ریشه اسطوره ای بهمن :
برابر نوشته های اوستا ، اهورامزدا دارای فروزه های نیک بیشمار است كه از میان آنها 6 صفت برگزیده تر می باشند كه به هر یك از این صفات امشاسپند و به مجموع آنها امشاسپندان می گویند .
این كلمه از سه جزء تشكیل شده است . اَ : حرف نفی ، مشَه : از ریشه مَر به معنی مرگ (جمع این دو بخش = اَمِشَه : بی مرگ) سپَنتَه : مقدسان – پاكان . امشاسپندان یعنی پاكان بی مرگ .
بهمن ، اردی بهشت ، شهریور ، سپندار مَذ ، خرداد ، اَمرداد نامهای 6 امشاسپند است .
بهمن اولین و برترین امشاسپند است و صورت اصلی این كلمه وُهومَن (Vohumana) می باشد كه مركب از دو كلمه است . (وُهو) به معنی نیك و (مَن) به معنی ضمیر و وجدان و مصدر اندیشه و به عبارت دیگر وجدان نیك و خرد كامل و آن دو لفظ مصطلح اخیر هم مركب از دو كلمه است .
1. وُهو : نیك ، مَن : ضمیر و وجدان
2. وَه : نیك ، مَن : ضمیر و وجدان و از روایات اوستا چنان استنباط می شود كه صحت و سعادت و نیكی تمام ضمایر و قلوب به این امشاسپند مربوط است و ستودن و تمجید نمودن این امشاسپند عبارت از استقبال نیك ضمیری و صاحب وجدان نیك شدن است و در روایات اوستا می آید كه وهومن امشاسپند از هركس ناخشنود باشد در دنیا سعادت و در آخرت ، بهشت و درجات عالی نصیب آن شخص نخواهد شد .
غرض از تحصیل رضایت آن امشاسپند تهذیب و صحت و سلامتی و صفای وجدان و ضمیر است كه انسان را از هرگونه ذلت و نكبت و مرتبه نشیب رهانیده و به درجات عالی رهبری نموده رستگاری خواد بخشود .
او در گاهان نیز همین مقام را دارد . او كردار مردمان را در واپسین داوری می سنجد ، بهشت خانه اوست . زرتشت از طریق اوست كه به نزد اهورامزدا بار می یابد .
بهمن به معنی اندیشه نیك است و هماورد و دشمن او اَكومن یا اَكمنن دیو ؛ یعنی اندیشه ناپاك است . از دیگر دیوان مخالف بهمن ، ایشمه (خشم) و آز (غلط اندیش) است . بهمن راست كرداران پرهیزگار را به بهشت می پذیرد . در ادبیات پهلوی ، بهمن نخستین آفریده اهورامزداست . یعنی بهمن است كه زرتشت را به هنگام زادن ، نگهبانی می كند و از آسیب دیوان رهایی می بخشد .
گمان بر این است كه بهمن در گاهان زرتشت جانشین مهر ، ایزد بزرگ آریاییان شده است . او پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است و با ایشان نیز سر و كار دارد . (شناخت اساطیر ایران / جان هیلنز / ص 73)
چون بهمن پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی را به عهده دارد ، در جشن بهمنگان یا بهمنجه از كشتار حیوانات و خوردن گوشت آنان خودداری می شود . زرتشتیان روزهای وهمن (دوم) ، ماه (دوازدهم)، گوش یا گئوش (چهاردهم) ، رام (بیست و یكم) را روزهای نَبُر می نامند . و هر ماه در چهار روز نامبرده نَبُر نگه می دارند . به این معنی كه در این روزهای گوسفند و دیگر حیوانات سودمند را ذبح نمی كنند و گوشت آنها را نمی خورند . (مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان / موبد دشیر آذرگشسپ / ص 239)
در روایاتی آمده است كه جشن بهمنگان جشن پدران و مردان درست كردار است . پدران و مردانی كه همواره در تخصیص روزها و بزرگداشت ها نادیده گرفته شده اند . ایك همه تلاش ها و راست كرداری هایشان را پاس میداریم، به پاسِ جشنی كهن و باستانی كه نیاكان ما هیچ گاه مادران و پدران را از یاد نبرده بودند .
بهمنگان بر همه ایرانیان و بخصوص مردان ایستاده و پدران پرتلاش فرخنده باد .
جشن بهمنگان
در روز دوم بهمن ماه و به مناسبت همنام شدن روز و ماه برگزار می گردید. در حال حاضر به دلیل تغییراتی كه در گاهشماری ها بوجود آمده است روز دوم بهمن ماه كه بهمنگان بوده است به 26 دیماه تغییر كرده و در تقویمها ثبت شده است .
در ترجمه "خرده اوستا" چنین آمده است : « در جشن بهمنگان ، ایرانیان به مناسبت اینكه اَمشاسپَند بهمن ، در جهان مادی نگهبان چارپایان سودمند است ، از خوردن گوشت پرهیز می كنند . ایرانیان قدیم ، این روز را به احترام آن جشن می گرفتند و شادی می كردند و خود را برای پیروی از صفات پسندیده آن كه راهنمای پیشرفت و سعادت است ، آماده می ساختند. » (جشن های باستانی ایران / علی خوروش دیلمانی)
در مورد این جشن علی بن توسی (اسدی توسی) شاعر قرن 5 هجری در كتاب لغتنامه خود (لغت فرس) زیر كلمه بهمنجه می نویسد :« بهمنجه رسم عجم است ، چون دو روز از ماه بهمن می گذشت بهمنجه می كردند و این عیدی بود كه در آن روز طعام می پختند و بهمن سرخ و بهمن زرد بر كاسه ها می افشاندند . »
فرخی می گوید :
فرخش باد و خداوندش فرخنده كُناد ## عید فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه##
انوری نیز می گوید :
بعد ما كز سر عیش همه روز افكندی ## سخن رفتن و نارفتن ما در اَفواه##
اندر آمد زِ در حجره من صبحدمی ## روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه##
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه در مورد جشن بهمنجه چنین می نویسد :« روز دوم آن روز بهمن عید است كه برای توافق دو نام آن را بهمنجه نامیده اند؛ بهمن نام فرشته موكل بر بَهایِم است كه بشر با آنها برای عمارت زمین و رفع حوایج نیازمند است و مردم فارس در دیگهایی از جمیع دانه های ماكول با گوشت غذایی می پزند و آن را با شیر خالص می خوردند و می گویند كه حافظه را این غذا زیاد می كند . و این روز را در چیدن گیاهان و كنار رودخانه ها و جوی ها و روغن گرفتن و تهیه بخور و سوزادنی ها خاصیتی مخصوص است و بر این گمانند كه جاماسب وزیر گشتاسپ این كارها را در این روز انجام می داد و سود این اشیا در این روز بیشتر از دیگر روزهاست .»
(آثارالباقیه – ص 350)
ابوریحان در كتاب التفهیم خود آورده است : « بهمن ، نام گیاهی است كه اكنون در اطراف خوزستان و دشت میشان می روید . ایرانیان در روز جشن ، این گیاه را با شیر مخلوط می كردند و می خورده اند. »
(اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان / عبدالعظیم رضایی / ص 499)
چنانكه از عبارت ابوریحان و اسعدی توسی بر می آید ، بهمن نیز نام گیاهی است كه بخصوص در جشن بهمنجه خورده می شده كه به رنگ سفید یا سرخ و به شكل زردك بود . (یشتها – جلد اول / ابراهیم پورداوود / ص 90)
امروز نیز بین مردم ما در زمستان بخصوص ماه بهمن خوردن برف و شیره مرسوم است و معتقدند كه خاصیت دارویی دارد
در یك مدرسه راهنمایی دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می كردم و چند سالی بود كه مدیر مدرسه شده بودم.
قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.
هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همكاران در دفتر مدرسه، به هم نیامیخته بود.
در همین هنگام، مردی با ظاهری آراسته و سر و وضعی مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:
«با خانم... دبیر كلاس دومی ها كار دارم و می خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هایی بكنم.»
از او خواستم خودش را معرفی كند. گفت:
«من "گاو" هستم ! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو، ایشان متوجه می شوند.»
تعجب كردم و موضوع را با خانم دبیر كه با نواخته شدن زنگ تفریح، وارد دفتر مدرسه شده بود، درمیان گذاشتم.
یكه خورد و گفت: «ممكن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من كه چیزی نمی فهمم...»
از او خواستم پیش پدر دانش آموز یاد شده برود و به وی گفتم:
«اصلاً به نظر نمی رسد اختلالی در رفتار این آقا وجود داشته باشد. حتی خیلی هم متشخص به نظر می رسد.»
خانم دبیر با اكراه پذیرفت و نزد پدر دانش آموز كه در گوشه ای از دفتر نشسته بود، رفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی كرد: «من گاو هستم!»
- خواهش می كنم، ولی...
- شما بنده را به خوبی می شناسید.
من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر۱۳ ساله ای كه شما دیروز در كلاس، او را به همین نام صدا زدید...
دبیر ما به لكنت افتاد و گفت: «آخه، می دونید...»
- بله، ممكن است واقعاً فرزندم مشكلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق می دهم.
ولی بهتر بود مشكل انضباطی او را با من نیز در میان می گذاشتید. قطعاً من هم می توانستم اندكی به شما كمك كنم.
خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم صحبت كردند.
گفت و شنود آنها طولانی، ولی توأم با صمیمیت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه كارتی را به خانم دبیر ما داد
و با خداحافظی از همه، مدرسه را ترك كرد.
وقتی او رفت، كارت را با هم خواندیم.
در كنار مشخصاتی همچون نشانی و تلفن، روی آن نوشته شده بود:
«دكتر... عضو هیأت علمی دانشكده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه...»
شما چقدر عاشق شغلتان هستید؟
آنقدر که حاضرید به خاطر آن فشار کاری و استرس و خطرات آن را تحمل کنید؟
بعضی از مشاغل هر روز باعث مشکلاتی برای صاحبانشان میشوند و یا حتی به آنها صدمه میزنند، ولی صاحبان این نوع مشاغل دوباره مجبورند فردا صبح در محل کار خود حاضر باشند. خیلیها این واقعیت را درباره شغلشان میدانند ولی حاضر نیستند حرفه شان را عوض کنند. چون فکر میکنند توانایی یاد گرفتن مهارت جدید را ندارند و یا اینکه دوباره از صفر شروع کردن برایشان دشوار است. اما همیشه در میان شغلها، مشاغلی هستند که علاوه بر سختی، خطراتی را هم با خود به همراه دارند و بیش از سایر مشاغل باعث آسیبهای جسمی یا روحی میشوند. بر اساس آخرین طبقه بندیهای کارشناسان مشاغلی را که از نظر جسمی، بیش از شغلهای دیگر موجب آسیب هایی میشوند را به عنوان شغل های خطرناک نامگذاری کرده اند که این مشاغل را می توان به ترتیب زیر نام برد.
آتشنشانان
خیلیها فکر میکنند کار آتشنشانان خاموش کردن آتش است، ولی اگر یکی از نزدیکان شما این شغل را داشته باشد حتما به شما خواهد گفت که گاهی از درد رنج میبرد. آتشنشانان به خاطر حرفهشان با حرارت زیاد آتش سر و کار دارند و ممکن است در ماموریتهایشان دچار سوختگی هم بشوند. درد جسمی در شغل آتشنشانی به همین جا ختم نمیشود. وقتی یک آتشنشان شیلنگ آب بزرگی را که آب با فشار از آن خارج میشود در دست میگیرد و به جنگ شعلههای آتش میرود، فشار زیادی بر عضلات کمر و بازوانش وارد میشود. اغلب آتشنشانان باید از نردبانهای بلند بالا بروند و همراه خود فردی را که در میان شعلههای آتش گیر افتاده است را بر دوش خود حمل کنند و پایین بیاورند. در این میان اگر از ارتفاع زیاد سقوط کنند و آسیب جدی ببینند، باید از شغل خود انصراف بدهند و بازنشسته شوند البته اگر از این سانحه جان سالم بدر ببرند. از سوی دیگر شیفتهای آتشنشانان بسیار طولانی است و مجبورند در تمام طول شب و گاهی دو روز پشت سر هم در ایستگاههای آتشنشانی بخوابند که تشکهای نامناسب و تختخوابهای غیراستاندارد در استراحتگاه آنها باعث بروز کمردرد خواهد شد. با این حال، آتشنشانان مردانی قوی و با اراده هستند که بدنشان را برای انجام هر کاری، در هر زمانی که به آنها ماموریت داده می شود، آماده میکنند.
خلبانان و مهندسین پرواز
خلبان شدن و پرواز بر فراز ابرها آرزوی خیلی از بچههاست، ولی وقتی از دور به این حرفه نگاه میکنید، شاید از فشار کاری سنگینی که یک خلبان تحمل میکند، خبر نداشته باشید. گاهی ساعتها پرواز و بیداری باعث بروز سردرد در خلبان میشود. گرچه پروازهای خلبانان برنامه نوشته شدهای دارد، ولی گاهی به دلایلی مانند اوضاع نامساعد جوی، لغزندگی باند و… پرواز به تاخیر میافتد و برنامه خواب و استراحت خلبانان را به هم میزند.
اگر شما یک خلبان باشید گاهی لازم است چند بار در طول روز هواپیمایتان را عوض کنید و کیف خود را همراهتان از یک هواپیما به هواپیمای دیگر ببرید که حمل این کیف سنگین در یک سمت بدن، به مرور زمان باعث آسیب ستون فقراتتان و بروز درد می شود. از سوی دیگر، ساعتهای طولانی پرواز و در یک موقعیت ثابت نشستن یکی دیگر از دلایل بروز دردهای جسمی در خلبانان است. توجه به این دردها و رفع آنها در حرفه خلبانی مهم است، چون ممکن است تمرکز خلبان را به هم بزند و جان صدها مسافر را به خطر بیندازد.
ناگفته نماند که مهندسین پرواز نیز زمان بسیار زیادی را در معرض مواد شیمیایی هستند و نه فقط آنان بلکه خلبانان زمان زیادی در حین پرواز در کنار خطوط قوی برق به سر می برند که با چشم غیر مسلح نیز دیده می شود.
پلیس ها
بعد از خلبانی، پلیس شدن آرزوی بسیاری از پسر بچههاست، ولی خیلی از این آرزوها در بزرگسالی با دیدن دشواری شغل پلیسها به فراموشی سپرده میشود. در خیابانهای شلوغ بین ماشینها ساعتها ایستادن و ترافیک را هدایت کردن و یا در تعقیب و گریز خلافکاران و جنایتکاران شرکت کردن، از این حرفه شغلی پُر استرس میسازد که این استرس هم بر جسم و هم بر فکر و روح پلیسها وارد میشود. بسیاری از پلیسها در هنگام انجام وظیفه زخمی میشوند و صدمه میبینند. ساعتهای طولانی در اتومبیل پلیس نشستن و رانندگی کردن و یا سر چهارراه ایستادن باعث بروز کمردردهای مزمن در پلیسها میشود.
شیشه پاک کن های آسمان خراش ها
شما باید قدرت بدنی بسیار بالایی داشته باشید تا بتوانید در دبی شیشه پاکن شوید. یکی از این کارگرها بدون کمربند ایمنی، بدون کلاه ایمنی و درحقیقت بدون هیچ وسیله ای کار می کند و تنها به فکر برق انداختن شیشه های ساختمان برای ساکنان آن است. این کارکنان در امارات هیچ اعتراضی به وضع کاری خود ندارند چون می دانند در صورت اعتراض کارگر دیگری استخدام می شود.
کارگران ساختمانی
به انواع فلزها و آهنهایی که در کنار این کارگران جمع شده است توجه کرده اید؟ به ویژه آن دسته ای که بر روی داربست ها قرار می گیرند. در واقع نباید این کارگران زیاد تکان بخورند تا با دقت و آرامش به کار خود مشغول باشند. لحظه ای فراموش کردن این مسئله، معادل سقوط آنان خواهد بود و اگر چنین شود امکان زنده ماندنشان بسیار کم است.
از آن گذشته ساعتهای طولانی روی داربستهای ساختمان های چند طبقه کار کردن، راه رفتن روی تیرآهنها در ارتفاع چند متری و کار با بالابرهای سنگین، سلامت جسمی کارگران را تهدید می کند. ولی بسیاری از کارگران بعد از وارد شدن آسیب جسمی، به دلیل ترس از بیکار شدن، از شکایت و گرفتن طول درمان از کارفرمایان خود صرف نظر میکنند و درمان اساسی انجام نمیدهند. از سوی دیگر، کار بدنی سخت و بارهای سنگین را بر دوش حمل کردن فشار زیادی را بر بدن، ستون فقرات و عضلات کارگران ساختمانی وارد میکند که طی سالها باعث دردهای عضلانی اسکلتی زیادی خواهد شد.
کارگران دکل های تلفن همراه
این شغل یکی از خطرناک ترین مشاغل به شمار می رود. زیرا شرکت های تلفن همراه تلاش می کنند تا دستگاه های گیرنده خود را در بالاترین نقطه ممکن نصب کنند و این کار باید به دست کسانی انجام شود که در بالاترین نقطه این دکل ها قرار گیرند و مبادرت به این امر کنند. خطر از دست رفتن تعادل و برق گرفتگی همیشه در این کار به قوت خود باقی است.
کارگران خطوط برق فشار قوی
علت خطرناک بودن این شغل بر همه عیان است. علاوه بر بالا رفتن از سطح زمین، حفظ تعادل در زوایای مختلف حین کار، آن هم کار با چیزی که خود خطر مرگ را نزدیک می کند. سالانه بیش از 34 نفر از کارگران دست اندر کار در این امر در سراسر دنیا جان خود را از دست می دهند.
سیم کش های هوایی
ممکنه اولین بار که این آدم ها رو بالای سیم ها ببینید به چشم های خودتون شک کنید در حالی که واقعا این شغل مخاطره آمیز وجود داره. این آدم ها که تعداد آنها بسیار کم هست، فوق العاده در کارشون تخصص دارند.
خنثی کنندگان مین
تا به امروز تشخیص دستی و بدون استفاده از ربات و ماشین بهترین روش کشف مین است زیرا اگر بخواهیم خوش بین باشیم ربات ها 80 درصد مین ها را کشف می کنند و این درحالی است که انسان ها تا 99/6 درصد را کشف می کنند.
مسئولین جمع آوری زباله ها
این افراد هر روزه می بایست تمام زباله ها را جمع آوری کرده و محل آن را تمیز کنند و هر روزه هم با مواد شیمیایی اسیدی سر و کار دارند. البته اگر خوش شانس باشند و فقط در شهر کار کنند. جمع آوری زباله های صنعتی خطر بیشتری را به همراه دارد. خطر بریده شدن دست و بدن با وسایل تیزی که خود را لابه لای آشغال ها پنهان کرده اند نیز دور از انتظار نیست. البته بگذریم از رانندگانی که نسبت به حضور رفتگران در خیابانها بی توجه هستند و حادثه می آفرینند.
کشاورزان و گله داران اسب
هر روز کشاورزان با مواد شیمیایی سر و کار دارند که استفاده نابجای آن و بی تجربگی در لحظه ای کار دستشان می دهد و بسیاری از کسانی که به مراقبت و پرورش اسب مشغولند گاهی با بی توجهی در معرض آسیب اسب قرار می گیرند. شاید لازم نباشد که بگوییم یک ضربه پای اسب به بدن انسان چه می کند.
سقف سازان
چیزی که شرایط کار را سخت تر می کند تنها قرار گرفتن در بلندی و جای خطرناک نیست. بلکه این کارگران باید وسایل زیادی را با خود حمل کنند. عجله اتمام کار این کارگران خطر این کار را بیشتر می کند. گرما و گاهی سرما، شرایط نامتعادلی که در آن قرار دارند همه مزید بر علت عجله در کارشان می باشد. در هر صورت یک بی احتیاطی کوچک می تواند حادثه بدی را رقم بزند.
رانندگان کامیون
اگر شما یک اتومبیل سواری داشته باشید و با آن به سفر بروید خیلی آسان است، هر وقت که احساس خستگی می کنید می توانید در کنار جاده پارک کنید و کش و قوسی به بدنتان بدهید، ولی پیدا کردن مکانی مناسب برای پارک کردن یک کامیون اغلب دشوار است. به همین دلیل، رانندگان کامیون ساعتها در یک موقعیت بدنی ثابت رانندگی میکنند و فشار زیادی به عضلات و ستون مهرههایشان وارد میشود. رانندگی در جادههای کوهستانی نیز مشکل دیگری است که راننده علاوه بر فشار دادن بیوقفه ی پا روی پدال گاز، باید کامیون سنگین را از سربالایی بالا ببرد که این کار فشار زیادی را بر بدن و ستون مهرهها وارد میکند. به همین دلیل کمردرد و مشکلات دیسک کمر و به دنبال آن فشار روی اعصاب پا و پا درد در میان رانندگان کامیون شایع است و کار وقتی بدتر میشود که به این دردهای هشداردهنده توجهی نکنند و چون بیشتر عمرشان در جاده میگذرد، از مشورت با یک پزشک کوتاهی کنند.
نوازندگان
نوازندگان نیز جزء مشاغلی هستند که باعث دردهای مزمن می شوند. سندرم تونل کارپال یکی از این دردها است که مچ دست نوازندگان را درگیر میکند. در این شرایط لازم است مچها را در مچ بندهای ویژهای که متخصص ارتوپد تجویز میکند، قرار دهند و برای رفع درد و برآمدگی و تورم مچها، کورتیزون تزریق کنند. بسیاری از نوازندگان مجبورند ساعتهای طولانی بدون حرکت بنشینند و بنوازند که این کار باعث بروز درد در عضلات کمر، پشت و شانههایشان خواهد شد. ورزش کردن روزانه و گرم کردن عضلات دست پیش از نواختن، به کاهش این دردها کمک میکند.
تایپیستها
اگر شما به صورت تفننی مطالبی را تایپ کنید، شاید مشکلی نداشته باشید، ولی اگر مجبور باشید این حرفه را به عنوان شغلی برگزینید که مخارج زندگی خود را از آن تامین کنید، لازم است ساعتها با انگشت هایتان کار کنید و مچتان را ساعتهای طولانی در یک موقعیت ثابت نگه دارید. سندرم تونل کارپال در میان تایپیستها نیز شایع است.
دندانپزشکان
شاید شغل دندانپزشکی از نظر کسی که از دور به آن مینگرد شغلی راحت و پردرآمد باشد، ولی از دردهای مزمن این حرفه، فقط دندانپزشکان خبر دارند. دندانپزشکان مجبورند ساعتهای طولانی در یک موقعیت بدنی ثابت روی دندانهای بیمارشان کار کنند. کار کردن در یک فضای کوچک که فاصلهها میلیمتری است، مستلزم دقت و تمرکز زیادی است. به همین دلیل به دندانپزشکان توصیه میشود صندلیها و یونیتهای دندانپزشکی را خریداری کنند که ارگونومیک هستند و از کمر، پشت، پاها و دستانشان در هنگام کار حمایت می کنند. در ضمن توجه به اصول صحیح نشستن و نسبت به بیمار در یک موقعیت مناسب قرار گرفتن میتواند از بروز این دردها در کوتاه مدت و طولانی مدت پیشگیری کند.
پرستاران
نتایج بررسیها نشان میدهد پرستاران بیش از صاحبان مشاغل دیگر، از کار خود به دلیل بیماری و یا آسیب جسمی مرخصی میگیرند. اگر شما در بخش توانبخشی پرستار باشید، باید با بیمارانی کار کنید که توانایی کنترل بدن خود را ندارند و در حین جابهجا کردن آنها یا کمک به توانبخشیشان، فشار زیادی بر بدنتان وارد میشود و حتی ممکن است تعادل شما هم به هم بخورد و زمین بخورید و دچار آسیب شوید. بارها خم شدن جلوی بیماران تا کفشهایشان را بپوشند، کمک به آنها برای راه رفتن، حمام کردن، مرتب کردن بدن آنها وقتی به تختخواب باز میگردند، فشار زیادی بر بدن پرستاران وارد میکند. جلوگیری از وارد شدن فشار کاری به بدن و کمک خواستن از متخصصان در هنگام بروز درد، بهترین راه برای رهایی از دردهای مزمن این شغل است.
قطع درخت و هیزم شکنی
شاید خیلی تعجب آور باشد که این کار جزء مشاغل خطرناک به شمار می رود اما همین تعجب است که گاهی کار دست کارگر آن می دهد. فشار این کار به قدری زیاد است که گاهی فشاری که به جسم وارد می شود نادیده گرفته می شود. شخص بی نوایی که به این کار مشغول است معمولا متوجه این فشار نیست. ضربات مدوام با تبر بر سر چوب با اندکی نادیده گرفتن فشار بدنی، ممکن است حادثه ای را برای فرد به دنبال داشته باشد. به زبانی دیگر این کار، کار هر کس نمی باشد که آن را ساده انگاشت.
ماهیگیران
ماهیگیران می بایست زمان بسیار زیادی را در دریاها سپری کنند و این زمان با به هم ریختن هوا و یا بادهای شدیدی همراه است که همیشه قابل پیش بینی نیست. ماهیگیرانی که در سطح بین المللی مشغول به این کار هستند بسیار از ساحل فاصله گرفته و به عمیق ترین نقاط دریاها سفر می کنند. نجات جان آنها تنها به جلیقه نجاتی که برتن دارند بستگی دارد. اگر بر اثر طوفان و در شرایط متلاطم دریا به آب بیفتند نجات آن ها بسیار سخت می شود.
معدنچیان
با توجه به خبر چند وقت پیش معدنچی های شیلی که در عمق 700 متری زمین گیر افتادند خطرناک بودن این شغل واقعیتی غیر قابل انکار است.
آموزش دهندگان شیرها
حتی صدای غرش شیرها بدن را می لرزاند اما لحظه ای به این فکر کنیم که شیر عصبانی شود و تنها با آن در یک قفس باشید. تصورش هم ترسناک است. اینطور نیست؟
انسان به جای سیبل هدف
این شغل جدیداً در سیرک ها مرسوم شده است و به وسیله ی پرتاب کردن چاقو به اطراف یک دختر، دقت در نشانه گیری و پرتاب خود را به نمایش می گذارند. یعنی به نحوی با بازی کردن با جان دیگران که ارزشمندترین چیز برای هر کسی است، کسب درآمد می کنند.
عاملان حمله های انتحاری
حمله انتحاری نوعی خودکشی عقیدتی به قصد دیگرکشی و صدمه زدن به کسی است که او را دشمن می نامند. در این نوع از خودکشی فرد دست به طراحی و اجرای یک برنامه تخریبی میزند که طی آن خود را وسیله آسیب زدن به دشمن قرار دهد و از بین ببرد. این شکل خودکشی را میتوان نوعی حمله منفعلانه به دشمن دانست.
امروزه حملات انتحاری از خطرناکترین اقدامات تخریبی به حساب میآید و موجب ترس تمامی دولتها و ملتها شده است. دلیل این ترس همگانی دشواری بینظیر کنترل آن است. زیرا فردی که خود را آماده مرگ کرده است دیگر ترسی از چیزی به خود راه نمیدهد و غیرقابل مهار به نظر میرسد.
هنرنمایی باتمساح
آیا شما این جرأت را دارید که سر خود را به داخل دهان تمساح بگذارید؟ البته که نه و شاید در مقابل میلیون ها دلار پول هم راضی به این کار نباشید ولی بد نیست بدانید در باغ وحشی در تایلند این نوع هنرنمایی یا به لفظی بازی با جان به نمایش گذاشته می شود.
جدای اینکه آسیب ها و خطرات هر کدام از شغل هایی که ذکر شد با ضعف و شدت هایی همراه است ولی به این معنا هم نیست که معدود شغل های دیگری که در این لیست قرار نگرفته اند شغل های راحت و بی دردسری هستند چراکه هر شغلی سختی های خاص خود را دارد. حتی شاید بتوان شغل هایی از قبیل بازیگران سینما، بدلکاران، ورزشکاران در بعضی از رشته های ورزشی، هوانوردان، صخره نوردان، حتی رادیولوژیست ها، همینطور کارگرانی که در مجاورت موارد شیمیایی یا آلودگی های مسموم قرار دارند و بسیاری دیگر که توضیح آنها در این مختصر نمی گنجد. در هر صورت امیدواریم حداقل شغل شما عضو عزیز پرشیـن استار که این ایمیل را از نظر گذراندید در این فهرست دردناک و خطرناک قرار نداشته باشد و حتی الامکان بیش از پیش مراقب سلامتی خودتان باشید.