ورزش و تحرک
دو بازیکن تیم ملّی فوتبال ایران، علی کریمی و مهدی مهدویکیا، برنده جایزه "ورزش برای صلح" شدند. سرگئی بوبکا نیز موفّق به دریافت جایزه شد.
دو بازیکن تیم ملّی فوتبال ایران، در آستانه مسابقات جهانی دو و میدانی در برلین، جایزه "ورزش برای صلح" را دریافت کردند. علی کریمی بازیکن سابق بایرن و مهدی مهدویکیا (فرانکفورت)، موفّق به دریافت این جایزه شدند زیرا آنها در مسابقه مقدّماتی جام جهانی در برابر کرهجنوبی در ماه ژوئن گذشته، در حمایت از میرحسین موسوی کاندیدای ریاست جمهوری، دستبندهای سبز به دست داشتند.
روز یکشنبه در باشگاه قهرمانان برلین، این دو بازیکن حضور نداشتند لذا این جایزه به امید نوریپور (ایرانی مقیم آلمان) نماینده بوندستاگ از حزب سبزها اهدا شد.
قهرمان المپیک، سرگئی بوبکا و ادوین مورس نیز هر کدام جوایزی افتخارآمیز دریافت کردند. بوبکا، رکورددار پرش با نیزه جهان، مدارس ورزش را در میهن خود، اوکراین ساخته است. مورس دونده سابق پرش از روی مانع در آمریکا و همچنین رئیس آکادمی جهانی ورزش لاروس، "اسکار ورزش" را دریافت کرد.
"ورزش برای صلح"، جایزه معتبری است که هر ساله به خاطر فعّالیّتهای انساندوستانه و اجتماعی ورزشکاران، در سراسر دنیا به آنها اهدا میشود و امسال نیز در آستانه جام جهانی دو و میدانی توسّط جرهارد جانتزکی و جاکا بیزیلج طرّاحی شد. جایزه «ورزش برای صلح» ابتکاری است برای تشویق ورزشکارانی که خود را در زمینههای اجتماعی و انساندوستانه متعهّد میکنند. امسال در هیئت داوران، ورزشکاران نامداری نیز حضور داشتند که یکی از آنان، میشائیل گروس، شناگر پرآوازه آلمانی و قهرمان المپیک در دهه 80 میلادی بود.
منبع: focus
چهارشنبه 28/5/1388 - 23:10
سياست
اتّفاقاً اگر چنین زخمهایی بر پیکرۀ جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، باید آنقدر خارانده و جرّاحی شود تا تمام عفونت آن خارج شده و اثری از آن در این پیکره باقی نماند. این امر هم میسّر نیست، جز با پیگیری شجاعانه، محرم دانستن مردم و برخورد قضایی قاطع.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
متن بیانیّه مهمّ مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی بیات زنجانی (مدّ ظله العالی) پیرامون نامه جناب حجّتالاسلام و المسلمین کروبی و وقایع پس از آن
چندی پیش برادر ارزشمند و مجاهد جناب حجّتالإسلام و المسلمین کروبی با نگارش نامهای، اخبار بسیار دردناک و اسفباری را پیرامون وضعیّت بازداشتگاهها و بازداشتشدگان سیاسی منتشر کردند. اینجانب آرزو دارم که چنین وقایعی رخ نداده باشد و سخنان برادرمان جناب آقای کروبی هیچگاه مصداق واقعی پیدا نکند؛ امّا ایشان عالمی است مورد وثوق امام امّت، که شرایط و حدود طرح اینگونه مطالب و تأکید بر آن را میداند و پافشاری او بر وقوع وقایع مذکور و اصرار وی بر وجود ادلّۀ کافی را نمیتوان و نباید نادیده گرفت و با جنجال و هیاهو و در گاهی اوقات با حذف صورت مسئله، به آن جواب داد. اتّفاقاً اگر چنین زخمهایی بر پیکرۀ جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، باید آنقدر جرّاحی شود تا تمام عفونت آن خارج شده و اثری از آن در این پیکره باقی نماند. این امر هم میسّر نیست، جز با پیگیری شجاعانه، محرم دانستن مردم و برخورد قضایی قاطع.
در اینجا روی سخنم با نمایندگان مجلس، قضّات و در رأس آنها رؤسای محترم قوای مقنّنه و قضائیّه است. هر یک از اولیای امور جمهوری اسلامی که معنای «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم» را میفهمند و نگران سرنوشت مکتب تشیّع، جمهوری اسلامی، خود و مردم هستند باید نسبت به این هشدار حسّاس باشند، در صدد تحقیق بیطرفانه دربارۀ آن برآیند و از کنار آن هم به سادگی نگذرند. انتظار از نمایندگان مجلس و عقلای امور این است که پاسدار عدالت و حرمت مردمی باشند که با رأی مستقیم و غیرمستقیم آنان بر این مسند تکیه زدهاند. لذا پیگیری دقیق مواردی که در این نامه مطرح شده است و پرهیز از موضعگیریهای سریع و برخاسته از برخی مصالح حکومتی ضروری است چرا که به طور حتم در اسلام، هیچ مصلحتی بالاتر از مصلحت عامّۀ مردم و تلاش برای حفظ جان و آبروی آنان وجود ندارد.
جای سؤال است که چگونه میتوان این همه تناقض میان مواضع رسمی کمیتۀ تحقیق مجلس، قوّۀ قضائیّه و نیروی انتظامی که اتّفاقاً همۀ آنها هم از رسانههای دولتی جمهوری اسلامی منتشر شدهاند را نادیده گرفت. چگونه میشود که روزی وقوع هرگونه اعمال خلاف قانون در یک بازداشتگاه را یکسره نفی کرد و روزی دیگر خبر از تنبیه، تعلیق و مجازات عاملان، بازجویان و قضّات مرتبط با اینگونه اعمال را داد؟ مسلّم است که یا مدیریّت کلان دستگاه قضایی از آنچه در نهادهای زیرمجموعهاش میگذرد خبر ندارد، یا آنکه به موازات این دستگاه، نهادهای غیر رسمی دیگری وجود دارند که آنها هم اختیارات قضایی و تنبیهی دارند.
همه باید از آن روزی بترسیم که مردم در اذهان خود، مدیران و صاحب منصبان حکومتی را متّهم به تلاش برای حفظ قدرت و صدارت کرده و موضعگیریهای آنان را در این راستا تفسیر کنند. چون در آن روز، دیگر میان حکومت شیعی و غیرشیعی فرق چندانی باقی نخواهد ماند و ممکن است خدای ناکرده خواست عمومی به گونهای دیگر رقم بخورد. اینجانب به عنوان طلبهای که بیش از بسیاری از مدیران کلان کشور با عموم مردم ارتباط دارد، از تغییر ذائقۀ عمومی مردم و به خصوص مؤمنین و متشرّعین و حوزهها بیم دارم و بدینوسیله برخی نشانههای آن را به اطّلاع شما میرسانم و لازم است تأکید کنم غیبت رسانههای مؤثّر داخلی و با کمال تأسّف، جهتگیری خاصّ رسانههای باقیمانده هم روز به روز بر ابعاد این موضوع و تغییر توجّهات برخی اقشار از خودی به سوی بیگانه افزوده است.
برادران، امروز آفاتی در این کشور به راه افتاده است که باید جلوی آنها گرفته شود و قوای مقنّنه و قضائیّه باید پیشتازان این عرصه باشند. هیچ دیندار آزاده و هیچ سیاستمدار عاقلی نیست که اهانت و بیحرمتی به شخصیّتهای اصیل و انقلابی و بیقدر و قیمت کردن آنان را بربتابد. چون همه میدانند که اگر این روند ادامه پیدا کند و جلوی تندرویهای کنونی گرفته نشود، آتش آن لاجرم خرمن خودی و غیرخودی را خواهد سوزاند و روزی ما و شما بر تلّ آن خواهیم نشست. آن روز، روز شکست جمهوری اسلامی است. معرّفی کردن برخی از عناصر انقلابی و خدمتگزاران سیاسی به عنوان آشوبگر، حرکتی است که امروز به راه افتاده است، امّا اگر به این حرکت مجال داده شود، روزی خواهد رسید که بسیاری از عناصر مؤمن و انقلابی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب را بر گردونۀ آن خواهند نشاند تا به اهداف خاصّ خود برسند؛ همانطور که به مرور هم نشانههای این موضوع را مشاهده کردهاید. لذا از تمام آگاهان و مسئولان دلسوز نظام میخواهم که حسّاسیّت بیشتری در اینباره نشان دهند و به نحوی موضعگیری کنند که در فردای قیامت در پیشگاه خداوند و مردم شرمسار برخی قصورها یا احتمالاً تقصیرهای خود نباشند.
والسّلام علی من اتّبع الهدی
اسداله بیات زنجانی
قم - بیست و ششم مرداد 1388، برابر با بیست و پنجم شعبان 1430
http://bayatzanjani.net/fa/news/article-86.html
چهارشنبه 28/5/1388 - 13:2
سياست
با کاهش اعتبارات هزینهای برخی از دستگاهها و کاهش طرح تملّک داراییهای سرمایهای از بودجه عمومی دولت، منابع لازم برای افزایش اعتبار 17 دستگاه اجرایی کشور در بودجه 88 تأمین شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پس از آنکه مجلس با منابع پیشبینی شده برای اجرای لایحه هدفمند کردن یارانهها که در لایحه بودجه 88 پیشبینی شده بود، مخالفت کرد، قانون بودجه به دولت ابلاغ شد و دولت ملزم شد تا علاوه بر تأمین اعتبار منابع کسر شده از بند 60 این قانون، بودجه برخی از دستگاهها را افزایش دهد. براین اساس در جمعبندی که در معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور انجام شد و در نهایت به تصویب دولت رسید، بودجه 17 دستگاه افزایش یافت که در این میان 5 دستگاه بیشترین افزایش اعتبار را داشتند.
بر اساس اعلام نشریه برنامه ارگان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری، اعتبار 17 دستگاه بیش از یکصد میلیارد ریال بر اساس اصلاحیّه بودجه 88 افزایش یافت، که در این میان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلّح با 1826472 میلیون ریال، کمیته امداد امام خمینی(ره) با افزایش 913669 میلیون ریال، وزارت دادگستری با افزایش 758524 میلیون ریال، مجلس شورای اسلامی با افزایش 479666 میلیون ریال و بسیج ارتش 20 میلیونی با افزایش 452388 میلیون ریال بیشترین افزایش اعتبار را در میان 17 دستگاهی که اعتبارشان افزایش یافت، دریافت کردند.
سایر دستگاههایی که افزایش اعتباری معادل یکصد میلیارد ریال دریافت کردند، شامل نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات اسلامی، مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم (ص)، سازمان بهزیستی، شورای عالی حوزه علمیّه قم، مرکز خدمات حوزه علمیّه قم، بیناد امور بیماریهای خاص (کمک)، ستاد مشترک ارتش، سازمان بازرسی کل کشور، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهاد کتابخانههای عمومی کشور و سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی در این میان دیده میشوند.
در مقابل چهار دستگاه اجرایی ملزم به کاهش اعتبارات خود شدند که در این میان بیشترین کاهش را وزارتخانههای آموزش و پرورش با 2425103 میلیون ریال، رفاه و تأمین اجتماعی با 952441 میلیون ریال، سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلّح با 944363 میلیون ریال و بنیاد شهید و امور ایثارگران با 148356 میلیون ریال، با کاهش اعتبار در سال جاری مواجه شدند.
این گزارش میافزاید، افزایش منابع اعتباری دستگاههای یاد شده، از محلّ کاهش 85 هزار میلیارد ریال از محلّ اعتبارات هزینهای، تملّک داراییهای سرمایهای ملّی و استانی، 64700 میلیارد ریال از محلّ طرح تملّک داراییهای سرمایهای با کسر درصد یکسان (به استثنای طرحهای سال خاتمه 88) و همچنین مبلغ 20300 میلیارد ریال از محلّ اعتبارات هزینهای از بودجه عمومی دولت تأمین شده است.
etemademelli/
يکشنبه 25/5/1388 - 11:54
ورزش و تحرک
از اوّل گزارشش بنای کار را بر این گذاشت که افشین قطبی، تیمملّی و فدراسیون فوتبال را نقد کند! البتّه برای جواد خیابانی که خود را گزارشگری باسابقه و حرفهای میداند انجام دادن همه این کارها به علاوه گزارش بازی، مطمئنا کار راحتی است؛ ضمن اینکه جواد خیابانی با گزارشش دوباره نشان داد که فراز و فرود بسیاری را در این مدّت طی کرده است.
همانطور که ما میدانیم، جواد خیابانی هم میداند که گزارشگر باید در حین گزارش تا جایی که امکان دارد بیطرف و همچنین مواظب گاف دادن باشد. با این حال متأسّفانه چهارشنبهشب گافهای به یادماندنی از سوی جوادخان در یادمان ماند؛ مثل صحنهای که بازیکن بوسنیایی گل زده بود و خیابانی گزارش کرد: «با زدن این گل تعداد بازیهای ملّیاش به عدد 15 رسید!» البتّه این تنها گاف به یادماندنی خیابانی نبود؛ به این جمله در حین تعویض شجاعی دقّت کنید: «شجاعی بازی خوبی را به نمایش گذاشت امّا حیف که گل نزد و تعویض شد!» گویا آقای خیابانی ندید که مسعود شجاعی زننده یکی از گلها بود!
- زمانی که بازیکن بوسنی تعویض شد خیابانی درست در یک گاف مشابه گزارشهای گذشتهاش گفت: «داور بازیکن را اخراج کرد!» البتّه خیابانی عاشق تحلیل است و دوست دارد گزارشهایش با تحلیلهای فنیاش همراه باشد؛ زمانی که ایران دو بر صفر عقب بود او با خیال راحت گفت: «هم قطبی مشکل دارد و هم تیمملّی! قطبی همانطور که قول داد تیم ملی را به جامجهانی ببرد و بدقول شد، این بار قول داده تیمملی را قهرمان جام ملّتهای آسیا کند که البتّه امیدواریم این بار خوشقول باشد!»
- شاید به تحلیلهای او ایراد زیادی وارد نباشد امّا زمانی که ایران با گل آندو سه بر دو جلو افتاد، خیابانی هیجانزده درباره تیم بوسنی گفت: «بوسنی در تمام طول بازی خوب بود امّا به یکباره بد شد و به همین خاطر سه گل خورد ...! »
جواد خیابانی تعاریف بیش از حدّی از میثاق معمارزاده و رحمان احمدی کرد، در حالی که دروازهبان دوم تیم ملّی وحید طالبلو است. آمدن ایمان مبعلی آنقدر او را هیجانزده کرد که او مرتّب میگفت: «در امارات به ایمان میگویند مهندس یا متخصّص شوت» با این حال ای کاش آقای خیابانی گزارشگر تحلیلگر نوستالژیک ایران – استرالیا 8 آذر 86 به این نکته کوچک اشاره میکرد که ای کاش آقای دایی ایمان مبعلی را به تیمملّی دعوت میکرد تا به این روز نیفتیم و جامجهانی را از تلویزیون با حسرت نبود ایران تماشا نکنیم. ببخشید آقای خیابانی! ما شما را دوست داریم که به شما توجّه ویژهای داریم.
esteghlaltehranfc
شنبه 24/5/1388 - 13:23
سياست
مهدی کروبی از دستور هاشمی شاهرودی برای رسیدگی به نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره بازداشت شدگان کهریزک خبر داد و گفت : " آقای هاشمی رفسنجانی نامه را به آقای هاشمی شاهرودی ارجاع داده است و ایشان نیز دستور رسیدگی به این نامه را صادر کرده و از آقای درّی نجف آبادی دادستان کلّ کشور خواسته که با من تماس بگیرد و اعلام کند که نفراتی را به نزد من خواهند فرستاد و نقطه نظرات مرا دریافت کنند تا به مسئولان منعکس شود."
دبیر کلّ حزب اعتمادملّی در گفتوگویی با سایت سحامنیوز در پاسخ به سؤالاتی که در واکنش به انتشار نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره کهریزک بود، دلایل نگارش چنین نامهای را تشریح کرد. کروبی قبل از هر سخنی در پاسخ به کسانی که وی را به خاطر نگارش نامهای مورد انتقاد و اعتراض شدید خود قرار دادند گفت : " کسانی که این روزها به دنبال جوسازیها هستند، فضایی امن و آرام را ایجاد کنند و هیئتی مستقل و بیسرف را هم مسئول رسیدگی به این ماجرا کنند و آنگاه شاهد آن باشند که افرادی که این مسائل را به بنده منتقل کردهاند، میآیند و شکایت خود را مطرح میکنند. البتّه افرادی در این هیئت قرار گیرند که کسانی که مورد آزاد قرار گرفتهاند و شکایتی دارند نسبت به آنها اعتماد داشته باشند و مسائلی که برایشان روی داده را با آنها در میان بگذارند و البتّه اطمینان داشته باشند که این هیئت نیز تا آخر از حقوق آنها دفاع میکند." وی همچنین به پرسشهای کسانی جواب داد که از علّت نگارش این نامه به هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس خبرگان میپرسند. وی گفت : " من برای نگارش این نامه به آقای هاشمی دلایل بسیاری داشتم. نخست اینکه ایشان از ارتباط نزدیکی با رهبری برخوردار هستند و بنابراین مطمئن هستم که این مسائل را به ایشان منتقل میکنند. از طرف دیگر خود آقای هاشمی رفسنجانی نیز انتقاداتی را به حوادث اخیر داشت و در نماز جمعه نیز تا حدودی گلایههای خود را مطرح کرد و حتّی درخواست کرد تا زندانیان را آزاد کنند. همچنین من طیّ هفتههای گذشته نامهای را به وزیر اطّلاعات و رئیس قوّه قضائیّه نوشته بودم و بنابراین تصمیم گرفتم که این نامه را به ریاست مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بنویسم. در عین حال بنده از قبل از آغاز حرکت نهضت انقلاب با آقای هاشمی آشنا بودم و همواره از قبل و پس از انقلاب با ایشان همکاری و رفاقت داشتهام و من از این حق برخوردارم که به ایشان نامهای را بنویسم؛ البتّه این ارتباطی به اختلاف سلیقه من با آقای هاشمی ندارد چرا که هرچند ما با هم اختلاف دیدگاه داریم ولی من معتقدم که ایشان از جایگاه خاصّی برخوردار است که شاید بتواند کاری کند. همین آقایانی که امروز به آقای هاشمی رفسنجانی هتّاکی و انتقاد میکنند شاید از یاد بردهاند که ایشان از نزدیکترین یاران امام بودهاند و حتّی زمانی که قرار بود حکم مهندس بازرگان خوانده شود در مراسمی که همه ما حضور داشتیم، ایشان کنارامام نشستند و متن حکم را قرائت کردند. "
وی با اشاره به انتشار برخی مطالبی که در آن مدّعی شدهاند کروبی نامه را زودتر از موعدی که قرار بوده منتشر کرده است، گفت : " من هنگامی که به ایشان نامه نوشتم انتظارم این بود که با توجّه به ابعاد فاجعهآمیز این مسائل در مدّت زمان کوتاهی ایشان پاسخ این نامه را بدهند زیرا و البتّه از نامه هم دو نسخه تهیّه شد که یکی نزد ایشان و دیگر نزد بنده بود. و لیکن بیش از ده روز طول کشید که آقای هاشمی به این نامه پاسخی ندادند. البتّه این به معنای گلایه از آقای هاشمی رفسنجانی نیست بلکه من احساس کردم که ایشان نخواسته به این نامه پاسخ دهد و یا اینکه بنا بر شرایط فعلی و وضعیّتی که خود ایشان در آن قرار دارد، نمیخواسته که وارد این معرکه شود و من هم بنا بر نگرانی نسبت به اخباری که مدام به من میرسید این نامه را منتشر کردم. البتّه بعدها متوجّه شدم که ایشان نامه را به آقای هاشمی شاهرودی ارجاع داده است و ایشان نیز دستور رسیدگی به این نامه را صادر کرده و از آقای درّی نجفآبادی دادستان کلّ کشور خواسته که با من تماس بگیرد و اعلام کند که نفراتی را به نزد من خواهند فرستاد تا نقطه نظرات مرا دریافت کنند و به آنها منعکس شود. "
کروبی همچنین افزود : " هنگامی که این نامه منتشر شد برخوردهای متفاوتی صورت گرفت برخی استقبال کردند، چرا که میگفتند این باعث شد تا فضا به گونهای شود که کسانی که در این باره مطالبی داشتند آن را مطرح کنند مانند خبری که یک خانم سنندجی آن را مطرح کرد که من از ذکر نام ایشان خودداری میکنم و آقایان میتوانند به سایتها مراجعه و در این باره آگاهی بیشتری کسب کنند. "
وی افزود :" البتّه در همین میان کسانی هم بودند که از انتشار آن برآشقتند و قصد آن دارند تا فضایی را ایجاد کنند که کسی جرأت بیان مطالبی در این باره را نداشته باشد. یعنی فضایی ایجاد شود که اگر بچّههای مردم را میکشند و یا کسی را در زندان مورد اهانت قرار میدهند، خانوادههایشان را در مقابل در زندان تهدید کرده و کتک میزنند، به خانههای مردم میریزند و به اموال آنها خساراتی وارد میکنند، کسی جرأت طرح این مطالب را نداشته باشد. "
وی گفت : " چرا به جای اینکه چنین فضای رعب و وحشت را ایجاد کنند تا مردم را به سکوت بکشانند، فضایی را ایجاد نمیکنند تا اگر مسائلی در این باره وجود دارد و کسانی هستند که شکایاتی دارند ان را در فضای آزاد و امن مطرح کنند. " وی خطاب به مسئولان گفت : " بهتر نیست به جای آنکه برخی در برابر انتشار این نامه چنین موضعگیری و فحّاشی کنند به بررسی اصل ماجرا بپردازنند نه اینکه هنوز کمیته پیگری مجلس تشکیل نشده است، بگویند که محتوی این نامه بررسی شده و کذب محض است. به نظر من باید مسئولان با شنیدن چنین مسائلی ناراحت باشند." وی افزود : " آخر شما فضایی ایجاد کردهاید که کسانی که مورد آزار قرار گرفتهاند جرأت طرح این مباحث را ندارند و حتّی شاید در شرایطی قرار گیرند که بیایند و بگویند که در زندان به ما نماز شب یاد میدادند و هیچ شکنجهای هم روی نداده است."
کروبی سپس تأکید کرد که باید فضای امنی در جامعه ایجاد شود تا همه آزادانه حرف بزنند و لیکن ابراز تأسّف کرد از اینکه در فضایی که اینک شکل گرفته مردم حتّی جرأت نفس کشیدن هم ندارند. وی تأکید کرد : " هنگامی که حضرت علی (ع) توسّط ابنملجم مورد ضربت قرار گرفت، حضرت تأکید کردند که مراقب فردی که او را مورد حمله قرار داده، باشند و گفتند که چنانچه من زنده نماندم برای قصاص به او یک ضربه بزنید. آیا این رفتارها با حکومت عدل علی (ع) و دین اسلام که دین رأفت است سنخیّت دارد ؟ "
وی با انتقاد از اینکه رئیس مجلس و رئیس کمیسیون امنیّت ملّی که رئیس کمیته پیگیری وضعیّت آسیبدیدگان حوادث اخیر است، بدون هیچ پشتوانه تحقیقاتی به تکذیب اصل ماجرا پرداختند گفت : " من پیشنهاد کردم که مسئولیّت پیگیری این حوادث را میپذیرم هرچند که این مسئولیّت برایم افتخارآور نیست بلکه برایم زجرآور است ولی قصد دارم تا حقایق کشف شود و هیئتی مستقل و بیطرف تشکیل شود تا فضایی ایجاد شود که اگر کسانی هستند که مورد آزاد قرار گرفتهاند خودشان بیایند و این مسائل را بازگو کنند تا ریشه این فسادهای اخلاقی و شکنجههای قرون وسطی خشکانده شود؛ نه انکه مسئولان پیگیری این حوادث در مجلس شورای اسلامی در مدّت 24 ساعت و قبل از آنکه کمیته پیگیری جلسهای را تشکیل دهد به تکذیب محتوای این نامه میپردازنند. من ضمن احترام به ریاست مجلس هشتم جناب آقای دکتر لاریجانی که نسبت به ایشان و پدرشان و پدرخانم ایشان ارادت ویژهای دارم و آقای علاءالدّین بروجردی رئیس کمیسیون امنیّت ملّی مجلس هشتم، میگویم که قبل از آنکه در اظهارنظری شتابزده، اصل ماجرا را تکذیب کنید حدّاقل با بنده تماسی میگرفتید یا از من میخواستید که نفراتی را نزد شما بفرستم؛ شاید من اطّلاعاتی در این رابطه داشتم. آخر چهطور میشود که بدون آنکه تحقیقی صورت گیرد و جلسهای تشکیل شود، میگویید این ماجرا کذب محض بوده است. شما حدّاقل تحقیق میکردید تا ببینید این کسی که این حرفها را زده از روی هوی و هوس چنین گفته و یا چون اینکه رأی او را در انتخابات نادیده گرفته و تقلّب کردهاند، میخواهد برای عقدهگشایی چنین حرف هایی را بزند و یا اینکه مطلبی دارد و بر اساس مستنداتی، این حرفها را زده و بعدا موضعگیری میکردید . " وی افزود : " در شرایطی که رئیس مجلس که سالها من در جایگاه ایشان و دیگر جایگاهها بودم، بدون تحقیقی، اصل ماجرایی را تکذیب میکند، دیگر افراد چطور میتوانند بیایند و این مسائل را مطرح کنند و حتّی در قبال آنچه که گفتهاند مورد اهانت قرار گیرند و آبرویشان نیز برود. " وی تأکید کرد : " من احساس میکنم که این موضعگیریهای شتاب زده تحت فشار صورت گرفته است زیرا این بزرگواران نگران آن هستند که به سرنوشت دیگر دوستان خود در گذشته دچار شوند. چرا که آقای لاریجانی نگران آن است که به سرنوشت دکتر حدّاد عادل گرفتار شود و او را از ریاست مجلس حذف کنند و یا اینکه آقای بروجردی نگران تکرار سرنوشت دیگر دوستانش چون آقای افروغ در مجلس هفتم که او را از ریاست کمیسیون حذف کردند و یا سرنوشت مجید انصاری و محتشمیپور در مجلس ششم، هستند. "
کروبی با گلایه از قضاوتهای عجولانه درباره این نامه گفت : " آخر نباید آقای لاریجانی و بروجردی این قدر شتاب زده درباره محتوی این نامه موضعگیری میکردند و شاید بهتر بود که این دوستان نیز به مانند آقای شاهرودی حدّاقل هیئتی را میفرستادند تا اصل ماجرا را از من جویا شود، نه آنکه حرفهای آقای بروجردی را چهل بار از تلویزیون پخش کنند ولی حتّی یک کلمه از حرفهای مرا پخش نکنند. بهتر بود که آقای لاریجانی همان کمیته تحقیق و پیگیری را نزد من میفرستاد تا من مستندات و مطالبی که دارم به این کمیته منتقل کنم."
کروبی با قاطعیّت گفت : " من به مسئولان میگویم که هیچگاه این فحّاشیها و انتقادات من را وادار به سکوت نخواهد کرد. من در این 20 سال گذشته از این حرفهای درشت، بسیار شنیدهام و تا زمانی که زنده هستم از حقوق مردم دفاع خواهم کرد و شما نمیتوانید زبان، دست و قلم بنده را ببندید. "
کروبی همچنین با اشاره به محتوای این نامهای که مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است، گفت: " مسائل مختلفی را در این نامه بر اساس مستنداتی که موجود بود منتشر کردم و لیکن در همین باره باید دو نکته را خطاب به مسئولان بگویم. " وی تأکید کرد : " در این مدّت اخبار بسیاری در این رابطه به من رسیده است و در سایتهای خبری منتشر شده است که موجب تأسّف برای نظام جمهوری اسلامی است و من هم در این نامه پیشنهاد کردم که هرچند پذیرش مسئولیّت پیگیری این موضوع برای بنده کاری سخت است ولی من حاضرم که این مسئولیّت را قبول کنم تا به این موضوعات رسیدگی شود و حتّی من در این نامه تأکید کردهام که انشاءالله چنین اخباری صحّت نداشته باشد ولی اگر درست باشد باید هرچه سریعتر رسیدگی شود و من نیز تنها قصد داشتم که در این باره به مسئولان تذکّراتی را بدهم ولی نمیدونم که این تذکّر بنده چرا تا این حد این آقایان را برآشفت و فحّاشی کردند. "
کروبی در تکذیب سخنانی که گفته شده، استنادات این نامه، تلفنهای خوانندگان روزنامه اعتمادملّی بوده است گفت : " من از این سخنان تعجّب میکنم چرا که یک بار از طرف روزنامه، تلفن خوانندگان را به من منتقل نکردهاند و البتّه تلفنهایی که در این باره به روزنامه شده است، پس از انتشار این نامه بوده است و قبل از آن تماسی در این باره نشده بود. بنابراین به این آقایان میگویم که مستندات من کسانی بودهاند که نزد من آمدهاند که یا خود مورد آزار قرار گرفته بودند و یا اینکه شاهد بوده و یا کسانی نزد آنها اقرار کرده بودند پس من آدمی نیستم که بدون آنکه مستنداتی داشته باشم و بنا بر یک تلفن و یا اینکه کسی حرفی را بدون پشتوانه به من زده باشد چنین نامهای را بنویسم. "
کروبی همچنین در پاسخ به سؤالی در واکنش به مسائلی که درباره نحوه عملکرد وی در بنیاد شهید از سوی رسانههای اصولگرای تندرو مطرح میشود گفت : " طرح این مسائل اهمّیّتی ندارد و طرح این موضوعات نشاندهنده این است که من پروندهای ندارم که بخواهند آن را مایه تخریب من قرار دهند و بنابراین به داستانسرایی درباره عملکردهای مدیریّتی من میپردازنند در حالی که کسانی که بنده را میشناسند و با من همراه بودهاند، همیشه از من حمایت کردهاند. " وی با اشاره به ماجرای استعفایش از بنیاد شهید گفت : " بنده در دو مرحله از ریاست بنیاد شهید استعفا دادم نخست بعد از فوت امام که حج و بنیاد شهید استعفا دادم ولی رهبری نبپذیرفت و سپس در سال 71 استعفا دادم و با اصرار من رهبری آن را قبول کردند که البتّه بیت امام و رهبری از جمله آیتالله محمّدی گلپایگانی به خوبی در جریان این ماجرا قرار دارند. " وی در ادامه با اشاره به حمایتهای خانواده شهدا از وی گفت : " خدا رو شکر که پس از گذشت 18 سال هنوز اکثریّت خانواده شهدا هنوز ارتباط خودشان را با من حفظ کردهاند و من به این آقایان پیشنهاد میکنم به جای اینکه خانوادههای شهدا را وارد این دعواهای سیاسی کنند، بهتر است که دو ماه دیگر از همین مسئول جدید بنیاد شهید بپرسند که کارمندان و خانوادههای شهدا از مدیران این بنیاد هنوز نام چه کسی را بیشتر از دیگران به خوبی یاد میکنند. "
وی گفت : " من از آقایان خواهش میکنم که دیگر این خانوادههای معزّز شهدا را که با فداکاریهای آنها، این نظام به پیروزی رسید و تثبیت شد را وارد این دعواهای سیاسی نکنند زیرا آنها به اندازه کافی خودشان مشکلاتی دارند و دیگر نباید آنها را وارد این قضایا کرد و من مطمئن هستم که اکثر این خانوادهها از وضعیّتی که در جامعه حاکم شده است، رنج میبرند. "
کروبی با اشاره به نیّت کسانی که این روزها علاقه خاصّی به راهاندازی دعواهای سیاسی دارند و آنگاه اصلاح طلبان را به تنشزایی در کشور متّهم میکنند گفت : " نزاع بر سر این است که ما اپوزیسیون نظام هستیم ولی من این را میگویم که ما مدافع نظام جمهوری اسلامی با قرائت امام هستیم. ما میگوییم که جمهوریت و اسلامیّت باید در کنار هم باشد ولی آنها میگویند که رأی مردم زینتی است و حتّی این روزها یکی از شخصیّتها گفته که اطاعت از احمدینژاد، اطاعت از خداست که البتّه من میگویم این حرفها در برابر همان پولهایی است که به مؤسّسه این بزرگوار سرازیر میشود. از سوی دیگر یکی از نزدیکان همین آقای احمدینژاد میگوید که او تنها چهار میلیون رأی دارد و 20 میلیون باقیمانده منتقد به اصل نظام هستند. " وی تأکید کرد : " من همین جا میگویم که هیچ رئیسجمهوری نه آقای احمدینژاد و نه رؤسای جمهوری قبلی و یا حتّی بعدی، نماینده خدا بر روی زمین نیستند و نمیدانم این چه حرفهایی است که زده میشود. " وی با ذکر داستانی گفت : " زمانی برای ناصرالدّین شاه بادمجان میآورند؛ فردی که از نزدیکان وی بوده به تعریف از بادمجان میپردازد و ناصرالدّین شاه نیز میخورد ولی هنگامی که قصد خروج از اتاق را داشته است، از زیاد خوردن بادمجان دل درد میگیرد و آروغ میزند، در همین زمان همان فرد شروع میکند در مزمّت بادمجان سخن گفتن، که ناصرالدّین شاه به وی میگوید تا حالا که تو از فواید آن سخن میگفتی، حالا چه شده است که در مزمّت آن حرف میزنی. آن فرد میگوید آن موقع شما از آن خوشتان میآمد و بنابراین من خوب میگفتم ولی حالا شما بدتان آمده و من باید در مزمّت بادمجان سخن گویم که شاید به نوعی شاهد تکرار چنین وقایعی هستیم."
وی در ادامه به خانوادههای شهدا توصیهای داشت و گفت : " من خودم به این خانوادهها میگویم که وارد این نزاعهای سیاسی نشوند. البتّه در این جا از آقای ضرغامی قدردانی میکنم که در برابر هتّاکی به همسر شهید باکری از او دفاع کرد ولی همه خانواده شهدا مانند همسر شهید باکری شناخته شده نیستند که از آنها دفاع شود."
وی تأکید کرد : " من به نسلهای جوانتر میگویم که این شرایطی که اکنون در کشور وجود دارد، همان اهداف و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی با قرائت امام نیست و این رفتارها را به نام اسلام و نظامی که بنیانگذار آن امام بوده است، ننویسند. چرا که این نظام جمهوری اسلامی همان نظامی است که با فداکاری و ایثارگریهای بسیاری شکل گرفت. کسانی چون سردار لشکری که 18 سال در زندانهای بعثی اسیر بودند و یا اینکه در جبههها شهید شدند. کسانی که در تظاهراتهای قبل از انقلاب به شهادت رسیدند و اکنون نیز خانوادههایشان از فضایی که در کشور حاکم شده است، رنجیده خاطر هستند. "
وی در نهایت تأکید کرد : " من 20 سال است که برای دفاع از حقوق شهروندی و حقوق مردم به عنوان عضو کوچک این نظام تلاش کردهام و اکنون هم بار دیگر تأکید میکنم که این تهمت و افتراها مرا از راهی که بدان اعتقاد دارم جدا نخواهد کرد. "
منبع : سحام نیوز
جمعه 23/5/1388 - 13:5
سياست
خلاصه اظهارات :
وقتی رئیسجمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید و به عامل او تبدیل میشود، از این پرتو نور بر او تابیده میشود
وقتی رئیسجهموری حكم ولیفقیه را دریافت كرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست
رهبر وقتی قانون را تأیید میکند بنابراین همه مصوّبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب میشود که این از حقوق والی بر مردم است
محمّدتقی مصباحیزدی، از روحانیون بلندپایه و اصلیترین حامی محمود احمدینژاد در قم، اطاعت از رئیسجمهور را اطاعت از خدا دانست. مدیر مؤسُسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی دیروز در جمع هنرمندان بسیجی سراسر كشور با اشاره به اینكه ولیفقیه جانشین امامزمان (عج) است، گفت: «وقتی رئیسجمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید و به عامل او تبدیل میشود، از این پرتو نور بر او تابیده میشود.»
وی افزود: «وقتی رئیسجهموری حكم ولیفقیه را دریافت كرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.»
شاید این نخستینبار در تاریخ فقه شیعه بهشمار می رود كه یكی از روحانیون، دستورات اجرایی رئیسجمهور دولت را همردیف با حكم «الله» قرار میدهد و اطاعت از آن را واجب قرار میدهد. تاكنون براساس مبانی فقه شیعه تشخیص حكم خدا در دوره غیبت انحصارا در حیطه اختیارات فقیه جامعالشّرایط میگنجد و از همین رو براساس نظریه ولایتفقیه و مطابق قانون اساسی جمهوریاسلامیایران، شخص اوّل مملكت تنها از میان فقها انتخاب میشود. مصباحیزدی در حالی اطاعت از دستورات محمود احمدینژاد بهعنوان مصداق كنونی حرفهایش را در حكم اطاعت از خدا دانسته است كه وی پیش از این چنین شأنی را برای دیگر رؤسای جمهوریاسلامیایران قائل نبود. وی كه در دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی مدّتی بهعنوان سخنران پیش از خطبه نمازهای جمعه تهران به تشریح مبانی حكومتاسلامی میپرداخت، هیچگاه اشارهای به این موضوع نكرد كه اطاعت از دستورات رئیسجمهوری واجب است و اتّفاقا اساس سخنرانیهای وی بر رد تئوری دولت اصلاحات درباره شیوه زمامداری شكل گرفته بود و پاسخی به قرائت اصلاحطلبانه از اسلام و حكومت دینی محسوب میشد. با توجّه به تعارض آشكار دیدگاههای مصباح یزدی با كلّیت جریان اصلاحطلبی و بخش بزرگی از جناح اصولگرا به نظر میرسد كه وی این نظریه درباره دولت اسلامی و جایگاه رئیس آن را پس از روی كار آمدن محمود احمدینژاد، تدوین كرده باشد. با این حال مخفی ماندن این دیدگاه در طول چهار سال زمامداری احمدینژاد و همزمانی انتشار آن با حوادث پس از انتخابات و تشكیل دولت دهم میتوان چنین برداشت كرد كه مدیر مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی براساس دلایلی، اكنون را زمان مناسبی برای علنیكردن دكترین جدید دولت اسلامی ارزیابی كرده است. به عبارت دیگر با توجّه به اختلافات گسترده مصباح یزدی با رؤسای دولتهای پیش از احمدینژاد نمیتوان پذیرفت كه وی هنگامی كه ریسك روی كارآمدن شخصیتهایی مانند میرحسین موسوی یا مهدی كروبی به عنوان رئیسجمهور دهم وجود داشت، نظریهای را ارائه دهد كه خود اوّلین نقضكننده آن خواهد بود.
همچنین با توجّه به دوره چهارساله ریاستجمهوری بهنظر میرسد كه ارزیابی مصباح یزدی از ساختار سیاسی ایران بهویژه در پی حوادث پس از انتخابات بهگونهای است كه احتمال به دستگرفتن قدرت در دولتهای آینده جمهوری اسلامی را از سوی افرادی كه شبیه احمدینژاد نباشند، منتفی میداند. از نظر این عضو مجلس خبرگان رهبری، ویژگیهای شخصیتی و گفتمانی احمدینژاد وی را به نزدیكترین مصداق ریاست دولت در حكومت دینی تبدیل كردهاست، از این رو به عقیده مصباح یزدی و شاگردانش اكنون و در چهار سال گذشته اصلیترین حامیان احمدینژاد در میان روحانیون و متدینین قرار داشته و دارند. این پشتیبانی بهحدّی بود كه حتّی در روزهایی كه رابطه دولت و مرجعیت بهدلیل برخی مواضع و تصمیمات احمدینژاد و نزدیكانش تیره میشد، مصباحیزدی از همراهی با موج انتقاد روحانیت سر باز میزد یا دستكم موضعگیری علنی بر ضدّ دولت را روا نمیداشت. براساس همین سابقه بود كه محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی كروبی سه نامزد رقیب احمدینژاد در انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری در سفرهایی كه به قم انجام دادند، هیچگاه سراغ مدیر مؤسّسه امامخمینی نرفتند، چون از قبل میدانستند كه رأی و نظر «آیتالله» و شاگردانش از چهار سال پیش تغییر نكرده است و آنان در وضع كنونی كسی را صالحتر از احمدینژاد برای اداره قوّهمجریه نمیشناسند. به این ترتیب در گرماگرم رقابتهای انتخاباتی امسال كه ترافیك سیاسی تهرانقم بهشدّت سنگین شده بود، درهای بیت مصباحیزدی بسته ماند و این در حالی بود كه بیشتر علمای طراز اوّل قم از رقبای احمدینژاد استقبالی گرم بهعمل آوردند. اكنون با پایان یافتن رقابتهای انتخاباتی و سپردهشدن سكّان دولت دهم به احمدینژاد، مصباحیزدی با خیالی آسوده گوشههایی دیگر از تئوری حكومت دینی خود را علنی میكند. وی میداند كه دستكم تا چهار سال آینده این نظریهپردازی برای او مشكلی ایجاد نخواهد كرد، زیرا بر این باور است كه دستورات احمدینژاد هرچه باشد، چارچوب نظریهای كه او در اینسالها صبورانه آن را از حاشیه به متن آورده است، دچار مخاطره نمیكند و قرائت او از نظریه ولایتفقیه را مخدوش نمیسازد. وی دیروز نیز جایگاه اطاعت از رئیسجمهوری را در لابهلای دیدگاهش درباره ولایتفقیه گنجاند و به آن ساختاری تئوریك داد. مصباح یزدی در جمع هنرمندان بسیجی خاطرنشان كرد : جریانهایی که اخیرا در کشور رخ داد، ولایت فقیه را هدف قرار داده بود. سلسله جنبان این قضایا هر که بود درصدد حذف ولایت فقیه از نظام سیاسی کشور بود.»
وی ولایت فقیه را روح انقلاب و مشخّصه این حکومت دانست و گفت: «دشمنان میخواستند یا این رکن اساسی را حذف یا تضعیف و کمرنگ کنند که در این جریان برخی آگاهانه و برخی فریبخورده اقدام به این امر كردند.»
مدیر مؤسّسه امامخمینی افزود: «ولایت فقیه به دلیل آنکه دارای پرتویی از انوار امام زمان(عج) است و مردم نیز به دلیل اینکه او را جانشین بهحقّ ولیعصر(عج) میدانند اطاعت از او را همچون اطاعت از امام عصر بر خود لازم میدانند.»
وی اضافه كرد: «ولایت فقیه به عنوان رکن اساسی حکومت اسلامی است که هیچ یک از کشورها و ملل اسلامی نیز نظیر آن را ندارند و این امر باعث علاقه و جلب توجّه بسیاری ملّتهای دنیا به کشور اسلامی ما شده است.»
وی بر اساس خطبهای از حضرت علی(ع) حقوق والی و سرپرست جامعه بر مردم را بزرگترین حقّ مردم بر مردم عنوان کرد و گفت: «رهبر وقتی قانون را تأیید میکند بنابراین همه مصوّبات قانونی همچون نماز و روزه بر مردم واجب میشود که این از حقوق والی بر مردم است.»
مصباح یزدی افزود: «آنچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد این است که مردم اطاعت و محبّت به ولایت فقیه را اطاعت و محبّت به خداوند میدانند که در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد.»
مدیر مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ولایت فقیه را عامل پیروزی و دوام کشور و اساس رفع توطئههای دشمنان دانست و گفت: «در جامعه ما به این اصل درست توجه نشده و نمیشود.»
وی خاطر نشان کرد: «قبل از انقلاب به دلیل جدایی دین از سیاست علما در این عرصه وارد نمیشدند در حالی که دیانت عین سیاست است که این شعار از سوی شهید مدرّس مطرح و به وسیله امام به آن جامه عمل پوشانده شد.» وی افزود: «اکنون در فرهنگ دینی ما هر که دیندارتر است از ولایت فقیه حمایت میکند ولی هنوز بعد از 30 سال این اصل آنچنان که باید، جا نیفتاده است. اصل اطاعت از رهبری شرعی است که بخشی از دین ما را تشکیل میدهد و رهبر نیز باید با تمام توان احکام اسلامی را پیاده کرده و نیازهای مردم را برآورده سازد.»
مصباح یزدی گفت: «همه مردم از هر قشر و سنّی که باشند نسبت به رهبر مسئولیت دارند و باید در حدّ توان خود از او حمایت کنند و این کمک محدود به قشر خاصی از مردم و مسئولان حکومتی نمیشود.»
منبع : armandaily
پنج شنبه 22/5/1388 - 13:36
ورزش و تحرک
در ابتداى بازى دیروز استقلال تهران و سپاهان اصفهان اتفاقات بسیار جالبى رخ داد.اول بازى که مجرى برنامه فوتبال برتر اعلام کرد به علت نقص فنى تصویر و صداى ارسالى از ورزشگاه آزادى مطلوب نیست. بعد از چند دقیقه اعلام شد که ۳ دوربین مستقر در ورزشگاه آزادى از کار افتاده است!این اتفاقات براى ما قابل هضم نبود تا اینکه بالاخره بازى را از استادیوم آزادى گزارش کردند اما چه گزارشى، تصویر ارسالى از ورزشگاه آزادى از دوربین بالا ۲ تکه بود تا اینکه در دقیقه ۲۰ بالاخره تصویر قطع شد و خیالمان راحت! در عصر ارتباطات بروز چنین اتفاقاتى قابل باور که نبود، هیچ، بلکه خنده دار هم بود. یعنى اوضاع فنى صدا وسیما این قدر خراب است که بازى حساس استقلال و سپاهان باید با چنین کیفیت نازلى روى آنتن برود؟
• چقدر باید مردم را نادیده گرفت؟ یعنى صدا وسیما با این همه امکانات و بودجه، اتفاقات را پیش بینى نکرده بود تا در صورت بروز چنین مشکلاتى چاره اى اندیشیده شود و فوتبالدوستان پاى گیرنده هاى تلویزیونى اینقدر زجر نکشند و یک فوتبال پخش مستقیم را بدون دغدغه ببینند.
شاهکارهاى تلویزیون ایران یکى، دو تا نبود و هواداران فوتبال پاى گیرنده هاى خود، حسابى ذوق کردند!برنامه فوتبال برتر که در فصل جدید روش جدیدى را بر عهده گرفته و تعدادى از علاقمندان به فوتبال را در استودیو پخش شبکه ۳ جمع کرده بود و با دکور و شیوه اى جدید این برنامه را اجرا مى کند، در اعلام نتیجه بازى پاس همدان و استیل آذین اشتباهى کرد که قابل بخشش نبود.در حالى که این بازى با نتیجه ۲ بر صفر و با گلهاى فریدون زندى و على کریمى از روى نقطه پنالتى به پایان رسیده بود، مجرى برنامه فوتبال برتر نتیجه این دیدار را ۲ بر ۲ مساوى اعلام کرد. به نظر شما چنین اشتباه بزرگى قابل بخشش هست؟معمولاً در اعلام نتیجه بازى ها یک گل اشتباه مى شود، آن هم در شرایطى که تا دقیقه ۹۰ بازى مثلاً ۲ بر یک باشد و نتیجه نهایى در دقیقه ۹۴ رقم بخورد و نتوانند نتیجه نهایى را بگیرند اما در شرایطى که بازى در دقیقه ۸۴ با گل على کریمى۲ بر صفر بوده، چطور رسانه ملى چنین اشتباه بزرگى را مرتکب مى شود که گل هاى زده نشده را به نام تیم میهمان ثبت مى کند؟
تلویزیون بدتر از همیشه لیگ فوتبال را بد شروع کرد . به گونه اى که در همان ۲ برنامه آغازین باعث نگرانى طرفداران پر تعداد فوتبال شد. دکور نه چندان مناسب و مجریانى که براى گرم کردن یک مسابقه خود فاقد هیجان لازم هستند باعث شد تا جاى خالى خیلى ها در تلویزیون احساس شود.در این برنامه ها تعدادى از علاقمندان به فوتبال که بسیار هم محترم هستند در استودیو حاضر بودند، افرادى که در حقیقت براى گرم کردن تنور لیگ به برنامه دعوت شده بودند اما روند برنامه به گونه اى بود که آن را به مسابقه ۱۰۱ تبدیل کرده بود. حضور کارشناسان فنى و داورى در استودیو که با تشویق بى حد و حصر حاضران در استودیو همراه بود خیلى ها را به یاد مسابقه ۱۰۱ انداخت . شاید تنها تفاوت برنامه لیگ برتر با مسابقه ۱۰۱ در مجریان آن بود، مجریانى که باعث شدند، جاى خالى برخى از کارشناسان و گزارشگران به خوبى احساس شود.
منبع : استقلال تهران
شنبه 17/5/1388 - 16:6
ورزش و تحرک
نگاهی به داستان زندگی علیرضا منصوریان اسطوره همیشه آبی هواداران استقلال به همراه حواشی زندگی ورزشی او بدون شک منصوریان یکی از اسطورههای تاریخ باشگاه استقلال در میان هواداران این تیم است. علیرضا منصوریان در دی ماه 1350 در خیابان بلورسازی در محلّهای در جنوب تهران به دنیا آمد. از همان زمان کودکی به فوتبال علاقه داشت و به همراه دو دوست صمیمی خود (علی اکبریان و رضا شاهرودی) پا به عرصه باشگاهی گذاشت!
فوتبال را به صورت رسمی و از سال 1366 در تیم بنیاد شهید تهران آغاز کرد و بعد از 2،3 سال بازی در این تیم برای خدمت مقدّس سربازی در سال 1370 به تیم فجرسپاه تهران پیوست. پس از پایان خدمت سربازی و به دلیل درخشش در تیم فجر سپاه، در سال 1372 راهی تیم تازه تأسیس و متموّل پارس خودرو شد. حضور 2 ساله علی منصور در پارس خودرو و درخشش او به ویژه در دو بازی مرحله گروهی لیگ 73 در مقابل استقلال، زمینه ساز دعوت از او توسّط یکی از 2 باشگاه پرطرفدار پایتخت یعنی پیروزی شد. این دعوت بنا به درخواست مهدی محمّد نبی مدیرعامل پارس خودرو که در ابتدای سال 1374 به عنوان قائم مقام باشگاه پیروزی انتخاب شده بود صورت گرفت. علیرضا به اتّفاق دوست دوران نوجوانی خود رضا شاهرودی که 2 سال قبل به پرسپولیس پیوسته بود بر سر تمرینات پیروزی حاضر شد ولی مورد توجّه سرمربی وقت این تیم (یورگن گده) قرار نگرفت. علیرضا ناامید از این اتّفاق بود و به گفته خودش (در مصاحبهای که چند وقت پیش در یکی از برنامههای سیما داشت) قصد عزیمت به ژاپن برای کار کردن را داشت که تلفن منزلشان زنگ میخورد! فرد مورد نظر خودش را امیر قلعهنوعی کاپیتان وقت استقلال معرفی میکند؛ علیرضا ابتدا این موضوع را یک شوخی بچّهگانه از طرف بچّه محلّیهایش میدانست و خیلی تلفن را جدّی نگرفت ولی لحن محکم طرف پشت تلفن نشان میداد این همان امیر قلعه نوعی کاپیتان پرآوازه و ملّی پوش استقلال هست. قرار ملاقات گذاشته شد و قرار شد علیرضا منصوریان که بسیار از این اتّفاق ذوق زده شده بود و در واقع آن را باور نمیکرد به همراه امیر (که حالا دیگر به شخصیّت محبوب منصوریان تبدیل شده بود) به کارخانه یخ سازی نصرالله عبداللّهی (سرمربی وقت استقلال) بروند تا او علیرضا را تأیید کند. بعد از قرار ملاقات در کارخانه، قرار شد منصوریان در تست فنّی تیم شرکت کند تا بتواند در صورت قبولی با استقلال قرارداد ببندد. در تست فنّی، علیرضای پرانگیزه که این فرصت را بزرگترین شانس زندگیش میدانست چنان عالی ظاهر شد که در همان ملاقات اوّل نصرالله عبداللّهی به اولیایی (مدیرعامل وقت) گفت که سریعا با این پسر قرارداد ببندید. قرارداد بسته شد و علیرضا پا به تیم محبوب دوران کودکی خود (به گفته خودش) گذاشت (اگرچه که برادرش محمّدرضا که پرسپولیسی است میگوید : علیرضا در بچّگی همچون او پرسپولیسی بوده است !). آن سال به سختی برای استقلال شروع شد ولی این سختی از طرفی برای آبدیده شدن و حسّ مسئولیّت پذیری علی منصور خوب بود. به دلیل حوادث بازی گذشته داربی، 2 عنصر مهمّ خط میانی استقلال (قلعه نوعی و فکری جویباری) محروم بودند و این وظیفه منصوریان را بیشتر میکرد امّا علی منصور در همان بازی اوّل با برق نشان داد یک خرید متفاوت نسبت به دیگر خریدهای استقلال است. بعد از بازی با برق و شکست استقلال آنهم در تهران، نصرالله عبداللّهی استعفا داد و این اوضاع آشفته استقلال را آشفتهتر میکرد! در این میان بازی با کشاورز که یکی از بهترین تیمهای لیگ بود فرا رسید! بازیای که میشود آن را تولّد علیرضا منصوریان در فوتبال ایران دانست. بازی بینقص او در مرکز خط میانی و در مصاف با کریم باقری هافبک ملّی پوش کشاورز و زدن یک گل زیبا از فاصله 30 متری او را به فوتبال ایران شناساند. بعد از این بازی اسم او بر سر زبانها افتاد و پوسترهای قد و نیم قدّ او بود که بر روی جلد روزنامهها میرفت. بعد از این بازی، او به لیدر استقلال در میانه میدان تبدیل شد و حتّی در ادامه لیگ بازگشت امیر قلعه نوعی کاپیتان ملّی پوش و سرشناس استقلال و آمدن بهروز پرورشخواه سرشناس نیز نتوانست بازی منصوریان را در سایه قرار دهد. در فاصله بعد از بازی با کشاورز تا بازی با شموشک که هفته بعد بود، مرد پرافتخار سرمربّیگری استقلال یعنی منصور پورحیدری بعد از 4 فصل به همراه یار همیشگیاش پرویز مظلومی به استقلال بازگشت. با آمدن پورحیدری، بازیهای درخشان و گلهای زیبای علیرضا منصوریان یکی یکی از راه میرسیدند و حضور او با بازگشت امیر قلعه نوعی و اضافه شدن بهروز پرورشخواه، یک خطّ میانی رعبآور را برای استقلال به وجود آورده بود. در اواسط نیمفصل اوّل لیگ بود که همه او را بهترین بازیکن لیگ میدانستند و بدین ترتیب او از سوی مجید جلالی به تیم ملّی ارتش ایران برای شرکت در مسابقات ارتشهای جهان دعوت شد. درخشش او و دیگر بازیکنان تیم ملّی ارتش از قبیل کریم باقری، مهدی پاشازاده، علی دائی، حمید مطهّری، مهرداد میناوند و هاشم حیدری زمینه نائب قهرمانی تیم ملّی ارتش ایران را در مسابقات ارتشهای جهان رقم زد و این نخستین افتخار دوران بازیگری او بود. در بازگشت به لیگ درخشش او ادامه داشت تا هفته پانزدهم ... در هفته 15 بود که استثنائیترین گل تاریخ فوتبال ایران (تا آن موقع) به ثمر رسید. بازی استقلال و پاس بود که هجوم استقلال به سمت دروازه پاس با دفع توپ سیّد هادی طباطبائی دروازهبان پاس همراه شد. این توپ در فاصله 40 متری دروازه و در حالیکه هنوز به زمین نرسیده بود به منصوریان رسید و او در حالیکه نمیخواست این فرصت را از دست بدهد بی درنگ به توپ ضربه زد و توپ در میان حیرت همه حاضرین به درون چهارچوب طباطبائی رفت. به قدری این گل زیبا بود که حتّی سیّد هادی طباطبائی هم به پاس زیبایی این گل برای منصوریان دست زد. درخشش منصوریان باعث شد که استقلال کم ستاره عنوان سومی لیگ را تصاحب کرده و در جام حذفی نیز راهی فینال شود. ولی لیگ 74 یک حادثه تلخ نیز برای او در پی داشت که به بازی دور برگشت با آرارات برمیگشت؛ در این بازی علیرضا در کنار نقطه کرنر یک خطای بی مورد روی سامسون پطروسیان مدافع نفوذ کرده آرارات انجام داد. این خطا سبب اخطار گرفتن او شد. با گرفتن این اخطار، منصوریان که به خوش اخلاقی معروف بود از خود بیخود شده و به سمت داور بازی رفت؛ حتّی قلعه نوعی و بزیک (بازیکن آرارات) هم نتوانستند او را آرام کنند. البتّه این خشم او بی دلیل نبود؛ بله، او بازی حسّاس داربی را در دور برگشت از دست داده بود. به هر حال لیگ 74 با تمامی حوادثش برای او پایان یافت و در اواخر سال 74 بود که او شاهد 2 اتّفاق مهم در زندگیش شد؛ اوّلین اتّفاق، انتخاب او به عنوان مرد سال فوتبال ایران بود و اتّفاق دیگر که برای او خوشحال کنندهتر بود، به دعوت او به تیم ملّی برمیگشت و جالب اینکه یک پیراهن معروف به او رسید. پیراهن شماره هفت که بر تن بزرگانی مانند علی جبّاری، علی پروین، مجید نامجو مطلق و ... بود به علی منصور رسید و این اهمّیّت علیرضا منصوریان در آن زمان را میرساند، ولی او به دلیل مصدومیّت، اغلب بازیهای دوستانه تیم ملّی را از دست داد و تنها برای مرحله مقدّماتی جام ملّتهای آسیا آماده شد. در بازیهای دور رفت او معمولا به خاطر همان مصدومیّت نیمکت نشین بود ولی در بازی اوّل دور برگشت و در مقابل سریلانکا او وارد ترکیب ثابت تیم ملی شد و جالب اینکه اوّلین گل ملّی او نیز در همین بازی به ثمر رسید و نکته جالبتر اینکه این گل با پاس زیبای کاپیتان آن روز تیم ملّی و دوست صمیمی او (امیر قلعه نوعی) به ثمر رسید. از این بازی بود که علی منصور جای ثابت خود را در ترکیب تیم ملی باز کرد، هرچند که هیچگاه آن درخشش استقلال را در تیم ملّی نداشت.قبل از شروع لیگ 75 و در تقسیم پیراهنها، پیراهن شماره 10 استقلال که بر تن ایمان عالمی سفر کرده به تایلند بود به او رسید و او دیگر به واقع به ستاره اوّل استقلال تبدیل شد. بازیهای زیبای او در لیگ 75 هم ادامه یافت ولی حواس مسئولان استقلال در همان آغاز این لیگ به 2 بازی حسّاس دوخته شده بود؛ این دو بازی، بازی با برق در فینال جام حذفی بود که از فصل قبل باقی مانده بود. در بازی رفت فینال، علیرضا مثل همیشه یکی از مؤثّرترین بازیکنان استقلال بود و موفّق شد که گل سوم استقلال را نیز وارد دروازه برق کند. استقلال 3-1 برق را در شیراز برد و آماده گرفتن جام در تهران و در بازیای شد که یک هفته بعد برگزار میشد. در بازی برگشت یک اتّفاق جالب افتاد. در حالیکه استقلال با 2 گل امیر قلعه نوعی بازی را برده بود در دقیقه 88 و به دنبال اخراج بهزاد غلامپور و از آنجا که استقلال هر 3 تعویضش را نیز انجام داده بود، علیرضا منصوریان برای دقایقی درون دروازه رفت. بدین ترتیب استقلال با درخشش منصوریان و سایر بازیکنان، نماینده دوم ایران این بار در جام در جام باشگاههای آسیا بود. درخشش علیرضا در لیگ ادامه داشت تا بازی با نوف باخور( نوبهار) در مرحله اوّل جام در جام باشگاههای آسیا فرا رسید. استقلال در تاشکند بازی را با 4 گل واگذار کرد و در عوض این 4 گل، فقط یکبار عبدالصّمد مرفاوی موّفق به باز کردن دروازه تیم ازبکی شد. بازی برگشت یک هفته بعد در تهران برگزار میشد و استقلال در تهران به نتیجه 3-0 یا بیشتر برای صعود به مرحله بعد احتیاج داشت. استادیوم آزادی کیپ تا کیپ پر از استقلالی و البتّه پرسپولیسیهایی بود که از آنجا که هواداران استقلال در بازی پرسپولیس در برابر آلیما به حمایت تیم متبوع آنها آمده بودند، به هواخواهی استقلال به آزادی رفته بودند. بازی با حملات پردامنه استقلال آغاز شد و در همان نیم ساعت نخست، پنالتی صادق ورمزیار (که یکی از به یادماندنی ترین بازیهایش را به نمایش گذاشت) و ضربه سر عبدالصّمد مرفاوی حساب کار را 2-0 کرد؛ بنابر این استقلال فقط به یک گل دیگر احتیاج داشت ولی هرچه میزد به در بسته میخورد تا دقیقه 80. در این دقیقه نفوذ ورمزیار به درون محوّطه جریمه با خطای مدافعان ازبک همراه بود. خود ورمزیار پشت توپ ایستاد ولی ضربه بد او را دروازه بان ازبک با پا دفع کرد امّا در برگشت این علیرضا منصوریان بود که مثل پلنگ به توپ رسید و تیر خلاص را شلیک کرد و با زدن گل سوم، استادیوم را منفجر کرد. بدین ترتیب، منصوریان از سوی هواداران و روزنامهها فرشته نجات استقلال لقب گرفت ولی این مسابقه زیاد برای استقلال آمد نداشت چون بعد از این بازی سیر نزولی این تیم شروع شد. در مهرماه این سیر نزولی سرانجام تبدیل به تحولات بسیاری شد. پس از شکست روز 27 مهر در داربی و به دنبال 2 پیروزی در مرحله 4/1 نهایی جام در جام آسیا در مقابل اورداباسی قراقستان و صعود استقلال به نیمه نهایی، باشگاه استقلال دستخوش تغییر و تحوّلاتی شد و در اوّلین گام علی فتحالله زاده جانشین سیّد محمّدکاظم اولیایی در سمت مدیرعاملی شد. فتحالله زاده ناشناخته که از آشنایان نزدیک علی آقامحمّدی عضو پرنفوذ کشوری و هیئت مدیره استقلال بود، بیدرنگ ناصر حجازی را جانشین منصور پورحیدری کرد تا استقلال را در مرحله نیمه نهایی جام در جام باشگاههای آسیا در عربستان سعودی رهبری کند. بازی نیمه نهایی با الهلال و در حضور 70 هزار تماشاگر متعصّب سعودی در ریاض بود. بازی با حملات الهلال و مقاومت استقلال در وقتهای قانونی و اضافی 0-0 شد و ضیافت پنالتیها برنده بازی را تعیین میکرد؛ ولی در ضربات پنالتی بخت یار استقلال نبود و هرچند علیرضا ضربه پنجم را وارد دروازه کرد ولی استقلال با شکست 6-5 در ضربات پنالتی از راهیابی به فینال مسابقات بازماند. در دیدار رده بندی هم 1-0 به تیمی ژاپنی باخت و بدین ترتیب ماحصل حضور سرمربی جدید،کسب عنوان چهارم جام در جام باشگاههای آسیا بود. بعد از این مسابقات، علیرضا به عنوان تک نماینده استقلال به اردوی تیم ملّی رفت تا مهیّای حضور در جام ملّتهایی شود که یک ماه بعد برگزار میشد. در بازی اوّل و دوم او فقط یک نیمکت نشین بود، بعد از این 2 بازی اوضاع تیم بسیار آشفته بود و انتقادها از مایلیکهن شروع شده بود؛ بنابر این مایلی کهن به توصیه مشاورانش در دبی (که مهاجرانی یکی از آنها بود) گوش کرده و تغییراتی در تیم ملّی به وجود آورد. این تغییرات آوردن کریم باقری از خطّ دفاعی به مرکز خطّ میانی و حضور علیرضا منصوریان و خداداد عزیزی در ترکیب ثابت بود. بنابراین در بازی آخر مرحله مقدّماتی در مقابل عربستان آن مثلّث معروف خطّ میانی متشکّل از باقری، استیلی و منصوریان و زوج طلایی عزیزی-دائی شکل گرفت. پدید آمدن این تغییرات سبب بازیهای زیبای آن تیم و بردهای پرگل در مقابل عربستان (در دور مقدّماتی) و کره جنوبی در مرحله 4/1 نهائی شد. ماحصل این تغییرات،کسب عنوان سوم جام ملّتهای آسیا بود. عنوانی که فوتبال مرده ایران را بعد از قهرمانی سال 90 مجددا به سطح اوّل آسیا برگرداند. در بازگشت به استقلال ولی دیگر منصوریان آن بازیکن سابق نبود. تغییرات فنّی استقلال که بعضا مورد قبول منصوریان نبود و نتایج ضعیف این تیم باعث شد که منصوریان نیز آن درخشش سابق را نداشته باشد. منصوریان و بسیاری دیگر از بازیکنان همچنان هواخواه پورحیدری بودند و این امر برای حجازی قابل تحمّل نبود امّا حکایت بازی با ماشین سازی دیدنی بود. بازی با ماشین سازی برای منصوریان در طول 2 سال حضورش مثل بازی با آرارات یک تراژدی بود. در حالیکه استقلال با درخشش علیرضا اکبرپور مهاجم ماشین سازی، تا دقیقه 90 با حساب 2-1 به ماشین سازی باخته بود به دنبال خطای مدافعان ماشین سازی در دقیقه 90، استقلال صاحب یک ضربه پنالتی شد. به دستور حجازی، منصوریان پشت توپ ایستاد ولی در کمال ناباوری ضربهاش با اختلاف بسیاری به اوت رفت! این ضربه از نظر حجازی، عمدی بود به طوریکه زمینه خشم او را برانگیخت و منصوریان آماج تهمتهای او قرار گرفت. منصوریان که طاقت چنین چیزی را نداشت بی درنگ به اوّلین پیشنهاد خارجیش که از سوی بالیستر سنگاپور بود جواب مثبت داد و برای اوّلین بار طعم زندگی در غربت را چشید. در سنگاپور دوباره او تبدیل به همان مرد انرژیک خطّ میانی شد. مردم سنگاپور نیز که از استقلال و منصوریان شناخت داشتند به بالیستر به دلیل رنگ آبی پیراهنش، استقلال سنگاپور میگفتند! در خرداد ماه 1376 و برای مسابقات مقدّماتی جام جهانی او مجدّدا به ترکیب تیم ملّی بازگشت و بازیهای زیبایی (بهترین بازیهای ملّیش) را در سوریه و تهران به نمایش گذاشت و با درخشش او و سایر بازیکنان (به خصوص کریم باقری و علی دایی) تیم ایران راهی مرحله دوم مقدّماتی جام جهانی شد و منصوریان نیز به سنگاپور بازگشت تا خود را آماده حضور در مسابقات پیش رو کند. در شهریور ماه مرحله دوم مقدّماتی جام جهانی شروع شد و او به همراه یارانش بازیها را با برد کوبنده 4-2 در چین آغاز کردند. بازیهای دور رفت تمام شد و تیم ایران با 8 امتیاز در صدر جدول گروه ایستاد و شانس اوّل صعود لقب گرفت. در بازی اوّل دور برگشت، درخشش عالی او و گل زیبایی که زد به همراه پاس گلی که به دائی داد زمینه ساز برد پرگل 4-1 ایران در مقابل چین شد و وقتی در شب هنگام، عربستان نزدیکترین تعقیبکننده ایران در مقابل کویت شکست خورد با توجه به ایجاد فاصله 4 امتیازی هر دو تیم، همه ایران را در جام جهانی میدیدند امّا بازیهای بد تیم تازه شروع شده بود. شاید بشود گفت غرور و شاید لجبازی مایلی کهن با ستارهها (به خصوص خداداد عزیزی) کار را خراب کرد. خلاصه هر چه بود این فاصله 4 امتیازی توسّط عربستان پر شد تا ایران برای شانس مجدّد تلاش کند. بعد از مرحله گروهی مسابقات، مایلی کهن از سرمربّیگری تیم برکنار و ویرای برزیلی جانشینش شد. این تغییر گرچه برای عدّهای از جمله خداداد خوب شد ولی برای علیرضا منصوریان زیاد جالب نبود. ویرا در ترکیب تیم تغییراتی داد و مهدوی کیا که در زمان مایلی کهن پیستون راست بود را به جمع سه هافبک وسط آورد. محرومیّت باقری نیز برای بازی برگشت با استرالیا تمام شده بود و با حضور مهدوی کیا، استیلی و باقری، منصوریان به روی نیمکت رفت امّا با این حال بازیکنان ایران در ملبورن حماسه آفریدند تا تیم ایران پس از 20 سال به جام جهانی پا بگذارد و علیرضا منصوریان هم سهم عمدهای در این صعود داشته باشد. فضای شور و شادی ایران را فرا گرفته بود و علیرضا هم یکی از محبوبترینها در این جمع بود. پس از پایان خوشحالیهای بعد از صعود و از آنجا که لیگ سنگاپور دیگر جوابگو و ارضا کننده او نبود، در دی ماه 1376 دوباره به تیم محبوبش استقلال بازگشت. استقلالی که در آن زمان با سرمربّیگری حجازی و درخشش بازیکنان اغلب جوانش، صدرنشین بلامنازع و تیم بدون شکست لیگ بود. در اوّلین بازی به همراه استقلال او و یارانش باید با تیم چغر سیمان سپاهان اصفهان که در سال گذشته بهترین تیم شهرستانی لیگ شده بود مصاف میدادند. در حالیکه بازی سختی برای استقلال پیش بینی میشد، در دقیقه 14 و روی سانتر دیدنی منصوریان و ضربه سر فرهاد مجیدی استقلال به گل اوّل رسید. این نتیجه تا پایان نیمه اوّل پابرجا ماند. در شروع نیمه دوم اصفهانیها از روی یک ضربه کرنر به گل رسیدند و این سبب مشغولیّت فکری هوادارن استقلال شد؛ تا دقیقه 68. در این دقیقه پاس عرضی اکبرپور درون قوس محوطّه جریمه به منصوریان رسید. او در حالیکه پشت به دروازه داشت به ناگاه چرخید و با یک شلیک دیدنی با پای چپ، زاویه راست آرمناک پطروسیان سنگربان بسیار آماده ارمنی سپاهان را فرو ریخت. استقلال بازی را 2-1 برد و منصوریان مرد اوّل بازی لقب گرفت. صدرنشینی او به همراه استقلال در لیگ تا پایان سال 1376 ادامه داشت تا اینکه در پایان سال، کلّیّه بازیهای تیمهایی که بیش از 3 ملّی پوش داشتند (از جمله استقلال) تعطیل شد تا تیم ملّی اردوی خود را برای جام جهانی شروع کند. اردوها شروع شد و نهایتا علیرضا به عنوان یکی از 22 مسافر جام جهانی انتخاب شد امّا در مسابقات جام جهانی او مثل اواخر مرحله مقدماتی، یک ذخیرهنشین بود ولی در معدود حضورهای خود بازیهای خوبی به نمایش گذاشت و حرکت ماندگارش بعد از برد در مقابل آمریکا هنوز یکی از بخشهای تیتراژ برنامه قدیمی ورزش و مردم است. پس از مسابقات جام جهانی، مسابقات باقی مانده لیگ از سر گرفته شد و علیرضا منصوریان هم در ترکیب استقلال شروعی دوباره داشت. نهایتا لیگ 1376 با قهرمانی استقلال و منصوریان پایان یافت. بدین ترتیب استقلال و پاس به عنوان قهرمان و نائب قهرمان لیگ، نمایندگان ایران در مسابقات جام باشگاهها و جام در جام آسیا شدند. در مرداد ماه لیگ 1377 آغاز و علی منصور که دیگر به اوج پختگی رسیده بود به همراه استقلال بازیهای ابتدایی لیگ را به منظور آمادگی برای جام باشگاههای آسیا آغاز کردند. در اوّلین گام از جام باشگاههای آسیا، استقلال به مصاف الجویه عراق رفت. بازی رفت 1-1 به پایان رسیده بود و استقلال در بازی برگشت فقط نیاز به گل نخوردن داشت ولی استقلال در بازی برگشت 2-0 تیم عراقی را برد و منصوریان نیز یکی از بهترین بازیهایش را در میان 100 هزار پرچم آبی انجام داد و اگر بدشانس نبود میتوانست یکی از گلزنان آبی باشد امّا شلیک سهمگین او را فقط تیر دروازه برگرداند امّا خوشبختی او و استقلال در این فصل کوتاه بود تا اینکه ... در جریان داربی رفت، استقلال نیمه اوّل را باخت و منصوریان نیز یک نیمه بد را پشت سر گذاشت. گویا در رختکن و بین 2 نیمه یک جدال لفظی میان او و قلعه نوعی با ناصر و آتیلا حجازی صورت میپذیرد. در نتیجه منصوریان میان 2 نیمه با سیروس دینمحمّدی تعویض میشود. استقلال با تصمیمات اشتباه حجازی بازی را واگذار کرد (در حالیکه خوشبینترین هوادار پرسپولیس هم به پیروزی در مقابل این استقلال پرستاره فکر نمیکرد) و همین تعویض و به دنبال آن شکست سبب جدایی او و قلعه نوعی از استقلال شد. بعد از این بازی قلعه نوعی به دستور حجازی از استقلال اخراج و حاجیلو به عنوان دستیار حجازی جای او را گرفت و منصوریان هم به پیشنهاد تیم نه چندان مطرح اسکودا زانتی جواب مثبت داده و راهی یونان شد. 2 هفته بعد، او به همراه تیم ملّی راهی بازیهای آسیایی تایلند شد. سرمربّی این تیم، منصور پورحیدری بود که همیشه با منصوریان رابطه خوبی داشت ولی در کمال تعجّب منصوریان در ترکیب ثابت او جایی نداشت. تیم ایران قدرتمندانه قهرمان این مسابقات شد هر چند به دلیل کم بازی کردن برای منصوریان، زیاد جذّابیّتی نداشت. منصوریان هیچ حدس نمیزد بازیهای آسیایی بانکوک آخرین بازیهای ملّی او باشد. بله، علیرضا منصوریان در 27 سالگی بازیهای ملّیاش را تمام کرد. در عزیمت به یونان او تولّدی دوباره داشت و این بار در ترکیب تیم یونانی درخشید. این درخشش و گلزنی در مقابل تیم معروف المپیاکوس، سبب شد تا در فصل بعد تیم معروف آپولون او را استخدام کند. بازیهای زیبای او در آپولون از چشمان مربّیان سن پائولی دور نماند و او در فصل 2000-2001 راهی سن پائولی در دسته دوم بوندسلیگا شد. حضور او در دسته دوم به همراه ستاره سن پائولی توماس مگلی سبب شد تا سن پائولی بعد از سالها راهی دسته اوّل بوندسلیگا در فصل 2001-2002 شود. یک فصل حضور در بوندسلیگا و در حالیکه بیشتر مواقع ذخیره توماس مگلی بود سبب شد تا علیرضا منصوریان تصمیم به بازگشت به ایران و تیم محبوب همیشگیاش استقلال را بگیرد. بنابراین او در فصل 1381 و در حالیکه 30 سال سن داشت به درخواست امیر قلعه نوعی دوست قدیمیش دوباره به استقلال بازگشت. استقلال در اوّلین دوره لیگ برتر در میان ناباوری مقام قهرمانی را در هفته آخر واگذار کرده بود ولی در جام حذفی جبران کرده و با امیر قلعه نوعی قهرمان جام حذفی و نماینده دوم ایران در لیگ تازه تأسیس قهرمانان آسیا شده بود. ترکیب کادر فنی استقلال در فصل جدید، حضور رولاند کخ به عنوان سرمربّی و در کنار او ابراهیم طالبی، امیر قلعه نوعی و ولیالله صالح نیا بود ولی اختلافات شروع فصل بین کخ و طالبی با قلعهنوعی سبب جدایی قلعه نوعی شد. منصوریان و سیّدعبِاسی هم در این میان به جدایی قلعه نوعی اعتراض کردند. طالبی و فتحالله زاده نیز که میدانستند منصوریان بدین خاطر دلخور است کاری کردند که او از چشم کخ افتاد و در استقلال به نیمکت نشین تبدیل شد و سیّدعبّاسی نیز به صورت قرضی به صنعت نفت تبعید شد! آن فصل برای استقلال سراسر ناکامی بود و برای منصوریان هم جز نیمکت نشینی در بیشتر فصل حاصل دیگری نداشت. در آخر کخ اخراج شد و در حالیکه به عقیده بعضیها ردّ پای منصوریان، پاشازاده و زرّینچه در این امر به چشم میخورد. بعد از کخ، زرّینچه و پورحیدری سرمربی استقلال شدند ولی این تغییرات نیز برای منصوریان فرقی نداشت و در وضعیّت او تفاوتی ایجاد نکرد. در اواخر این لیگ، استقلال به ناگاه دچار تحوّلات مدیریّتی شد و فتح الله زاده پس از 7 سال جای خود را به قریب داد تا فصل 82 فرا رسید. در این فصل دوست معنوی او یعنی قلعهنوعی به استقلال بازگشت و در میان پالایش اکثر بازیکنان استقلال، منصوریان را به عنوان یک بزرگتر که بازیکنان از او حرفشنوی داشتند در استقلال نگه داشت. این فصل نسبتا موفّقی برای استقلال و منصوریان بود و او دوباره بعضی از چشمههای زیبای فوتبالیش را در این سال نشان داد و با اینکه هم در لیگ و هم در جام حذفی در آخرین لحظات ناکام بود ولی بازیهای به یاد ماندنی این تیم (به خصوص در داربی) در اذهان باقی ماند. لیگ 83 و 84 هم برای منصوریان به همین صورت گذشت و در لیگ 84 او و قلعهنوعی توانستند برای اوّلین بار به همراه استقلال مقام قهرمانی لیگ برتر را کسب کنند. این قهرمانی برای استقلال چندان خوش یمن نبود. قطع همکاری وزارت رفاه با این باشگاه، سرمربّیگری امیر قلعهنوعی در تیم ملّی و جدا شدن مدیر موفّقی مثل قریب باعث شد استقلال با وضعیتی نگران کننده (از حیث مدیریّتی) لیگ 85 را شروع کند. با این حال، استقلال با هدایت مرفاوی و کمکهای قلعهنوعی از بیرون و منصوریان در زمین و با تمام مشکلات ریز و درشت مدیریّتی و حذف از آسیا به دلیل ارسال دیرهنگام اسامی که برای اوّلین بار سبب اختلاف قلعهنوعی و منصوریان شد، تا 4 هفته مانده به پایان با 2 امتیاز اختلاف نسبت به سایپا صدرنشین بود ... ولی حوادثی که در اردیبهشت ماه اتّفاق افتاد سبب شد که زندگی ورزشی علیرضا منصوریان دستخوش حوادثی شود. در این ماه فتحالله زاده به عنوان سرپرست موقّت به استقلال بازگشت و این بازگشت که طبق همیشه با هیاهو و حواشی فتحالله زاده همراه بود کمترین ضررش از دست رفتن قهرمانی لیگ در فاصله 4 هفته به پایان بود. بدین ترتیب قلعهنوعی از استقلال دور شد و مرفاوی محترمانه برکنار شد. تیم استقلال بعد از لیگ دوباره باید بازسازی میشد ولی فتحالله زاده در اقدامی عجیب حجازی را بعد از چندین سال خانه نشینی و در میان مخالفت بسیاری برای این کار انتخاب کرد. در حالی که به دلیل مسائل گذشته به نظر میرسید منصوریان و مرفاوی جزو رفتنیها باشند، با نظر هیئت مدیره و موافقت حجازی در تیم ماندگار شدند ولی از همان اوّل پیدا بود این تیم با این وضع ناهمگون از صدر تا ذیل به جایی نمیرسد. لیگ آغاز و به تبع آن نتایج بد تیم نیز شروع شد؛ تا هفته 12. در این هفته استقلال بازی 2-0 برده را به پیکان باخت تا صبر هیئت مدیره و مدیرعامل به سر آمده و حجازی محترمانه برکنار شود. برای استخدام سرمربّی جدید، فتحالله زاده به دنبال فیروز کریمی سرمربّی وقت استقلال اهواز رفت امّا هیئت مدیره گزینه دیگری مدّ نظرش بود؛ امیر قلعهنوعی. در حالیکه به دلیل مخالفت استقلال اهواز و آزاد بودن قلعه نوعی، به نظر میرسید قلعهنوعی انتخاب شود به ناگاه با یک توافق عجیب و یکباره بین دو باشگاه، فیروز کریمی سرمربّی استقلال شد. خیلی از موافقان قلعهنوعی، منصوریان را عامل عدم انتخاب قلعه نوعی میدانستند و به صحبتهای پشت پرده او با هیئت مدیره اشاره داشتند. ... امّا حضور کریمی سبب شد که منصوریان به عنوان یکی از 2 هافبک مرکزی راهی ترکیب اصلی شود. پا حضور کریمی نه تنها اوضاع آشفته استقلال را بهتر نکرد،که بدتر هم کرد. استقلال به امید جام حذفی، لیگ را کجدار و مریز ادامه داد تا در پایان لیگ و به دنبال 13شکست، عنوان خفّت بار سیزدهمی را کسب کرد؛ این عنوان کاسه صبر هیئت مدیره را به سر آورد. زمزمه ها شروع شده بود و آن چه نباید برای فتحالله زاده و منصوریان اتّفاق بیفتد، اتّفاق افتاد. قلعه نوعی سرمربی استقلال شد تا دوران مدیریّت فتحالله زاده و بازیگری منصوریان عملا در آستانه تهدید باشد. بعد از این انتخاب منصوریان در مصاحبهای عجیب اعلام کرد که در پایان جام حذفی از فوتبال خداحافظی میکند. همه تقریبا حدس میزدند که علّت این تصمیم چه میتواند باشد ؟! سرانجام روز موعود فرا رسید. استقلال با قلعهنوعی قهرمان جام حذفی شد ولی این قهرمانی علاوه بر اشک شادی، سبب اشک غم استقلالیها نیز شد. بله، علیرضا منصوریان بعد از 9 فصل بازی برای استقلال تصمیم گرفته بود کفشها را آویزان کند. شاید که نه حتما اگر قلعه نوعی باز نمیگشت منصوریان همچنان به بازی برای استقلال ادامه میداد ولی دست سرنوشت چنین چیزی را در طالع او نوشته بود. پس از کناره گیری، با حکم فتحالله زاده، منصوریان به عنوان مدیر آکادمی جانشین حسن روشن شد که در حال حاضر نیز به همین عنوان فعاّلیّت میکند و تیمهای او در هر 4 رده، قهرمان تهران هستند. او در طول دوران بازیگریش، در سطح اوّل فوتبال ایران موفّق به زدن 24 گل برای استقلال و 7 گل برای تیم ملّی شد.
حواشی زندگی ورزشی او : 1. قبل از حضور در استقلال بر سر تمرین پرسپولیس رفت ولی تأیید نشد. 2. هنگامی که قلعهنوعی برای حضور در استقلال به او زنگ زد فکر کرد هم محلّهایهایش او را دست انداختهاند. 3. قبل از حضور در استقلال به دلیل پیدا نکردن تیمی قصد حضور در ژاپن برای کار کردن را داشت. 4.در مصاحبهای در پایان سال 1374 خشم پرسپولیسیها را برانگیخت. هنگامی که از او پرسیده شد اگر پرسپولیس به او پیشنهاد دهد چه جوابی دارد گفت : مطمئن باشید نزدیکترین فاصله من با باشگاه پرسپولیس 5 کیلومتر است. 5. بعد از بازگشت از سنگاپور و به دلیل علاقه به امیر قلعه نوعی، به جای شماره 10، پیراهن شماره 8 که متعلّق به قلعه نوعی بود را پوشید. 6.در جریان تمرین تیم ملّی در تورنمنت هنگ کنگ و در جلوی چشم خبرنگاران با حمید استیلی به زد و خورد پرداخت. 7. بعد از گلزنی به صنعت نفت،به سمت جایگاه ویژه رفت و شماره پیراهن خود را به راینر کالموند مدیر بایر لورکوزن که برای قرارداد با پاشازاده به ایران آمده بود، نشان داد. 8. بعد از درگیری بازیکنان قرمز و آبی در جریان لیگ 79، حمید استیلی در مصاحبهای مدّعی شد بازیکنان استقلال به تحریک منصوریان با او درگیر شدهاند. 9. بسیاری معتقد بودند او جزو کسانی بود که با نظر قلعهنوعی تیم کخ را به هم ریخت. 10. بعد از اعلام نتیجه برد 5-0پاس در مقابل استقلال اهواز و در حالیکه شایعه تبانی به گوش میرسید، پیراهن استقلال را از تن درآورد و بر آن بوسه زد تا بر پاک و مقدّس بودن آن صحّه بگذارد. 11. در جریان نمونه گیری بعد از بازی با سپاهان، با تأخیر به محلّ نمونه گیری رفت تا سبب حواشی زیادی اطراف این موضوع شود. 12. در جریان نفرستادن لیست به آسیا، برای اوّلین بار بین او و قلعه نوعی اختلاف پیش آمد. 13. در اردیبهشت ماه 1386، بازیکنان در حمایت از بهمنی سرپرست موقّت استقلال و برای اینکه فتحالله زاده بازنگردد به دستور قلعه نوعی طوماری امضا کردند که نوازی و منصوریان از امضای این طومار خودداری کردند و همین سبب تشدید اختلافات او با قلعه نوعی شد. 14. در حالیکه به نظر میرسید که قلعه نوعی جایگزین حجازی شود، فیروز کریمی جایگزینش شد. بسیاری ردّ پای منصوریان را در این جریان میبینند. 15. در برنامه ورزش از نگاه 2 مدّعی شد اگر قلعه نوعی جای کریمی سرمربی شده بود هرگز دیگر برای استقلال بازی نمیکرد. 16. در حالیکه پیش از بازی با صنعت مس، همه به دلیل درگیریهای گذشته و اظهارنظر او در برنامه ورزش از نگاه دوم صحنههای پرتنشی را بین او و قلعه نوعی پیش بینی میکردند در ابتدای بازی با بزرگمنشی، قلعهنوعی را به سمت استقلالیهای ورزشگاه برد و هنگامی که تعویض شد نیز بر دست قلعه نوعی بوسه زد.
17. به رغم اینکه یکی از بهترینهای استقلال بود، با این حال هیچگاه در داربی بازیکن موفّقی نبود و هیچگاه نیز در داربی گلزنی نکرد.
منبع : پارس فوتبال
جمعه 7/1/1388 - 21:25
انتخابات
فتح اله زاده : کمبودها و دردهای ورزشی را به خوبی لمس کردم و می شناسم
کمتر کسی است که با ورزش و مدیران ورزشی آشنا باشد و دکتر فتح ا...زاده را نشناسد. او مدیری لایق و چهره ای دوست داشتنی در عرصه ورزش به خصوص فوتبال می باشد. در این باره پرسپولیسی ها اعم از مدیران، کادر فنی و بازیکنان، حبیب کاشانی، محمود خردبین، حسین کلانی، افشین قطبی، حمید استیلی و کانون هواداران باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس اعلام کردند که در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به دکتر فتح اله زاده رای خواهند داد.فتح اله زاده در اول فروردین 1338 و در شهرستان خوی و در محله شیخ مهدی به دنیا آمد و به قول خودش که به شوخی می گوید : « به خاطر همین است که مردم سال نو را جشن می گیرند چون می دانند فتح ا...زاده در این روز به دنیا آمده .» دوران دبستان را در پیرانشهر واقع در مرز ایران وعراق تحصیل کرد و چون پدرش نظامی بود در پادگان زندگی می کردند. دوران دبیرستان را به شهر خوی بازگشت و در دبیرستان خاقانی ادامه تحصیل داد. دوران دانشگاه را در تهران و در دانشگاه آزاد اسلامی و در رشته روزنامه نگاری و در مقطع کارشناسی به پایان رساند. پس از آن در دو رشته روزنامه نگاری و اقتصاد بین الملل موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس شد و هم اکنون هم دانشجوی دکترای اقتصاد بین الملل می باشد. فتح اله زاده در این باره می گوید : 25 سال است که در عرصه روزنامه نگاری فعالیت می کنم و تجربه خوبی در این خصوص پیدا کرده ام و با مسائل و مشکلات جوانان به خوبی آشنا هستم و کمبودها و دردهای ورزش را به خوبی لمس کرده ام و می شناسم. با نیت خدمت به مردم این مرز و بوم وارد عرصه انتخابات شده ام و امیدوارم که بتوانم با تمام وجود در خدمت تمام مردم و جامعه اسلامی ایران باشم. طی روزهای آتی اطلاعات کامل تری درباره تجارب مدیریتی دکتر فتح ا...زاده و موفقیت هایی که وی در کارنامه سوابق مدیریتی خود دارد برایتان بیشتر خواهیم نوشت.
دوشنبه 20/12/1386 - 15:14
ورزش و تحرک
اعلام پنالتى به سود پاس همدان کاملا درست بود چون رودباریان با مشت به مهاجم حریف زد اما کارت داده شده به رودباریان میبایست قرمز رنگ بوده باشد. ضربه ابتدایى یدالله اکبرى گل شد و حتی اگر هم فرض محال گل نبود به این دلیل که هنگام زدن ضربه پنالتی، چند بازیکن پرسپولیس داخل محوطه جریمه بودند ضربه میبایست تکرار شود. در مورد گل نیکبخت و اینکه مشکوک به آفساید بود معتقدم که گل پرسپولیس در یک شرایط کاملا پیچیده به ثمر رسید. ضمنا حسین بادامکی بازیکن پرسپولیس در این دیدار میبایست اخراج شود. داوران این دیدار به علت حضور ۳ ناظر کویتى که از طرف کنفدراسیون فوتبال آسیا ناظر مسابقه بودند بدشانسى آوردند که کارشان به دقت زیر ذره بین بود.
دوشنبه 20/12/1386 - 14:58