• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 805
تعداد نظرات : 920
زمان آخرین مطلب : 4513روز قبل
محبت و عاطفه

۱۰ نمونه از بهترین عبارات عاشقانه

۱) “ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم.” – سام کین

۲) “من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت.” – جولیا رابرتز

۳) “دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم.” – ناشناس

۴) “زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است.” – آنتونیو دو سنت اگزوپری

۵) “در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد.” –هانس نوون

۶) “عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید.” –کی نودسن

۷) “اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود.” – ناشناس

8) “بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید.” –هلن کلر

۹) “این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند.” – فرانکلین پی جونز

۱۰) “اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست.” – هرمان هسه

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:29
دانستنی های علمی

زندگینامه امام ششم امام جعفر صادق (ع)

نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده)

کنیه: ابو عبداللّه

لقب: صادق

نام پدر: حضرت محمد بن على (ع )

نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر

تاریخ ولادت: یکشنبه ۱۷ ربیع الاول ، سال ۸۳ هجرى

مکان ولادت: مدینه

مدت عمر : ۶۵ سال

علت شهادت: مسمومیت

قاتل : منصور دوانیقى (خلیفه عباسى )

زمان شهادت: یکشنبه ۲۵ شوال ، سال ۱۴۸ هجرى

مدفن مطهر: قبرستان بقیع ( مدینه )

زندگی امام جعفر صادق (ع)

امام جعفر صادق (ع) در صبحدم روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال ۸۰ هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت آن حضرت در سال ۸۳ هجرى اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال ۸۰ هجرى، صحیح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در ۲۵ شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال ۱۴۸ هجرى روى داده است. با این حساب مى‏توان عمر آن حضرت را ۶۸ یا ۶۵ سال گفت که از این مقدار ۱۲ سال و چند روزى و یا ۱۵ سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و ۱۹ سال با پدرش و ۳۴ سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.

فضایل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسیار است که به اقتصار از آنها یاد مى‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شهادت حضرت صادق علیه السلام:
پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود.
سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن ۶۵ سالگی در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گردید .
در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و

خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:24
دعا و زیارت

۹۰سخن گزیده امام صادق علیه السلام

امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب».

گذر عمر
جوانى (فرصت نیکو ) و (نسیم رحمت) است که باید به خوبى از آن بهره جست و با زیرکى , ذکاوت و تیز بینى آن نعمت خداداد را پاس که این فرصت, (ربودنى) و (رفتنى) است وضایع ساختن آن, چیزى جزغم, اندوه و پشیمانى را براى دوران پس ازآن به ارث نمى گذارد.
زندگى کوتاه است و راه کار دراز و فرصت زودگذر! تنها سرمایه گرانبهاى ما وقت است که بازگشتى ندارد, از این رو بزرگترین فن بهتر زیستن, بهره جستن از فرصتهاى بى نظیرى است که برما مى گذرد; این سخن امام صادق(ع) را باید جدى گرفت: (من انتظر عاجله الفرصه مواجله الاستقصإ سلبته الایام فرصته, لان من شإن الایام السلب و سبیل الزمن الفوت) (۱)
به هرکس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل آن را تإخیر اندازد, روزگار همان فرصت را نیز از او برباید, زیرا کار ایام, بردن است و روش زمان, از دست رفتن.

محاسبه روزانه نفس
حق على کل مسلم یعرفناان یعرض عمله فى کل یوم و لیله على نفسه فیکون محاسب نفسه, فان راى حسنه استزاد منها, وان راى سیئه استغفر منها لئلا یخزى یوم القیمه. (۲)
بر هر مسلمانى که ما را بشناسد سزوار است که در هر شبانه روز عملش را برخود عرضه کرده,بازنگری کند و خود حسابگر خویش باشد, اگر نیک بود بر آن بیفزاید و اگر گناه دید از آن آمرزش خواهد تا این که روز قیامت رسوا نشود.

استقامت
لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه و لاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سئلوا الله شیئا الا اعطاهم. (۳)
اگر شیعیان ما استقامت مى ورزیدند, هرآینه فرشتگان با آنها دست مى دادند وابر بر آنها سایه مى انداخت و در روزمى درخشیدند و از فراسر و زیر پاى خود روزى مى خوردند و چیزى از خدا نمى خواستند, مگر این که به آنها مى داد.

عاقبت نیرنگ و حسادت
من غش اخاه و حقره و ناواه جعل الله النار ماواه. و من حسد مومنا انماث الایمان فى قلبه کما ینماث الملح. (۴) هر که با برادرش نیرنگ ورزد و او را کوچک شمارد و با اوبستیزد,خداوندآتش را جایگاهش گرداند, وهر که برمومنى حسد ورزد, ایمان در دلش آب شود, چنان که نمک در آب حل شود.

پارسایى, کوشش و کمک به مومنان
لا تذهبن بکم المذاهب فوالله لاتنال ولایتنا الا بالورع والاجهاد فى الدنیا ومواساه الاخوان فى الله , ولیس من شیعتنا من یظلم الناس.(۵)
مسلکها و مذهبها شما را نبرند , به خدا سوگند به ولایت ما نتوان رسید جز با پارسایى وکوشش در دنیا , و یارى دادن برادران براى خدا. و کسى که به مردم ستم کند, شیعه مانیست.

نتیجه اعتماد به خدا
من یثق بالله یکفه ما اهمه من امر دنیاه و آخرته و یحفظ له ما غاب عنه , و قد عجز من لم یعد لکل بلاء صبرا ولکل نعمه شکرا و لکل عسر یسرا. (۶)
هرکه به خدا اعتماد ورزد, خدا مهم دنیا وآخرتش را کفایت کند و هرچه از او غایب است برایش حفظ کند. درمانده وناتوان است هرکه براى هر بلا صبرى , و براى هر نعمت شکرى و براى هر دشوارى آسانى اى ندارد.

با دیگران چگونه باشیم
صل من قطعک,واعط من حرمک,واحسن الى من اساء الیک وسلم على من سبک.وانصف من خاصمک , واعف عمن ظلمک کما انک تحب ان یعفى عنک, فاعتبر بعفو الله عنک.الا ترى ان شمسه اشرقت على الابرار و الفجار. و ان مطره ینزل على الصالحین والخاطئین. (۷)
با کسى که ازتو بریده بپیوند, وبه آن که از تو دریغ کرده بخشش کن, وبا کسى که به تو بدى کرده نیکى کن. و به کسى که به تو دشنام داده سلام کن. و باکسى که به تو دشمنى ورزیده انصاف ورز. و کسى که تو را ستم ورزیده عفو کن, همچنان که دوست دارى که از تو گذشت شود. به عفو خدا از خودت عبرت گیر, آیا نمی بینی که آفتابش بر نیکان و بدان هر دومى تابد و بارانش بر شایستگان و ناشایستگان مى بارد؟

خدا را چگونه بخوانیم
واخفض الصوت ,ان ربک الذى یعلم ما تسرون و ما تعلنون , قد علم ما تریدون قبل ان تسالوه.(۸)
صدایت را فرود آر, زیرا خدایى که نهان و آشکار را مى داند سوال ناکرده مى داند که شما چه مى خواهید.

بهشت و جهنم , خیر و شر واقعى
الخیر کله امامک , و ان الشر کله امامک ,ولن ترى الخیر والشرالا بعد الاخره, لان الله جل وعزجعل الخیر کله فى الجنه والشر کله فى النار لانهما الباقیان. (۹)
تمام خیر در برابرتوو تمام شر نیز دربرابر توست. و خیروشر را نبینى, مگربعد از آخرت, زیرا که خداوند عزوجل تمام خیر را در بهشت و تمام شر را در دوزخ قرارداده , زیرا که این دواند که باقى اند.

جلوه و چهره اسلام
الاسلام عریان فلباسه الحیاء و زینته الوقار و مروته العمل الصالح و عماده الورع و لکل شىء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت. (۱۰)
اسلام برهنه است, لباسش حیا و زیورش وقار و جوانمردىاش عمل صالح و ستونش پارسایى مى باشد , وبراى هر چیزى پایه اى است و پایه اسلام دوستى , ما اهل بیت است .

عمل براى آخرت
اعمل الیوم الدنیا بما ترجوا به الفوز فى الاخره.(۱۱)
امروز در دنیا کارى کن که به وسیله آن امید کامیابى در آخرت را دارى.

پاداش یارى دوستان اهل بیت
لایبقى احد ممن اعان مومنا من اولیائنا بکلمه الا ادخله الله الجنه بغیر الحساب. (۱۲)
در روزقیامت کسى نماند که یک کلمه به مومنى ازدوستان ما کمک کرده باشد, جزاین که خداوند او را بى حساب به بهشت داخل گرداند.

پرهیز از ریا و جدال و دشمنى
ایاک و المراء فانه یحبط عملک و ایاک و الجدال فانه یوبقک و ایاک و کثره الخصومات فانهاتبعدک من الله. (۱۳)
از ریا کارى بپرهیز که عملت را از بین برد واز جدال بپرهیز که هلاکت گرداند وازخصومتها و دشمنیها بپرهیز که تو را از خدا دورکند.

پاکیزگى روح , ابزار تشخیص مومن
اذا ارادالله بعبد خیرا طیب روحه فلایسمع معروفا الا عرفه و لامنکرا الا انکره ثم قذف الله فى قلبه کلمه یجمع بها امره. (۱۴)
چون خدا خیر بنده اى را خواهد روحش راپاک گرداند, به طورى که هیچ معروفى به گوشش نرسد, مگر آن که آن را بفهمد و هیچ منکرى را نشنود, جز آن که زشتش داند و سپس کلمه اى به دلش الهام کند که کارش را بدان فراهم آرد.

درخواست عافیت از خدا
فسئلوا ربکم العافیه و علیکم بالدعه والوقار و السکینه و الحیاء. (۱۵)
از پروردگارتان عافیت بخواهید و نرمش و وقار و آرامش حیا را حفظ کنید.

دعا ، خود عمل است
اکثروا من الدعاء, فان الله یحب من عباده الذین یدعونه, وقد وعد عباده المومنین الاستجابه و الله مصیر دعاء المومنین یوم القیامه لهم عملا یزیدهم به فى الجنه. (۱۶)
زیاد دعا کنید, زیرا خداوند بندگان دعا کن خود را دوست دارد و به بندگان مومنش وعده اجابت داده است, وخداوند در روز قیامت دعاى مومنان رااز کردارشان م

ت بداریم
وعلیکم بحب المساکین المسلمین فان من حقرهم و تکبر علیهم فقد زل عن دین الله و الله له حاقر ماقت وقد قال ابونا رسول الله ( ص) (( امرنى ربى بحب المساکین المسلمین منهم)). (۱۷)
برشما باد به دوستى مستمندان مسلمان, زیرا هر کس آنان را کوچک بدارد و بر آنها تکبر ورزد, به راستى که از دی ن خدا لغزیده و خدا کوچک کننده و زبون کننده اوست, و پدر ما رسول خدا(ص) فرموده: (( پروردگارم به من دستور داده است که مستمندان مسلمان را دوست بدارم. ))

رابطه حسد و کفر
ایاکم ان یحسد بعضکم بعضا فان الکفر اصله الحسد. (۱۸)
از حسد ورزى به یکدیگر بپرهیزید, زیرا ریشه کفر, حسد است.

اعمال محبت آور
ثلاث تورث المحبه: الدین و التواضع والبذل. (۱۹)
سه چیز است که محبت آورد: قرض دادن وفروتنى و بخشش.

اعمال دشمنىآور
ثلاثه مکسبه للبغصاء: النفاق والظلم و العجب.
سه چیز است که دشمنى مىآورد: دو رویى , ستم و خودبینى .

نشانه هاى صبر شجاعت دوستی
ثلاثه لا تعرف الا فى ثلاثه مواطن : لایعرف الحلیم الا عند الغضب و لاشجاع الا عندالحرب, ولا اخ الا عند الحاجه. (۲۰)
سه کس اند که شناخته نشوند جز در سه جا: بردبار شناخته نشود جز به هنگام خشم , وشجاع شناخته نشود جز به وقت نبرد , وبرادر و دوست شناخته نشود جز به وقت نیاز.

نشانه هاى نفاق
ثلاث من کن فیه فهو منافق و ان صام و صلى: من اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف. و اذا ائتمن خان. (۲۱)
سه چیز است در هر که باشد منافق است, اگر چه روزه بدارد ونماز بخواند: آن که چون سخن گوید دروغ گوید , و چون وعده کند خلاف ورزد و چون امنیش دانند خیانت نماید.

از سه کس پرهیز کن !
لاتشاور احمق, و لاتستعن بکذاب و لاتثق بموده ملوک. (۲۲)
با احمق مشورت نکن, واز دروغگو یارى مجو,و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.

نشانه هاى بزرگواری
ثلاث من کن فیه کان سیدا: کظم الغیظ والعفو عن المسیىء والصله بالنفس والمال. (۲۳)
سه چیز است که در هر که باشد آقا و سرور است: خشم فرو خوردن ,گذشت از بدکردار, کمک و صله رحم با جان و مال.

دیگر نشانه هاى بزرگوارى
ثلاثه تدل على کرم المرء : حسن الخلق , و کظم الغیظ و غض الطرف. (۲۴)
سه چیز است که دلیل بزرگوارى شخص است : خوشخویى, فرو بردن خشم , و فرو هشتن چشم

نشانه هاى بلاغت
ثلاثه فیهن البلاغه: التقرب من معنى البغیه, والتبعد من حشوالکلام , والدلاله بالقلیل على الکثیر. (۲۵)
سه چیز است که در آن بلاغت و شیوایى است: معنى مقصود را رساندن, و از سخن بیهوده دورى جستن , و با لفظ کم, معنى بسیار را رساندن.

نجات در سه چیز است
النجاه فى ثلاث: تمسک علیک لسانک, ویسعک بیتک و تندم على خطیئتک. (۲۶)
نجات در سه چیز است , زبانت را نگهدارى و در خانه ات بمانى ! و بر خطایت پشیمان شوى.

انس وصفا در سه چیز است
الانس فى ثلاث: فى الزوجه الموافقه والولد البار والصدیق المصافى. (۲۷)
انس در سه چیز است: زن موافق و فرزند نیکوکار و دوست خالص و با صفا.

سه چیز , تباهى مىآورند
ثلاثه تکدر العیش : السلطان الجائر, والجار السوء و المراه البذیه. (۲۸)
سه کس زندگى را تیره کنند: زمامدار ستمگر , وهمسایه بد وزن بى شرم و بدزبان

سه چیز محرومیت ساز
من طلب ثلاثه بغیر حق حرم ثلاثه بحق: من طلب الدنیا بغیر حق حرم الاخره بحق, و من طلب الریاسه بغیر حقحرم الطاعه له بحق و من طلب المال بغیر حق حرم بقائه له بحق. (۲۹)
هر که سه چیز را به ناحق خواهد از سه چیز به حق محروم گردد:
۱ هر که دنیا را به ناحق خواهد از آخرت به حق محروم گردد
۲ هر که به ناحق ریاست طلبد از طاعت به حق محروم گردد
۳ هر که به ناحق مالى را طلبد از ماندگارى به حق آن محروم گردد.

سلامتی در گریز از سه چیز است
ان یسلم الناس من ثلاثه اشیاء کانت سلامه شامله: لسان السوء و ید السوء و فعل السوء. (۳۰)
اگر مردم از سه چیز در سلامت باشند, سلامت کامل خواهند داشت: زبان بد ودست بد و کاربد.

کمال احسان به سه چیز است
لایتم المعروف الا بثلاث خصال: تعجیله و تقلیل کثیره و ترک الامتنان به. (۳۱)
احسان و نیکى کامل نباشد, مگر با سه خصلت: شتاب در آن , کم شمردن بسیار آن و منت ننهادن بر آن.

سه ویژگی که ایمان راسودمند کنند
من لم تکن فیه ثلاث خصال لم ینفعه الایمان: حلم یرد به جهل الجاهل , و ورع یحجزه عن طلب المحارم و خلق یدارى به الناس. (۳۲)
هرکه سه خصلت در او نباشد, ایمان به او سودى نرساند:
۱- حلمى که با آن ,نادانى نادان را برطرف کند,
۲- پارسایى اى که از طلب حرام بازش دارد,
۳- و اخلاقى که به وسیله آن با مردم مدارا کند.

چگونه دانش اندوزی کنیم
اطلبوا العلم و تزینوا معه بالحلم والوقار وتواضعوا لمن تعلمونه العلم وتواضعوا لمن طلبتم منه العلم , ولا تکونوا علماء جبارین فیذهب باطلکم بحقکم. (۳۳)
دانش بیاموزید و با آن خود را به بردبارى وسنگینى بیارایید و با دانش آموزان خود فروتن باشید, و دربرابراستاد خویش تواضع کنید, و از عالمان متکبر , مستبد نباشید که رفتار ناحقتان حق شما را از بین برد.

اعتماد بر حسب شناخت
اذا کان الزمان زمان جور و اهله اهل غدر فالطمانینه الى کل احد عجز. (۳۴)
هرگاه زمان, زمان جور و ستم باشد واهل زمانه اهل غدر و نیرنگ, اعتماد و دلبستگى به هر کسى عجز و درماندگى است.

نتیجه تمایل به دنیا
الرغبه فى الدنیا تورث الغم و الحزن والزهد فى الدنیا راحه القلب و البدن. (۳۵)
رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه, و زهد و بى میلى به دنیا سبب راحتى قلب و بدن است.

صفات آمر به معروف و ناهى از منکر(خیر خواهان )
انما یامر بالمعروف و ینهى عن المنکر من کانت فیه ثلاث خصال:
۱- عالم بما یامر, عالم بما ینهى.
۲- عادل فیما یامر, عادل فیما ینهى.
۳- رفیق بما یامر , رفیق بما ینهى. (۳۶)
کسى امر به معروف و نهى از منکرمى کند که در او سه ویژگى باشد :
۱- به آنچه امر کند دانا باشد و بدانچه نیز نهى کند دانا باشد,
۲- در آنچه امر کند عادل باشد و در آنچه نیز نهى کند عادل باشد,
۳- به آنچه امر کند با نرمش امر کند و بدانچه نیز نهى کند با نرمش نهى کند.

زمامدار ستمگر
من تعرض لسطان جائر فاصابته منه بلیه لم یوجر علیها و لم یرزق الصبر علیها. (۳۷)
هر که از زمامدار ستمگر, طالب فضل واحسانى شود, از او بلایى بیند که , بر آن پاداش نیابد و صبر برآن روزى او نشود.

بهترین دوست
احب اخوانى الى من اهدى الى عیوبى. (۳۸)
محبوبترین برادرانم نزد من, کسى است که عیبهایم را به من اهدا کند.

برترى جوینده گمراه
من دعا الناس الى نفسه و فیهم من هو اعلم منه فهو مبتدع ضال. (۳۹)
هر که با وجود داناتر از خود, مردم را به اطاعت از خود دعوت کند بدعت گزار و گمراه است.

آثار صله رحم (ارتباط با بستگان)
ان صله الرحم و البر لیهونان الحساب و یعصمان من الذنوب فصلوا اخوانکم و بروا اخوانکم و لو بحسن السلام و رد الجواب. (۴۰)
به راستى که صله رحم و نیکوکارى , حساب را آسان کند واز گناهان جلوگیرى نماید پس با برادران خود صله رحم و نیکى کنید گر چه به نیکو سلام دادن و جواب سلام باشد.

دوستدار دنیا
من تعلق قلبه بالدنیا, تعلق قلبه بثلاث خصال: هم لایفنى, و إمل لا یدرک, و رجإ لا ینال) (۴۱)
امام صادق(ع) فرمود: هرکس دل به دنیا ببندد به سه خصلت گرفتار خواهد شد:
۱- اندوهى که پایان ندارد.
۲- آرزویى که به آن دسترسى ندارد.
۳- امیدى که بدان نرسد.

پشیمان ترین افراد
ان من اعظم الناس حسره یوم القیامه, من وصف عدلا ثم خالفه الى غیره. (۴۲)
پشیمان ترین شخص در روز قیامت, کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید, اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.

انسان دو چهره
من لقى المسلمین بوجهین و لسانین, جإ یوم القیامه و له لسانان من نار. (۴۳)
هرکس با مسلمانان با دو چهره و دو زبان برخورد کند, روز قیامت با دو زبان از آتش وارد عرصات محشر خواهد شد.

مورد توجه پیشواى ششم(ع)
امام صادق(ع) به عبدالله بن ابى یعفورفرمود: اى عبدالله! دقت کن درآن چیزى که حضرت على(ع) را پیش رسول الله(ص) سرافراز کرد و به آن مقامات عالى رساند.پس توهم آن ها رابراى خودت لازم بدان وخودت را به آن صفت هاى زیبا بیارا. بدان! مطئنا على (ع) درنزد پیامبر(ص) به آن درجه و عظمت نرسید, مگر با دو چیز:
۱- راستی
۲- امانت داری . (۴۴)

بهترین بندگان
ان خیر العباد من یجتمع فیه خمس خصال : اذا احسن استبشر, واذا اساء استغفر,واذا اعطى شکر, واذا ابتلى صبر, واذا ظلم غفر. (۴۵)
بهترین بندگان کسى است که در او پنج خصلت جمع باشد: هنگامى که نیکى کند,شاد باشد,مرتکب کار بدى شود, استغفار کند, نعمتى به وى رسد, شکرش را به جاى آورد, بلایى بر او نازل شود, شکیبایى کند, و ستمى بر او شود, عفو نماید.

ارزش عمل همراه با یقین
واعلم ان العمل الدائم القلیل على الیقین افضل عند اللّه من العمل الکثیر على غیریقین .(۴۶)
بدان به درستى که عمل دایمى اندک , که همراه با یقین باشد , نزد خداوند متعال , افضل از عمل بسیارى است که با یقین همراه نباشد.

شناسائی بردبار، شجاع، برادر دینی
ثلاثة لا تعرف الا فی ثلاثة مواطن : لا یعرف الحلیم الا عند الغضب , ولا الشجاع الا عند الحرب , ولا اخ الا عند الحاجة. (۴۷)
سه خصلت است که شناخته نمى شود مگر در سه جا: بردبار شناخته نمى شودمگردرهنگام خشم , شجاع شناخته نمى شود مگر در هنگام نبرد, و برادر دینى شناخته نمى شود مگر در زمان نیازمندى.

راه بهشتى شدن
حضرت امام جعفر صادق(ع) سه راه را فراروى جویندگان بهشت قرار داده است:
۱ پیروى از أمه علیهم السلام .
۲ برأت از دشمنان.
۳ سخن گفتن آگاهانه و سکوت هنگام نا آگاهى. (فکل من قصدنا و تولانا و لم یوال عدونا و قال ما یعلم و سکت عما لایعلم او اشکل علیه فهو فى الجنه) (۴۸)
هر کس جویا و پیرو ما باشد و از دشمنان ما پیروى نکند و چیزى که مى داند , بگوید و از آن چه که نمى داند , یا بر او مشکل (مشتبه) است, سکوت کند, در بهشت است.

ارزش سکوت
علیک بالصمت, تعد حلیما, جاهلا کنت او عالما, فان الصمت زین لک عندالعلمإ و سترلک عندالجهال. (۴۹)
عالم باشى یا جاهل , خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى ; زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.

نشانه هاى ناتوانى
قد عجز من لم یعد لکل بلإ صبرا و لکل نعمه شکرا و لکل عسر یسرا. (۵۰)
ناتوان است کسى که براى هر بلایى صبرى, براى هر نعمتى شکرى و براى هر سختى آسانى آماده نکند.

عوامل ایجاد اتحاد بین مردم
در حدیث آن حضرت آمده است: هر گاه نزدیکى و ارتباطهاى مردم بر سه پایه و محور استوار نباشد, آن جماعت درمعرض سستى و فروپاشى و وارد شدن وهن بر آنان است و همین مساءله, زمینه ساز شماتت دشمنان و بدزبانى و طعنه بدخواهان مى گردد. آن سه محور وحدت آفرین اینهاست:
۱ ترک حسد
۲ پیوند و ارتباط
۳ تعاون و یارى امام صادق(ع)
پیامد هر یک از سه نکته فوق را نیز بیان مى فرماید: اما متن کلام آن حضرت:
۱ ((ترک الحسد فیما بینهم, لئلا یتحزبوا فیتشتت امرهم)) براى پیشگرى از ضعف و سستى جامعه اسلامى آن است که در میان خود, حسد را نسبت به یکدیگرترک کنند, تا دسته دسته و گروه گروه نشوند و گرفتار تشتت و تفرقه در امور نگردند.
۲ ((و التواصل, لیکون ذلک حادیا لهم على الالفه)) تواصل و پیوند ارتباط با یکدیگر است, تا این پیوند آنان را به الفت و همبستگى بکشاند.
۳ ((و التعاون, لتشملهم العزه)) یارى و تعاون است, تا عزت آنان را فرا گیرد. (۵۱)
حضرت مى فرماید: برادران دینى درمیان خود به سه چیزنیازمندند, اگر این سه را داشتند یا به کار گرفتند, عزتمند ومتحدند, وگرنه گرفتار جدایى, مباینت, کینه و تباغض مى شوند. آن سه محور, اینهاست: ((… وهى: التناصف, و التراحم و نفى الحسد.)) (۵۲)
مراعات انصاف با یکدیگر, نسبت به هم شفقت و ترحم داشتن ترک حسد و رشک بردن.

توجه به ظرفیت افراد
امام صادق(ع) شخصى را براى ماءموریتى به منطقه اى فرستاد. او در گزارش خود به امام از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد. امام
فرمود:اى سراج, ایمان ده درجه دارد. بعضى یک درجه ایمان دارند وبعضى دو درجه.بعضى هم هفت تا ده درجه. نباید کسانى که ایمان کاملترى دارند از دیگران بیش از ظرفیت آنها توقع داشته باشند.

نابودی شش گروه به شش چیز
یهلک اللّه ستابست : الا مراء بالجور, والعرب با لعصبیة , والدهاقین بالکبر , والتجار بالخیانة , و اهل الرستاق با لجهل , والفقهاء بالحسد. (۵۳)
خداوند متعال شش گروه را به شش خصلت از بین مى برد : زمامداران را به ستمکارى , عرب را به عصبیت (ملى گرایى ) , دهقانان ( دهبانان ) را به خودخواهى ,بازرگانان را به خیانت , روستاییان را به نادانى و فقها را به حسادت .

ولایت پذیری
امام صادق(ع) همواره مساءله ولایت را مطرح مى کرد, و مى فرمود:
((ولایت از نماز, روزه, زکات و حج برتر است, و دلیل آن را چنین ذکر مى کرد: ((لانها مفتاحهن والوالى هو الدلیل علیهن; (۵۴)
زیرا ولایت کلید همه آنها است, و حاکم و رهبر, راهنماى مردم به سوى همه آنها است.)) و گاهى مى فرمود:
((من مدح سلطانا جائرا و تخفف و تضعضع له طمعا فیه کان قرینه فى النار; (۵۵)
کسى که سلطان ستمگرى را تمجید کند, و دربرابر او فروتنى و کرنش نماید, تا در کناراو به نوایى برسد, چنین کسى همدم آن سلطان
در میان آتش دوزخ خواهد بود.)) و زمانى دیگر از رسول خدا(ص) نقل مى کرد که فرمود: ((الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فى الدنیا; (۵۶)
علماى دین نمایندگان امین پیامبران هستند تا هنگامى که وارد در دنیا نشده اند.)))
شخصى از رسول خدا(ص) پرسید:نشانه ورود آنها در دنیا چیست؟
رسول خدا(ص) فرمود: ((اتباع السلطان, فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم على دینکم; (۵۷)
پیروى سلطان, هرگاه دانشمندان چنین کنند, براى حفظ دینتان از آنها بپرهیزید.))

رسم رفاقت
دوست خوب یکى از سرمایه هاى بزرگ زندگى و از عوامل خوشبختى آدمى است و انسان در انس با دوست احساس مسرت مى کند و شادمانى و نشاط را در گرو همنشین با رفیق مى داند.
رفیق شایسته, براى جوان جایگاه خاص خویش را دارد و اهمیت آن به گونه اى است که در شکل دهى شخصیت او نقش بزرگى ایفا کرده, اولین احساسات واقعى نوع دوستى را در وى ایجاد مى کند.
جوان از یک سو به کشش طبیعى و خواهش دل, عاشق دوستى و رفاقت است و به ایجاد عمیق ترین روابط دوستانه با یک یا چند نفراز همسالان خود هست وازطرف دیگر براثراحساسات ناسنجیده و عدم نگرش عقلانى ممکن است در دام رفاقت با دوستان نادان و تبهکار افتد، از این رو خطر وجود دوستان بد وناپاک, این نگرانى را در جوان ایجاد مى کند که چگونه یک دوست خوب و یکدل را انتخاب کنم؟
امام صادق(ع) رفقا را سه نوع مى داند:
۱ کسى که مانند غذا به آن نیاز هست و آن (رفیق عاقل) است.
۲ کسى که وجود او براى انسان به منزله بیمارى مزاحم و رنج آور است و آن (رفیق احمق) است.
۳ کسى که وجودش به منزله داروى شفا بخش است و آن (رفیق روشن بین و اهل خرد) است. (۵۸)

شیوه انتخاب دوست در نگاه پیشواى ششم, این گونه است:
(رفاقت, حدودى دارد, کسى که تمام آن حدود را دارانیست, کامل نیست, و آن کس که داراى هیچ یک از آن حدود نیست, اساسا دوست نیست:
۱ ظاهر و باطن رفیق, نسبت به تو یکسان باشد.
۲ زیبایى و آبروى تو را جمال خود بیند و نازیبایى تو را نا زیبایى خود بداند.
۳ دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام, روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
۴ در زمینه رفاقت, از آنچه در اختیار دارد, نسبت به تو مضایقه ننماید.
۵ تو را در مواقع گرفتارى و مصیبت ترک نگوید.) (۵۹)
دوست آینه تمام نماى دوست است و دو دوست مثل دو دست اند که آلایش یکدیگر را مى شویند و به فرموده امام صادق ( ع ) :
کسى که بیند دوستش روش ناپسندى دارد و او را بازنگرداند, با آنکه توان آن را دارد, به او خیانت کرده است. (۶۰)
همچنین فرموده اند: دوست داشتنى ترین برادر من کسى است که عیوب مرا به من هدیه کند (به من بازگو کند). (۶۱)
امام صادق(ع) ضمن تإکید فراوان به انتخاب دوست خوب وپایدارى دراین دوستى, جوانان را ازرفاقت با نادان و احمق پرهیز مى دهد:
کسى که از رفاقت با احمق پرهیز نکند, تحت تإثیر کارهاى احمقانه وى قرارمى گیرد و اخلاقش همانند اخلاق ناپسند او مى شود. (۶۲)
در فرهنگ نورانى حدیثى ما, جوانان را از رفاقت با بدنامان بر حذر داشته, آنان را به دورى از دوستان خائن و متجاوز و سخن چین ترغیب مى سازند. (۶۳)
امام صادق(ع) مى فرماید:
(از سه طأفه مردم کناره گیرى کن وهرگز طرح دوستى ورفاقت با آن مریز;خأن, ستمکار وسخن چین. زیرا کسى که براى توبه دیگرى خیانت کند, روزى نیز به تو خیانت خواهد کرد و کسى که براى تو به دیگران ظلم و تجاوز کند, به تو نیز ظلم خواهد کرد و کسى که از دیگران نزد تو سخن چینى کند, علیه تو نیز نزد دیگران نمامى خواهد نمود.) (۶۴)
راه و (رسم رفاقت) در ثبات و پایدارى دوستى موثر است.
گوشه اى از شیوه آن را درکلام امام صادق(ع) مى نگریم: (کمترین حق آن است که:
دوست بدارى براى او چیزى که براى خود دوست مى دارى. کراهت داشته باشى درحق او, ازآن چه براى خود کراهت دارى.ازخشم او بپرهیزى, به دنبال رضا وخشنودى او باشى. با جان و مال و زبان ودست و پایت او را کمک کنى. مراقب وراهنماى او و آیینه او باشى. سوگندش را قبول کنى, دعوتش را اجابت نمایى, هرگاه بیمار شد,به عیادتش بروى وهرگاه فهمیدى حاجتى دارد, قبل از این که بگوید, آن را انجام دهى, و وى را ناگزیر نکنى که انجام کار را از تو درخواست کند…) (۶۵)

رهنمودهای امام (علیه السلام) به عبدالله بن جندب
عبدالله بن جندب کیست؟
عبدالله بن جندب ازعلماى بزرگ شیعه و راویان پارسا ومورد اطمینان درسده دوم هجرى و ازیاران امام صادق, امام کاظم وامام رضا علیهم السلام است. (۶۶)

هشدار به دوستان
امام صادق ( ع ) دراولین جمله از سفارش هاى سازنده خود, به دوستان خود هشدار مى دهد و آن ها را از خطر دام هاى شیطان آگاه مى سازد:
(یاعبدالله! لقد نصب ابلیس حبأله فى دارالغرور فما یقصد فیها الااولیأنا);
اى عبدالله! ابلیس دام هایش را در دنیاى فریبنده فقط به قصد شکار دوستان ما پهن کرده است. یابن جندب! ان للشیطان مصأد یصطادبها فتحاموا شباکه ومصأده.)
اى پسر جندب! شیطان مکان هایى براى شکار دارد. مواظب دام ها و شکارگاههاى او باشید!
عبدالله بن جندب مى پرسد: یابن رسول الله(ص) و ماهى؟
اى پسرفرستاده خدا! آنها چیستند؟
(اما مصائده فصد عن برالاخوان, و اما شباکه فنوم عن قضإ الصلوات التى فرض الله.)
اما از ابزارهای شکار اوجلوگیری از محبت ونیکى دوستان به یکدیگر و از دام هاى شیطان خواب درهنگام نماز تا جائی که قضا گردد.

فایده هاى نیکى به برادران
دررفتارها و روابط اجتماعى, که تشکیل دهنده بخش عظیمى اززندگى انسان ها, است, داشتن حس همیارى و روحیه نیکى به برادران
دینى نشانده دهنده پویایى و سلامت جامعه است.امام صادق(ع) از سویى بى توجهى به آن را شکارگاه شیطان شمرده و از سوى دیگر
اهمیت و ارزش این خصلت نیکو را با ذکر گوشه هایى از آثار و فوأد آن, این گونه بیان داشته است:

الف عبادت خدا
(اما انه مایعبدالله بمثل نقل الاقدام الى برالاخوان و زیارتهم). (۶۷)
آگاه باش! همانا خداوند به چیزى مانند گام برداشتن در راه نیکى به برادران و دیدار آن ها بندگى نشده است.

ب سعى بین صفا و مروه
(یابن جندب! الماشى فى حاجه اخیه کالساعى بین الصفا و المروه.) (۶۸)
اى پسر جندب! کسى که براى بر طرف کردن نیاز برادر خود گام بر مى دارد مانند کسى است که سعى بین صفا و مروه مى کند.

ج به خون غلطیدن در راه خدا
(وقاضى حاجته کالمتشحط بدمه فى سبیل الله یوم بدر واحد); (۶۹)
برطرف کننده نیاز برادر دینى همانند کسى است که روز بدر و احد در راه خدا به خون خود بغلطد.

د همنشینى با حور
(یابن جندب! من سره ان یزوجه الله الحور العین و یتوجه بالنور فلیدخل على اخیه المومن السرور); (۷۰)
اى پسر جندب! هرکه خوشحال مى شود از این که خداوند او را به ازدواج حور العین در آورد و تاج نور بر سرش نهد باید دل برادر مومنش را شاد سازد.

عقوبت سستى دررفع نیاز برادران
(ما عذب الله امه الا عنداستهانتهم بحقوق فقرإ اخوانهم); (۷۱)
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد, مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند.

آسیب شناسى روابط اجتماعى
امام جعفرصادق(ع) چند مورد از آسیب هاى روابط اجتماعى را چنین بیان کرده است:
۱ غش: خیانت, نیرنگ وکلاه بردارى.
۲ تحقیر: خوار و کوچک شمردن دیگران و بى توجهى به شخصیت آن ها.
۳ دشمنى: کینه توزى و درگیرى.
۴ حسادت: ناراحت شدن از خوبى هاى دیگران و خیر دیگران را نخواستن.
(و من غش اخاه وحقره وناواه جعل الله النار مإواه, و من حسد مومنا انماث الایمان فى قلبه کما ینماث الملح فى المإ); (۷۲)
هرکس به برادر مومنش نیرنگ زند و او را کوچک و خوار شمارد و با او درگیر شود, خداوند جایگاهش را آتش قرار دهد و هر که به مومنى حسادت ورزد ایمان در دلش آب شود, همانند آب شدن نمک در آب.)

زیان هاى غفلت از نماز
امام صادق(ع) در ادامه سفارش هایش به عبدالله بن جندب فرمود:
(یابن جندب! اقل النوم باللیل و الکلام بالنهار فما فى الجسد شیىء اقل شکرا من العین واللسان, فان ام سلیمان فالت لسلیمان (ع) یابنى ایاک و النوم فانه یفقرک یوم یحتاج الناس الى اعمالهم); (۷۳)
اى پسرجندب! درشب کم بخواب و در روز کم بگو, زیرا درجسم آدمى عضوى کم سپاس تر از چشم و زبان نیست. همانا مادر سلیمان
به سلیمان گفت: پسرم! از خواب بپرهیز, زیرا تو را در روزى که مردم به اعمال و کردار خود نیازمندند, سخت محتاج مى کند.
باتوجه به نیاز طبیعى و لازم انسان به خواب , مذمت آن در این سخنان مربوط به پرخوابى و خواب هایى است که انسان را از انجام وظایف دینى و دنیایى باز مى دارد.

کردارهاى برتر
(یابن جندب! صل من قطعک,واعط من حرمک, واحسن الى من اسإ الیک, وسلم على من سبک, و انصف من خاصمک,واعف عمن ظلمک, کما انک تحب ان یعفى عنک , فاعتبر بعفوالله عنک , الاترى ان شمسه اشرقت على الابرار و الفجار و ان مطره ینزل على الصالحین و الخاطئین.) (۷۴)
اى پسر جندب ! با کسى که از تو بریده, وصل کن; به کسى که چیزى به تو نداده, چیز بده; با کسى که به تو بدى کرده, خوبى کن; به
کسى که به تودشنام داده, سلام کن; باکسى که با تو دشمنى کرده,انصاف داشته باش و از کسى که به تو ظلم کرده, در گذر, همچنان که دوست دارى از تو در گذرند. پس از گذشت خداوند از خودت عبرت بگیر. آیا نمى بینى خورشید خداوند برخوبان و بدان مى تابد و بارانش بر صالحان و مجرمان نازل مى شود؟

سیمای شیعه در نگاه امام صادق ( علیه السلام )
حضرت به شیعیان توصیه و سفارش مى کردند که به زیارت یکدیگر بروید , که این دید و بازدیدها دل هایتان را زنده مى دارد. و احادیث و سخنان ما را به یکدیگر نقل کنید, که سخنان و احادیث ما, شما را به یکدیگر پیوند مى دهد و بهره گیرى از آنها هدایتتان مى کند و نجاتتان مى بخشد.
اما اگر آنها را ترک کنید گمراه شده و هلاک مى گردید. پس به احادیث و سخنان ما توجه نمائید که من نجات شما را با عمل به آنها تضمین مى کنم.

آخرت
قد جلت الاخره فى اعینهم حتى ما یریدون بها بدلا… و انما کانت الدنیا عندهم بمنزله الشجاع الارقم و العدو الاعجم; (۷۵)
آخرت در نگاه آن ها بسیار بزرگ است, به اندازه اى که چیزى را با آن عوض نمى کنند… و دنیا نزد آن ها همانند مار گزنده و دشمن بى زبان است.
پیروان حقیقى و دوستان واقعى خاندان نبوت علیهم السلام به چیزى جز آخرت نمى اندیشند و تمام کردارها و رفتارهاى خود را با نگاه به آخرت مى سنجند. دنیا در نظر مومن وسیله اى است براى رسیدن به هدفى بزرگ که همان زندگى جاودان آخرت است. دوستان حقیقى اهل بیت علیهم السلام از مواهب دنیوى بهره مى برند, اما هرگز زندگى جاودان را با زندگى گذراى دنیا عوض نمى کنند.

انس با خدا
(انسوا بالله واستوحشوا مما به استإنس المترفون); (۷۶)
آن ها با خدا انس گرفته اند و از آن چه که مال اندوزان به آن انس گرفته اند, در هراسند. مومنان ازنعمت هاى الهى بهره مى برند اما به آن ها وابسته نمى شوند.وابستگى به مال دنیا موجب بندگى انسان دربرابر مادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابسته اند. شیعیان واقعى با یاد خدا آرامش مى یابند نیستند.
حضرت صادق(ع) پس ازبرشمردن این دوویژگى مهم,فرمود:(اولئک اولیأى حقا بهم تکشف کل فتنه وترفع کل بلیه);(۷۷)
آن ها دوستان حقیقى من هستند. به وسیله آن ها فتنه شکست مى خورد و هرگرفتارىها بر طرف مى شود.

سخاوت
(یابن جندب! ان شیعتنا یعرفون بخصال شتى: بالسخإ و البذل للاخوان); (۷۸)
اى پسر جندب! همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته مى شوند: به سخاوت و بخشش به برادران.

خواندن پنجاه رکعت نماز و رعایت وقت نماز
(وبإن یصلوا الخمسین لیلا و نهارا… و یحافظون على الزوال); (۷۹)
شیعیان ما در شبانه روز پنجاه رکعت نماز مى خوانند و توجه به وقت نماز ظهر (خواندن نماز اول وقت) دارند. ((ابوبصیر)) مى گوید: امام صادق(ع)در آخرین لحظه هاى عمرش فرمود: همه اقوام و خویشان مرا خبر کنید.
همین که همه بستگانش را خبر کردیم و همه در خانه حضرت جمع شدند , حضرت فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسى که نماز را سبک مى شمارد نخواهد شد.

دورى از پرخاش و داد و فریاد
(لایهرون هریرالکلب); (۸۰)
شیعیان ما همانند سگ وزوزه نمى کشند.

دورى از طمع
(ولایطمعون طمع الغراب); (۸۱)
شیعیان ما همانند کلاغ طماع و حریص نیستند.

دورى از دشمنان
(و لایجاورون لنا عدوا و لا یسإلون لنا مبغضاولوماتوا جوعا); (۸۲)
شیعیان ما با دشمنان همسایگى نمى کنند و اگر از گرسنگى بمیرند, چیزى از آن ها نمى خواهند.

دقت در خوراک
(شیعتنا لایإکلون الجرى… و لا یشربون مسکرا); (۸۳)
شیعیان ما مارماهى نمى خورند.. . و شراب نمى نوشند.

شیوه برخورد با گناهکاران
۱- گفتن خوبى ها و پرهیز از سخن ناروا
(یابن جندب لاتقل فى المذنبین من اهل دعوتکم الا خیرا); (۸۴)
اى پسر جندب! به گناهکاران از همکیشان خود جز خوبى و نیکویى چیزى مگو. در برخورد با گناهکاران باید با سخنان نیکو و گفتن خوبى هاى آنان, امید مرده در آن ها را زنده کرد و از خشونت, گفتار ناروا و بازگو نمودن لغزش هاى آن ها پرهیز کرد ; زیرا چنین برخوردهایى مجرمان را از پیمودن راه درست ناامید و نسبت به دین و آموزه هاى آن گریزان مى سازد.

۲ در خواست توفیق براى گناهکاران
(واستکینوا الى الله فى توفیقهم); (۸۵)
توفیق آن ها را خاضعانه از خداوند بخواهید.

۳ در خواست توبه براى گناهکاران
(ان الله یحب التوابین); خداوند کسانى که بسیار توبه مى کنند را دوست دارد. (۸۶)
توبه روشى است که امام صادق(ع) براى پاکسازى گناهکار توصیه کرده است: شیعیان واقعى باید ازخدا بخواهند که گناهکاران ازکردارناشایست خودپشیمان شوند وبه سوى خدا بازگردند, زیرا خداوند بسیار توبه پذیر و بخشنده است; (اناالله هوالتواب الرحیم) (۸۷)

دورى جستن از عقاید منحرف
خطر بدعت ها, گرایش هاى منحرف و قرأت هاى ناصواب از دین, همیشه متوجه جوامع شیعى بوده است.
(یابن جندب! بلغ معاشر شیعتنا و قل لهم: لاتذهبن بکم المذاهب); (۸۸)
اى پسر جندب! به شیعیان ما بگو; مبادا را عقاید منحرف, شما را از مذهب خودتان بیرون برد.

اساس اسلام
آخرین جمله از سفارش هاى امام صادق(ع) به ابن جندب درباره اهمیت و ارزش محبت اهل بیت علیهم السلام است.
(لکل شیىء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت); (۸۹)
هرچیزى را پایه اى است و پایه اسلام, محبت ما, اهل بیت علیهم السلام است.

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:23
خاطرات و روز نوشت

راز گریه‌ی کوکان از زبان امام صادق علیه السلام!!

مفضل غرق در کلام امام بود و از این همه عظمت و حکمت که در جای جای ‏نهادِ زمین و آسمان و خویش، خدا را فریاد می‌زدند، در بهت!‏ ، که امام بعد از بیان علت باهوش نبودن و خالی الذهن بودن انسان در هنگام ‏تولد، فرمایشش را اینگونه پی گرفتند:…‏

 مفضل غرق در کلام امام بود و از این همه عظمت و حکمت که در جای جای ‏نهادِ زمین و آسمان و خویش، خدا را فریاد می‌زدند، در بهت!‏ ، که امام بعد از بیان علت باهوش نبودن و خالی الذهن بودن انسان در هنگام ‏تولد، فرمایشش را اینگونه پی گرفتند:‏ 

فواید گریه کودکان 

ای مفضل! از منافع گریه کودکان نیز آگاه باش. بدان که در مغز کودکان رطوبتی است که ‏اگر در آن بماند بیماریها و نارساییهای سخت و ناگوار به او رساند؛ مانند نابینایی و جز آن. ‏گریه آن رطوبت را از سر کودکان سرازیر و بیرون می‌کند و بدین وسیله سلامتی تن و ‏درستی دیده ایشان را فراهم می‌آورد. پدر و مادر از این راز آگاه نیستند و مانع آن ‏می‌شوند که کودک از گریه‌اش سود ببرد. اینان همواره در سختی می‌افتند و می‌کوشند ‏که او را ساکت کنند و با فراهم کردن خواسته‌هایش از گریه بازش دارند، ولی نمی‌دانند ‏که گریه کردن به سود اوست و سرانجام نیکی پیدا می‌کند. 
بدین ترتیب چه بسا که در اشیا، منافعی نهفته باشد که معتقدان به اهمال و بی تدبیری ‏در کار عالم از آن غافل‌اند و اگر می‌دانستند، هیچ گاه نمی‌گفتند که فلان چیز بی ثمر ‏است؛ زیرا آنان از اسباب و علل آگاه نیستند. براستی هرچه را که منکران نمی‌دانند ‏عارفان می‌بینند. چه بسیار است چیزهایی که دانش اندک آفریدگان از آن کوتاه و خالق ‏آفرینش با دانش بی پایانش از آن آگاه است. قداستش عظیم و کلمه‌اش والاست. 

ای مفضل! در تمام اعضای جسم آدمی و تدابیری که در آنها نهفته است، اندیشه کن
و اما آبی که از دهان کودکان سرازیر می‌شود و خارج می‌گردد، رطوبتی است که اگر در ‏بدنهایشان بماند، آثار وخیمی بر جای می‌گذارد. چنانکه می‌دانی گاهی که رطوبت بدن چیره ‏می‌شود (و بر دیگر عناصر[منظور طبایع چهارگانه در طب قدیم]، غلبه می‌کند) شخص، دچار کودنی، دیوانگی، کم عقلی، فلج ‏و لقوه و جز آن می‌گردد. 
خداوند جل و علا تدبیر چنان نمود که این رطوبت در دوران کودکی از دهانشان بیرون رود و ‏در بزرگی از سلامت تن برخوردار گردند. بدین ترتیب، پروردگار به خاطر نادانی آفریدگان بر ‏آنان منت نهاد و تفضل نمود. اگر اینان از داده‌ها و نعمتهای بی شمار او آگاه بودند. هیچ ‏گاه در معصیت و لغزش از فرمانش فرو نمی‌افتادند. پاک و منزه خدایی که چه بزرگ است ‏نعمتهای او بر مستحقان و دیگر آفریدگان! و چه والاتر است از آنچه باطل گرایان ‏می‌پندارند.‏

‏ 

اعضای بدن و فواید هر کدام 
ای مفضل! در تمام اعضای جسم آدمی و تدابیری که در آنها نهفته است، اندیشه کن. ‏دستها برای کار کردن، پاها برای رفتن، دیدگان برای راه یافتن و دیدن، دهان برای خوردن، ‏معده برای هضم کردن، کبد برای تصفیه نمودن، منافذ خروجی بدن برای دفع فضولات ‏جسم، ظرفهایی برای حمل آنها و فرج برای حفظ نسل آفریده شده اند؟ اگر ژرف در کار ‏تمام عضوهای بدن اندیشه نمایی می‌یابی که هر چیزی از سر حکمت و تدبیر و استواری ‏پدید آمده است.
 

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:21
دعا و زیارت

متن کامل شاهکار ادبی حضرت علی(ع):خطبه بدون الف!!!

کفعمی در مصباح، از هشام بن سایب کلبی و او از ابی صالح روایت می کند که:…

روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد.حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. 

بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند؛ یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است. فرمودند:

حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَ بَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ حَمِدتُ حَمَدَ مُقِرٍّ بِرُبوبیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبودیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِن خَطیئتِهِ، مُعتَرِفٍ بِتَوحیَدِهِ، مُستَعیذٍ مِن وَعیدِهِ، مُؤَمِّلٍ مِن رَبِّهِ مَغفِرَةً تُنجیهِ، یَومَ یُشغَلُ عَن فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَستَعینُهُ، وَ نَستَرشِدُهُ، وَ نُؤمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیهِ، وَ شَهِدتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخلِصٍ موقِنٍ، وَ فَرَّدَتُهُ تَفریدَ مُؤمِنٍ مُتقِنٍ، وَ وَحَّدَتُهُ تَوحیدَ عَبدٍ مُذعِنٍ لَیسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلکِهِ، وَ لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ فی صُنعِهِ، جَلَّ عَن مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَن مِثلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ، فَقَهَرَ، وَعُصیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَم یَزَل وَ لَم یَزولَ، وَ لیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مَتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیسَ یُدرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَم یُحِط بِهِ نَظَرٌ، قَویٌ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، علیٌّ، حَکیمٌ، رَئوفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، عَجَزَ فی وَصفِهِ مَن یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعتِهِ مَن یَعرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعوَةَ مَن یَدعوهُ، وَ یَرزُقُ عَبدَهُ وَ یَحبوهُ، ذو لُطفٍ خَفیٍّ، وَ بَطشٍ قَویٍّ، وَ رَحمَةٍ موسِعَةٍ، وَ عُقوبَةٍ موجِعَةٍ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَریضَةٌ مونِقَةٌ، وَ عُقوبَتُهُ حَجیمٌ مؤصَدَةٌ موبِقَةٌ، وَ شَهِدتُ بِبَعثِ مُحَمَّدٍ عَبدِهِ وَ رَسولِهِ صَفیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیرِ عَصرٍ، وَ حینَ فَترَةٍ، وَ کُفرٍ، رَحمَةً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّةً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَؤفٌ بِکُلِّ مُؤمِنٍ، رَحیمٌ، ولیٌّ، سَخیٌّ، ذَکیٌّ، رَضیٌّ، عَلَیهِ رَحمَةٌ، وَ تَسلیمٌ، وَ بَرَکَةٌ، وَ تَعظیمٌ، وَ تَکریمٌ مِن رَبٍّ غَفورٍ رَحیمٍ، قَریبٍ مُجیبٍ، وَصیَّتُکُم مَعشَرَ مَن حَضَرَنی، بِتَقوی رَبِّکُم، وَ ذَکَّرتُکُم بِسُنَّةِ نَبیِّکُم، فَعَلَیکُم بِرَهبَةٍ تُسَکِّنُ قُلوبَکُم، وَ خَشیَةٍ تَذری دُموعَکُم، وَ تَقیَّةٍ تُنجیکُم یَومَ یُذهِلُکُم، وَ تُبلیکُم یَومَ یَفوزُ فیهِ مَن ثَقُلَ وَزنَ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزنَ سَیِّئَتِهِ، وَ لتَکُن مَسئَلَتُکُم مَسئَلَةَ ذُلٍّ، وَ خُضوعٍ، وَ شُکرٍ، وَ خُشوعٍ، وَ تَوبَةٍ، وَ نَزوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجوعٍ، وَ لیَغتَنِم کُلُّ مُغتَنَمٍ مِنکُم، صِحَّتَهُ قَبلَ سُقمِهِ، وَ شَیبَتَهُ قَبلَ هِرَمِهِ، وَ سِعَتَهُ قَبلَ عَدَمِهِ، وَ خَلوَتَهُ قَبلَ شُغلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبلَ سَفَرِهِ، قَبلَ هُوَ یَکبُرُ، وَ یَهرَمُ، وَیَمرَضُ، وَ یَسقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعرِضُ عَنهُ جَیِبُهُ، وَ یَتَغَیَّرَ عَقلُهُ، وَ لیَقطِعُ عُمرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوَعوکَ، وَ جِسمُهُ مَنهوکٌ، قَد جَدَّ فی نَزعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَت نَفسُهُ، وَ نُکِبَت عِرسُهُ، وَ حُفِرَ رَمسُهُ، وَ یُتِمَّ مِنهُ وُلدُهُ، وَ تَفَرَقَ عَنهُ عَدَدُهُ، وَ قُسِّمَ جَمعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ نُشِفَ، وَ سُجِیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ وُدِعَّ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمَلِ فَوقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیهِ بِتَکبیرٍ، وَ نُقِلَ مِن دورٍ مُزَخرَفَةٍ، وَ قُصورٍ مُشَیَّدَةٍ، وَ حَجُرٍ مُنَضَّدَةٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلحودَةٍ، ضَیِّقٍ مَرصوصٍ بِلبنٍ، مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلمودٍ، وَ هیلَ عَلیهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلیهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنهُ وَلیُّهُ، وَ نَدیمُهُ، وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشوُ قَبرٍ، وَ رَهینُ قَفرٍ، یَسعی فی جِسمِهِ دودُ قَبرِهِ وَ یَسیلُ صَدیدُهُ مِن مِنخَرِهِ، یُسحَقُ ثَوبُهُ وَ لَحمُهُ، وَ یُنشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظمُهُ، حَتّی یَومَ حَشرِهِ، فَیُنشَرُ مِن قَبرِهِ، وَ یُنفَخُ فِی الصّورِ، وَ یُدعی لِحَشرٍ وَ نُشورٍ، فَثَمَّ بُعثِرَت قُبورٌ، وَ حُصِّلَت صُدورٌ، وَ جیء بِکُلِّ نَبیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ شَهیدٍ، وَ مِنطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصلِ حُکمِهِ رَبٌّ قدیرٌ، بِعَبیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَم مِن زَفرَةٍ تُضنیهِ، وَ حَسرَةٍ تُنضیهِ، فی مَوقِفٍ مَهولٍ عَظیمٍ، وَ مَشهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَینَ یَدَی مَلِکٍ کَریمٍ، بِکُلِّ صَغیرَةٍ وَ کَبیرَةٍ عَلیمٍٍ، حینَئِذٍ یُلجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبرَتُهُ غَیرُ مَرحومَةٍ، وَ صَرخَتُهُ غَیرُ مَسموعَةٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیرُ مَقبولَةٍ، وَ تَؤلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ، وَ نَطَقَ کُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ وَ شَهِدَ عَینُهُ بِنَظَرِهِ وَ یَدُهُ بِبَطشِهِ وَ رِجلُهُ بِخَطوِهِ وَ جِلدُهُ بِمَسِّهِ وَ فَرجُهُ بِلَمسِهِ وَ یُهَدِّدَهُ مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ وَ کَشَفَ عَنهُ بَصیرٌ فَسُلسِلَ جیدُهُ وَ غُلَّت یَدُهُ وَ سیقَ یُسحَبُ وَحدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَربٍ شَدیدٍ وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ وَ یُسقی شَربَةٌ مِن حَمیمٍ تَشوی وَجهَهُ وَ تَسلخُ جَلدَهُ یَضرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمَقمَعٍ مِن حدیدٍ یَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نَضجِهِ بِجلدٍ جدیدٍ یَستَغیثُ فَیُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمُ وَ یَستَصرخُ فَیَلبَثُ حُقبَهُ بِنَدَمٍ نَعوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِن شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ وَ نَسئَلُهُ عَفوَ مَن رَضیَ عَنهُ وَ مَغفِرَةَ مَن قَبِلَ مِنهُ فَهُوَ وَلیُّ مَسئَلَتی وَ مُنحُجِ طَلِبَتی فَمَن زُحزِحَ عَن تَعذیبِ رَبِّهِ سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُربِهِ وَ خُلِّدَ فی قُصورِ مُشَیَّدةٍ وَ مُکِّنَ مِن حورٍ عینٍ وَ حَفَدَةٍ وَ طیفَ عَلَیهِ بِکُئوسٍ وَ سَکَنَ حَظیرَةَ فِردَوسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِن تَسنیمٍ وَ شَرِبَ مِن عَینٍ سَلسَبیلٍ، مَمزوجَةٍ بِزَنجَبیلٍ مَختومَةً بِمِسکٍ عَبیرٍ مُستَدیمٍ لِلحُبورٍ مُستَشعِرٍ لِلسّرورِ یَشرَبُ مِن خُمورٍ فی رَوضٍ مُشرِقٍ مُغدِقٍ لَیسَ یَصدَعُ مَن شَرِبَهُ وَ لَیسَ یَنزیفُ هذِهِ مَنزِلَةُ مَن خَشِیَ رَبَّهُ وَ حَذَّر نَفسَهُ وَ تِلکَ عُقوبَةُ مَن عَصی مُنشِئَهُ وَ سَوَّلَت لَهُ نَفسُهُ مَعصیَةَ مُبدیهِ ذلِکَ قَولٌ فَصلٌ وَ حُکمٌ عَدلٌ خَیرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعظٍ بِهِ نَصَّ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ نَزَلَ بِهِ روحُ قُدُسٍ مُبینٍ عَلی نَبیٍّ مُهتَدٍ مَکینٍ صَلَّت عَلَیهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُکَرَّمونَ بَرَرَةٌ عُذتُ بِرَبٍ رَحیمٍ مِن شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ فَلیَتَضَرَّع مُتَضَرِّعُکُم وَ لیَبتَهِل مُبتَهِلُکُم فَنَستَغفِرُ رَبَّ کُلِّ مَربوبِ لی وَ لَکُم.

ستایش می کنم کسی را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان؛ و رحمتش (بر غضبش) پیشی گرفته است. سخن (و حکم) اوتمامیّت یافته (و قطعی است)؛ خواست او نافذ و برهانش رسا و حکمش بر عدالت است.

ستایش می کنم، به سان سپاس آن که معترف به ربوبیّتش و پر خضوع دربندگی اوست. و از گناه خویش (بریده و) کنده شده و به توحید او اقرار می نماید. و از وعید (و بیم) عذابش (به خود او) پناه می برد. و از درگاه پروردگارش امیدوار آمرزشی است که او را نجات بخشد، در روزی که (انسان را به گرفتاری خویش مشغول و) از بستگان و فرزندانش غافل می سازد.

از او یاری و هدایت می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توکّل می کنیم. از ضمیری با اخلاص و یقین، برای او (به توحید) گواهی می دهم و او را به یکتایی می شناسم. یکتا شناسی فردی مؤمن و استوار (در یقین). و او را یگانه می شمارم، یگانه دانستن بنده ای خاضع. نه در پادشاهی خود شریکی دارد و نه درآفرینشش یاوری. برتر از آن است که مشاور و وزیری داشته باشد و منزّه است از داشتن همانند و نظیری. (بر کردارها) آگاهی یافت و پوشیده داشت. و از نهان امور مطّلع گردید و بدان آگاه است و اقتدار و چیرگی دارد. نافرمانی گشت و آمرزید، طاعت و بندگی اش نمودند و او شکرگزاری نمود. فرمان روایی کرد و عدالت گسترد؛ و برتر از شائبه ی هر نقص و عیبی است و (آنچه شایسته ی هر چیزی بود، به او) عطا فرمود. همیشه بوده و هست و هیچ گاه زوال نمی یابد. و چیزی همانندش نیست. و او پیش از هر چیزی است و پس از هر چیزی. پروردگاری است که به عزّتش یگانه و به قدرت خویش پادشاه (و مقتدر). و به برتری شأنش پاک (و منزّه) است. و به علوّ مقامش (به حق) خود را بزرگ می شمارد. دیده ای او را نمی بیند و نگرشی (در معرفت) بر او احاطه پیدا نمی کند. قوی و مقتدر و بینا و شنوا و برتر و حکیم و رؤوف و مهربان و عزّتمند و داناست. هر آن که به توصیف او برآید، در وصفش حیران ماند. (به آفریدگان) نزدیک است و (در رفعت مقام، از آنان) دور است. (به علوّ شأنش از آنان) دور است و (به آنان) نزدیک است، و دعای کسی را که او را بخواند، اجابت می کند. و به بنده اش روزی می دهد و بدو عطا می فرماید. دارای لطفی است پنهان و قهری قوی و رحمتی گسترده و کیفری دردناک. رحمتش بهشتی پهناور و زیبباست و کیفرش جهنمی در بسته و هلاکت بار.

و گواهی می دهم به بعثت محمّد صلّی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و برگزیده و حبیب و خلیلش که او را –در بهترین (و ضروری ترین) برهه و در دوران گسیختگی (وحی) و کفر- به عنوان رحمتی برای بندگان خود و نعمتی برجسته از نعمتهای فراوان خویش مبعوث فرمود. خداوند کار (برانگیختن پیامبران به) پیامبری (از جانب) خود را به وسیله او به پایان رسانید و برهان خویش را با وی قوّت بخشید و آن بزرگوار نیز موعظه فرمود و خیرخواهی نمود و به سختی کوشید، نسبت به هر مؤمنی رؤوف و مهربان بود. سروری بخشنده و پاک گهر و راضی (به قضا و حکم حق) بود. رحمت و سلام و برکت و تعظیم و تکریمی (ویژه و فراوان) از سوی پروردگاری آمرزنده و مهربان و نزدیک و اجابت کننده، بر او باد. 

ای گروهی که نزدم حاضرید؛ شما را به تقوای پروردگارتان سفارش می کنم و به شیوه پیامبرتان یادآوری می نمایم. پس بر شما باد به ترسی که در دلهایتان جای گیرد و هراسی که اشکتان را جاری کند و تقوایی که نجاتتان بخشد، در روزی که هر که وزن نیکی اش سنگین و وزن کار بدش سبک باشد، رستگار شود. درخواست شما (از پروردگارتان) درخواستی توأم با ذلّت و افتادگی و شکرگزاری و فروتنی و توبه و کنده شدن (از گناه) و پشیمانی و بازگشت (به طاعت) باشد. 

هر کدامتان که غنیمت شمار (فرصت) است، عافیتش را پیش از بیماری و پیری اش را پیش از تهی دستی و فراغتش را پیش از (گرفتاری و) مشغولیت و زمان حضورش را پیش از کوچ، غنیمت بشمارد. پیش از آن که پیر شود و گرفتار بیماری و ناخوشی گردد و (به حالی افتد که) طبیبش از او ملول شود و (نزدیکترین) دوستش نیز از او روی گرداند و عقلش تباه گردد و رشته عمرش بگسلد. آن گاه گفته شود که فلانی به سختی بیمار است و تنش به شدّت نحیف شده و در بستر احتضاری سخت افتاده است. و هر خویش و بیگانه ای (به عیادت و وداع) به بالینش آمده است. پس دیده اش را با خیرگی به بالا افکنده، نگاهش را بدان سو دوخته، پیشانی اش عرق کرده، ناله های دردآلودش آرام شده و جانش گرفته شد. 

(در چنین حالی می بینی که) تیره بختی به همسرش روی آورده، گورش را کندند و فرزندانش بی سرپرست ماندند و نفراتش از دور او پراکنده شدند و آنچه جمع آوری کرده بود، تقسیم شده و بینایی و شنوایی اش از بین رفته است. (هم اکنون می بینی) رویش پوشانده، دست و پایش کشیده، رو به قبله اش کشیده اند و برهنه اش نموده، غسلش داده اند؛ (از هر جامه و پیرایه ای) عاری اش داشته، خشکش نموده اند و پارچه ای بر او افکنده و بر او کشیده اند و آماده اش نموده، (قطعه دیگر) کفنش را نیز بر او افکنده اند، (به گونه ای که) از آن کفن چانه اش را بسته، پیراهن وعمامه هم برایش قرار داده، در لفافش پیچیده اند و (نزدیکان) با او وداع نموده، بدرودش گفتند. (اینک می نگری) بر تابوتش حمل نمودند و با تکبیر بر او نماز گزارند و از خانه های پر زرق و برق و قصرهای مجلّل، با اتاقهای منظّم و پی در پی، منتقل شده است. در گوری که برایش کنده اند، گذاشته شد. گوری که تنگ است و با خشتهای محکم چیده شده و سقفش با تخته سنگهایی پوشیده شده است و خاک قبرش را بر او ریخته، کلوخ بر او پاشیدند. پس آنچه که از آن هراسان بود، واقع شد و خبرش به فراموشی سپرده شد و (کسانی که) یار و همنشین و خویشاوند و دوست (او بودند)، از وی برگشتند و تنهایش گذاشتند و همدم و رفیق و یار و ندیمش، کسانی دیگر به جای او برگزیدند. 

(اکنون) درون قبری قرار گرفته و به مکان تنها و خلوتی سپرده شده. کرمهای قبر در بدنش می دوند و خون و چرک از بینی اش روان است و جامه و بدنش فرسوده می شوند، خونش می خشکد و استخوانش فرسوده می شود. (و بدین گونه است) تا روز حشر او؛ که از قبرش برانگیخته شود و در صور دمیده شود و برای حشر و نشر فرایش خوانند. پس آنجاست که قبور، زیر و رو می گردند و آنچه در سینه هاست، بیرون کشیده (و هویدا) می شوند و هر پیامبر و صدیق و شهید سخنوری (که مجاز به تکلّم است)، آورده می شوند. داوری قاطع آن روز را پروردگاری به عهده دارد که مقتدر بر بندگانش وآگاه و بینا (به حالشان) است. پس بسا ناله هایی که او را رنجور و زمین گیر و حسرتی که فرسوده و نحیفش می گرداند. در جایگاهی هولناک و عظیم و مجتمعی بزرگ و وسیع، در مقابل پادشاهی بزرگوار که به هر کار کوچک و بزرگی داناست. در آن هنگام عرقش تا به دهان می رسد و اضطراب و ناراحتی اش، آرامش او را می رباید. اشکش مایه ترحّم بر وی نمی شود و ناله اش شنیده (و بدان توجّه) نمی گردد. و دلیل (و عذر) او پذیرفته نخواهد بود. نامه عملش به سویش باز می گردد (و به وی سپرده می شود) و بدی کردارش (بر او و دیگران) بیان می شود. هر عضوی از او به بدی کارش گواهی می دهد. چشمش به نگاه او (به حرام) و دستش به سخت گیری (نامورد) او و پایش به گام برداشتن (به سوی حرام)، پوستش به لمس (نامشروع) و شرمگاهش به تماس (به حرام) گواهی می دهند. فرشتگان نکیر و منکر او را (به عذاب وحشتناک) تهدید می کنند و (خداوند) بینا از کارش پرده بر می دارد. پس زنجیر در گردنش افکنده، دستش با غل بسته می شود و کشان کشان و در تنهایی رانده می شود. و در آتش دوزخ عذاب می گردد. و شربتی از آب داغ به وی نوشانیده می شود که چهره اش پخته و پوستش را می کند. فرشته مأمور (عذاب او) به سوی آتش می راندش، او را با گرزی آهنین می زند، (پیوسته) پوستش پس از پخته شدن، به پوستی جدید بر می گردد (و تبدیل می شود). و فریاد استمداد برمی آورد، ولی مأموران جهنم از او روی بر می گردانند. و فریاد سر می دهد و با ندامت دوران طولانی اش را در جهنم می ماند. 

به پروردگار توانا پناه می بریم از شرّ هر سرانجام (نا خجسته ای) و از او عفو می طلبیم به سان عفو کسانی که از آنان راضی گردید و آمرزش می جوییم همانند کسانی که (ایمان و طاعتشان را) از آنان پذیرفت. زیرا تنها اوست که کفیل خواهش و تقاضای من است. 

پس هر که از عذاب پروردگارش دور گردانده شود، به قرب حضرتش در بهشت سکنا گزیند و در قصرهایی مزیّن جاودانه ماند و از حوریان زیبا و سیه چشم و خادمان (بهشتی) بهره مند می گردد. و جامهایی (مملو از خوراکی و نوشیدنی) پیرامونش می گردانند و در جایگاه منیع و ممتاز بهشت مسکن یابد و در نعمتهای سرشار به سر برد و از تسنیم (و از نوشیدنی های بهشت) بدو نوشانیده می شود و از چشمه، سلسبیل آمیخته به زنجبیل، می نوشد که با مشک و عبیری سربسته شده که پیوسته نشاط آفرین و سرور انگیز است. از نوشیدنی هایی (پاکیزه) در باغی روشن، (با درختانی) پربار می نوشد که هر کس از آن بنوشد، نه دچار سردرد می شود و نه مست و مدهوش می گردد. ا

این جایگاه کسی است که از پروردگارش بترسد و از نفس خویش بر حذر باشد و آن (نیز) کیفر کسی است که معصیت پروردگارش نماید و نفس (شیطانی) او، نافرمانی آفریدگارش را برایش تزیین نماید. 

این کلامی است قاطع و انکارناپذیر و حکمی بر پایه عدل. بهترین سخنی است که (از خدا و رسول) برگرفته شده و برترین پندی است که (درقرآن) بدان تصریح شده است. از سوی پروردگار ستوده نازل شده است و روح القدس (برتر از تمامی فرشتگان و دارای پاکی) ممتاز، آن را بر پیامبری هدایت یافته و بلند منزلت فرود آورده است. درود فرستادگان بزرگوار و گرامی داشتگان شایسته (الهی) بر او باد. پناه می برم به پروردگار مهربان از شرّ هر (شیطان) رانده شده. پس باید هریک از شما (به درگاه خداوند) تذلّل نماید و (به آستانش) دعا و زاری کند تا از پروردگار هر آفریده ای، آمرزش بطلبیم برای خودم و شما. 

 

منبع : مجله سپهر

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:20
خاطرات و روز نوشت

از والنتاین چه میدانیم؟؟؟؟؟

در قرن سوم میلادی که برابرمیشه با اوایل امپراتوری ساسانی در ایران.
فرمانروای روم باستان، کلودیوس دوم معتقد بود که سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشه!
کلودیوس دوم :” هیچ سرباز ارتش این امپراتوری حق - - -ازدواج - - - نداره .
سربازی که دست به این کار خلاف بزنه بشدت مجازات میشه .”
همزمان با این شرایط مسیحیان هم تازه داشتند تو امپراتوری روم مخفیانه دینشون رو تبلیغ میکردن.
بین این مسیحیان جدید کشیشی بود به نام والنتینوس(والنتاین). والنتاین مخفیانه عقد سربازان رومی رو جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان باخبر میشه و فوری دستور داد:
”برید و این والنتاینو بندازینش زندان بعدأ خودم خدمتش می رسم .”
والنتاین میفته زندان. و عاشق دختر زندانبان میشه.
پیش از اینکه اعدام بشه یک پیامی مینویسه میده به اون دختردر پیام این یک جمله بوده . . .
”والنتاین تو”
از اون وقت به بعد والنتاین مترادف شد با فدائی عشق.
چون این قدیس والنتاین عاشقا رو مخفیانه عقد میکرده و در این راه کشته شد، اسمش در تاریخ بعنوان شهید راه عشق باقی ماند.
بنابراین یک جشن زوج یابی رومی و شهادت یک قدیس بخاطر اینکه عاشقها رو بهم میرسونده آتش به خرمن روز والنتیاین زده و این روز رو به تدریج در اروپا و آمریکا و در اواخر قرن بیست در خیلی دیگر از کشورهای جهان به عنوان روز ابراز عشق جشن می گیرن.
و چرا ?? فوریه که میشه ?? بهمن، روز والنتاینه ؟
اواسط ماه فوریه که میشه از ?? به بعد، یک جشن انتخاب زوج در بین رومی ها بوده که در اون جشن که لوپرکالیا اسمش بوده دخترا و پسرای مجرد رومی با مراسم رقص و بازی های دسته جمعی خجالتشون از هم می ریخت و با هم جور می شدن.
آمار و ارقام نشون میده که تقریبا ??? هدایای ولنتاین توسط خانمها خریداری میشه . علاوه بر ایالات متحده ? در کشورهای کانادا ? مکزیک ? انگلستان ? فرانسه و استرالیا نیز این روز رو جشن میگیرن .

حالا یه سئوال :چرا والنتاین واسه جوانهای ایرانی این همه مهم شده ؟؟؟ من که توش موندم.

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:19
دانستنی های علمی

فرق فرشته با جن

ملائکه عطر و بوی خوش و پاکیزگی وضو و غسل را دوست دارند و هر جا بوی خوش باشد متوجه آنها می شوند و از ظلمت و جای متعفن بدشان می آید ولی شیاطین و اجانین جاهای تاریک و محل های متعفن را دوست دارند و در گلخن حمام و جاهای کثیف جن فراوان است .
_ جایی که معصیت شود فرشته وارد نمی شود ولی جن در آن جا زیاد و فراوان است.
_ در خانه ای که سگ باشد فرشته گریزان است ولی جن به آن خانه وارد می شود.
_ در جایی که مجسمه و عکس صاحب روح باشد فرشته وارد نمی شود ولی جن داخل می گردد.
_ در خانه ای که آلات موسیقی باشد فرشته داخل نمی شود.
_ ملائکه لباس سفید , قرائت قرآن و منزل امام و ولی خدا را دوست دارند.
_ جن ها از سخن چینی مسرور و خوشحال می شوند.
_ فرشتگان از زنهای محجبه مسرور و شاد می گردند و منازلی که چنین زنهایی دارند جن از خانه بیرون می رود.
_ ملائکه از موجودات عالم بالا و عالم ملکوت می باشند و جن ها از موجودات عالم پائین هستند.
_ جنس ملائکه از نور است ولی جنس جن از آتش خالص است.
_ فرشتگان غذا نمی خورند و ازدواج هم نمی کنند ولی جنیان هم غذا می خورند و هم ازدواج می کنند.
_ جن ذریه دارد ولی ملائکه ذریه ندارند.
_ ملائکه گناه و تخلف امر پروردگار را نمی کنند بخلاف جن که گناه و تخلف از امر الهی می کنند.
_ فرشتگان مرگ , شرک و رفتن به جهنم ندارند ولی جن ها مرگ دارند شرک دارند و ستم کاران آنها به جهنم می روند.
_ شیطان و جن دشمن انسان و بشر بوده و هستند ولی ملائکه نه تنها دشمن انسان نبوده بلکه بر آدمیان استغفار می کنند و از درگاه پروردگار حکیم طلب آمرزش برای آنان می کنند.

آمدن زعفر جنی به کربلا
زعفر جنی بساط نشاط و شادی گسترانیده و مجلس عیش و عروسی برای خود فراهم آورده بود . سلاطین جن و پری را دعوت کرد , ناگاه از زیر تخت خود صدای گریه بلند دو نفر جن راشنید که بسیار حزین و سوزناک گریه می کردند . زعفر گفت: چه وقت گریه است در هنگام خوشحالی من شما گریه می کنید؟!

گفتند: ای امیر چون تو ما را مامور کردی که جهت امری به شهر برویم عبور ما به قاضریه و نینوا افتاد , دیدیم دران صحرا لشگر بزرگی آماده قتال و جنگ هستند و حسین بن علی ( ع ) یعنی پسر همان بزرگواری که ما بدست او مسلمان شدیم , یکه و تنها ایستاده و تمام یاران و اعوان و انصارش کشته شده اند و خود آن حضرت به نیزه بی کسی تکیه نموده است و دم به دم راست و چپ را نگاه می کند و گاهی می فرماید:(( هل من ناصر ینصرنی )) آیا کسی هست که به من کمک کند و شنیدیم اهل و عیال او صدای العطش به آسمان بلند کرده بودند فورا خود را نزد تو رساندیم تا تو را از ماجرا آگاه نماییم اگر ادعای مسلمانی می کنی قد مردانگی علم کن که الان پسر پیامبر را نامسلمانان می کشند. زعفر تا این سخن شنید تاج شاهی بر زمین زد لباس دامادی را از تنش در آورد, لباس جنگ پوشید , طوایف جن را با حربه های آتشی برداشت و به کربلا آورد . زعفر نقل کرده : وقتی که وارد زمین کربلا شدم لشکر چهار فرسخ تا چهار فرسخ گرفته بود از زمین تا آسمان صفهایی از اجنه و ملائکه و کروبین, جبرئیل , مکائیل , اسرافیل , هر یکی با چند هزار ملائکه , ارواح و بیست و چهار هزار پیامبر , لکن حضرت مقابل لشگر ایستاده و به هیچ کس اعتنا نمی کرد.

آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود
شورش روز قیامت در زمین بر پا بود
خصم چون دایره گرد حرم شاه شهید
در دل دایره چون نقطه پا برجا بود
انبیاء و رسل جن و ملایک هر یک
جان به کف در بر شه منتظر ایما بود

ناگاه دیدم آقا سر غریبی از نیزه بی کسی بلند کرد و اشاره فرمود زعفر بیا , دیدم همه ملائکه متوجه من شدند به حضورش رفته و رکاب بوسیدم و فرمود کجا بودی زعفر؟ عرض کردم قربانت شوم مجلس عیش داشتم به من خبر رسید و بی درنگ با سی و شش هزار جن به یاری شما آمدم حضرت فرمود: زعفر زحمت کشیدی شما جن و پری از آدمیزاد با وفاتر هستید خدا و پیامبر از تو راضی باشد هر چه اصرار کردم اجازه جهاد نداد و فرمود: شما آنها را می بینید آن ها شما را نمی بینند عرض کردم ما هم به صورت انسان ظاهر می شویم اگر کشته شدیم شهید می شویم فرمود : زعفر من از زندگی دنیا دل آزرده هستم.

در کهنه دیر دنیای فانی
هرگز کس نماند جاودانی
من زنده باشم در سن پیری
اکبر بمیرد در نوجوانی

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:18
طنز و سرگرمی

تعریف شغل های گوناگون

سیاستمدار: کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید


مشاور: کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.
حسابدار: کسی است که قیمت هر چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.
بانکدار: کسی است هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را می خواهد.
اقتصاددان: کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.
روزنامه نگار: کسی است که P از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد و P بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.
ریاضیدان: مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهیه می گردد که آنجا نیست.
هنرمند مدرن: کسی است که رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را می فروشد.
فیلسوف: کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.
روانشناس: کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.
جامعه شناس: کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند، او به مردم نگاه می کند.
برنامه نویس: کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند.

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:17
دانستنی های علمی

در مورد جن بیشتر بدانید

جن دارای حرکات بسیار سریع می‌باشد و به همین دلیل قبلاً می‌توانست در آسمان نفوذ و استراق سمع کند ولی با ظهور حضرت مسیح(علیه‌السلام) جلوی ورود و نفوذ آنها به آسمانها به صورت نسبی گرفته شد و با ظهور پیامبر گرانقدر اسلام حضرت خاتم الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کاملاً از ورود آنها به آسمانها جلوگیری گردید، پس جن نمی‌تواند از آینده و اسرار غیب خبر دهد و آنهایی که مدعی این گونه امور هستند، آگاهانه یا ناآگاهانه دروغ می‌گویند. خلقت انسان بعد از خلقت جن روی زمین بوده است و جن‌ها هفت هزار سال پیش از انسان در کره زمین زندگی می‌کردند. همانطور که انسان ها از نسل آدم و حوا بوده، جن ها از نسل مارج و مارجه می‌باشند. طول عمر جن از انسان بسیار زیادتر است ولی جن نیز دارای مرگ، تولد و عمر محدود و مشخص می‌باشد، همچنین دارای حشر، نشر، معاد، حساب و کتاب اخروی است. از لحاظ مرفولوژی و ظاهری، قیافه واقعی جن با انسان تفاوت دارد(این موجودات می‌توانند با قیافه و ظاهر کاذب نمایان شوند). جن یک امتیاز از لحاظ ظاهری نسبت به انسان دارد و آن اینکه می‌تواند به هر شکلی که می‌خواهد اعم از انسان و حیوان دربیاید، ولی به شکل پیامبران، ائمه معصومین و شیعیان واقعی ظاهر نمی‌شود. طول قد جن بسته به سن او، بین سی تا هشتاد سانتیمتر است. جن دارای دو جنس مذکر و مؤنث است و تولید مثل می‌کند. نطفه جن بر خلاف انسان از جنس و ماهیت شبیه هوا می‌باشد. برخی معتقدند که انسان و جن می‌توانند با همدیگر ازدواج نموده، حتی تولید مثل نمایند. دستگاه گوارش جن با انسان تفاوت دارد، جن از پس مانده غذای انسان بصورت بو کشیدن و یا مزه مزه کردن استفاده می‌کنند. بطور معمول جن انسان را می‌بیند ولی برای انسان قابل رؤیت نمی‌باشد.
جن مانند انسان دارای علم، ادراک، قدرت تشخیص، مسئولیت و تکلیف است. پیغمبر گرامی اسلام بر جن‌ها نیز مبعوث شدند و در بین جن‌ها نیز دین و مذهب و فرقه وجود دارد. جان به دو گروه مسلمان و غیرمسلمان تقسیم شده و مسلمانان آنها نیز در دو گروه اهل تشیع و اهل تسنن قرار می‌گیرند. رهبر جن‌های شیعه«سعفر ابن زعفر»می‌باشد و لوحی مزیّن به جملة مبارک«یا ابا عبد الله الحسین»برگردن دارد. پدر زعفر در صدر اسلام توسط حضرت علی(علیه‌السلام) کشته شد و خود نیز به دست آن حضرت مسلمان گردید. زعفر و لشکریانش در واقعه کربلا به یاری حضرت امام حسین(علیه‌السلام) شتافتند ولی آن امام بزرگوار اجازه نفرمودند. در منابع مختلف از جمله قرآن کریم، تفاسیر، احادیث و کتب علمی از جن یاد شده است. دانشمندان غربی از جن به عنوان ارواح صدادار یاد می‌کنند. پیامبر گرامی اسلام که درود خدا بر او باد می‌فرمایند:«خداوند جن را در پنج صنف آفرید: باد، مار، عقرب، حشرات و انسان.»برخی از انسانها جن را می‌پرستند، علّامه طباطبائی(رضوان‌الله‌تعالی‌الیه) می‌فرمایند:«مشرکان سه دسته می‌شوند، اول آنهاییکه جن می‌پرستند، دوم آنهاییکه ملائکه می‌پرستند و سوم آنهاییکه مقدّسینی از بشر را پرستش می‌کنند.» ابلیس از طوایف جن است و در قرآن صراحتاً به این مطلب اشاره شده است. ابلیس شش هزار سال عبادت کرد و همین امر باعث شد از زمین به آسمان برود و در رده ملائک قرار بگیرد و به درجه‌ای رسید که مرتبة استادی برخی از ملائک را داشت. برخی از جن‌ها علاقمند به داشتن ارتباط با انسان می‌باشند، بعضی انسانها نیز به ایجاد رابطه با جن‌تمایل دارند، ایجاد این ارتباط امکان پذیر است ولی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود و نهی شده است، برخی از علما نیز آن را مجاز نمی‌دانند.
ارتبـاط با جن و تسخیر جن نه تنها هیچ سودی برای انسان ندارد بلکه مضر نیز می‌باشد، اگر انسانی با جن ارتباط گرفت، دیگر نمی‌تواند آنرا قطع کند و یا حداقل قطع این ارتباط دارای عواقب خطرناکی است. قابل ذکر است که جن در مقابل ارتباط با انسان و بعضاً خدماتی که ارائه می‌کند، چیزهایی از انسان می‌گیرد که جبران آن بسیار سخت بوده، یا غیرقابل جبران است. در صورتیکه جن از طرف انسان احساس خطر کند و یا آسیب ببیند، اقدام به تلافی خواهد کرد و به شخص مورد نظر یا بستگان نزدیک، از جمله همسر و فرزندان او آسیب می‌زند و یا آزار و اذیّت می‌رساند، پس بهتر است در مورد جن به همین مقدار اطلاعات رسیده از منابع دینی و بزرگان اکتفا نموده، جن را بهانه‌ای برای تفکّر و تدبّر در عظمت خالق آن قرار دهیم. براستی که اگر انسان تمام عمر خویش را نیز صرف اندیشیدن در بزرگی و عظمت حق تعالی نماید، بسیار اندک خواهد بود.

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:9
محبت و عاطفه
رازهای شخصیتی شما از زبان گل ها

 

فروردین: گل رز
شما گاهی بدون فکر قبلی کاری را انجام می دهید. بسیار رک گو هستید و عاشق مسافرت! اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید و پشتکارتان خوب است.


اردیبهشت: گل نسترن

فردی صبور و پرطاقت هستید و اراده بسیار قوی دارید. دوست دارید کارها را به آهستگی ولی به طور جدی انجام دهید. خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی می کنید از مشاجرات دوری کنید.


خرداد: گل یاس سفید
رفتار دوستانه ای دارید. رک گو و پر حرف بوده و همین امر به جذابیت شما می افزاید. مانند گل یاس، همیشه برای زنده کردن یک مجلس و معطر کردن آن حضور دارید. از رفتار بد دیگران سریع می گذرید. برای رفاقت ارزش زیادی قائلید.


تیر: گل بنفشه

زندگی همیشه برایتان شیرین نیست و زیاد یا فراز و فرودهای آن مواجه می شوید. به جای داشتن درآمد جزیی به فکر درآمدهای کلان هستید. ذهن خلاقی دارید و به دنبال فعالیتهای خلاقانه هستید. در خانه بیشتر از همه جا احساس امنیت و آرامش می کنید.


مرداد: گل شب بو
فردی با محبت، خونگرم، دلسوز اما کمی عصبی هستید. غالباً از کمبود اعتماد به نفس رنج می برید و کمی نیز احساس ترس در شما دیده می شود. برخی اوقات مردم از اخلاق خوب شما سوء استفاده می کنند.


شهریور: گل داوودی

جدی، متفکر و تا حدی اندیشمند هستید. در کارهایتان سرسختی و سماجت دارید و این مسئله گاهی به ضرر شما تمام می شود. به رغم آنکه شخص مهربانی هستید اما برخی اوقات رگه های نامهربانی در شما نمایان شده ک این مسئله دیگران را آزار می دهد.


مهر: گل زنبق

فرد مودبی هستید. به سرعت عصبانی می شوید ولی خیلی سریع به حالت اولیه باز می گردید. از زیبایی لذت می برید. فرد محبوبی هستید و سرشت سخاوتمندی دارید. میل زیادی برای زندگی در شما موج می زند و از انجام هر کاری لذت می برید.


آبان: گل ارکیده

به سرعت تصمیم می گیرید و در انجام کارهایتان بسیار سریع و چابک هستید. تغییرات شغلی شما را نمی ترساند که این موضوع یکی از برتری های شخصیت شماست. توانایی استثنایی در سازماندهی کارهایتان دارید.


آذر: گل مریم

احساساتی، صادق، باوفا، بشاش و خوش اخلاق هستید، اما اگر بخواهید می توانید همزمان روی دیگر سکه را نیز نشان دهید. خانه را تنها پناهگاه مطمئن زندگی می دانید. کمال طلب و تا حدی رویایی هستید که در برخی موارد این رگه های شخصیتی به کمک شما می آیند.


دی: گل همیشه بهار

اهل رقابت و دوست بازی و قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون از خانه بگذرانید. بسیار توددار و در واقع درون گرا هستید، از شادی دیگران شاد می شوید اما خود به سختی به آرزوهایتان دست می یابید.


بهمن: گل گلایل

باهوش هستید و می دانید چه می کنید. می خواهید همه امور مطابق میل شما باشد که البته گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران برایتان مشکل ساز شود. اما در مورد عشق صبور هستید. همواره اهدافی برای دستیابی دارید و واقعاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید.

اسفند: گل نرگس
مهربان، با گذشت و بسیار تودار هستیدف به هیچ وجه خودخواه نیستید. همیشه بهتربن را برای دیگران می خواهید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را که دارید می دانید. بین دوستان محبوب هستید و در خانواده نظر شما بر دیگران ارجحیت دارد

پنج شنبه 7/9/1387 - 14:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته