محبت و عاطفه
زن
زیباست
پسرکی
از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم
پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ
دلیلی
پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود
یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این
همه گریه می کنند؟
خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام
تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند ، به دستانش قدرتی داده
ام که
حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را
هزاران بار اذیت کنند
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار
او باشد و به او اشکی داده ام
تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا
هرگاه نیاز داشت
بتواند از آن استفاده کند
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش
جست و جو کرد
سه شنبه 27/11/1388 - 16:14
دانستنی های علمی
جملات
بزرگان
زن شاهکار خلقت است
برنارد
شاو
در
دنیا تنها دو چیز زیباست ، زن و گل
مالرب
تمدن
چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است
امرسون
زن
رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست
آناتول
فرانس
اگر
زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟
ناپلئون
مردان
آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان
رومن
رولان
اگر
از طبقه بالا زن بگیرید، بهجای خویشاوند ارباب خواهید داشت
لئوپول
مردان
قانون وضع می کنند و زنان اخلاق به وجود می آورند
ته
ورسیه
خشم
زن مانند الماس است می درخشد اما نمی سوزاند
رابیندرانات
تاگور
زن
تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است
گوته
برای
تحمل شدائد زندگی باید عاشق چیزی بود ، کاری ، زنی ، آرمانی و ...
مارکوس
آنا
منشأ
هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود
لامارتین
چیزی
که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش
ویلیام
شکسپیر
هر
کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده
است
شیلر
زن
عاقل به تربیت همسرش همت می گمارد و مرد عاقل می گذارد که زنش او را تربیت کند
مارک
تواین
زن
کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ،
نمونه
عطوفت و چشمه عنایت است
اقبال
لاهوری
آیندۀ
اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به میانجیگری زن گرفتار شود ،
تنها
اوست که می تواند آن را نجات دهد
ابوفور
سه شنبه 27/11/1388 - 13:43
دانستنی های علمی
"دكتر على شریعتى"
دكتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی
شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند.... پدر پدر بزرگ
علی، ملا قربان علی، معروف به آخوند حكیم، مردی فیلسوف و فقیه بود كه در مدارس
قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل كرده و از شاگردان برگزیده حكیم اسرار (حاج
ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس كانون حقایق
اسلامی كه هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی
روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیت های لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت
عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در
دبستان ابن یمین، ثبت نام می كند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع كشور ـ تبعید رضا
شاه و اشغال كشور توسط متفقین ـ خانواده اش را به ده می فرستد و پس از
برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند. پس از اتمام
تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیكل اول دبیرستان (كلاس نهم نظام قدیم) را به پایان
رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی كه در واقع
نخستین رویارویی مستقیم وی با حكومت و طرفداری همه جانبه او از حكومت ملی بود،
واقع شد. در همین زمان یعنی 1331 وی كه در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد
پدرش شروع به ترجمه كتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می كند.
در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد
و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه كاتب پور احمدآباد كرد و همزمان به فعالیت
های سیاسیش ادامه داد. كتاب «مكتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال
1334 پس از تاسیس دانشكده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشكده شد. در
دانشكده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سال هاست كه آثاری از اخوان ثالث
مانند كتاب ارغنون (1330) و كتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید
و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی شریعتی
در نهضت (جمعیتی كه پس از كودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده كه
علی شریعتی یكی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در
دانشكده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد و پس از چند ماه زندگی
مشترك به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه
تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران تحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش
الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا كرد و به دنبال افشای
شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت
بلژیك در پاریس سازمان یافته بود كه منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از
جمله دكتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه كه با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج
وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حكم را معوق
گذارد. وی در سال 1963 با درجه دكتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی
او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران
ساواك دستگیر شد.
پس
از بازگشت از اروپا
پس از پنج سال تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی، در اروپا،
بازگشت به فضای راكد و بسته جامعه ایران و آن هم تدریس در دبیرستان بسیار رنج آور
بود، سال بعد (وی) پس ازقبولی در امتحان به عنوان كارشناس كتب درسی به تهران منتقل
می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دكتر بهشتی كه از مسئولین بررسی كتب دینی
بودند، همكاری می كند. ترجمه کتاب «سلمان پاك» اثر پروفسور لوئی ماسینیون حاصل
تلاش او در این دوره است. از سال 1345 او به استادیار رشته تاریخ در دانشكده مشهد
استخدام می شود. موضوعات اساسی تدریس او را می توان به چند بخش تقسیم كرد: تاریخ
ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدن های غیر اسلامی.
از همان آغاز روش تدریس، برخوردش با مقررات متداول در
دانشكده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می كرد. چاپ كتاب
اسلام شناسی و موفقیت درس های دكتر علی شریعتی در دانشكده مشهد و ایراد سخنرانی
های او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد كه دانشكده های دیگر ایران از او تقاضای
سخنرانی كنند این سخنرانی ها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد. مجموعه این فعالیت ها
مسئولین دانشگاه را بر آن داشت كه ارتباط او با دانشجویان را قطع كنند و به
كلاس های وی كه در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیش تر شباهت داشت، خاتمه دهند.
در پی این كشمكش ها و دستور شفاهی ساواك به دانشگاه مشهد كلاس های درس او، از
مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد. از اواخر آبان ماه 51 بخاطر سخنرانی های ضد رژیم،
زندگی مخفی وی آغاز شد و پس از چند ماه زندگی مخفی در مهرماه سال 1352 خود را به
ساواك معرفی كرد كه تا 18 ماه او را در سلول انفرادی زندانی كردند؛ كه نهایتاً در
اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهم ترین فصل زندگی
اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد. در این دوران كه مجبور به خانه نشینی بود؛ فرصت
یافت تا به فرزندانش توجه بیش تری كند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به
خارج از كشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم كند. دكتر شریعتی
نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیك هجرت كرد و پس از
اقامتی سه روزه در بروكسل عازم انگلستان شد و در منزل یكی از بستگان نزدیك همسر
خود اقامت گزید و پس از گذشت یك ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشكوك درگذشت و
با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و كمك دوستان و یاران او از جمله شهید دكتر چمران
و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاك سپرده شد.
سه شنبه 27/11/1388 - 13:42
دانستنی های علمی
متن سنگ قبر پروین اعتصامی
آنکه خاک سیه اش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
متن سنگ قبر فروغ فرخزاد
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
واز نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من آمدی برای من م
ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
متن سنگ قبر کوروش کبیر
ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی
میدانم خواهی آمد
من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را
بنا نهادم
بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر
متن سنگ قبر فریدون مشیری
سفر تن را تا خاک تماشا کردی
سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا می جویی
سبزه ها را دریاب با درختان بنشین
متن سنگ قبر فردین
بر تربت پاکت بنشینم غمناک
کوهی زهنر خفته بینم در خاک
از روح بزرگ هنریت فردین
شاید مددی به ما رسد از افلاک
متن سنگ قبر بابک بیات
سکوت سرشار از ناگفته هاست
متن سنگ قبر خسرو شکیبایی
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد
متن سنگ قبر حافظ
بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
متن سنگ قبر شاپور
قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست......
متن سنگ قبر سهراب سپهری
به سراغ من اگر می آیید
نرم وآهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
متن سنگ قبر منوچهر نوذری
زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی
متن سنگ قبر وینستون چرچیل
من برای ملاقات با خالقم آماده ام
اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با
من آماده باشد چیز دیگریست
متن سنگ قبر اسکندر مقدونی
اکنون گور او را بس است
آنکه جهان اورا کافی نبود
متن سنگ قبر نیوتن
ظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود
خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید.....
وهمه روشن شد
متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)
3/14156235358979323 8462633862279088
متن سنگ قبر فرانک سیناترا(بازیگر و
خواننده)
بهترین ها هنوز در راهند....
انسانهای بزرگ واقعا" بزرگند
متن سنگ قبر ویرجینیا وولف(نویسنده)
در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن
ای مرگ.
سه شنبه 27/11/1388 - 13:41
خواستگاری و نامزدی
۱۰
اندیشهای که مسیر تاریخ را عوض کرد
منبع: گاردین
نشریه
گاردین بخشی دارد به نام تاپ تن (Top 10)
که در آن چهرههاس سرشناس ۱۰ کتاب یا موسیقی یا فیلم و یا اندیشهی برتر یا بدتر را
در زمینهای مشخص انتخاب کنند. یکی از این موارد، انتخاب ۱۰ اندیشهی تاریخ است. سه گزارشگر گاردین در
گفت و گو با اساتید دانشگاه، ۱۰ اندیشهای که مسیر تاریخ را عوض کردهاند، به بحث
گذاشتهاند.
فلاطون
فلسفهی
افلاطون
در
گفت و گو با انجی هابز، استاد فلسفه در دانشگاه واردیک
افلاطون
اعتقاد داشت که همهی آدمها میخواهند به سعادت برسند و فلسفه راهی است برای
فهمیدن اینکه چطور میتوان سعادتمند شد. فلسفهی او در زمان خودش نظم جدیدی را
پیشنهاد میکرد. یکی از رادیکالترین افکار او، برابر انگاشتن سعادت و خوشبختی با
هارمونی درونی روان انسانهاست.
اگر
به اشعار هومر و دیگر شاعران یونانی که قبل از او زندگی میکردند، نگاه کنید؛
متوجه میشوید که پیش از افلاطون، خوشبختی مسالهی بیرونی بود و نه ذهنی. افلاطون
گفت که عدالت و فضیلت در حقیقت در باطن ماست و در روح ما جا دارد.
ایدهی
او پس از آن توسط مسیحیان بسط داده شد که نتیجهاش مفهوم «آگاهی» بود. این ایده،
یکی از مهمترین جریانات در تاریخ اخلاق و مذهب غرب است که تاثیر قابل توجهای بر
گسترش مسیحیت گذاشت.
گالیله
نظریهی
مرکزیت خورشید در جهان (کوپرنیکی)
در
گفت و گو با رابرت مسی، عضو انجمن سلطنتی ستاره شناسی
اگرچه
گالیله اولین کسی نبود که گفت زمین به دور خورشید میچرخد (حتا کوپرنیک هم اولین
نفر نبود، طبق اسناد موجود، ستاره شناسی یونانی به نام آریستاکوس ۱۲۰۰ سال پیش از گالیله، این نظریه را مطرح کرده
بود) اما کشف او به تئوری گردش زمین به دور خورشید، سندیت بخشید.
نظریه
او پایههای اثباتی قدرتمندی داشت. او لکههای روی خورشید را کشف کرد و یکی از
اولین افرادی بود که به وجود ماههایی در سیارهی مشتری پی برد.
این
یافتهها نشان داد که زمین، تنها مرکز جهان نیست. او همچنین متوجه شد که کهکشان
راه شیری، صرفاً یک مرکز تابش ندارد، بلکه متشکل از ستارگان متعددی است. اینها
بزرگترین دستاوردهای عرصهی ستاره شناسی است. مهمترین کاری که گالیله انجام داد
گشودن راه اندیشهی کنکاش علمی در ستارگان با تلسکوپ و توانایی دیدن چیزهایی است
که با چشم غیر مسلح نمیتوان دید.
رنه دکارت
نظریه
گرانش عمومی
در
گفت و گو با مارتین ریز، پروفسور کیهان شناسی و فیزیک نجومی و استاد دانشگاه
کمبریج
تئوری
نیوتن، اولین سند برای اثبات این فرض بود که ریاضیات میتواند در فهم جهان طبیعی
نقش داشته باشد.
حالا میتوانیم کسوف را از یک قرن قبل، پیشبینی کنیم چون نظم مدار سیارهها بسیار
ساده است. اگر نیوتن نبود، شاید یک قرن یا بیشتر طول میکشید تا کسی پیدا شود و
این نظریه را مطرح کند.
مفهوم
نظم جهان (اینکه جهان تابع قواعد ریاضی است) در فرهنگ قرن هجدهم بسیار مهم بوده،
نظریهی جاذبهی نیوتن هنوز هم اساس برنامههایی است که هدفشان فرستادن کاوشگران
فضایی به سیارههاست.
ایزاک نیوتن
میاندیشم،
پس هستم
در
گفت و گو با جان کاتینگهام، پروفسور رشتهی فلسفه در دانشگاه ریدینگ و همکار گروه
«یاران دکارت» کمبریج
دکارت
با اعلام «میاندیشم، پس هستم»، موضوع اندیشیدن را در موضوع اصلی کنکاش قرار داد.
او به جای آغاز بحث وجودی از فیزیک و جهان طبیعت، به سراغ اهمیت اندیشهی فردی رفت
و بین ذهن و ماده تفاوت قائل شد: محدودهی علم که قابل اندازهگیری است و بخشی از
واقعیت که نمیتوان آن را به علم تعمیم دارد. این بخش اندیشه و آگاهی نام دارد.
دکارت
را به درستی پدر فلسفهی مدرن دانستهاند. دیدگاه او دربارهی اندیشه و آگاهی که
آن را خارج از حوزهی علم قرار داد، ایدهی بسیار مهمی بود که هنوز هم به آن میپردازیم.
تفکر دکارت، امکان مطالعهی جدی دربارهی ادراک و روانشناسی را فراهم آورد.
آدام اسمیت
اقتصاد
آزاد آدام اسمیت
در
گفت و گو با جوزف استیگلیتز، برنده جایزهی نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱
ایدهی
بزرگ اقتصاد آدام اسمیت، یا یکی از لایههای آن، این بود که اگر افراد، شخصاً
تمایل داشته باشند، توسط دست نامرئی به خیر عمومی میرسند. این نظریه، انقلابی در
عرصههای اقتصادی بود. چون میگفت که برای تامین رفاه عمومی، نیازی به یک دیکتاتور
خیرخواه نیست، بلکه فقط تجارت میتواند این هدف را محقق کند.
تئوری
اسمیت زمینهساز تاچرسیم و ایدههایی است که بانک جهانی در اختیار کشورهای در حال
توسعه قرار میدهد. همچنین در لابه لای سیاستهای بوش هم میتوان تاثیر افکار
اسمیت را دید. اما نظریهی آدام اسمیت لایهی دومی هم دارد که فعالان اقتصاد آزاد
کمتر دربارهاش حرف میزنند. این لایه از افکار اسمیت بر لزوم مداخلهی دولتها در
بعضی از زمینهها تاکید میکند.
اگر
چه ایدهی «دست نامرئی» حالا دیگر اعتبارش را از دست داده است، اما همچنان تاثیرات
بد و خوب زیادی دارد.به کمک ایدهی اسمیت، ما قدرت تجارت را درک میکنیم اما کمرنگ
شدن مرزهای تجارت، با هجوم سوبسیدهای کشاورزیبه کشورهای درحال توسعه همراه بوده
است که در نتیجهی آن، ظرفیتهای کشاورزی در این کشورها نابوده شده و خط وقوع
خشکسالی افزایش یافته است.
مری ولستونکرافت
جنبش
آزادی زنان
در
گفت و گو با لین سگال، پروفسور روانشناسی و مطالعات جنسیتی در دانشگاه برکبک
«احقاق
حقوق زنان» (۱۹۷۲) بسیار
مهم است چون نشان میدهد که زنها همیشه یک پای تفکر رادیکال و اندیشههای آزادیخواهانه
بودهاند. مری ولستونکرافت، منتقد همهی ایدههایی بود که به زعم او، مفاهیم
زنانه را تحقیر میکرد.
تا
پایان قرن نوزدهم، زنان درگیر رادیکالیسم ولستونکرافت بودند(او اعتقاد داشت که
زنان هم مثل مردان باید زندگی آزادانه را انتخاب کنند.) اما ظهور موج دوم
فیمینستی، تا دههی ۱۹۶۰
طول کشید تا زنان بار دیگر به اندیشههای ولستونکرافت باز گردند. سالهای زیادی
طول کشید تا این ایده در کل جهان گسترش یابد.
ولی
فکر میکنم اگر ولستونکرافت هم نبود، کس دیگری پیدا میشد که این ایده را مطرح
کند. او نقش مهمی داشت اما در مورد این ایده خاص، معتقد نیستم که تکچهرهها مسیر
تاریخ را عوض کردهاند.
کارل مارکس
تحلیلِ
مارکسیستی از کاپیتالیسم
در
گفت و گو با تونی بن، نویسنده و سیاستمدار
این
تحلیل مارکس، اهمیت زیادی دارد، چرا که توسعهی کاپیتالیسم در جهان مدرن را مورد
مطالعه قرار داد. به گفتهی مارکس، تضاد اصلی در جهان بین نژادها و جنسیتها اتفاق
نمیافتد، بلکه تضاد اصلی بین ۹۵ درصد کسانی که ثروت جهان را تولید میکنند، با پنج
درصدی است که مالک آن همه ثروت هستند.
تحلیل
او دربارهی منشا قدرت، به وضوح نشان میدهد که مردمی که استثمار میشوند، خود در
شکلگیری آن نقش دارند. او بهترین توضیح را دربارهی آنچه در زمان خودش در جریان
بود ارایه داد، تحلیلی که حتا در مورد وضعیت امروز هم صادق است. اگرچه کاپیتالیسم
امروز قویتر از هر زمانی است، اما مردم دارند میفهمند که منشاء قضیه کجاست.
برای
مثال او به مردم کمک کرد که بفهمند آمریکا، برای به دست آوردن نفت به عراق حمله
کرد. و قضاوت اخلاقی او را فراموش نکنید، هر کسی میتواند کتابی دربارهی
کاپیتالیسم نوشته باشد، اما او گفت این اشتباه است. من فکر میکنم اندیشههای
مارکس، ارتباط تنگاتنگی با دموکراسی دارد.
استالین
با تحریف اندیشههای مارکس، به توجیه دیکتاتوری خود پرداخت. اما به خاطر آن نمیتوان
مارکس را مقصر دانست. همانطور که تفتیش عقاید کلیساهای اسپانیا (در قرن نوزدهم)
ربطی به عیسی مسیح ندارد، استالین هم قرابتی با مارکس ندارد.
زیگموند فروید
نظریهی
ناخودآگاه
در
گفت و گو با سوسی اورباک، روانکاو و پروفسور در رشتهی جامعه شناسی در مدرسهی
اقتصاد لندن
فروید
دربارهی این مساله تحقیق کرد که رفتار انسان، توسط ناخودآگاه شکل میگیرد و به
واسطهی آن، فرد به سمت انجام اعمالی میرود که شاید در خود آگاه فرد لزومی بر
انجامش نیست یا احساس نمیشود که خود فرد علاقهای به انجامش داشته باشد.
فروید،
اولین کسی بود که گفت اگر به انسانها اجازه دهیم در یک محیطی حرف بزنند، در خوابها
و لغزشهای زبانی خود چیزهایی را کشف میکنند که بسیار پیچیدهتر و مهمتر از
ماجرایی است که دربارهاش صحبت میکنند.
او
این فکر را مطرح کرد که ما میتوانیم در ارتباط با دیگران کنجکاو باشیم، او ارتباط
شخصیت با ذهن خود و ذهن دیگران را موضوع مطالعه قرار داد. تقریباً هر چیزی که ما
دربارهی داستانهای عاشقانه، هنر، فرهنگ، سینما، مشکلات جنسیتی میفهمیم، به نوعی
لحظهی فرویدی ربط پیدا میکند، لحظهای که در آن ما متوجه میشویم که پیچیدهتر
از چیزی هستیم که فکرش را میکنیم.
حالا
همهی ما پسافرویدی هستیم. ما معتقدیم که احساسات، بخش انتقادی چیزی است که فرد
را بر میانگیزاند. حالا دیگر تمام بحثهای مبتنی بر نژادپرستی بیاعتبار شدهاند.
آلبرت انیشتین
نظریه
نسبیت
در
گفت و گو با پروفسور برایان کاکس
نظریهی
انیشتین به طور کل جهان را تغییر داد. شاید در نگاه اول به چشم نیاید اما نسبیت،
نظریه بسیار محکمی است. نظریه نسبیت میگوید همچنان که چیزی به نام زمان جهانی
وجود ندارد و اگر در یک جای مشخص صدای تیک تیک ساعت را بشنوید، صدای تیک تیک در
مکانی دیگر، سرعتی متفاوت دارد؛ بنابراین همه چیز غیرقطعی و مبهم است.
و
البته این نظریه بنیاد همهی نظریههای مدرنی است که دربارهی عملکرد جهان ارایه
شده است: مغناطیس، تراشههای سیلیکونی، ترانزیستورها و... همه نظریههایی است که
بر پایهی نظریهی نسبیت مطرح شدهاند.
بدون
نسبیت، ما نمیتوانیم نگاه مدرنی به جهانی که هم اکنون در آن زندگی میکنیم، داشته
باشیم. برای مثال، سیستم جی پی اس (جهتیاب ماهوارهای) بسیار شگفتانگیز است، چون
بر اساس اندازهگیری تاخیر زمانی بین حرکت ماشین شما و حرکت ماهوارهها برمدار
خود، عمل میکند.
تیم برنرزلی
وب
جهانگستر
در
گفت و گو با پروفسور جان ناوتون، استاد دانشگاه اوپن
در
کمتر از دو دهه، فضای جهانی اینترنت از صفر به صدها و بلیون صفحه (هیچکس نمیداند
چقدر!) رسید و به هر فردی امکان داد که ناشر یا گوینده باشد. فضای جهانی اینترنت،
موزهی لوور را به لپتاپهای شما آورد و حفظ رازها و چیزهای محرمانه را بسیار
بسیار دشوار ساخت.
تیم
برنرزلی، کسی که در سالهای ۱۹۸۹-۹۰ به تنهایی فضای جهانی اینترنت را خلق کرد، گوتنبرگ زمان
ماست. گوتنبرگ دستگاه چاپ با حروف متحرک را در سال ۱۴۵۵ اختراع کرد و به اصلاحطلبی دینی کمک کرد،
اتوریتهی کلیسای کاتولیک را زیر سوال برد و امکان پیشرفت علوم مدرن را فراهم ساخت
و جهان را شکل داد.
وب، فضا و دستاوردی مثالزدنی است. تلاش برای برآورد
اهمیت بلند مدت وب مثل تلاش برای پیشبینی تاثیر اختراع دستگاه چاپ است. کافیست ۳۰۰ سال به عقب برگردیم تا اهمیت این دو را درک
کنیم
دوشنبه 26/11/1388 - 22:38
خواستگاری و نامزدی
دوست عزیز
فراموش نكنیم
كه بسیاری اوقات در زندگی وقتی به در بستهای میرسیم و یكصد كلید در دستمان است،
هرگز نباید انتظار داشته باشیم كه كلید در بسته همان كلید اول باشد. شاید مجبور
باشیم صبر كنیم و همه صد كلید را امتحان كنیم تا یكی از آنها در را باز كند. گاهی
اوقات كلید صدم كلیدی است كه در را باز میكند و شرط رسیدن به این كلید امتحان
كردن نود و نه كلید دیگر است.
پیروز و سربلند باشید
دوشنبه 26/11/1388 - 22:37
خواستگاری و نامزدی
داستان روز
پدر
روزنامه میخواند اما پسر كوچكش مدام مزاحمش میشود. حوصله پدر سر رفت و صفحهای
ازروزنامه را كه نقشه جهان را نمایش میداد جدا وقطعه قطعه كرد و به پسرش داد..
«بیا! كاری برایت دارم. یك نقشه دنیا به تو میدهم،
ببینم میتوانی آن را دقیقاً همان طور كه هست بچینی؟» و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. میدانست پسرش تمام
روز گرفتار این كار است. اما یك ربع ساعت بعد، پسرك با نقشه كامل برگشت.
پدر با
تعجب پرسید: «مادرت
به تو جغرافی یاد داده؟» پسرجواب
داد: «جغرافی
دیگر چیست؟ پشت این صفحه تصویری از یك آدم بود.
وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم،
دنیا را هم ساختم!!!
دوشنبه 26/11/1388 - 22:36
خواستگاری و نامزدی
چند تا جمله کوچولو
There are moments in life
when you miss someone
So much that you just want to pick them from
Your dreams and hug them for real
گاهی در زندگی دلتان به قدری برای كسی تنگ می شود
كه می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید
و آرزوهای خود در آغوش بگیرید
When the door of happiness closes, another opens
But often times we look so long at the
Closed door that we don"t see the one which has been opened for us
وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود
ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم
كه دری كه برایمان باز شده را نمی بینیم
Don"t go for looks; they can deceive
Don"t go for wealth; even that fades away
Go for someone who makes you smile
Because it takes only a smile to
Make a dark day seem bright
Find the one that makes your heart smile
به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری
به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست
به دنبال كسی باش كه به لبانت لبخند بنشاند
چون فقط یك لبخند می تواند
شب سیاه را نورانی كند
كسی را پیدا كن كه دلت را بخنداند
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
هر چه میخواهی آرزو كن
هر جایی كه میخواهی برو
هر آنچه كه میخواهی باش
چون فقط یك بار زندگی می كنی
و فقط یك شانس داری
برای انجام آنچه میخواهی
May you have enough happiness to make you sweet
Enough trials to make you strong
Enough sorrow to keep you human and
Enough hope to make you happy
خوب است كه آنقدر شادی داشته باشی كه دوست داشتنی باشی
آنقدر ورزش كنی كه نیرومند باشی
آنقدر غم داشته باشی كه انسان باقی بمانی
و آنقدر امید داشته باشی كه شادمان باشی
The happiest of people don"t necessarily
Have the best of everything
They just make the most of
Everything that comes along their way
شاد ترین مردم لزوماً
بهترین چیزها را ندارند
بلكه بهترین استفاده را می كنند
از هر چه سر راهشان قرار میگیرد
The brightest future will always be based on a forgotten past
You can"t go forward in life until
You let go of your past failures and heartaches
همیشه بهترین آینده بر پایه گذشته ای فراموش شده بنا می شود
نمیتوانی در زندگی پیشرفت كنی
مگر غمها و اشتباهات گذشته را رها نكنی
When you were born, you were crying
And everyone around you was smiling
Live your life so at the end
You’re the one who is smiling and everyone
Around you is crying
وقتی كه به دنیا آمدی، تو گریه می كردی
و اطرافیانت لبخند به لب داشتند
آنگونه باش كه در پایان زندگی
تو تنها کسی باشی که لبخند بر لب داری
و اطرافیانت گریه می كنن
دوشنبه 26/11/1388 - 22:36
خواستگاری و نامزدی
یک
اگر با یک برابر بود
معلم پای
تخته داد میزد
صورتش از خشم
گلگون بود
و دستانش به
زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر
کلاسیها
لواشک بین
خود تقسیم می کردند
وآن یکی در
گوشهای دیگر «جوانان» را ورق می زد
برای اینکه
بیخود هایو هو می کرد و با آن شور بیپایان
تساویهای
جبری را نشان میداد
با خطی
ناخوانا بروی تختهای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را
چنین بنوشت : یک با یک برابر است
از میان جمع
شاگردان یکیبرخاست
همیشه
یک
نفر باید بپاخیزد....
به آرامی سخن
سر داد:
تساوی
اشتباهی فاحش و محض است
نگاه بچهها
ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر
جا ماند
و او پرسید :
اگر یک فرد انسان ، واحد یک بود
آیا یک با یک
برابر بود؟
سکوت مدهشی
بود و سوالی سخت
معلم خشمگین
فریاد زد آری برابر بود
و او با
پوزخندی گفت:
اگر یک فرد
انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر
به دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و
دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد
انسان واحد یک بود
آنکه صورت
نقره گون ، چون قرص مه میداشت بالا بود
وآن سیه چرده
که می نالید پایین بود؟
اگر یک فرد
انسان واحد یک بود
این تساوی
زیر و رو می شد
حال میپرسم
یک اگر با یک برابر بود
نان و مال
مفتخواران از کجا آماده میگردید؟
یا چهکس
دیوار چینها را بنا میکرد؟
یک اگر با یک
برابر بود
پس که پشتش
زیر بار فقر خم میگشت؟
یا که زیر
ضربه شلاق له میگشت؟
یک اگر با یک
برابر بود
پس چهکس
آزادگان را در قفس میکرد؟
معلم نالهآسا
گفت:
بچهها در
جزوههای خویش بنویسید:
یک با یک
برابر نیست...
" زنده
یاد خسرو گلسرخی"
دوشنبه 26/11/1388 - 22:35
دعا و زیارت
هیچ مگو
لقمان حکیم(ره)پسر را گفت:امروز طعام
مخور و روزه دار و هر چه بر زبان راندی بنویس. شبانگاه همه آنچه را که نوشتی بر من
بخوان انگاه روزه ات را بگشا و طعام خور.شبانگاه پسر هر چه نوشته بود خواند. دیر
وقت شد وطعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد وپسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز
هر چه گفته بود نوشت وتا نوشته را برخواند آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام
نخورد. روز چهارم هیچ نگفت شب پدر از او خواست تا کاغذها بیاورد و نوشته ها برخواند
. پسر گفت: امروز هیچ نگفته ام تا برخوانم.لقمان گفت: پس بیا و از این نان که در
سفره است بخور و بدان که روز قیامت آنان که کم گفته اند چنان حال خوشی دارند که
اکنون تو داری.
صبر
خدا
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه ی اوّل
که اوّل ظلم را می دیدم از مخلوق بی
وجدان
جهان را با همه ی زیبایی و زشتی
به روی یکدیگر، ویرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و لرزان،دیگری
پوشیده از صد جامه ی رنگین
زمین و آسمان را
واژگون مستانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی
سامان
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو
آواره و دیوانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
چرا من جای او باشم
همین بهتر که او جای خود بنشسته و تاب
تماشای زشتکاریهای این
مخلوق را دارد
وگر نه من به جای او بودم
یک نفس کی عادلانه سازشی
با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد، عجب صبری خدا دارد
دوشنبه 26/11/1388 - 22:34