• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 358
زمان آخرین مطلب : 3930روز قبل
محبت و عاطفه
زباغ خاطراتم هرگز نخواهی رفت ومن هرگز نخواهم برد از یاد نگاه مهربانت را
دوشنبه 25/6/1387 - 16:19
طنز و سرگرمی
یک گونی عشق تقدیم تو باد... عشقش مال خودت، ولی یادت نره گونی شو پس بدی
دوشنبه 25/6/1387 - 16:18
خاطرات و روز نوشت
دوست داشتن مثل بازی الاکلنگ می مونه. اونی که عاشقتره همیشه خودش رو پاییننگه می داره تا عشقش از بالا بودن لذت ببره

دوشنبه 25/6/1387 - 16:16
محبت و عاطفه
آسمان وقف نگاهت گل من 
مانده ام چشم براهت گل من 
هر کجا هستی و باشی گویم 
که خدا پشت و پناهت گل من
دوشنبه 25/6/1387 - 16:15
رمضان

رحمتالهى در ماه رمضان، ناشى از حسناتى است كه شما در این ماه مبارك توفیق آن را پیدامى‌كنید. در ماه رمضان، توجّه به خدا و احسان به مستمندان و صله‌ى رحم و توجّه بهضعفا و پاكدامنى و پارسایى هست؛ آشتى با كسانى كه از آنها دورى گزیده‌اید، هست؛انصاف با كسانى كه با آنها دشمنى داشته‌اید، هست. ماه رقّت و توجّه و توسّل است؛دلها نرم و جانها با نور فضل و رحمت الهى نورانى مى‌شود و انسان نسبت به انجام اینحسنات توفیق پیدا مى‌كند. این را تا سال آینده ادامه دهید؛ درس ماه رمضان را براىدوره‌ى سال فرا گیریم. این مى‌شود یكى از بزرگترین پاداشهاى خداوند، كه چنینتوفیقى را به ما بدهد. رضا و رحمت و قبول و عفو و عافیت را از خداى متعال طلب كنیم.

دوشنبه 25/6/1387 - 16:12
رمضان
قال امیرالمومنین علیه السلام 

الصیام اجتناب المحارم كما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب. 

روزه پرهیز از حرام‌ها است، همچنانكه شخص از خوردن و نوشیدن پرهیز می‏كند. 

بحار ج 93 ص 249
دوشنبه 25/6/1387 - 16:8
خواستگاری و نامزدی
ظهر یک روز سرد زمستانی وقتی امیلی به خانه برگشت پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه داخل آن را خواند :
امیلی عزیز ، 
عصر امروز به خانه ی تو می آیم تا تو را ملاقات کنم ، با عشق ، خدا .
امیلی همان طور که با دست های لرزان نامه را روری میز می گذاشت با خود فکر کرد که چرا خدا می خواهد او را ملاقات کند ؟ او که آدم مهمی نبود در همین فکرها بود که ناگهان کابینت خالی آشپزخانه را به یاد آورد و با خود گفت: من که چیزی برای پذیرایی ندارم ! پس نگاهی به کیف پولش انداخت او فقط 5 دلارو 40 سنت داشت ، با این حال برای خرید و تدارك میهمانی به سمت فروشگاه بیرون آمد. باران به شدت در حال بارش بود و او خیلی عجله داشت تا زود به خانه برسد و عصرانه را حاضر کند، در راه بازگشت از خرید با زن و مرد فقیری روبرو شد ! آنها به امیلی گفتتند خانم ما سرپناه و پولی نداریم بسیار هم سردمان است و گرسنه هستیم آیا امکان دارد به ما کمکی کنید ؟
امیلی جواب دارد متاسفم من دیگر پولی ندارم و این نان ها را هم برای مهمانم خریده ام . مرد فقیر گفت بسیار خوب خانم متشکرم و بعد دستش را روی شانه ی همسرش گذاشت و آن دو به حرکت خود ادامه دادند. همان طور که مرد و زن فقیر در حال دور شدن بودند امیلی بطور ناگهانی درد شدیدی را در قلبش احساس کرد و حالش دگرگون شد ! انگار ندایی در درون او ملامتش میكرد . ناخودآگاه و به سرعت دنبال آنها دوید ! آقا خانم خواهش می کنم صبر کنید : وقتی امیلی به زن و مرد فقیر رسید سبد غذا را به آنها داد و بعد کتش را در آورد و روی شانه های زن انداخت مرد از او تشکر کرد و برایش دعا کرد .
وقتی امیلی به خانه رسید یک لحظه ناراحت شد. چون خدا می خواست به ملافاتش بیاید و او دیگر چیزی برای پذیرایی از خدا نداشت همان طور که در را باز می کرد پاکت نامه دیگری را روی زمین دید نامه را برداشت و باز کرد ! 
كلمات ساده و مختصری در آن نامه نوشته شده بود : 
امیلی عزیز ، 
از پذیرایی بی نظیرت و کت خوب و زیبایت متشکرم ، با عشق ، خدا .
دوستان خوبم شاید اینگونه بنظر برسد كه در نگارش این داستان تا اندازه ای اغراق شده ، چون باور كردنی نیست كه شخصی بصورت فیزیكی نامه ای به این شكل دریافت كند آنهم از سوی خدا ! خدایی كه جا و مكانی ندارد ولی در همه حال پیش ماست !
اما مسلما برخی الهامات قلبی و گرایش های ذهنی ما را به سمت و سوی خیر و نیكی هدایت می كند كه این باور همان حضور قلب ما در پیشگاه خداوند یگانه است چرا كه جهان هستی جلوه ای از محضر خداست .
يکشنبه 24/6/1387 - 22:11
دعا و زیارت
قرآن به ما یاد داده است كه همیشه از اشتباهات خود یاد كنیم: �ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا�. نباید اسراف، زیاده‌روى، كوتاهیها و افراط و تفریط خودمان را از یاد دور كنیم؛ باید به فكر اصلاح آنها باشیم. اما این نباید ما را از عامل تشدیدكننده‌ى اشكالات كه همان دشمن بیرونى است، غافل كند. در همین آیه‌ى شریفه كه به ما تعلیم مى‌دهد از گناه و اسراف خود استغفار كنیم، بلافاصله مى‌فرماید: �و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرین�؛ یعنى دشمن بیرونى را هم مورد غفلت قرار ندهید. اوست كه از اشتباهات شما حدّاكثر بهره را مى‌برد. لذا دشمن بیرونى اشتباهات را تشدید مى‌كند.
يکشنبه 24/6/1387 - 22:9
بیماری ها
اضافه وزن یا چاقی را با محاسبه "شاخص توده بدنی" (BMI) تعیین می‌کنند
برای محاسبه BMI وزن را بر حسب کیلوگرم برمجذور قد بر حسب متر تقسیم می‌کنند
BMI اغلب برای پیش‌بینی خطر بیماری‌های مرتبط با چاقی مانند دیابت، فشار خون بالا، بیماری قلبی و سایر بیماری‌ها به کار می‌‌رود.
شاخص توده بدنی ۱۸.۵ تا ۲۴.۹ نشانه وزن طبیعی، ۲۵ تا ۲۹.۹ بیانگر اضافه وزن و ۳۰ تا ۳۴.۹ علامت چاقی است. BMI بالاتر از ۳۵ چاقی مرضی را نشان می‌دهد.
برای محاسبه BMI خودتان به این طریق عمل کنید:
عدد وزنتان بر حسب کیلوگرم را بر مجذور عدد قدتان بر حسب متر تقسیم کنید. عدد به دست آمده برای خودتان را با مقدار BMI طبیعی مقایسه کنید. 
 
يکشنبه 24/6/1387 - 22:6
طنز و سرگرمی
اهداف تربیتی: جهت تقویت آن بخش از مغز ، که از وجودش بی خبرند !!!

واحد اول: دروس پایه ای
چطور بدون مادرمان زندگی کنیم ! (۲۰۰ ساعت) 
همسرم مادرم نیست! (۳۵ ساعت)
درک این که فوتبال چیزی جز ورزش نیست و حذف شدن از جام جهانی فاجعه نیست !!! (۵۰۰ ساعت) 

واحد دوم : زندگی مشترک 
بچه دار شدن بدون حسودی به نوزاد! (۵۰ ساعت)
غلبه بر سندروم "کنترل تلویزیون همیشه باید دست من باشه" !!! (۵۵ ساعت)
درک این مساله ساده که کفش ها خودشان توی جا کفشی نمی روند! (۸۰ ساعت)
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم! (۵۰ ساعت)
چطور بدون اینکه ناله کنیم از مرض مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم !!! (۵۰ ساعت)

واحد سوم : اوقات فراغت
چطور در آشپزی کمک کنیم بدون اینکه آشپزخانه را به گند بکشیم !
چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم !
چطور یک بلوز را در کم تر از ۲ ساعت اتو کنیم و در عین حال از سوختنش جلوگیری کنیم !

واحد چهارم : آشپزخانه
مرحله اول مقدماتی
Off = خاموش !!!
On = روشن !!!


مرحله دوم پیشرفته

اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه !!!
کلاس عملی : عملیات جوشاندن آب قبل از اضافه کردن ماکارونی !!!


بعد از قبولی در مرحله اول ، مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود :
توضیح : نظر به اینکه مباحث واقعا پیچیده اند در هر کلاس حداکثر ۸ شاگرد پذیرفته می شوند !!!
اولین مبحث: البسه؛ از لباسشویی تا کمد (یک مرحله مرموز) !
دومین مبحث: ریسک های پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال !
سومین مبحث: آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند !!!
چهارمین مبحث : وقتی مردی رانندگی می کند، می تواند آدرس بپرسد بدون اینکه 
بی عرضه به نظر برسد! 
ششمین مبحث: تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک!!
هفتمین مبحث (مردی در صندلی کنار راننده): آیا واقعا ممکن است وقتی خانم رانندگی 
می کند یا مشغول پارک کردن است ؛ دائما دستور العمل صادر نکنیم و غر نزنیم ؟!!
 
يکشنبه 24/6/1387 - 22:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته