• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 47
زمان آخرین مطلب : 4184روز قبل
معرفی کتاب و بازی های آموزشی

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

 

نام کتاب : پیشوای آزادگی

پدیدآورنده : عاصمی، مهدی

 ناشر : زائر / آستانه مقدسه
محل نشر : قم
سال نشر : 1388
تعداد جلد : 1
صفحات : 196
قطع : رقعی
زبان : فارسی

 هدف از نگارش کتاب، جلب نظر تمامی گروه های سنّی مخصوصاً نوجوانان و جوانان بوده در این مجموعه، سعی شده تا سه ویژگی جلوه ای خاص داشته باشد:

الف) تنها به جمع آوری سیره ی عملی و مصادیق آن اکتفا شده است تا از این طریق، جذابیت خاصی، در قالب داستان برای خواننده ایجاد شود.

ب) تا آن جا که ممکن بوده از منابع معتبر استفاده شده و از آوردن مطالب ضعیف خودداری شده است.

ج) دقت فراوانی در ویرایش متن شده بدین گونه که با حفظ اصل موضوع و کمترین تغییرات، روانی و سادگی خاصی در جملات پدید آمده و درک مفاهیم و درس ها و نتیجه گیری ها کاملاً واضح و آشکار گردد،

سه شنبه 5/10/1391 - 9:13
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

« فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29)

این واقعه تاریخی غیر قابل انکار می باشد که امام حسین ـ علیه السلام ـ با یاران اندک خود به مظلومانه ترین وجه توسط یزید بن معاویه، در راه خدا و حفظ دین اسلام در کربلا و روز عاشورا سال 61 هجری به شهادت رسیده و خانواده پاک او که خانواده پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بود با ظالمانه ترین وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراین برای یک مسلمان واقعی و پیرو راستین قرآن و سنت، با توجه به آیات و روایاتی که نقل شد کافی است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگین و ماتم زده باشد و بدون شک بی تفاوتی نسبت به آن دلیل بر بی مبالاتی نسبت به دستور خدا و پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد. زیرا ممکن نیست کسی امام حسین ـ علیه السلام ـ را به عنوان قربی و اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگین و ماتم زده  نگرداند. و نیز ممکن نیست کسی مسلمان باشد اما قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قیام ناب الهی در قالب مجالس و عزاداری گرامی ندارد.

اهل سنت در برابر حادثه عاشورا به دو دسته تقسیم می شود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می دهد اهل سنت معتدل و محبّ اهل بیت(ع) می باشد. دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین(ع) دید مثبتی ندارد بلکه می توان گفت دشمن اهل بیت می باشد. این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است که می توان گفت آنان در واقع اهل سنت نیستند و اگر به تاریخ تکون، فعالیت و نظرات این فرقه رجوع شود دشمنی آنان با اهل سنت ثابت می گردد.

اما در باره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثه ی ناگوار غمگین وناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار می دهند. موضع گیری این دسته ی اهل سنت را می توان از مطالبی که در زیر به آنها اشاره می شود به دست آورد:

علمای اهل سنت از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین ـ علیه السلام ـ در کودکی بر پشت و گردن پیامبر(ص) بازی می کرد که جبرئیل به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر ـ علیه السلام ـ نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه می دهد.1 و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا  چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»2

بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه« فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/29) این سخن را آورده اند.3

در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می باشد.4

طبرانی نقل می کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است انشاد کرد:

مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ          مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ  أَنْتُمْ  آخِرُ الأُمَمِ

بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیَّتِی           منهم أُسَارَی وقَتْلَی ضُرِّجُوا بِدَمِ

ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ         أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ

: چه می گویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من اینگونه رفتار بد انجام دهید! 5

از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آنها آمده امت اسلامی با اهل بیت آن رسول خدا در از مایش قرار دارد زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من در باره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.6 و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون رفتند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین(ع) و خاندان رسول خدا(ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند از خود طرد کنند سربلند خواهند بود اما آنانی که در قبال این واقعه ی دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می کنند قطعا در این امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله شرمسار و سرافکنده خواهند بود.

1.احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بیروت، دار صادر، و هیثمی، مجمع الزوائد، 9/187، بیروت دار الکتب العلمیه، 1408 ق.

2. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق.

3. رک: المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج 5 ص 73؛ تفسیر بغوی، ج 4 ص 152، تفسیر طبری، ج 25 ص 124، تفسیر قرطبی، ج 16 ص 141، تفسیر ثعلبی، ج 8 ص 353، تفسیرالعز بن عبدالسلام، ج 3 ص 170.        *   4. تفسیر ابن ابی حاتم، ج 10 ص 3289.

5.سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج 3 ص 124مکتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.                     *  6. المعجم الکبیر، ج 4 ص 192.

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

سه شنبه 5/10/1391 - 8:38
داستان و حکایت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

روایت شده است ، وقتى که جناب سلمان (ره ) از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام به حکومت مداین مأ مور گردید، و عازم مدائن شد، آن عالى مقام با کاروانى همراه شد، و به درازگوشى سوار شده بود به منزل مى رفتند.
و قانون آن جناب بود که یک فرسخ راه را سوار الاغ میشد، و یک فرسخ راه را پیاده مى رفت تا آن حیوان هم ناراحت نشود، و در میان اهل قافله قانونِ مراعات احوال حیوانِ مرکوب آن جناب معروف و معلوم شده بود.
در منزلى از منازل که نوبت سوارى الاغ بود، آنجناب سوار شده و به قدر نیم فرسخ سوار بود، که ناگاه اهل قافله دیدند، آن جناب بى اختیار از الاغ مرکوب خود پیاده شد، و بى اختیار خود را به زمین انداخت و زمین را به آغوش کشید، و مانند ابر بهارى زار زار میگریست ، اهل قافله متعجب شدند وبه سوى ایشان متو جّه شدند.
ناگاه دیدند بعد از زمانى از آن زمین گریان و نالان برخاست وچند قدم راه رفت ، باز خود را به زمین افکند، صداى گریه و ناله بلند کرد، زمانى با شدّت گریست ، بعد از آن قدرى رفته باز خود را به زمین افکند، با شدّت تمام صیحه و ضجّه زده ، مانند زن مصیبت زده ای مى گریست و مى نالید تا این که براى اهل قافله معلوم شد که آن زمین ،زمین کربلا است .

پایگاه اطلاع رسانی حماسه حسینی

دوشنبه 4/10/1391 - 10:51
اخبار

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

استقبال بی نظیر و معنادار درصد قابل توجهی از مردم ایران در شهرهای مختلف و در مراسم استقبال از ضریح جدید امام حسین(ع) که موید آن گزارش های تصویری و خبری که خبرگزاری های مختلف داخل ایران از این رخداد منتشر کرده اند، گروه های ضد انقلاب و شبکه های معاند شیعی را علناً بر آن داشت تا به هتاکی علیه مقدسات اسلامی و زیر سوال بردن مقدسات شیعیان بپردازند. در این میان برخی نیز از داخل، اقدام به نشر این شبهه کردند که «ضریحی که صرفا از ترکیب چند فلز مانند طلا و نقره و آهن تشکیل شده و هنوز هم در حرم امام حسین (ع) قرار نگرفته، چطور می‌تواند ارزشمند باشد که مردم به استقبال از آن بروند و از آن تبرک بجویند؟به واقع اثر یک شبهه که به آن پاسخ درست داده نشود ازلبه شمشیر تیزتر است. از این رو بزرگان و مراجع تقلید شیعه در واکنش های خود به این موضوع پاسخ این شبهه با استدلات گوناگوی برای عموم مطرح کردند. آیت الله جوادی آملی نیز در قم به دیدار این ضریح مقدس مشرف شدند.

اولین واکنش به طرح این ادعا از سوی حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی استاد حوزه و دانشگاه در برنامه تلوزیونی سمت خدا بود. در ان برنامه مجری با طرح این موضوع که بسیاری از بینندگان خواستار پاسخگویی وی به این شبهه شدند، گفت: این نوع طرح شائبه ها باعث راسخ تر شدن عزم مردم در احیای شعائر اسلامی خواهد شد.

وی افزود: شما می بینید امسال با توجه به تمام مشکلات اقتصادی موجود مردم هرچه بیشتر به ادای نذورات خود در ایام ماه محرم می پرداختند. وی در ادامه سخنان خود به ماجرای پیراهن یوسف و شفا گرفتن حضرت یعقوب به واسطه پیراهن که در قرآن به وضوح به آن اشاره شده است استناد کرد. 

رفیعی در ادامه اظهار داشت: متاسفانه یکی از اشکالات مخالفین این است که هرچه را به مذاق وعقیده ی شان ساز گار نباشد به آن نسبت شرک وخرافه پرستی میدهند درحالی که نه تنها شرک وخرافه نیست بلکه تعظیم شعائر الهی است خداوند در رابطه با تعظیم شعائر می فرماید «ذَلِکَ وَ مَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوب»؛ سوره حج، آیه 32. مناسک حج و هرکس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دل هاست.

و یا حدیث پیامبر اکرم که فرمودند:یا علی من عمر قبورکم و تعاهدها فکانما اعان سلیمان بن داود علی بناء بیت المقدس (بحار ج 97 ؛ 120)علی جان ؛ هرکه قبر های شما را بسازد و آنها را نگهداری کند همانند کسی است که به سلیمان در ساخت بیت المقدس کمک کرده است.

آیت الله مکارم شیرازی

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در درس خارج فقه خود با بیان اینکه کسانی که به کاروان سفینةالنجاة ضریح امام حسین (ع) خرده می‌گیرند، اشتباه می‌کنند، گفتند: «برخی افراد از بردن ضریح امام حسین (ع) به شهر‌های مختلف ایراد می‌گیرند و می‌گویند چه فرقی بین طلا و نقره‌های ضریح و دیگر طلا‌ها و نقره‌ها وجود دارد؛ باید به آن‌ها بگوییم این بوسیدن مردم به خاطر انتصاب به امام حسین (ع) است و خرافی نیست. اشخاصی که این مسئله را خرافه می‌دانند، اشتباه می‌کنند؛ چرا که مسائلی در بین همه مسلمانان و عقلای جهان وجود دارد که همه پذیرفته‌اند، مانند بوسیدن پرچم یک کشور و یا نگهداری اشیای گذشتگان در موزه‌ها به خاطر انتصابشان به هویت یک ملت.»

وی با بیان اینکه دو چیز بدون استثنا دربین همه مسلمانان مشترک است، اظهار داشت: «در میان مسلمین بوسیدن قرآن و حجرالاسود بین شیعه و سنی و وهابی و غیر وهابی مشترک است. در رابطه با بوسیدن حجرالاسود می‌پرسیم که چرا آن را می‌بوسید؟ می‌گویند سنت است، این مرجع تقلید خاطر نشان ساختند: استقبال گسترده‌ای مردم از ضریح سیدالشهدا نشان داد به کوری چشم دشمنان که فکر می‌کردند: عشق حسین (ع) از پویایی و جاودانگی برخوردار است، لذا کسانی که فکر می‌کنند مردم ضریح را می‌پرستند، حرفهای مضحکی می‌زنند.»

آیت الله میلانی

حضرت آیت الله سیدعلی میلانی نیز برای چرایی ساخت ضریح با وجود فقرا در جامعه فرمودند: «اولا مردم هزینه ساخت ضریح را از اموال خود می پردازند و هزینه آن ربطی به دستگاه دولت و حکومتی ندارد. و طبق گفته مدیر پروژه ساخت ضریح و آمار بدست آمده اکثر افرادی که در این راه کمک کرده اند خود فقیر هستند و نیاز مند کمک مالی هستند و به طلا و نقره ای که اهداء نموده اند محتاج ترند.»

وی در ادامه بیان داشت: «با عظمت بودن مرقد مقدسه از شعائر است و عبادت می باشد. در روایت آمده که در صدر اسلام پیشنهاد شد که پرده کعبه را که قیمتی بوده بفروش برسد امام علی علیه السلام مانع شدند. این شبهه اگر چه درظاهر بین شیعیان مطرح شده و لی ریشه وهابی دارد.»

آیت الله صافی گلپایگانی

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی با تاکید بر اینکه ساخت این ضریح از شعائر بزرگ دین است، خاطر نشان کردند: «در این ضریح اعجاز و کرامت نهفته است و اینکه مردم با این احساسات و علاقه شدید نسبت به این ضریح مطهر ابراز علاقه می کنند، تعظیم شعائر اهلبیت علیهم السلام و از اسرار الهی است؛ این مظاهر و برنامه ها همه برعظمت موقعیت سید الشهداء علیه السلام و بزرگی قیام آنحضرت دلالت دارد و هویت مذهبی شیعه را به دنیا نشان می دهد.»

پایگاه اطلاع رسانی حماسه حسینی

دوشنبه 4/10/1391 - 9:22
اخبار

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

دومین کنگره «حماسه حسینی» با موضوع اخلاق و معنویت هفتم دی ماه در تهران برگزار می شود

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، محمد جواد صاحبی، رییس هیئت علمی مرکز دارالمعارف شیعی، رییس هیئت علمی مرکز تحقیقاتی دارالعرفان و دبیر علمی دومین کنگره حماسه حسینی در گفتگو با خبرنگاران تصریح کرد: نهضت عاشورا حادثه بزرگ، بی همتا و فراموش نشدنی است که از جهات مختلف قابلیت تحلیل دارد.
وی ادامه داد: این حادثه نشان می دهد که اگر انسان از فطرت الهی اش فاصله بگیرد به موجود خطرناکی تبدیل می شود.
رییس هیئت علمی مرکز دارالمعارف شیعی گفت: این اتفاق هشداری است برای انسان، بشر در بستر تمایلات نفسانی و مناسبات سیاسی و اجتماعی به آزمون گذاشته می شود و هیچ دلیلی نیست که انسان های دیگر به عاقبت افرادی که در کربلا حضور داشتند، گرفتار نشوند.
وی اظهار داشت: البته مهم ترین بعد این حادثه عظیم این است که باید برای همه ما الگو و حجت باشد چرا که عاشورا یک فرهنگ است که باید از آن صیانت کرد.
صاحبی در ادامه با اشاره به دیگر وظایف مان در خصوص حادثه عاشورا خاطرنشان کرد: باید مانع از تحریف واقعه عاشورا شده و شعائر عاشورایی را با آراستگی به آرایه هایی پرجاذبه و خردمندانه برای همیشه زنده نگاه داریم چرا که این اتفاق محلی برای عبرت آموزی هاست.
 وی در زمینه برگزاری دومین کنگره حماسه عاشورایی با عنوان "اخلاق و معنویت در حماسه حسینی" اضافه کرد: جهان امروز در عین پیشرفت های شگرف در علوم مختلف از مقوله اخلاق غافل مانده و ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند اخلاق و معنویت هستیم.
دبیر علمی این کنگره افزود: در عاشورا سقوط انسان و عروجش مطرح می باشد و این مسئله جز در حیطه علم اخلاق قابل تحلیل نیست.
 وی گفت: در نخستین کنگره حماسه حسینی که در سال 90 برگزار شد از مرحوم آیت الله میرزا خلیل کمره ای، مولف کتاب 72 تن و یک تن (یا عنصر شجاعت) که در هفت جلد گردآوری شده، تکریم شد.
رییس هیئت علمی مرکز تحقیقاتی دارالعرفان افزود: در کنگره امسال نیز از شخصیت کم نظیر مرحوم استاد دکتر محمد ابراهیم آیتی از محققین برجسته در عرصه اسلام و عاشورا پژوهی تکریم می شود، شخصیتی که شهید آیت الله مطهری او را مجتهد در عرصه تاریخ می شمارد.
وی اضافه کرد: این کنگره هفتم دی ماه و در آستانه اربعین حسینی در حسیه هدایت واقع در میدان قیام تهران برگزار می شود.
صاحبی ادامه داد: 50 مقاله در 32 محور فراخوان شده کنگره به دبیرخانه رسیده که بیشتر آن سفارشی است.
وی افزود: ابعاد اخلاقی قیام امام حسین (ع)، آسیب شناسی اخلاقی پژوهش های عاشوایی، کرامت انسان در مکتب امام حسین (ع)، غیرت دینی در سیرت حسینی (ع)، وفای به عهد در آموزه ها و رفتارهای امام حسین (ع) و مفهوم و مصداق معروف و منکر از منظر امام حسین (ع) از جمله محورهای این همایش است.

دوشنبه 4/10/1391 - 9:8
تاریخ

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

شهر كوفه در پى فتوحات عراق و ایران در سال 17هـ تأسیس شد. این شهر در حقیقت، پادگان شهرى بود كه نیروهاى نظامى در آن مسكن گزیدند. بیش تر این نیروها از قبایل یمن، حجاز و برخى مناطق دیگر بودند. در پى گسترش فتوحات در ایران، گروه دیگرى به نام موالى در این شهر به وجود آمد.
شهر كوفه در منابع تاریخى همیشه پایگاه تشیّع شناخته شده است. در این باره دو سؤال مطرح است: نخست، علت گرایش كوفیان به تشیّع و دوم، كیفیت و نوع تشیّع كوفیان. براى پاسخ دادن به سؤال نخست، توجه به ساختار جمعیتى كوفه مهم است; ساختارى متشكل از نیروهاى یمنى و نزارى. بر اساس تحقیقاتى كه انجام شده، نیروهاى یمنى زمینه گرایش به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و محبت به خاندان او را داشتند و این رابطه را مربوط به دورانى مى دانند كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) از طرف رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به عنوان حاكم و قاضى دو بار به یمن اعزام شده بود. در یك نوبت قبیله هَمْدان در یك روز اسلام آوردند و چون على(علیه السلام) خبر آن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رساند، آن حضرت سجده كرد و دو یا سه بار فرمود: «السلام على همدان».(1) اما برخى از محققانْ زمینه این گرایش را مربوط به اعتقادات یمنى ها مى دانند كه این زمینه، آنان را به نوعى اعتقاد مذهبى به امام على(علیه السلام)سوق مى داد.(2)
برخى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در كوفه كه از مهاجرین و انصار و معتقدان به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و هواداران قوى او بودند، بذر دوستى با على(علیه السلام) را در میان قبایل مى پراكندند; افرادى مانند عمار كه حدود دو سال والى كوفه بود، عبدالله بن مسعود وزیر عمار و عامل بیت المال كوفه، حذیفة بن یمان كه حلقه درس حدیث داشت و عثمان بن حنیف مأمور خراج. افزون بر آنان افراد دیگرى از صحابه و تابعین یمنى كه از بزرگان كوفه و هواداران على(علیه السلام) بودند نیز در سوق دادن كوفیان به دوستى با على(علیه السلام) نقش مهمى داشته اند; افرادى مانند عمرو بن حَمِق خُزاعى، مالك اشتر، حجر بن عدى، كمیل بن زیاد نَخَعى، زید بن صوحان، صعصعة بن صوحان و جندب بن زهیر ازدى.(3)با این حال، پیشینه تاریخى تشیّع در كوفه نشان مى دهد تا زمان عثمان كه در سال 23 هجرى به خلافت رسید، اندیشه هاى امام به خصوص از جنبه مذهبى در میان توده ى كوفیان مطرح نبوده است; بلكه آنان پیرو مكتب خلفا بوده اند. در سال 23 هجرى، وقتى عثمان به خلافت رسید، یكى از كوفیان به نام جُندَب بن عبدالله أزْدى در مدینه حضور داشت. چون به نزد امام آمد و سخنان آن حضرت را شنید، گفت: «آیا اجازه مى دهى كه به كوفه رفته، مردم را به سوى شما فرا خوانم؟» امام فرمود: «اى جندب! هنوز زمان آن نرسیده است.» جندب گوید: وقتى به عراق باز گشتم، در میان كوفیان هر گاه از فضایل امام مى گفتم مرا از خود مى راندند تا این كه به ولید گزارش رسید و زندانى شدم. ولى عده اى واسطه شده، مرا آزاد كردند.(4)
ظهور و گسترش سیاست هاى انحرافى عثمان، اعتراضات مسلمانان به خصوص كوفیان را برانگیخت. گرچه على(علیه السلام) موضع میانجى گرى را در میان نیروهاى معترض و عثمان داشت، اما این امر طبیعى بود كه مخالفت هاى امیرالمؤمنین( علیه السلام) با سنت ها و سیاست هاى غلط عثمان توجه معترضان را به خود جلب كند. به خصوص كه رهبران ناراضى كوفه از بزرگان و چهره هاى سیاسى ـ مذهبى كوفه و داراى اندیشه هاى تشیّع مذهبى بودند. پس از قتل عثمان با وجود طلحه و زبیر ـ دو تن از رهبران معترضان ـ عایشه شك نداشت كه یكى از آن دو، براى خلافت برگزیده خواهد شد، اما انصار و نیروهاى یمنى كوفه و دیگران تنها سراغ امیرالمؤمنین رفتند و به اصرار زیاد، او را خلیفه خود انتخاب كردند.
این كه آیا این انتخاب، تنها یك انتخاب سیاسى بود یا همانند گروهى از صحابه و تابعین كوفى كه به نام تعدادى از آنان اشاره شد(5)، بر اساس اعتقاد دینى یعنى ولایت و وصایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حدیث غدیر بود، سؤالى است كه جاى تأمل و دقت دارد. با توجه به شواهد و سخنانى كه به هنگام بیعت ایراد شد، به نظر مى رسد هر دو گرایش و نظریه در میان كوفیان بوده است، ولى به طور كلى انتخاب، یك انتخاب سیاسى بوده است نه عقیدتى.
پس از قتل عثمان و خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) دو گرایش عثمانى و علوى در میان مسلمانان به وجود آمد(6) اكثر كوفیان گرایش علوى داشتند و معتقد بودند كه على(علیه السلام) علاوه بر این كه بر عثمان برترى دارد، هیچ گونه دخالتى در كشته شدن عثمان نداشته و حتى در كمك به او از هیچ كوششى دریغ نورزیده است و خلافت او با توجه به بیعت اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، اعم از مهاجران و انصار و بزرگان از تابعین و نیز بیعت عمومى مردم، یك بیعت كامل و تام و مشروع بوده است. اصطلاحى كه براى اظهار چنین عقیده اى بیان مى شد، دین على در مقابل دین عثمان بود.
نمایندگان این دو تفكر در جنگ هاى جمل و صفین در رجزهاى خود از این دو اصطلاح استفاده مى كردند و بر تبعیت و پیروى از این دو تفكر اصرار داشتند.(7) در دوره هاى بعد نیز، تقابل این دو تفكر را در نهضت هاى شیعى بر ضد شام مى توان دید و مى توان گفت كه یكى از مهم ترین موضوعاتى كه در این جنگ ها نُمود و نقش مهمى در برانگیختن و تقابل دو سپاه داشته است، تفكر مذهب علوى و عثمانى بوده است. براى مثال، در جنگ ابراهیم بن اشتر با ابن زیاد و لشكر شام و همچنین سپاه مصعب بن زبیر و مختار، نمایندگان هر دو سپاه به این نكته توجه كامل داشته و هر اندازه كه نیروهاى ابراهیم در سخنان و رجزهاى خود بر اصطلاح دین على اصرار مىورزیدند، نیروهاى شامى بر دین عثمان و بیزارى از دین على اصرار داشته اند.(8)
این موضوع در دعاها نیز انعكاس یافته و به طور مثال آمده است: اصبحت بالله مؤمناً مخلصاً على دین محمد و سنته و على دین على و سنته.(9)
آنچه در باره ى این موضوع حائز اهمیت است و باید بدان توجه داشت، این است كه این مقدار گرایش به امیرالمؤمنین(علیه السلام) از نظر تاریخى به مذهب علوى و یا تشیّع سیاسى، و به تعبیر برخى از محققان به تشیّع عراقى معروف است.(10) از منظر این تفكر، شیخین (ابوبكر و عمر) نیز خلیفه مشروع بوده و حتى بنا بر گفته قاضى عبدالجبار معتزلى اعتقاد به برترى شیخین بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) از اعتقادات تشیّع سیاسى بوده است.(11) از نظر فقهى میان این دو و على(علیه السلام) تفاوتى نیست. چه بسا در برخى مواردْ سنت شیخین را بهتر قبول داشتند و آن را بر سنت على(علیه السلام)نیز ترجیح مى دادند; به طورى كه در كیفیت تقسیم غنائم در جنگ جمل به امام گفتند: «اعطنا سنة العمرین».(12) و یا این كه وقتى امام دستور منع نماز تراویح را صادر كرد، تعداد بسیارى از كوفیان كه در مسجد جمع شده بودند، فریاد «وا عمراه» سر دادند.(13) حتى امام مى خواست از دیگر سنت هاى دوران خلفاى پیشین نیز منع كند، ولى چون مردم ظرفیت آن را نداشتند و براى این كه تمام آنان از دور امام پراكنده نشوند، اقدامى نكرد.(14) این موضوع تا بدانجا بود كه امام نتوانست برخى از كارگزاران دوران عمر را عزل كند. به طور مثال شریح قاضى را به دلیل مخالفت مردم و به دلیل این كه از طرف عمر منصوب شده بود، عزل نكرد و مردم به صراحت به امام گفتند كه ما تنها به این شرط با تو بیعت كرده ایم كه چیزى را كه ابوبكر و عمر مقرر كرده اند تغییر ندهى.(15)
زمانى كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد كوفه شد، به جهت این كه تا حد قابل توجهى آن موانع قبلى نبود، سعى در تبیین جایگاه و منزلت خود و اهل بیت(علیه السلام) در نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نمود. از این تاریخ به بعد تشیّع وارد مرحله جدیدى شد و امام در بسط و گسترش آن در میان كوفیان نقش بسزایى داشت. در بدو ورود به كوفه، در رحبه مسجد كوفه(16) اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در باره ى حدیث غدیر به شهادت طلبید و حتى برخى را كه در غدیر حاضر بودند، ولى شهادت ندادند نفرین كرد.(17) از همین رو، امیرالمؤمنین(علیه السلام) خود احیاگر این حدیث نبوى و بسیار مهم سیاسى بود و پس از دوران زیادى آن را زنده كرد.
خطبه ها و نامه هاى آن حضرت در تبیین فضایل و جایگاه خود و اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، مانند این كه او نخستین مسلمان و برادر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)بود، تلاشى در این جهت بود تا كسانى كه آن دوران را درك نكرده و به تعبیر ابوجعفر نقیب، استاد ابن ابى الحدید، على(علیه السلام) را تنها یكى از صحابه و داماد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى شناختند، به جایگاه و منزلت او و خاندانش بهتر واقف شوند.
نتیجه این تلاش ها ـ هر چند در زمانى نامناسب و كوتاه رخ داد ـ آگاهى بهتر كوفیان از جایگاه رفیع امام بود. خطبه ها و نامه ها و مشاهده ى برخى كرامات از امام و اخبار غیبى اى كه امیرالمؤمنین(علیه السلام)افشا مى كرد، در گسترش تشیّع مذهبى و اعتقاد به نصّ و انتصاب او از طرف رسول خدا مؤثر بود.(18) چهره هاى شاخص این گروه (شیعیان مذهبى) برخى از صحابه و تابعین بودند. البته كسانى نیز بودند كه در مقابل این كراماتْ عكس العمل منفى از خود نشان مى دادند و امیرالمؤمنین(ع) را به دروغگویى و كهانت متهم مى كردند.

محمدرضا هدایت پناه -اندیشه قم

*****************************************

1. طبرى، تاریخ الطبرى، ج 2، ص 390; ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج 2، ص 340; شامى، سبل الهدى و الرشاد، ج 8، ص 205.
2.حسین جعفرى، محمد، تشیّع در مسیر تاریخ، صص 15 ـ 37. و نیز در باره ى نقد این نظریه نك: منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنى در حمایت اهل بیت(علیهم السلام)، ص 303.  * 3. رك: نقش قبایل یمنى در حمایت از اهل بیت علیهم السلام، ص 165.
4. شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 242، ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 9، ص 57.
5. براى اطلاع از سخنان آنان ر.ك: تاریخ تشیّع، 30 ـ 34; نقش قبایل یمنى در حمایت اهل بیت(علیهم السلام) صص 187 ـ 188.
6. در میان صحابه و تابعین و نیز محدثان، بسیارى را با تعابیر عثمانى و علوى نام برده اند. مثلا مى گویند: كان عبدالله بن حكیم عثمانیاً و كان عبدالرحمن بن ابى لیلى علویاً. و نیز: كان سهم بن طریف عثمانیاً و على بن ربیع علویاً . شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 370 و ج 4، صص 100.
7. تاریخ طبرى، ج 3، ص 522; شیخ مفید، الجمل، صص 344 و 345 و 346 و 349 و 353 ـ 354 و 371; منقرى، نصر، وقعة صفین، صص 164، 365، 385 و 556; كوفى، مناقب امیرالمؤمنین(ع)، ج 2، ص 338; ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 342. 
8. ابن نما، ذوب النضار، 133 ـ 134.  *  9. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، ص 469.  * 10. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ج 1، صص 22 ـ 23.
11. قاضى عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوة، ج 1، صص 62 ـ 63. وى نقل مى كند كه شریك بن عبدالله نخعى (م. 177هـ) به افضلیت ابوبكر بر امیرالمؤمنین(ع) معتقد بود و چون با تعجب از او سؤال شد كه چگونه این را مى گویى در حالى كه خود را شیعه مى دانى؟! پاسخ داد: «من بر این باورم و اساساً شیعه كسى است كه به این مطلب اعتقاد داشته باشد.» همان. به یقین منظور او تشیّع سیاسى بوده است نه تشیّع مذهبى كه قائل به نص و افضلیت امیرالمؤمنین(ع) بر تمام خلفا و صحابه هستند.
12. كلینى، الكافى، ج 8، ص 59; ابوحنیفه دینورى، الأخبار الطوال، ص 207; بلاذرى، انساب الاشراف، ج 2، ص 370; شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 269; ابن اثیر، الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 343; مامقانى، تنقیح المقال، ج 2، ص 83; مرتضى عاملى، سید جعفر، الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 2، ص 149.
13. الكافى، ج 3، ص 63; ابوالصلاح حلبى، تقریب المعارف، ص 347; شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 269 و ج 2، ص 283; بیاضى، الصراط المستقیم، ج 3، ص 26;
شیخ طوسى، تلخیص الشافى، ج 4، ص 58; ، كشف القناع، ص 65 ـ 66; شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، كتاب الصلاة، باب 10، ابواب نوافل شهر رمضان; الصحیح من سیرة النبى الأعظم، ج 2، ص 149.     *  14. الكافى، ج 8، ص 59 ـ 63.
15. تسترى، شیخ اسدالله، كشف القناع، ص 64; تنقیح المقال، ج 2، ص 83; تسترى، قاموس الرجال، ج 5، ص 67;الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 2، ص 149.        *  16.رحبه، صحن مسجد و مكان فراخ را گویند.
17. ابن حنبل شیبانى، احمد، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 84 و 88 و 119; ابن ابى عاصم، السنة، ص 593; نسائى، السنن الكبرى، ج 5، ص 132 و 134; طبرانى، المعجم الاوسط، ج 2، ص 275 و 369; طبرانى، المعجم الصغیر، ج 1، ص 64; هیثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 1، ص 9 و ج 9، ص 104; شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 74.

يکشنبه 3/10/1391 - 15:51
داستان و حکایت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

*********************

کسی که از گذشتگان عبرت بگیرد بصیرت پیدا می کندو کسی که بصیرت پیدا نمود دانا می شود و آنکه دانا شد عمل می نماید. امام علی (علیه السلام)

امام حسین (ع) از مردی پرسید از این دو كار كدام را بیشتر دوست داری ؟ 1- شخصی تصمیم بر كشتن مسلمان ناتوانی را دارد، او قادر بر دفاع نیست آیا نجات آن مسلمان را بیشتر دوست داری یا 2- شخصی از دشمنان قصد گمراهی او را از راه راست گرفته است ، و تو می خواهی آن مسلمان را از بن بست نجات دهی و با ادله و بیان قاطع آن دشمن بی دین را طرد كنی و به آن مسلمان آسیب دینی نرسد؟ آن مرد گفت : بلكه من نجات آن مؤمن را از انحراف آن دشمن ناصبی ، بیشتر دوست دارم ، چرا كه خداوند در قرآن (32 مائده) فرموده : و من احیاها فكانما احیا الناس جمیعا: و هر كس انسانی را از مرگ رهائی بخشد چنان است كه گوئی همه مردم را زنده كرده است. امام حسین (ع) سخنی نفرمود، گویا با سكوت خود انتخاب آن مرد را پذیرفت و امضاء كرد.

داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

يکشنبه 3/10/1391 - 10:34
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

ب: در بعضی از كتاب‌های تاریخی نقل شده است كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز عاشورا، بر اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ سوار شده و به میدان كارزار رفته است؛ از جمله:
حضرت سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ بعد از خطبه‌ای طولانی و اتمام حجّت با لشكر كوفه اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مرتجز را طلبید و بر آن سوار شد و لشكر خود را برای جنگ آماده كرد.

اینك دو سؤال مطرح است:
1. آیا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ اسبی به این نام داشته است؟
2. آیا ممكن است این اندازه (بیش از پنجاه سال) عمر اسب طولانی باشد؟
در كتاب تاریخ آمده است: اسبی را كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آن را از اعرابی خرید مرتجز نام دارد.

از امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ و ابن عباس هم‌چنین نقل شده است: «كان للنبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرسٌ یقال له المرتجز»
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ اسبی داشتند كه به آن مرتجز گفته می‌شد.
جاحظ هم گفته است: ممكن است عمر اسب به نود (90) سال برسد
.

جمع‌بندی‌ : یك مطلب یقینی است و آن این‌كه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسبی به نام مرتجز داشته‌اند، حال این اسب تا روز عاشورا زنده مانده است كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ بر آن سوار شود و به تجهیز لشكر خود بپردازد، یا نه؟ دو احتمال می‌رود:
1. از بیان علی ـ علیه السّلام ـ و ابن‌عباس استفاده می‌شود كه اسب «مرتجز» بعد از رحلت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ، دیگر زنده نبوده است، چون كه مفاد «كان للنبی ـ صلی الله علیه و آله ـ» این است كه آن حضرت چنین اسبی داشته‌اند؛ كما این‌كه سهیلی صریحاً ادعا كرد بعد از اختلاف پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اعرابی و برگرداندن آن اسب به اعرابی، اسب مرد.
2. از كلام جاحظ كه گفت: ممكن است عمر اسب به نود سال هم برسد؛ بر می‌آید كه: بُعدی ندارد «مرتجز»‌ اسب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ تا عاشورا زنده مانده باشد و امام حسین ـ علیه السّلام ـ بر آن سوار شده و لشكر خود را‌ آمادة نبرد كرده باشد. ولی نمی توانگفت كه اسب امم حسین(ع) همان اسب پیامبر بوده است.
 
********************************************  اندیشه قم

 منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. درسی كه حسین به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد.
2. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
3. لهوف، سید بن طاووس.

يکشنبه 3/10/1391 - 9:32
اهل بیت

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

الف: در روایاتی كه از اهل‌بیت ـ علیهم السلام ـ رسیده تصریح شده است كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ كتاب و سلاح را كه از مختصّات ائمه ـ علیهم السلام ـ بعد از آن حضرت به شمار می‌رود به أمیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ سپرد و امام علی ـ علیه السّلام ـ آن را به امام حسن ـ علیه السّلام ـ و همین‌طور هر كدام از آنان كتاب و سلاح را به امام بعد از خود تحویل داده‌اند؛ از جمله:
یك: سلیم بن قیس گفت: أمیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در هنگام وصیّت كتاب و سلاح را به امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ داد و فرمود: پسرم، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به من دستور داده است كه كتاب و سلاح را به تو تحویل دهم، همان‌طور كه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به من وصیّت كرد و كتاب و سلاح را به من داد و تو باید آن را به برادرت حسین تحویل دهی.
دو: در جنگ صفین أمیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ به قنبر فرمود: نیزة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ را كه لمس شدة به دست آن حضرت است (برایم) بیاور، آن را امام حسن ـ علیه السّلام ـ از من به ارث می‌برد و لكن به كار نمی‌گیرد و در دست حسینم شكسته خواهد شداز مجموع این‌گونه روایات كه شمار آن‌ها هم در كتب روایی و تاریخی كم نیست استفاده می‌شود كه: از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اشیایی به أئمه ـ علیهم السلام ـ به ارث رسیده و از مختصّات آنان محسوب می‌شود و در موقع لازم از آن‌ها استفاده می‌كرده‌اند.
بنابراین سخن و اتمام حجّت حضرت سیدالشّهدا ـ علیه السّلام ـ كه به لشكر كوفه فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهد كه آیا می‌دانید، این شمشیر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است كه من همراه دارم؟... آیا می‌دانید این عمامة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است كه من بر سر دارم؟ و كوفیان سخن آن بزرگوار را تصدیق كردند؛ حمل بر ظاهر آن می‌شود؛ به این معنی كه شمشیر و عمامه واقعاً همان شمشیر و عمامة پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده است.
ممكن است كسی احتمال بدهد كه مقصود امام ـ علیه السّلام ـ از این‌گونه سخن گفتن با كوفیان، بیان اهداف عالیة آن حضرت باشد، یعنی ای مردم بدانید هدف من همان هدف رسول‌خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ است. چنین احتمالی بعید است، زیرا بارها آن حضرت از مدینه تا كربلا اهداف خود را صریحاً‌ بیان كرده‌اند و لازم نبوده است كه با كنایه و یا سربسته و یا از راه جلب عواطف مردمی به بیان اهداف خود بپردازند؛ از جمله:
ولید در مدینه از آن حضرت خواست تا با یزید بیعت كند؛ امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: ما خاندان نبوّت و معدن رسالتیم و (خانة ما) محلّ آمد و رفت فرشتگان است‌، فیض خداوند از ما شروع شده و به ما ختم خواهد شد. یزید مردی شراب‌خوار و فاسق است، مردم را بی‌گناه می‌كشد، فسق او آشكار است، او لایق خلافت نیست، و همانند من با همانند او بیعت نخواهد كرد... ادامه دارد

يکشنبه 3/10/1391 - 9:27
معرفی کتاب و بازی های آموزشی

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

    

مرثیه و تنظیم: محمود شریفی

تالیف: محمود لطیفی، سید علیرضا جعفری، محمود شریفی، محمود احمدیان

ترجمه: گروهی از فضلا

ویراستار: مسلم صاحبی

انتشارات: چاپ و نشر بین الملل

یکی از راه­های قابل قبول و قابل اجرا در جلوگیری از شیوه­هایی که باعث رواج مطالب در شأن اهل بیت نمی­باشند و . . . ، تهیه مقتلی جامع از منابع معتبر و شناخته شده است که در تنظیم آن مبانی اعتقادی شیعه و معیارهای پذیرش احادیث و اخبار تا حد امکان مراعات شده باشد.

در اجرای این پیشنهاد شریفی با یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم ارتباط برقرار کرده تا کار را شروع کند و طرح و نمونه کار را ارائه دهد تا در صورت تایید امکانات برای ادامه کار تهیه شود. ولی پس از گذشت چند سال و حادثه ناگواری که برای آن پژوهشگر بزرگوار رخ داد، این کار به جایی نرسید. تا اینکه در سال 1373 که کتاب موسوعه کلمات الامام الحسین(ع) توسط گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع) وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی تهیه و تنظیم و منتشر شد و مورد استقبال جامعه فرهنگی کشور قرار گرفت مجددا موضوع مقتل نگاری مطرح شد و ریاست محترم سازمان تبلیغات اسلامی وقت و معاونت پژوهش تاکید کرد تا این مهم را گروه حدیث پژوهشکده به عهده گیرد. بزرگان دیگر هم تاکید کردند کار خوب است . . .

 طرح کار تنظیم و جمع آوری و استخراج مطالب مربوط به مقتل چهارده معصوم(ع) از منابع اولیه و مستند تاریخی و حدیثی آغاز شد و پس از استخراج و دسته بندی مطالب مقرر شد که مطالب در چند فصل به شرح زیر در مورد هر معصوم تنظیم شود.

فصل اول: با عنوان «فی بنده من شخصیه» که در این فصل اشاره­ای به شخصیت مورد نظر بشود و سپس تاریخ ولادت و تاریخ شهادت و مدت عمر و امامت و نظر مورد تایید نویسندگان و القاب و کنیه و نام پدر و مادر و فرزندان در این فصل در حد نیاز و مختصر بیاید.

فصل دوم: تحت عنوان «فی ماساته» در مورد اذیت و آزار و شکنجه­هایی که در حیات معصومین به آنها وارد گردیده ذکر شود.

فصل سوم: با عنوان «فی الاخبار عن شهادته» که در این فصل خبرهایی که از طرف پروردگار متعال و پیامبر و معصومین دیگر در مورد شهادت هر معصوم آمده آورده شود.

فصل چهارم: با عنوان «فی وصایاه» که در این فصل وصیت­هایی که هر معصوم داشته بیان شود.

فصل پنجم: با عنوان «فی احتضاره» که در این فصل وقایعی که در زمان بیماری معصوم که منتهی به شهادت آن بزرگوار شده آورده می­شود.

فصل ششم: با عنوان «فی کیفیه شهادته» که آنچه مربوط به شهادت و سبب شهادت آن بزرگواران می­شده آورده شده است.

فصل هفتم: اختصاص یافته به مسائلی مربوط به تجهیز معصوم یعنی غسل و کفن و نماز و دفن و . . . آن بزرگواران که زیر عنوان فی تجهیزه آمده است.

فصل هشتم: با عنوان «فیما وقع بعد شهادته» آمده که قضایا و اتفاقاتی که بعد از شهادت هر معصوم رخ داده بیان شده است.

فصل نهم: اشعار و جملاتی که در مصیبت معصوم آمده چه از معصومین یا از اصحاب و یاران و افراد نزدیک به زمان ائمه(ع) آورده شده است.

نگارش این کتاب در سال 1380 پایان یافت و در سه جلد به زبان عربی با نام «موسوعه شهاده المعصومین(ع)» چاپ و نگارش شده که جلد اول آن مربوط به پیامبر گرامی اسلام و حضرت امیر و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن(ع) می­ باشد و جلد دوم به حضرت سیدالشهدا اختصاص یافته و جلد سوم هم موضوعات و مطالب مربوط به بقیه معصومین(ع) را در بردارد.

پس از انتشار متن عربی ترجمه آنها هم آماده و منتشر شده و کار ترجمه را هم حجج الاسلام آقایان: جواد محدثی، محمود لطیفی، مسلم صاحبی و جعفر قدیانی انجام شد و پس از مدتی منتشر شده است.

سازمان تبلیغات اسلامی-زینب احمدی

چهارشنبه 29/9/1391 - 15:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته