایم را هدر نمیدهم.
کشف دوم: ظرف شستن دارد دیوانه ام میکند.عجب کار بیخودی است! هربار بشقابهای تمیز را کثیف کنیم و بعد آن را بشوییم.
کشف سوم: فقط هفته ای یکبار جارو میزنم. برای صبحانه و شام هم سوسیس و کالباس می خوریم.
چهارشنبه: دیگر آب میوه نمی خوریم. بسته های آب میوه خیلی سنگینند و حملشان خیلی مشکل است.
کشف دیگر:
خوردن سوسیس برای صبحانه عالیست. برای ظهر بد نیست اما برای شام دیگر از
حلقم بیرون میزند. اگر مردی بیش از دو روز سوسیس بخورد احتمالا دچار تهوع
خواهد شد!
پنجشنبه:
اصلا چرا باید موقع خوابیدن لباسم را بکنم در حالی که فردا صبح باز باید
آن را بپوشم؟!!! ترجیح میدهم به جای زمانی که صرف این کار میکنم کمی
استراحت کنم. از پتو هم دیگر استفاده نمیکنم تا تختم مرتب بماند.
پسرم
همه جا را کثیف کرده. کلی دعوایش کردم. آخر مگر من مستخدم هستم که هی باید
جمع کنم و جارو بزنم؟ عجیب است ! این همان حرفهایی است که زنم گاهی میزند!
امروز
دیگر باید ریشم را بتراشم .. اما اصلا دلم نمیخواهد . دیگر دارم عصبانی
میشوم. برای صبحانه باید میز چید، چایی درست کرد، نان را خرد کرد. انجام
همه این کارها دیوانه ام میکند.
برای راحتی کار دیگر شیر را با شیشه ،
کره و پنیر را هم توی لفافش میخوریم و همه این کارها را هم کنار ظرفشویی
انجام میدهیم. اینطوری دیگر جمع و جور کردن و میز چیدن هم نمیخواهد!
امروز
لثه هایم کمی درد گرفته شاید برای اینکه میوه هم نمیخورم. چون ماشین ندارم
و برایم خیلی مشکل است که میوه بخرم و به خانه بیاورم. امیدوارم که عفونت
نکرده باشند. عصری زنم زنگ زد که آیا رختها رو شیشه ها را شسته ام؟ خنده
عصبی سر دادم انگار که من وقت این کارها را داشتم!
توی حمام هم افتضاحی شده، لوله گرفته اما مهم نیست من که دیکر دوش نمیگیرم!
یک کشف جدید دیگر: من و پسرم با هم غذا میخوریم. آن هم سر یخچال! البته باید تند تند بخوریم چون در یخچال را که نمیشود مدت زیادی باز گذاشت.
جمعه:
من و پسرم در تختمان مانده ایم تا تلویزیون نگاه کنیم. دیدن اینهمه
تبلیغات مواد غذایی دهانمان را آب انداخته. با خستگی کمی غر و غر میکنیم.
وقتش است که خودم را بشویم و ریشم را بتراشم و موهایم را شانه کنم و غذای
بچه را آماده کنم و ظرفها را بشویم و جابه جا کنم، خرید کنم و بقیه
کارها.... ولی واقعا قدرتش را ندارم. سرم گیج میرود و تار میبینم. حتی
پسرم هم نایی ندارد. به تبعیت از غریزه مان به رستوران رفتیم و یک ساعتی
را غذاهایی عالی و خوشمزه در ظروفی متعدد خوردیم. قبل از اینکه به هتل
برویم و شب را در یک اتاق تمیز و مرتب بخوابیم، از خودم می پرسم آیا هرگز
زنم به این راه حل فکر کرده بود؟ جمعه 27/10/1387 - 17:43
طنز و سرگرمی
روابط زیر را بخوانید و قضاوت کنید که آیا ارزش دارد این همه وقت بگذارید و درس بخوانید و به دانشگاه بروید و مدرک بگیرید؟
هر چه بیشتر یاد بگیری بیشتر میدانی
هر چه بیشتر بدانی بیشتر فراموش میکنی
هر چه بیشتر فراموش کنی کمتر میدانی
خوب الآن به من بگید چه دلیلی داره من برای یادگیری به خودم زحمت بدم؟
جمعه 27/10/1387 - 17:41
طنز و سرگرمی
اگر لباس تنگ و چروک و بیریخت بپوشن:
در مورد پولداره : ایول عجب لباسی معلوم نیست از کجا خریده .... اصل مارک داره .... فکر کنم خودش از خارج خریده
در مورد بی پوله : عجب لباس جیغی .... احتمالا" بهش دادن شایدم دست دوم خریده
اگر مد خفن مدل هَچَل هفتی بزنن
در مورد پولداره : اوه ببین چه تیپی زده ... از سیخای سرش معلومه ژلش ایستوریای اصل ایتالیاست ... فکر کنم تیریپی که زده همین دیروز اِنریکو زده ... اونجا هر چی شلوارت پاره تر باشه محبوبیت بیشتره
در مورد بی پوله : اَه چه شپل ... فکر کنم با صابون دست و صورت سرش میشوره که انقدر سیخ واستاده ... تو خونشونم که سوزن نخ پیدا نمیشه یک کوک به این پاره پوره ایاش بزنه
اگر تند تند غذا بخوره :
در مورد پولداره : ببین چقدر گرفتاره که مجبوره انقدر تند غذا بخوره یا هواپیماش داره میپره یا جلسه مهمی داره
بی پوله : اوووووو انگار از قحطی فرار کرده
اگر آروم و کم غذا بخوره :
پولداره : احتمالا" این غذا تو رژیم غذاییش نیست و باید آهسته بخوره که معدش نفهمه !!!!!!
بی پوله : اینو ببین فکر کنم تا حالا همچین غذایی ندیده بلد نیست بخوره ...
اگر درس بخونه :
پولداره : احسنت به این تدبیر و اندیشه .... این تو ایران نمیمونه ..... مطمئنم تو لیست فرار مغزهاست
بی پوله : خر خونییَم اندازه داره دیگه .... انقدر میخونی آخرش چی ؟!! بپا عینکت نیفته ...
پیاده روی :
پولداره : زنده باد سلامتی و تناسب اندام .... هیچ چیزی از ورزش و مخصوصا" پیاده روی برای تندرستی انسان بهتر نیست حتی میگن اشتها رو هم زیاد میکنه
بی پوله : کفشاشم مالی نیست که حالا بگیم پیاده بره ... قربونش برم که همیشه بلیت خط 11 رو داره
رانندگی :
پولداره : فکر کنم عادت به رانندگی نداره آخه همیشه راننده داشتن اما استیل فرمون گرفتنشو داشته باش ... انصافا" شوماخرم اینطوری فرمون نمیگیره
بی پوله : عمو جون ترمز اون وسطیست ... گاز توی آشپزخونه ست جمعه 27/10/1387 - 17:39
طنز و سرگرمی
جمعه 27/10/1387 - 17:36
طنز و سرگرمی
برای خواندن این مطلب، تصویر زیر را SAVE نمایید.
جمعه 27/10/1387 - 17:35
ورزش و تحرک
فرانک ریبری كه به همراه تیمش در عربستان به سر می برد در سال 2006 به دین مبین اسلام مشرف شده و نام بلال را برگزیده است.
ریبری به همراه دیگر هم تیمی مسلمان خود حمید آلتینتوپ به مكه رفت و مراسم حج عمره را به جای آورد.
جمعه 27/10/1387 - 17:31
دانستنی های علمی
ژاپنیها
دوست اجاره میکنند! وزارت امور اجتماعی ژاپن طی آمار سالانه خود این نكته
را برای عموم ملت ژاپن مشخص كرد كه اجاره دوست در ژاپن به شدت افزایش
یافته است.
یكی
از آژانسهای خصوصی در زمینه اجاره دوست و دوستیابی در این باره گفت:
بسیاری از مردم ژاپن به علت آن كه اكثر اوقات خود را در محل كار
میگذارنند و تقریبا قادر نیستند، دوستان مناسبی برای خود بیابند، به
موسسات دوستیابی نظیر همین موسسه مراجعه كرده و با دادن اطلاعات مورد نیاز
در مورد فرد مورد نظر، دوست خود را از ما طلب كرده و اجاره میكنند.
در
این میان، برخی از پایگاههای اینترنتی نیز وجود دارند كه مردم با مراجعه
به آنها و پرداخت مبالغی، دوستی را برای خود اجاره میكنند.
علاوه
بر این، برخی از افراد نیز حتی برای آن كه فامیل و یا قوم و خویشی ندارند،
در سایتهای اینترنتی و یا بنگاههای اجاره افراد، اقوام برای خودشان
اجاره میكنند تا از داشتن فامیل برای لحظاتی لذت ببرنند.
براساس
گزارشات موجود كه توسط جامعه شناسان ژاپنی به چاپ رسیده است، مشخص شد
تنهایی و انزوا یكی از بزرگترین مشكلات موجود در ژاپن بوده كه گریبانگیر
اكثر مردم این كشور پرجمعیت شده است، اما ژاپنیها این مساله را با غرور
پذیرفته و با انجام تدابیر خاص نظیر اجاره دوست و فامیل برای خودشان این
انزوا را تا حدودی از میان بردهاند و جای خالی این مساله را برای خود پر
كردهاند؛ به طوری كه اكثر این افراد چشم بادامی بر این عقیدهاند كه پول
میتواند، جایگزین دوستان شود.
در
این میان رایانهها و سایتهای مختلف اینترنتی نیز وجود دارند كه به جای
پدر و مادر برای كودكان نقش ایفا كرده و در انجام تكالیف مدرسه به آنها
كمك میكنند.
به
عقیده كارشناسان اجتماعی، اگر این روند در كشور ژاپن ادامه یابد، امكان
این كه این كشور جزیرهای تا چند سال آینده دچار بحران شخصیتی، خانوادگی و
بروز بحرانهای روحی و روانی شود، بسیار زیاد است.
جمعه 27/10/1387 - 17:31