• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 232
تعداد نظرات : 84
زمان آخرین مطلب : 4653روز قبل
محبت و عاطفه

متولدین ماه‌های مختلف در عشق
متولدین فروردین ماه :

 به سوی من بیا تا تو را حس كنم و دنیا خواهد دید داستانِ عشقی، سوزان را كه شعله‌اش در قلب من خواهد بود؛ به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه‌ها و پرنسس‌ها سر می‌كند.قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.

 

متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان من بنگر
چهره بر افروخته‌ام را ببین و عشق را حس كن
به صدای نفس‌های من گوش كن
و بشنو ترانه عشق را؛

عاشقی بی قرار است و كمرو ولی پر شهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.

 

متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین كوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا كنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر كشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممكن نیست؛

بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر از رویاهای عاشقانه است.

 

متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
در برابر گام برداشتن در كنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه؛

دلی نازك و پر ز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.

 

متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گل‌های سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمی‌خوانند
آن گاه كه چشم می‌گشایم و میبینم
با تو نیستم؛

عاشق پیشه است و بی عشق زندگی نمی‌كند.

 

متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد كه عاشق نیستم
شاید به نظر برسد كه نمی‌توانم عاشق باشم
شاید به نظر برسد كه حتی نمی‌خواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
كه تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت؛

عشق او شعله‌ای كوچك ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.

متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانه‌ای كه خواهیم داشت
با فداكاری هایم در راه عشق به تو
خواهی دید كه چگونه دوستت دارم؛

در امور عشقی ورزیده است و زندگی‌اش پر از ماجراهای عاشقانه است . . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیز به اثبات می رساند.

 

متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه گام‌های تو هستم
كه به سوی من می‌آیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه كه تو را در كنار خود حس كنم
دوستت دارم؛

هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است و در عشق صادق است.

 

متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی كوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم؛

خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.

متولدین دی ماه :
روزها ماه‌ها و سال‌ها می‌گذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
كه بیش از پیش عاشق گشته‌ام؛

شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.

 

متولدین بهمن ماه :
می‌خواهم آزاد زندگی كنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است كه همواره رو به آن خواهم داشت؛

عشق خود را دیر ابراز می‌كند و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می‌آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.

 

متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
كه بی عشق زندگی را سر كنم
آن گاه كه در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را می‌گشایم
و عشق رویایی‌ام را در تو میبینم؛

در عشق بی نظیر است. جذاب و پر نشاط است. احساساتی و رویایی است

 

پنج شنبه 22/5/1388 - 20:40
ازدواج و همسرداری

 

1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.

2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید

3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.

4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»

5- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).

6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.

7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.

8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.

9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.

10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.

11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.

12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.

13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.

14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.

15- این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.

16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.

17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.

18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.

19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.

20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.
21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.

22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.

23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.

24- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.

25- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.

26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»

27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.

28- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.

29- زمان ، حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.

30- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.

31- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد،خانواده ودوستانتان هستند. با آنها با مهربانی در تماس باشید.

32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.

33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.

34- بهترینها هنوز در راه اند. کمی صبر کنید…

35- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.

36- کار درست را انجام دهید!

37- اغلب با خانواده در تماس باشید.

38- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»

39- یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.

40- از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید

پنج شنبه 22/5/1388 - 20:37
دانستنی های علمی
 
در این مبحث به قوانین و مقرراتى اشاره خواهیم كرد كه به موجب آن بانوان ایرانى مى توانند با مردان خارجى (غیرایرانى) ازدواج كنند...


طبق ماده۱۰۵۹ قانون مدنى ایران نكاح زن مسلمان ایرانى با مرد غیرمسلمان جائز نیست و براساس ماده۱۰۶۰ همین قانون ازدواج زن ایرانى با تبعه خارجى در مواردى هم كه مانع قانونى نداشته باشد، موكول به اجازه مخصوص از طرف دولت ایران است حتى دولت مى تواند براساس ماده۱۰۶۱ قانون مدنى ازدواج بعضى مستخدمین و مأمورین رسمى و محصلین دولتى را با زنى كه داراى تابعیت خارجى باشد موكول به اجازه مخصوص كند و الا هر فرد خارجى كه بدون اجازه قانونى با زن ایرانى ازدواج كند به حبس تأدیبى از یك تا ۳سال محكوم خواهد شد. در این مبحث به قوانین و مقرراتى اشاره خواهیم كرد كه به موجب آن بانوان ایرانى مى توانند با مردان خارجى (غیرایرانى) ازدواج كنند. طبق ماده یك آیین نامه اجرایى زناشویى بانوان ایرانى با اتباع خارجى و در اجراى ماده۱۰۶۰ قانون مدنى به وزارت كشور اجازه داده شده است در صورت رعایت مقررات مربوطه به بانوان ایرانى اجازه ازدواج داده شود. این مقررات عبارتند از:

 

1- درخواست مرد و زن دائر بر تقاضاى صدور پروانه اجازه .

2- گواهینامه از مرجع رسمى كشور متبوع مرد دائر بر بلامانع بودن ازدواج او با زن ایرانى و به رسمیت شناختن این ازدواج در كشور متبوع خود،
لازم به توضیح است، در صورتى كه دریافت چنین گواهینامه اى براى مرد مقدور نباشد، وزارت كشور مى تواند بدون دریافت مدارك فوق و در صورتى كه زن متقاضى ازدواج راضى به آن باشد، پروانه زناشویى را صادر كند والا در صورتى كه زن ایرانى خواهان این گواهینامه باشد، وزارت كشور حق ندارد چنین پروانه اى را صادر كند.
نكته مهمى كه در رابطه با ازدواج زنان ایرانى با مردان خارجى مطرح است، مسأله دین مردان اتباع خارجى است زیرا طبق بند۳ این آیین نامه در صورتى كه مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى غیرمسلمان و زن ایرانى مسلمان باشد، مرد متقاضى باید گواهى تشرف به دین مبین اسلام و یا استشهاد مربوط به آن را به وزارت كشور تقدیم كند والا ازدواج زن مسلمان ایرانى با مرد غیرمسلمان خارجى ممكن نخواهد بود. مسأله تشرف به دین مبین اسلام با مراجعه به مراجع یا علما و یا مراكز اسلامى و فرهنگى داخل و یا خارج از كشور امكانپذیر است.

3.علاوه بر موارد فوق مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى باید مدارك ذیل را نیز تقدیم وزارت كشور كند
:
۱- گواهینامه اى مبنى بر اینكه مرد مجرد است یا متأهل از
مراجع رسمى محلى یا مأمورین سیاسى و كنسولى كشور متبوع مرد در كشور اقامت زن.

۲- گواهى نداشتن پیشینه بد ومحكومیت كیفرى
از مراجع رسمى محلى یا مأموران سیاسى و كنسولى كشور متبوع مرد وهمچنین گواهى عدم سوءپیشینه كیفرى از مراجع مربوط به كشور متبوعه زن (ایران) در صورتى كه مرد بیگانه در ایران اقامت داشته باشد.

۳- گواهى از مراجع محلى یا مأموران سیاسى و كنسولى كشور متبوع مرد مبنى بر وجود استطاعت و توانایى مالى زوج
و همچنین تعهد نامه ثبتى از طرف مرد دائر بر اینكه مرد بتواند هزینه و نفقه زن و اولاد (شامل خوراك، پوشاك، مسكن، هزینه دارو و درمان وسایر موارد ضرورى در زندگى) و هرگونه حق دیگرى كه زن نسبت به او پیدا كند را در صورت بدرفتارى یا ترك زوجه و طلاق پرداخت كند.

ضمناً وزارت كشور مى تواند جهت رفاه حال زنان ایرانى براى حسن انجام وظایفى كه طبق مقررات قوانین ایران مرد خارجى در قبال زن ایرانى دارد (مانند داشتن روابط حسنه و حسن سلوك و امثال آن در تمام مدت زناشویى و همچنین جهت اداره درست مالى زوجه و فرزندان تحت حضانت او و مسائل دیگرى كه ممكن است هنگام جدایى یا طلاق براى زن ایرانى پیش آید و یا براى پرداخت هزینه مراجعت همسر ایرانى مطلقه تا محل سكونت او به ایران تضمین هاى مناسب ولازم) را از شوهر خارجى مطالبه كند و مرد خارجى باید فرمهایى را كه در این رابطه توسط وزارت كشور تهیه شده است پر كند و تضمین لازم را ارائه دهد.
در صورت رعایت مقررات فوق و اخذ تضمین هاى لازم ومناسب وزارت كشور به استانداریها و فرمانداریها و همچنین پس از كسب اجازه یا موافقت وزارت امورخارجه به بعضى از نمایندگان سیاسى و كنسولى ایران درخارج از كشور اجازه خواهد داد پروانه زناشویى زنان ایرانى با مردان خارجى را در محل مربوطه به صورت مستقیم صادر و سپس مراتب را جهت ثبت در دفاتر مخصوص ازدواج به ادارات ثبت احوال اعلام كنند.

نكته مهمى كه در حقوق بین الملل خصوصى و در رابطه با ازدواج زنان ایرانى در خصوص تابعیت آنها بعد از ازدواج مطرح است، این است كه بعضى از كشورها طبق قوانین خود بلافاصله تابعیت خود را به زن خارجى تحمیل مى كنند كه در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى كنیم، به عنوان مثال اگر زن ایرانى با مردى كه تبعه یكى از كشورهاى اتیوپى، اسپانیا، افغانستان و یا ایتالیا، بحرین، سنگال، سوئیس، سوازیلند، عربستان سعودى، قطر، ویتنام و یا یونان باشد، ازدواج كند، بعد از ازدواج بلافاصله تابعیت مرد خارجى به زن ایرانى تحمیل مى شود. و طبق قوانین كشور متبوع مرد با او برخورد مى كنند اما استثنائاتى نیز در این رابطه وجود دارد كه به بعضى از آنها اشاره مى كنیم به عنوان مثال طبق ماده۱۰ قانون تابعیت ایتالیا زن خارجى تابعیت شوهر خود را بعد از ازدواج تحصیل مى كند مگر آنكه اقامتگاهش در خارج بوده و یا این اقامتگاه را به خارج انتقال دهد.

طبق قانون مربوط به تابعیت كشور بلژیك تابعیت بلژیكى به زن خارجى كه با مرد بلژیكى ازدواج كند تحمیل مى شود، مگر آنكه عدم پذیرش خود را ظرف مدت ۶ماه از تاریخ عقد ازدواج با تسلیم اظهار نامه اى اعلام كند. طبق ماده۷ قانون تابعیت بحرین مصوب۱۹۶۳ بانوان خارجى با موافقت مقامات امنیتى مى توانند پس از دوسال به تابعیت دولت بحرین درآیند. در كشور سنگال نیز دولت این كشور حق دارد ظرف یكسال بعد از عقد، مخالفت خود را با تحمیل تابعیت مرد به زن اعلام كند. طبق ماده۶ قانون تابعیت كشور عربستان موافقت وزارت كشور در رابطه با تحمیل تابعیت مرد به زن پس از ازدواج ضرورى است. طبق ماده۲۳ قانون تابعیت كشور ویتنام تابعیت این كشور به زن خارجى تحمیل مى شود، مگر آنكه در حین انجام مراسم ازدواج طى اظهارنامه رسمى كه توسط زن ارائه مى شود، انصراف وى از قبول تابعیت ویتنام ارائه شود. در كشور یونان نیز چنین است كه اگر زن نخواهد تابعیت شوهر را بپذیرد باید طى اظهارنامه رسمى مراتب تمایلش را مبنى بر حفظ تابعیت اصلى یعنى كشور خود را اعلام كند و الا در صورت عدم اعلام رسمى تابعیت شوهر به زن ایرانى یا هر زن خارجى تحمیل خواهد شد.

پس از طى این مراحل و كسب اجازه ازدواج از سوى مقامات صلاحیتدار دستورالعملى براى ثبت ازدواج اتباع خارجى با اتباع ایرانى وجود دارد كه باید از سوى طرفین رعایت شود. این دستورالعمل مى گوید اگر زن خارجى داراى دفترچه پناهندگى و یا گذرنامه و اقامت مجاز در ایران باشد، مراحل ثبت ازدواج از طریق نیروى انتظامى (امور اتباع خارجه) انجام و براى بانوى خارجى پس از ثبت قانونى ازدواج شناسنامه ایرانى صادر مى شود، اما اگر طرف خارجى مردى باشد كه بخواهد با زن ایرانى ازدواج كند كه در این رابطه پروانه از طریق استاندارى صادر مى شود. به این صورت كه مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى كه داراى گذرنامه است بعد از حضور زوج و زوجه نزد كارشناس مربوطه گذرنامه مرد خارجى مورد بررسى قرار مى گیرد و در صورتى كه پاسپورت او داراى اعتبار بوده (منظور اعتبار ۴ساله یا ۵ساله پاسپورت است) و علاوه بر این شرط داراى اقامت مجاز در كشور ایران نیز باشد، به همراه سایر مدارك زوجه و فرمهاى مربوطه كه از سوى دوطرف متقاضى ازدواج پر و تكمیل شده باشد، پروانه زناشویى صادر مى گردد.

 لازم به توضیح است، پروانه زناشویى پس از بررسى دقیق كلیه مدارك و پركردن فرمها و همچنین مكاتبه با اداره اطلاعات و نیروى انتظامى استان مربوطه و اخذ موافقت ادارات مذكور دائر بر بلامانع بودن این ازدواج با امضاى استاندار كه به نمایندگى از سوى وزیر كشور امضا مى كند در ۷نسخه صادر مى شود كه برگ اول آن به متقاضى ازدواج با زن ایرانى تحویل مى شود تا جهت اخذ پروانه اقامت ازدواجى به نیروى انتظامى استان مراجعه كند و پس از اخذ پروانه مذكور هر دو پروانه را یعنى پروانه زناشویى و پروانه اقامت ازدواجى را به عاقد رسمى ازدواج ارائه و عقد رسمى انجام مى پذیرد. شش برگ دیگر نیز به مراجع مربوطه دیگر مانند اداره ثبت احوال، اداره اطلاعات و ادارات دیگر مثل وزارت خارجه، وزارت كشور و نیروى انتظامى ارسال خواهد شد و یك نسخه نیز در استاندارى نگهدارى مى شود و بدین صورت، پس از طى این مراحل زن ایرانى به عقد و ازدواج مرد خارجى درمى آید. نكته اى كه زنان ایرانى باید هنگام ازدواج با مردان خارجى از آن غفلت نكنند، این است كه اگر مرد خارجى قبلاً ازدواج كرده باشد، باید براى ازدواج مجدد سند قانونى طلاق و یا فوت همسر اول خود را ارائه كند و گواهى مجرد بوده خود را از سفارت یا كنسولگرى كشور خود ارائه دهد، مگر آنكه مرد خارجى متقاضى ازدواج پناهنده بوده و چون شخص پناهنده هیچ گونه رابطه اى با سفارت كشور خود ندارد لذا ارائه گواهى تجرد و امثال آن در خصوص چنین شخصى منتفى است. مراجع صلاحیتدار ایرانى موظف هستند به جاى مدارك مذكور تعهدى از زوجه بگیرند كه استاندارى هیچ گونه مسؤولیتى در قبال عواقب بعدى این ازدواج نخواهد داشت و در صورتى كه مرد متقاضى ازدواج با زن ایرانى كه پناهنده است، داراى همسر قبلى بوده باشد عواقب آن بر عهده زوجه ایرانى است كه این ازدواج را پذیرفته است.

 در پایان این مقاله لازم است به چند نكته ضرورى اشاره كنیم:
۱- ازدواج اتباع افغانى داراى كارت آبى رنگ با اتباع ایرانى به طور كامل ممنوع است.
۲- ازدواج اتباع عراقى داراى كارت سبز با اتباع ایرانى پس از انجام مراحل مندرج در دستورالعمل شماره‎/۵۲۶۸م پ مورخه ۷۰‎/۶‎/۲۳ ارسالى به كلیه استانداریها بلامانع است. طبق این دستورالعمل رسیدگى به درخواستهاى ثبت ازدواج تا صدور پروانه بر عهده استانداریها گذاشته شده است.
پنج شنبه 22/5/1388 - 9:8
ازدواج و همسرداری
شوهرم می‌گوید من یك آدم افسرده هستم
مشكلات پزشكی برای سیما یكی پس از دیگری می‌آیند، اما کامران نمی‌تواند به صحبت‌های او گوش دهد. آیا این زندگی را می‌شود نگه داشت؟

مشكلات پزشكی برای سیما یكی پس از دیگری می‌آیند، اما کامران نمی‌تواند به صحبت‌های او گوش دهد. آیا این زندگی را می‌شود نگه داشت؟

صحبت‌های زن
"من تعجب می‌كنم كه او به هیچ وجه از من مواظبت نمی‌كند."

"من تنها هستم" این جمله را سیما 41 ساله با آه كشیدن گفت. زنی با ژاكت جین و بسیار جذاب. من ماه‌ها است كه افسرده ام ، هرگاه كه برای صحبت با کامران تلاش می‌كنم او از آن محل بیرون می‌رود.

اخیرا من احساس می‌كنم كه او كاملا از من دوری می‌كند. و یا به صورت ساختگی یا واقعا وانمود می‌كند كه خسته شده است.. به محض این كه من شروع به صحبت می‌كنم کامران چشم‌هایش را از از من بر می‌گرداند و من نمی‌توانم درباره بعضی چیز‌ها صحبت كنم، یا بعضی مسائل را برای او فاش كنم و مجبورم حرف نزنم.

من از این حال او برای نسبت به خودم خشمگین می‌شوم و جیغ می‌زنم. من یك مشكل عادی دار كه هر كس می‌تواند داشته باشد،‌و من احساس می‌كنم كه او با خون سردی بر خود می‌كند. ما 15 سال است كه ازدواج كردیم و این حیرت انگیز است كه او به من توجه نمی‌كند.

شما می‌دانید من از چه چیزی می‌ترسم؟ من بیشتر از مادرم می‌ترسم چون او به ندرت حرف می‌زند، و فقط برای درد مفاصلش یا انتقاد و یا تعریف دااستان‌های قدیمی دهان خود را با می‌كند و حرف می زند.

من همیشه احساس می‌كنم كه مقصرم

ما خانواده ای نسبتا خوب داریم، در ظاهر ما موفق، متعهد، بچه‌های زیبا با یك سبك زندگی خاص هستیم. اما در داخل كاملا متفاوت هستیم پدر من استاد دانشگاه بود مادرم خانه داراست . من همیشه فكر می‌كردم كه نمی‌توانم یك انسان خوب باشم به همین دلیل من همیشه فكر می‌كنم كه گناه كارم. من 2 خواهر و برادر خیلی بزرگ تر از خودم دارم كه گویی من بچه‌های آن‌ها هستم.

من آدم برون گرایی بودم و در حال حاضر هم هستم. من در سیاست اجتماعی و مدیریت مهارت زیادی دارم، به همین به من یك كار دولتی پیشنهاد شد. بعد از 5 سال من کامران را زمانی كه در یك پروژه برای یك كنگره كار می‌كردیم ملاقات كردم.

کامران از مجموعه ی آدم‌هایی كه دیده بودم متفاوت بود. او خوب به نظر می‌آمد ساكت و خجالتی بود. ما مدت دو سال را برای قبل از ازدواج برای شناخت همدیگر انتخاب كردیم و بعد از ازدواج از محل خود به تهران نقل مكان كردیم. کامران اهل همین جاست. کامران در یك شركت به عنوان تحلیل گر سیستم انرژی شروع به كار كرد و من هم شروع به مشاوره ی روابط عمومی و نویسندگی كردم. مشكلات ازدواج ما از 2 سال قبل شروع شد و به سرعت افزایش یافت. برای من 2 حادثه ناگوار اتفاق افتاد  من به دكتر متخصص  مراجعه كردم و او با قرار دادن هرمون درمان من را شروع كرد.

هنگامی كه من هنوز تحت نظر و آزمایش بودم درد مفاصل‌ها ران پا و دست‌هایم شروع شد. من به یك جراح ارتوپد مراجعه كردم، او نسخه‌هایی را تجویز كرد اما این تجویز او باعث شد تا تنگی نفس به بیماری‌های من اضافه شد. من می‌دانم كه تحمل من و این وضعیت برای او سخت است به این دلیل من آدم افسرده ای هستم.

من معتقدم كه ما زندگی زناشویی خوبی داریم. ما همدیگر را دوست داریم. با این كه من درد زیادی دارم، نمی‌خواهم از او دوری كنم اما او از من دوری می‌كند، من از  هر راهی وارد می‌شوم او دوری می‌كند.

صحبت‌های مرد

همسر ناسازگار

"سیما آدمی با لیاقتی است " این جمله را کامران 35 ساله، قد بلند گفت. او به آرامی صحبت می‌كند و كلمات را با دفت انتخاب می‌كند. من از او خیلی حمایت نكردم. بعد از 2 سال شكایت‌های او را یكی پس از دیگری شنیدم، دیگر صبر خود را از دست دادم. او یك آدم افسرده است و من بیشتر از این نمی‌توانم از او مواظبت كنم.

سیما برای هر دردی با دكتر صحبت می‌كند، من فكر می‌كنم این مسخره است. درد‌های كم ، چیز‌هایی هستند كه بخواهیم با دكتر آن را مطرح كنیم. او همیشه باید 25 شیشه دارو تجویز شده در كشوی كنارش داشته باشد.

ما از یك خانواده بزرگ هستیم كه 6 فرزند دارد كه شامل 2 جفت دوقلو است. پدر من دكتر شهر بود، اما نه پدرم و نه مادرم خیلی مریض نشدند. اگر شما بیمار باشید بدنتان ضعیف می‌شود. اگر من عسل خود را كه هر روز می‌خورم قطع كنم والدینم هرگز به من تذكر نمی‌داند. ما یاد گرفتیم در بیرون سفت و محكم باشیم. پدر من آدم بسیار خوبی بود و هر اتفاق بدی را به چشم خوب به آن نگاه میكرد.

از سوی دگر من پسر بزرگ بودم و محبوب پدر ، و من این موضوع را می‌دانستم. من عاشق او بودم او كاملا بر عكس پدر سیما بود. البته ما هرگز عینا این كلمه را به زبان نیاوردیم، اما این را می‌دانستیم. پدر او هرگز در بیرون به كسی ناسزا نمی‌گفت اما در خانه به مادر او مرتبا فحش می‌داد و فریاد می‌زد.

زمانی كه سیما را دیدم انرژی اش تمام بدنم را فرا گرفت. او خیلی خندان بود. من نمی‌توانستم باور كنم كه او مرا به خود علاقه مند كرده است. او خوب، غیر متداول و تا حدی آماتور بود. در سال‌های كم اول زندگی هردوی ما خوشحال بودیم اما زمانی كه مشكلات پزشكی او شروع شد، او دوست داشت برای هر درد كوچك به دكتر مراجعه كند.

یك شب زمانی كه از سر كار برگشتم او فورا شروع كرد به تعریفی طولانی درباره نفس تنگی اش كرد و این كه دكتر به او گفته كه بیماری او غیر قابل تشخیص است. حالا به من بگویید كه غیر قابل تشخیص بودن بیماری مشكل بزرگی است؟ من می‌دانم كه او به مقدار زیادی به دلسوزی و هم دردی نیاز دارد.

این موضوع برای من بسیار دردناك است چون 15 سال پیش هم مادر من در اثر نفس تنگی فوت كرد. پدرم هم یك سال قبل از او مرد. و هیچ كدام ما خبر نداشتیم كه وضعیت مادرم وخیم است چون راجع به آن به كسی چیزی نمی‌گفت. اما سیما بیماریش را برای شاگردان من هم تعریف كرده.

من نمی‌توانم گفته‌های خود خواهانه ی او را تحمل كنم. من هم به تنهایی او هستم، اما من درباره ی هیچ چیز صحبت نمی‌كنم. او مشكلات زیادی دارد، من نمی‌خواهم این مشكلات به من هم برسد.

آخر هفته برای ما واقعا سخت است. ما نمی‌توانیم یك تصمیم بگیریم، من می‌خواهم كه بیرون برویم اما او همه دقایق آن را می‌خواهد پر كند. ما به سختی با هم صحبت می‌كنیم.  اما در شنبه و یكشنبه‌ها مرتبا برای هم استدلال می‌آوریم. من سیما را دوست دارم اما من از این نا سازگاری كه او شروع كرده متعجبم.

نظر مشاور

روش‌های جدید برای ارتباط

سیما نسبت به مشكلات پزشكی سر سخت است، او احساس درد می‌كند، نا امید و بی حامی است. این جمله را مشاور گفت. او تلاش می‌كند كه شوهرش را متقاعد كند تا در سختی‌ها با او باشد. به هر حال به زودی موانع و مشكلات سیما و کامران به وسیله ی شیوه‌های ارتباط و تلاش آن‌ها حل خواهد شد. مشكلات سلامتی سیما همیشه سر منشا همه ی اختلافات است.

هر دوی آن‌ها باید یاد بگیرند كه با مشكلات دردناك كنار بیایند. و وانمود كند كه همه چیز خوب است. سیما و کامران راه‌ها ی متفاوتی برای كنار آمدن دارند. سیما همیشه به طور پیوسته و سطحی صحبت می‌كند، اما شوهرش در هنگام صحبت كردن بار‌ها مكث می‌كند. و برای ارتباط بهتر در كلمات جستجو می‌كند. او به جای حل كردن مشكل سیما بیشتر او را خشمگین می‌كند.

سیما سكوت کامران را نمی‌پذیرد. در حقیقت حمایت یا دوری كردن از یك شخص ممكن است نا خود آگاه باشد. کامران برای حمایت و امید دادن به سیما عقب نشینی كرده و برای بهتر شدن احساسات او تلاش نمی‌كند. کامران به خوبی می‌داند تنها راه حمایت صحبت كردن به صورت شفاهی است. نتیجه ای كه ما در یك ازدواج انتظار داریم، گفتگو و حمایت از یك دیگر است.

سیما باید یاد بگیرد كه چگونه از شوهرش سؤال بپرسد كه او ، هم بشنود و هم پاسخ دهد. اما کامران مرتبا ساكت بود. یك زوج باید یاد بگیرند تا در نحوه ی ارتباط، صحیح می‌كند.

یك تكنیكی وجود دارد كه نفر اول درباره یك چیز می‌گوید چه احساسی دارد و نفر دوم پس از گوش كردن اطلاعاتی را جزء به جزء به آن اضافه می‌كند، زمانی كه شروع به مكالمه با همسر خود می‌كنید به جای استفاده از عباراتی مثل "من می‌خواهم"، "من دوست دارم كه بخواهم"، بهتر است از عبارتی مثل "من علاقه مندم..." استفاده كنیدو به جای "من متنفرم" از عبارت "من احساس می‌كنم كه..." استفاده كنید.

برای مثال اگر سیما می‌گفت كه "سقف چكه می‌كند، من نگرانم كه شاید ما به یك سقف جدید احتیاج داشته باشیم" کامران یاد گرفته بود كه بگوید " من اول به آن نگاه می‌كنم بعد می‌بینیم كه چه راه حلی دارد." به جای این كه با او مخالفت كند یا با خنده بگوید "فقط یك تكه كوچك چكه می‌كند."

تكنیك‌های دیگری وجود دارد كه آن‌ها در ارتباط با یك دیگر یاد گرفتند این بود كه الگویشان در بیشتر "بله و..." باشد به جای این كه از "بله، اما..." استفاده كنند. هروقت شما بر حسب عادت از كلمه ی اما استفاده كنید، در طرف مقابل یك نگرانی ایجاد می‌شود.

کامران همچنین در آخر هفته از یك تكنیك استفاده می‌كند ، وقتی سیما می‌گوید برای آخر هفته یك دعوت شام را قبول كرده ، کامران می‌گوید : نقشه‌های تو برای آخر هفته جالب است اما به شرطی كه ما زمان اضافی داشته باشیم. او هیچ وقت این در خواست را به صورت روك رد نكرد. او می‌توانست بگوید كه من در این باره فكر می‌كنم. چیزی كه سیما را عصبی می‌كند.

حدود یك سال بعد دكتر سیما متوجه شد كه او به یک عمل جراحی نیاز دارد. سیما و کامران بعد از یك سال و نیم مشاوره ی خود را تمام كردند. و آن‌ها یاد گرفتند كه مشاجره باید به اندازه باشد.
پنج شنبه 22/5/1388 - 9:4
دانستنی های علمی

شبی از آنِ رابی

  
 این داستان را نه به خواست خود،‌ بلکه به تشویق و ترغیب دوستانم می‌نویسم.  نام من میلدرد است؛ میلدرد آنور Mildred Honor. قبلاً در دی‌موآن Des Moines در ایالت آیوا در مدرسهء ابتدایی معلّم موسیقی بودم.  مدّت سی سال است تدریس خصوصی پیانو به افزایش درآمدم کمک کرده است.  در طول سالها دریافته‌ام که سطح توانایی موسیقی در کودکان بسیار متفاوت است.  با این که شاگردان بسیار بااستعدادی داشته‌ام، امّا هرگز لذّت داشتن شاگرد نابغه را احساس نکرده‌ام.

    امّا، از آنچه که شاگردان "از لحاظ موسیقی به مبارزه فرا خوانده شده" می‌خوانمشان سهمی داشته‌ام.  یکی از این قبیل شاگردان رابی بود.  رابی یازده سال داشت که مادرش (مادری بدون همسر) او را برای گرفتن اوّلین درس پیانو نزد من آورد.  برای رابی توضیح دادم که ترجیح می‌دهم شاگردانم (بخصوص پسرها) از سنین پایین‌تری آموزش را شروع کنند.  امّا رابی گفت که همیشه رؤیای مادرش بوده که او برایش پیانو بنوازد.  پس او را به شاگردی پذیرفتم.  رابی درس‌های پیانو را شروع کرد و از همان ابتدا متوجّه شدم که تلاشی بیهوده است.  رابی هر قدر بیشتر تلاش می‌کرد، حس‌ّ شناخت لحن و آهنگی را که برای پیشرفت لازم بود کمتر نشان می‌داد.  امّا او با پشتکار گام‌های موسیقی را مرور می‌کرد و بعضی از قطعات ابتدایی را که تمام شاگردانم باید یاد بگیرند دوره می‌کرد.

    در طول ماهها او سعی کرد و تلاش نمود و من گوش کردم و قوز کردم و خودم را پس کشیدم و باز هم سعی کردم او را تشویق کنم.  در انتهای هر درس هفتگی او همواره می‌گفت، "مادرم روزی خواهد شنید که من پیانو می‌زنم."  امّا امیدی نمی‌رفت.  او اصلاً توانایی ذاتی و فطری را نداشت.  مادرش را از دور می‌دیدم و در همین حدّ می‌شناختم؛ می‌دیدم که با اتومبیل قدیمی‌اش او را دم خانهء من پیاده می‌کند و سپس می‌آید و او را می‌برد.  همیشه دستی تکان می‌داد و لبخندی می‌زد امّا هرگز داخل نمی‌آمد.

    یک روز رابی نیامد و از آن پس دیگر او را ندیدم که به کلاس بیاید.  خواستم زنگی به او بزنم امّا این فرض را پذیرفتم که به علّت نداشتن توانایی لازم  بوده که تصمیم گرفته دیگر ادامه ندهد و کاری دیگر در پیش بگیرد.  البتّه خوشحال هم بودم که دیگر نمی‌آید.  وجود او تبلیغی منفی برای تدریس و تعلیم من بود.

    چند هفته گذشت.  آگهی و اعلانی دربارهء تک‌نوازی آینده به منزل همهء شاگردان فرستادم.  بسیار تعجّب کردم که رابی (که اعلان را دریافت کرده بود) به من زنگ زد و پرسید، "من هم می‌توانم در این تک‌نوازی شرکت کنم؟".  توضیح دادم که، " تک‌نوازی مربوط به شاگردان فعلی است و چون تو تعلیم پیانو را ترک کردی و در کلاسها شرکت نکردی عملاً واجد شرایط لازم نیستی."  او گفت، "مادرم مریض بود و نمی‌توانست مرا به کلاس پیانو بیاورد امّا من هنوز تمرین می‌کنم.  خانم آنور، لطفاً اجازه بدین؛ من باید در این تک‌نوازی شرکت کنم!" او خیلی اصرار داشت.

    نمی‌دانم چرا به او اجازه دادم در این تک‌نوازی شرکت کند.  شاید اصرار او بود یا که شاید ندایی در درون من بود که می‌گفت اشکالی ندارد و مشکلی پیش نخواهد آمد.  تالار دبیرستان پر از والدین، دوستان و منسوبین بود.  برنامهء رابی را آخر از همه قرار دادم، یعنی درست قبل از آن که خودم برخیزم و از شاگردان تشکّر کنم و قطعهء نهایی را بنوازم.  در این اندیشه بودم که هر خرابکاری که رابی بکنم چون آخرین برنامه است کلّ برنامه را خراب نخواهد کرد و من با اجرای برنامهء نهایی آن را جبران خواهم کرد.

    برنامه‌های تکنوازی به خوبی اجرا شد و هیچ مشکلی پیش نیامد.  شاگردان تمرین کرده بودند و نتیجهء کارشان گویای تلاششان بود.  رابی به صحنه امد.  لباسهایش چروک و موهایش ژولیده بود، گویی به عمد آن را به هم ریخته بودند.  با خود گفتم، "چرا مادرش برای این شب مخصوص، لباس درست و حسابی تنش نکرده یا لااقل موهایش را شانه نزده است؟"

    رابی نیمکت پیانو را عقب کشید؛ نشست و شروع به نواختن کرد.  وقتی اعلام کرد که کنسرتوی 21 موتزارت در کو ماژور را انتخاب کرده، سخت حیرت کردم.  ابداً آمادگی نداشتم آنچه را که انگشتان او به آرامی روی کلیدهای پیانو می‌نواخت بشنوم.  انگشتانش به چابکی روی پرده‌های پیانو می‌رقصید.  از ملایم به سوی بسیار رسا و قوی حرکت کرد؛ از آلگرو به سبک استادانه پیش رفت.  آکوردهای تعلیقی آنچنان که موتزارت می‌طلبد در نهایت شکوه اجرا می‌شد!  هرگز نشنیده بودم آهنگ موتزارت را کودکی به این سن به این زیبایی بنوازد.  بعد از شش و نیم دقیقه او اوج‌گیری نهایی را به انتهی رساند.  تمام حاضرین بلند شدند و به شدّت با کف‌زدن‌های ممتدّ خود او را تشویق کردند.

    سخت متأثّر و با چشمی اشک‌ریزان به صحنه رفتم و در کمال مسرّت او را در آغوش گرفتم.  گفتم، "هرگز نشنیده بودم به این زیبایی بنوازی، رابی!  چطور این کار را کردی؟"  صدایش از میکروفون پخش شد که می‌گفت، "می‌دانید خانم آنور، یادتان می‌آید که گفتم مادرم مریض است؟  خوب، البتّه او سرطان داشت و امروز صبح مرد.  او کر مادرزاد بود و اصلاً نمی‌توانست بشنود.  امشب اوّلین باری است که او می‌توانست بشنود که من پیانو می‌نوازم.  می‌خواستم برنامه‌ای استثنایی باشد."

    چشمی نبود که اشکش روان نباشد و دیده‌ای نبود که پرده‌ای آن را نپوشانده باشد.  مسئولین خدمات اجتماعی آمدند تا رابی را به مرکز مراقبت‌های کودکان ببرند؛ دیدم که چشم‌های آنها نیز سرخ شده و باد کرده است؛ با خود اندیشیدم با پذیرفتن رابی به شاگردی چقدر زندگی‌ام پربارتر شده است.

    خیر، هرگز نابغه نبوده‌ام امّا آن شب شدم.  و امّا رابی؛ او معلّم بود و من شاگرد؛ زیرا این او بود که معنای استقامت و پشتکار و عشق و باور داشتن خویشتن و شاید حتّی به کسی فرصت دادن و علّتش را ندانستن را به من یاد داد.

    رابی در آوریل 1995 در بمب‎گذاری بی‎رحمانهء ساختمان فدرال آلفرد مورای در شهر اوکلاهما به قتل رسید.  

پنج شنبه 22/5/1388 - 8:51
ازدواج و همسرداری
 
ازدواج با رعایت اصول و شرایط لازم، استفاده از كمك مشترك را برای دختر و پسر جوان تسهیل می‏نماید و به آنها كمك می‏كند تا در زندگی فردی و اجتماعی موفقیت‏های بیشتری به دست بیاورند...
همسران جوان
به عقیده بسیاری از فلاسفه و دانشمندان، انسان موجودی مدنی است. به همین دلیل محتاج به پناه و یاور و نیز یاری دلداری است تا با او معاشرت داشته و در مسیر پرپیچ و خم زندگی، غمخوارش باشد. ازدواج با رعایت اصول و شرایط لازم، استفاده از كمك مشترك را برای دختر و پسر جوان تسهیل می‏نماید و به آنها كمك می‏كند تا در زندگی فردی و اجتماعی موفقیت‏های بیشتری به دست بیاورند. حال آنكه دختران و پسران جوان مجرد از كمك‏های همسر خود بی‏نصیب مانده و از بسیاری موقعیت‏ها و فرصت‏های مناسب كه در زندگی به وجود می‏آیند بی‏بهره می‏مانند. بنابراین امر ازدواج برای زوج‏های جوان امری ممدوح و پذیرفتنی است به گونه‏ای كه دختران و پسران جوان به محض رسیدن به شرایط و سن ازدواج باید مبادرت به آن كنند. با این وجود آمارهای نگران‏كننده‏ای كه از اختلافات و جدایی‏ها در میان زوج‏های جوان حكایت دارند نشان‏دهنده این نكته است كه بسیاری از دختران و پسران جوان راه و رسم همسرداری و همسرگزینی را نیافته و ندانسته‏اند و این بر بزرگ‏ترهای خانواده است كه الگوها و نمونه‏های موفق را برای زوج‏های جوان نمونه آورده و راه و رسم را برای زوج‏های جوان نمونه آورده و راه و رسم زندگی آنها را بازگو دارند. علاوه بر این، همسران جوان باید به نكاتی سخت توجه داشته و آنها را رعایت داشته تا زندگی‏شان در همان آغاز راه دچار تلاطم و تلخی نشود. برخی از این نكات كه لازم است دختر و پسر جوان به كار گیرند و آنها را آویزه گوش دارند به ترتیب زیر است: ۱) زندگی مشترك عرصه كمال است نه صحنه پیكار. بنابراین یار و یاور هم باشید و سعی نكنید بر همسرتان تسلط یابید. به عبارت دیگر با هم و در كنار هم باشید نه جدا از هم و رو در روی هم! خانواده زمانی موفق خواهد بود كه در آن هماهنگی وجود داشته باشد و همه اعضا در یك محفل انس با كمال صمیمیت و شادی زندگی كنند. بنابراین همسران جوان باید از هر نوع رفتاری شامل طعنه‏زدن، تحقیر و مقایسه كردن همسر با دیگران و ... پرهیز نمایند. ۲) از ابراز محبت نسبت به یكدیگر دریغ نورزید. ابراز محبت به‏موقع در زندگی مشترك، نشاط و طراوت و علاقه را به دنبال خواهد داشت. این امر فقط لازمه چند روز نخستین ازدواج نیست بلكه با گذشت زمان نهال نوپای زندگی به درختی تناور تبدیل می‏شود كه نیاز بیشتری به آبیاری دارد. با ابراز محبت و نشان دادن عشق و علاقه به هم، می‏توان این درخت تناور را برای همیشه بارور و باطراوت نگاه داشت و بر نشاط آن افزود. ۳) عاشقانه به هم نگاه كنید. نحوه نگریستن هر یك از ما به دیگری، به «چگونه بودن ما» بستگی دارد نه به «چگونه بودن او». شیفتگی زمانی حاصل می‏شود كه فكر كنید همسرتان فردی باشكوه، ناب، صمیمی، خوش‏خُلق و خوش‏برخورد است. این شیوه نگرش به همسران جوان می‏آموزد به جای اینكه عشق را جستجو كنند، با عشق و محبت به زندگی نگاه كنند. زبان نگاه، زبان مؤثری است. شما با نگاه كردن به طرف مقابل به او می‏فهمانید به صحبت كردن با وی علاقه‏مند هستید. حالات نگاه كردن اثر معجزه‏انگیزی در ایجاد صمیمیت میان زوجین جوان دارد. میل به صمیمیت نه تنها جنبه جسمی بلكه جنبه روانی نیز دارد. ۴) وقتی زن یا مرد جوان اشتباه می‏كنند، صادقانه و صمیمی اعتراف كنند. صداقت و اظهار پشیمانی و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نكردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد. ۵) در مطرح كردن مسائل ناخوشایند و نامطلوب سعی كنید خود را هم دخالت دهید. مثلاً به جای اینكه بگویید «چرا با فلانی این طور برخورد كردی»، بهتر است بگویید: «كاش با فلانی این طور برخورد نمی‏كردیم.» ۶) اگر خطایی از همسر خود مشاهده نمودید، زود از كوره در نروید و سفره دل‏تان را نزد هر كسی باز نكنید. بخصوص پیش پدر و مادرتان درددل نكنید زیرا این كار موجب سرافكندگی همسرتان شده و امكان آشتی را بسیار ضعیف می‏كند. ۷) اگر می‏خواهید عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد، نخست باید بدانید زمان كافی را برای با هم بودن و ابراز محبت كردن اختصاص بدهید. سعی كنید به انگیزه عشق و ازدواج‏تان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهای آشنایی و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو كنید. یادآوری شادی‏ها و رویدادهای شیرین، هم وجودتان را گرم كرده و هم تازگی و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد كرد. ۸) انعطاف‏پذیری یكی از ویژگی‏های مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر و سلامت روانی است. با چشم‏پوشی و نرمش نسبت به برخی رفتارهای كودكانه و لجبازی‏ها نه تنها می‏توان از تنش‏های بی‏دلیل پیشگیری نمود، بلكه می‏توان از همان اول زندگی بنیاد خانواده را مستحكم نمود. زوج‏های جوان باید به خاطر داشته باشند كه مسائل و موارد اختلاف و یا اختلاف‏برانگیز را برای رسیدن به یك دیدگاه مشترك طرح نمایند، نه به تكرار و تثبیت كدورت‏ها و دشمنی‏ها.
منبع:hamedar
سه شنبه 20/5/1388 - 22:37
ازدواج و همسرداری
چطور به خودتان یاد بدهید که روی نقاط مثبت در ازدواج و زندگیتان تمرکز کنید
هر روز نقاط مثبت و ویژگی های مثبت همسرتان را به خودتان یادآور شوید....

 

 چطور به خودتان یاد بدهید که روی نقاط مثبت در ازدواج زندگیتان تمرکز کنید:

1. هر روز وقت بگذارید و چیزهایی را که به خاطر آن در زندگیتان ممنون و شکرگذار هستید را لیست کنید. حتی چیزهای خیلی کوچکی که معمولاً نادیده گرفته می شوند مثل سه وعده غذایی که در روز می خورید، حمام داغ، گرما، یخچال و اجاق گاز، آب لوله کشی، امکانات پزشکی، و دوستانتان.

 2. هر روز نقاط مثبت و ویژگی های مثبت همسرتان را به خودتان یادآور شوید. به خاطر بیاورید که اولین بار چه ویژگی همسرتان شما را به او جذب کرد. یادتان بیاورید که چطور همسرتان پایه های رشد و ترقی شما را بنا کرد و چقدر از این تجربه چیز یاد گرفته اید.

 

3. در دفتر خاطرت روزانه تان درمورد ویژگی های مثبتی که درخودتان وجود دارد که می خواهید آنها را رشد داده و ارتقاء بخشید، بنویسید. اینها رفتارها، باورها، و ارزشهایی را شامل می شود که می خواهید روی آنها متمرکز شوید و می خواهید که رشد کرده و زندگیتان را در بر گیرد.

 

4. به کتابخانه یا کتابفروشی بروید و چند نمونه کتاب و CD الهام بخش خریداری کنید. هر روز وقت بگذارید و این کتاب ها را مطالعه کنید یا به این نوارها گوش دهید. مطمئناً بسیار مثبت، اثربخش و الهام بخش خواهند بود.

 

5. وقت کمتری را با دوستان یا اعضای خانواده تان که افرادی منفی باف هستند و جز حس ناامیدی و افسردگی چیزی به شما نمی دهند، بگذرانید. این افراد که انرژی مثبت شما را می گیرند و از بین می برند، مثل خون آشام هستند. درعوض سعی کنید دوستان جدید پیدا کنید که برایتان مثبت، حمایت کننده و نیروبخش باشند.

 بسیاری از رابطه ها بصورتی یكسـان آغـاز مـی شـونـــد:

مـرد و زن نـسـبت به هر كلمه ای كه ابراز می دارنــد، هرنـفسی كه می كشند و هر حركتی كه انجام می دهـند،وفـادار و پایبندنـد. همه چـیـز در ابـتـدای هـر رابـطـه جـدی بسیار دلپسند و خوب است، اما از كجا میتوان فهمید كه این شرایط بعد از سه ماه باز بـهمین صـورت تداوم خواهد یافت یا خیر؟ چطور متوجه می شـوید كه همسرتان برای شما مناسب است؟ آیا او به شما علاقمندیش را خواهـدگفت، آیـا او عـلاقمندیش را به شما نشان خواهـد داد یـافقط به دیگران خواهد گفت كه میخواهد شما در زندگیش باشید؟

  من در لحظه دوستت دارم

هرگز بنظر نمیرسـد كـه خبرهای بدی در رابطه های تازه و نو وجود داشته باشد. زوجین در مورد هر چیزی با یكدیگر موافقند، از نوع غذایی كه در رستوران سفارش می دهـنــد گرفته تا مقدار كره ای كه در سینما روی ذرت بو داده خود میریزند. متاسفانه، در نهـایـت لبخندهای ساده حاكی از رضایت و موافقت و نیز ابراز علاقه های پـر شـور و نشاط پایان می یابند.

زمانی فرا میرسد كه جمله دو كــلمه ای معروف گفته شده و احساسات سرد و بی روح موجود در آن آشكار می گردد. هرچند گـفتن "دوستت دارم،" لـزوما جهتی صـحیح برای حـركت كـردن نـــیست. این عبارت كوچك باید برای زمان مناسبش كنار گذاشته شـده و نباید همانند نقل و نبات در عروسی مرتب بالا انداخته شود.

 گفـتن این كـه صادقانه به شریك زندگی خود علاقمندید، ارزشش بسیـار والاتـر از ادعای دروغین دوسـت داشتــن او می باشد. دروغگویی همچنین ممكن است یك رابطه خوب بالقوه را به خطر بیندازد. این قانون در مورد زن و مرد هر دو صادق است ، از آنـجـایی كه زوجین گاهی اوقات مایل میگردند احساسات خود را طریق نشان دادن علایق خـود بــه دیـگری بــزرگ جلوه دهند. این به آن معنا نیست كه برخی از زوج ها هـرگـز هـمـدیـگر را دوست نخواهند داشت، بلكه منظور این است كه نباید گرفتار لحظات لذت بــخش كاذب و زودگذر شد و آنچه كه واقیعت درونی نیست را بروز داد.

واقعیات را به او نشان دهید

از قدیم گفته اند "دو صـد گفته چو نیم كردار نیست،" این جمله در مورد روابط خانوادگی نـیـز صادق است. ما عادت میكنیم جمله ای قدیمی و تكراری را بارها و بارها بشنـویـم، اما برای اینكه آن كلمات مؤثر واقع شوند، باید عمل خـود را نـیـز به آنها اضافه كنیم. پس دفعه بعدی كه به همسرتان میگویید كه برای شما ارزشمند اسـت، فــراموش نـكنید كه چگونگی احساس خود را در عمل به او نشان دهید.

 برای این كار لازم نیست برایش گوشواره الماس بخرید. چرا كمی نوازشش نكرده و او را جایی كه همیشه دوست داشته برود، نبرید؟ گفتن به یك زن كـه او دنـیـای شـمـا است خیلی آسان اســت، اما آیا ثابت نمودنش هم به این آسانی است؟ چه تعدادی از شما در این لحظه از رابـطه تان به همسر خود می گویید كه برای او هر كاری انجام میدهید و در فـرصـت بـعـدی خــلاف جـهـت حرك كرده و جمعه شب به جای این كـه وقــت خود را با همسرتان سپری كنید با دوستان خود به گردش و تفریح میروید؟

 نامزد شما این حقیقت را كه شما از یك شب تفریحی بیاد ماندنی با دوستانتان صـرفـه نظر نموده و ترجیح می دهـیــد كه وقتی او نیاز به شما دارد، وقت خود را با وی بگذرانید بـسیار تحسین میـكـنـد. یك رابطه مانند شركتهای تجاری است؛ نـیـاز بـه زمـان، تـلاش و از خود گذشتگی بسیار دارد. زوجین میـآیند و مــیروند، اما رابطه های حقیقی آنهایی هسـتـنــد كه علی رغم مشكلات زندگی تداوم یافته و زن و مرد بـیش از پـیـش بـه هـم نزدیك میگردند.

 یك راه دیگر برای فهمیـدن ایـنكه هــمسر شما آیا واقعا همان كسی است كه میخواهید باقی عمر خود را با او سپرس كنید ایـن است كه مطمئن شوید دارای دیدگاهی یكسان درباره آینده میباشید. آیا هر دوی شما خودتان را چندین سال دورتر در حـال مشـاركـت برای بدست آوردن خانه ای برای زندگی و ارتقای خانواده ای صمیمی تصور میكنید؟ اگر به همگی سؤالات فوق به یك نحو پاسخ می دهید، به رابطه خود امیدوار باشید.

   خرده ریزهای با اهمیت

اگر ترانه قدیمی و رقص رومانتیك را برای یك لحظه كنار بگذاریـم، زنـان "چـیزهای كوچك" را به عنوان محك و مبنای رابطه درنظر میگیرند. آیا نوع بستنی مورد علاقه او در روزهای نخستین آشنایی را بیاد می آورید؟ اسـم گربـه دوران كـودكی او چه بود؟ اولین باری كه هـمـدیگر را بوسیدید چه آهنگی از ضبط صوت پخش می شـد؟ اطـلاعـات خـرده ریـز كـه ممكن است به نظر شما بی اهمیت و بی ربط برسند، برای او بـه مـوضـوعـاتی دلـتـنگ كننده و به یادماندنی مبدل میگردند، بنابراین دقت كنید.

 بـا اینكه ممكن است زوجین در یك رابطه بدون اینكه بگویند "دوستت دارم" زمـان زیـادی را سپری كنند، بسیاری چیزهای دیگری وجود دارند كه نشانگر میزان معـیـنـی از مهــر و علاقه نسبت به دیگری میباشند. نكته این است كه چگونگی یافتن آنها را بیاموزید
منبع:mardoman
سه شنبه 20/5/1388 - 22:36
محبت و عاطفه
نشانه های یک زندگی عاشقانه
من و همسرم یک زندگی عاشقانه داریم زیرا...

1) برای همدیگر وقت صرف می‌کنیم‌.
۲) به همه می‌گویم که دوستش دارم‌.
۳) برای قدردانی از محبت‌هایش‌، نامهٔ عاشقانه‌ای برایش می‌نویسم‌.
۴) در جمع از او تعریف می‌کنم‌.
۵) وقتی غمگین است سعی می‌کنم ناراحتی‌اش را بفهمم و او را درک کنم‌.

۶) همیشه در اتفاقات خوب و مهم زندگی او را سهیم می‌کنم قبل از این که دیگران چیزی بدانند.
۷) در همه مراحل زندگی باهم برنامه ریزی می‌کنیم‌.
۸) همواره مراقبش هستم و به نیازهایش توجه خاصی نشان می‌دهم‌.
۹) آرامش را در همه حال حفظ می‌کنم‌.
۱۰) باورهایم را نسبت به او همواره حفظ می‌کنم‌.

۱۱) پس از به پایان رسیدن روزهای پرتحرک‌، شب‌ها همه چیز را برایش تعریف می‌کنم‌.
۱۲) اولین کسی هستم که تولدش را تبریک می‌گویم‌.
۱۳) به کارهایی که برایم انجام می‌دهد توجه می‌کنم و قدردان محبت‌های او هستم‌.
۱۴) ازدواجمان را از موهبت‌های الهی می‌دانم‌.
۱۵) برای سلامتی‌اش صدقه می‌دهم‌.

۱۶) در یک مکان یادداشتی محبت‌آمیز برایش پنهان می‌کنم و او را راهنمایی می‌کنم تا پیدایش کند.
۱۷) در همه لحظات زندگی با گذشت رفتار می‌کنم‌.
۱۸) سعی می‌کنم که همیشه سرزنده و شوخ طبع باشم‌.
۱۹) کارهایی که نشان دهندهٔ محبتم نسبت به اوست برایش انجام می‌دهم‌.
۲۰) هرگاه از او خیلی عصبانی هستم به نکات مثبتش هم فکر می‌کنم‌.

۲۱) اگر احساس کنم از وسایل شخصی‌اش چیزی کم دارد ولی خودش نمی‌خرد، حتماً برایش تهیه می‌کنم‌.
۲۲) همه هدایایی را که به من داده است‌، از صمیم قلب دوست دارم‌.
۲۳) همیشه دل آرام یکدیگر هستیم.

منبع:shad23
سه شنبه 20/5/1388 - 22:35
طنز و سرگرمی
 
از آنجا كه بسیاری از مردان متاهل (نزدیك به تمام آنها!) به دلایلی از قبیل كم تجربگی، عدم تطابق با پدیده های ماوراء طبیعه و همچنین ترس از عاقبت الامر، سراغ عمل روح افزا و جان بخش ازدواج موقت(!) نمی روند،?
از آنجا كه بسیاری از مردان متاهل (نزدیك به تمام آنها!) به دلایلی از قبیل كم تجربگی، عدم تطابق با پدیده های ماوراء طبیعه و همچنین ترس از عاقبت الامر، سراغ عمل روح افزا و جان بخش ازدواج موقت(!) نمی روند، و باز از آنجا كه با این نرخ تورم و قیمت مسكن و حقوقهای اندك، عمراً هیچ مردی یارای دوشلواره شدن دائمی را در خود نمی بیند، تصمیم گرفتیم راهكارهایی جهت دق دادن همسرانتان به شما مردان متاهل (جنت مكان خلد آشیان!) نشان دهیم تا بتوانید به موازات زنده بودن، زندگی(!) كنید.
این مطلب صرفاً مزاح است، ولی با این وجود از زنانی كه سابقه ی بیماریهای قلبی عروقی دارند و یا باردارند می خواهیم كه از خیر مطالعه ی این پاراگراف بگذرند، در غیر اینصورت حنجره ی خود را برای یك جیغ ممتد آماده كنند:
- شبها تا می توانید دیر به خانه برگردید، البته برای توجیه تاخیرتان دلیلی غیر ازترافیك لازم است، چراكه بعد از سهمیه بندی بنزین، این معضل به كلی ریشه كن شده!
- بوی نامطبوع، جزء لاینفك جوراب آقایان است. پس وقت خود را بیهوده صرف شستشوی آن نكنید، به هر حال فردا هم دوباره همین بوی امروز از آن متصاعد خواهد شد!
- جورابی را كه صحبتش شد درون تراس یا راه پله نیندازید، گناه مرغان آسمان و همسایه ها چیست؟! بهترین جاجورابی، زیر بالش تخت دونفره تان است!
- تا می توانید از خواهر و مادرتان تعریف كنید. هرچه باشد این دو عنصر مهم، جدا از رابطه شان با همسر شما(!) سر قفلی نظام خانواده به حساب می آیند!
- چند وقت یكبار برای مشاركت در كارهای خانه دست به شستن ظروف بزنید، با توجه به مهارت بی بدیل آقایان، توصیه می كنیم ترجیحاً سرویس چینی جهاز همسرتان را بشوئید!
- جویدن ناخن در اكثر موارد راهكار مناسبی جهت سوهان كشیدن به اعصاب زنان است، امتحان كنید، اگر كفابت نكرد فین فین (!!) كنید.
- كنترل تلویزیون حق مسلم شماست. سریالهای مورد علاقه ی همسرتان را با فوتبال، اخبار، راز بقاء یا هر چیز دیگری كه صلاح می دانید جایگزین كنید!
... و اما اگر هیچ كدام از این كارها افاقه نكرد، توصیه های من را با صدای بلند و رسا برای همسرتان بخوانید، این یكی حتماً جواب می دهد...
خدا همسرتان را بیامرزاد؛ ضمناً شلوار المثنی تان مبارك، برازنده ی شماست!!
منبع:3eke
سه شنبه 20/5/1388 - 22:33
ازدواج و همسرداری
از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نكشید
اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت كه حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود كه روزی چند بار از محل كارش با من تماس می گرفت . نكات فوق ، نمونه ای از جملاتی است كه بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فكر می كنید علاقه همسرتان كم شده است ؟

اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت كه حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود كه روزی چند بار از محل كارش با من تماس می گرفت . نكات فوق ، نمونه ای از جملاتی است كه بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فكر می كنید علاقه همسرتان كم شده است ؟

یكی از مواردی كه موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است كه یكی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می كنند ، از طرف همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش كاهش یافته است. فردی كه چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می كند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترك از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می كند كه زن یا شوهری كه این نگرش را دارد ، سعی كند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُُُُُُُُُُُُُُُُبران كند . بسیاری از افرادی كه به همسر خود بی توجهی می كنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذكر می كنند ، در حالی كه اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشكلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هرگز محبت خود را از او دریغ نخواهیم كرد .
در ادامه ، ذكر این نكته بایسته است كه ابراز علاقه در هر دوره ، شكلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می كند ، ولی شكل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی كه امكان آن فراهم بود ، هر هفته با یكدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت كند از سوی دیگر ، یكی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است كه رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند كه امكان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً وقتی شما و همسرتان با هم در یك ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یكدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترك گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممكن است در وضعیتی قرار گیرید كه امكان ادامه این عمل وجود نداشته باشد .
در این حالات ، مشكل از آنجا شروع می شود كه زن یا شوهر ، ترك این رفتار را به حساب كم علاقه شدن همسر خود بگذارند.
بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید كه امكان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی كه افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی كه سالهای بعد ، امكان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یكی از مواردی است كه موجب می شود برخی همسران احساس كنند علاقه طرف مقابل به آنها كم شده است . اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترك ببرید ، حتماً به نكات زیر عمل كنید :
۱ - از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نكشید . ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست .
۲ – نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از كلمات استفاده كرد .
۳ – هیچگاه اجازه ندهید مشكلات زندگی ، شما را از همسرتان دور كند .
۴ – همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نكنید .
۵ – اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یك مشاوره امور خانواده مراجعه كنید .
منبع:had2پg
سه شنبه 20/5/1388 - 22:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته