• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 309
زمان آخرین مطلب : 4474روز قبل
سخنان ماندگار

سر سفره اكرامت نشسته ام
برخوان نعمت بي منتهايت مقميمم
به بلنداي« وَ اِن تَعُدُّوا نعمت اللهِ لا تُحصوها» از وفور نعمت هايت بهره مي برم.
به بلنداي فضل وجود و كرمت روزي خوارم
تو در اوج عظمت خداييت چه زيبايي، چه لطيفي،چه مهرباني و رحيمي.
چقدر دستگير و بنده نوازي.
چقدر دلسوز و رفيقي.
چه بسيار گناهانم را ديدي و بي التماسم بخشيدي.
چه بسيار حوائج و نيازهايم را ديدي و من خود ندانسته برآورده كردي.
چه بسيار گرفتاري هايم را ديدي وبا رحمت  واسعه ات نجاتم دادي.
چه بسيار سوء تدبيرم را در زندگي ديدي وبا لطف و شفقت جبران كردي.
چه بسيار اوقات فراموشت كردم كه تو خداي مني وتو يادم كردي وا ز اين كه من بنده ي توأم فراموشم نكردي.
چه بسيار كفران وناسپاسيم انگيزه ي برخوردهاي بد وزشتكاريم بود ولي تو مرابه ناسپاسي نگرفتي و با كرم و جودت مرا پذيرفتي.
خداي عزيز كه همه ي عزت ها،قدرت ها، سلطنت مطلقه ي عالم،جلال وجبروت،بزرگي غير قابل وصف ازآن توست.
خداي ودودي كه همه چيز در برابر تو خاضع و فروتن است.
همه ي قدرت ها در قبضه ي قدرت توأند.
همه كس در برابر عزت تو ذليل اند.
همه چيز در برابر عظمت تو رام و مطيعند.
همگان در برابر هيبت تو به خاكند.
تو پناه هر پناهي
تو ذخيره ي روز رنج و سختي مني.
تو اميد روز مصيبت و گرفتاري مني.
تو مونس روز وحشت و اضطراب مني.
تو دوست صميمي روز غربت و بي كسي مني.
تو ولي نعمت مني.
تو فرياد رس لحظه ي زمين خوردن در زندگي مني.
تو راهنماي روز سرگرداني مني
تو سرمايه ي روز فقر وبيچارگي مني.
تو ديوار بلند پناه در  روز پريشاني مني.


(نيايشي برگرفته از دعاي مأثوره)

دوشنبه 6/4/1390 - 12:24
عقاید و احکام
هنگامي كه عمربن عبدالعزيز به خلافت رسيد،از امام باقر(ع) خواست كه او را راهنمايي كند،به وصيتي و سفارشي كه براي او سود داشته باشد و دولت خود رانيز بيمه نمايد. امام فرمود:
سفارش مي كنم تو را به تقوا،واين كه مسلماني را كه خردسال است فرزند خودت بداني، وميانسال هايشان را برادر خويش دانسته،و بزرگسال ها را پدر خويش بداني.پس به فرزندت ترحم كن و نسبت به برادرت صله كن،ونسبت به پدرت نيكي كن.وزماني كه كار نيكي انجام ميدهي آن را رها مكن.
عمر بن عبدالعزيز هشتمين خليفه ي اموي است.ا و مردي وجيه و نجيب و عابد بود. درمدت خلافتش كارگزاران و مسؤولان بني اميه را از پست ها ومناصب دولتي عزل نمود وبه جاي آنها افرادي صالح ومتدين كه از بني اميه نبودند گماشت.از كارهاي مهم او در دوران خلافتش اين بود كه فدك را به اولاد حضرت اميرالمؤنين وحضرت زهرا(س) برگرداند.وهم چنين دستور داد كسي حق ندارد به حضرت علي() سب و شتم كند.چون معاويه دستور داده بود روزي هشتاد هزار منبر به  ساحت مقدس امير المؤنين علي(ع) سب كنند.

درس هاي اين وصيت:
1- تقوا و پرهيزكاري- يعني اطاعت  از خدا ودوري از گناه- مهم ترين سرمايه ي انسان است كه بايد پيوسته به دنبال آن باشيم.
2- لزوم برخورد  رحيمانه ومشفقانه با مردم؛مخصوصا زمامداران كه بايد با رعيت حالت پدري داشته باشند
3- در هرموقعيتي كه هستيم،بايد كوشش كنيم وجودمان براي جامعه مايه ي خير وبركت باشد.
4- از خداوند متعال بخواهيم كه ما را موفق بفرمايد كه به اين وصيت عمل كنيم،تا هميشه در مسير خيرو سعادت باشيم انشا ءالله.

(وصايا الصادقين-شريعت زاده خراساني)

دوشنبه 6/4/1390 - 12:21
عقاید و احکام
امام سجاد(ع) هميشه مقداري از تربت پدر بزرگوارش را به عنوان تربتي پاكيزه كه خون شهدا را برآن جاري شده بود را با خود داشت و بر آن سجده مي كرد و در زمان امام صادق (ع) تربت براي راحتي و آلوده نشدن لباس تبديل به مهر شد.

(آيا ميدانيد –ج1)
دوشنبه 6/4/1390 - 12:17
شعر و قطعات ادبی

اي دل چه انديشيده اي در عذر آن تقصيرها
زان سوي او چندان وفا، زين سوي تو چندين جفا
زان سوي او چندان كرم، زين سو خلاف و بيش وكم
زان سوي او چندان نعم ،زين سوي تو چندين خطا
زان سوي او چندان كشش، چندان  چشش، چندان عطا
چندين چشش از بهرچه؟ تا جان تلخت خوش شود
چندين كشش از بهر چه؟ تا در رسي در اوليا

كليات شمس تبريزي

يکشنبه 5/4/1390 - 19:51
موفقیت و مدیریت

يك تيرانداز،يك نقطه را مشخص مي كند كه آن نقطه مشخص شده«هدف» است وقتي تير به هدف مي خورد مي گويد: موفق شدم!

پس هدف،رسيدن به چيزي است كه از قبل برنامه ريزي كرده ا يد
وموفقيت يعني،وقتي كه به آن هدف مي رسيد!

يکشنبه 5/4/1390 - 19:46
عقاید و احکام
مَثَل دين خدا مَثَل درختي است كه:
آب آن    =    ايمان به  خدا
ريشه آن  =    نماز
ساقه آن   =    زكات
شاخه آن  =    برادري
برگ آن   =   اخلاق پسنديده
ميوه آن   =    ترك معصيت مي باشد

پس درخت كامل نمي شود مگر به ميوه نيكو
هم چنين دين آدمي كامل نميشود مگر به
ترك محرمات
شنبه 4/4/1390 - 20:3
شعر و قطعات ادبی

پرواز مي كنيم،پرواز ميكنيم
پرميگشاييم به سوي نيلگون آسمان موفقيت
پاهايمان در زنجير
با اشك هايمان دلتنگي هايمان را فرو مي بريم
وشكست هايمان را پله هاي نردباني مي سازيم
پرواز ميكنيم
هرچند شكسته بال
هرچند خسته وخاكستري
پرواز ميكنيم وپيش مي تازيم
آه هايمان را ناز بالشي مي سازيم
تا سر خستگي هايمان كمي بيارامد
پاهايمان درزنجير
تن هايمان در اسارت زمين
اما پرواز مي كنيم
ما نمي مانيم تا مرداب شويم
ما نمي مانيم تا گنداب شويم
ما زنده ايم برآنيم كه آرام نمانيم
موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
ما پرواز ميكنيم
هرچند پاهايمان در زنجير
هرچند تن هايمان خسته وخاك آلود
ما پرواز ميكنيم
با هجوم همه ي اشك هايمان
با حضور همه ي شكست هايمان
در زير آوار بي كسي هايمان
پرواز مي كنيم با مرداب نمانيم
پرواز ميكنيم،تا
رسيدن به برنجزار خورشيد
تا
بوسيدن لب نازك مهتاب
تا
فتح ستيغ سبز قله ي موفقيت
ما پرواز ميكنيم...
تا ستيغ سبز موفقيت


(محمود نامني)

شنبه 4/4/1390 - 19:40
داستان و حکایت

تنها بازمانده یك كشتی شكسته توسط جریان آب به یك جزیره دورافتاده برده شد، با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از كمك بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد.
سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسایل اندكش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین كنی؟»
صبح روز بعد او با صدای یك كشتی كه به جزیره نزدیك می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید كه من اینجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!»
                                         **************************
آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها به خوبی پیش نمی‌روند، اما نباید امید مان را از دست دهیم زیرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.
                                        ***************************
دفعه آینده كه كلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید كه آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.
برای تمام چیزهای منفی كه ما بخود می‌گوییم، خداوند پاسخ مثبتی دارد:

تو گفتی «آن غیر ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چیز ممكن است»،
تو گفتی «هیچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»،
تو گفتی «من بسیار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»،
تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است»،
تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدایت خواهم كرد»،
تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من می‌توانی به انجام برسانی»،
تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پیدا خواهد كرد»،
تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»،
تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،
تو گفتی «من همیشه نگران و ناامیدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار»،
تو گفتی «من به اندازه كافی ایمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به یك اندازه ایمان داده ام»،
تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نیستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»،
تو گفتی «من احساس تنهایی می‌كنم»، خداوند پاسخ داد : من هرگز تو را ترك نخواهم كرد


(منبع: اینترنت)
دوشنبه 27/4/1390 - 9:9
تبریک و تسلیت

الا ای آخرین آوای سرمد
کجایی مهدی آل محمد
بیا آقا همه چشم انتظارند
گل زهرا دگر طاقت ندارند
خدایا با ظهور آیه ی نور
بده شادی به دلهای پر از شور
دلم می میرد با داغ جدایی
بیا یابن الحسن آقا کجایی

میلاد حجت خدا، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش مبارک باد!

شنبه 25/4/1390 - 9:34
شعر و قطعات ادبی

نظر كن تو بر قلب سوزان ما
به احوال زار و پریشان ما
بود خال تو لیله ی قدر ما
رسیده به پایان دگر صبر ما

 
جمعه 24/4/1390 - 10:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته