شهر زیر آب یکی از چهار شهر شهرستان سواد کوه در استان مازندران ایران است.
به گزارش
خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران؛زیرآب یکی از چهار شهر شهرستان سواد کوه در استان مازندران ایران است. شهر زیرآب از جنوب به شهر پل سفید و از شمال به شهر شیرگاه راه دارد.
جادهٔ ارتباطی تهران-شمال از میان این شهر زیبا میگذرد. همچنین راهآهن تهران – شمال از این شهر میگذرد.
قدیمی ترین اسمی که از زیراب بجا مانده زو و دشت یا زیور و دشت است که زو یا زیو به معنی روشن یا آب روشن می باشد و عده ای معتقدند نام اولیه زیراب امارت سر بوده سپس به رباط سر تغییر یافته و بعداز آن به عبدالحق معروف شده و پس از احداث ایستگاه راه آهن در این شهر به زیراب تغییر یافته است.
زیراب می تواند به عنوان یکی از قطبهای گردشگری کشور مطرح باشد زیرا نخستین نگاه از بیرون منطقه را منطقه ای کوهستانی و سرسبز و پر طراوت می نمایاند.
منطقه ای بکر و دست نخورده که در بدو امر بیننده را مدهوش و سرگشته از دیدار تابلویی زیبا می نماید که دست طبیعت بر پهنه کوهستانی اش ترسیم نموده است.
این شهر سرشار از منابع زیرزمینی و سطحی مانند زغال سنگ ،سیلیس، فلورین، کوارتز ، و نظایر آن می باشد.
شهر زیرآب به علت پتانسیل بسیار قوی که در زمینهٔ گردشگری دارد میتواند به یکی از قطبهای گردشگری ایران تبدیل شود. این شهر یکی از مناطق محروم استان مازندران به شمار میآید.
عوامل بوجود آمدن شهر زیراب را می توان ، وجود بقعه مبارکه امامزاده عبدالحق که به عنوان یکی از اماکن متبرکه استان بشمار می رود و عامل جذب و توجه مردم به این منطقه گردیدو وجود رودخانه تالار که بعنوان یک پدیده طبیعی عامل ثبات جمیعت و نیز تامین معشیت مردم بر پایه کشاورزی و دامداری بوده که پس از جذب و سکونت مردم در اطراف امامزاده عبدالحق و دیگر مناطق بر اساس تقسیمات کشوری در سال 1335 با تشکیل شهرداری در زیراب به عنوان یک شهر قلمداد گردید.
زیراب از نظر آب و هوا دارای شرایط بسیار عالی است که دور تا دور آن محصور گردیده از جنگلهای سرسبز خدادادی و نیز عبور رودخانه تالار از وسط شهر و تقسیم آن به دو قسمت جنوبی و شمالی و عبور جاده ترانزیتی تهران- شمال از وسط شهر نظر هر بیننده ای را به خود جلب می نماید.
قدمت غار سهولان به ۷۰میلیون سال قبل باز میگردد.
به گزارش
خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران؛اثر طبیعی ملی غار سهولان این منطقه که با مساحت بالغ بر 2 هکتار است.
اثر طبیعی ملی غار سهولان با مختصات E363918 عرض جغرافیایی و E455655 طول جغرافیایی در 30 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مهاباد در استان آذربایجان غربی واقع گردیده است.
این غار دارای یک حوضچه بزرگ و دالانهای متصل به هم با آبی زلال، عمق متوسط 11 متر، عرض 2 متر و طول 250 متر است. وجود استالاکتیتهای آهکی جلوه خاصی به غار بخشیده است.
شکوه و عظمت غار و سرسبزی دره سهولان، زمینه ساز جلب گردشگران به منطقه شده است. به دلیل نبود نور هیچ نوع گیاهی در این غار نمی روید.از گونه های جانوری میتوان از کبوتر چاهی و خفاش نام برد.
در43كیلومتری شرق شهرستان مهاباد وسرراه جاده مهاباد-بوكان موسوم به جاده برهان قراردارد.
بازدیدكنندگان غار بایستی ازكنارروستای عیسی عبوركنند تابه روستاوغارسهولان برسند.
غار از دو بخش آبی خشكی تشکیل شده است که مجاور این بخش غار آهكی استف بنابراین دارای قندیلهای زیبا وفراوانی است.
عمیق ترین قسمت آبی غار52متر ومیانگین عمق آن20متر است، غارفعال بوده ودلیل فعالیت آن رشد قندیل ها است.
ارتفاع بخش خشكی غار به250متر میرسدكه مزین به قندیل های بسیا زیباست كه بابرق رسانی انجام شده برای بازدیدكنندگان ملموس است .
موجوداتی زنده درداخل غار وجوددارند كه عمده آنها كبوتروخفاش استوهمچنین نوعی سخت پوست شبه آرتیمیا درداخل آب یافت شده كه مستلزم شناسایی بیشتراست.
درمحل اتصال قسمت آبی با خشكی درعمق غار یا شیب تندوجودداردكه درانتهای ان تونلی كنده شده وجودداردكهبه عقیده ی كارشناسان مربوطه راهی مخفی برای رسیدن به قلعه ی بالای كوه بوده كه براثر مرورزمان مسدود گشته است.
این غار آبی با جلوههای طبیعی و با قندیلهای منحصر به فرد ویژهای كه دارد در دامنه رشته كوههایی بنام كوتر قرار دارد كه بلندترین نقطه آن از سطح دریاهای آزاد دارای ۲۲۰۰متر ارتفاع است.
این غار دو دهانه دارد كه ارتفاع دهانه اصلی آن در حدود ۱۷۶۵متر و به نام "كونه كوتر" (لانه كبوتر) به دریچهای به عمق ۳۰متر راه دارد.
دهانه دوم كه در فاصله نه چندان دور از دهانه اصلی واقع شده در حدود ۱۷۹۵متر ارتفاع داشته و به نام "كونه مالان" بصورت یك چاه طبیعی تا ساحل این دریاچه ۵۰متر ارتفاع دارد. محوطه ورودی مدخل این غار از سطح جاده بصورت قطعه زمینی هموار و نعلی شكل پوشیده از چمن است كه چندین درختچه نیز در دل صخرههای غار از آن بیرون زده است.
با گذر از محوطه بیرونی به دهانه غار میرسیم كه ارتفاع آن از كف محوطه حدود ۳۰متر میرسد. محوطه غار به وسیله دالانی كه آن نیز یكی از شگفتیهای طبیعت است به دریاچه باز میشود كه دراین دالان نقشهایی از دوران ماقبل تاریخ را میتوان مشاهده كرد.
این دالان با ارتفاعی حدود ۵۰متر بالاتر از اولین دریاچه غار قرار گرفته كه با پلههای سیمانی طی مسیر ممكن میشود. دریاچه اول حدود ۲۰۰متر مربع وسعت دارد كه در واقع اسكله غار هم محسوب میشود.
این دریاچه نیز توسط دالانهایی به عرض یك تا دو متر به دریاچههای دیگری منتهی شود كه دیواره و سقف تالارهای آن مجموعهای از شگفتیها و عوارض زیبای طبیعی است.
در اطراف دریاچه دوم علاوه بر یك خشكی ، شبه جزیرهای است كه میتوان به راحتی از قایق برروی آن پیاده شد.
این دریاچه دارای گلوگاهها و ایوانهای بلندی است كه انتهای یكی از گلوگاهها به تونلی میرسد كه تاكنون كشف نشده است.
مطالعات غارشناسان نشان میدهد كه این غار بر اثر فعالیتهای زمین شناسی اواخر دوره "كرتاسه" برمیگردد كه قدمت آن به ۷۰میلیون سال قبل باز میگردد.
همشهری - فاطمه کاظمی :
مزرعهای که روزگاری زمینی لمیزرع بود این روزها آنقدر معروف شده که آوازهاش تا آن طرف مرزها هم رفته است.
«مزرعه احیایی» در زمینی 220هكتاری واقعشده و خانواده آقای احیایی با كمك یكدیگر آن را میچرخانند. مدیریت خانوادگی بر این مزرعه باعث شده تا تلاش اعضا برای بهثمر رساندن آرزوهای خانم و آقای احیایی، بیش از پیش باشد. این مزرعه سالهاست محل درآمد خانوادههای زیادی شده است؛ خانوادههایی كه هنوز كار در مزرعه را به زندگی در شهر ترجیح میدهند و حاضر نیستند این بهشت زمینی را ترك كنند.
یك گل؛ طلیعه بهار
مهدی احیایی متولد كرمانشاه و فارغالتحصیل رشته تربیتبدنی از دانشگاه تهران در سال 1341 است. احیایی چند سال دبیر ورزش دبیرستان شاهدخت در تهران بود اما یك روز احساس كرد كه باید از تهران دل بكند. شاید این قسمت همدانیها بود كه وی و همسرش كه او نیز دبیر ورزش بود این شهر را برای ادامه زندگی انتخاب كردند. سال 1358 از آموزش و پرورش استعفا دادند و به مزرعهای پناه بردند كه سال 50 در روستای «قرخلر» شهرستان قهاوند خریده بودند و بهدنبال تحقق آرزوهای بزرگی در آن بودند.
مهدی احیایی در اینباره میگوید: «فروردین سال 1350 این مزرعه 220هكتاری را خریدم. آن موقع این مزرعه یك بیابان خشك و خالی بود كه هیچكس زیر بار خرید آن نمیرفت. یادم هست آنموقع همسرم پرسید: قصد داری اینجا چهكار كنی؟ گفتم: اگر كمكم كنی با هم اینجا را به گلستان تبدیل میكنیم. حالا 42سال از آن روزها میگذرد و ماتمام وقتمان را در این مزرعه میگذرانیم.»
مزرعهای بینظیر كه آنقدر جذابیت داشت كه فرزندان احیایی را پس از تحصیل در خارج به كشور باز گرداند. احیایی در اینباره میگوید: «بچههایم همه در خارج از كشور درس خواندند اما در نهایت همه جز یكی به مزرعه برگشتند و اكنون هر كدام مدیریت بخشی از آن را بر عهده دارند. گلخانه توتفرنگی را به دخترم مریم سپردم، مدیریت استخر پرورش ماهی و گوسفندداری را «مروار» دختر دیگرم برعهده گرفت. گاوداری را هم همسرم اداره میكند كه 10ساعت در روز برای آن وقت میگذارد. البته او علاقه عجیبی به همه مزرعه كه به نوعی حاصل چندین سال زندگی مشترك ماست، دارد.»
احیایی درحالیكه توتفرنگیهای قرمز را با دست از شاخه جدا میكند، میگوید: «اول یك چاه دستی كندیم و در یكی از زمینها یونجه كاشتیم وسپس چاههای بعدی را حفر كردیم. شبها روی تریلی میخوابیدم و روزها زیر سایه تریلی كار میكردم تا بالاخره یك اتاقك داخل مزرعه ساختم و با همسرم برای زندگی به اینجا آمدیم.»
ساختمانی از خشتخام
در مزرعه احیایی همه محصولی پرورش داده میشود؛ از باغ انگور و بادام و گلخانه توتفرنگی گرفته تا استخر پرورش ماهی قزلآلا و گوسفندداری و گاوداری و پرورش شترمرغ؛ از زمینهای كاشت خیار و باغ گلسرخ تا انبارهای سیبزمینی كه چندین متر زیرزمین حفر شدهاند اما یكی از زیباترین بخشهای مزرعه، ساختمانی است كه سال 1353 احیایی آن را ساخت و پس از سالها هنوز همان بافت را حفظ كرده است؛ «این ساختمان فقط از خشتخام ساخته شده است چون خشتخام، همه زندگی ما ایرانیهاست. سرما و گرما از آن عبور نمیكند. حتی سقف اینجا تیرچوبی است چون اینجا مزرعه است و باید فرقی بین آن و هتلها و رستورانها وجود داشته باشد. به همین دلیل بود كه هركس آمد و پیشنهاد كوبیدن و تغییر شكل ساختمان را داد، گفتم حتی یك میخ از این ساختمان كنده نخواهد شد.» در و دیوار این ساختمان خشتی پر از لوحهایی است كه به پاس این همه سال تلاش بیوقفه به احیایی اهدا شده است. در كنار این لوحها عكسهای یادگاری از شخصیتهای بزرگ سیاسی كه مهمان این مزرعه شدهاند نیز به چشم میخورد.
گلخانه توتفرنگی
گلخانه توتفرنگی را «مریم احیایی» مدیریت میكند؛ گلخانهای كه چند سال است محصولاتش را به سراسر ایران صادر میكند. در این گلخانه از نوعی آبیاری صنعتی استفاده شده است كه در آن آب بهصورت مستقیم به ریشه بوتههای توتفرنگی وارد میشود و بهدلیل همین نوع آبیاری، مصرف آب خیلی كمتر و بهینه شده است. در قسمت دیگری از گلخانه، گلدانها در ارتفاعی بالا قرار گرفتهاند و از زمین فاصله دارند. احیایی علتش را اینطور توضیح میدهد؛ «ما عادت داریم در كشاورزی چه در مرحله كاشت و چه در مرحله برداشت خم شویم و كار كنیم. این شیوه كار عوارض زیادی برای جسم در پی دارد. به همین دلیل ارتفاع گلدانهای گلخانه را بالا آوردم تا كارگران آسیب نبینند و با زحمت كمتری كار كنند. طبیعی است كه در این صورت بازدهی بیشتری هم خواهند داشت».
باغ بادام روی صخره
نه فقط همهچیز این باغ، بلكه همه مزرعه از رویش یك درخت بادامكوهی شروع شد؛ روزی كه احیایی متوجه رشد این درخت روی صخره سنگی داخل مزرعه شد با خودش گفت: اگر درخت بادام كوهی میتواند بهصورت خودرو بر صخره رشد كند پس انسان هم میتواند با تكیه بر اراده خود هر كاری را انجام دهد. اینجاست كه احیایی تصمیم گرفت سنگهای این صخره را بكند و روی آنها درخت بادام بكارد؛ «یادم هست 42سال پیش وقتی این تصمیم را با همسرم در میان گذاشتم به او گفتم: اینجا را به جنگل تبدیل میكنم كه او گفت: مطمئنی حالت خوب است؟ مگر چنین چیزی امكان دارد؟ اما من ثابت كردم كه امكان دارد و حالا این باغ بادام بهترین مصداق «طرح طوبی» است؛ باغی كه 50گونه جانوری در آن زندگی میكنند. بعد از آن، اطراف مزرعه را با درختان سنجد حصاركشی كردم تا مرز آن با زمینهای دیگر تعیین شود چون هر دیواری، حتی دیوار چین فرو میریزد مگر دیواری كه با درخت ساخته شده باشد. اینگونه دیوار باغ هم درخت شد و درختان سنجد شدند حصار و محافظ درختهای بادام.» احیایی ادامه میدهد: این باغ باید همیشه پول در بیاورد تا بتواند باقی بماند. تا وقتی بادامها نارس هستند چاغاله بادام، بعد مغز بادام و دست آخر خود بادام را برداشت میكنیم. محل آبیاری آن هم از آبی است كه حاصل ذوبشدن برف تپههای اطراف است. سیستمی طراحی كردهام تا بتوانم از این آب برای آبیاری مزرعه استفاده كنم.
100هكتار كنگر
در بخش دیگری از مزرعه تعدادی كنگر رشد كردهاند. احیایی با اشاره به كنگرها میگوید: میخواهم نسل كنگر را نگه دارم تا برای آیندگان حفظ شود. برای این منظور تصمیم گرفتهام تا كشت آنها را شروع كنم. بذر این گیاه را تا 100هكتار خواهم كاشت تا باقی بماند؛ كاری كه هیچكس تاكنون نكرده است.
كشاورز بلند همت لحظاتی بالای تپه بادام میایستد و با نگاهی به حاصل 42سال تلاش میگوید: «من اینجا را برای دلم ساختهام، برای مملكتم و مردمام. من این مملكت را دوست دارم و هدفم تولید و ایجاد اشتغال است. اگر بتوانیم به نحو احسن یك كار را به ثمر برسانیم و ثمره آن را به همه برسانیم موفق شدهایم این هدف از خلقت را عملی كنیم. ما مدیون این كشور هستیم و باید برایش تلاش كنیم.»
انبارهای بكر سیبزمینی
انبارهای سیبزمینی در عمق 10متری زمین كنده شدهاند. سیبزمینیهای تولیدشده در این محیط میتوانند تا یك سال نگهداری شوند. این فكر بكر متعلق به ذهن خلاق احیایی است كه روشهای گذشتگان را به خوبی در عصر جدید بهكار گرفته است، چرا كه نمیخواسته نگهداری از سیبزمینیها نیاز به انرژی زیادی داشته باشد و به محیطزیست آسیب بزند. در كنار انبار سیبزمینی ساختمان نیمهكارهای هم دیده میشود كه روزگاری قرار بود به كارخانه چیپس تبدیل شود اما حمایت نكردن مسئولان كار را متوقف كرده است. احیایی در كنار این انبارها 60واحد مسكونی كوچك هم ساخته است. روزگاری كارگران مزرعه با خانواده خود آنجا زندگی میكردند. مردان در مزرعه كار میكردند و زنان هم به قالیبافی مشغول بودند. آنها میبافتند و احیایی محصولاتشان را میفروخت اما وقتی طرح پرداخت نقدی یارانهها اجرا شد بسیاری از كارگران به طمع گرفتن یارانه به شهر رفتند و این خانهها تقریبا خالی از سكنه شد و اكنون فقط چند خانواده در این واحدها زندگی میكنند.
اول باغ، بعد ماموریت
دیدن مزرعه و باغ بادام احیایی از ارتفاع زیاد لطفی دیگر دارد. این را خلبانان پایگاه نوژه همدان میگویند. آنها با اشتیاق فراوان از زیبایی سیمای این مزرعه در ارتفاع چند كیلومتری از زمین میگویند. باغ آنقدر زیباست كه خلبانان پایگاه نوژه میگویند هر وقت از زمین بلند میشویم اول بر فراز این مزرعه دور میزنیم، سیر نگاه میكنیم و لذت میبریم، بعد به راهمان ادامه میدهیم. یكی از آنها میگفت: كاش همه ایران مثل مزرعه احیایی بود!
دختر احیایی نیستم اگر...
اتكا به خویش از ویژگیهای بارز خانواده احیایی است؛ چیزی كه از پدر به دختران هم رسیده است. آقای احیایی نقل میكند كه دخترش در هلند درس میخوانده؛ نوجوان بوده و مغرور. یك روز دوچرخهاش خراب میشود و نیاز به تعمیركار پیدا میكند. تعمیركار برای رفع مشكل دوچرخه 12یورو طلب میكند. او در دل خود میگوید: دختر احیایی نیستم اگر خودم دوچرخهام را تعمیر نكنم! همان روز با یك یورو دوچرخه را تعمیر میكند.
مزرعه زندگی
سالها پیش استاندار وقت همدان همراه با خانوادهاش مهمان این مزرعه شد. زمان بازگشت، احیایی از او خواست چند خطی را به یادگار بنویسد. وی چنین نوشت: «این مزرعه، مزرعه زندگی است. مزرعه شرافت است. مزرعه عزت و سربلندی ایران اسلامی است. نمادی از خواستن است، نمادی از توانستن است. نمادی از شایستگی ایرانی است. ما میتوانیم... این را باید به فرزندان این مرز و بوم بیاموزیم و برای نسلهای آتی به ودیعه بسپاریم. این را همه میدانیم كه راز توانایی این ملت در تلاش است و توكل. با این دو میتوانیم دنیای دیگری بسازیم. حاصل 35سال تلاش یك زندگی مشترك الهی در این مزرعه هدیهای است. 35سال تقابل با طبیعت خشن، كوه و صحرا و سربلند بیرونآمدن از این تقابل را باید به فرزندان این ملت یاد داد كه ایستادگی، راز زندگی است. سربلندی این مرز و بوم و روح زندگی كه در آن جاری است تبلور اعتماد به خدای متعال است و البته باید تنها به خدا اعتماد كنیم. برای این خانواده بزرگ آرزوی توفیق روزافزون از خداوند متعال دارم».
چگونه بر صخره جنگل بكاریم
حسین زندی:كارشناس
افراد بسیاری برای كسب درآمد و تجمیع سرمایه اقدام به ایجاد شغل یا سرمایهگذاری در پروژههای كوچك و بزرگ میكنند،كسانی كه هم به منافع و سود شخصی خود میاندیشند و هم به منافع ملی متعهد هستند. مهدی احیایی، یكی از این افراد است. او روایتگر نسلی است كه میتوان آنان را كارآفرینان خود ساخته دانست؛ كسانی كه چرخ صنعت ایران قطعا مدیون آنهاست.
احیایی بیش از 40سال پیش عهد و پیمانی با زمین بسته كه هنوز به آن پایبند است. هركسی وارد مزرعه 220هكتاری او شود به تعهد او پی خواهد برد اما ناظر بیرونی هرگز متوجه نخواهد شد چه روزهایی برای ساختن این بهشت از سر گذرانده است. او میتوانست مانند بسیاری از صاحبان سرمایه به جای دست و پنجه نرم كردن با مشكلات، مهاجرت كند، یا مانند بسیاری از كسانی كه راه ساده سودآوری را در بساز و بفروشی میبینند دل به سوداگری بسپارد اما نهتنها مهاجرت نكرد بلكه فرزندانش نیز پس از پایان تحصیل در خارج به ایران بازگشتند و در كنار او بهكار مشغول شدند. این نوع كارآفرینی براساس یك چارچوب و یك باور شكل گرفته است؛ چارچوبی كه تولید ملی و اشتغال را درنظر میگیرد. ارزشهایی مهمتر از پول نیز مدنظر قرار میگیرد و در این راه عشق به ایران به او نیرو میدهد تا بیابانی را به مزرعه سبز تبدیل كند، برای دهها خانواده ایجاد شغل و كشوری به او افتخار كند. همین تفاوت نگرش، احیایی را از دیگر كشاورزان متمایز میكند.
حفر چاههای عمیق در منطقه قهاوند همدان موجب اعتراض طرفداران محیطزیست شده است بهویژه چاههای نیروگاه همدان آسیب زیادی به كشاورزی منطقه وارد كرده است. مزرعه احیایی هم قربانی این بحران بوده و از آسیبهای آن در امان نمانده است. اگرچه در این مزرعه آبیاری به شیوه نیمه سنتی انجام میشود اما احیایی اخیرا به موضوع مدیریت آب پی برده است و با جمعآوری آبهای سطحی و استفاده از فناوری نوین تلاش میكند این مجموعه را حفظ كند.
احیایی بیش از 10هكتار از اطراف مزرعه را حصار كشی كرده است تا گونههای در خطر جانوران را تكثیر و رهاسازی كند و در حال مطالعه روی 50گونه جانوری است تا حیواناتی كه با اقلیم منطقه سازگاری دارد را انتخاب كند. گونههای گیاهی درمعرض خطر را نیز فراموش نكرده است و گوشهای از مزرعه را به تكثیر گیاه كنگر اختصاص داده است و امیدوار است با تكثیر آن مردم آسیب كمتری به طبیعت وارد كنند. مواردی مانند استفاده از كودهای ارگانیك و توجه بهگونههای در معرض خطر نابودی و بهرهگیری از دانش بومی از اقدامهای اوست.
این مزرعه فرصتی برای استان همدان است، بیشتر بازدیدها، كاربینی و برنامههای آموزشی دانشجویان دانشكده كشاورزی در این مزرعه برگزار میشود. این مزرعه چند سالی است میزبان بخشی از برنامههای جشنواره زمستانی همدان است. موفقترین پروژه طرح طوبی كه با تسهیلات دولتی و زمینهای منابع طبیعی ایجاد شد، باغ بزرگ بادام این مزرعه است كه روی صخره كاشته شده است، درحالیكه بیشتر كسانی كه دنبال این طرح بودند پس از اخذ تسهیلات آن را رها كردند و درختانش را خشكاندند.
آنچه میتوانست محصول آزمایشگاهها و پژوهشگاهها باشد، اینجاحاصل تجربه افرادی مانند مهدی احیایی است كه اتفاقا تحصیلات كشاورزی ندارد و با نظم، پشتكار و اندیشه این تجربهها را عملی میكند. این كارآفرینان میتوانند الگویی برای نسل جدید باشند تا آب رفته را به جوی بازگردانند.
گرسماسر زیباترین و باشکوه ترین ییلاق است که در مسیر جنگلی و زیبا قرار دارد.
به گزارش
خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران؛در مسیر رامسر به کتالم، مسیری آسفالته، جنگلی و زیبا وجود دارد که امتداد آن به زیباترین و باشکوه ترین ییلاق واقع در رامسر می رسد و نام آن گرسماسر است. گرسماسر قدمتی تاریخی دارد.
روستای گرسماسر از توابع بخش مرکزی شهرستان رامسر، با مختصات جغرافیایی 50 درجه و 35 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 49 دقیقه عرض شمالی، در 40 کیلومتری جنوب غربی رامسر قرار دارد.
این روستا، از شمال و جنوب به رشته کوه البرز، از شرق به روستای بزشی محله و از غرب به روستای رستمسر محدود می شود. روستای گرسماسر از سطح دریا 2000 متر ارتفاع دارد و تحت تأثیر اقلیم کوهستانی، زمستان هایی نسبتا سرد و تابستان های معتدل دارد. میانگین بارندگی سالانه آن 983 میلیمتر گزارش شده است.
نام روستای گرسماسر، از قلعه گرزمان سر اخذ شده است. بقایای این قلعه در اطراف روستا به جا مانده است. گرزمان سر به معنی مکانی در بالای بهشت است که از موقعیت طبیعی محل استقرار این قلعه استنباط شده است. گرزمان سر به مرور زمان، به گرسماسر تغییر یافته است. به احتمال زیاد، این قلعه از آثار تاریخی دوره حسن صباح است.
روستای گرسماسر مناظر و جلوه های طبیعی بسیار زیبا به خصوص در فصول بهار، تابستان و پاییز دارد و هر ساله گردشگران بسیاری را به سوی خود جلب می کند.
ارتفاعات زیبای اطراف روستا، پوشش جنگلی انبوه و مزارع و چشم اندازهای روستا، زیبایی حیرت انگیزی دارند. جنگل های هیرکانی با گونه های متنوع شاه بلوط، انواع شمشاد. ملچ، اقاقیا و راش انسان را مجذوب و مسحور می سازد.
معروف ترین ارتفاعات روستای گرسماسر کوه سماموس است که روستای گرسماسر در دامنه شرقی آن و روستای جواهرده در ضلع شمالی غربی آن واقع شده اند.
روستای گرسماسر، یکی از مناسب ترین مسیرهای صعود به این قله زیباست و به همین دلیل، کوهنوردان بسیاری برای صعود به این کوه، به روستای گرسماسر مراجعه می کنند. کوه های زین پشت و لپاسر از دیگر ارتفاعات زیبای این منطقه به شمار می روند.
از دیگر جلوه های طبیعی روستای گرسماسر، می توان به چشمه های امیرخانی که آب معدنی سرد دارد، رادکنار، رستمسر، پولاد، چهار پیچ و گرسماسر و نیز به تفرجگاه زیبای لپاسر اشاره کرد.
بقایای دیوار قلعه گرزمانسر از سنگ و ملاط، بر روی قله مخروطی سنگی ساخته شده و قدمت آن به دوره حسن صباح می رسد. این قلعه، بر تمام منطقه پیرامونی تسلط دارد.
صنایع دستی روستای گرسماسر شامل انواع چادرشب، شولا، چوخا، کوشیر، سفره، جاجیم، نمد، زنبیل، کوزه، سبدهای چوبی و برخی ظروف چوبی مانند لاک است.
انواع غذاهای محلی خوش طعم و لذیذ توسط زنان روستایی طبخ می شود. نزدیکی روستا به استان گیلان موجب تأثیرپذیری از فرهنگ غذایی گیلانی شده است. ترشی تره، شیرین تره، سیرواویج، پلاسرتره، بورانی، کماج، میرزاقاسمی، هلو آبی، بادمجان قلیه، قطاب مخصوص و ماهی ملاقه (تنوری) از جمله غذاهای محلی روستای گرسماسر هستند.
همچنین قلعه تاریخی گرسماسر با قدمتی بیش از 10 قرن در مجاورت این روستای باصفا قرار دارد
گرسماسر در 40 کیلومتری جنوب غربی رامسر قرار دارد. با قرار گرفتن در مسیر رامسر به کتالم که مسیری آسفالته است بعد از گذشت تقریبی 40 کیلومتر جنگلی زیبا وجود دارد که امتداد آن به زیباترین و باشکوه ترین ییلاق واقع در رامسر یعنی گرسماسر می رسید.
نمین منطقهای کوهستانی با جمعیتی بیش از یکصد هزار نفر واقع در حاشیه غربی دریای خزر- ارتفاع از سطح دریا ۱۵۰۰ متر است.
به گزارش
خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران؛نمین منطقهای کوهستانی با جمعیتی بیش از یکصد هزار نفر واقع در حاشیه غربی دریای خزر- ارتفاع از سطح دریا ۱۵۰۰ متر است.
آب و هوایی آن معتدل، زمستانهای سرد و تابستان با هوای ملایم سپری میشود.
دارای جنگلهای طبیعی فندق در شرق و جنوب نمین و باغات میوه فراوان است و فاصله آن تا اردبیل ۲۵ کیلومتر است.
طبق شواهد موجود در کتب تاریخی و آثاری که از دل خاک بیرون آمده نشان میدهد که ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد زمانیکه بسیاری از شهرهای فعلی وجود خارجی نداشتهاند در این منطقه قبایلی با تمدنهای درخشان سکونت داشتهاند.
اسم نمین به خاطر این است که در قدیم نمین در منطقهای جنگلی و پوشیده از درخت بوده و چون به دریا نیز نزدیک بوده هوا رطوبت بالایی داشته از این رو اسم این شهر را نمین یعنی مرطوب گذاشتهاند.
نمین دارای روستاها و دهستانهایی در اطراف آن است که اسامی آنها عبارتند از: قشلاق چایی، عنبران، دودران، میناباد، میرزانق، کلهسر، گرده، خانقاه علیا و سفلی، خشه حیران، دولتآباد، سیفآباد، جیگرکندی، ویلگیج، نوده، سولوط، سولا، خانکندی، جید، قره چناق، بیلهسوار است.
نمین دارای گردشگاههای طبیعی و بسیار زیبایی برای عموم است. چشمههایی با آب گوارا و سرد، زمینهای پوشیده از گل و گیاه، در شمال قریه آرپاتپه منطقه جنگلی با درختان فندق، گیلاس و ازگیل وجود دارد که فندق آن مشهور است.
از مهمترین محصول کشاورزی نمین گندم، جو، عدس و علوفه دامی است. محصول گندم بسیار مرغوب است و علوفه دامی به اندازه کافی و برای هر روستایی به اندازه نیاز وجود دارد و بهدست میآید بهطوری که اهالی و دامداران نیازی به خرید علوفه ندارند و خودشان آن را کشت میکنند.
محصولات درختی و باغداری در نمین گوجهدرختی، آلبالو، گیلاس، گلابی، سیب، میوه به، گردو و سایر میوهها نیز کم و بیش وجود دارد. فصل برداشت میوه ها معمولاً مرداد ماه است.
زنبورداری در نمین رونق خوبی دارد و عسل خوبی هم بهدست میآید کندوها در باغچهها نگهداری میشوند و زنبورها از شهد گلها و گیاهان طبیعی تغذیه میکنند و عسلی که از این کندوها برداشت میشود از بهترین نوع بوده دارای عطر و مزه مطبوعی است.
مراکزتاریخی وباستانی قلعه شندان ،گور قلعه سی، تپه سلوط ،سربندتپه، آریا تپه، قره تپه، تپه حاجی نصیر، بولان تپه، ییدی دیوقیزی ،اوزریک تپه، قوشا تپه وجاذبه های طبیعی آن مشهسوئی ،گرده سوئی ،بروکش سوئی، چشمه کهریز، زری بولاغی ،جوجی بولاغی هستند.
شهر نمین مرکز شهرستان نمین از شهرستان های استان اردبیل در ۴۸ درجه و ۲۹ دقیقه طول جغرافیایی و ۳۸ درجه و ۲۵ دقیقه عرض جغرافیایی و در ارتفاع ۱۷۰۰ متری از سطح دریا واقع است.
نمین منطقه ای کوهستانی است و رود نمین چای از میان این شهر می گذرد. این شهرستان در ۲۵ کیلومتری شمال شرقی اردبیل قرار دارد.
مسیرهای دسترسی به این منطقه شامل ،راه نمین- اردبیل به سوی جنوب باختری به طول ۲۷ کیلومتر،،راه نمین- آستارا به سوی خاور به طول ۵۰ کیلومتر ،راه فرعی نمین- دهستان عنبران هستند.