به عقیده گروهی از اندیشمندان علوم سیاسی با مرگ یک رهبر کاریزماتیک و روی کار آمدن رهبران بعدی، خلا و نقصانی به لحاظ ایدئولوژیک در آن نظام سیاسی بوقوع می پیوندد. اما آیا در جمهوری اسلامی نیز شاهد چنین روندی هستیم و پس از رحلت امام خمینی، آرمان ها و اصول ایشان به فراموشی سپرده شد؟...
به گزارش 598 به نقل از بولتن نیوز:بیداری اسلامی در اوج خود در حال نابودسازی یکی پس از دیگری دیکتارتورهای منطقه است. نظام هایی که تا چندی پیش با تکیه بر پشتیبانی غرب و ایالات متحده هر ظلمی را بر ملت خویش روا می دانستند، امروز به توخالی بودن آن حمایت پی بردند و به یاری خداوند متعال بیداری اسلامی با سرعت بیشتر به راه خود ادمه می دهد.
بی شک خیزش اسلامی بوجود آمده در درجه نخست تحقق وعده ها و سنن الهی و در درجه بعدی به ثمر نشستن آرمان ها و تلاش های جمهوری اسلامی و آرمان های امام خمینی است.
حضرت امام خمینی از بدو تاسیس جمهوری اسلامی سخن از صدور انقلاب را به میان آوردند و تا پایان عمر پربرکنتشان دست از آرمان بیداری اسلامی نکشیدند و در پیام پذیرش قطعنامه 598 تاکید کردند که: «ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم.» (صحیفه امام، جلد21)
ایشان بیداری اسلامی و آگاه ساختن ملت ها نسبت به مظالم دشمنان اسلام را از جمله مهم ترین وظایف جمهوری اسلامی و ملت ایران میدانستند تا آنجا که فرمودند: «وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنیم كهاى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه كنید كه در كنار لانههاى گرگ منزل گرفتهاید. برخیزید كه اینجا جاى خواب نیست! من به صراحت اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مىكند. و دلیلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد.»( صحیفه امام، جلد21)
به یقین پریشانی دشمنان اسلام و هوشیاری هر چه بیشتر امت اسلام مرهون تلاش های عملی و نظری حضرت روح الله است و می توان ایشان را به عنوان سلسله جنبان و پیش قراول بیداری امت اسلام در تاریخ معاصر دانست.
در عین حال فقدان ایشان نیز برای امت اسلام رنجی گران و فراموش ناشدنی به حساب می آید.
در روزهای اخیر تسخیر سفارت اسراییل در قاهره یادآور روزهای فراموش نشدنی «انقلاب دوم» در ایران بود که برای بسیاری یاد و خاطره امام خمینی و آرمان های او را تداعی کرد تا جایی که بسیاری دوستان خودی به نوعی از مشکل فقدان ایشان سخن گفتند و همینجا می تواند نقطه آغازین یک «انحراف» باشد که آن چیزی جز غفلت از اندیشه های ولی فقیه نیست.
به عقیده گروهی از اندیشمندان علوم سیاسی با مرگ یک رهبر کاریزماتیک(البته استفاده از صفت کاریزما برای شخصیت الهی امام خمینی یک غلط مصطلح است) و روی کار آمدن رهبران بعدی، خلا و نقصانی به لحاظ ایدئولوژیک در آن نظام سیاسی بوقوع می پیوندد.
اما آیا در جمهوری اسلامی نیز شاهد چنین روندی هستیم و پس از رحلت امام خمینی، آرمان ها و اصول ایشان به فراموشی سپرده شد؟
بسیاری از ناظران بین المللی و تحلیلگران شبکه های بزرگ خبرپراکنی در ساعات نخستین انتشار خبر ارتحال امام خمینی به دنبال تلقین ایجاد خلل در پیکر نظام اسلامی بودند، اما بر اساس سنت الهی که فرمود: مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (سوره بقره، آیه ١٠٦)( و آیه ای را نسخ نمی کنیم مگر آنکه مثل آن و بهتر از آن را می دهیم، آیا نمیدانی که خداوند بر همه چیز آگاه است) این امر محقق نشد و فرماندهی نظام اسلامی پس از امام خمینی، ضمن پایبندی بر اصول ایشان، با پویایی کامل به راه خود ادامه داد.
پیرامون رهبری نظام اسلامی پس از رحلت معمار کبیر انقلاب نکات فراوانی وجود دارد که در این میان مداقه بیشتر در چند نکته در مورد پیگیری آرمان های جهانی امام خمینی و انقلاب اسلامی توسط ایشان بسیار ضروری می نماید:
1- اول اینکه مقام معظم رهبری مکرر راه نظام اسلامی را پس از امام خمینی، همان راه و همان ارزش ها، سوای از اندک انحرافی معرفی نموده و فرمودند:
«مىخواهیم در كنار جسم آرمیدهى امام بزرگوارمان، خطاب به روح مطهر و ملكوتى او بگوییم: «انّا على العهد الّذى فارغناك علیه»؛ یعنى ما بر سر عهد، پایداریم. عهدى كه با امام بزرگوارمان داریم، پیمان ادامهى راه او و سعى و تلاش براى رسیدن به هدفهاى اوست. ما امام را فقط براى افتخار كردنِ به نام او و كار او نمىخواهیم؛ امام را فقط مایهى زینت جمهورى اسلامى نمىدانیم. بالاتر و مهمتر از اینها این است كه امام ما را به راهى هدایت كرد، هدفهایى را براى ما تعریف كرد، شاخصهایى را در میانهى راه به ما معرفى كرد تا راه را گم نكنیم. فقط در صورت پیمودن این راه است كه ما مىتوانیم به حیات طیبه برسیم و طعم آن را بچشیم.» (مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى (ره)،14/3/84)
2- آیت الله خامنه ای به عنوان ولی امر مسلمین جهان هرگز از پیگیری و تاکید بر مبارزه با استکبار جهانی و تحقق آرمان های امام و انقلاب غافل نبوده و در مناسبت های متعدد بر این نکته اصرار ورزیدند. ایشان در پیام خود (در سال های نخستین رهبری) خطاب به حجاج بیت الله الحرام اظهار داشتند:
«بتى كه بسیارى از مردم جهان و از جمله بسیارى از مسلمین، امروز به جبر و تحمیل، به عبادت و اطاعت از آن وادار مىشوند، بت قدرت امریكا است كه همهى شؤون فرهنگى و سیاسى و اقتصادى مسلمین را در قبضه گرفته و ملتها را خواه و ناخواه در جهت منافع و اغراض خود - كه نقطهى مقابل مصالح مسلمین است - حركت مىدهد. عبادت، همین اطاعت بىچونوچراست كه امروز در برابر خواست استكبار و در رأس آن امریكا، بر ملتها تحمیل مىشود و آنان با شیوههاى گوناگون، به سمت آن سوق داده مىشوند.» (26/3/70)
3- مقام معظم رهبری همواره با رصدی هوشیارانه از حرکت های اسلامی، چند سال قبل از خیزش های کنونی، بیداری اسلامی را نوید دادند و امروز نیز در افقی بلندتر سخن از پیشروی بیداری اسلامی تا قلب اروپا را پیش می کشند.
معظم له در دیدار با کارگزاران نظام در سال 84 فرمودند:
«امروز چند واقعیت در دنیا وجود دارد كه قابل انكار نیست. واقعیت اول، بیدارى دنیاى اسلام است؛ در این كسى نمىتواند تردید كند. امروز مسلمانان عالم در همهى نقاط جهان - چه در كشورهاى مسلمان، و چه در نقاطى كه در اقلیت قرار دارند - احساس گرایش به اسلام و احساس بازیابى هویت اسلامى خودشان را مىكنند. امروز روشنفكران دنیاى اسلام، دلزدهى از سوسیالیسم و مكاتب غربى، به سمت اسلام گرایش پیدا كردهاند و علاج دردهاى بشریت را از اسلام مىطلبند و استفتاء مىكنند.(11/6/84)
4- آخرین نکته ناظر بر ارتباط پیوسته و مداوم ایشان با نخبگان جهان اسلام و دولتمردان آن می باشد؛ به جرات میتوان مدعی بود که در میان رهبران کشورهای اسلامی، رهبر جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط و هم صحبتی را از یک سو با نخبگان جهان اسلام و از سوی دیگر با دولتمردان کشورهای اسلامی دارند و در ایجاد گفتمانی واحد و رهبری افکار در جریان بیداری اسلامی نقش مهمی را ایفا می نمایند.
ایشان در یکی از دیدارهای اخیر خود با نخبگان جهان اسلام فرمودند:
«امروز دنیاى اسلام در یك مقطع تاریخى قرار دارد؛ ما این مقطع را باید بشناسیم، ما از این مقطع نباید غفلت كنیم. در این سى سال گذشته - بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران - هرگز چنین وضعى در دنیاى اسلام پیش نیامده است. امروز مردم توى صحنهاند؛ در مصر، در تونس و در بعضى از نقاط دیگر؛ این باید هدایت شود. دشمنان سعى میكنند این حركت را غیر اسلامى نشان دهند؛ این خطاست؛ قطعاً اسلامى است.» (بیانات در دیدار شركتكنندگان دركنفرانس وحدت اسلامی،1/12/89)
در شرایط کنونی مهم ترین وظیفه نیروهای حزب الله پیگیری و مطالبه خط امام و دغدغه های اوست؛ خط امام نیز به نوبه خود دارای شاخص هایی چون: صدور معنوی انقلاب، عدم انعطاف و عقب نشینی در مقابل دشمن مهاجم، عدم تکیه صرف بر عوامل مادی و ظواهر مادی، سلوک معنوی و اهل ارتباط با خدا بودن، باور به کمک الهی و پایان ناپذیری امید به خداوند متعال، توصیه به تکیه انقلاب بر ضعفا و پابرهنگان، پرهیز از اشرافیگری و... می باشد که با نگاهی به اندیشه های امام خامنه ای(مانند موارد ذکرشده) به خوبی تبلور و پویایی آن با توجه به مقتضیات زمان مشاهده می شود.
امروز اگر سخن از دلتنگی امام راحل به میان می آید بسیار به حق و روا است و آرزوی همه دوستداران اوست که ای کاش پدر جمارانی هم شاهد به ثمر نشستن کوکب دریه «لاشرقیه و لاغربیه» انقلاب اسلامی در سراسر بلاد اسلامی بود.
اما باید هوشیار بود که این دلتنگی موجبات غفلت از ولی زمان و عدم استفاده از اجتهاد او در اندیشه امام خمینی را فراهم نیاورد؛ در شرایط کنونی بدون شک جمهوری اسلامی می بایست بیش از پیش به وظیفه رهبری جهان اسلام و صدور گفتمان انقلاب عمل نماید که این مهم جز با پیگیری منویات ولی فقیه (که به حق جای خالی امام را پر کرده است) میسر نخواهد شد.
منبع:598