بدم العاشرکتب الطف المجید لاابلفضل الشهید قصة خلدت بدم العاشر
باخون امام حسین درروز عاشورا نوشته شد حادثه روز عاشورا همراه با خون ابالفضل حادثه ای که با این دو خون جاوید مانده است
کتب الطف التضحوی بصمود الکف القوی لصراط الله السوی وهج الثأر
نوشته شد حادثه طف کربلا حادثه فداکاری با افتادن کف با قدرت منظور اینجا کف العباس در راه خدای عادل که نهایت قربانی در راه امام است
فتری الافق المغبرا صور فاضت انحرا فتری جسم احمرا بدم النحر
پس میبینی افق غرب انگیز تصاویری که گلوهایشان را ازدست دادند به نوعی میشه گفت دریای خون از گلوهای ذبح شده پس میبینی جسمس قرمز از خون گلو
کفرات سالت دم فهوت تبکی الانجم وله قلب یحرم صور الذکر
مثل رود فرات که از غم حسین خونی شد یعنی ابش خونی شد واز قلبی برایتان بگویم که احرام گرفت با تصاویر از ان حادثه یا میشور یحرام را بمعنای حرام دانستن یاد کسی بر دل غیر از یاد حسین
وهج النحر الثائرهو سیل فی العاشر یتقطر فی الباتر بدم النصر
حادثه گلوهای بریده در راه امام همان سیل براه افتاده در روز عاشورا که توسط شمشیرهای برنده بریده شده واین خون خون پیروزی است
وهج الثائر بدم العباس ظل یتعالی کلامل قصة خلدت بدم العاشر
مسیر وراه منظور اینجا الگو خون عباس تا اخر متعالی میماند همچون ارزوی بردل مثل حادثه جاویدان خون عاشورا
بدم العاشر // //
وسما نزفک سیدی بفرات الدم الندی بثری الطف الخالد فی االازمان
و نزف یعنی خونریزی ریختن خونت ای مولایم در فرات خونی جاودان خواهد ماند در روزگاران
بجراحک ال زمن وعیونک وحی سنن فکان العین وطن للانسان
با زخمی شدنت ای ال وسور همه زمانها وبا چشمانت که وحی از سنت پیامبر است مثل این است که این چشم وطن وخانه انسان است
مرج الکفین العلی یتقاطرنبع الولی بینهما الموت فلا یلتقیان
دریا خونی ازدو کف عباس سرچشمه منبع ولایت است که بین ایندو مرگی است بین مرگ وعباس مرگ یلتقیان بهم نمیرسند منظو.ر اینجا شجاعت حضرت عباس است که براحتی دوکف را ازدست نداد
ولهذا النسابت السوی بتراب الطف الاغر فتسامت فیه الذکر بالتبیان
وبرای همین است که این جریان عاشورا ی بزرگ وبا عظمت دران یادهایی است وخاطره هایی است که از یاد نمیرود تبیان اینجا دقیقا نمیدانم منظور چیست
والی العاشر بتراب خالد فاکتب یا سیدی قصة خلدت بدم العاشر
وجریان عاشورا با خاک طف کربلا جاودان ماند پی بنویس ای مولایم داستانی که جاوید ماند با خون روز عاشورا
بدم العاشر
فاوی القران الاغر مدمی لترب البخار وهنا قلب یعتصر بالالام
اینجا دقیا نمیدانم مصرعد اول منظورش چیست ولی دومین مصرع یعنی واینجا دلهایی است که از شدت ناراحتی ودرد در حال فشار وسنگین است
فتقرای فی کربلا صور من دم الولی اوحاه دم علا جسم دامی
پس میخوانی در کربلا از تصاویری که با خون مولا شکل گرفته وبا وحی والهام از جسم خونی امام که بر خاکها مانده
لامیر النحرالبطل تتهوی کل المقل فهنا نری ایات الامل للاسلام
تنها امامی که از گلو سرش را بریدند امام حسین بوده برای همین امیر النحر میگویند بطل قهرمان اینجا ارزوهایی از اسلام دیده میشود منظور شهادت است
لتروی فی الخیمة امل القلب الطفلة فتاهوی فی العتمة قلب ضامی
میبین اینجا ارزوی عباس را برای سیراب کردن در خیمه ها از دختر بچه گریان دلجویی کردن که قلبش شکسته
انت الناصر وصمودک تلبیات غمرت النهر الفرات قصة خلدت بدم الاعشر
تو پیروزی ای امام وتلاشهایت در این راه همان لبیکهای یارانت که خون فرات را خونی کرد وهمان قصه عاشورا که تا الان جاویدان است