شعر و قطعات ادبی
نزدیك تر بیا ای یار
نزدیك تر بیا
مگذار دست زمستان
میان ما فاصله اندازد
كنار من بنشین
نزدیك دلم...
چرا كه آتش تنها میوه ی زمستان است
با من سخن بگو
از شكوه دلت
كه این،
از تمام جهان شكوهمندتر است...
پنج شنبه 18/11/1386 - 15:32
شعر و قطعات ادبی
خبر امد خبری در راه است
سرخوش ان دل که از ان اگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پایکوبان میروم
بر در سلطان خوبان میروم
میروم بار دیگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
میروم که از خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هرکه نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمان خویش را
پنج شنبه 18/11/1386 - 11:51
محبت و عاطفه
دخترک با لبانی خندان و لباس زیبا پوشیده روبروی پدری زحمت کش و ناتوان ایستاده بود و طنین این
جمله را در گوش او زمزمه میکرد:
پدرم روزت مبارک
جعبه مربعی که آن را با تکه کاغذ کادو های مختلف درون خیابان کادو شده بود را روی میز شکسته پدر
گذاشت.
پدر از دیدن کادو بسیار خوشحال شد و با خنده گفت ممنون.
پدر با ذوق بسیار کادو را باز کرد اما ناگهان مات و مبهوت شد چون درون جعبه چیزی نبود.
پدر بلند شد و سر دخترک فریاد زد:
هنوز یاد نگرفتی وقتی به کسی هدیه میدهی باید چیزی درون جعبه بگذاری؟
دخترک در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت:
اما آن جعبه خالی نبود
این جعبه پر بود از بوسه های من !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پنج شنبه 18/11/1386 - 11:49
دانستنی های علمی
استادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند : پنجاه گرم , صد گرم و ...استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمیدانم دقیقاً وزنش چقدر است.
اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقى خواهد افتاد.
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمیافتد.
استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى میافتد؟
یکى از شاگردان گفت: دستتان کمکم درد میگیرد.
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دستتان بیحس میشود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج میشوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات میشود؟ من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت: دقیقاً. مشکلات زندگى هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانیترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود.
فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهمتر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمیگیرید، هر روز صبح سرحال و قوى بیدار میشوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش میآید، برآیید!
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذار. زندگى همین است!
پنج شنبه 18/11/1386 - 11:47
دانستنی های علمی
گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی می سوزد.بیچاره 2 بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نماشد... ولی ما هنوز صادق ترینیم
پنج شنبه 18/11/1386 - 11:44
محبت و عاطفه
در بی کرانه زندگی دو چیز افسونم می کند ،
آبی آسمان را که می بینم و می دانم که نیست
و خدا را که نمی بینم و می دانم که هست
پنج شنبه 18/11/1386 - 11:24
دانستنی های علمی
هر عادتی در ابتدا مانند یک نخ نازک است. اما هر بار که یک عمل را تکرار می کنیم ما این نخ را ضخیم تر می کنیم و با تکرار عمل نهایتاً این نخ تبدیل به طناب ضخیم و بلندی میشود که برای همیشه به دور فکر و عمل ما می پیچد. ( اُریسون سووت ماردن ) چهارشنبه 17/11/1386 - 16:16
طنز و سرگرمی
یه روز یه کرمه می ره بدن سازی می گه وای مار شدم.... چهارشنبه 17/11/1386 - 16:13
طنز و سرگرمی
قطعهای از شاهكار ادبی غضنفر:
شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید، پیرمردی جوان، یكه و تنها با خانوادهاش در سكوت گوشخراش خیابان قدمزنان ایستاده بود
چهارشنبه 17/11/1386 - 16:12
طنز و سرگرمی
یکی به رفیقش می گه : شنیدم تو ظرف شستن به زنت کمک می کنی؟ زن ذلیل!
می گه خب مگه چیه . اونم تو رخت شستن به من کمک می کنه!!
چهارشنبه 17/11/1386 - 16:10