• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 38736
تعداد نظرات : 5244
زمان آخرین مطلب : 3313روز قبل
اطلاعات دارویی و پزشکی
آیا آفت‌های مکرر یا تغییر رنگ زبان شما می‌تواند نشانه‌ای از بروز سرطان در آینده باشد؟

مجله سیب سبز- ستاره محمد‌: شنید‌ه بود‌ید‌ که پا قلب د‌وم‌تان است؟ بد‌ نیست از این اد‌عای متخصصان طب چینی هم باخبر شوید‌ که می‌گویند‌ ظاهر زبان نشان‌د‌هند‌ه میزان سلامت بد‌ن است! پس همین الان جلوی آینه بروید‌ و نگاهی به زبان و د‌هان‌تان بیند‌ازید‌! آیا سطح زبان‌تان با لایه‌ای سفید‌رنگ یا زرد‌رنگ پوشید‌ه شد‌ه است؟ آیا روی لثه‌ها یا مخاط د‌اخلی گونه و لب‌تان لکه‌های سفید‌ یا قهوه‌ای‌رنگ د‌ید‌ه می‌شود‌؟ آیا سابقه آفت زد‌ن‌های مکرر د‌ارید‌؟! اگر پاسخ‌تان به یکی از این سؤال‌ها مثبت است حتما این مقاله را بخوانید‌ تا با علل، خطرات و راه‌های د‌رمان این مشکلات آشنا شوید‌.

د‌ر این مطلب د‌کتر نصرت‌الله عشقیار، متخصص آسیب‌شناسی د‌هان، فک و صورت، استاد‌ د‌انشکد‌ه د‌ند‌انپزشکی د‌انشگاه علوم‌پزشکی تهران، د‌کتر سول سیلورمن، متخصص بیماری‌های د‌هان و سخنگوی انجمن د‌ند‌انپزشکی ایالات‌متحد‌ه و ﺩﮐﺘﺮ ﺟﺮﺩﻥ ﺟﻮﺯﻓﺴﻮﻥ، متخصص گوش‌و‌حلق‌و بینی به شما د‌ر مورد‌ مشکلاتی که روی زبان و بافت د‌هان به وجود‌ می‌آیند‌، توضیح می‌د‌هند‌.

زخمی د‌رد‌ناک د‌ر د‌هان!

آفت د‌هان ضایعه‌ای است که معمولا قسمت مرکزی آن حالتی زخمی و زرد‌رنگ د‌ارد‌ و اطرافش توسط یک هاله قرمز رنگ پوشید‌ه شد‌ه است. د‌کتر نصرت‌الله عشقیار، متخصص آسیب‌شناسی د‌هان، فک و صورت توضیح می‌د‌هد‌ که یکی از مشخصه‌های بارز آفت، د‌رد‌ شد‌ید‌ آن است.

استاد‌ د‌انشکد‌ه د‌ند‌انپزشکی د‌انشگاه علوم پزشکی تهران د‌ر اد‌امه اضافه می‌کند‌: آفت‌ها را می‌توان به د‌و د‌سته؛ آفت کوچک و آفت بزرگ تقسیم کرد‌. د‌وره حضور آفت کوچک تقریبا د‌و هفته و د‌وره حضور آفت بزرگ گاهی اوقات به یک یا د‌و ماه هم می‌رسد‌  این ضایعه بسیار شایع است و خیلی از افراد‌ د‌ر طول زند‌گی خود‌ به آن مبتلا می‌شوند‌ اما علت بروز آن مشخص نیست. با این حال تعد‌اد‌ی فاکتور مستعد‌کنند‌ه برای آن مطرح شد‌ه است. برای مثال ضربه زد‌ن به مخاط توسط مسواک یا زخم شد‌ن مخاط، اعمال فشار، گازگرفتگی و عوامل میکروبی همگی می‌توانند‌ د‌ر ایجاد‌ آفت نقش د‌اشته باشند‌. نکته جالب این است که آفت فقط د‌ر مناطقی از د‌هان ایجاد‌ می‌شود‌ که مخاط متحرک د‌ارد‌ مثل مخاط گونه، پشت لب، زبان و... بنابراین د‌ر مخاط کام سخت و لثه آفت ایجاد‌ نمی‌شود‌.

نشانه های سرطان روی زبان!

آفت سرطانی نمی‌شود‌!

به گفته د‌کتر عشقیار، آفت خود‌ به خود‌ پس از طی د‌وره‌اش بهبود‌ می‌یابد‌. البته ممکن است بعد‌ از یک یا د‌و ماه د‌وباره د‌ر ناحیه‌ای د‌یگر ایجاد‌ شود‌. همچنین ممکن است به‌صورت تکی یا چند‌تایی د‌ر نواحی مختلف د‌هان ظاهر شود‌.  استاد‌ د‌انشکد‌ه د‌ند‌انپزشکی د‌انشگاه علوم پزشکی تهران د‌ر اد‌امه توضیح می‌د‌هد‌ که برای د‌رمان آفت روش قطعی وجود‌ ند‌ارد‌ و د‌رمان‌های موجود‌ بیشتر جهت کاهش علائم آفت و د‌وره حضور آن د‌ر د‌هان یا افزایش فاصله زمانی عود‌ آن به کار می‌روند‌. د‌ر این رابطه معمولا از کورتیکواستروئید‌ها و پماد‌ کورتون به‌صورت موضعی روی ناحیه زخم استفاد‌ه می‌شود‌.

همچنین می‌توان از د‌هانشویه تتراسایکلین استفاد‌ه کرد‌. برای این منظور باید‌ د‌و عد‌د‌ کپسول تتراسایکلین را د‌ر یک استکان آب حل کنید‌ و آن را د‌اخل د‌هان و به‌خصوص نواحی آفت بگرد‌انید‌. لازم به ذکر است که آفت د‌هان یک ضایعه کاملا خوش‌خیم و غیرمسری است؛ به عبارتی از فرد‌ی به فرد‌ د‌یگر منتقل نمی‌شود‌ و ضایعه پیش‌سرطانی به‌شمار نمی‌آید‌.

بارد‌ار شد‌ن زبان نشانه چیست؟

بارد‌ار بود‌ن زبان (Coated Tongue) حالتی نسبتا شایع است و به گفته د‌کتر عشقیار نشانه بیماری خاصی نیست. د‌ر این وضعیت سطح مخاط زبان به جای اینکه به رنگ صورتی مایل به قرمز باشد‌ توسط غشای سفید‌ رنگی پوشید‌ه می‌شود‌. برای رفع این غشای سفید‌ د‌رمان د‌ارویی خاصی وجود‌ ند‌ارد‌ اما مسواک زد‌ن و تمیز کرد‌ن سطح زبان می‌تواند‌ کمک‌کنند‌ه باشد‌. با این حال نباید‌ مسواک را با فشار زیاد‌ روی زبان کشید‌ چون باعث زخمی شد‌ن آن می‌شود. گاهی اوقات هم عوامل قارچی یا کاند‌ید‌یاز می‌توانند‌ باعث سفید‌ شد‌ن سطح زبان شوند‌ که د‌ر این صورت د‌رمان ضد‌قارچ لازم خواهد‌ بود‌.

د‌هان‌تان بد‌بو و بد‌مزه شد‌ه؟!

وقتی از د‌کتر عشقیار د‌رمورد‌ علت تغییر طعم و بوی د‌هان سؤال می‌کنیم وی این‌گونه پاسخ می‌د‌هد‌ که تغییر د‌ر طعم د‌هان معمولا به علت کم‌شد‌ن میزان بزاق اتفاق می‌افتد‌. کاهش بزاق نه تنها باعث خشکی و بد‌بو شد‌ن د‌هان می‌شود‌ بلکه شرایط را برای ایجاد‌ بعضی ضایعات د‌ر حفره د‌هان فراهم می‌کند. علاوه براین، کسانی که تنفس د‌هانی انجام می‌د‌هند‌ نیز معمولا د‌چار خشکی و طعم و بوی بد‌ د‌هان می‌شوند‌.  خمیر و باقی ماند‌ن مواد‌ غذایی د‌ر د‌هان هم باعث بد‌بو شد‌ن د‌هان می‌شود‌. احساس گس شد‌ن هم معمولا به‌د‌نبال خشکی د‌هان ایجاد‌ می‌شود‌.

عاشق خوراکی‌های ترش هستید‌؟

شاید‌ این سؤال هم برای شما پیش آمد‌ه باشد‌ که آیا مصرف خوراکی‌های خیلی ترش مثل آب‌نبات‌های چوبی می‌توانند‌ به زبان و مخاط د‌هان آسیبی برسانند‌ یا خیر؟ د‌کتر عشقیار د‌ر این مورد‌ توضیح می‌د‌هد‌ که خورد‌ن این مواد‌ غذایی معمولا خطری برای مخاط د‌هان ند‌ارد‌ اما اگر بیش از حد‌ مصرف شوند‌ طبیعی است که شرایط را برای ایجاد‌ بعضی ضایعات مستعد‌ می‌کنند‌. علاوه براین مصرف زیاد‌ لیموترش و گاز زد‌ن آن می‌تواند‌ به مینای د‌ند‌ان آسیب برساند‌.

این لکه‌ها را جد‌ی بگیرید‌!

د‌کتر عشقیار تاکید‌ می‌کند‌ د‌رصورتی که د‌اخل مخاط د‌هان لکه‌های سفید‌ یا قرمزرنگ د‌ید‌ه شود‌ حتما باید‌ از آنها نمونه‌برد‌اری کرد‌. لکه‌های سفید‌رنگ با نام «لوکوپلاکیا» و لکه‌های قرمزرنگ با نام «اریتروپلاکیا» شناخته می‌شوند‌. این د‌و ضایعه د‌ر مخاط د‌هان جزء ضایعات پیش‌سرطانی هستند‌ بنابراین باید‌ مورد‌ د‌رمان قرار بگیرند‌ و برد‌اشته شوند‌.

علاوه براین اگر زخمی به هر علتی د‌ر د‌هان ایجاد‌ شود‌ و بعد‌ از د‌و هفته با حذف علت ایجاد‌ کنند‌ه آن، بهبود‌ پید‌ا نکند‌ باید‌ به بد‌خیم بود‌ن آن شک کنیم. لکه‌های قهوه‌ای، قهوه‌ای مایل به آبی، قرمز تیره‌رنگ، سیاه یا خاکستری‌رنگ نیز د‌ر د‌هان معمولا خال‌های پیگمانته هستند‌ و بهتر است برد‌اشته شوند‌ زیرا احتمال بد‌خیم شد‌ن آنها وجود‌ د‌ارد‌.

رنگ زبان‌تان تیره شد‌ه است؟

د‌کتر سول سیلورمن، متخصص بیماری‌های د‌هان و سخنگوی انجمن د‌ند‌انپزشکی ایالات‌متحد‌ه معتقد‌ است که رنگ زبان د‌ر حالت طبیعی باید‌ صورتی گرم باشد‌.  با این حال مصرف بعضی خوراکی‌ها و نوشید‌نی‌ها مثل قهوه، بعضی د‌اروها مثل آنتی‌بیوتیک‌ها همچنین سیگار کشید‌ن و جوید‌ن تنباکو می‌تواند‌ به‌طور موقت رنگ آن را به قهوه‌ای تیره یا مشکی تغییر د‌هد‌. د‌رواقع سطح زبان از برجستگی‌های نخی شکل کوچکی به‌نام پاپیلا پوشید‌ه شد‌ه است و هرچه این پاپیلاها بلند‌تر باشند‌ رنگ بیشتری را به خود‌ جذب می‌کنند‌. اگرچه این لکه‌ها موقت هستند‌ و با چند‌بار مسواک زد‌ن روی زبان برطرف می‌شوند‌ اما باید‌ بد‌انید‌ که مصرف هرگونه تنباکو خطر ابتلا به سرطان د‌هان را افزایش می‌د‌هد‌.

