• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2299
تعداد نظرات : 2383
زمان آخرین مطلب : 3868روز قبل
دانستنی های علمی
 

زندگی زندونه و اسیر دربندش منم... همه زندونی ان و كسی نمی یاد كمكم ... نمی زاره لحظه ای غصه بره از تو سینه ...میگه هرجا كه بری آسمونش همینه ... دیگه بود و نبود تو فرقی باهم نمی كنه *** چیتوو یه ثانیه رو هم برات كم نمیكنه ... یه عمره هی می جنگی .كه آخرش نشی هلاك ... اما مره جات مزاره میون خشت و سنگ و خاك ...تو دلم یه دنیا حرفه. فرصت گفتن نمی شه ...نمی شه فصلی بیاد . بهارعمره من شه ... نمی شه خوش بود و خندید . وقتی خوشبختی كمه ... وقتی رنگ زندگی همیشه رنگ ماطمه ... همیشه به فكر رویای یه روز بهترم ... اما روز به روز و هر روز بدترش میاد به سرم ... روزگاره كه من و به دست فراموشی داد... واسه شمع دل من حكم به خاموشی داده ...

سه شنبه 9/5/1386 - 16:21
دانستنی های علمی
 

در زندگی بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه می کوبی ابر باش تا منتظرت باشن که بباری

سه شنبه 9/5/1386 - 16:19
دانستنی های علمی

 

ما كه به دل عشق تو را كاشتيم ما كه به سر شوق تو پنداشتيم

بود اگر صحبت دوست داشتن بيشتر از هر كه تو را دوست داشتيم

سه شنبه 9/5/1386 - 16:19
دانستنی های علمی

 

حرفهایم اگرچه تکراریست
جملهایم اگرچه بی معناست
تا زمانی که با خدا هستم
اسم هر گفتگوی ساده دعاست

سه شنبه 9/5/1386 - 16:17
دانستنی های علمی

زندگی فرصت بس کوتاهیست...تا بدانیم که مرگ... آخرین نقطه پرواز پرستو ها نیست...مرگ هم حادثه است...مثل افتادن برگ که بدانیم پس از خواب زمستانی خاک... نفس سبزبهاری جاریست. . .  

 

دوشنبه 8/5/1386 - 20:28
دانستنی های علمی

با خود عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگوویم از تو دلگیرم ولی باز تو را دیدم و گفتم بی تو میمیرم

دوشنبه 8/5/1386 - 20:26
دانستنی های علمی

 

 

قطاری كه به مقصد خدا می رفت ، لختی در ایستگاه دنیا توقف كرد و پیامبر رو به جهانیان كرد و گفت:
مقصد ما خداست . كیست كه با ما سفر كند؟
كیست كه رنج و عشق توامان بخواهد ؟
كیست كه باور كند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟

قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندكی بر آن قطار سوار نشدنداز جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه كه قطار می ایستاد ، كسی كم می شد قطار می گذشت و سبك می شد ، زیرا سبكی قانون راه خداست .
قطاری كه به مقصد خدا می رفت، به ایستگاه بهشت رسید . پیامبر گفت اینجا بهشت است . مسافران بهشتی پیاده شوند،اما اینجا ایستگاه آخر نیست .
مسافرانی كه پیاده شدند ، بهشتی شدند .اما اندكی ،باز هم ماندند ،قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
آنگاه خدا رو به مسافرانش كرد و گفت :
درود بر شما ،راز من همین بود .آن كه مرا میخواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد .

و آن هنگام كه قطار به ایستگاه آخر رسیددیگر نه قطاری بود و نه مسافری .

يکشنبه 7/5/1386 - 7:47
دانستنی های علمی

 

چی میشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره
جی میشه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره
دلم از اون دلای، قدیمیه از اون دلاست
که می خواد عاشق که شد ، پا رو دنیا بذاره
کاش می شد یه دست از آسمون بیاد ما دو تارو
ببره از اینجا و انور ابرا بذاره

يکشنبه 7/5/1386 - 7:46
دانستنی های علمی

 

 

گل آفتابگردان روبه نور می چرخد و آدمی رو به خدا ما همه آفتابگردانیم اگر آفتابگردان به خاك خیره شود و به تیرگی، دیگر آفتابگران نیست آفتابگردان كاشف معدن صبح است و با سیاهی نسبت ندارد.
اینها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشایش می كردم كه خورشید كوچكی بود در زمین كه هر گلبرگش شعله ای بود و دایره ای داغ در دلش می سوخت .
آفتابگردان به من گفت: وقتی دهقان بذر آفتابگردان را می كارد مطمئن است كه او خورشید را پیدا خواهد كرد. آفتابگردان هیچ وقت چیزی را با خورشید اشتباه نمی گیرد. اما انسان همه چیز را با خدا اشتباه می گیرد.
آفتابگردان راهش را بلد است و كارش را می داند. او جز دوست داشتن آفتاب و فهمیدن خورشید كاری ندارد. او همه زندگیش را وقف نور می كند. در نور به دنیا می آید و در نور می میرد نـــــــــور می خورد و نور می زاید.
دلخوشی آفتابگردان تنها آفتاب است. آفتابگردان با آفتاب آمیخته است و انسان با خدا بدون آفتاب آفتابگردان میمیرد بدون خدا، انسان.
آفتابگردان گفت: روزی كه آفتابگردان به آفتاب پیوندد دیگر آفتابگردانی نخواهد ماند و روزی كه توبه خدا برسی؛ دیگر ((تویی)) نمی ماند و گفت من فاصله هایم را با نور پر می كنم. تو فاصله ها را چگونه پر می كنی؟ آفتابگردان این را گفت و خاموش شد. گفت و گوی من و آفتابگردان ناتمام ماند. زیرا كه او در آفتاب غرق شده بود.
جلو رفتم بوییدمش بوی خورشید می داد. تب داشت و عاشق بود خدا حافظی كردم داشتم می رفتم كه نسیمی رد شد و گفت: نام آفتابگردان همه را به یاد آفتاب می اندازد . نام انسان آیا كسی را به یاد خدا خواهد انداخت؟
آنوقت بود كه شرمنده از خدا رو به آفتاب گریستم .....

يکشنبه 7/5/1386 - 7:44
دانستنی های علمی

 

پدری برای سرگرم كردن فرزندش نقشه جهان را چندین قسمت كرد و به او داد تا مانند پازل درستش كند پسر خیلی زود این كار رو تمام كرد پدر كه میدانست فرزند با نقشه دنیا آشنایی نداشته تعجب كرد و پرسید چه طور به این سرعت تونستی تكمیلش كنی پسر جواب داد: پشت نقشه عكس یه آدم بود ، آدم رو ساختم جهان خود به خود درست شد

يکشنبه 7/5/1386 - 7:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته