یک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد این چند هزارمین شب بی خوابیست ای عشق فقط حساب دستت باشد
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند دلم برای کسی تنگ است.
دلم گرفته دلم گرفته به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست كشیده شب می كشم چراغهای رابطه تاریكند كسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد كرد كسی مرا به میهمانی گنجشكها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است...
هر کی با زمزمه عشق دو سه روزی عاشقم شد عشق اون باعث زجر همه دقایقم شد اون که عاشق بود و عمری از جدا شدن می ترسید همه هراس و ترسش به دروغش نمی ارزید
هرگز هیچ حسرتی در دنیا این چنین یک جا جمع نمی شود که در این سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد
عشقی که تو را نثار ره کردم در سینه ی دیگری نخواهی یافت ...
اگر روزی دشمن پیدا كردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی! اگر روزی تهدیدت كردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی تركت كردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد