ظهور خراسانی وشعیب در ایران1
روایات بیانگر آن است که این دو شخصیت از یاران حضرت مهدی(عج) بوده و همزمان با ظهور حضرت، از ایران ظاهر شده و در نهضت مبارک او شرکت می جویند.
اما از اعزام نیروهای ایرانی به مدینه و یا سایر شهرهای حجاز جهت یاری حضرت مهدی(عج) سخنی در روایات نیامده است. ظاهراً نیازی به اعزام این نیروها وجود ندارد. از این رو نیروهای ایرانی که وارد عراقشده اند به اعلام دوستی و بیعت با آن حضرت اکتفا می کنند:
«درفش های سیاهی که از خراسان خروج می کنند، در کوفه فرود آیند و چون حضرت ظهور کند (نمایندهای) جهت بیعت نزد او بفرستند.»
از طرف دیگر بعضی روایات اهل سنت از حرکت ایرانیان و تراکم در جنوب ایران خبر می دهند، که احتمالاً جهت پیشروی عمومی به سوی حجاز، و به طرف حضرت مهدی(عج) خواهد بود:
«زمانی که سواران سفیانی به قصد کوفه خارج شوند گروهی را در پی اهل خراسان فرستند و اهل خراسان در جستجوی مهدی(ع) برآیند».
تجمع انبوه اهل مردم ایران در جنوب این کشور، در منطقه «کوه سفید» نزدیک شهر اهواز و تحت رهبری سید خراسانی است. امام زمان(عج) بعد از آزادسازی کشور حجاز متوجه این منطقه شده و با یاران خراسانی و لشکریان او ملاقات می نماید و در همان جا بین این نیروها به رهبری آن حضرت و بین نیروهایسفیانی جنگ سختی در می گیرد.
احتمال دارد که این نبرد و رویارویی با نیروی دریایی، رومیانی باشند که از سفیانی حمایت می کنند. مؤید این مطلب آن است که نبرد بین سفیانی و یاران حضرت مهدی(عج) نبردی است سرنوشت ساز، که راهگشای حمایت های گسترده مردمی در یاری آن حضرت خواهد بود «در این لحظات مردم آرزوی دیدار آن حضرت را داشته و او را می جویند».
از آن زمان خراسانی و شعیب در زمره یاران خاص حضرت قرار می گیرند و شعیب به فرماندهی کل نیروهای حضرت منسوب و نیروهای خراسانی بخشی از هسته مرکزی لشکریان حضرت را تشکیل می دهند به طوری که حضرت برای سامان بخشیدن به اوضاع داخلی عراق از دست مخالفان و شورشیان و سپس درگیری با ترکان و در نهایت، در پیشروی بزرگ، جهت آزادسازی قدس، بر آنها تکیه می کند.
آنچه ملاحظه کردید خلاصه ای بود از نقش این دو شخصیت موعود ایرانی که از روایات قابل درک بود، اما منبع بسیاری از این روایات مربوط به اهل سنت و تعداد اندکی مربوط به شیعه است. این پدیده مرا بر آن داشت که در روایات مربوط به خراسانی و شعیب در منابع شیعه بررسی بیشتری نمایم، چون به نظرم رسید که احتمال دارد که ماجرای سید خراسانی از بافته های حکومت بنی عباس در خصوص ابومسلم خراسانی باشد، اما بعد از بررسی این منابع، روایاتی را با سندهای صحیح یافتم که از خراسانی یاد کرده اند، مانند روایت ابوبصیر از امام صادق(ع) درباره یمانی و روایات دیگری که بیانگر این نکته است که پیش از خروج ابومسلم و قبل از سوء استفاده عباسیان از روایت حضرت مهدی(عج)، شخصیت خراسانی موعود نزد ائمه ما و اصحاب آنان شخصیتی معروف و مشهور بوده است.
بنابراین، جریان خراسانی در منابع شیعه نیز ثایت و مسلّم است و نقشی که روایات شیعه برای او نقل کرده اند در منابع سنی ها نیز وجود دارد و ماجرای شعیب بن صالح در منابع ما چنین است، گرچه روایات مربوط به سیدخراسانی قوی تر از روایات مربوط به شعیب است.
پیرامون شخصیت خراسانی و شعیب سوالات زیادی مطرح است، بارزترین آنها عبارت است از اینکه آیا منظور از خراسانی در این روایات، فرد معیّن و مشخصی است یا اینکه تعبیری از رهبر ایرانی است که در زمان ظهور حضرت به ایفای نقش خواهد پرداخت و شاید نام اصلی او، نامی دیگر باشد؟!
روایات مربوط به خراسانی که از طریق اهل سنت و همچنین از کتاب های مؤلفان اخیر شیعه به دست ما رسیده به روشنی دلالت بر این دارد که خراسانی مردی از ذریه امام حسن مجتبی(ع) و یا امام حسین(ع) است و گاهی از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده و از نظر صفات جسمی دارای صورتی نورانی و خالی بر گونه راست و یا دست راست است ( امام باقر (ع): «یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنى خال، ویأتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم» ملاحم ابن طاوس، ص 77; عقد الدرر، ص 128، باب 5
جوانی از بنی هاشم از خراسان (ایران) با پرچم های سیاه قیام می کند که در کف دست راست او خالی (خِلل و نشانه ای) است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست می دهد.)
اما وقتی روایاتی که در منابع حدیث درجه اول شیعه مانند کتاب «غیبت» نعمانی و «غیبت» شیخ طوسی مینگریم، می بینیم که در این روایت ها تنها کلمه «خراسانی» مطرح شده و از لفظ «هاشمی» خبری نیست، بنابراین احتمال دارد که کلمه خراسانی به معنی یار و حامی خراسانی و یا به معنای رهبر اهل خراسان و یا رهبر سپاه خراسان باشد، اما از مجموعه قرائن موجود پیرامون شخصیت او می توان فهمید که او همزمان با خروج سفیانی و یمانی ظاهر می شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام و سپاه سفیانی را شکست میدهد.
سوال دیگر، پیرامون این دو شخصیت، این است که آیا امکان دارد نام خراسانی و شعیب، دو نام رمز گونه و غیر واقعی باشند؟
ادامه دارد.....