رمضان
مهمترین اثر روزه بعد تربیتی آن است. روزه روح آدمی را لطیف و اراده انسان را «قوی» و غرائز او را «تعدیل» میکند.
از مرتاضان، که از خودداریهای مخصوص به
تطهیر روح میپردازند، گرفته تا صوفیان، که چلهنشینند و امساک از اصول
آنها است، و عارفان که میگویند: «اندرون از طعام خالیدار تا در او نور
معرفت بینی.» همگی نقش محوری روزه در خودسازی و تهذیب نفس را باور دارند؛
زیرا روزه، تمرین مقاومت و آمادگی روحی در خودسازی است.
اخلاق و تهذیب نفس بر دو پایه استوار است:
الف) تخلیه؛ یعنی پاکسازی و تصفیه روح از عادات ناپسند و آلودگیهای مادی که مقدمه آن شناخت صفات پسندیده و ناپسند است.
ب) تحلیه؛ یعنی آراستن نفس به صفات پسندیده و مطلوب انسانی، مانند تقوا که از حکمتهای روزه است «لعلکم تتقون.»(1)
روزه بستر مناسبی را برای ایجاد تقوا
فراهم میسازد. افرادی که سالیانه، یک دوره یک ماههای را برای مبارزه با
خواسته های درونی میگذرانند، از آمادگی رزمی و دفاعی بیشتری برخوردارند.
پیامبر اکرم(ص) شکمچرانی و شهوت جنسی را از جمله سه امری برشمرد که پس از
خویش، برای امتش نسبت به آنها بیمناک بود.
و نیز از کلام گوهربار آن حضرت است که
فرمود: «اولین چیزهایی که موجب گرفتاری انسان در آتش جهنم است، دهان (ابزار
گناهان فراوان)، و فرج (ابزار شهوت جنسی) است.»
روزه دار باید در حال روزه با وجود
گرسنگی و تشنگی از غذا و آب، از بعضی لذات هم چشم بپوشد و عملاً ثابت کند
که همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست. او میتواند کنترل امور نفس سرکش
را به دست بگیرد و با تمرینهای پیگیر و خستگیناپذیر از وسوسههای دشوار
شکم و شهوت بگذرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر
تربیتی و معنوی آن است. انسانی که انواع غذاها و نوشابهها را در اختیار
دارد و هر لحظه که تشنه و گرسنه شد به سراغ آن میرود، مانند درختانی است
که در پناه دیوارهای باغ بر لب نهرها میرویند، این درختان نازپرورده،
بسیار کم مقاومت و کمدوامند. اگرچند روزی آب از پای آنها قطع شود، پژمرده
شده و خشک میشوند ؛ اما درختانی که در لابهلای صخرهها در دل کوهها و
بیابانها میرویند و در همان اوان رشد، همواره با طوفانهای سخت، آفتاب
سوزان، سرمای زمستان و با انواع محرومیتها دست و پنجه نرم میکنند، بسیار
محکم و بادوام هستند.
روزه، آدمی را از عالم حیوانات جدا کرده و به جهان فرشتگان میبرد.
اگر پیامبر اسلام(ص) میفرمایند: «الصوم جنة من النار؛ روزه سپری است در برابر آتش دوزخ.»(2) اشاره به همین موضوع است.
یعنی روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصی انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار حاصل میشود.
در روایت آمده که امام علی(ع) از پیامبر
اکرم(ص) پرسیدند: چه کنیم که شیطان از ما دور شود؟ حضرت فرمود: «الصوم یسود
وجهه و الصدقة تکسر ظهره و الحب فیاللّه و المواظبة علی العمل الصالح
یقطع دابره و الاستغفار یقطع و تینه؛ روزه روی شیطان را سیاه میکند و
انفاق در راه خدا پشت وی را میشکند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر
عمل نیک، دنباله او را قطع میکند و استغفار رگ قلبش را قطع میکند.»(3)
روزه دار روحیه تقوا را در خود زنده میکند و این مراقبت ثمربخش در ماه مبارک رمضان
و در حال روزه بسیار آسانتر است چرا که گرسنگی و تشنگی و دیگر
محدودیتهای روزه شعلههای سرکش غرایز حیوانی و هوسها را تا حد چشمگیری
خاموش میسازد و حتی اگر موقت هم باشد گریبان عقل و جان را از چنگال شهوت
رها میسازد و برای روزهدار زمینه آمادگی برای تمرین تقوا و پرهیزگاری
فراهم میشود و با مراقبت و تمرین پیاپی در یک ماه نیروی بازدارنده از گناه
در او به وجود میآید و خصلت خودداری در او ریشه میگیرد و رشد میکند و
او با گذراندن این برنامه یک ماهه توفیق مییابد که پس از ماه روزه نیز
پرهیزگار باقی بماند. بدین ترتیب بهروزهدار باید در حال روزه با وجود
گرسنگی و تشنگی از غذا و آب، از بعضی لذات هم چشم بپوشد و عملاً ثابت کند
که همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست. او میتواند کنترل امور نفس سرکش
را به دست بگیرد و با تمرینهای پیگیر و خستگیناپذیر از وسوسههای دشوار
شکم و شهوت بگذرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
روزهدار روحیه تقوا را در خود زنده
میکند و این مراقبت ثمربخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسیار
آسانتر است چرا که گرسنگی و تشنگی و دیگر محدودیتهای روزه شعلههای سرکش
غرایز حیوانی و هوسها را تا حد چشمگیری خاموش میسازد و حتی اگر موقت هم
باشد گریبان عقل و جان را از چنگال شهوت رها میسازد و برای روزهدار زمینه
آمادگی برای تمرین تقوا و پرهیزگاری فراهم میشود و با مراقبت و تمرین
پیاپی در یک ماه نیروی بازدارنده از گناه در او به وجود میآید و خصلت
خودداری در او ریشه میگیرد و رشد میکند و او با گذراندن این برنامه یک
ماهه توفیق مییابد که پس از ماه روزه نیز پرهیزگار باقی بماند. بدین ترتیب
به مقام پر ارج تقوا که به تعبیر قرآن و فرموده پیشوایان معصوم ما کرامت
انسان بدان وابسته است برای همیشه نائل آید.
مقام پر ارج تقوا که به تعبیر قرآن و فرموده پیشوایان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است برای همیشه نائل آید.
نقش روزه در تقویت اراده
انسان با روزهداری که، امساک در خوردن و
آشامیدن و خودداری از برخی چیزهای دیگر است در واقع با خواهشهای خویش
میجنگد و در برابر غرایز خود مقاومت میکند، تمرین این عمل، اراده و تصمیم
را در انسان نیرومند میسازد و جان را از قید حکومت و سلطه هوسها و
خواهشها میرهاند. پیشوایان اسلام فرمودهاند: «افضل الناس من جاهد هواه و
اقوی الناس من غلب هواه؛ بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و
نیرومندترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود.»(4) پس روزهداران بهترین
مردمند چرا که با خواستههای نفسانی مبارزه میکنند و اگر با مراقبت و کوشش
از روزه خویش بتوانند بر نفس خود مسلط شوند، از نیرومندترین مردم نیز
خواهند بود.
ماه رمضان زمان مخصوصی است که بهترین فصل
برای تربیت و تقویت ایمان و اراده میباشد حضرت زهرا(س) در ضمن خطبهای که
در مسجد پیامبر(ص) ایراد نمود، فرمود:
«و الصیام تثبیتا للاخلاص؛ (علل الشرایع، ص 236)
و روزه را خداوند قرار داد برای ثبات و استواری در اخلاص.»
شخص روزهدار، در درجه اول با مقاومت در
برابر نیرومندترین خواستههای طبیعی و غریزی خود از خوردن و آشامیدن و
غیره، اراده خود را محکم و تقویت مینماید و مهمترین عادتهای خویش را ترک
و بر شهوات نفس خود مستقلاً حکومت میکند. روزه روح و باطن انسان را از
خواهشهای ناشایسته پاک میگرداند و صیقل میدهد و صفای باطن میآورد زیرا
وقتی شکم انسان از غذاها خالی شد. پرهیزگاری، امانتداری، صداقت و خلاصه
انسانیت او تقویتشده و نور ایمان در قلب او تجلی میکند.
حضرت عیسی بن مریم(ع) فرمود:
«یا معشر الحواریین جوعوا بطونکم لعل قلوبکم تری ربکم؛ (سفینة النجات، ج 1، ص 180)
ای حواریین خالی نگه دارید شکمهای خود را شاید پروردگار خود را از راه دل ببینید.»
روزه و صبر
«صبر» از خصائلی است که در اخلاق اسلام بر
آن بسیار تأکید شده است، انسان مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خویش در
راه هدفهایی مبارزه میکند و با مشکلاتی نیز روبهرو است. بدون خصلت صبر،
پیروزی بر مشکلات و رسیدن به هدفها آسان نیست. صبر و مقاومت بر نیروی
پایداری انسان میافزاید و اراده را توانا میسازد. هیچ جامعهای اگر تحمل
ناگواریها را نداشته باشد، بر مشکلات مختلف و بر دشمنان خویش نمیتواند
پیروز گردد. با صبر و مقاومت است که میتوان به پیکار ستمگران رفت و دست
استعمارگران را کوتاه نمود و روزه - به ویژه در روزهای گرم و طولانی
تابستان که فشار تشنگی طاقتفرسا میشود، به طور چشمگیری به انسان صبر و
مقاومت میبخشد و تحمل رنج و سختی را بر آدمی آسان میسازد.
قرآن کریم با توجه به همین اثر، از روزه
به صبر تعبیر کرده است: و استعینوا بالصبر و الصلوة... از صبر (روزه) ... و
از نماز کمک بگیرید ... .
امامان معصوم ما (ع) «صبر» را در این آیه
به روزه تفسیر کردهاند و پیامبر گرامی(ص) نیز ماه رمضان را ماه صبر
نامیدهاند: «شهر الصبر و ان الصبر ثوابه الجنة؛ (رمضان ماه صبر است و
پاداش صبر بهشت است.»(5)
روزه و قناعت
اسلام برخلاف مکاتب مادی شرق و غرب، دنیا و
نعمتهای مادی آن را وسیلهای برای تکامل معنوی و رسیدن به سعادت جاوید
میداند و به همین دلیل فرهنگ اسلام فرهنگ لذتجویی و مصرف نیست بلکه فرهنگ
قناعت و ایثار است. در روشهای مادی تن آدمی و خور و خواب آن اصالت دارد و
حرص و آز برای برخورداری بیشتر گریبانگیر افراد است و در اسلام اصالت با
معنویت انسان است و قناعت و ایثار و فداکاری از راههای وصول به مراتب بلند
انسانیت محسوب میشود.
روزه روح و باطن انسان را
از خواهشهای ناشایسته پاک میگرداند و صیقل میدهد
و صفای باطن میآورد
زیرا وقتی شکم انسان
از غذاها خالی شد.
پرهیزگاری، امانتداری، صداقت و خلاصه انسانیت او تقویتشده و نور ایمان
در قلب او تجلی میکند.
روزه، فریضهای است که مسلمانان را از
غرقه شدن در مادیگرایی و حرص و آز برای لذتهای مادی و مسابقه برای مصرف و
تنپروری میرهاند و به او میآموزد که به فکر دیگران باشد و بر خواهشهای
جسمانی خویش مسلط گردد و به مصرف به مقدار نیاز قناعت ورزد و از اسراف و
تبذیر بپرهیزد. روزه به مسلمانان میآموزد که با کم هم میتوان زیست و حرص و
طمع فقط غرق شدن در مادیات و انحراف از معنویات است و برای زیستن لازم
نیست که با همه وجود به تن و لذتهای آن پرداخت.
روزه، فریضهای است که مسلمانان را از
غرقه شدن در مادیگرایی و حرص و آز برای لذتهای مادی و مسابقه برای مصرف و
تنپروری میرهاند و به او میآموزد که به فکر دیگران باشد و بر خواهشهای
جسمانی خویش مسلط گردد و به مصرف به مقدار نیاز قناعت ورزد و از اسراف و
تبذیر بپرهیزد. روزه به مسلمانان میآموزد که با کم هم میتوان زیست و حرص و
طمع فقط غرق شدن در مادیات و انحراف از معنویات است و برای زیستن لازم
نیست که با همه وجود به تن و لذتهای آن پرداخت.
آثار اجتماعی اخلاقی روزه
نظام طبقاتی و فاصله زیاد میان تهیدستان و
مرفهین، یکی از عوامل نارضایتی در نظام و اجتماع است. به هر میزان فاصله
طبقاتی، عمیقتر گردد، ناهنجاریهای اجتماعی و مفاسد اخلاقی بیشتر میشوند و
گروه تهیدست به واسطههای فشارهای اقتصادی و محرومیتهای اجتماعی نسبت به
توانگران، دچار حس حسد و کینه میشوند تا آنجا که کار به خشونتهای اجتماعی
میرسد.
شریعت حیاتبخش اسلام با تکیه بر اصل
«عدالت اجتماعی»، نهایت تلاش و کوشش را در تنظیم روابط جامعه به کار برده و
از آنجا که طبیعت بشر به واسطه استعدادها و توانمندیهای فردی، مختلف است،
همواره در حال تلاش بوده تا با جعل احکام و دستورهای گوناگون، آن اختلاف
طبیعی را نیز به حداقل برساند، از جمله این احکام، «روزه» است. که شرایطی
را پدید میآورد تا ثروتمندان با درک موقعیت محرومان، فشارهای اقتصادی و
رنجهای اجتماعی آنان را درک کنند و کاهش دهند و با این اقدام، جامعه را از
پریشانی و نارضایتی، پاک میسازد و روحیه برادری و همگرایی را در آنان به
وجود میآورد. هنگامی که «هشام بنحکم» از امام صادق(ع) فلسفه روزه را
میپرسد، حضرت میفرماید:
«به راستی خداوند روزه را واجب کرد، تا به
وسیله آن بین تهیدستان و ثروتمندان برابری ایجاد کند و ثروتمندان هرگز درد
گرسنگی و فقر را احساسس نکردهاند و هرگاه (خوردنی و آشامیدنی) را اراده
نمودهاند برایشان میسر بوده است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نمود» تا
بین بندگانش از فقیر و غنی، مساوات و برابری به وجود آورد (هر دو گروه رنج
گرسنگی و تشنگی را بکشند) سرمایهداران مسلمان گرسنگی و درد فقیران را لمس
نمایند تا بر آنان شفقت ورزند و ترحم کنند.»(6)
پیشوایان گرامی دین، در روایات و ادعیه
اسلامی ماه رمضان را ماه مواسات نامیدهاند. از نتایج بارز روزه برانگیختن
حس همدردی نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنان که زندگی آسودهای
دارند و رنج فقر و طعم گرسنگی را نچشیدهاند، ممکن است از حال مستمندان
غافل بمانند و روزه وسیلهای است که آنان را از غفلت میرهاند و رنج
مستمندان را به یاد آنان میآورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به درد
دل آنان برسند.
یکی از آثار و برکات اخلاقی و معنوی روزه
این است که انسان با گرسنگی و تشنگی، به یاد گرسنگی و عطش روز قیامت
میافتد و تصمیم میگیرد برای روز قیامت توشهای آماده کند روز قیامت گرمای
طاقتفرسا دارد. و همگی در آن روز از شدت گرما عرقریزان و تشنه میشوند.
پیامبر اکرم(ص) در «خطبه شعبانیه» میفرماید: «با گرسنگی و تشنگی خویش در روزه رمضان به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت باشید.»(7)
کسی که روزه میگیرد و تمامی روز را با
وجود اینکه به انواع خوردنیها و آشامیدنیها دسترسی دارد، در عین حال
امساک میکند، جز اخلاص به پیشگاه حق تعالی غرضی دیگر ندارد و کسی که به
پیشگاه خداوند متعال اخلاص ورزد، مورد قبول درگاه خدا میشود.
آثار بهداشتی و درمانی روزه
روزه، افزون بر فوائد تربیتی و اجتماعی
فوائد بهداشتی نیز دارد. روزه تمام دستگاههای بدن را از خستگی مدام رها
میسازد، عمر را طولانی میکند، به جسم نشاط تازهای میبخشد و آدمی را از
کسالت و سستی در میآورد، از بیماری و دردها آزاد میسازد و چاقی زیاد را
از بین میبرد.
روزه سبب میشود که ذخایر مخصوص گلیکوژن
یا چربی بدن از نقاط مختلف برداشته شوند و به مصرف سوخت و ساز داخلی برسند و
مسلم است که بدن در حال روزه ابتدا چربیهای زیر جلدی را به مصرف رسانده و
به تدریج نوبت به چربیهای احشا میرسد.
دکتر «الکسیس کارل» در کتاب «انسان، موجود
ناشناخته» مینویسد: «با روزهداری، قند خون در کبد میریزد و چربیهایی
که در زیر پوست ذخیره شدهاند و پروتئینهای عضلات و غدد و سلولهای کبدی
آزاد میشوند و به مصرف تغذیه میرسند.»
وی میگوید: «لزوم روزهداری در تمام
ادیان تأکید شده است. در روزه، ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد
ضعفی احساس میشود، ولی در عین حال، کیفیات پوشیدهای که اهمیت زیادی
دارند، به فعالیت میافتند و بالأخره تمام اعضا، مواد خاص خود را برای
نگهداری و تعادل محیط داخلی و قلب، قربانی میکنند و به این ترتیب روزه
تمام بافتهای بدنی را میشوید (خانه تکانی میکند) و آنها را تازه
میکند.»
دکتر «ژان فرموزان» روش معالجه با روزه
را، به شست و شوی اعضای بدن تعبیر میکند، که در آغاز روزهداری، زبان
باردار است، عرق بدن زیاد است، دهان بدبو است و گاه آب از بینی راه
میافتد، که همه اینها علامت شروع شستوشوی کامل بدن است. پس از سه چهار
روز بو برطرف میشود، اسیداوریک ادرار کاهش مییابد و شخص احساس سبکی و
خوشی خارقالعادهای میکند. در این حال اعضا هم استراحتی کافی دارند.
پیشوایان گرامی دین، در روایات و ادعیه
اسلامی ماه رمضان را ماه مواسات نامیدهاند. از نتایج بارز روزه برانگیختن
حس همدردی نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنان که زندگی آسودهای
دارند و رنج فقر و طعم گرسنگی را نچشیدهاند، ممکن است از حال مستمندان
غافل بمانند و روزه وسیلهای است که آنان را از غفلت میرهاند و رنج
مستمندان را به یاد آنان میآورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به درد
دل آنان برسند.
دکتر «تومانیاس» درباره فوائد بهداشتی
روزهداری مینویسد: «فایده بزرگ کم خوردن و پرهیز نمودن از غذاها در مدت
کوتاه، آن است که چون معده در طول مدت یازده ماه مرتب پر از غذا بوده، در
مدت یک ماه روزهداری مواد غذایی خود را دفع میکند و همینطور کبد که برای
هضم غذا مجبور است دائما صفرای خود را مصرف کند، در مدت سی روز ترشحات
صفراوی را صرف حل کردن باقیمانده غذای جمعشده خواهد کرد. دستگاه هاضمه در
نتیجه کم خوردن غذا، اندکی فراغت حاصل نموده و رفع خستگی مینماید. روزه،
یعنی کم خوردن و کم آشامیدن در مدت معینی از سال و این بهترین راه معالجه و
حفظ تندرستی است، که طب قدیم و جدید را از این جهت متوجه خود ساخته است.
به ویژه امراضی که بر دستگاه هاضمه، بخصوص کلیه و کبد عارض میشود و توسط
دارو نمیتواند آنها را درمان کرد، روزه به خوبی معالجه مینماید. چنانچه
بهترین دارو برای برطرف ساختن سوءهاضمه نیز روزه گرفتن است. بیماری مخصوص
کبد نیز که موجب یرقان میگردد، بهترین طریق درمانش همانا روزه گرفتن است؛
زیرا ایجاد این امراض اغلب اوقات به واسطه خستگی کبد است که در هنگام زیادی
عمل و فعالیت نمیتواند صفرا را از خود بگیرد.»
دکتر «گوئل پا» فرانسوی میگوید: «چهار پنجم بیماریها از تخمیر غذا در رودهها ناشی میشود که همه با روزه اصلاح میگردد.»
دکتر «آلکسی سوفورین» مینویسد: «جسم به
هنگام روزه به جای غذا از مواد باقیمانده در بدن استفاده کرده و آنها را
مصرف میکند و بدین وسیله مواد کثیف و عفونیای که در جسم است و ریشه و
خمیره بیماریها از آنهاست، از بین میرود، روزه سبب بهبودی همه بیماریها
است. بنابراین، شایسته است که جسم خود را به وسیله روزه، نظیف و پاکیزه
کنید.»
بیماریهایی را که این دانشمندان
توانستهاند به وسیله روزه معالجه نمایند به قرار ذیل است: «نوراستنی،
التهاب معده، التهاب حنجره، سفلیس، سل، درد چشم، زکام مزمن، درد سینه، نفخ و
ورم ریهها، بیماریهای عصبی، لرزش اندام، استسقاء، فلج، کمخونی، اضطراب
روحی، ضعف عمومی بدن، بیماری کبد، مالاریا و بالأخره تضعیف غدههای سرطانی و
ترک اعتیاد.»
دکتر «کاریو» آمریکایی مینویسد: «هر شخص
بیمار باید در سال مدتی از غذا پرهیز کند؛ زیرا مادامی که غذا به تن
میرسد، میکروبها در حال رشدند، ولی هنگامی که از غذا پرهیز شود،
میکروبها رو به ضعف میروند.»
وی همچنین میافزاید: «روزهای که اسلام واجب کرده است، بزرگترین ضامن سلامتی تن است.»
روزه کمک شایانی به بهبود عوارض برخی بیماریها است، نظیر:
1. هنگامی که نارساییهای معده و روده، بیمار را دچار دل دردهای شدید میکند.
2. زمانی که براثر پرخوری و کم حرکتی، وزن بدن زیاد میشود.
3. در بیماران مبتلا به فشارخون.
4. در بیماری قند.
از مطالب یادشده درباره فایده بهداشتی
درمانی روزه درمییابیم که امروزه در علم پزشکی به اثبات رسیده که عامل
بسیاری از بیماریها زیادهروی در خوردن و آشامیدن و عدم رعایت بهداشت
تغذیه است.
پیامآور بزرگ اسلام، پیامبر اکرم(ص)
قرنها پیش، این مطلب را در کلامی ژرف چنین فرمود: معده، خانه تمام دردهاست
و پرهیز و امساک بالاترین داروهاست.
همچنین ایشان فرمودهاند: «روزه بگیرید تا
سالم بمانید.»(8) و نیز در روایات بسیاری پیشوایان گرامی اسلام
فرمودهاند: «معده آدمی خانه بیماریهای اوست و پرهیز از غذا درمان آن
است.»
با روزه و امساک میتوان بیماریها را
بهبود بخشید و معالجه کرد. البته در صورتی که با اعتدال و به دور از هرگونه
زیادهروی باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشامیدن افراط نشود.
متأسفانه برخی افراد شکمپرست که از روزه
گرفتن دوری میکنند، با استدلالهای نادرست به دنبال مضر دانستن روزه
هستند. آنها معتقدند که: «روزه موجب زخم معده میشود.» که البته این باور
اشتباهی است زیرا روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسید معده به
جای غذا به وسیله صفرا خنثی میشود و هیچ گونه زخمی ایجاد نمیگردد.
آثار عرفانی الهی روزه
در حدیث قدسی آمده: که خدای تعالی فرمود: از میان اعمال و عبادات فرزندان آدم، فقط «روزه» برای من است و من پاداش روزهام.(9)
این روایت را شیعه و سنی البته با اندکی
اختلاف نقل کردهاند و وجه اینکه روزه برای خدای متعال است، این است که
تنها عبادتی است که از امور عدمی تشکیل میشود، به خلاف عبادات دیگر، از
قبیل نماز، و حج و امثال آن، که از امور وجودی ترکیب مییابد، و یا حداقل
امور وجودی هم در آنها دخالت دارند، و روشن است که فعل وجودی نمیتواند محض
و خالص در اظهار عبودیت عبد و ربوبیت خدای متعال باشد؛ زیرا خالی از نقایص
مادی و آفت محدودیت و اثبات انانیت نیست، و ممکن است در انجام آن قصد
غیرخدا؛ (ریا) نیز به میان آید، و سهمی از آن را برای غیر خدا انجام دهد،
چنان که در موارد ریا و سمعه و سجده برای غیر خدا این آفات مشاهده میشود،
به خلاف عملی که همه آن نفی است، یعنی روزه که عبارت است از نخوردن،
ننوشیدن،
و ترک بسیاری از مشتهیات دیگر که صاحبش
خود را بالاتر از اسارت در برابر مادیات میبیند، و با خویشتنداری خود را
از لوث شهوات نفس پاک نگه میدارد، و این امور عدمی چیزی نیست که غیرخدا هم
سهمی از آن داشته باشد؛ زیرا امری است تنها میان بنده و پروردگارش (پنهان
از چشم دیگران است) و طبعا کسی جز خدا از آن باخبر نمیشود.
و اینکه فرمود: «و انا اجزی به» اگر واژه
«اجزی به» را به صیغه معلوم بخوانیم، یعنی من جزای آن را میدهم، آن وقت
دلالت میکند بر اینکه در دادن اجر به بنده، کسی میان او و خدا فاصله و
واسطه نمیشود، همانطور که بنده هم در بندگی و عبادت خدا به وسیله روزه
کسی را دخیل قرار نداد، و نگذاشت کسی از روزهداریش باخبر شود، چنان که
درباره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا میگیرد، و بین صدقهدهنده و خدا
کسی واسطه نیست، و در قرآن کریم نیز آمده: «و یاخذ الصدقات؛ و فقط خداوند
میگیرد صدقات را.»(10)
روزه، افزون بر فوائد تربیتی و اجتماعی
فوائد بهداشتی نیز دارد. روزه تمام دستگاههای بدن را از خستگی مدام رها
میسازد، عمر را طولانی میکند، به جسم نشاط تازهای میبخشد و آدمی را از
کسالت و سستی در میآورد، از بیماری و دردها آزاد میسازد و چاقی زیاد را
از بین میبرد.
و اما اگر «اُجزی به» را به صیغه مجهول بخوانیم، معنایش این میشود: خود من (خدا) جزای روزه قرار میگیرم.
علامه طباطبایی(ره) درباره این حدیث
مینویسد: در این صورت کنایه از نزدیکی روزهدار به خدای تعالی است. بر
سالکان حق اهل تحقیق پوشیده نیست که این حدیث شریف دارای معنای بلندی است
که سزاوار بود دانشمند بزرگواری چون علامه طباطبایی درباره آن سخن میگفت.
ولی به هر حال درک معنای این حدیث بسیار مشکل است؛ زیرا تساوی میان کالا و
بهای آن از بدیهیات عقلایی است و درباره پاداش اعمال بندگان، هرچه خداوند
عطا فرماید، تفضل است و کسی از او حق مطالبه ندارد. از این رو، معقول است
حق تعالی، عدل جان انسان را، فردوس برین، قرار دهد، آنگونه که فرموده است:
«خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری میکند که (در برابرش)
بهشت برای آنان باشد ...» یا درباره روزهداران آمده است، که باب مخصوصی در
بهشت دارند، «ان للجنه بابا یدعی الریان لایدخل منه الا الصائمون».
به هر حال معنای اینکه خداوند متعال پاداش
روزهدار است، «من پاداش روزهام این است که من خود را به روزهدار
میدهم؛ خودم را به او میدهم، یعنی او را خدایی میکنم و این، همان است که
در روایت آمده است که اخلاقتان را خدایی کنید. (تخلقوا باخلاقاللّه)
یعنی انسان «خداگونه» شود. چنانکه در حدیث قدسی آمده است: «... وقتی که
بندهام در اثر عبادت و کارهای شایسته به من نزدیک شود، او را دوست خواهم
داشت و در نتیجه آن، من چشم او میشوم که به توسط من میبیند و زبان و دست
او هستم، به طوری که او به توسط من میگوید و میگیرد.»
شایان ذکر است که روزهای این پاداش را
دارد که تمام اعضا و بدن و قلب آدمی صائم (روزهدار) باشد. در این صورت شخص
به گونهای از مادیات فاصله میگیرد و با عالم عقل که نزدیکترین موجود به
خداست نزدیک میشود، تا جایی که فانی در اراده خدا میگردد و به مبدأ مطلق
اتصال مییابد و به مقام صائمین واقعی (خواص الخواص) میرسد.
امیرمؤمنان علی(ع) نیز به همین مرتبه
اشاره میفرماید: «صیام القلب عن الفکر فی الاثام افضل من صیام البطن عن
الطعام؛ روزه دل از اندیشه گناهان برتر از روزه شکم ازخوردن و آشامیدن
است.»(11) و البته این بدان معنا نیست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و
آشامیدن را رها کنیم بلکه لازم است به آن اکتفا ننماییم و همراه با آن
بکوشیم که به نتایج معنوی روزه نیز برسیم.
منبع:hawzah.net
پی نوشتها:
1. بقره، آیه 183.
2. کافی، ج4، ص62.
3. فقیه، ج2، ص45.
4. غررالحکم، ج2، ص416.
5. بحارالانوار، ج96، ص359، کافی، ج4، ص66.
6. من لایحضره الفقیه، ج2، ص73.
7. کافی، ج4، ص67.
8. کنزالعمال، ج8، ص450.
9. کافی، ج4، ص63.
10. توبه، آیه 104.
11. غررالحکم، حکمت 5873.
سه شنبه 18/4/1392 - 17:43
رمضان
مبطلات روزه
چیزهایى كه روزه را باطل مىكنند ( مبطلات روزه )
ده چیز روزه را باطل مىكند:
اول: خوردن
دوم: آشامیدن
سوم : دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص) و جانشینان پیغمبر علیهم السلام
چهارم : جماع (نزدیکی کردن با زنان)
پنجم:استمنا، و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بیرون آید .
( سیستانی ، وحید ، تبریزی : یا دیگری غیر از جماع ، كاری كند كه منی از او بیرون آید.)
ششم: باقى ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح
هفتم: رساندن غبار غلیظ به حلق
هشتم: فرو بردن تمام سر در آب ( در رساله آیت الله سیستانی امده که روزه را باطل نمیکند ولی کراهت شدیده دارد )
نهم: اماله كردن (تنقیه:فروکردن چیزی از ناحیه مقعد) با چیزهاى روان
دهم: قى كردن (بالا آوردن و استفراغ ، از روی عمد)
------------------------------------------------------------------------
مسئله ها
مساله 1:
اگر روزه دار عمدا چیزی بخورد یا بیاشامد،
روزه او باطل می شود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب ،
چه معمول نباشد مثل خاك وشیره درخت ، و چه كم باشد یا زیاد.
حتی اگر مسواك را از دهان بیرون آورد ودوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل می شود
(قسمت آخر در رساله آیت الله بهجت نیامده )
(آیت الله وحید خراسانی: مگر آنکه آن رطوبت در آب دهان به طوری از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود)
مساله 2:
اگر موقعی كه مشغول غذا خوردن است بفهمد
صبح شده ، باید لقمه را از دهان بیرون آورد. و چنانچه عمدا فرو برد، روزه
اش باطل است و به دستوری كه بعدا گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب می
شود.
مساله 3:
اگر روزه دار سهوا چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه اش باطل نمی شود.
مساله 4:
احتیاط واجب آن است كه روزه دار از
استعمال آمپولی كه به جای غذا به كار می رود، خودداری كند. ولی تزریق
آمپولی كه عضو را بی حس می كند یابه جای دوا استعمال می شود، اشكال ندارد.
(آیت الله وحید خراسانی : احتیاط مستحب آن استکه ... )
(آیت الله صافی: احتیاط مستحب آن است كه روزه دار از استعمال آمپول خودداری كند وفرقی بین آمپولها نیست .
و اگر لازم شد و تزیق كرد، روزه او باطل نمی شود احتیاط واجب آن استکه... .)
(آیت الله سیستانی: آمپولى كه عضو را بى
حس مى كند یا به جهت دیگر استعمال مى شود , براى روزه دار اشكال ندارد.
بهتر آن است كه از استعمال آمپولی كه به جای دوا و غذابه كار می برند،
خودداری كند.)
مساله 5:
اگر روزه دار چیزى را كه لاى دندان مانده است , عمدا فرو ببرد , روزه اش باطل مى شود.
مساله 6:
كسى كه مىخواهد روزه بگیرد، لازم نیست
پیش از اذان دندانهایش را خلال كند، ولى اگر بداند غذایى كه لاى دندان
مانده در روز فرو مى رود(1)، چنانچه خلال نكند و چیزى از آن فرو رود
روزهاش باطل مىشود. (2)
بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتیاط واجب باید قضاى آن روز را بگیرد.
(1 - آیت الله بهجت و آیت الله سیستانی: باید خلال کند)
(آیت الله مکارم : احتیاط واجب آن است كه قبلا آن را بشوید و خلال كند، و اگر نكند و فرورود روزه را تمام کند و بعد قضا نماید)
(2- آیت الله صافی :روزه اش باطل است خواه فرو رود یا نرود)
(جمله آخر در رساله آیت الله وحید نیامده)
مساله 7:
فـرو بـردن آب دهان , اگر چه به واسطه خیال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد , روزه را باطل نمى كند.
مساله 8:
فرو بردن اخلاط سر و سینه , تا به فضاى
دهان نرسیده اشكال ندارد , ولى اگر داخل فضاى دهان شود , احتیاط واجب آن
است كه آن را فرو نبرند.
منبع:.eteghadat.com
سه شنبه 18/4/1392 - 17:41
رمضان
اندازه مسافت شرعی و حد ترخص
«مسافت شرعی» و «حد ترخص» دو عنوان فقهی
هستند که احکام خاص خود را دارند. مانند این که اگر روزه داری به قصد رسیدن
یا عبور از مسافت شرعی از حد ترخص گذشت(1) حکم روزه از او برداشته شده و
روزهاش باطل می شود و احکام مهم دیگری که در ادامه به برخی از آنها اشاره
خواهیم کرد.
قبل از پرداختن به برخی مسائل که این دو
عنوان دخالت مستقیم در آن دارند ابتدا باید روشن شود که مسافت شرعی چیست و
میزان حد ترخص چقدر است.
«مسافت شرعی» چند کیلومتر است؟
«مسافت شرعی»، هشت فرسخ است که نظر مراجع
معظم تقلید در تبدیل آن به کیلومتر، قدری با هم متفاوت است. برخی آن را
حدود 45 کیلومتر(2) و برخی دیگر در حدود 43 کیلومتر(3) و عدهای آن را در
حدود 40 کیلومتر (4) می دانند.(5)
نقطه آغاز این مسافت آخرین نقطه شهر یا
روستایی است که فرد در آنجا زندگی می کند و قصد خروج از آنجا را دارد. نقطه
پایانی آن هم محل توقف یا ابتدای شهر و روستایی است که فرد قصد مسافرت به
آن را دارد؛ اگر این فاصله، حداقل چهار فرسخ شد(رفت و برگشت آن می شود هشت
فرسخ) مسافت شرعی محقق شده است.
جایگاه کارخانه ها و شهرک های متصل به شهر در این محاسبه
ابتدای مسافت از آخرین محدوده عرفی شهر
محاسبه می شود. بنابراین، اگر به نظر اهالی، کارخانه ها و شهرک های اطراف
که متصل به شهر هستند جزو شهرند آخر آنها آخرین محدوده عرفی شهر به حساب
میآید.(6)
نقطه آغاز این مسافت آخرین نقطه شهر
یا روستایی است که فرد در آنجا زندگی می کند و قصد خروج از آنجا را دارد.
نقطه پایانی آن هم محل توقف یا ابتدای شهر و روستایی است که فرد قصد مسافرت
به آن را دارد؛ اگر این فاصله، حداقل چهار فرسخ شد(رفت و برگشت آن می شود
هشت فرسخ) مسافت شرعی محقق شده است
«حد تَرَخُّص» چند کیلومتر است؟
محدوده ترخُّص محدوده ای است که از آخرین
نقطه عرفی شهر یا روستا شروع می شود و حد نهایی آن محلی است که از آنجا
دیوار شهر یا دیوار آخرین خانه های شهر دیده نمی شود و اذان شهر شنیده نمی
شود؛ البته به شرطی که مانعی برای دیدن و شنیدن وجود نداشته باشد و اذان
نیز بدون بلندگو گفته شود.(7)
برای تبدیل این فاصله به واحد کیلومتر
باید عملا در چنین محلی قرار گرفت سپس فاصله ایجاد شده را بر اساس واحد
کیلومتر اندازه گیری کرد. بر اساس تحقیق عملی انجام شده(8) این فاصله حدود
سه، چهار کیلومتر است.
کسی که قصد سفر به مسافت شرعی را
ندارد مثلا تصمیم دارد تا 19 کیلومتری شهر خود برود یا قصد دارد که مثلا به
35 کیلومتری شهر خود سفر کند اما هنوز در شهر است و یا به حد ترخص نرسیده
است؛ حق ندارد و نباید نماز را شکسته بخواند یا کاری انجام دهد که روزه اش
باطل شود
دو حکم مهم
1. در راه رفتن به سفر
کسی که قصد سفر به مسافت شرعی و یا بیش از
آن را دارد(9) وقتی نمازش شکسته و حکم روزه از او برداشته می شود(10) که
به حد ترخص برسد و از آن عبور کند. بنابراین:
کسی که قصد سفر به مسافت شرعی را ندارد
مثلا تصمیم دارد تا 19 کیلومتری شهر خود برود یا قصد دارد که مثلا به 35
کیلومتری شهر خود سفر کند اما هنوز در شهر است و یا به حد ترخص نرسیده است؛
حق ندارد و نباید نماز را شکسته بخواند یا کاری انجام دهد که روزه اش باطل
شود.
محدوده ترخُّص محدوده ای است که از
آخرین نقطه عرفی شهر یا روستا شروع می شود و حد نهایی آن محلی است که از
آنجا دیوار شهر یا دیوار آخرین خانه های شهر دیده نمی شود و اذان شهر شنیده
نمی شود؛ البته به شرطی که مانعی برای دیدن و شنیدن وجود نداشته باشد و
اذان نیز بدون بلندگو گفته شود
برخی بر اثر عدم اطلاع از این مسأله صبح
روزی که قصد مسافرت به بیش از مسافت شرعی را دارند در خانه خود صبحانه
مفصلی خورده و بعد راهی سفر می شوند که این با توجه به حکمی که بیان شد
شرعا حرام و موجب کفاره می شود. این افراد تا زمانی که به حد ترخص نرسیده
اند باید به مانند سایر روزه داران، هم نیت روزه کنند و هم به مانند آنها
کاری نکنند که روزه شان باطل شود. این عده باید صبر کنند تا به حد ترخص
برسند از آنجا به بعد است که آنها مجاز به خوردن و آشامیدن می شوند.
2. در راه برگشت به وطن
کسی که مسافر است و در راه بازگشت به وطن
خویش است؛ اگر کاری که روزه را باطل می کند از او سر نزده باشد و تا قبل از
آنکه اذان ظهر بگویند به حد ترخص برسد لازم است همانجا نیت روزه کرده و
روزه آن روز را بگیرد. ضمن آنکه نمازش هم به محض ورود به محدوده ترخص، کامل
خواهد شد.
پی نوشت ها:
1) سایر شرطهای شکسته شدن نماز را هم دارا باشد؛ مثلا شغل او مسافرت نباشد.
2) آیات عظام خامنه ای(حفظه الله)، بهجت(ره) و فاضل(ره)
3) آیات عظام تبریزی(ره) و مکارم(حفظه الله)
4) آیت الله زنجانی(حفظه الله)
5) احکام مسافر ص23، پاورقی
6)
آیات عظام خامنه ای(حفظه الله)، فاضل(ره) و مکارم(حفظه الله) در این نظر
با حضرت امام (ره )موافقند؛ اما آیات عظام بهجت(ره) و تبریزی(ره) کارخانه
های اطراف را جزو شهر نمی دانند. همان، ص26
7)
آیات عظام تبریزی(ره)، زنجانی(حفظه الله) و مکارم(حفظه الله): علامت رسیدن
به حد ترخص این است که اذان شهر را نشنود و اهل شهر او را نبینند(و نشانه
آن این است که او آنها را نبیند). همان، ص175
8) توسط حضرت حجت الاسلام فلاح زاده مسئول ستاد ترویج احکام. (به نقل از خود ایشان در یک ملاقات حضوری)
9) سایر شرطهای شکسته شدن نماز را هم دارا باشد؛ مثلا شغل او مسافرت نباشد.
10)
این در صورتی است که فرد قبل از ظهر سفر کند اما اگر بعد از اذان ظهر به
مسافرت می رود حق ندارد روزه خود را افطار کند هر چند نماز شکسته می شود.
سه شنبه 18/4/1392 - 17:39
رمضان
برای روزه ابعاد گوناگونی وجود دارد و
آثار فراوانی از نظر مادی (جسمانی و بدنی) و معنوی (روحی و روانی) در وجود
انسان می گذارد. تقویت نیروی اراده به واسطه سرکوب کردن نفس طغیانگر ،
تقویت روحیه نوع دوستی به واسطه یاد کردن درد دردمندان ، لطافت روح و
نورانیت و صفای روح ، در نتیجه اصلاح و تربیت نفس ، تقویت جنبه شکیبایی روح
از جمله این ابعاد است. مقاله حاضر نگاهی است مختصر به ابعاد مختلف روزه و
روزه داری.
روزه ، برنامه خودسازی و تکامل
روزه در لغت به معنای امساک و خودداری از
هر چیزی است و در اصطلاح فقه ، عبارت است از امساک و خودداری از موارد
هشتگانه (خوردن و آشامیدن و...) از هنگام صبح تا اذان مغرب ، به قصد و نیت
انجام دادن فرمان خدا. براساس صریح آیه 183 از سوره بقره ، روزه برای
امتهای گذشته نیز واجب بوده است آنجا که می فرماید: «ای ایمان آورندگان به
حقیقت اسلام ! بدانید که روزه بر شما واجب شد آن چنان که بر پیشینیان از
شما نیز واجب بوده است». 1 در اثبات این ادعای قرآنی گفتنی است که حسب
روایات و نقلهای موفق تاریخ ، روزه یکی از برنامه های مذهبی مردمان روم هند
و یونان و مصر باستان بوده و به نقل از گفتار تفسیر نمونه ، در قاموس کتاب
مقدس آمده است که : «روزه در همه دوره ها در میان هر طایفه و هر ملت و
مذهبی در مواقع اندوه و زحمت و سختی های پیش بینی نشده ، رایج بوده است.
از تورات
نیز چنین بر می آید که موسای نبی ع 40 روز روزه داشته اند: «هنگام برآمدنم
بر کوه (طور)، لوحهای سنگی (لوحهای عهدی که خداوند با شما بست) را بگیرم.
آن گاه در کوه ، 40 روز و 40 شب ماندم. نه
نان خوردم و نه آب نوشیدم ». همچنین از انجیل لوقا (یکی از انجیل های
چهارگانه معتبر مسیحیان) برمی آید که حواریون مسیح ع روزه می گرفتند. روزه
به عنوان یک برنامه و دستور عبادی ، در میان یهود رواج دارد ولی فقط در روز
کیپور (کافر) این عمل صورت می گیرد و در این روز یهودیان از مغرب روز قبل
تا شبانگاه این روز یاد شده ، به عنوان کفاره گناهان خود ، روزه می گیرند و
از خوردن و آشامیدن و حتی کار و استحمام ، پرهیز کرده و در کنیسه ها به
عبادت و استغفار مشغول می شوند. 2 نکته ای که باید به آن توجه داشت این است
که با تامل در گفته های فوق و تدبر در آیات قرآن ، همچون آیه 26از سوره
مریم س ، می توان به این نتیجه رسید که روزه با اندک تفاوتی در شکل و فرمول
آن و نیز زمان اختصاص داده شده برای آن ، به عنوان یک عمل عبادی در میان
تمام افراد بشر ، در طول تاریخ ، رواج داشته است.
آنچنان که در سوره مریم س مشاهده می کنیم
روزه سکوت داشتن ، از اعمال رایج آن وقت بود. گاه نذر روزه سکوت می کردند.
حال آن که در شریعت اسلام از این نحو روزه داری و نیز افطار نکردن و دو یا
چند روز پی در پی روزه داری (بدون افطار کردن) نهی شده است.
حقیقت فلسفه روزه داری
فلسفه و چرایی روزه داری را باید با دو
دید و تقسیم بندی (مذهبی - علمی) و (روحی - جسمی) مورد توجه قرار داد که به
یقین ، هر دوی این دیدگاه ها و هدفها، با تفاوت در مراتب و درجات ،
موردنظر خود پروردگار بوده است.
بعد
بهداشتی روزه آن گونه که از فرمایش های رسول اعظم ص و سایر معصومین ع و در
پی آن ، تاییدات علمی دانشمندان و پزشکان دوره معاصر برمی آید ، روزه داری ،
آن هم با صورت ویژه تعیین شده در شریعت مقدس اسلام ، عامل بزرگی در سلامت
بدن به شمار می آید.
روزه ؛ احیای تقوا
رسیدن به درجه تقوا (یعنی مانع و سپر بازدارنده از گناه و معصیت) و زنده کردن روح پرهیزکاری در وجود انسان ، در نتیجه کنترل غرائز.
آنچنان که امیرالمومنین ع نیز در یکی از بیانات نغز خود فرمودند: «صوم شهر رمضان
، فانه جنه من العقاب شیعنی روزه ماه مبارک رمضان سپری است از عذاب الهی» و
توضیح آن این که فرد روزه دار در راستای روزه داری و با رعایت تمام جوانب
روزه این که ، زبان خود را از آفتهای زبانی همچون تمسخر و دشنام و
ناسزاگویی و غیبت و دروغ و تهمت و افترا و نزاع و درگیری لفظی و گوش خود را
از شنیدن همین آفات و نیز سخنان لغو و بیهوده و چشم خود را از مشاهده
مناظر لهو گناه و حرام و نیز ، فکر و اندیشه خود را از اندیشه ها و نیتهای
پلیدی همچون سوءظن و سایر اعضا و جوارح پیکر خود را از تمام معصیت ها بازمی
دارد و نیز به فرموده امام دوم شیعیان ، با سبقت بر طاعت و عبادت در میدان
مسابقه ماه رمضان و در کل ، تسلط یافتن بر هیجانات شهوت و ضعیف ساختن آن ،
در نهایت ، بر شیطان درون و برون مسلط می گردد و به وجود آمدن آثار تجرد و
روحانیت را در درون خود حس می کند که رسیدن به این درجه از معنویت و صفای
نفس و پاکی دل ، خود ، کمک بزرگی برای معرفت و شناخت بهتر راهها از بی راهه
های پیشنهادی شیطان خواهد بود که این درجه از معرفت بازدارنده از انحراف و
تباهی ، همان ملکه نورانی تقواست که هدف بنیادین و اساسی از واجب ساختن
روزه از طرف آفریدگار حکیم و داناست.
و این گونه
است که در روایات می خوانیم که پیامبر ص می فرمودند: «در این ماه شیاطین
را در غل و زنجیر می کنند ، پس از خدا یاری بطلبید تا آنها بر شما مسلط
نگردند.»
واضح است آنچنان که توضیحش گذشت ، روزه
داران واقعی در این ماه ، راهها و درهای نفوذ شیطان (از آفات زبانی و
گناهان چشم و گوش و دل اندیشه) را به روی شیطان می بندند و از این راه ،
قدرت شیطان را محدود می کنند و این همان معنا و مقصود روایت پیامبر اعظم ص
است.
چرا که روزه ، تمام دستگاه های بدن را از
خستگی مداوم بیرون آورده و از بهترین عوامل جوان ساز نسوج بدن بوده و نیز
نیروی مقاومت بدن را افزایش می دهد و به گفته برخی دانشمندان غیرمسلمان
همچون سوفورین ، راه حل بسیاری از بیماری ها از جمله ، آسم ، برونشیت ،
روماتیسم مزمن ، نقرس ، بیماری های چشم ، کم خونی و ضعف روده ها، مرض قند و
بیماری های کلیه و کبد و نیز بیماری های عصبی و روانی به حساب می آید
(روزه درمانی).امیرمومنان ع نیز در حکمت 136 از نهج البلاغه در یک گفتار پر
مغز ، از روزه با عنوان (زکاه البدن) یاد می کنند. با این توضیح که ، زکات
در لغت به معنای پاک و خالص کردن است که با این ترتیب ، روزه نیز نسخه
حکیمانه ای برای پاکسازی بدن و صحت و سلامت جسمانی اعتبار خواهد شد به این
نحو که ، استراحت موقت دستگاه گوارش و دستگاه های تصفیه بدن ، مانند کلیه و
کبد، از فرسایش این اندامها در اثر کار مداوم جلوگیری خواهد کرد البته در
این میان ذکر این نکته اساسی است که در شریعت اسلام ، معیار سنجش اعمال ،
نیت و قصد تقرب به خداوند و فرمانبرداری از دستورها و فرامین اوست بنابراین
اگر کسی به قصد تقرب و اطاعت و فرمانبرداری و به عبارت دیگر، به عنوان یک
دستور شرعی ، روزه نگیرد بلکه هدفش از روزه گرفتن فقط بهره گیری از فایده
های بهداشتی آن باشد ، گرچه طبیعتا بهره خود را از آن منافع خواهد برد ولی
از نظر شرع و مذهب ، روزه اش باطل است چراکه در کلیه اعمال عبادی ، نیت
(قصد قربت) داشتن ، واجب بوده و از ارکان عبادات محسوب می شود و در این
راستا ، درجات و مراتب روزه و روزه داری را در 3 مرتبه می دانند:
1-
روزه عوام که عبارت است از این که روزها شکم و فرج خود را از مقتضای شهوت
های آنها محافظت نماید که تنها فایده آن رفع تکلیف از روزه دار مکلف است.
2- روزه
خواص که علاوه بر حفظ شکم و بدن خود از حرام و شهوت ، چشم و گوش و زبان و
دست و پا و سایر اعضا و جوارح خود را نیز از گناهان محافظت می کند که نتیجه
این نحو روزه داری ، رسیدن به ثوابهای بی پایان وعده داده شده به روزه
داران است.
3-
روزه خواص خواص که علاوه بر رعایت موارد گفته شده در بالا ، فکر و دل خود
را نیز از اشتغال به افکار پلید همچون حسد ، بدگمانی ، تکبر و کینه و حیله و
مکر و اندیشه های غیرخدایی و اخلاق رذیله ، بازمی دارد که نتیجه این نحو
روزه داری ، علاوه بر رسیدن به وعده های ثواب ، روگردانیدن دل [برای همیشه]
، از غیر خدا خواهد بود. 3
بعد تربیتی روزه
با توجه به این که برای روزه ابعاد
گوناگونی وجود دارد و آثار فراوانی از نظر مادی (جسمانی و بدنی ) و معنوی
(روحی و روانی) در وجود انسان می گذارد ولی باید گفت که مهمتر از همه اینها
بعد اخلاقی و فلسفه تربیتی روزه بوده و مورد تاکید آفریدگار متعال در آیه
183 از سوره بقره واقع شده است که این آثار تربیتی عبارتند از:
1- تقویت نیروی اراده به واسطه سرکوب کردن نفس طغیانگر.
2- تقویت روحیه نوع دوستی به واسطه یاد کردن درد دردمندان بینوا و بینوایان دردمند درنتیجه درک گرسنگی و تشنگی شدید محرومان اجتماع.
3-
لطافت روح و نورانیت و صفای روح ، در نتیجه اصلاح و تربیت نفس و نیز رسیدن
به یک تحول فکری و انقلاب روحی و معنوی ، به واسطه دریدن پرده های غفلت و
بی خبری.
4- تقویت جنبه شکیبایی روح.
با توجه به
این که روزه تمرین مقاومت جسم و روح در برابر خواست های نامشروع جسمی و
حتی برخی خواست های مشروع و مباح است ، بنابراین ابزار کمکی خواهد بود برای
گذر از زندگی و استمرار بخشیدن به حیات.
چراکه صبر بر طاعت الهی (روزه) روح فرد را
بزرگ کرده و در برابر پذیرش حق ، متواضع می گرداند و شکیبایی و مقاومت و
پایداری او را در پیمودن راه تکامل ، به مراتب ، افزون می سازد و این جنبه
از تاثیرات روزه ، مورد تایید نص صریح آیه 45 از سوره بقره است که می
فرماید: «از صبر (که به فرموده امام ششم ع منظور همان روزه داری است) و نیز
از نماز به عنون ابزار کمکی برای زندگی خودتان استعانت و یاری بطلبید».
پی نوشت ها :
1- سوره بقره ، آیه 183.
2- آشنایی با ادیان بزرگ ، ص 94.
3- معراج السعاده ، فصل آداب روزه.
4- بخشی از خطبه 110.
منبع:tv7.ir
سه شنبه 18/4/1392 - 17:38
عقاید و احکام
آیا شوخی با نامحرمی که قصد
ازدواج با آن خانم را ندارم، اگر رکیک نباشد و از روی هوی و هوس هم نباشد، ازطریق پیام کوتاه موبایل، گناه است؟
شوخی کردن به این نحو با هم کلاسی های خانم هم اشکال دارد؟
توجه به چند نکته می تواند شما را در دست یابی به جواب یاری
رساند:
1. یکی از غرایز قوی در انسان شهوات جنسی است که اگر
طغیان و سرکشی کند، کنترل آن ناممکن یا مشکل خواهد بود.
2. بروز و ظهور و غلبه غریزه ی شهوانی
در انسان به صورت پلکانی و تدریجی است، و به تعبیر قرآن کریم شیطان از طریق
سیاست گام به گام به هدف
خود می رسد.[1]
چنان که بررسی و ریشه یابی بسیاری از گناهان و جنایات که هر روز در جوامع مختلف رخ می دهد نشان
دهنده ی همین موضوع است که از مسائل ناچیز و عادی آغاز شده اند.
به همین جهت جلوگیری از وسوسه های
شیطانی در ابتدای
امر و قدم اوّل آسان است چون هنوز موقعیت شیطان و غرایز شهوانی ضعیف است،
ولی اگر فردی در قدم اول از شیطان و هوی و هوس تبعیت کند، موقعیت خود را در
مقابله با آنها تضعیف نموده و باعث تقویت نیروهای شیطانی و غرایز
شهوانی خواهد شد. و در آن صورت مقاومت مشکل تر خواهد شد. به عبارتی همیشه
پیش گیری راحت تر از درمان است.
3. شکی نیست که شوخی با جنس مخالف اگر چه رکیک هم نباشد زمینه را برای انحراف و تسلط
شیطان فراهم می کند.
به همین جهات اسلام در مبارزه با انحراف از زمینه های آن نیز جلوگیری به عمل آورد، مثلاً مردها را از
نشستن در جای زن قبل از سرد شدن، نهی نمود.[2] و یا به زن ها دستور داده در برخورد با نامحرم نرمی و ملاطفت نشان ندهند.[3]
نتیجه این که بهتر است از شوخی با نامحرم اگر چه رکیک هم نباشد اجتناب کرد.
استفتایی که از دفتر مراجع عظام در این زمینه شده ، به شرح ذیل است:
1. چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت های معمولی چه حکمی دارد؟
همه ی مراجع: در صورتی که خوف فتنه و کشیده
شدن به گناه وجود داشته باشد جایز نیست.
2. شوخی کردن با نا محرم چه حکمی دارد؟
همه ی مراجع: اگر با قصد لذت (جنسی) باشد و یا بترسد به گناه بیفتد، جایز نیست.[4]
تذکر نکته ای در پایان
ضروری است:
آن چه بیان شد یک حکم کلی است و از این
جهت فرقی بین انواع شوخی( شوخی از
طریق چت و پیام کوتاه و...) و بین انواع نامحرم ها (هم کلاسی ها و غیر آن)،
وجود ندارد یعنی؛ اگر شوخی با نامحرم، به قصد لذت باشد یا خوف فتنه و
کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد، از حکم حرمت برخوردار است اگر چه
آن نامحرم هم کلاسی باشد و این شوخی هم از طریق پیام کوتاه، انجام شده
باشد.
منبع:niksalehi.com
سه شنبه 18/4/1392 - 17:34
عقاید و احکام
زکات چیست؟
چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس؟
زکات
به چه معنا است؟ چرا در قرآن بیشتر به زکات تأکید شده تا به خمس که شرایط
عمومیتری دارد؟ آیا به این دلیل است که معنای زکات چیزی غیر از آن است
که تا به حال میدانستیم؟ آیا دلیل دیگری دارد؟ اگر بگوییم در آن زمان،
زکات نسبت به خمس عمومیتر بوده، پس این حقیقت که آیات قرآن برای تمامی
دورانها است از بین میرود! آیا اگر در قرآن بیان میشود «مؤمن واقعی
کسی است که در حال رکوع زکات میدهد، پس کسانی که در حال رکوع زکات
نمیدهند»؛ یعنی همه به جز حضرت علی(ع) مؤمن نیستند؟ از کجا مشخص میشود
که آن انگشتر اهدایی همان مالی بوده که زکات نام گرفته در حالیکه زکات به
آن معنایی که ما میشناسیم، باید محاسبه و بعد پرداخت شود، پس چطور دقیقاً
همان انگشتر، زکات مال شده است؟ چرا خمس یا قسمتی از آن نشده است؟ لطفاً
با دلیل و مدرک و مرجع پاسخ دهید.
پاسخ اجمالی
«زکاة»
در لغت، به دو معنا آمده است: یکى رشد و نموّ و دیگرى پاکى. کلمه «زکات»
به سهمی اطلاق میشود که انسان مؤمن از مال خود خارج میکند و به فقرا
میدهد، به این دلیل است که در پرداخت آن، امید رشد و افزایش مال همراه با
خیرات و برکات را دارد، و موجب تزکیه و پاکى روح پرداخت کننده میشود.
معناى
زکات به کار رفته در آیات کریمه قرآن گسترده است، در حالىکه معناى خمس یک
چیز بیشتر نیست. آیاتی که درباره زکات در قرآن کریم آمده است؛ همه مربوط
به زکات واجب اصطلاحی فقهی نیست؛ بلکه زکات با معانی متفاوت و همراه با
عناوین مختلف ذکر شده است؛ مانند زکات واجب، زکات به معنای انفاق و صدقه
مستحبی، زکات به معناى پاکى. اگرچه اکثر آیات مربوط به زکات در مورد زکات
مال - اعم از واجب یا مستحب- است. همچنین باید در نظر داشت که در صدر اسلام
«زکات» در معناى لغوى (انفاق مال) به کار میرفته، نه در خصوص زکات
واجب.
اما باید دانست که هرکدام از ایندو منبع اقتصادی و عبادی جامعه
اسلامی، جایگاه ویژه خود را دارند و بر اساس مصلحتها و منفعتهایی در
مواردی واجب و در مواردی مستحب قرار داده شدهاند.
پاسخ تفصیلی
اصل
کلمه «زکاة» به معناى رشد و نموّى است که از برکت الهى در چیزهاى دنیوى و
اخروى حاصل میشود.[1] کلمه «زکات» به سهم الهى که انسان مؤمن از مال خود
خارج میکند و به فقرا میدهد، اطلاق میشود. به این دلیل است که در پرداخت
آن، امید رشد و افزایش مال همراه با خیرات و برکات دارد، یا موجب تزکیه و
پاکى روح پرداخت کننده میشود و یا از هر دو جنبه است؛ زیرا هر دو فایده در
پرداخت زکات وجود دارد.[2] بنابراین، «زکات» در لغت، به دو معنا آمده است:
یکى رشد و نموّ و دیگرى پاکى.[3]
بر اساس معنای لغوی و عام، هر چیزى
زکاتى دارد. امام على(ع) میفرماید: «زکات بدن؛ جهاد و روزه گرفتن است.
زکات جاه و مقام؛ بذل و بخشش، زکات جمال و زیبایى؛ عفت و عصمت خواهد بود.
زکات سلطه و قدرت؛ نجات افراد اندوهگین، زکات شجاعت؛ جهاد فى سبیل اللّه
است. زکات صحت و سلامتى؛ کوشش در اطاعت پروردگار و زکات پیروزى؛ احسان
خواهد بود. زکات علم آن است که آنرا نشر دهى و خود را به انجام آن وادار
کنى ... زکات قدرت؛ انصاف است...».[4]
زکات در قرآن
در
قرآن کریم؛ آمدن «زکات» در کنار «صلاة» نشان آن است که رابطه با خداوند
متعال از طریق نماز حاصل شده و رابطه با مخلوق خداوند از راه اداى زکات
برقرار میشود. همراهى ایندو به جهت اهمیت ویژه آنها است؛ زیرا نماز در
آیات قرآن کریم و روایات اسلامى از جایگاه خاصى برخوردار است و زکات نیز در
دین اسلام در بُعد اقتصادى و اجتماعى و ... بسیار اهمیت دارد و ذکر زکات
در کنار نماز نشانه جامعیت اسلام و همه جانبهنگرى دین مقدس اسلام است.
اما
باید توجه داشت آیاتی که درباره زکات در قرآن کریم آمده، همه مربوط به
زکات واجب اصطلاحی فقهی نیست؛ بلکه زکات با معانی متفاوت و همراه با عناوین
مختلف ذکر شده است؛ مانند زکات واجب،[5] زکات به معنای انفاق و صدقه
مستحبی،[6] زکات به معناى پاکى.[7] اگرچه اکثر آیات مربوط به زکات در مورد
زکات مال - اعم از واجب یا مستحب-[8] است.
همچنین باید در نظر داشت که
در صدر اسلام «زکات» در معناى لغوى (انفاق مال) به کار میرفته، نه در
خصوص زکات واجب. علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه شریفه «إِنَّما
وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ
یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛[9]
(بر اساس روایات متعددى از منابع شیعه و منابع اهل تسنن، این آیه شریفه در
شأن امام على(ع) نازل شده است)، میگوید: «اگر مىبینید امروز وقتى زکات
گفته میشود ذهن منصرف به زکات واجب شده و صدقه به ذهن نمیآید، نه از
این جهت است که بر حسب لغت عرب صدقه، زکات نباشد، بلکه از این جهت است که
در مدت هزار و چند سال گذشته از عمر اسلام، متشرعه و مسلمانان زکات را در
واجب به کار بردهاند، و گرنه در صدر اسلام زکات به همان معناى لغوى خود
بوده است. و معناى لغوى زکات، اعم است از معناى مصطلح آن (زکات واجب فقهی)،
و صدقه و انفاق مستحبی.
در حقیقت
زکات در لغت، مخصوصاً اگر در کنار نماز قرار گیرد، به معناى انفاق مال در
راه خدا و مرادف آن است، همانطور که همین مطلب از آیاتى که احوال
پیامبران گذشته را حکایت میکنند به خوبى استفاده میشود، مانند این آیه که
در باره حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب میفرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ»[10] و راجع به حضرت اسماعیل میفرماید: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا»[11] و درباره حضرت عیسى(ع) در گهواره میفرماید: «وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا».[12] ناگفته پیداست که در شریعت ابراهیم و یعقوب و اسماعیل و عیسى(ع) زکات به آن معنایى که در اسلام است نبود.[13]
همچنین در قرآن میخوانیم: «قَدْ
أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»،[14] و
«الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ
کافِرُونَ»،[15] و «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ»[16] و
آیات دیگرى که در سورههاى مکى و مخصوصاً سورههایى که در اوایل بعثت نازل
شده مانند سوره «حم سجده» و امثال آن. چه این سورهها وقتى نازل شدند که
اصولاً زکات به معناى معروف و مصطلح فقهی هنوز واجب نشده بود، و لابد
مسلمانان آن روز از کلمه زکاتى که در این آیات است، چیزى میفهمیدهاند،
بلکه این آیه مربوط به زکات: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»[17]
دلالت دارد بر اینکه زکات مصطلح یکى از مصادیق صدقه است، و از این جهت
آنرا زکات گفتهاند که صدقه است، و چون صدقه پاک کننده است، زکات هم از
تزکیه و به معناى پاک کردن است.[18]
در قرآن کریم با اینکه
پرداخت زکات به عنوان یک واجب مالى مورد تأکید قرار گرفته، اما به طور مشخص
موارد وجوب آن معیّن نشده است و موارد وجوب آن در روایات بیان شده است.
مقایسه زکات با خمس
پرداخت
زکات و خمس و دیگر انفاقهاى واجب و مستحب، از تکالیف اقتصادی مسلمانان
است. ادای این وظایف مالی، افزون بر آثار سازنده اخلاقى، نقش مهمى در توزیع
و تعدیل ثروت میان افراد جامعه و برقرارى عدالت اجتماعى دارند. اما هر
کدام از خمس و زکات از جهت موارد تعلّق، شرایط وجوب و مصرف با هم تفاوت
دارند.
در فقه اسلامی؛ «خمس» عبارت است از یک پنجم اموال انسان که باید
از درآمد و مازاد بر مخارج خود با شروط خاصى که در فقه بیان شده، پرداخت
شود و آن حقّى است که خداوند براى پیامبر اکرم(ص) و امام معصوم(ع) قرار
داده تا مستمندان از خاندان آن بزرگواران به جاى زکات مصرف و نیازمندیهاى
خود را با آن تأمین کنند. خمس به دو قسم تقسیم میشود: نیمى از آن، سهم
امام(ع) است که باید توسط حاکم اسلامى در مصالح اسلام و مسلمانان هزینه
گردد و نیم دیگر آن، سهم سادات است.[19] خمس به مواردی با شرایط ویژه تعلّق
میگیرد.[20]
در فقه اسلامى، زکات عبارت است از: حقّ واجبى که به بخشى
از اموال برخی افراد غنیّ و ثروتمند جامعه تعلق میگیرد و باید به نفع
فقرا براى صرف در مصالح عمومى پرداخت شود.[21] اغنیا با دادن زکات، از صفات
زشتى مانند حرص و بخل (تا اندازهاى) پاک میگردند و اموالشان نیز با خیر و
برکت دنیوى و اخروى، رشد و نموّ خواهد کرد. همچنین از دیدگاه فقها، اصل
وجوب زکات از ضروریات و ارکان دین مقدس اسلام است.[22]
آثار زکات
زکات
دارای آثار زیادی است؛ مانند این که امام علی(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص)
می فرماید: «زکات، پُل اسلام است هر کس آنرا بپردازد از پُل عبور کرده و
هر کس آنرا نپردازد در زیر آن پُل زندانى میشود، و زکات خشم پروردگار را
فرو مینشاند».[23]
نتیجه
1.
معناى زکات به کار رفته در آیات کریمه قرآن گسترده است، در حالىکه معناى
خمس یک چیز بیشتر نیست. اما هرکدام از این دو منبع اقتصادی و عبادی جامعه
اسلامی جایگاه خویش را دارند و بر اساس مصلحتها و منفعتهایی در مواردی
واجب و در مواردی مستحب هستند.
2. درباره علت کثرت
آیات زکات –واجب و مستحب- نسبت به خمس، میتوان گفت: موارد مصرف زکات نسبت
به خمس بیشتر است؛ لذا تأکید بیشترى بر مسئله زکات و پرداخت آن شده است؛
زیرا زکات، حکمی است که دایره مصرف آن، شامل تمام افراد جامعه اسلامی (و در
برخی از موارد غیر مسلمانان) است و حتی انفاق و صدقات مستحبی شامل سادات
هم میشود،[24] ولی دایره شمول مصرف خمس محدودتر است و شامل همه افراد
جامعه اسلامی نمیشود، بلکه در مقابل زکات واجب که برای بنیهاشم حرام
میباشد و آنها حق استفاده از آنرا ندارند، بخشی از آن برای فقرا و
مستمندان آنان اختصاص دارد و نیز سهمی از آن مخصوص امام(ع) است که در عصر
غیبت فقیه جامع شرایط در رفع احتیاجات جامعه و هر کمک اقتصادی که رضایت
امام مهدی(عج) در آن است، مصرف میکند.
درباره بخش مربوط به زکات دادن امام علی(ع) «زکات دادن حضرت علی(ع) در حال نماز»، سؤال 931 را مطالعه کنید.
[1].
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی،
صفوان عدنان، ص 380، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول،
1412ق.
[2]. همان، ص 381.
[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 14، ص 358، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[4].
محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص 46، مؤسسه آل
البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق؛ ر.ک: لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و
المواعظ، محقق و مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 275، دار الحدیث، قم، چاپ
اول، 1376ش.
[5].
بقره، 177: «نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا، و روز رستاخیز، و
فرشتگان، و کتاب (آسمانى)، و پیامبران، ایمان آورده و مال (خود) را، با همه
علاقهاى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در
راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند نماز را برپا میدارد و زکات را
میپردازد و (همچنین) کسانى که به عهد خود -به هنگامى که عهد بستند- وفا
میکنند و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج
میدهند اینها کسانى هستند که راست میگویند و (گفتارشان با اعتقادشان
هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزکاران!»؛ توبه، 103: «از اموال آنها
صدقهاى(به عنوان زکات) بگیر، تا به وسیلۀ آن، آنها را پاک سازى و پرورش
دهى! و(به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن؛ که دعاى تو، مایۀ آرامش
آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!».
[6].
روم، 39: «آنچه را به عنوان زکات میپردازید و تنها رضاى خدا را میطلبید
(مایه برکت است و) کسانى که چنین میکنند داراى پاداش مضاعفند». منظور از
زکات در این آیه هر گونه صدقهای را شامل میشود؛ طباطبایی، سید محمد حسین،
المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 185، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ
پنجم، 1417ق.
[7].
کهف، 81: «از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جاى او، فرزندى پاکتر و
بامحبتتر به آن دو بدهد!»؛ مریم، 13: «و رحمت و محبّتى از ناحیه خود به او
بخشیدیم، و پاکى (دل و جان)! و او پرهیزگار بود».
[8]. ر.ک: «موارد تعلّق زکات واجب و مستحب»، سؤال 9422.
[9].
مائده، 55: «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان
آوردهاند همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند».
[10]. انبیاء، 73: «ما وحى کردیم به آنان کارهاى نیک و نماز خواندن و زکات دادن را».
[11]. مریم، 55: «اسماعیل چنان بود که همواره اهل خود را به نماز و زکات توصیه میکرد و در نزد خداوند پسندیده بود».
[12]. مریم، 31: «و خداى من به من دستور داد که تا زندهام نماز و زکات را ترک نکنم».
[13]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 10، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[14]. اعلى، 15: «به تحقیق رستگارى یافت آن که تزکیه کرده و به یاد خدایش افتاده نماز گزارد».
[15]. فصلت، 7: «آنان که زکات را نمیپردازند، و آخرت را منکرند».
[16]. مؤمنون، 4: «آنهایى که دستور زکات را انجام میدهند».
[17]. توبه، 103.
[18]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 10 – 11.
[19]. ر.ک: «سهم امام(ع)»، سؤال 8419؛ «پرداخت خمس و اجازۀ مراجع»، سؤال 690.
[20]. ر.ک: «چیستی خمس و موارد تعلق آن»، سؤال 19664.
[21]. ر.ک: مشکینی، میرزا علی، مصطلحات الفقه، ص 280 – 281، بیجا، بینا، بیتا.
[22].
علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج 5، ص 7 – 8، مؤسسه آل
البیت(ع)، قم، چاپ اول، بیتا؛ محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق
الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم،
سید عبد الرزاق، ج 12، ص 8، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛
امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 1، ص 311، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، چاپ
اول، بیتا؛ حسینی سیستانى، سید على، منهاج الصالحین، ج 1، ص 351، انتشارات
دفتر حضرت آیة الله سیستانى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[23].
«الزَّکاةُ قَنْطَرَةُ الْاسْلامِ فَمَنْ ادَّاها جازَ الْقَنْطَرَةَ وَ
مَنْ مَنَعَهَا احْتَبَسَ دُوْنَها وَ هِىَ تُطْفِىءُ غَضَبَ الرَّبِّ»؛
شیخ طوسی، الامالی، ص 522، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.
[24]. ر.ک: «موارد مصرف صدقه و حرمت دادن صدقه به سید»، سؤال 2981.
منبع:islamquest.net
سه شنبه 18/4/1392 - 17:29
عقاید و احکام
مسأله
شكستن نماز واجب از روی اختیار حرام است ، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد .
مسأله
اگر حفظ جان خود انسان یا كسی كه حفظ جان
او واجب است یا حفظ مالی كه نگهداری آن واجب میباشد ، بدون شكستن نماز ممكن
نباشد باید نماز را بشكند ولی شكستن نماز برای مالی كه اهمیت ندارد مكروه
است .
مسأله
اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبكار
طلب خود را از او مطالبه كند ، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد ،
باید در همان حال بپردازد و اگر بدون شكستن نماز ، دادن طلب او ممكن نیست
باید نماز را بشكند و طلب او را بدهد ، بعد نماز را بخواند .
مسأله
اگر در بین نماز بفهمد كه مسجد نجس است ،
چنانچه وقت تنگ باشد ، باید نماز را تمام كند ، واگر وقت وسعت دارد و تطهیر
مسجد نماز را به هم نمیزند باید در بین نماز تطهیر كند ، بعد بقیه نماز را
بخواند و اگر نماز را به هم میزند ، باید نماز را بشكند ومسجد را تطهیر
نماید بعد نماز را بخواند .
مسأله
كسی كه باید نماز را بشكند ، اگر نماز را تمام كند معصیت كرده ، ولی نماز او صحیح است اگر چه احتیاط مستحب آن است كه دوباره بخواند .
مسأله
اگر پیش از آن كه به اندازه ركوع خم شود ،
یادش بیاید كه اذان یا اقامه را فراموش كرده ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد ،
مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشكند.
منبع:andisheqom.com
سه شنبه 18/4/1392 - 16:21
عقاید و احکام
حجاب از جمله ضروریات دین ماست. این واجب
در مورد زنان و مردان مصداق دارد اما نوع و شکل آن ممکن است متفاوت باشد.
در این نوشتار به بررسی این موضوع در مورد مردان می پردازیم.
حجاب آقایون!
حجاب از جمله ضروریات دین است که هر
مسلمانی چه مرد و چه زن بایستی آن را رعایت نماید. حدود شرعی حجاب برای
زنان و مردان متفاوت است. اسلام عزیز همان طور که دستور داده است تا زنان
خود و زینت هایشان را از نگاه نامحرمان بپوشانند و حجاب سر و بدن و چشم ها
را رعایت کنند، به مردان نیز دستور داده است تا حجاب داشته باشند!
حدود شرعی حجاب آقایون!
براساس احکام شرعی یکی از حجاب های مهم
مردان حجاب ایشان در زمینه نگاه کردن است. مردان بایستی غضّ بصر داشته
باشند. این بدان معناست که چشم های خود را فرو افتاده نگاه دارند. بر این
اساس احکام نگاه کردن دارای ظرافت های خاص است که در ادامه بدان می
پردازیم.
نگاه به محارم
براساس احکام شرعی نگاه کردن به همسر
مانعی ندارد امّا نگاه کردن به غیر همسر شرعی ممکن است به دو صورت باشد: 1-
با قصد لذت. 2- بدون قصد لذت. اگر با قصد لذت باشد حرام الهی است. امّا
اگر بدون قصد لذت باشد به جز عورتین مانعی ندارد.
بنابراین آقایون مجاز نیستند حتی به محارم خود نیز با قصد لذّت نگاه کنند چه برسد به غیر محارم و نامحرمان!
نگاه به نامحرمان
در مورد نگاه به غیر محارم، اگر با قصد
لذت باشد به طور کلی حرام است ولی اگر بدون قصد لذت باشد تنها به دست ها و
صورت اشکالی ندارد و به غیر از دست ها و صورت نیز حرام است.
براین اساس نگاه کردن آقایون حتی به دست ها و صورت نامحرمان اگر با قصد لذت باشد نیز حرام است.
در مورد حجاب آقایون در باب نگاه
کردن باید توجه شود که نگاه شهوت آمیز و با قصد لذت چه به هم جنس و چه غیر
هم جنس و چه محرم و چه نامحرم از نظر شرعی حرام است و تنها در مورد همسران
شرعی نگاه با قصد لذت مانعی ندارد و حلال شمرده شده است. بر این اساس نگاه
شهوت آمیز مردان به یکدیگر نیز همانند نگاه شهوت آمیز به زنان چه محارم و
چه نامحرمان حرام می باشد!
به طور خلاصه احکام نگاه کردن به صورت ذیل است:
- به محارم همسر مانعی ندارد.
- غیر همسر با قصد لذت حرام
بدون قصد لذت به غیر عورتین مانع ندارد.
حکم نگاه
- به غیر محارم با قصد لذت حرام
بدون قصد لذت به صورت و دست ها مانعی ندارد.
به غیر صورت و دست ها حرام
یک نکته!
در مورد حجاب آقایون در باب نگاه کردن
باید توجه شود که نگاه شهوت آمیز و با قصد لذت چه به هم جنس و چه غیر هم
جنس و چه محرم و چه نامحرم از نظر شرعی حرام است و تنها در مورد همسران
شرعی نگاه با قصد لذت مانعی ندارد و حلال شمرده شده است. بر این اساس نگاه
شهوت آمیز مردان به یکدیگر نیز همانند نگاه شهوت آمیز به زنان چه محارم و
چه نامحرمان حرام می باشد!
جامعه و احکام نگاه!
قوانین و احکام شرعی در اجتماع برای حفظ
محیط جامعه از آلودگی ها و محفوظ ماندن آن برای فعالیت های سالم است. در
این صورت تنها وقتی محیط اجتماع عرصه فعالیت سالم و کار و تلاش مفید خواهد
بود که نگاه های جنسیتی به زنان و مردان لحاظ نشود و زنان و مردان در محیط
هایی به دور از شهوات و تلذذهای حیوانی به فعالیت بپردازند.
اسلام محیط خانواده و روابط خصوصی زن
و مرد را تنها عرصه تلذذهای مشروع می داند. بر این مبنا برای هرزه گری و
نگاه های آلوده در اجتماع مجازات ها و جرایمی را در نظر می گیرد تا اجتماع
را از لوث ناپاکی ها پاک گرداند.
چه می شود برای بعضی از مسلمانان! که
در تابستان احکام شرعی را پشت گوش می اندازند و ... ! حرام الهی حرام ابدی
است همان طور که حلال الهی حلال ابدی است. پس بیاییم محیط اجتماع خود را
از لوث ناپاکی حرامهای الهی پاک کنیم و حصارهای ایمنی و سعادتمندی را در
جامعه محکم نماییم
تابستان و حجاب!
اگر اسلام دینی آسمانی است، اگر احکام
الهی اسلام برای سعادت بشری آورده شده است، اگر رعایت احکام شرعی- فرجام
نیک آدمی را تضمین می کند، پس دیگر تابستان و زمستان ندارد! همیشه و در همه
حال این احکام و دستورات مفید و ضامن سعادت آدمی آند!
چه می شود برای بعضی از مسلمانان! که در تابستان احکام شرعی را پشت گوش می اندازند و ... !
حرام الهی حرام ابدی است همان طور که
حلال الهی حلال ابدی است. پس بیاییم محیط اجتماع خود را از لوث ناپاکی
حرامهای الهی پاک کنیم و حصارهای ایمنی و سعادتمندی را در جامعه محکم
نماییم.
حجاب همگانی است!
البته توجه داریم که حجاب زنان و حجاب
مردان هر دو بایستی اصلاح شود و مورد رعایت قرار گیرد! امّا هر کسی به
تناسب وظایف و واجبات خود مسئول در پیشگاه الهی است. عذر و بهانه این که
دیگران رعایت احکام شرعی را نمی کردند، ما هم نکردیم، به گواهی هیچ عاقلی
سند محکمی در نزد پروردگار نخواهد بود! مراقب پاکی هایتان بیشتر باشید، خدا
همین نزدیکی هاست!
همیشه ابر ها میبارن ولی آدما عاشق ستاره ها میشن نامردیی اون همه اشكو به یه چشمك فروختن....
سه شنبه 18/4/1392 - 16:19
رمضان
علامه مجلسى_ رحمه الله علیه_ در زادالمعاد در فصل آخر اعمال ماه رمضان به نقل از مفاتیح الجنان نوشته است:
* نماز شب اول, چهار ركعت, در هر ركعت بعد از حمد پانزده مرتبه توحید.
* نماز شب دوم, چهار ركعت, در هر ركعت بعد از حمد بیست بار انا انزلناه.
* نماز شب سوم, ده ركعت, در هر ركعت حمد و پنجاه بار توحید.
* نماز شب چهارم,هشت ركعت, در هر ركعت بحمدبو بیست مرتبه انا انزلناه.
* نماز شب پنجم,دو ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه بار توحید و بعد از سلام,صد مرتبه اللهم صل على محمد و آل محمد.
* نماز شب ششم, چهار ركعت, در هر ركعت حمد و سوره تبارك الذى بیده الملك.
* نماز شب هفتم,چهار ركعت, در هر ركعت حمد و سیزده مرتبه انا انزلناه.
* نماز شب هشتم, دو ركعت, در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحید و بعد از سلام هزار مرتبه سبحان الله.
*
نماز شب نهم,شش ركعت, میان نماز شام و خفتن, در هر ركعت حمد و هفت مرتبه
آیه الكرسى و پس از آن پنجاه مرتبه اللهم صل على محمد و آل محمد.
* نماز شب دهم,بیست ركعت, در هر ركعت حمد و سى مرتبه توحید.
* نمازشب یازدهم, دو ركعت,در هر ركعت حمد و بیست بار انااعطیناك الكوثر.
* نماز شب دوازدهم,هشت ركعت, در هر ركعت حمد و سى مرتبه انا انزلناه.
* نماز شب سیزدهم,چهار ركعت, در هر ركعت حمد و بیست و پنج مرتبه توحید.
* نماز شب چهاردهم,شش ركعت, در هر ركعت حمد و سى مرتبه اذا زلزلت.
* نماز شب پانزدهم,چهار ركعت, در دو ركعت اول بعد از حمد صد مرتبه توحید و در دو ركعت دیگر پنجاه مرتبه توحید.
* نماز شب شانزدهم,دوازده ركعت, در هر ركعت حمد و دوازده مرتبه الهیكم التكاثر.
*
نماز شب هفدهم, دو ركعت, در ركعت اول حمد و هر سوره كه خواهد و در ركعت
دوم حمد و صد بار توحید و بعد از سلام صد مرتبه لا اله الا الله.
* نماز شب هجدهم,چهار ركعت, در هر ركعت حمد و بیست و پنج بار انا اعطیناك الكوثر.
*
نماز شب نوزدهم, پنجاه ركعت حمد و پنجاه مرتبه اذا زلزلت. و گویا مراد آن
باشد كه در هر ركعت یك بار بخواند زیرا در یك شب دو هزار و پانصد بار اذا
زلزلت خواندن دشوار است.
* نماز شب بیستم و بیست و یكم و بیست و دوم و بیست و سوم و بیست و چهارم, در هر یك هشت ركعت به هر سوره اى كه میسر شود.
* نماز شب بیست و پنجم,هشت ركعت, در هر ركعت حمد و ده بار توحید.
* نماز شب بیست و ششم,هشت ركعت, در هر ركعت حمد و صد بار توحید.
* نماز شب بیست و هفتم,چهار ركعت, در هر ركعت حمد و تبارك الذى بیده الملك. و اگر نتوانست بیست مرتبه توحید.
*
نماز بیست و هشتم,شش ركعت, در هر ركعت حمد و صد مرتبه آیه الكرسى وصد
مرتبه توحید و صد مرتبه كوثر و بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر محمد و آل
محمد.
نماز شب بیست و هشتم موافق آنچه من یافتم بدین صورت است:
شش
ركعت نماز كند به فاتحه الكتاب و ده مرتبه با آیه الكرسى و ده مرتبه كوثر و
ده مرتبه قل هو الله احد و صد مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر ـ صلى الله
علیه و آله و سلم ـ صلوات بفرستد.
* نماز بیست و نهم, دو ركعت, درهر ركعت حمد و بیست مرتبه توحید.
*
نماز سى ام, دوازده ركعت, در هر ركعت حمد و بیست مرتبه توحید و در پایان
صد بار صلوات بر محمد و آل محمد, و این نمازها همین طور كه گفته شد, هر دو
ركعت یك سلام دارد.
منبع:aviny.com
سه شنبه 18/4/1392 - 16:16
رمضان
اسباب آمادگى براى میهمانى خدا
توبه، پیش از فرا رسیدن ماه رمضان
عیون
أخبار الرضا علیهالسلام عن عبدالسلام بن صالح الهرویّ: دَخَلتُ عَلى أبِی
الحَسَنِ عَلِیِ بنِ موسَى الرِّضا علیهالسلام فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن
شَعبانَ، فَقالَ لی: «یا أبَا الصَّلتِ، إنَّ شَعبانَ قَد مَضى أكثَرُهُ، و
هذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنهُ، فَتَدارَك فیما بَقِیَ مِنهُ تَقصیرَكَ فیما
مَضى مِنهُ، و عَلَیكَ بِالإِقبالِ عَلى ما یَعنیكَ و تَركِ ما لا یَعنیكَ،
و أكثِر مِنَ الدُّعاءِ وَالاِستِغفارِ و تِلاوَةِ القُرآنِ، و تُب إلَى
اللهِ مِن ذُنوبِكَ ... . (1)
عیون أخبار الرضا
علیهالسلام به نقل از عبد السلام بن صالح هروى ـ نقل میكند در آخرین جمعه
ماه شعبان، خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. به من فرمود:
«اى
ابوصَلْت! بیشترِ شعبان گذشته است و این، آخرین جمعه از آن است. پس در
آنچه از آن مانده، كوتاهىهایت را در آنچه گذشته است، جبران كن. به كارى
روى آور كه برایت مفید باشد و آنچه را بیهوده است و به تو مربوط نیست، وا
گذار .
زیاد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از
گناهانت به درگاه خدا توبه كن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آید كه براى خدا
خالص شده باشى . هیچ امانتى را بر عهده خویش باقى نگذار، مگر آن كه ادا
كرده باشى، و هیچ كینهاى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن كه از
دل به در آورده باشى، و هیچ گناهى را كه مرتكب مىشدى، رها مكن، مگر این
كه از آن، دست برداشته باشى .
از خدا پروا كن و در نهان و آشكار
كارت، بر او توكّل كن؛ «و هر كس بر خدا توكّل كند، او برایش بس است .
خداوند، فرمان خویش را پیش خواهد برد. به یقین، خداوند براى هر چیزى
اندازهاى قرار داده است.»
و در باقىمانده این ماه، زیاد بگو:
"خدایا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است، نیامرزیدهاى، پس ما را در باقیمانده آن ببخشاى!"
همانا خداوند متعال، در این ماه به احترام ماه رمضان، بسیارى را [از آتش] آزاد مىكند.»
سه روز روزه در آخر شعبان
السنن الكبرى عن أنس: قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، أیُ الصَّومِ أفضَلُ؟ قالَ: «صَومُ شَعبانَ تَعظیما لِرَمَضانَ»(2)؛ السنن الكبرى ـ به نقل از انس ـ به پیامبر خدا گفتند: كدام روزه برتر است؟ فرمود: «روزه شعبان در بزرگداشتِ رمضان.»
الإمام الصادق علیهالسلام: مَن صامَ ثَلاثَةَ أیّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ و وَصَلَها بِشَهرِ رَمَضانَ، كَتَبَ اللهُ لَهُ صَومَ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ
(3)
؛ امام صادق علیهالسلام: هر كس سه روزِ آخر شعبان را روزه بدارد و آنها
را به ماه رمضان متّصل كند، خداوند براى او پاداش روزه دو ماه پیاپى را
مىنویسد.
اصلاح غذا
خوردن
و نوشیدن به هنگام افطار و سحر، جانمایه روزهدارى است. از این رو، در
نظر اسلام، حلال یا حرام بودن خوردنىها و نوشیدنىها، اندازه و نوع آنها و
همچنین انگیزه روزهداران از خوردن و آشامیدن، در میزان بهرهورى از روزه
نقشى اساسى دارند و در دستاوردهاى روزهدار از بركات این میهمانى، بسیار
مؤثّرند.
نخستین شرط بهرهورى از روزه، آن است كه نیروى
تأمینكننده و پشتوانه انسان براى روزه گرفتن، حلال باشد. غذاى حرام، نه
تنها در بهرهمندى انسان از آثار و بركات روزه، نقش تخریبى دارد، بلكه آفتى
است كه همه عبادتها را تهدید مىكند، از این رو، از پیامبر خدا روایت شده
است:
العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ(4)؛ عبادت همراه با حرامخوارى، مثل بنا ساختن بر شنزار است
بر این اساس، براى روزهدار، شناخت
غذاهاى حرام، اهمّیتى ویژه دارد. لذا در اینجا روایاتی را جهت توجه بیشتر
به این امر متذكر میشویم.
- قال رسول الله صلى الله علیه وآله: كُلُوا الحَلالَ یَتِمَّ لَكُم صَومُكُم(5) ؛ غذاى حلال بخورید تا روزه براى شما كامل گردد .
- قال رسول الله صلى الله علیه وآله:
«إنَّ قَوما یَجیؤونَ یَومَ القِیامَةِ و لَهُم مِنَ الحَسَناتِ أمثالُ
الجِبالِ، فَیَجعَلُهَا اللهُ هَباءً مَنثورا، ثُمَّ یُؤمَرُ بِهِم إلَى
النّار.ِ» فَقالَ سَلمانُ: صِفهُم لَنا یا رَسولَ اللهِ .
فَقالَ:
«أما إنَّهُم قَد كانوا یَصومونَ و یُصَلّونَ، و یَأخُذونَ اُهبَةً مِنَ
اللَّیلِ، ولكِنَّهُم كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ وَثَبوا
عَلَیهِ.» (6)
امام صادق
علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اى ابو حمزه! آنان كسانى هستند كه نماز
مىخواندند و روزه مىگرفتند؛ لیكن هر گاه چیزى از حرام به آنان عرضه
مىشد، مىگرفتند و هر گاه چیزى از عطاى امیر مؤمنان علیهالسلام به آنان
داده مىشد، رد مىكردند.
پیامبر خدا فرمود: «روز قیامت،
گروهى مىآیند، در حالى كه حسناتشان همچون كوههاست. خداوند، همه آنها را
نابود و پراكنده مىسازد. سپس فرمان مىرسد كه آنان را به آتش بیفكنید.»
سلمان گفت: اى پیامبر خدا! آنان را براى ما توصیف كن .
فرمود:
«آنان، كسانى هستند كه روزه گرفته، نماز خوانده و شبزندهدارى كردهاند؛
لیكن هر گاه حرامى بر آنان عرضه مىشده، بر آن مىشتافتند.»
-
عَن ضَمرَةَ بنِ حَبیبٍ عَن اُمِّ عَبدِ اللهِ اُختِ شَدّادِ بنِ أوسٍ
أنَّها بَعَثَت إلى رَسولِ اللهِ صلىاللهعلیهوآله بِقَدَحِ لَبَنٍ
عِندَ فِطرِهِ و هُوَ صائِمٌ، و ذلِكَ فی طولِ النَّهارِ و شِدَّةِ
الحَرِّ، فَرَدَّ إلَیها رَسولُ اللهِ صلىاللهعلیهوآله: «أنّى كانَ
لَكِ هذَا اللَّبَنُ؟» قالَت: مِن شاةٍ لی ... . (7)
به
نقل از حمزة بن حبیب، درباره اُمّ عبدالله (خواهر شدّاد بن اَوس) وى هنگام
افطار ، ظرف شیرى براى پیامبر خدا كه روزه بود، فرستاد و این، در روزى
بلند با هواى گرم بود .
پیامبر خدا آن را نزد زن برگرداند كه: «این شیر را از كجا آوردهاى؟»
گفت: از گوسفندم (دوشیدهام) .
پیامبر صلى الله علیه وآله، فرستاده آن زن را (دوباره) نزد او برگرداند كه: «این گوسفند را از كجا آورده اى؟»
گفت: از مال خودم خریده ام .
پس پیامبر صلى الله علیه وآله آن را از او گرفت .
چون
فردا شد، اُمّ عبدالله نزد پیامبر صلى الله علیه وآله رفت و گفت: اى
پیامبر خدا! شیر را از روى دلسوزى (به خاطر بلندى روز و شدّت گرما) برایتان
فرستادم. آنگاه فرستاده مرا برگرداندى!
به او فرمود: «پیامبران، چنین مأمورند. [مأموریم] كه جز پاكیزه نخوریم و جز شایسته انجام ندهیم.»
پیامبر
اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «آنان، كسانى هستند كه روزه گرفته، نماز
خوانده و شبزندهدارى كردهاند؛ لیكن هر گاه حرامى بر آنان عرضه مىشده،
بر آن مىشتافتند.»
- قال الإمام الباقر علیهالسلام ـ
لِأَبی حَمزَةَ الثُّمالِیِّ ـ «یَبعَثُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ قَوما
بَینَ أیدیهِم نورٌ كَالقَباطِیِّ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: كُن هَباءً
مَنثورا.»
ثُمَّ قالَ:
«أما وَاللهِ یا أبا حَمزَةَ، إنَّهُم كانوا لَیَصومونَ و یُصَلّونَ
ولكِن كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ أخَذوهُ، و إذا عَرَضَ
لَهُم شَیءٌ مِن فَضلِ أمیرِالمُؤمِنینَ علیهالسلام أنكَروهُ.»(8)
امام
باقر علیهالسلام خطاب به ابو حمزه ثمالى فرمود: روز قیامت، خداوند، گروهى
را برمىانگیزد كه پیشاپیش آنان نورى مثل قَباطى (نوعى جامه مصرى است كه
سفید و نازك است. گویا به «قبط (مصریان)» منسوب است) است. سپس به آن نور
گفته مىشود: «نابود و پراكنده شو.»
سپس فرمود: به خدا
سوگند اى ابو حمزه! آنان كسانى هستند كه نماز مىخواندند و روزه مىگرفتند؛
لیكن هر گاه چیزى از حرام به آنان عرضه مىشد، مىگرفتند و هر گاه چیزى از
عطاى امیر مؤمنان علیهالسلام به آنان داده مىشد، رد مىكردند.
پینوشتها:
1- عیون أخبار الرضا علیهالسلام: 2/51/198، الإقبال: 1/42، بحارالأنوار: 97/73/17.
2- السنن الكبرى: 4/503/8517، شُعب الإیمان: 3/377/3819، كنز العمّال: 8/591/24292؛ ثواب الأعمال: 86/14، بحار الأنوار: 97/77/35 .
3-
كتاب من لا یحضره الفقیه: 2/94/1829، الخصال: 582/6، فضائل الأشهر
الثلاثة: 53/31، الأمالی للصدوق: 768/1038، الإقبال: 1/43، بحار الأنوار:
97/72 .
4- عدّة الداعى: 141، بحار الأنوار: 103/16/73 .
5- كنز العمّال: 15/844/43356 .
6- إرشاد القلوب: 191 .
7- المعجم الكبیر: 25/174 /428، المستدرك على الصحیحین: 4/140/7159، مسند الشامیّین: 2/356 /1488، اُسد الغابة: 7/348/7515 .
8- تفسیر القمّی: 2/112، بحار الأنوار: 7/176/9 و ج 70 / 293 / 35.
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 186، با تصرف .
aviny.com
سه شنبه 18/4/1392 - 16:16