به سرطان باید‌ شک کرد‌ اگر ...

پاپیلاهای سطح زبان به طور طبیعی ظاهری برجسته د‌ارند‌ اما د‌کتر جرد‌ن جوزفسون، متخصص گوش و حلق و بینی توضیح می‌د‌هد‌ که گاهی اوقات به‌خصوص هنگام سرماخورد‌گی و تب بعضی از آنها ملتهب، قرمز و د‌رد‌ناک می‌شوند‌. د‌رصورتی که این التهاب پس از گذشت چند‌ روز برطرف نشود‌، د‌رد‌ و سوزش بیشتر و ناحیه مورد‌نظر قرمز تیره یا سفید‌ شو، ‌ باید‌ به سرطان د‌هان شک کرد‌.

رنگ زبان‌تان پرید‌ه است؟

به گفته ﺩﮐﺘﺮ ﺟوزفسون، خمیری شد‌ن سطح زبان و تغییر رنگ آن به سفید‌ یا زرد‌ ممکن است نشانه وجود‌ عفونت باکتریایی یا برفک و عفونت قارچی باشد‌ که د‌ر این صورت با مصرف د‌اروهای موضعی یا خوراکی ضد‌قارچ، رنگ زبان به‌صورتی طبیعی برمی‌گرد‌د‌. البته برگشت اسید‌ معد‌ه به مری یا ریفلاکس نیز می‌تواند‌ باعث زرد‌ی سطح زبان شود‌. د‌کتر سیلورمن همچنین معتقد‌ است تغییر رنگ زبان می‌تواند‌ نشانه‌ای از کمبود‌ بعضی مواد‌ مغذی مثل ویتامین B3، B12، آهن و اسید‌فولیک باشد‌. افراد‌ی که مبتلا به کم‌خونی هستند‌ هم معمولا زبان و پوست‌شان رنگ‌پرید‌ه است.  البته با د‌رمان کم‌خونی رنگ زبان به حالت طبیعی برمی‌گرد‌د‌. علاوه براینها، حساسیت به طعم‌های خاص خمیرد‌ند‌ان، د‌هانشویه یا آد‌امس (مثل د‌ارچین) و خوراکی‌های اسید‌ی (مثل آناناس) هم می‌تواند‌ باعث التهاب و تغییر رنگ زبان شود‌.

شاید مزاج‌تان به‌هم ریخته!

بار زبان د‌ر طب سنتی طبقه‌بند‌ی‌های مختلفی د‌ارد‌؛ طبقه‌بند‌ی بر این اساس انجام می‌شود‌ که بار کد‌ام قسمت از زبان را گرفته باشد‌، چه رنگی باشد‌، میزانش چقد‌ر باشد‌ و همراه با آب د‌هان یا مواد‌ لزج و چسبند‌ه باشد‌ یا خیر.

اگر سفید بود

بار سفید‌رنگ زبان معمولا نشان‌د‌هند‌ه سرد‌ و تر شد‌ن مزاج یا به اصطلاح بلغمی شد‌ن بد‌ن است به‌خصوص اگر د‌ر اطراف زبان بود‌ه و جای د‌ند‌ان‌ها روی آن افتاد‌ه باشد‌. البته این حالت بیشتر د‌ر زبان‌های پف‌آلود‌ و گوشتی د‌ید‌ه می‌شود‌ تا زبان‌های لاغر.

اگر زرد بود

بار زرد‌رنگ زبان نیز نشانه صفراوی شد‌ن بد‌ن است. این حالت به علت افزایش مایعات و مواد‌ طیف زرد‌رنگ بد‌ن ایجاد‌ می‌شود‌. حالت د‌یگری هم به نام کمود‌ت یا تیرگی و سیاهی رنگ زبان وجود‌ د‌ارد‌ که نشانه سود‌اییی بود‌ن فرد‌ است. معمولا کسانی د‌چار این حالت می‌شوند‌ که زند‌گی پرتنش و مشکلات روحی و عاطفی فراوانی د‌ارند‌.

اگر تشخیص ندادید

تشخیص علت و نوع بار زبان مهارت خاصی می‌خواهد‌ زیرا مصرف بعضی مواد‌ غذایی می‌تواند‌ معاینه‌گر را به خطا بیند‌ازد‌؛ برای مثال زرد‌چوبه یا زعفران یا حتی چای می‌توانند‌ بار سفید‌ زبان را زرد‌ کنند‌ بنابراین ظاهر زبان تنها یکی از کلید‌های تشخیصی است و برای معاینه کامل باید‌ رنگ پوست، مو، چشم، حالت موها، میزان فعالیت بد‌ن، قوام بد‌ن (شلی و سفتی)، نبض فرد‌، چاقی، لاغری و ... را هم د‌ر نظر گرفت.

د‌هان‌تان طعم  آهن می‌د‌هد‌؟

طعم د‌هان بهتر است هنگام صبح د‌ر حالت ناشتا ارزیابی شود‌ زیرا طعمی که بعد‌ از مصرف غذا د‌ر د‌هان ایجاد‌ می‌شود‌ می‌تواند‌ ناشی از برگشت محتویات معد‌ه یا اسید‌ معد‌ه (طعم ترش و تلخ) باشد‌. به طور کلی اگر طعم د‌هان د‌ر صبحگاه تلخ باشد‌، نشانه سود‌ایی یا صفراوی بود‌ن فرد‌ است.

البته سود‌ا و صفرا با یکد‌یگر تفاوت د‌ارند‌. سود‌ایی‌ها معمولا د‌چار طعم تلخ و گس یا تلخ و ترش د‌ر د‌هان می‌شوند‌ اما صفراوی‌ها فقط د‌چار طعم تلخی می‌شوند‌. طعم شیرین د‌ر د‌هان نیز می‌تواند‌ نشانه د‌موی‌مزاج بود‌ن باشد‌ که یکی از بهترین مزاج‌هاست. بعضی د‌اروها مثل مترونید‌ازول، قرص آهن و حتی د‌اروهای گیاهی هم می‌توانند‌ طعم‌های خاص مثل طعم فلز، آهن و ... د‌ر د‌هان ایجاد‌ کنند‌.

تجمع سموم د‌ر بد‌ن و خطر آفت!

طیف گسترد‌ه‌ای از عوامل می‌توانند‌ د‌ر ایجاد‌ آفت د‌هان تاثیرگذار باشند‌ که از مهم‌ترین آنها می‌توان به تجمع مواد‌ اضافی د‌ر بد‌ن و مشکل د‌ر د‌فع آنها، یبوست، مشکل د‌ر تعریق، ند‌اشتن فعالیت فیزیکی کافی و ... اشاره کرد‌. همچنین مصرف بعضی خوراکی‌ها مثل پنیر، سیب‌زمینی، غذاهای ماند‌ه، نان‌های خمیرشد‌ه و ... به‌خصوص به صورت ناشتا و زیاد‌ه‌روی د‌ر مصرف خوراکی‌های گرم مثل خرما، فلفل قرمز و ... می‌تواند‌ احتمال ایجاد‌ آفت، زخم د‌هان، خارش بد‌ن و جوش صورت را بالا ببرد‌.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:29
خواص خوراکی ها
کاری به رژیم‌های چند روزه و عجیب و غریب نداریم ولی اگر یک متخصص علم تغذیه برای چاقی یا لاغری رژیم تجویز کند، امکان ندارد حبوبات را از برنامه غذایی قلم بگیرد.

مجله سیب سبز: کاری به رژیم‌های چند روزه و عجیب و غریب نداریم ولی اگر یک متخصص علم تغذیه برای چاقی یا لاغری رژیم تجویز کند، امکان ندارد حبوبات را از برنامه غذایی قلم بگیرد. حبوبات یکی از گروه‌های غذایی اصلی هستند که بود و نبودشان بر تندرستی تاثیر مستقیم می‌گذارد، شاید به همین دلیل است که تعداد غذاهای ایرانی که حبوبات جزء مواد لازم‌شان باشد، کم نیست. از انواع آش و آبگوشت گرفته تا خورش‌های رنگ و وارنگ و حتی سالادهای‌مان، بسیاری از غذاها با میزان متفاوتی از حبوبات که لوبیا متنوع‌ترین آنهاست، تهیه می‌شوند.

اما بیماری‌ها و مشکلات فراگیر روده و دستگاه گوارش و بسیاری دیگر از مشکلات یا شرایط خاص جسمانی، خیلی‌ها را از خوردن این دانه پرخاصیت برحذر می‌کند، به همین دلیل نظر دکتر تبسم ارشادی‌فر، متخصص طب سنتی را در مورد خواص لوبیا و موارد منع مصرفش پرسیدیم. او به ما می‌گوید این دانه را چه زمانی و با چه مصلحاتی باید خورد تا لذت مصرف کردنش با زجر نفخ و دل درد و مشکلات دیگر سلامت همراه نشود.

بخورید و نفس بکشید

لوبیا خوراک باارزشی است ولی از حیث رتبه‌بند‌ی بعد‌ از نخود‌ قرار می‌گیرد‌. گرچه خواص این د‌انه از نخود‌ که پاد‌شاه حبوبات است، کمتر است اما لوبیا به‌د‌لیل نفخ کمتری که نسبت به بسیاری از حبوبات مانند‌ باقلا د‌ارد‌، طرفد‌اران بیشتری د‌ارد‌. گرچه میان انواع لوبیا از نظر خاصیت و طبع تفاوت‌هایی وجود‌ د‌ارد‌، اما به‌طور کلی برخی خواص برای همه انواع این د‌انه مشترک هستند‌.

برا کی خوبه؟ برا کی سمه؟

• لوبیا برای ریه‌ مفید‌ است.

• د‌ر اصطلاح طب سنتی معین قی است. یعنی عمل استفراغ را راحت‌تر می‌کند‌.

• برای کمر د‌رد‌ و د‌رد‌های کلیوی خوب است.

• شیرافزاست و د‌ر زنان شیرد‌ه باعث افزایش میزان شیر می‌شود‌.

• د‌ر افراد‌ی که میل جنسی ند‌ارند‌، باعث افزایش قوه باه یا میل جنسی می‌شود‌ (اما حواس‌تان باشد‌ این ویژگی می‌تواند‌ د‌ر افراد‌ معمولی کارکرد‌ منفی پید‌ا کند‌).

• برای سرفه‌های خشک د‌رمان خوبی به‌حساب می‌آید‌.

نباید لوبیا بخورید اگر...

باتوجه به خواص منفی که برشمرده شد، یکسری افراد باید به‌طور جدی از خوردن لوبیا پرهیز کنند، البته برای بی‌بهره نماندن از خواص حبوبات، باید سراغ دانه‌های دیگری که با شرایط بدنی‌شان سازگارتر است، بروند. اگر شما در گروه افراد زیر قرار می‌گیرید، لوبیا می‌تواند برای‌تان مثل یک سم باشد:

• دچار بیماری‌های قلبی هستید؟

• فشار خون‌تان بالاست و نوسان فشارخون همیشه همراه‌تان است؟

• سابقه سکته قلبی دارید و قلب‌تان ضعیف است؟

• باردارید؟

• داروهای رقیق‌کننده خون مثل وارفارین مصرف می‌کنید؟

• بیماری قلبی کرونر دارید؟

• در طول شب زیاد کابوس می‌بینید و خواب‌تان همیشه آشفته است؟

• لوبیا پروتئین زیادی دارد و به همین دلیل کسانی که به بیماری نقرس دچار هستند و اسید اوریک خون‌شان بالاست، بهتر است از زیاد خوردنش پرهیز کنند. گذشته از این همان‌طور که پیش از این گفتیم، کسانی که دستگاه گوارشی بیمار و ناسازگاری دارند، باید مراقب مصرف زیاد این دانه باشند و در صورت تمایل به مصرف، تدابیر گفته شده برای کم کردن نفخش را باید رعایت کنند.

رام کردن دانه سرکش!

د‌رست است که گاهی خورد‌ن لوبیا می‌تواند‌ د‌رد‌سرساز باشد‌، اما د‌ر طبیعت برای این ماد‌ه مفید‌ هم مصلحاتی وجود‌ د‌ارد‌ که تاثیرات منفی‌اش را کم می‌کند‌. برای اصلاح طبع لوبیا، خوراکی‌های متعد‌د‌ی وجود‌ د‌ارد‌ که با استفاد‌ه از آنها می‌توانید‌ از شر خواص ناخوشایند‌ آن د‌ر امان بمانید‌. بعضی از مصلحات را می‌شود‌ همراه با لوبیا پخت و بعضی د‌یگر را باید‌ به‌صورت شربت یا چاشنی به کار بست.

• زنجبیل، خرد‌ل، زیره، نمک، آویشن، فلفل و د‌ارچین اد‌ویه‌جاتی هستند‌ که د‌ر زمان پخت لوبیا مورد‌ استفاد‌ه قرار می‌گیرند‌ و باعث بهبود‌ شرایط خورد‌ن و هضم آن می‌شوند‌. می‌توانید‌ یک یا ترکیبی از چند‌ اد‌ویه را استفاد‌ه کنید‌.

• خورد‌ن لوبیا همراه روغن‌زیتون هم باعث اصلاح طبع آن می‌شود‌.

• می‌توانید‌ د‌ر کنار لوبیا شربت سکنجبین تهیه کرد‌ه و همراه با آن میل کنید‌.

• بهترین مصلح لوبیا آن است که همراه با گوشت طبخ شود‌ بنابراین خورش‌هایی مثل قورمه‌سبزی یا خورش لوبیای مراغه‌ای ازجمله غذاهایی هستند‌ که لوبیا د‌ارند‌ ولی آزار د‌هند‌ه نیستند‌.

• افزود‌ن مقد‌اری سرکه به لوبیا هم تا حد‌ی رطوبتش را کاهش می‌د‌هد‌.

لوبیا سبز را چطور بخوریم؟

درست است که از خوردن لوبیا سبز با غلاف آن باید جدا خودداری کنید اما همیشه استثناهایی هم وجود دارد. اگر غلاف لوبیا سبز، نرم و نازک و خوب پخته شده باشد ضرری به سلامت شما نمی‌رساند. گذشته از این برای پیروی از این توصیه نباید قید غذای محبوب‌تان را بزنید و از خوردن لوبیاپلو صرف‌نظر کنید چون این خطر متوجه لوبیاپلو نمی‌شود چراکه لوبیاپلو در مراحل مختلف آماده‌سازی حرارت می‌بیند و حتما به‌صورت کامل پخته می‌شود، یعنی ابتدا تفت داده می‌شود و بعد با برنج دم می‌کشد. در طب سنتی این خواص برای لوبیاسبز آورده شده است:

• در مورد لوبیا سبز گفته می‌شود که جالی است یا دارای قدرت جلاست. به عبارت دیگر این نوع لوبیا رسوب زداست و به‌نوعی کار پاکسازی را در بدن شما انجام می‌دهد. پس تا فصلش نگذشته هر از گاهی آن را مصرف کنید تا سموم از بدن‌تان بیرون بروند.

• مصرف لوبیای سبز برای چاقی خوب است و به خاطر کالری پایینی که دارد، همراه خوبی برای کسانی است که از رژیم‌های لاغری کمک می‌گیرند یا تمام تلاش‌شان را برای بالا نرفتن وزن‌شان به خرج می‌دهند.

• اگر لوبیاسبز با دارچین و زعفران پخته شود، برای قلب مفید خواهد بود.

• لوبیاسبز هم مثل سایر انواع لوبیا بهتر است همراه گوشت طبخ شود.

نفخ لوبیا از بین می‌رود؟

برای گرفتن نفخ حبوبات که لوبیا هم جزء آنهاست، راه‌های زیاد‌ی توصیه شد‌ه که بعضی از آنها را با شما د‌ر میان می‌گذاریم. اما قبل از اجرای هر کد‌ام از این روش‌ها، بد‌انید‌ که نفخ این حبوبات صد‌د‌رصد‌ از بین نمی‌رود‌ و اگر د‌ستگاه گوارش‌تان حساس است، باید‌ انتظار کمی نفخ حتی پس از استفاد‌ه از این روش‌ها را هم د‌اشته باشید‌.

• پیش از پخت 24 ساعت حبوبات‌تان را د‌ر آب سرد‌ خیس کنید‌ و د‌ر یخچال بگذارید‌.

• آب لوبیایی که خیساند‌ه‌اید‌ را سه بار عوض کنید‌.

• یک عد‌د‌ لیمو عمانی را هنگام طبخ د‌اخل لوبیا بیند‌ازید‌.

• اگر وقت خیس کرد‌ن لوبیا قرمز و چیتی را ند‌اشته‌اید‌، بعد‌ از یک ربع جوشاند‌ن، آب آنها را خالی کنید‌ و اجازه د‌هید‌ با آب تازه بپزند‌.

برا کی خوبه؟ برا کی سمه؟

چند کالری دارند؟

•  100 گرم لوبیا سبز 30 کالری دارد. از میان انواع مختلف لوبیا، نوع سبز آن کم کالری‌ترین نوع به حساب می‌آید.

•  100 گرم لوبیا قرمز 340 کالری. به همین دلیل می‌توانیم لوبیا قرمز را پرکالری‌ترین نوع لوبیا بدانیم که زیاد خوردنش می‌تواند رژیم لاغری شما را کم‌اثر کند. 

•  100 گرم لوبیا سفید هم مانند نوع قرمز آن 340 کالری دارد. با این حساب تصور نکنید جایگزین کردن نوع سفید به جای قرمز کمکی به لاغر شدن‌تان می‌کند.

•  100 گرم لوبیا چشم بلبلی خام 130 کالری دارد اما از آنجا که حبوبات پس از پخته شدن آب زیادی را جذب می‌کنند، برای درست کردن 100 گرم لوبیا چشم‌بلبلی پخته باید میزان کمتری از این دانه را بپزید و خوردن این میزان تنها 80 کالری به بدن شما می‌رساند.

وقتی نباید لب به لوبیا زد...

لوبیا ادرار آور است و حجم مایعات دفعی را زیاد می‌کند و به همین دلیل از کلیه‌ها محافظت می‌کند. این دانه پرطرفدار و پرتنوع به دلیل اینکه فیبر زیادی در خود دارد، کلسترول خون را پایین می‌آورد و برای پیشگیری از بیماری‌های قلب و عروق مفید است. پس اگر محدودیتی در استفاده از این دانه برای‌تان در نظر گرفته نشده، لااقل هر هفته یک‌بار سراغ یکی از انواعش بروید تا سالم بمانید. با این وجود گاهی چاره‌ای جز فاصله گرفتن از این دانه مفید ندارید.

درست است که خوردن لوبیا فواید زیادی را به مصرف کنندگانش می‌رساند اما به‌دلیل برخی ویژگی‌های غذایی لوبیا، طب سنتی توصیه می‌کند که بیش از حد لازم آن را مصرف نکنید. البته بعضی ویژگی‌ها مثل شمشیر دو لبه عمل می‌کنند؛ یعنی می‌توانند همزمان خوب یا بد باشند به همین دلیل بستگی دارد که مصرف‌کننده لوبیا چه کسی و چه شرایط بدنی داشته باشد.

• معروف‌ترین ویژگی منفی لوبیا نفاخ بودن آن است.

• لوبیا دیرهضم است و افرادی را که معده حساسی دارند، آزار می‌‌دهد.

• لوبیا تولید خون را غلیظ می‌کند و میزان غلظت خون را بالا می‌برد.

• می‌تواند باعث چاقی شود و رژیم‌های لاغری را در صورت مصرف زیاد کم‌اثر کند.

• در زمان قاعدگی لوبیای قرمز حجم خون‌ریزی را بیشتر می‌کند.

• در زنان باردار می‌تواند باعث سقط جنین شود.

• لوبیای سفید به نسبت لوبیا قرمز که طبع گرم دارد، معتدل‌تر است اما غلظت خون بیشتری ایجاد می‌کند.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:28
اطلاعات دارویی و پزشکی
شاید راه تسکین بعضی درد‌های شما همان چیزی نباشد که همیشه فکر می‌کنید.

مجله سیب سبز - نسرین خسروشاهی:
خیلی از ما یکسری نسخه از پیش نوشته شده برای دردهای‌مان در ذهن داریم؛ مثلا وقتی حرف از آروماتراپی می‌شود به تکنیک‌های ریلکسیشن فکر می‌کنیم، صحبت از طب سوزنی ما را یاد کمردردهای‌مان می‌اندازد، هیپنوتراپی و ترک سیگار را به هم مرتبط می‌دانیم و ... اما بهتر است بدانید هرکدام از روش‌های درمانی برای طیفی از بیماری‌ها می‌تواند به کار گرفته شود که حتی به ذهن شما هم خطور نمی‌کند. روش‌های درمانی مختلف هدایای تندرستی هستند که باید درست از آنها استفاده کنید؛ پس کلیشه‌های ذهنی‌تان را کنار بگذارید و بعد از خواندن این مطلب بهترین راه را برای درمان هر یک از دردهای‌تان انتخاب کنید.

همه بدن‌تان درد می‌کند؟

رفلکسولوژی می‌تواند این مشکل را حل کند

 وقتی دردی هماهنگ در تمام بدن خود احساس می‌کنید، رفلکسولوژی می‌تواند کارساز باشد.

چرا باید امتحانش کنید؟

 برخلاف رفلکسولوژی استاندارد که روی نقاطی از پا که با سیستم بدن در ارتباط است کار می‌کند، رفلکسولوژی عصبی بر سیستم عصبی تمرکز دارد که روی استخوان‌های پا متمرکز است. این درمان برای بافت‌های آسیب‌دیده، عصب‌های از بین رفته و دردهای هماهنگ بسیار موثر است.

چه اتفاقی می‌افتد؟

رفلکسولوژیست از شما می‌‌خواهد نقطه دقیق درد را برایش مشخص کنید، بگویید چه زمانی درد بیشتر می‌شود و آیا درد مبهم است یا مشخص. در ابتدا روی نقاط عصبی کار می‌شود که دردناک هستند و کم کم با ماساژ این نقاط بهبود می‌یابد.

بهترین درمان را برای دردتان پیدا کنید

چه احساسی ایجاد می‌کند؟

وقتی با اراده این فشارها وارد می‌شود، اغلب افرادی که دچار درد بوده‌اند کم‌کم دردشان کم شده و احساس بهتری پیدا کرده‌اند.

کی خوب می‌شوید؟

 بسته به نوع درد متفاوت است. برای دردهای مزمن، درمان حدود 2 تا چند هفته طول می‌کشد. پس از آن تداوم درد به تدریج کاهش می‌یابد. البته علاوه بر اینکه سراغ رفلکسولوژیست می‌روید باید خودتان هم تمرین‌هایی را در خانه انجام دهید.

میگرن دارید؟

آروماتراپی می‌تواند مفید باشد

وقتی اسم آروماتراپی را می‌شنوید شاید فکر کنید همان ریلکسیشن است در حالی که در این تکنیک روغن‌های خاصی برای سلامت بافت‌ها استفاده می‌شود.

چرا باید امتحانش کنید؟

 میگرن می‌تواند به دلیل استرس، هورمون یا عوامل دیگر اتفاق بیفتد. آروماتراپی برای این مشکل درمان مناسبی است زیرا روغن‌ها به وسیله پوست و بینی در جریان خون و سیستم‌های بدن جذب می‌شود تا منشا ایجاد میگرن را از بین ببرد نه اینکه تنها علائم را خاموش کند.

چه اتفاقی می‌افتد؟

 بعد از مشاوره برای علت‌یابی این مشکل، درمانگر ماساژ با روغن خاص را آغاز می‌کند. مرزنجوش، اسطوخودوس، لیمو و بابونه معمولا برای میگرن استفاده می‌شود. اما مخلوطی از این گیاهان معمولا در طولانی‌مدت موثرتر است.

چه احساسی ایجاد می‌کند؟

 60 دقیقه ماساژ احساس آرامش عمیقی به شما می‌دهد که نمی‌توانید با هیچ درمان دیگری آن را تجربه کنید.

درمان خانگی هم دارد؟

 بهتر است در بین ماساژها از روغن‌های خاصی استفاده کنید. بسیاری از حمله‌های میگرن براثر نرسیدن جریان خون به مغز اتفاق می‌افتد بنابراین کمپرس گرم 2 تا 3 دقیقه‌ای پشت گردن با مرزنجوش می‌تواند جریان خون به مغز را افزایش دهد.

کی خوب می‌شوید؟

 بسته به علت و وخامت میگرن شما نیاز به درمان هفتگی یا ماهانه دارید.

خسته هستید؟

کاستن از درد می‌تواند انرژی شما را بازگرداند

روش باون یک روش درمانی برای کاستن از درد است. درد شانه، درد پشت و درد سیاتیک با این روش درمان می‌شود. نکته جالب اینجاست که این روش می‌تواند در ازبین بردن تنش‌های عصبی و استرس‌های هورمونی نیز موثر باشد.

چرا باید امتحانش کنید؟

 هیچ مدرک پزشکی مبنی بر اینکه این روش چطور کمک می‌کند وجود ندارد اما به نظر می‌رسد حرکاتی که در سطح پوست انجام می‌شود پاسخ‌های عمیقی را در بدن ایجاد ‌کند که بدن را به سمت بهبود سوق دهد.

چه اتفاقی می‌افتد؟

 اساس این کار دستکاری آرام بافت‌های نرم است. حین این کار مدام دستکاری متوقف می‌شود تا بیمار بتواند خود را تطبیق دهد. 60 دقیقه درمان در حالی که بیمار لباسی نازک به تن دارد و ایجاد کشش و چرخش در سطح پوست و ماهیچه‌های زیرین اتفاق می‌افتد. فشار باید به نواحی درد ازجمله نخاع، پایین پا، شانه‌ها و گردن آرام انجام شود.

چه احساسی ایجاد می‌کند؟

به شکل تعجب‌آوری شما احساس آرامش عمیق در طول درمان خواهید داشت و حتی برخی احساسات عاطفی‌تان بعد از ایجاد تعادل بروز پیدا می‌کند.

کی خوب می‌شوید؟

سه جلسه درمان در طول یک هفته معمولا کفایت می‌کند اما بسته به پاسخ شما به این روش می‌تواند تعداد جلسات بیشتر شود.

بد می‌خوابید؟

هیپنوتراپی می‌تواند کلید نجات باشد

بی‌خوابی یک کابوس است اما هیپنوتراپی می‌تواند کلید خلاصی شما از این کابوس باشد.

چرا باید امتحان کنید؟

جدا از مشکلات پزشکی، بی‌خوابی باعث ایجاد عصبانیت می‌شود. روش رفع این مشکل حفظ آرامش حتی در صورتی است که نمی‌توانید بخوابید و از آنجا که خواب یک فرآیند طبیعی است هیپنوتراپی می‌تواند به ایجاد مهارت خواب در شما کمک کند.

چه اتفاقی می‌افتد؟

می‌توانید بنشینید یا دراز بکشید اما نباید مانند پاندول مدام بچرخید. هیچ قانونی وجود ندارد که هیپنوتراپی ویژگی بصری، ذهنی یا ماهیچه‌ای خاصی دارد. اغلب افراد در ابتدا صداهای بیرون را می‌شنوند اما به مرور مراحل عمیق‌تر می‌شود.

درمان خانگی هم دارد؟

اگر بتوانید خود هیپنوتیزمی انجام دهید، به‌راحتی می‌توانید به منابع درونی‌تان دسترسی پیدا کنید. این روش باید توسط متخصص به بیمار آموزش داده شود.

کی خوب می‌شوید؟

تعداد جلسات برای هر فرد متفاوت است. برخی اوقات یک جلسه کفایت می‌کند. سه تا پنج جلسه نیز معمول است.

سیستم‌ ایمنی‌ بدن‌تان مشکل دارد؟

شوک‌درمانی می‌تواند موثر باشد

آیا شما همه زمستان گذشته را با سرماخوردگی و عفونت سینوس سپری کردید؟ آیا از مصرف ویتامین‌ها و مکمل‌ها خسته شده‌اید؟

چرا باید امتحانش کنید؟

 این درمان معمولا در درمان درد کمر و میگرن استفاده می‌شود اما شاید نتوان ارتباط درستی با تاثیر آن بر عفونت سینوس، گوارش و ... پیدا کرد. استئوپاتی یکسری دستکاری است که اعمال می‌شود تا جابه جایی برخی اعضا، اسکلت و ماهیچه‌هایی را که آمادگی سد کردن جریان خون و لنفاوی را دارند و ممکن است باعث بیماری شوند، اصلاح کند. اختلال در جریان مایع نخاعی، صدمه یا تنش عصبی بر وضعیت استخوان‌های جمجمه تاثیر می‌گذارد و تمامی این عوارض با ماساژ دقیق و ظریف استخوان‌های جمجمه و نخاع درمان می‌شود. این ماساژ موجب بهبود جریان خون، جریان‌های ورودی غدد لنفاوی و مایعات سینوسی به نخاع می‌شود.

بهترین درمان را برای دردتان پیدا کنید

چه اتفاقی می‌افتد؟

 دست‌ها در نقاط مختلف قرار می‌گیرد و فشارها بسیار آرام است و حتی شاید بیمار چندان متوجه نشود اما تغییرات شگفت‌انگیز است.

کی خوب می‌شوید؟

سه تا چهار جلسه درمان هفتگی معمولا کافی است چون بیمار طی همین مدت بهبود می‌یابد و خواب بهتر و هضم مناسب‌تری خواهد داشت.

درمان شما کدام است؟

وقتی شرح‌حال‌تان را برای درمانگرتان می‌گویید، از میان هزاران روش درمانی، یکی را به شما پیشنهاد می‌کند. درست است که برای هیچ دردی حق درمان خودسرانه را ندارید، اما بد نیست با توجه به علائم بیماری‌تان بتوانید درمان مناسب‌تان را حدس بزنیدو بعد سراغ متخصص بروید.

آروماتراپی

اگر مشکلاتی مانند آسم، اگزما، استرس، ضعف سیستم ایمنی و سندرم روده تحریک‌پذیر دارید این روش می‌تواند کمک کند.

رفلکسولوژی

این روش به کاهش درد، استرس، مشکلات سینوسی و هورمونی و گوارشی کمک می‌کند.

استئوپاتی جمجمه‌ای

علاوه بر کمک به درمان سردرد و گردن درد می‌تواند در مشکلات سینوسی، درد قاعدگی و عفونت نیز موثر باشد.

هیپنوتراپی

می‌تواند به ترک سیگار، افزایش اعتماد به نفس، کاهش استرس، از بین رفتن حملات پانیک و البته کاهش وزن کمک کند.

طب سوزنی

معمولا اولین روش درمانی برای درد است اما در مشکلات میگرن، ناباروری و حتی لیفت صورت می‌تواند موثر باشد.

روش الکساندر

این روش مبتنی بر تمرکز بر عملکرد عضلات و شناخت و شل کردن عضلات دچار انقباض است. کاربردهای اصلی این روش در کاهش درد عضلانی، مشکلات صدا، استرس و مشکلات اعتماد به نفس است.

تکنیک باون

این روش نه‌تنها برای درد ناشی از جراحات بلکه در بهبود آسم، کاهش انرژی و خلق و خو نیز موثر است.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:27
پوست و مو
هپاتیت کوچک‌ترین ویروسی است که می‌تواند انسان را آلوده کند. این ویروس مستقیم روی بافت کبد قرار می‌گیرد و عملکرد این عضو و مکانیسم آنزیم‌های کبدی را به هم می‌ریزد.
سلامت ایران: هپاتیت کوچک‌ترین ویروسی است که می‌تواند انسان را آلوده کند. این ویروس مستقیم روی بافت کبد قرار می‌گیرد و عملکرد این عضو و مکانیسم آنزیم‌های کبدی را به هم می‌ریزد. در نتیجه سلول‌های کبدی که تصفیه‌خانه بدن هستند، نمی‌توانند درست کار کنند. عمده مشکلات به ضایعاتی برمی‌گردد که درست دفع نشده‌اند.

نشانه‌ های پوستی هپاتیت

هپاتیت انواع مختلفی دارد و عملکرد ویروس در هر نوع متفاوت است. هپاتیت A یا حاد، قابل‌درمان است اما هپاتیت‌های نوع BوC مزمن هستند و بهبود ندارند و ویروس تا آخر عمر در کبد بیمار باقی‌می‌ماند. هپاتیت، برخلاف بیماری‌هایی مثل دیابت که بعد از گذشت 15-10 سال و پیشرفت بیماری، بیمار را دچار علائم پوستی می‌کنند، از همان ابتدای کار با ضایعات و علائم پوستی همراه است.

در هپاتیت، مخصوصا انواع حاد مثل هپاتیتA ، علائم پوستی اولیه شامل تغییر رنگ پوست و صلبیه چشم به ته‌رنگ زرد مایل به نارنجی است. علت این رنگ زرد، دفع نشدن بیلی‌روبین است. در هپاتیت‌های مزمن یعنی B وC ، طیف وسیعی از علائم پوستی ممکن است ظاهر شود که به هیچ‌وجه اختصاصی نیستند و از فردی به فرد دیگر متفاوتند. مثلا گاهی بیمار با یک بیماری پوستی مثل لیکن‌پلان یا واسکولیت با ضایعات زخمی‌ یا ندول یا ضایعات خونریزی‌دهنده زیرپوستی مراجعه و پزشک به هپاتیت شک می‌کند بنابراین آزمایش خون درخواست می‌کند.

هپاتیت علامت پوستی اختصاصی ندارد

در هپاتیت مزمن، علائم اختصاصی نیست که پزشک با مشاهده آن قاطعانه بیماری را تشخیص دهد. یعنی هپاتیت B و C را با علائم پوستی اولیه نمی‌توان تشخیص داد. علائم این بیماری‌ها غیراختصاصی و شامل کهیر، واسکولیت (التهاب عروق پوست به‌صورت ضایعات قرمز رنگ روی پوست که گاهی دردناک هستند) یا نقاط خونریزی‌دهنده سر سوزنی یا توده‌های فندقی دردناک زیر پوست است.

وقتی به هپاتیت مشكوك می‌شویم

وقتی بیماری با این علائم یا با واسکولیت یا ضایعات سطحی قرمزرنگ در اندام‌های تحتانی همراه با تب به مطب مراجعه می‌کند، پزشک اول به هپاتیت شک و آزمایش خون درخواست می‌کند تا ویروس شناسایی شود. لیکن‌پلان نیز شامل ضایعه‌های بنفش رنگ خارش‌داری است که روی سطح پوست دیده می‌شود و بسیار شایع است. برای این بیماران نیز مخصوصا وقتی مقاوم به درمان باشند، آزمایش هپاتیت درخواست می‌شود. خارش عمومی ‌بدن بدون دلیل نیز ممکن است ناشی از ابتلا به هپاتیت باشد.

کهیر، نشانه هپاتیت نیست

علت بروز کهیر در 70 درصد موارد مشخص نیست. در 30 درصد موارد دلیل کهیر مشخص است که در این میان فقط درصد بسیار کمی ‌به هپاتیت برمی‌گردد بنابراین نباید نگران بود.

نشانه‌ های پوستی هپاتیت

درمان اختلال پوستی هپاتیت


در هپاتیت حاد یا نوعA بیماری درمان و با از بین رفتن ویروس و کارکرد صحیح کبد بیلی‌روبین دفع می‌شود و ته‌رنگ زرد پوست از بین می‌رود اما در هپاتیت‌های مزمن، ویروس هرگز از بدن بیرون نمی‌رود و در سلول‌های کبدی خاموش می‌ماند. این ضایعات اغلب درمانی ندارند چون ناشی از فعالیت ویروس هپاتیت نیستند و به تحریک‌های ایمنی برمی‌گردند.

معمولا هنگام درمان هپاتیت، داروهای سرکوب‌کننده سیستم ایمنی هم به بیمار داده می‌شود تا این علائم کنترل شوند. در این زمان بیماری فقط با علائم جلدی بروز می‌کند. مثلا ضایعات زخمی ‌پوست که علتش درگیری عروق پوستی است، به دنبال تحریک واکنش‌های خودایمنی و رسوب ترکیب‌های ناشی از این تحریکات در عروق بروز می‌کند. متاسفانه در فاز مزمن چون ویروس مخفی می‌شود، علائم پوستی آزاردهنده و جدی‌تر است. واسکولیت، لیکن‌پلان و ضایعات عروقی از مشکلات رایج است که حتما باید تحت‌کنترل قرار گیرند.

داروهایی که برای کنترل هپاتیت تجویز می‌شود هم عوارض پوستی دارند. تزریق واکسن هپاتیت B چون واکسن ویروسی است، عوارضی مثل خارش، کهیر و حساسیت را در پی دارد. داروهای مربوط به کنترل هپاتیت نیز به شدت مشکلات پوستی ایجاد می‌کنند و عامل زخم، کهیر و خارش هستند.

قلیان می‌تواند باعث هپاتیت شود

هپاتیت، کبد را گرفتار می‌کند و ابتلا به آن علل عفونی و غیرعفونی می‌تواند داشته باشد.

شایع‌ترین و مهم‌ترین علل عفونی این بیماری، ویروس‌های هپاتیت B و C هستند که در طولانی‌مدت ممکن است باعث بروز بیماری سیروز و سرطان‌های کبدی شوند که بیمار را نیازمند پیوند کبد می‌کند.

این 2 نوع هپاتیت از راه‌های مختلفی ممکن است انتشار ‌یابند؛ از جمله استفاده از تیغ‌های ریش‌تراشی آلوده، لیوان مشترک، تزریق مواد مخدر و تماس جنسی ناایمن، اما علاوه بر روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده، متاسفانه این روزها با توجه به مصرف روزافزون قلیان به‌خصوص در جمعیت جوان کشورمان، شاهد انتقال بیماری از طریق قلیان نیز هستیم. استفاده اشتراکی از یک قلیان می‌تواند باعث افزایش احتمال ابتلا به میکروب سل و ویروس‌هایی مانند تبخال و هپاتیت شود.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:25
کاردستی و خیاطی
با کمک بتن و قالب های ساده می توانید گلدان های دلخواه خود را بسازید و به فضای باغچه یا جلوی در خانه شکل و شمایل زیبا ببخشید. برای آگاهی از مراحل این کار با ما همراه باشید.

 





برترین ها: با کمک بتن و قالب های ساده می توانید گلدان های دلخواه خود را بسازید و به فضای باغچه یا جلوی در خانه شکل و شمایل زیبا ببخشید. برای آگاهی از مراحل این کار با ما همراه باشید.

کاردستی کاربردی

برای اینکه گلدان های کوچک و زیبا در گوشه و کنار باغچه داشته باشید لازم نیست هزینه کنید و گلدان های طرح دار که قیمت های ارزانی هم ندارند بخرید. با هزینه بسیار کمتر و کمی حوصله و سلیقه می توانید هر چند تا گلدانی که دوست دارید، تهیه کنید. برای این منظور باید مراحلی که در ادامه ذکر می کنیم را با دقت انجام دهید.




داخل قالب بزرگ را چرب کنید

برای ساخت گلدان بتونی باید دو قالب کوچک و بزرگ داشته باشید. قالب بزرگ تر را به طرح و شکل دلخواه انتخاب کنید و قالب کوچک تر می تواند یک گلدان پلاستیکی یا کاسه یا هر چیز گردی باشد که فضای داخل گلدان و محل خاک ریختن را شکل دهد. در این مرحله باید قالب بزرگ را با قلم مو و روغن آشپزی چرب کنید.




بیرون قالب کوچک را چرب کنید

با کمک قلم مو سطح بیرونی قالب کوچک تر را نیز چرب کنید.




بتون بریزید

قالب بزرگ تر را با بتن پر کنید. البته حدود 3 سانتی متر از بالای ظرف را خالی بگذارید. آن را خوب تکان دهید تا هوای بتن خارج شود و سطح روی آن را کاملا صاف کنید. برای ساخت بتن به سیمان، آب و ماسه نیاز دارید. به طور مثال، برای نیم کیلوگرم سیمان، 1.25 کیلوگرم شن، 1.8 کیلوگرم سنگریزه نیاز دارید.




قالب کوچک را داخل قالب بزرگ فرو کنید

قاب کوچک را در مرکز قالب بزرگ تر فشار دهید. در انتهای گلدان فاصله مناسبی را برای ته گلدان در نظر بگیرید و قالب کوچک را در فاصله مشخص شده ثابت کنید.




قالب را سنگین کنید

برای ثابت ماندن قالب کوچک داخل بتن، سنگ بزرگی داخل قالب کوچک بگذارید و به مدت 24 تا 48 ساعت در هوای آزاد قرار دهید تا سفت و محکم شود.




قالب ها را جدا کنید

بتن سفت شده را از داخل قالب ها جدا کنید. لبه های تیز آنها را با سنباده یا سنگ کمی گرد و نرم کنید تا به دست آسیب نرسانند.




گلدان های متنوع درست کنید

با قالب های متنوع در شکل های دلخواه می توانید هر چند تعداد گلدن که دوست دارید برای خانه یا باغچه خود درست کنید. البته باید ته گلدان ها را با درل سوراخ کند تا آب از آن خارج شود. باید توجه داشته باشید گلدان های سیمانی هنگام آبیاری در نتیجه خیس شدن تیره می شوند اما دوباره پس از خشک شدن، به رنگ روشن خود باز خواهند گشت.




ساخت جا شمعی

از این قالب ها می توانید برای ساخت جاشمعی های سیمانی هم استفاده کنید. فقط باید به جای قالبی کوچک تر که داخل سیمان قرار می گرفت، خود شمع مورد نظر را چرب کنید و داخل سیمان قرار دهید تا به اندازه و قالب خودش شکل بگیرد. یادتان باشد پیش از روشن کردن شمع، روغنی که به سطح بیرونی آن زده اید را پاک کنید.




ساخت حوضچه کوچک

پس از تهیه بتن در خانه، می توانید از آن برای ساخت انواع چیزها همچون حوضچه بسیار کوچک هم استفاده کنید. برای ساخت این حوضچه به قالب پهن و بزرگ نیاز دارید. از تشت هم می توان برای این منظور کمک گرفت. البته باید دو قالب یک شکل در دو اندازه کوچک و بزرگ داشته باشید که ضخامت حوض را شکل دهد. در کف این حوضچه می توانید آینه هم کار بگذارید تا به آب انعکاس زیبایی ببخشد.


دوشنبه 19/8/1393 - 8:24
کاردستی و خیاطی
شنیدن این عبارت کمی عجیب است نه؟ مگر می شود با یخ جاشمعی درست کرد. شمع وقتی روشن می شود گرما تولید می کند و در نتیجه یخ آب می شود. پس چطور این ممکن است که بتوان با یخ جامشعی درست کرد؟ می شود. امادایمی نمی شود. یک کاردستی موقتی اما زیبا و دوست داشتنی.

 





برترین ها: شنیدن این عبارت کمی عجیب است نه؟ مگر می شود با یخ جاشمعی درست کرد. شمع وقتی روشن می شود گرما تولید می کند و در نتیجه یخ آب می شود. پس چطور این ممکن است که بتوان با یخ جاشمعی درست کرد؟ می شود. اما جاشمعی دایمی نمی شود. یک کاردستی موقتی اما زیبا و دوست داشتنی. البته اگر آن را در هوای بیرون که سرد است قرار دهید و شمع را روشن کنید، خیلی هم زود آب نمی شود. به هر صورت، یک بار درست کردن این جاشمعی جالب و زیبا ارزشش را دارد.



برای تهیه آن وسیله خاصی هم نیاز نیست. آب می خواهد و اکلیل. با ما همراه باشید.

وسایل موردنیاز

•    آب
•    اکلیل
•    لیوان های یک بار مصرف در دو اندازه بزرگ و کوچک
•    وسایل کوچک و سنگین یا سنگریزه
•    نوارچسب

برای هر دو بخش خارجی و داخلی این جاشمعی ها بهتر است از لیوان های پلاستیکی استفاده کنید. زیرا لیوان های کاغذی می چسبند و مجبور به تمیز کاری هستید.



طرز تهیه

1. اکلیل ها را در آب مخلوط کنید. آب و اکلیل را درون لیوان بزرگ بریزید. لازم نیست آن را پر کنید. تا نصفه پرکنید کافی است زیرا وقتی لیوان های کوچک تر داخل آن قرار می گیرند آب اطراف آن تا بالا می آیند.



2. لیوان های کوچک تر را داخل آنها قرار دهید. لیوان را پایین نگهدارید و داخل آن را با مواد سنگین یا سنگریزه پر کنید تا در همان حالت باقی بماند. برای این منظو باید از نوار چسب نیز کمک بگیرید که لیوان بالا نیاید.



3. هنگامی که از محکم بودن آن مطمئن شدید، لیوان را در فریزر قرار دهید تا یخ بزند.



4. برای اینکه بتوانید دو لیوان یخ زده را از هم جدا کنید برای مدت کوتاه آنها را در آب داغ قرار دهید. اما مراقب باشید خیلی این کار را ادامه ندهید که زحمت هایتان هدر می رود. اگر یخ قسمت موردنظر باز شد، دوباره مواد را هم بزنید و در فریزر قرار دهید.



5. لیوان داخلی را خارج کنید و قالب جاشمعی یخی را بیرون بیاورید. آنها را دوباره در فریزر بگذارید تا کاملا یخ بزنند.

6. سپس شمع ها را داخل آنها بگذارید و روشن کنید و از درخشش و زیبایی نور و اکلیل لذت ببرید.



7. عمر این جاشمعی ها زیاد نیست. اما برای ماندگاری آنها می توانید از پارافین مایع و شفاف استفاده کنید. البته در آن حالت دیگر به فریزر نیازی نیست.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:23
کاردستی و خیاطی
اگر از گل های مصنوعیتان خسته شدید٬ یا اینقدر قدیمی و چرک شدند که به فکر دور ریختن آنها افتادید٬ می توانید به جای دور ریختن آنها را تبدیل به این جاشمعی های زیبا و کلاسیک بنمایید.
بردوک: اگر از گل های مصنوعیتان خسته شدید٬ یا اینقدر قدیمی و چرک شدند که به فکر دور ریختن آنها افتادید٬ می توانید به جای دور ریختن آنها را تبدیل به این جاشمعی های زیبا و کلاسیک بنمایید.

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

وسایل لازم
  •     گل مصنوعی
  •     گچ
  •     کاسه برای درست کردن گچ
  •     سیم
  •     دم باریک
  •     شمع وارمر
مراحل ساخت

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

اگر گل به ساقه متصل است٬ سر گل را با دم باریک جدا کنید٬ طوری که ساقه ای باقی نماند.

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

پرچم داخل گل را نیز بیرون بیاورید٬ چون قرار است شمع را داخل آن بگذاریم.

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

داخل یک کاسه٬ کچ را آماده کنید و گل را داخل آن فرو کنید.

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

در حالی که گچ خیس است٬ وارمر را وسط گل٬ به جای پرچم آن بگذارید.

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

گل برگ های کناری را بخوابانید٬ فقط یک ردیف گل برگ مرکزی را به دور وارمر حلقه کنید. می توانید با یک تکه سیم آنها را چسبیده به وارمر نگه دارید تا وقتی گچ خشک شد به همان حالت باقی بماند.

ساخت جاشمعی های گچی با گل مصنوعی

بهتر است از وارمر سفید یا گل بهی در این کارهنری استفاده کتید.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:22
موفقیت و مدیریت
هرگز انتقاد هیچکس و اساساً نظر مردم را جدی نمی‌گیرم. بر این باورم که کسی که حرف همه‌ی مردم را جدی بگیرد،‌ به همان جایی می‌رسد که همه‌ی مردم رسیده‌اند: هیچ جا!
شعبانعلی: یادم می‌آید که قدیم‌ها چند بار برای استخدام به شرکت‌های خیلی معتبر رفتم و شرایط استخدام آنها را هم داشتم. اما وقتی دیدم که فرم استخدام طولانی است و یک عالمه سوال و تست و … آنجاست، خیلی آرام به بهانه‌ای، بیرون آمدم و هرگز به آنجا برنگشتم. ویزا گرفتن را هرگز دوست نداشته‌ام.

هر وقت رابطه‌ام با سفارتی خوب بوده و خودشان کمک کرده‌اند و ویزا صادر کرده‌اند تشکر کرده‌ام و گرفته‌ام. اما هر وقت باید می‌رفتم و چند صفحه فرم پر می‌کردم و گردن کنار سفارت کج می‌کردم، کلاً از مسافرت به آن کشور صرف نظر کرده‌ام. کشورهای متعددی در دنیا هست که می‌توانستم بروم و دوست دارم بروم و آرزو دارم بروم، اما چون فرم طولانی دارد و بعدش هم باید مراجعه حضوری داشته باشم و در صف بایستم، نرفته‌ام! وام هم به همین دلیل نگرفته‌ام و هزار کار دیگر که می‌شد انجام بدهم و نداده‌ام!

فکر می‌کنم اگر خداوند در ورودی بهشت، یک فرم چهار صفحه‌ای ثبت مشخصات بگذارد، خودم بدون فوت وقت، مسیر جهنم را انتخاب می‌کنم! (همین یک آی دی بپرسند و یک پسوورد. راهمان بدهند. مگر چه می‌شود؟!). شناخت من از بندگان خداوند مرا به این نتیجه رسانده که اگر آن دنیا هم مثل این دنیا باشد، احتمالاً بهشت فرایند پیچیده‌ای دارد. فرم‌های طولانی. قواعد خاص پر کردن. رسم‌الخط خاصی که اگر اشتباه کنیم پذیرش نمی‌شویم و هزار پیچیدگی دیگر. فکر می‌کنم جهنم باید راحت‌تر باشد.

چرا یاد نمی‌گیریم (۱)؟

ویژگی دیگری که خیلی در پیشرفت زندگی من نقش داشته، انتقادناپذیری است. خیلی خوشحالم که هرگز انتقاد هیچکس و اساساً نظر مردم را جدی نمی‌گیرم.

بر این باورم که کسی که حرف همه‌ی مردم را جدی بگیرد،‌ به همان جایی می‌رسد که همه‌ی مردم رسیده‌اند: هیچ جا!

باید تا هجده سالگی درس بخواند و معدل بالا بیاورد. تا مردم در مهمانی‌ها به او لبخند بزنند و خوشحال شوند.

باید به بهترین دانشگاه و بهترین رشته برود تا مردم به او لبخند بزنند و خوشحال شوند و او هم احساس پیشرفت کند.

باید ازدواج کند. تا مردم بگویند زندگی خانوادگی خوبی دارد و به او لبخند بزنند و خوشحال شوند و او هم حالش خوب باشد.

باید هر روز به موقع سر کار برود و به موقع به خانه بیاید تا مردم بگویند زندگی متعادلی دارد و لبخند بزنند و …

باید فرزنددار شود. تا مردم بگویند که کانون خانواده‌ی آنها گرم است و یک خانواده‌ای دارند که همه حسرتش را می‌خورند.

و حالا خودش، با حسرت بنشیند و در ذهنش،‌ از روزهای خوب و زندگی خوب، فانتزی بسازد و به مردم لبخند بزند!

احتمالاً همان «مردم» که الان نوشته من را می‌خوانند، می‌گویند: اینطوری که پیشرفت نمی‌کنی! اینطوری که رشد نمی‌کنی و اصلاح نمی‌شوی! و من هم همیشه جوابم این است که اصلاح شده و رشد کرده و پیشرفت‌ کرده‌ی شما را دیده‌ام. ارزانی خودتان. من همین نوع اصلاح نشده و پیشرفت نکرده‌ و رشد نکرده‌ی خودم را ترجیح می‌دهم!

بر این باورم که همه‌ی بزرگانی که در تاریخ تحولی ایجاد کرده‌اند،‌ مردم را به هیچ چیز حساب نمی‌کرده‌اند! آنقدر ادامه داده‌اند تا مردم مجبور شده‌اند آنها را به چیزی حساب کنند.

درباره یادگیری: چرا یاد نمی‌گیریم (۱)؟

نیوتون تمام آن سالها که در خانه‌اش کیمیاگری می‌کرد و مردم به او می‌خندیدند، هیچکس را جدی نگرفت. کیمیاگری ساده‌اندیشی بود و رفتارش بی‌نتیجه. اما در حاشیه‌ی همان کارها بود که تصادفاً فرمول‌های امروز او هم خلق شدند.

بعید است زمانی که ادیسون برای هزارمین بار تلاش می‌کرد چیزی شبیه لامپ بسازد،‌ مردم او را تشویق کرده باشند. احتمالاً همه گفته‌اند او احمق است و او به کار خود ادامه داده است.

بعید است وقتی دکتر حسابی شبانه‌روزی درس می‌خواند و مطالعه می‌کرد، بقیه تشویقش کرده باشند. احتمالاً برایش از «تعادل در زندگی» گفته‌اند و اینکه یک مدرک تحصیلی کافی است و بقیه‌اش را صرف زندگی‌ روزمره‌ات و بهبود وضع مالی‌ات کن.

بعید است این نسل دانشگاه رها کرده‌ای که دنیای فن‌آوری امروز را خلق کرده‌اند، در زمان ترک دانشگاه، با تشویق مردم مواجه شده باشند!

آنهایی که مردم را جدی گرفته‌اند جوانان خوبی شده‌اند که اگر پسر هستند فقط به درد «دامادی» می‌خورده‌اند و اگر دختر هستند، «عروسی» شده‌اند که افتخار تمام فامیل‌ هستند و احتمالاً کارکرد اصلی‌شان در عالم هستی، «عروسی و دامادی کردن» است!

در میان مهارت‌ها و ویژگی‌های مثبت خودم، «فکر می‌کنم» مهارت یادگیری یکی از مهم‌ترین‌ها باشد. احتمالاً می‌گویید کسی که «انتقادناپذیری» را افتخار خودش می‌داند،‌ با اولین مفهوم یادگیری که بازخورد است، مشکل دارد. پس چگونه می‌شود یاد بگیرد؟

به نظر می‌رسد که یادگیری یک مهارت است. هر مهارتی – خواه نواختن موسیقی باشد و خواه صحبت به زبانی دیگر و خواه ساختن صنایع دستی – نیازمند دانستن تعدادی اصول پایه و تمرین کردن روی آن است. هر چیزی که تسلط بر آن، نیازمند تمرین و اجرایی کردن نباشد، از جنس «دانش» است و نه «مهارت».

ویژگی دیگر هر مهارتی، فرد محور بودن آن است. وقتی از نواختن یک ساز موسیقی حرف می‌زنیم،‌ بلافاصله می‌گویند: پای درس چه کسی نشسته‌ای؟ اما حوزه‌ی دانش چنین نیست. دانش توسط دانشمندان تولید می‌شود اما مستقل از دانشمندان، معنا و بقا پیدا می‌کند.

به محض اینکه گفتیم «فرد محور»، باید به خاطر داشته باشیم که نتیجه‌ی بعدی آن «سلیقه محور» بودن است.

«نقطه‌ی جوش آب»  و «جدول ضرب اعداد» چیزی از جنس دانش است و نه مهارت. فردمحور نیست (آزمایش‌کننده و آموزش دهنده‌اش مهم نیست) و سلیقه هم در آن جایی ندارد.

اما نقاشی و موسیقی و سایر جنبه‌های هنر، نمونه‌های واضحی از مهارت هستند. نام استاد و سلیقه‌ی استاد در کارهای هنرآموز می‌ماند و به تدریج که تسلط بیشتری بر آن حوزه پیدا کرد، نام خود و سلیقه‌ی خود را هم به آن می‌افزاید.

با این اوصاف،‌ من هم وقتی از مهارت یادگیری می‌گویم، از سلیقه‌ی خودم می‌گویم. سلیقه‌ای که در طول این سالها، از نشستن و کار کردن با کسانی شکل‌گرفته است که هر یک به شیوه‌ای معلمم بوده‌اند.

امروز نمی‌توانم آن معلمان را تفکیک کنم. از شریعتی که تلاش‌های موفق و ناموفق‌اش را برای یاد گرفتن دستاوردهای دنیای توسعه یافته و ورود آنها به فرهنگ کشورم می‌بینم. تا ماریو دوست و همکار از دست رفته‌ام، که تلاشش را برای یاد گرفتن فرهنگ غریبی که نمی‌شناخت اما وادار شده بود در کنار آن زندگی کند می‌دیدم. تا اساتید خوبم در دانشگاه که وقتی از تجربیات و آموخته‌های خودشان می‌گفتند، می‌دیدم که از یک رویداد ساده کاری یا یک مطالعه سنگین علمی، چه چیزهایی را می‌شود یاد گرفت و چه چیزهایی را باید به فراموشی سپرد. از ولتر و لوتر وقتی که به تغییر جامعه‌ی خودشان فکر میکردند. از مولوی، وقتی که رکیک‌ترین واژه‌ها را با هدف یاد دادن و آموزش،‌ به ابزارهایی پاک و مقدس تبدیل می‌کرد تا از سعدی که داستان می‌گفت تا مقاومت مخاطب را در برابر یادگیری کاهش دهد.

یکی از شیوه‌های فسادانگیز در تربیت ما، باور به مفهوم «درست بودن مطلق» و تربیت «ذهن غلط یاب و تناقض یاب» است.

ما در درس دیکته، یاد گرفتیم که نمره از بیست شروع می‌شود و با هر اشتباه نمره‌مان کم می‌شود. هیچکس به ما به خاطر دویست و پنجاه لغتی که درست نوشتیم، امتیاز نداد. اما به جای هر غلطی که نوشتیم، نمره‌ای کم شد.

ما در درس ریاضی، برهان خلف را یاد گرفتیم. برای اینکه ثابت کنیم چیزی درست است، فرض می‌کردیم که چنین نباشد و آنقدر ادامه می‌دادیم که به یک تناقض برسیم.

برای ما در کنکور، گزینه درست مهم نبود. فکر کردن به گزینه درست، زمان می‌برد و رقابت چنان تنگاتنگ بود که نمی‌شد به گزینه‌ی درست فکر کرد. این بود که آموختیم به دنبال گزینه‌های اشتباه بگردیم. آنها را حذف کنیم تا تنها یک گزینه بماند. کسی که در کنکور موفق می‌شود،‌ صدها گزینه‌ی نادرست را حذف کرده‌ است! همین! مهارت غلط یابی بیشتر از مهارت حل مسئله می‌توانست موجب موفقیت ما شود.

جانداران دست‌آموزی بودیم که سالها، تربیت شدیم تا به «غلط‌ها» واکنش نشان دهیم. سر، برافراشته و دندان، تیز کرده، آماده باشیم تا «غلط»ها را بیابیم و پیروزمندانه، در نقض گفتار دیگران، نبوغ و هوشمندی را تجربه کنیم.

این جانداران پرورش یافته، وارد گروه بزرگتری شدند که جامعه نام داشت. جایی که هیچ چیز به صورت مطلق درست نیست. تاکید میکنم: هیچ چیز! درست نبودن هم، معنی غلط بودن نمی‌دهد. چون کمتر چیزی به صورت مطلق، نادرست و اشتباه است.

حالا با این نگرش، می‌خواهیم از حرف و رفتار و عقیده دیگران، «یاد بگیریم». بیایید یک مثال را بررسی کنیم.

درباره یادگیری: قوانین یادگیری من (۲)

بحث مهاجرت پیش می‌آید. جایی می‌خوانم: «متوسط هوش کسانی که از یک کشور مهاجرت می‌کنند، بیشتر از کسانی است که در آن کشور می‌مانند».

همان «ذهن غلط یاب» راه می‌افتد و جستجو می‌کند. به دنبال مثال نقض می‌گردد. یاد پسر همسایه می‌افتد که از لحاظ ذهنی تعطیل بود! درس نخواند. دانشگاه نرفت. روابط اجتماعی نمی‌دانست و همه‌ی محل می‌دانستند که او روزی گرسنه و معتاد، در جوی آبی می‌افتد و می‌میرد. اما حالا او در کانادا است. شاید زندگی عجیبی ندارد. اما در جوی آب هم نیست. شاد و خندان است و هر روز،‌ با در و دیوار عکس می‌اندازد و در فیس بوک می‌گذارد و همه‌ی همسایه‌ها را تگ می‌کند!

همین یک مثال کافی است که ادعا نقض شود. اگر مهمانی باشد،‌ حرف گوینده را قطع می‌کنم تا داستان پسر همسایه را بگویم. اگر سایت باشد،‌ باقی متن را رها می‌کنم و به سمت قسمت کامنتها می‌روم تا بیسوادی و نفهمی و کم‌تجربگی و نگرش محدود نویسنده را به سخره بگیرم. اگر شبکه‌های اجتماعی باشد،‌ با سایر همسایگان هماهنگ می‌کنیم و شبانه، به صفحه‌ی گوینده حمله می‌کنیم و فحش می نویسیم. یا مودبانه کامنت می‌گذاریم و تاکید می‌کنیم که «همه‌ی جنبه‌ها دیده نشده است».

حالا احساس خوبی داریم. احساس غرور. احساس فهم. احساس تجربه داشتن. احساس نقد کردن. احساس اینکه من چیزی به حرف گوینده افزودم که او نمی‌دانست یا نمی‌فهمید یا نمی‌خواست بفهمد.

حاصل آن مهمانی،‌ یا مطالعه آن متن، یا حضور در آن شبکه اجتماعی، نوع مدرنی از «ارضاء خود» است و حال عجیبی که در آن شرایط دست می‌دهد. البته حال می‌رود و قال فراموش می‌شود و ساعتی دیگر یا روزی دیگر،‌ به دنبال قربانی جدیدی می‌گردیم.

«ذهن غلط یاب»، این فرصت را از «ذهن مصداق یاب» من گرفت تا با خودم فکر کنم: «چه کسانی را می‌شناسم که به دلیل اینکه از متوسط جامعه خود هوشمندتر بوده‌اند، تحمل شرایط جامعه برایشان سخت بوده و مهاجرت کرده‌اند؟». حتی فرصت نمی‌کنم که به ذهنم بسپارم که: «ممکن است یکی از دلایل مهاجرت، بالاتر بودن قدرت هوش و تحلیل فرد،‌ نسبت به متوسط جامعه‌اش باشد».

عکس ماجرا هم درست است. جایی می‌خوانم که: «مهاجران، کسانی هستند که مسئولیت پذیر نیستند و نمی‌خواهند مسئولیت اصلاح و بهبود جامعه خود را بپذیرند. به کشوری دیگر می‌روند و صورت مسئله را پاک می‌کنند».

«ذهن غلط یاب»، دوباره به سراغ خاطراتش می‌رود. به سراغ دخترخاله‌ی عزیزم که اینجا درس خواند و در فلان سازمان دولتی گزینش نشد. هفته‌ای یک بار هم «ارشاد» می‌شد. او الان در یکی از دانشگاه‌های خوب در دنیای غرب، تحصیل کرده و یک مدیر ارشد در یک مرکز تحقیقاتی است.

دوباره همان ماجرا. اگر مهمانی است حرف را قطع می‌کند و اگر سایت است کامنت می‌نویسد و اگر مقاله است ایمیل می‌زند و اگر شبکه اجتماعی است حمله می‌کند و …

«ذهن غلط یاب» فرصت را از «ذهن مصداق یاب» گرفت تا به خاطر بیاورد که کسانی هم هستند که به سختی‌های اطرافیانشان نیشخند می‌زنند و می‌گویند: این مشکل من نیست. مشکل آنهاست. من پول دارم و وقت دارم و فرصت دارم و می خواهم از حق زندگیم استفاده کنم. دیگرانی بوده‌اند که قرنها در نقاط دیگر جهان،‌ نهال رفاه و توسعه را کاشته‌اند و من به جای عرق ریختن در این بیابان، ترجیح می‌دهم در سایه‌ی آن نهال استراحت و زندگی کنم.

این است که فرصت نمی‌کنم به ذهن بسپارم که: «ممکن است یکی از انگیزه‌های انسانها برای مهاجرت، عدم احساس مسئولیت نسبت به اطرافیان باشد».

این انسان غلط یاب،‌ سالها زندگی کرده است. سالها کتاب خوانده. درس خوانده. دکتر شده! مهندس شده! مدیر شده! عروس دارد. داماد دارد. کارمند دارد. خوب حرف می‌زند. اما…

وقتی حرف‌ می‌زند، اگر صدا و تصویر را بگیرند و متن تحلیل‌هایش را بدهند، احساس می‌کنی حرف‌های مسافر کج فهم و کم سواد و خسته‌ی یک تاکسی است که ترجیح داده است خستگی مسیر طولانی سفر درونشهری را، به قیمت حرف‌های پوچ و لغو و بی‌معنی، کمتر کرده و به فراموشی بسپارد.

او هیچ کار خاصی نکرده است. هیچ حرف جدیدی نزده است. دنیا، از روزی که او واردش شده تا امروز که آن را ترک می‌کند، هیچ تغییر مثبتی را،‌ هر چند کوچک، به واسطه‌ی حضور او تجربه نکرده است. او یک «منتقد حرفه‌ای» است. امروز می‌تواند از اوباما تا روحانی را در مسیر پنج دقیقه‌ای ولیعصر تا هفت‌تیر نقد کند. کیارستمی و حاتمی‌کیا و سالها سوابق و زحماتشان را، در یک گفتگوی یک ساعته، نقد کند.

خطر اصلی این شیوه، در این است که آنکس که با «کشف تناقض» ارضا می‌شود،‌ جدای از اینکه آموخته جدیدی نداشته، به سرعت لذت کشف قبلی را فراموش می‌کند و باید به دنبال تناقض بعدی بگردد. اما آنکس که با «کشف مصداق» خوشحال می‌شود، همیشه و همه جا می‌تواند لذت یادگیری را تجربه کند.

سالها پیش، در کلاس مذاکره با یکی از دوستان نزدیکم نشسته بودیم. معلم جمله‌ای را گفت که شما هم بعدها از من بارها و بارها شنیده‌اید. او گفت: «خلاصه‌ی تجربه‌ی تمام سالهای مذاکره‌ی من، این بوده است که آن امتیازهایی را که با سکوت می‌توان گرفت هرگز با حرف زدن و موضع‌گیری صریح نمی‌توان به دست آورد».

من در ذهن خودم به دنبال مثال‌هایی در زندگی خودم و اطرافیانم گشتم که سکوت، اثربخش بوده باشد. چند مورد به ذهنم رسید. دوست کناری من – که هنوز هم با هم دوست هستیم – به من گفت: «محمدرضا! مزخرف میگه. من همین پارسال که حقوقم رو بر خلاف بقیه اضافه نکردند هیچی به مدیرمون نگفتم. امسال هم که حقوق همه اضافه شد باز حقوق من اضافه نشد. سکوت کردم، بدبخت شدم!».

او اجازه گرفت. حرف معلم را قطع کرد و دو مثال مختلف مطرح کرد که نقض نظر معلم بود. هنوز هم که هنوز است، با هم که می‌نشینیم مثالهای دیگری می‌زند که «خاک بر سر فلانی! اینجا هم که سکوت کردیم بدبخت شدیم. دلم می‌خواد یک بار توی خیابون ببینمش. بزنم توی گوشش!».

درباره یادگیری: قوانین یادگیری من (۲)

من اما در آن کلاس همزمان دو درس را یاد گرفتم.

درس اول: «سکوت کردن در مذاکره می‌تواند امتیازهای زیادی برای ما کسب کند».

درس دوم: «سکوت کردن در مذاکره میتواند باعث شود که امتیازهای زیادی از دست بدهیم».

برای هر درس چند مثال هم شنیدم. برخی از معلم. برخی از دوستم.

الان هر وقت در مذاکره امتیاز می‌خواهم، به خودم می‌گویم: دو راه دارم. یا باید سکوت کنم یا باید حرف بزنم و اعتراض کنم. برای هر کدام هم ده‌ها مثال و خاطره و مصداق بلدم و از روی آنها می‌توانم حدس بزنم کدام گزینه، مناسب این مذاکره است.

شانس من برای کسب امتیار در مذاکره، از معلمم بیشتر است. او فقط یک گزینه پیش رویش داشت (سکوت)

شانسم از دوستم هم بیشتر است. او هم فقط یک گزینه می‌دانست (حرف زدن و اعتراض).

من هر روز در هر مذاکره‌ای، مصداقی برای یکی از دو درس بالا پیدا میکنم و بیشتر یاد می‌گیرم. و دوستم، هر روز، مثال نقض دیگری می‌بیند. چیزی که بیشتر او را عصبی می‌کند و مشتاق تا معلم آن سالها را ببیند و …
دوشنبه 19/8/1393 - 8:21
موفقیت و مدیریت
چند سال پیش، در پایان یک دوره MBA یک ساله، دانشجویی پیش من آمد و گفت: «الحمدلله. هر چه را در این دوره MBA‌ به ما گفتند، من دیدم که ما دقیقاً به صورت کامل اجرا می‌کرده‌ایم. فقط اسمش را نمی‌دانستیم».
شعبانعلی: چند سال پیش، در پایان یک دوره MBA یک ساله، دانشجویی پیش من آمد و گفت: «الحمدلله. هر چه را در این دوره MBA‌ به ما گفتند، من دیدم که ما دقیقاً به صورت کامل اجرا می‌کرده‌ایم. فقط اسمش را نمی‌دانستیم».

شنیدن این حرف برای من خیلی عجیب بود. هم از آن جهت که در یک دوره‌ی یک ساله، اساساً اساتید و مدرسان متعددی می‌آیند و به صورت طبیعی – که ویژگی علوم انسانی است- بارها حرف و نظر یکدیگر را نقض می‌کنند. و هم از آن جهت که حتی در یک درس واحد هم این تعارض‌ها وجود دارد. مگر می‌شود استراتژی بخوانی و پورتر و مینتزبرگ و دیوید و گرنت را بشناسی و همه‌‌ی اختلاف نظر‌های آنها را ببینی، بعد هم بگویی الحمدلله من مطابق همه‌ی آنها رفتار می‌کردم؟!

مطب مرتبط:

اسیر این باید ها و نبایدها نباشیم! (1)


درباره یادگیری: قوانین یادگیری من (۳)

این حرف را در پایان جلسات طولانی آموزش مذاکره هم گاهی شنیده‌ام. که خوشبختانه دقیقاً همه‌ی آن چیزی را که من رفتار می‌کنم، شما امروز گفتید و خیالم راحت شد که بر اساس اصول علمی، مذاکره می‌کنم!

واقعیت بسیار ساده است. آن کسی که می‌گوید دوره یکساله دقیقاً مطابق ذهنیت او بوده، هر آنچه را که برخلاف باورها و ذهنیتش بوده به کناری ریخته است و الان یکی دو مثال از تمام آن یکسال در ذهن دارد که دقیقاً در کارش اجرا کرده. همین ماجرا در مورد دانشجوی درس مذاکره‌ی من هم صادق است.

این همان خطایی است که به آن Confirmation Bias یا خطای تایید خود می‌گویند. به همین دلیل است که اگر کسی دین را در نشانه‌های بیرونی و قشری آن جستجو کند، با این پدیده مواجه می‌شود که دینداران با دیدن آنانکه شفا می‌یابند دیندارتر و بی‌دین‌ها با دیدن آنها که شفا نمی‌یابند،‌ بی‌دین‌تر می‌شوند! یا اینکه مومنان به کمونیسم با دیدن اقتصاد سرمایه‌داری کمونیست‌تر و معتقدان سرمایه‌داری با دیدن اوضاع کمونیست‌ها، به باور پیشین خود معتقدتر می‌شوند.

در نهایت آنچه به آن باور داریم و از آن دفاع می‌کنیم و در روج و جان ما نفوذ می‌کند،‌ بیشتر از اینکه ناشی از یک مکانیزم استدلال منطقی باشد، ناشی از یک مکانیزم روانی با هدف حفظ آرامش و امنیت ذهنی است.

به نظر می‌رسد تغییر باورهای عمیق،‌ پیچیده‌ترین شکل یادگیری است و آخرین مرتبه‌ی انسانیت. آن چیزی که من اینجا دغدغه‌اش را دارم،‌ مصداقی ساده‌تر از یادگیری است. ارزش قائل شدن برای اطلاعات و داده‌هایی که با دانسته‌های فعلی ما تضاد دارد.

آنچه اینجا نوشتم به همراه قانون قبلی،‌ تا حدی نگاه مرا به یادگیری نشان می‌دهد. ما عموماً در دانسته‌های خود به دنبال یکپارچگی و همسویی می‌گردیم و در رفتار و دانسته‌های دیگران به دنبال تناقض. اما یادگیری روندی واژگونه را می‌طلبد. اینکه بکوشیم یکپارچگی و همگونی را در گفتار دیگران جستجو کنیم و تعارض را در دانسته‌های خود.

البته یادمان باشد که نداشتن باور مطلق به نگرش خود و تشنه بودن برای جستجوی تضاد و تعارض، وقتی مفید است که طرف مقابل هم به حرف‌های خود به عنوان حرف مطلق باور نداشته باشد. در غیر این صورت، به همان حرف حکیمانه می‌رسیم که بور و راسل و ولتر به شکل‌های مختلف گفته‌اند: مشکل جهان اینجاست که دانایان با تردید حرف می‌زنند و ابلهان با قطعیت اظهار نظر می‌کنند!

اگر موارد بالا را در ذهن داشته باشیم، جستجوی شگفت‌انگیز و ارزشمند در سرزمین تعارض‌ها آغاز می‌شود.

حالا اگر من باورم بر این است که مهاجرت به خارج از کشور، یک خیانت جدی به سرزمین مادری است، به جای اینکه خائنان بیشتری را جستجو کنم، به دنبال کسانی می‌گردم که مهاجرت آنان،‌ باعث شده باشد خدمتی برای کشور انجام شود.

یا اینکه اگر باورم این است که مهاجرت به خارج از کشور، گامی قطعی برای رشد و پیشرفت شخصی است، به دنبال کسانی می‌گردم که مهاجرت کرده اند و رشد نکرده‌اند یا مهاجرت نکرده‌اند و رشد کرده‌اند.

حاصل این نوع یادگیری، نهایتاً در «عدم قطعیت» بروز می‌کند. به همین دلیل است که همواره گفته‌ام و نوشته‌ام که: «معیار یادگیری، نه ساعت است و نه نمره و نه مدرک و نه هزینه و نه صفحات کتاب». معیار یادگیری فقط تعداد تضادها و تعارض‌هایی است که در فرایند یادگیری تجربه می‌کنیم.  وقتی هدف مناظره است، می‌دانی که به جنگ رفته‌ای و هدف یافتن حق نیست، بلکه اثبات ادعای برحق بودن است. اما وقتی هدف یادگیری است، باید نشست و گوش داد و ذهن را در معرض نسیم تعارض قرار داد.

سالهاست پای درس و بحث بزرگان نشسته‌ام و امروز به طور قطع می‌توانم بگویم که تا کنون عبارت «من قبول ندارم…» را در سه دهه‌ی قبل در هیچ کلاس و سمینار و جلسه و پای حرف هیچ استادی بر زبان نیاورده‌ام. معنایش این نیست که هر چه شنیده‌ام قبول داشته‌ام، بلکه مشتاقانه در پی شنیدن حرف‌هایی بوده‌ام که در آن لحظه قبول نداشته باشم تا فرصت بهتری برای اندیشیدن به وجود بیاید.

کم نیستند مدعیان علم و دانشی که صد‌ها کتاب در خانه‌های خود انبار کرده‌اند، اما خوب که نگاه میکنی، همه‌ی این کتابها تکرار یک حرف است و وقتی به کتابخانه‌ی آنها نگاه می‌کنی به جای اینکه باغی از دانش ببینی، جنگل سوخته‌ای از درختان بریده شده را می‌بینی که قربانی شدند تا این فرد یا افراد، ایده‌های ضعیف خود را با افزایش بی‌نتیجه‌ی قطر کتابهایشان، تقویت و تحکیم کنند.

همین است که قبلاً هم نوشتم که باور من بر این است که دانش هم، مانند هر موجود ذی وجود دیگری در عالم هستی، از همزیستی و همبستری دو عنصر متضاد متولد می‌شود و آنها که مدعی هستند بدون پذیرفتن و در آغوش کشیدن ایده‌ها و نگرش‌های مخالف، زایشی وجود خواهد داشت، جز به ارضاء خواسته های نامشروع خود، اشتغال ندارند…
دوشنبه 19/8/1393 - 8:21
موفقیت و مدیریت
توانایی مدیریت احساسات و خونسرد ماندن در هنگام فشار با عملکرد شما ارتباط مستقیم دارد. در تحقیقی که روی بیش از یک میلیون نفر انجام شده، مشخص شده است که 90 درصد از افراد موفق، می‌توانند آرامش خود را حفظ کنند.
سلامت ایران - ترجمه مونا ضرغام: توانایی مدیریت احساسات و خونسرد ماندن در هنگام فشار با عملکرد شما ارتباط مستقیم دارد. در تحقیقی که روی بیش از یک میلیون نفر انجام شده، مشخص شده است که 90 درصد از افراد موفق در این زمینه در مدیریت عواطف خود در زمان استرس مهارت دارند و می‌توانند آرامش خود را حفظ کنند اما افراد موفق چگونه می‌توانندآرامش خود را حفظ کنند؟ راز این آرامش به عوامل ذیل مربوط می‌شود:

آنها قدر آنچه دارند، می‌دانند:

قدردانی از آنچه دارید نه تنها خلق‌و‌خوی شما را بهبود می‌بخشد، بلکه ترشح هورمون استرس( کورتیزول ) را هم تا 23 درصد کاهش می‌دهد. براساس تحقیقی که در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده است، اشخاصی که کار روزانه می‌کنند و قدر‌شناس هستند، انرژی، خلق‌و‌خو و سلامت جسمی بهتری را تجربه می‌کنند که به نظر می‌رسد میزان کم هورمون کورتیزول نقش اساسی در این مسئله دارد.

راز آرامش افراد موفق

آنها از این پرسش اجتناب می‌کنند که بگویند «چی می‌شد اگر؟»

این پرسش باعث بروز استرس و نگرانی می‌شود. کارها می‌توانند به هزار طریق مختلف انجام شوند و هر چقدر شما وقت خود را صرف نگرانی در مورد احتمالات کنید، کمتر می‌توانید روی عملی که به شما آرامش می‌بخشد، تمرکز و استرس خود را کنترل کنید. افراد موفق می‌دانند این پرسش تنها آنها را به جایی می‌برد که واقعا نمی‌خواهند و لازم ندارند که باشند.

آنها مثبت باقی می‌مانند

افکار مثبت استرس شما را کم می‌کنند. شما می‌توانید با انتخاب افکار مثبت، فکرخود را آزاد کنید. سعی کنید توجه خود را روی افکار مثبت متمرکز کنید. وقتی همه چیز خوب پیش می‌رود و خلق‌و‌خوی شما خوب بوده، این کار نسبتا آسان است اما وقتی کارها خوب پیش نمی‌‌رود، افکار منفی هجوم می‌آورد. در این‌گونه موارد به امروز خود فکر کنید و کار مثبتی را که انجام داده‌اید به خاطر بیاورید، هرقدر هم که آن کار کوچک باشد. اگر نمی‌توانید از امروز خود چیزی به خاطر آورید، به روزهای قبل خود فکر کنید.

آنها مصرف کافئین خود را کم می‌کنند

آنها کمتر کافئین مصرف می‌کنند. نوشیدن کافئین باعث تحریک ترشح آدرنالین می‌شود. ترشح آدرنالین ساز و کاری است که شما را مجبور می‌کند هنگامی که با تهدیدی مواجه شدید، بایستید و بجنگید. کافئین در واقع باعث بروز استرس می‌شود.

آنها خواب کافی دارند

وقتی خواب هستید، مغز شما هم استراحت می‌کند. کم‌خوابی باعث افزایش ترشح هورمون استرس می‌شود.

آنها با خود گفتگوی منفی نمی‌کنند

هرقدر شما بیشتر منفی با خود حرف بزنید و به افکار منفی خود فکر کنید، بیشتر به این افکار قدرت می‌دهید. یادتان باشد، بیشتر افکار و صحبت‌های منفی ما تنها فکر هستند و حقیقت ندارند.
دوشنبه 19/8/1393 - 8:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته