• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4271روز قبل
لطیفه و پیامک


( اس ام اس تبریک عید نوروز ۱۳۹۲ )

بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است

آغاز بهار بر شما مبارک

.

.

.
با آرزوی

12 ماه شادی،

52 هفته پیروزی،

365 روز سلامتی،

8760 ساعت عشق،

525600 دقیقه برکت،

3153000 ثانیه دوستی.

سال نو مبارک باد

.

.

.

مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سمبل خوشبو مثل سیب خوشرنگ و مثل سکه با

ارزش باشید

.

.

.

سلامت
سعادت
سیادت
سُرور
سَروری
سبزی
و سَرزندگی
هفت سین سفره ی زندگیتان باد

.

.

.

( اس ام اس تبریک نوروز ۹۲ )

امروز دو نفر از من ادرس و شماره تو رو گرفتن..منهم بهشون دادم..یکی خوشبختی... یکی موفقیت

تو سال جدید هر روز میان سراغت

.

.

.

فرخنده باد بر همگان مقدم بهار

نوروز , جاودانه ترین جشن روزگار

.

.

.

نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند.

.

.

.


اگر در نوروز کسی برات اس ام اس خالی فرستاد ناراحت نشو بدون انقدر دوستت داره نمی دونه چی بگه

.

.

.

( اس ام اس تبریک عید نوروز ۱۳۹۲ )

از نوروز می اموزیم که هیچ وقت کسی را نا امید نکنیم شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد

.

.

.

نوروز ایین رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند.

.

.

.

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد

.

.

.


آلبرت انیشتین، زکریای رازی، اسحاق نیوتن، پروفسور حسابی، من و سایر دانشمندان، سال خوشی را برای

شما آرزومندیم

.

.

.

(پارس اس ام اس )

بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز

بهار زندگیتان بی انتها باد

سال نو مبارک

.

.

.

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم .

نوروز مبارک

.

.

.

برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال وهمه سال / مبارک بادت این روز وهمه روز

.

.

.

هرروزتان نوروز..........نوروزتان پیروز............

پیروزتان امروز............ امروزتان هر روز............
يکشنبه 20/12/1391 - 11:0
لطیفه و پیامک




( اس ام اس تبریک عید نوروز ۱۳۹۲ )

نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند . . .

نوروزتان مبارک . . .

.

.

.

روز اول سال آدم به آدم میرسه  ، اما اس ام اس به آدم نمیرسه !

نوروز ۱۳۹۲ مبارک !

.

.

.

نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی باش که بسوزانی ، بهاری باش که برویانی . . .

نوروز مبارک . . .

.

.

.

شیشه عطر بهار، لب دیوار شکست و همه جا پر شد از بوی خدا

همه جا آیت اوست ، نوروزتان مبارک

.

.

.

اگر در نوروز کسی برات اس ام اس خالی فرستاد ناراحت نشو بدون انقدر دوستت داره  نمی دونه چی بگه

.

.

.
( اس ام اس تبریک نوروز ۱۳۹۲ )

بهار آمد که تا گل باز گردد / سرود زندگی آغاز گردد

بهار آمد که دل آرام گیرد / ز درد و غصه ها فرجام گیرد

بهار ۱۳۹۲ بر شما مبارک

.

.

.

عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد نه اول سال را . . .

عید شما مبارک

.

.

.

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد . . .

نوروزتان مبارک !!!!

.

.

.

سلام، ببخشید این موقع شب بیدارت کردم

خواستم یادآوری کنم: سال نو شده

کم‌کم باید از خواب زمستونی بیدار بشی !

.

.

.

ضمن تبریک سال جدید باید خدمت شما عرض کنم که

بنده امسال قصد ازدواج ندارم ، لطفا سبزه ها را

به نیت یکی دیگه گره بزنید !

.

.

.

سلام میشه ازت خواهش کنم سال تحویل بیای خونمون ؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پیدا نکردم !

.

.

.
ورود به این عید سعید باستانی بنا به دلایل فنی برای شما مسدود می باشد . لطفا اصرار نفرمایید!

عید شما مبارک

.

.

.

اگه جای عمو نوروز بودی چی واسم کادو میآوردی !؟

.

.

.

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، نوروزتان امروز، امروزتان دیروز

دیروزتان پیروز، پیروزتان هر روز، سرکارت گذاشتم!!!!!

.

.

.
 
جشن فـــرخنده فـــرودیـن است  / روز بازار گـــل و نسرین است . . .

نوروز فرخنده باد . . .

.

.

.


فروردین است و روز فـرودین / شادی و طرب را کنـد تلقیـن

ای دو لب تو چو مـی مرا ده / کان باشـد رسم روز فـــرودیـن

با آرزوی بهترین بهار برای شما

.

.

.

از نوروز می اموزیم که هیچ وقت کسی را نا امیدنکنیم

شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد

.

.

.

جشن فرخنده فرودیـن است

روز بازار گـل و نسرین است

نوروز فرخنده باد

.

.

.

امروز روز ملی گل هاست… روزت مبارک…

اینو برای همه گلهای دنیا که عطرشونو دوست داری، بفرست…

يکشنبه 20/12/1391 - 10:59
لطیفه و پیامک
چهار شنبه سوریه نیا پایین می سوزی

چیه؟ توقع داشتی اینجا آتیش باشه بسوزی؟؟

.

.

.

( اس ام اس چهارشنبه سوری سال 1392 )

چهارشنبه سوری نزدیکه.یه وقت نری از رو آتیش بپری.

آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه !

.

.

.

بشد «چارشنبه» هم از بامداد / بدان باغ که امروز باشیم شاد

چهارشنبه سوری گرامی باد

.

.

.

سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آحه آتیش کم داریم آتیش پاره !

.

.

.

چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته

.

.

.

پیام ویژه یک موبایل به مناسبت چهارشنبه سوری :

با موارد آتش زا و خطرناک شادی  خود و خانواده خود را در سال جدید به غم و اندوه و یک دنیا پشیمانی تبدیل

 نکنید.

.

.

.

غضنفر زنگ میزنه به ۱۱۸ و می پرسه :

امسال چارشنبه سوری چند شنبه میافته ؟!


.

.

.


سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آتیش پاره !

.

.

.

چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته !

.

.

.

تخ توخ پارت پورت زارت زورت تاراخ توروخ چارشنبه سوری مبارک

.

.

.

بشد «چارشنبه» هم از بامداد / بدان باغ که امروز باشیم شاد

چهارشنبه سوری گرامی باد

.

.

.

سرخی تو از من ، زردی من از تو

جشن باستانی چهارشنبه سوری مبارک

.

.

.

تام کروز ، نیکلاس کیج ، رابرت دنیرو ، یانی ، دیووید کاپرفیلد ، آنتونی رابیز ، خود من و بقیه ی

ستارگان جهان ازت خواهش میکنیم چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی

.

.

.
چهارشنبه سوری نزدیکه.یه وقت نری از رو آتیش بپری

آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه
يکشنبه 20/12/1391 - 10:59
لطیفه و پیامک

سوختن غصه هات تو آتیش آرزومه !

۴شنبه سوری بر تو  آتیش پاره مبارک !

.

.

.

دستانت را به من بده ، تا با هم از رو آتش بپریمم!

آنان که سوختنـد ، همه تنها بودند !

۴شنبـه سوری مبارک !

.

.

.

آتیشی که تو قلبم روشن کردی هیچ آتش نشانی نمی تونه خاموش کنه !

” چهارشنبه سوری مبارک”

.

.

.

واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه

چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه

غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو

چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو

.

.

.

انگاری غلغله ی محشره چارشنبه سوری

گوشم از بمب و ترقّه کره چارشنبه سوری

رسم خیلی خوبیه اگه خرابش نکنیم

واسه من فشفشه یادت نره چارشنبه سوری

.

.

.

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری

افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم

زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از

آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

.

.

.

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان

آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش

و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

.

.

.

بهار را با چهار شنبه سوری

تابستان را با آفتاب سوزانش

پاییز را با رنگهای آتشینش

و زمستان را

با گرما ی دلنشین اجاق ها

میشناسم

هزار سال است مسلمان شده ام

اما هنوز شعله های زرتشت

در جانم زبانه میزند

.

.

.

بشد «چارشنبه» هم از بامداد / بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد

چهارشنبه سوری گرامی باد

.

.

.

چهار شنبه سوری روز ملی مبارزه با آرامش

اعصاب بر شما ترقه بازان گرامی مبارک باد !

ستاد روانی شدگان چهار شنبه آخر سال !

.

.

.

چهارشنبه سوری نزدیکه ، یه وقت نری از رو آتیش بپری

آخه تجربه ثابت کرده اگه بره رو آتیش کباب میشه !

.

.

.

سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آحه آتیش کم داریم آتیش پاره !

.

.

.

مواظب باش چهار شنبه سوری برق چشمات رو با آتیش اشتباه نگیرن . . .

يکشنبه 20/12/1391 - 10:58
لطیفه و پیامک
( اس ام اس چهارشنبه سوری سال 1392 )

چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد

قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته

.

.

.

با یاد سرخی گونه هات
درخشـش چشمات
سوزاننـدگی لبـهات
داغــی عشقت
از رو آتیش میپرم
دوستت دارم آتیش پاره  چهارشنبه سوری مبارک

.

.

.

مواظب باش چهار شنبه سوری برق چشمات رو با آتیش اشتباه نگیرن

.

.

.

تام کروز ، نیکلاس کیج ، جنیفر لوپز ، رابرت دنیرو ، یانی ، دیووید کاپرفیلد ،

آنتونی رابیز ، خود من  و بقیه ی ستارگان جهان ازت خواهش میکنیم

چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی

.

.

.

سلام

چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آحه آتیش کم داریم آتیش پاره

.

.

.

در پی اختلاف نظر در مورد اینکه شب چهارشنبه سوری ۲۲ است یا ۲۹٫

روز ۲۲ اسفند یوم الشک و از ۲۲ تا ۲۹ اسفند هفته ی وحشت اعلام شد

.

.

.

چهار شنبه سوریه نیا پایین می سوزی

چیه؟ توقع داشتی اینجا آتیش باشه بسوزی؟؟

.

.

.

چهارشنبه سوری نزدیکه.یه وقت نری از رو آتیش بپری.

آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه !

.

.

.

سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آحه آتیش کم داریم آتیش پاره !

.

.

.

چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته

.

.

.

چهارشنبه ای که میاد

با یاد سرخی گونه هات..

درخشش چشمات ..

سوزانندگی لبهات..

داغی عشقت

از رو آتیش میپرم

دوستت دارم آتیش پاره

.

.

.

تام کروز ، نیکلاس کیج ، رابرت دنیرو ، یانی ، دیووید کاپرفیلد ،

آنتونی رابیز ، خود من و بقیه ی ستارگان جهان ازت خواهش میکنیم

چهارشنبه سوری مواظب خودت باشی.

.

.

.

چهار شنبه سوریه نیا پایین می سوزی

چیه؟حیف که دلم نیومد .والا این پایین یه کپسولی میترکاندم تا دیگه به حرف کنی

.

.

.

سلام چهارشنبه سوری جایی قرار نذاری کار واجب باهات دارم

آتیش پاره !

.

.

.

در پی اختلاف نظر در مورد اینکه شب چهارشنبه سوری ۲۲ است یا ۲۹

٫ روز ۲۲ اسفند یوم الشک و از ۲۲ تا ۲۹ اسفند هفته ی وحشت اعلام شد

.

.

.

چهارشنبه سوری هر آتیشی که دیدی به یاد قلب منم باش آخه از دوریت بدجوری آتیش گرفته !

.

.

.

…………a$$……………s$
…………f$$$’…………s$$
…………s$$$³´…….,..s$$³
……….h$$$$³…….s$’…$$³
………i$$$$$…….s$³….³$
…..$…n$$$$$s…..s$³…..³,
….s$…’³$$$$$$@…$$$
….$$….³$$$$$$۴…³$$s
…³$…..³$$$$$$$u..s$$$….s´
…`$$…..³$$$$$$$.$$$$…s³
….³$$s….³$$$$$$s$$$³..s$’
…..³$$s….$$$$$s$$$$’..s$$
..`s…$$$$…s$$$$$$$$³..s$$³..s
…$$.s$$$$..s$$$$$$$$$$$$$$³..s$
.s$.s$$$$s$$$$$$$$$$$$$$$$.s$$
..s$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$³
.s$$$ssss$$$$$$$$$$$$$ssss$$$$$´
$$s§§§§§§§§§s$$$$$$s§§§§§§§§§s$,
³§§§§§§§§§§§§§§s$s§§§§§§§§§§§§§s
³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
..§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
..³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
…³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
…..³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
…….³§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§³
………..³§§§§§§§§§§§§§§§³
…………..³§§§§§§§§§§§³
……………….³§§§§§³
………………….³§³

يکشنبه 20/12/1391 - 10:57
تاریخ
تایخچه جشن چهارشنبه سوری در ایران
تایخچه جشن چهارشنبه سوری در ایران
جشن چهارشنبه سوری به همراه دیگر آیین آن با گوناگونی و زیبایی بسیار و آواز و ترانه های شادی بخش و بزم و پایکوبی در همه‌ی شهرپ‌های (ساتراپ‌های، ایالات) ایران بزرگ برگزار می‌شود.

ریشه واژه:
چهار شنبه سوری از دو واژه "چهارشنبه" پایان سال و واژه "سوری" كه همان "سوریك" پهلوی و به مانی (معنی) سرخ است ساخته شده است و روی هم رفته به مانی چهارشنبه‌ سرخ است.

پیشینه و سرچشمه:
به باور نیكان ما یا زرتشتیان، در پنج روز مانده به پایان سال فروهر مردگان برای سركشی بازماندگان خود به زمین فرود می آیند و در پایان شب سال كه پایان جشن گاهان بارهمسپهمدیم است، بر روی بام رفته و فانوسی به لبه بام خود می گذاشتند كه تا بامداد روشن است. سپیده دم بر روی بام می رفتند و آتش افروزی آغاز می شد كه با نوای اوستا در هم می آمیخت. این آیین با دمیدن نخستین رخش خور پایان می پذیرفت و نوروز آغاز می شد. گویا آیین آتش افروزی شب جشن چهارشنبه سوری از آتش افروزی زرتشتیان یا ایرانیان باستان در شب پایان سال سرچشمه گرفته شده است پَن (ولی) آیین آن با آیین شب پایان سال بسیار دیگرگون است.

چرا چهارشنبه پایانی سال؟

دیدگاه های گونگون درباره برگزیدن شب چهارشنبه برای این آیین:
در ایران باستان خرید نوروزی همچو آینه، كوزه و اسپند را از چهارشنبه بازار فراهم می‌كردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و خرید هر كدام هم آیین ویژه ای را نوید می داد. شاید جشن شب چهارشنبه سرچشمه از چهارشنبه بازار دارد.

نخستین و کهن ‌ترین نسكی (کتابی) که در آن نام چنین آتش ‌افروزی آورده شده است، "تاریخ بخارا" نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است، ولی در آن نامی از زمان برگزاری جشن آورده نشده است، ولی گزاره "هنوز سال تمام نشده بود" و نیز "شب سوری" آمده است.

دومین نوشتار کهن که نام جشن چارشنبه ‌سوری را می آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلیر ایران، بهرام چوبینه است. ولی چرا چهارشنبه؟

بشد چارشنبه هم از بامداد    بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد
ز جیهون همی آتش افروختند       زمین و هوا را همی سوختند

برگزاری آیین جشن چهارشنبه سوری:

پسین (غروب) بوته‌ها را به شمار سه یا هفت کوپه آتش می‌افروزند و از رویش می‌پرند.

آیین چهارشنبه سوری تنها به آتش افروزی بسنده نمی شود، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه نو، خرید اسپند دانه، چراغانی، فراهم كردن و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، شگون (فال) گوش ایستادن، شگون (فال) کوزه، ریختن آب به گوشه و کنار خانه، به بیابان رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، كفچه (قاشق) زنی، گره گشایی از بخت دختران با بستن كوپله (قفل) به گردن، نشستن روی چرخ کوزه گری، شکستن گردو، گفتن آرزوها به آب روان، فریاد زدن خواسته ها در چاه كهن، یاری خواستن از "چهارشنبه خاتون"، رنگ کردن خانه با گِل هایی به رنگ آبی و زرد، پختن آش ویژه چهارشنبه سوری و...

گزیده ای از آیین نام برده شده:

آجیل چهارشنبه سوری:
آجیل چهارشنبه سوری از هفت مغز و میوه خشكك {پسته، بادام، سنجد، كشمش، گردو، برگه هلو، انجیر}، به نماد هفت امشاسپندان درست شده و آن را در سفره چهارشنبه سوری می گذارند تا همه خانواده برای شگون و تندرستی از آن بخورند.

کوزه شکستن:
درون کوزه کهنه سال پیشین كمی آب می ریزند و آنرا از بالای بام به زمین می اندازند زیرا می گویند که فروهرها از کوزه نو دیدن خواهند کرد و آب پاشیده شده، نشان روشنایی در خانه است. در زمان ساسانیان به جای آب، سترهایی (سکه هایی) را درون کوزه می انداختند و آن را از پشت بام به زمین پرتاب می کردند برای اینكه روزی و فزونی برای آنان فرستاده شود.

كفچه (قاشق) زنی:
آیین كفچه زنی كم و بیش در همه سرزمین های ایران بزرگ برگزار می شود. بدین گونه است که مردم و گاهی کودکان کاسه و كفچه  را به هم کوبیده و در پشت در پنهان می شوند و خاوند (صاحبخانه) تخم مرغ یا پیشكشی درون کاسه می گذارد. كفچه زنان چه مرد چه زن بیشتر خود را با چادر می پوشانند.

كفچه زنی نماد پذیرایی از فروهر‌ها است زیرا كه كفچه و كاسه مسین نشانه‌ خوراك و خوردن بود. ایرانیان باستان برای فروهر‌ها بر بام خانه خوراك های گوناگون می‌گذاشتند تا از این میهمانان تازه رسیده‌ آسمانی پذیرایی كنند و چون فروهر‌ها پنهان و نمی توان دیدشان، كسانی هم كه برای كفچه زنی می‌رفتند، كوشش می‌كردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون خوراك و آجیل را ویژه فروهر می‌دانستند و دریافتشان را همایون می‌پنداشتند.

شال اندازی:
در آیین شال اندازی جوانان از روی بام خانه همسایگان و خویشان یا  نامزدشان، شال خود را از روی روزنه‌ هیمه سوز (شومینه) پایین می کنند و خاوند یا دختران در گوشه آن شال شیرینی و تخمه می پیچند.

شگون (فال) گوش:
آیین شگون گوش بیشتر برای كسانی است كه آرزویی دارند، مانند دختران دم بخت یا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی كه نماد گذار از دشواری ها بود می‌ایستادند و كلیدی را كه نماد گشایش بود، زیر پا می‌گذاشتند و آرزویی می‌كردند و به گوش می‌ایستادند و گفت و گوی نخستین رهگذر را پاسخ به آرزوی خود می‌دانستند. بدرستی آنها از فروهر‌ها می‌خواستند كه گره كارشان را با كلیدی كه زیر پا داشتند، بگشایند.

چهل رشته:
در بدخشان و اپاختر افغانستان دختران موی سر خود را به چهل رشته بخش می كنند و آن را می بافند و در ته رشته موها تـَرکه باریكی می بندند تا همه چهل رشته به چینش در کنار یکدیگر جای گیرند و هنگام پریدن از روی آتش می گویند "به روی فرخندت گردم، زردی مرا گیر و سرخی ات را بده". در برخی از ده های درواز بدخشان از شب تا بامداد برگرد آتش می نشینند و پایكوبی می كنند.
يکشنبه 20/12/1391 - 10:56
اخبار

مهم‌ترین و به یادماندنی‌ترین جمله رهبر انقلاب در سال ۹۱ چیست؟

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22153/smpl.jpgدر سالی كه گذشت بیش از ۸۸ صفحه از صفحات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب KHAMENEI.IR به متن سخنان و پیام‌های حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای اختصاص پیدا كرد.

به نظر شما مهم‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین جمله‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالی كه گذشت، كدام جمله است؟

نظرتان را از طریق همین صفحه ارسال و یا به شماره 20110 پیامك كنید تا در ذیل همین نوشته منتشر شود.
برای سهولت در انتخاب می‌توانید از صفحات «بیانات»، «پیام‌ها» و جستجو عبارت مورد نظر خود را بیابید. این نظرسنجی تا روز ۱۴ فروردین‌ماه سال ۱۳۹۲ ادامه خواهد داشت.
در سال‌های ۸۹ و ۹۰ نیز كاربران مهم‌ترین جمله سال را انتخاب كردند كه شما می‌توانید آن را از اینجا و اینجا مشاهده كنید.

جمعه 18/12/1391 - 19:48
آموزش و تحقيقات

 

چرا باید حجاب داشته باشیم؟

دین مقدس اسلام که کاملترین و جامع‌ترین دین در میان ادیان دیگر می‌باشد بیشترین توجه را برای رسیدن انسان به عزت و رشد و تکامل مبذول داشته است، تک تک احکام نورانی اسلام برای سعادت بشر برنامه‌ ریزی شده است و اگر شخصی ملتزم و پایبند به دستورات آن باشد رستگاری او را تضمین می‌کند، در این میان به زن که دارای وجودی ممتاز می‌باشد توجهی خاص نموده و برای حفظ کرامت او احکام لازم او را ارائه داده است که یکی از آنها مسئله پر اهمیت حجاب می‌باشد، زن در صدف حجاب می‌تواند گوهر عفت خود را حفظ کند و امروز جهان به خاطر آزادی مطلق و بی ‌بندو باری حاکم از زن به عنوان کالای تجاری کم مصرف بهر‌ه‌وری می‌کند و به گونه‌ای اجازه فکر کردن را از آنان گرفته است. و ایرادی که بر مسئله حجاب می‌گیرند این است که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهد اما حجاب سبب انزوای آنان می‌گردد و آنها را نظر فکری و فرهنگی عقب می‌داند، در جواب باید گفت: حجاب اسلامی زن را منزوی نمی‌کند زیرا زنان با داشتن حجاب اسلامی می‌توانند به فعالیتهای علمی و فرهنگی خود را ادامه دهند. اما اینکه حجاب و امام حدود حجاب در اسلام در آیه 31 سوره نور: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» بیان شده است یعنی زنان حق ندارند زینتهایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباسهای زنتی مخصوص را که در زیر لباس عادی یا چادر می‌پوشند مجاز نیست، چرا که در قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایی نهی کرده است و در ادامه همان آیه می‌فرماید: «ولضربن بخمرهن علی جیویهن» یعنی ورسری‌های خود را بر سینه افکند(تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)آنچه که از نظر اسلام موضوعیت دارد عبارت از حجاب است خواه با چادر باشد یا چیزی که در حکم چادر است اما از این نکته نباید غفلت کرد که چادر حجاب کامل و برتری است که شیوه زنان اهل بیت(ع) نیز بوده است، ناگفته نماند که از نظر فقهای شیعه لباسی که حجم بدن را نمایان کند مانند لباسهای کیپ و تنگ که به بدن می‌چسبد حجاب محسوب نمی‌شوند.حجاب یک واجب شرعی است مانند نماز، روزه و زن مسلمان باید حجاب خود را رعایت کند و کسی که حکم ضروری اسلام مانند حجاب را انکار کند کافر است. بنابراین حجاب فقط یک حکم تشریفاتی نیست که هر گاه باب میل بود رعایت شود و هر گاه باب طبع نبود ترک شود، آیا می‌توان نماز را ترک کرد، آیا می‌توان روزه و سایر واجبات را ترک کرد حجاب نیز یک از ضروریات اسلام است و در هیچ حالی نمی‌توان آن را ترک کرد. نمی‌توان یومن ببعض و یکفر ببعض شد، زیرا انکار احکام جزئی از احکام اسلام و بی اعتنایی عمدی به بعضی از احکام در حقیقت بی ‌اعتنایی به تمام احکام شرعی است و این هیچگونه منافاتی با اختیار و اراده ندارد، کسی که با .اراده خود به اسلام و مقدسات آن اعتقاد دارد باید به تمام احکام نورانی آن پاینده باشد. اولاً: از نظر اسلام چهارچموب واجب واجب پوشش و حجاب زنان، که بیش‌تر مورد چالش‌ و سوال است پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای صورت و مچ و دست‌ها به پایین، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نیست، البته بعضی از فقهای فعلی به طور احتیاط وجوبی ، پواندن صورت و دستها را نیز لازم می‌دانند. ثانیاً: آیات مربوط به موضوع حجاب و در دو سوره از قرآن آمده است یکی سوره نور و یکی سوره احزاب، مفاد آیه اول و دوم این است که مومنین نباید سرزده و بدون اجازه به خانه کسی داخل شوند، در آیه سوم مکان‌های عمومی و جاهایی که برای سکونت نیست از این دستور استثنا می‌گردد. سپس دو آیه دیگر مربوط به وظایف زن و مرد است د معاشرت با یکدیگر شامل چند قسمت است: 1.هر مسلمان، چه مرد و چه زن، باید از چشم‌چرانی و نظر بازی اجتناب کند. 2.مسلمان، خواه مرد یا زن، باید پاکدامن باشد و عورت خود از دیگران بپوشاند. 3.زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند. 4.دو استثنا برای لزوم پوشش زن ذکر شده که یکی با جمله« ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها» بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگری با جمله« ولیضربن یخمرهن علی جیوبهن» یعنی می‌باید روسری خود را بر سینه و گریبان خویش قرار دهند، البته روسری خصوصیتی ندارد، مقصود پوشیدن سر و گردن و گریبان است، این آیه حدود پوشش را مشخص کرده است. به هر حال آیه 30 سوره نور در کمال صراحت حدود پوشش(حجاب) لازم را بیان می‌کند، حاصل این که حجاب گویای انتخاب یک عقیده است و آدمی عقیده و مرام را با دو خصیصه شناخت و انتخاب بر می‌گزیند. در انتها خوب است چند سطر از نامه چارلی چاپلین هنر مند بزرگ سینما را به دخترش ملاحضه نمایید که نوشته است: دخترم، از تو دورم ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی‌شود، روزی که چهره زیبای یک اشراف‌زاده بی‌بند و بار تو را فریب دهد آن روز است که بند باز ناشی خواهی شد،.... دل به زر و زیور مبند، بزرگ‌ترین الماس جهان الماسی است که خوشبختانه بر گردن همه می‌درخشد اما اگر روزی دل به مرد آفتاب گونه بستی با او یکدل باش و با راستی او را دوست بدار، دخترم هیچ‌کس و هیچ ‌چیز را در این جهان نمی‌‌توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند.....برهنگی بیماری عصر ماست، به گمان من، تن تو باید برای کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است. دخترم، با این پیام نامه‌ام را به پایان می‌رسانم: انسان باش زیرا گرسنه بودن و در فقر مردن هزار بار قابل تحمل‌تر از پست و بی‌عاطفه بودن است،(به نقل از کتاب آخرین تصویر چارلی: ص79)

 

 

 

 

 

پایگاه استاد حسین انصاریان

پنج شنبه 17/12/1391 - 12:22
اهل بیت

آیا حجاب مقدمه عفاف است ؟

اولاً حجاب که عبارتست از پوششی که زن را از تحریک شهوات مردان، و نیت های فاسد آنان ،‌و چشم چرانی ایشان حفظ کند . از ضروریات اسلام است و منکرش با علم به ضروری بودن آن کافر است .حجاب و پوشش به صورتی که بیان شد از آیات سی ام و سی و یکم سوره نور و از مفهوم آیه شصت سوره نور و از آیات 53 و 59 سوره احزاب به طور صریح استفاده می شود و حکمی است قرآنی که تا قیامت قابل تغییر نیست و منکر آن در حقیقت منکر قرآن و لزوماَ منکر بعثت پیامبر و رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است.
این پوشش بی تردید حافظ طهارت و پاکی معنوی زن و موجب بقا عفت و پاکدامنی اوست .وقتی زیبایی زن ، و بر جستگی های اندام او ، و زیورهای وی و لباس های نازک  و عشوه گری و طنازی در معرض دید همگان نباشد یقیناً از دستبرد چشم های هرزه ، و نیت های شوم ، و مردان فاسد ،‌ و شهوت رانان بدتر از حیوان و گرگان آدم خوار در امان می ماند و پاک دامنی و عفت و عصمتش حفظ می شود.
ولی هنگامی که زیبایی چهره و مویش ، و برجستگی های اندامش و زیور و آلات گردن و سینه اش و لباس های نازک و کوتاه و رنگارنگش و عشوه گری و طنازی اش رایگان و آسان در دسترس همه باشد ، و هر چشمی بتواند با تماشای او لذت شهوانی ببرد ، و هر فاسدی بتواند قربان صدقه او برود ،‌ و هر ناپاکی بتواند از او برای برقراری رابطه دعوت کند ،‌ و هر هرزه ای بتواند زمینه جدایی او را از خانواده و شوهر و فرزند معصومش فراهم کند چه عفتی و چه شخصیتی و چه انسانیتی و چه کانون گرم خانواده ای و چه جامعه سالمی بر جا خواهد ماند .من در یک مقاله کوتاه از بیان آثار مثبت حجاب و آثار زیانبار و خطرناک بی حجابی و برهنگی و عریانی ناتوانم ، این بحثی است که به گستردگی جوامع انسانی گسترده است و کتابی مفصل درچند جلد می طلبد.
قرآن پس از مطرح کردن حرمت چشم چرانی و وجوب حجاب و ترسیم محرم و نامحرمی عبارت ذلک ازکی و ذلکم اطهر بقلوبکم و قلوبهن را بیان می دارد و می گوید : فرو پوشاندن چشم از نامحرمان و مراعات حجاب ، و رعایت قوانین محرم نامحرمی برای حفظ پاکی و عفت مردان و زنان اصلح و برای پاک ماندن دلهایشان چه دل مردان و چه دل زنان از نیت های فاسد و آلوده و هوس های حیوانی  شیطانی بهتر است.

پنج شنبه 17/12/1391 - 12:21
اهل بیت

شهادت فاطمه (س) افسانه نیست

اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ صحیح اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(علیها السلام)» گذارده است. در این مقاله پس از ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى حرمتى را که درباره آن حضرت انجام گرفته، منکر شود.
از آنجا که بخشى از این مقاله، تحریف روشن تاریخ اسلام است، ما را بر آن داشت که به گوشه اى از این تحریف و بیان بخشى از این حقایق بپردازیم تا ثابت شود  هادت بانوى اسلام یک واقعیّت انکارناپذیر تاریخى است و اگر آنها چنین بحثى را آغاز نکرده بودند، ما در این شرایط، آن را دنبال نمى کردیم.
موضوع سخن ما را در این مقاله، امور یاد شده در زیر تشکیل مى دهد:
1ـ عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) در لسان پیامبر(صلى الله علیه وآله).
2ـ احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت.
3ـ هتک حرمت خانه آن حضرت پس از درگذشت پدر بزرگوارش.
به امید آن که با تشریح این نقاط سه گانه، نویسنده مقاله، در برابر حقیقت سر تسلیم فرود آورد. و از نوشته خود نادم و پشیمان گردد، و به جبران کار خود بپردازد.
تمام مطالب این نوشتار از منابع معروف اهل سنّت گرفته شده است.

 اول)  عصمت زهرا (س) در لسان رسول خدا (ص)

دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مقام والایى برخوردار بود، سخنان رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) در حقّ دخترش حاکى از عصمت و پیراستگى او از گناه مى باشد. آنجا که درباره او چنین مى فرماید:

«فاطمه بضعه منّی فمن اغضبها اغضبنی».(1)

«فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد بسان این است که مرا خشمگین کرده است».

ناگفته پیدا است که خشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مایه اذیت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کریم چنین بیان شده است:

(وَ الّذین یُوْذُونَ رَسُول اللّه لَهُم عَذابٌ اَلیم)(توبه / 61).

«آنان که رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناکى است».

چه دلیلى استوارتر بر عصمت او که در حدیث دیگرى رضاى وى در گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) مایه رضاى خدا، و خشم او مایه خشم خدا معرّفى گردیده است، مى فرماید:

«یا فاطمهُ انّ اللّه یغضبُ لِغضبک و یَرضى لرضاک».(2)

«دخترم فاطمه!، خدا با خشم تو، خشمگین، و با خشنودى تو، خشنود مى شود».

به خاطر چنین مقامى والا، او سرور زنان جهان است، و پیامبر در حق او چنین فرموده:

«یا فاطمه! الا ترضین ان تکونَ سیدهَ نساء العالمین، و سیدهَ نساءِ هذه الاُمّه و سیده نساء المومنین».(3)

«دخترم فاطمه! آیا به این کرامتى که خدا به تو داده راضى نمى شوى که تو، سرور زنان جهان و سرور زنان این امّت و سرور زنان با ایمان باشى».

 

دوم) احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنّت

محدثان یادآور مى شوند، وقتى آیه مبارکه (فی بُیُوت اَذِنَ اللّه اَنْ ترفعَ وَ یُذکَر فیها اسْمه)(4) بر پیامبر فرود آمد، پیامبر این آیه را در مسجد تلاوت کرد، در این هنگام شخصى برخاست و گفت:

اى رسول گرامى مقصود از این بیوت با این اهمّیّت چیست؟

پیامبر فرمود:

خانه هاى پیامبران!

در این موقع ابوبکر برخاست، در حالى که به خانه على و فاطمه(علیهما السلام) اشاره مى کرد، گفت:

آیا این خانه از همان خانه ها است؟

پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پاسخ گفت:

بلى از برجسته ترین آنها است.(5)

پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) مدت نُه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزیزش سلام مى کرد و این آیه را مى خواند: (اِنَّما یُرید اللّه لیذهبَ عَنْکُمُ الرِّجْس اَهل البَیت و یُطهّرکُمْ تَطهیراً)(احزاب / 33).(6)

خانه اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفیع آن امر فرموده از احترام بسیار بالایى برخوردار مى باشد.

آرى، خانه اى که اصحاب کسا را در بر مى گیرد و خدا از آن با جلالت و عظمت یاد مى کند، باید مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.

اکنون باید دید پس از درگذشت پیامبر(صلى الله علیه وآله) تا چه اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند، و خودشان صریحاً به آن اعتراف دارند؟ این حرمت شکنان چه کسانى بودند، و هدفشان چه بود؟

 

سوم) هتک حرمت خانه آن حضرت!

آرى، با این سفارش هاى موکّد، متاسفانه برخى حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند، و این مساله اى نیست که بتوان بر آن پرده پوشى کرد.

ما در این مورد نصوصى را از کتب اهل سنت نقل مى نماییم، تا روشن شود که مساله هتک حرمت خانه زهرا(علیها السلام) و رویدادهاى بعدى، یک امر تاریخى مسلّم است نه یک افسانه!! و با اینکه در عصر خلفا سانسور فوق العاده اى نسبت به نگارش فضایل و مناقب در کار بود ولى به حکم اینکه (حقیقت شىء نگهبان آن است) این حقیقت تاریخى به طور زنده در کتابهاى تاریخى و حدیثى محفوظ مانده است و ما در نقل مدارک، ترتیب زمانى را از قرنهاى نخستین در نظر مى گیریم، تا برسد به نویسندگان عصر حاضر.

 

1. ابن ابى شیبه و کتاب «المصنَّف»

ابوبکر ابن ابى شیبه (159-235) مولف کتاب المصنَّف به سندى صحیح چنین نقل مى کند:

انّه حین بویع لابی بکر بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) کان علی و الزبیر یدخلان على فاطمه بنت رسول اللّه، فیشاورونها و یرتجعون فی امرهم.

فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمه، فقال: یا بنت رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) و اللّه ما احد احبَّ الینا من ابیک و ما من احد احب الینا بعد ابیک منک، و ایم اللّه ما ذاک بمانعی ان اجتمع هولاء النفر عندک ان امرتهم ان یحرق علیهم البیت.

قال: فلما خرج عمر جاووها، فقالت: تعلمون انّ عمر قد

جاءَنی، و قد حلف باللّه لئن عدتم لیُحرقنّ علیکم البیت، و ایم اللّه لَیمضین لما حلف علیه.

هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوبترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو; ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.

این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(علیه السلام)و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر(علیها السلام) به على(علیه السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد!(7)

یادآور شدیم که این رویداد در کتاب «المصنف» با سند صحیح نقل شده است.

 

2. بلاذرى و کتاب «انساب الاشراف»

احمد بن یحیى جابر بغدادى بلاذرى (متوفاى 270) نویسنده معروف و صاحب تاریخ بزرگ، این رویداد تاریخى را در کتاب «انساب الاشراف» به نحو یاد شده در زیر نقل مى کند.

انّ ابابکر ارسل الى علىّ یرید البیعه فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیله! فتلقته فاطمه على الباب.

فقالت فاطمه: یابن الخطاب، اتراک محرقاً علىّ بابی؟ قال: نعم، و ذلک اقوى فیما جاء به ابوک...(8).

ابوبکر به دنبال على(علیه السلام) فرستاد تا بیعت کند، ولى على(علیه السلام) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بینم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!!

 

3. ابن قتیبه و کتاب «الامامه و السیاسه»

مورّخ شهیر عبداللّه بن مسلم بن قتیبه دینوری (212-276) از پیشوایان ادب و از نویسندگان پرکار حوزه تاریخ اسلامى است، مولّف کتاب «تاویل مختلف الحدیث»، و «ادب الکاتب» و... (9). وى در کتاب «الامامه و السیاسه» چنین مى نویسد:

انّ ابابکر رضی اللّه عنه تفقد قوماً تخلّقوا عن بیعته عند علی کرم اللّه وجهه فبعث الیهم عمر فجاء فناداهم و هم فی دار علی، فابوا ان یخرجوا فدعا بالحطب و قال: والّذی نفس عمر بیده لتخرجن او لاحرقنها على من فیها، فقیل له: یا ابا حفص انّ فیها فاطمه فقال، و ان!!(10)

ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على(علیه السلام)آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص (کنیه عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!!

ابن قتیبه دنباله این داستان را سوزناکتر و دردناکتر نوشته است، او مى گوید:

ثمّ قام عمر فمشى معه جماعه حتى اتوا فاطمه فدقّوا الباب فلمّا سمعت اصواتهم نادت باعلى صوتها یا ابتاه رسول اللّه ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب، و ابن ابی قحافه فلما سمع القوم صوتها و بکائها انصرفوا. و بقی عمر و معه قوم فاخرجوا علیاً فمضوا به الى ابی بکر فقالوا له بایع، فقال: ان انا لم افعل فمه؟ فقالوا: اذاً و اللّه الّذى لا اله الاّ هو نضرب عنقک...!(11)

عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى که فاطمه صداى آنان را شنید، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایى به ما از فرزند خطاب و ابى قحافه رسید، وقتى مردم که همراه عمر بودند صداى زهرا و گریه او را شنیدند برگشتند، ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بیرون آوردند، نزد ابى بکر بردند و به او گفتند، بیعت کن، على(علیه السلام)گفت: اگر بیعت نکنم چه مى شود؟ گفتند: به خدایى که جز او خدایى نیست، گردن تو را مى زنیم...

مسلّماً این بخش از تاریخ براى علاقمندان به شیخین بسیار سنگین و ناگوار مى باشد و لذا برخى بر آن صدد آمدند که در نسبت کتاب به ابن قتیبه تردید کنند، در حالى که ابن ابى الحدید استاد فن تاریخ این کتاب را از آثار او مى داند و پیوسته از آن مطالبى نقل مى کند، متاسفانه این کتاب به سرنوشت تحریف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ از آن حذف شده است در حالى که همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید آمده است.

«زرکلى» در اعلام این کتاب را از آثار ابن قتیبه مى داند سپس مى افزاید: که برخى از علما در این نسبت نظرى دارند. یعنى شک و تردید را به دیگران نسبت مى دهد نه به خویش، همچنان که الیاس سرکیس(12) این کتاب را از آثار ابن قتیبه مى داند.

4. طبرى و تاریخ او

محمّد بن جریر طبرى (متوفاى 310) در تاریخ خود رویداد قصد هتک حرمت خانه وحى را چنین بیان مى کند:

اتى عمر بن الخطاب منزل علی و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین، فقال و اللّه لاحرقن علیکم او لتخرجنّ الى البیعه، فخرج علیه الزّبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من یده، فوثبوا علیه فاخذوه.(13)

عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.

این بخش از تاریخ حاکى از آن است که اخذ بیعت براى خلیفه با تهدید و ارعاب صورت مى پذیرفت حالا این نوع بیعت چه ارزشى دارد؟ خواننده باید خود داورى نماید.

 

5. ابن عبد ربه و کتاب «العقد الفرید»

شهاب الدین احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسى» مولف کتاب «العقد الفرید» متوفاى (463 هـ ) در کتاب خود بحثى مشروح درباره تاریخ سقیفه آورده و تحت عنوان کسانى که از

بیعت ابى بکر تخلف جستند چنین مى نویسد:

فامّا علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمه حتى بعثت الیهم ابوبکر، عمر بن الخطاب لیُخرجهم من بیت فاطمه و قال له: ان ابوا فقاتِلهم، فاقبل بقبس من نار ان یُضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمه فقال: یا ابن الخطاب اجئت لتحرق دارنا؟! قال: نعم، او تدخلوا فیما دخلت فیه الاُمّه!:(14)

على و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند که ابوبکر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند و به او گفت: اگر بیرون نیامدند، با آنان نبرد کن! و در این موقع عمر بن خطاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، در این موقع با فاطمه روبرو شد. دختر پیامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى، او در پاسخ گفت: بلى مگر این که در آنچه امّت وارد شدند، شما نیز وارد شوید!

تا اینجا بخشى که در آن به تصمیم به هتک حرمت تصریح شده است پایان پذیرفت، اکنون به دنبال بخش دوم که حاکى از جامه عمل پوشاندن به این نیّت شوم است، مى پردازیم!

مبادا این تصویر پیش آید که آنها مقصودشان ارعاب و تهدید بود تا على(علیه السلام) و یارانش را مجبور به بیعت کنند، و قصد عملى ساختن چنین تهدیدى نداشتند.

دنباله این گفتار نشان مى دهد که آنها دست به این جنایت بزرگ زدند!

 

یورش انجام یافت!

 

در این جا سخنان آن گروه که فقط به سوء نیت خلیفه و یاران او اشاره کردند به پایان رسید، گروهى که نخواستند و یا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعکس کنند، در حالى که برخى، به اصل فاجعه یعنى یورش به خانه و... اشاره نموده و تا حدّى نقاب از چهره حقیقت برافکندند، اینک در اینجا به مدارک یورش و هتک حرمت اشاره مى نماییم: (در این بخش نیز در نقل مصادر غالباً ترتیب زمانى را در نظر مى گیریم).

 

6. ابو عبید و کتاب «الاموال»

ابو عبید قاسم بن سلام (متوفاى 224) در کتاب خود به نام «الاموال» که مورد اعتماد فقیهان اسلام است نقل مى کند:

عبدالرّحمن بن عوف مى گوید: که من در بیمارى ابوبکر براى عیادت او وارد خانه او شدم پس از گفتگوى زیاد به من گفت: آرزو مى کنم اى کاش سه چیز را که انجام داده ام، انجام نمى دادم، همچنان که آرزو مى کنم اى کاش سه چیز را که انجام نداده ام، انجام مى دادم. همچنین آرزو مى کنم سه چیز را از پیامبر سوال مى کردم.

امّا آن سه چیزى که انجام داده ام و آرزو مى کنم که اى کاش انجام نمى دادم عبارتند از:

1. «وددت انّی لم اکشف بیت فاطمه و ترکته و ان اغلق على الحرب».(15)

اى کاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى گشودم و آن را به حال خود وامى گذاشتم هرچند براى جنگ بسته شده بود.

ابو عبید هنگامى که به اینجا مى رسد به جاى جمله: «لم اکشف بیت فاطمه و ترکته...» مى گوید: کذا و کذا. و اضافه مى کند که من مایل به ذکر آن نیستم!.

ولى هرگاه «ابو عبید» روى تعصّب مذهبى یا علّت دیگر از نقل حقیقت سربرتافته است; محقّقان کتاب «الاموال» در پاورقى مى گویند: جمله هاى حذف شده در کتاب «میزان الاعتدال» (به نحوى که بیان گردید) وارد شده است، افزون بر آن، «طبرانى» در «معجم» خود و «ابن عبدربه» در «عقد الفرید» و افراد دیگر جمله هاى حذف شده را آورده اند.(دقت کنید!)

 

7. طبرانى و معجم کبیر

ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانى (260-360) که ذهبى در «میزان الاعتدال» در حقّ او مى گوید: فرد معتبرى است(16). در کتاب «المعجم الکبیر» که کراراً چاپ شده است، آنجا که درباره

ابوبکر و خطبه ها و وفات او سخن مى گوید، یادآور مى شود:

ابوبکر به هنگام مرگ، امورى را تمنا کرد.

اى کاش سه چیز را انجام نمى دادم.

اى کاش سه چیز را انجام مى دادم.

اى کاش سه چیز را از رسول خدا سوال مى کردم.

درباره آن سه چیزى که انجام داده و آروز کرد که اى کاش انجام نمى داد، چنین مى گوید:

امّا الثلاث اللائی وددت انی لم افعلهنّ، فوددت انّی لم اکن اکشف بیت فاطمه و ترکته.(17)

آن سه چیزى که آرزو مى کنم که اى کاش انجام نمى دادم، آرزو مى کنم که هتک حرمت خانه فاطمه نمى کردم و آن را به حال خود واگذار مى کردم!

این تعبیرات به خوبى نشان مى دهد که تهدیدهاى عمر تحقّق یافت.

 

8. ابن عبد ربه و «عقد الفرید»

ابن عبد ربه اندلسى مولّف کتاب «العقد الفرید» (متوفاى 463 هـ ) در کتاب خود از عبدالرحمن بن عوف نقل مى کند:

من در بیمارى ابى بکر بر او وارد شدم تا از او عیادت کنم، او گفت: آرزو مى کنم که اى کاش سه چیز را انجام نمى دادم و یکى از آن سه چیز این است:

وودت انّی لم اکشف بیت فاطمه عن شی و ان کانوا اغلقوه على الحرب.(18)

اى کاش خانه فاطمه را نمى گشودم هرچند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند.

و نیز اسامى و عبارات و شخصیت هایى که این بخش از گفتار خلیفه را نقل کرده اند خواهد آمد.

 

9. سخن نَظّام در کتاب «الوافی بالوفیات»

ابراهیم بن سیار نظام معتزلى (160-231) که به خاطر زیبایى کلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است در کتابهاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه(علیها السلام) را نقل مى کند. او مى گوید:

انّ عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتى القت المحسن من بطنها.(19)

عمر در روز اخذ بیعت براى ابى بکر بر شکم فاطمه زد، او فرزندى که در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط کرد!!(دقت کنید).

 

10. مبرد در کتاب «کامل»

محمّد بن یزید بن عبدالاکبر بغدادى (210-285) ادیب، و نویسنده معروف و صاحب آثار گران سنگ، در کتاب «الکامل» خود، از عبدالرّحمن بن عوف داستان آرزوهاى خلیفه را مى نویسد، و چنین یادآور مى شود:

وددت انّی لم اکن کشفت عن بیت فاطمه و ترکته ولو اغلق على الحرب.(20)

آرزو مى کردم اى کاش بیت فاطمه را نمى گشودم و آن را رها مى نمودم هرچند براى جنگ بسته باشد.

 

11. مسعودى و «مروج الذهب»

مسعودى «متوفاى 325) در مروج الذهب مى نویسد:

آنگاه که ابوبکر درحال احتضار چنین گفت: سه چیز انجام دادم و تمنا مى کردم که اى کاش انجام نمى دادم یکى از آن سه چیز:

فوددت انّی لم اکن فتشت بیت فاطمه و ذکر فی ذلک کلاماً کثیراً!(21)

آرزو مى کردم که اى کاش هتک حرمت خانه زهرا را نمى کردم و در این مورد سخن زیادى گفت!!

مسعودى با اینکه نسبت به اهل بیت گرایش هاى نسبتاً خوبى دارد; ولى باز اینجا از بازگویى سخن خلیفه خوددارى کرده و با کنایه رد شده است، البتّه خدا مى داند و بندگان خدا هم اجمالاً مى دانند!

 

12. ابن ابى دارم در کتاب «میزان الاعتدال»

«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث کوفى (متوفاى سال 357)، کسى که محمّد بن احمد بن حماد کوفى درباره او مى گوید: «کان مستقیم الامر، عامه دهره»: او در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود.

با توجه به این موقعیت نقل مى کند که در محضر او این خبر خوانده شد:

انّ عمر رفس فاطمه حتى اسقطت بمحسن.

عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد! (22) (دقت کنید)

13. عبدالفتاح عبدالمقصود و کتاب «الامام علی»

وى هجوم به خانه وحى را در دو مورد از کتاب خود آورده است و ما به نقل یکى بسنده مى کنیم:

«و الّذی نفس عمر بیده، لیَخرجنَّ او لاحرقنّها على من فیها...»!

قالت له طائفه خافت اللّه، و رعت الرسول فی عقبه:

«یا ابا حفص، انّ فیها فاطمه...»!

فصاح لایبالی: «و ان...»!

و اقترب و قرع الباب، ثمّ ضربه و اقتحمه...

و بداله علىّ...

و رنّ حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار... فان هى الا طنین استغاثه...(23)

قسم به کسى که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش مى زنم.

عده اى که از خدا مى ترسیدند و رعایت منزلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را پس از او مى کردند، گفتند:

«اباحفص، فاطمه در این خانه است».

بى پروا فریاد زد: «باشد!!».

نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.

على(علیه السلام) پیدا شد...

طنین صداى زهرا در نزدیکى مدخل خانه بلند شد... این ناله استغاثه او بود...!».

* * *

این بحث را با حدیث دیگرى از «مقاتل ابن عطیّه» در کتاب الامامه و السیاسه پایان مى دهیم (هرچند هنوز ناگفته ها بسیار است!)

او در این کتاب چنین مى نویسد:

ان ابابکر بعد ما اخذ البیعه لنفسه من الناس بالارهاب و السیف و القوّه ارسل عمر، و قنفذاً و جماعه الى دار علىّ و فاطمه(علیه السلام) و جمع عمر الحطب على دار فاطمه و احرق باب الدار!...(24)

«هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(علیها السلام) فرستاد، و عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد...

و در ذیل این روایت تعبیرات دیگرى است که قلم از بیان آن عاجز است.

* * *

نتیجه: آیا با این همه مدارک روشن که عموماً از منابع خودشان نقل شده است باز هم مى گویند «افسانه شهادت...!»

انصاف کجاست؟!

به یقین هر کس این بحث کوتاه و مستند به مدارک روشن

رابخواند مى فهمد بعد از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) چه غوغائى برپا شد، و براى نیل به حکومت و خلافت چه ها کردند، و این اتمام حجّت الهیّه براى همه آزاداندیشان دور از تعصّب است، چرا که ما از خودمان چیزى ننوشتیم، هرچه نوشتیم از منابع مورد قبول خود آنهاست.

 ناصر مکارم شیرازی

 

 1. فتح البارى در شرح صحیح بخارى: 7/84 و نیز بخارى این را در بخش علامات نبوت، جلد 6، ص 491، و در اواخر مغازى جلد 8، ص 110 آورده است.

2. مستدرک حاکم: 3/154; مجمع الزوائد: 9/203 و حاکم در کتاب مستدرک احادیثى مى آورد که جامع شرایطى باشند که بخارى و مسلم در صحت حدیث، آنها را لازم دانسته اند.

3. مستدرک حاکم: 3/156.

4. (نور خدا) در خانه هایى است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنان رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.

5. قرا رسول اللّه هذه الآیه (فى بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه» فقام الیه رجل: فقال: ای بیوت هذه یا رسول اللّه؟ قال: بیوت الانبیاء، فقام الیه ابوبکر، فقال: یا رسول اللّه: ا هذا البیت منها، ـ مشیراً الى بیت علی و فاطمهـ قال: نعم، من افاضلها (الدر المنثور: 6/203; تفسیر سوره نور، روح المعانى: 18/174).

6. در المنثور: 6/606.

7. مصنف ابن ابى شیبه: 8/572، کتاب المغازى.

8. انساب الاشراف: 1/586 طبع دار معارف، قاهره.

9. الاعلام زرکلى: 4/137.

10. الامامه و السیاسه: 12، چاپ مکتبه تجاریه کبرى، مصر.

11. الامامه و السیاسیه، ص 13.

12. معجم المطبوعات العربیه: 1/212.

13. تاریخ طبرى: 2/443، چاپ بیروت.

14. عقد الفرید: 4/93، چاپ مکتبه هلال.

15. الاموال: پاورقى 4، چاپ نشر کلیات ازهریه، الاموال، 144، بیروت و نیز ابن عبد ربه در عقد الفرید: 4/93 نقل کرده است چنان که خواهد آمد.

16. میزان الاعتدال: 2/195.

17. معجم کبیر طبرانى: 1/62، شماره حدیث 34، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی.

18. عقد الفرید: 4/93، چاپ مکتبه الهلال.

19. الوافی بالوفیات: 6/17، شماره 2444; ملل و نحل شهرستانى: 1/57، چاپ دار المعرفه، بیروت. و در ترجمه نظام به کتاب «بحوث فی الملل و النحل»: 3/248-255 مراجعه شود.

20. شرح نهج البلاغه: 2/46 و 47، چاپ مصر.

21. مروج الذهب: 2/301، چاپ دار اندلس، بیروت.

22. میزان الاعتدال: 3/459.

23. عبدالفتاح عبدالمقصود، علی بن ابى طالب: 4/276-277.

24. کتاب الامامه و الخلافه، ص 160 و 161، تالیف مقاتل بن عطیّه که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چاپ بیروت، موسّسه البلاغ.

 

 
 
پایگاه استاد حسین انصاریان

پنج شنبه 17/12/1391 - 12:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته